دوشنبه 5 آذر 1403

180 سال قبل در قهلک و زرگنده چه خبر بود؟/ دهخدا و یارانش اینجا پناه گرفتند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
180 سال قبل در قهلک و زرگنده چه خبر بود؟/ دهخدا و یارانش اینجا پناه گرفتند

همهری نوشت: اگر گذرتان به قلهک بیفتد، اینجا و آنجا تابلوهای شهرداری را که می‌گویند در منطقه 3 به سر می‌برید، می‌بینید، این در حالی است که در گذشته‌ای نه‌چندان دور قلهک از آبادی‌های تابع شمیران (منطقه یک) بوده است؛ منطقه‌ای که به «کوچه سجاد» معروف بود و پیش از آن «کوچه ده» نام داشت.

می‌خواهیم به 180 سال پیش برویم و در زمین‌های قلهک و زرگنده آن عهد قدم بزنیم: اینجا می‌گویند محمدشاه امتیاز مالکیت همه زمین‌ها را به انگلیس و روس داده. وقتی که این آقای وزیر مختار انگلیس‌ها قرار است زمین‌هایمان را هر طور که عشقش می‌کشد این‌ور و آن‌ور کند، برای سفارتشان باغ تابستانی بسازد و کارمندهایش را همین‌جا، سکونت دهد.

پس از این چه خواهد شد؟ در روزهایی که ایران و به‌ویژه تهران در کوران مجادلات سیاسی برای نیل به مشروطه است، چطور می‌شود که قلهک، مهم‌ترین پناهگاه آنهایی می‌شود که از آتش توپ مجلس در بهارستان گریخته‌اند؟

اسرار باغ قلهک

ناصرالدین‌شاه و پس از آن محمدعلی‌شاه، قلهک و زرگنده را دودستی تقدیم روس و انگلیس کردند. این کلیت چیزی است که درباره رابطه دربار قاجار و این دو کشور، حکم مثلثی شوم را دارد، هر چند این هبه گرانقدر در سال 1214 شمسی به‌صورت اجاره به انگلیسی‌ها واگذار شد اما سرانجام پس از قتل امیرکبیر و زمینه‌چینی‌های شش‌ساله میرزاآقاخان و به‌رغم برکناری او، در سال 1242 شمسی، ناصرالدین‌شاه، اراضی باغ قلهک را از تیول (ملک) شاهی درآورده و به‌صورت رایگان، به انگلیسی‌ها بخشید. تا این زمان موبورها در باغ چادرنشینی می‌کردند، اما پس از این، چارلز آلیسون، سفیر انگلیس، تصمیم گرفت که در باغ، ساختمان‌های جدید بسازد. 6 هکتار داخل خندق شهر و زمین 20هکتاری باغ قلهک، مساحت مناسبی بود؛ 20 هکتار زمین، در بهترین نقطه ییلاقی طهران، آن هم مفت و مجانی و با داشتن حق قضاوت کنسولی. باغ تابستانی سفارت بریتانیا یا همان «باغ قلهک» باعث شد انگلیسی‌ها مدت‌ها در این منطقه مستقر شوند و حتی برای این قریه کدخدا نیز انتخاب کنند؛ باغی که رازهای بسیاری را از وقایع مشروطه تا سلطنت رضاخانی در خود جای داده است.

گفته‌اند اینجا حتی نشست‌های فراماسونی برگزار می‌شده و برخی بر این باورند که بعدها پادشاهی محمدرضاشاه، خروجی یکی از همین جلسات مرموز بوده. باغ، در ظاهر، تنها، محل ملاقات با عوامل داخلی و خارجی بوده اما هر کسی که به قلهک می‌رفته، تحت حمایت سفارت انگلیس از مصونیت سیاسی برخوردار می‌شده است. این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سال‌ها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسی‌ها از بین رفت اما آنها همچنان با استقرار در «رزیدانس»، نامی که خود بر باغ قلهک نهاده بودند، برخی امور سفارتخانه خود را در این محل انجام می‌دادند.

باغ متعلق به ایران است

خود انگلیسی‌ها هم می‌دانستند که باغ قلهک، به‌عنوان مکانی اجاره‌ای در اختیارشان قرار گرفته و هر چند بعدها به‌رایگان در آنجا مانده‌اند اما این ادله‌ای بر مالکیتشان بر باغ نیست. سال‌ها از این ماجرا گذشت و وقتی روابط ایران و انگلیس رو به تیرگی نهاد برای نخستین‌بار در سال 1385، 162 نماینده مجلس، مالکیت دولت انگلیس بر باغ قلهک در شمال شهر تهران را «غصبی و فاقد اعتبار» خواندند و خواستار استرداد آن به دولت جمهوری اسلامی ایران شدند. این باغ باید پیش از اینها در اختیار دولت ایران قرار می‌گرفته چون مدت‌هاست اجاره‌اش به پایان رسیده است. نمایندگان گفتند اسناد معتبری دال بر مالکیت ایران بر باغ وجود دارد و اسنادی که انگلیسی‌ها ارائه می‌دهند جعلی است.

البته ماجرا از آنجا جدی‌تر شد که دکتر محمدباقر قالیباف شهردار تهران ادعا کرد بر اساس رصدهایی که انجام داده تعدادی از درختان باغ قلهک به‌صورت غیرمتعارف خشک شده و حتی به آتش کشیده شده. این موضوع باعث شد، شهردار پایتخت، مراتب را به قوه قضاییه اطلاع داده و به نوعی از سفارت انگلستان شکایت کند؛ باغی که روز اول مهرماه سال 1382 با شماره ثبت 10405 به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید و چند سال بعد، بخش عمده‌ای از آن به دفتر شورای فرهنگی بریتانیا اختصاص یافته بود.

البته از همان ابتدا هم این باغ به‌عنوان بخشی از سفارت انگلیس فعالیت می‌کرد و تابستان‌های گرم پایتخت، امور کنسولی نه در سفارتخانه مرکز شهر، که در قلهک انجام می‌شد. هنوز هم پس از مناقشات فراوان، طبق منابع موجود در وزارت امور خارجه، سندی در رابطه با تملک انگلیسی‌ها بر این باغ وجود ندارد. قدیمی‌ترین سند مکتوب که به این موضوع مربوط می‌شود به تاریخ 1278 قمری می‌رسد که نامه تشکر سفیر انگلیس به خاطر واگذاری باغ قلهک است؛ واگذاری البته به معنای اجاره ماهانه 15 لیر و پس از آن اجاره رایگان، و نه بخشیدن مالکیت.

امروز در باغ چه خبر است؟

اگر از خیابان شریعتی، حد فاصل خیابان دولت و پل صدر گذشته باشید حتماً دیواری بلند و طولانی با آجرهای قرمزرنگ و درهای بزرگ و کوچکش را دیده‌اید؛ باغی که بیش از 180 سال است آنجا جا خوش کرده. قلهکی‌ها سال‌هاست به خوبی آن را می‌شناسند و می‌دانند کتاب قطور تاریخ از قاجار تاکنون با وقایع پرشماری به محوریت این باغ ورق خورده است. حالا و از پس این همه سال آنجا چه خبر است؟

در ضلع شمالی این باغ، مؤسسه ایران‌شناسی انگلیس و مرکز فرهنگی و آموزشی انگلیس واقع است؛ مؤسسه‌ای که‌گاه با برپایی جلسات گوناگون و نشر مطالب مختلف سعی در بازشناسی ایران و فرهنگ بومی ایرانیان داشته است. در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان شهید کلاهدوز (دولت)، گورستان باغ قلهک با دری چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری قرار گرفته. اگر شما نیز از خیابان شریعتی وارد خیابان شهید کلاهدوز شوید، می‌توانید گنبد فیروزه‌ای‌رنگی را که بنای یادبود تعدادی از کشته‌شدگان انگلیسی است، ببینید؛ گورستانی قدیمی که اهالی محل با نام «گورستان دولت» آن را به یاد می‌آورند.

از سردر گورستان و از روی صلیب‌های نصب شده روی قبور و نیز تاریخ‌هایی که روی سنگ‌ها منقوش است، چنین به نظر می‌رسد که این گورستان صرفاً به اجساد سربازان انگلیسی در ایران، در جریان سال‌های 1914 تا 1918 میلادی 1293 تا 1297 ه. ش (جنگ جهانی اول) و همچنین سال‌های 1939 تا 1945 میلادی 1318 تا 1324 ه. ش (جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد. این گورستان، سال‌ها پیش از سال 1293 ه. ش، در محوطه روبه‌روی کلیسای سفارت انگلیس و در حقیقت نمازخانه سفارت ساخته شده است. برخی دیگر از دفن‌شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهه‌های جنگ با عثمانی‌ها، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آن‌ها به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.

پناهندگان مشهور سفارت بریتانیا

سال 1287 است. دو سال بیشتر از روزی که کام تهران از استقرار مشروطه شیرین شده نگذشته است که «لیاخوف» روسی، مجلس شورای ملی را به توپ می‌بندد و نظام پارلمانتاریستی نیم‌بند را دود می‌کند و به هوا می‌فرستد. نماینده‌هایی که جان سالم به در برده‌اند به این فکر می‌کنند که با این تهران چه می‌شود کرد؟ غوغای روسی کار خودش را کرده است. این در حالی است که انگلیسی‌ها در همسایگی سفارت روس‌ها در قلهک، بالادست بهارستانی که توسط روس‌ها تباه شده است، همچنان برخی مناسبات قدرت را تعیین می‌کنند و تغییر می‌دهند.

آنها از آنجا که مخالف سیاست‌های روسیه در ایران هم هستند، در فکر نقش‌آفرینی تازه‌ای، به آزادیخواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، پناه می‌دهند. کجا بهتر از باغ قلهک؟ این‌گونه است که سیدحسن تقی‌زاده، میرزا محمد نجات، وحیدالملک، علی‌اکبر دهخدا، حسین پرویز، معاضدالملک و... را به آنجا می‌کشانند. علاوه بر اینها روایت شده است که بست‌نشینی 14 هزار نفر از بازاریان نیز در محل باغ قلهک صورت گرفته است؛ این در حالی است که ماجرای بست‌نشینی نه مصادف با این زمان است و نه مربوط به باغ تابستانی سفارت در قلهک، بلکه در سفارت بریتانیا در مرکز شهر اتفاق افتاده است. از میان نمایندگانی که به باغ قلهک پناه بردند، دو نفر از بقیه مهم‌تر بودند؛ علی‌اکبرخان دهخدا و سیدحسن تقی‌زاده.

دهخدا؛ از سفارت انگلیس به تفلیس

در سال 1257 به دنیا آمده بود؛ یعنی وقتی لیاخوف مجلس را به توپ بست، دقیقاً 30 ساله بود و نماینده آن مجلس. البته 6 سال پیش از آن به خدمت وزارت امور خارجه هم درآمده و منشی معاون‌الدوله غفاری، سفیر ایران در کشورهای بالکان شده بود. بعد از کودتای محمدعلی شاه در 1287 بود که درسفارت انگلیس تحصن کرد. محمدعلی‌شاه که از این موضوع خشمگین بود با تبعیدش به کشورهای همجوار و اروپا موافقت کرد. به روایت ناظم‌الاسلام کرمانی بنا شد که 6 نفر از کسانی که در سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی 150 تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند و یا مراجعت کنند به ایران.

سرانجام او، تقی‌زاده و چند نفر دیگر به‌علت ناسازگاری محیط از راه تفلیس به پاریس رفتند. دهخدا در پاریس با همراهی معاضدالسلطنه می‌خواست روزنامه صوراسرافیل را دوباره منتشر کند اما چون امکان آن نبود، گروه صوراسرافیل، به شهرک ایوردُن در سوییس نقل مکان کردند، اما محل چاپ روزنامه همچنان در پاریس بود. در فروردین 1288 گروه ایوردن به استانبول رفتند.

مهم‌ترین فعالیت سیاسی دهخدا در استانبول نشر 14 شماره از روزنامه «سروش» بود. او پس از فتح تهران و خلع محمدعلی‌شاه، در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی، در حالی که هنوز در استانبول بود، هم از تهران و هم از کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب شد و نمایندگی مردم کرمان را پذیرفت. با آغاز جنگ جهانی اول، همراه با اعضای کمیته مهاجرت، به قم و کرمانشاه و چهارمحال بختیاری رفت. پس از پایان جنگ جهانی اول، از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت.

(سید حسن تقی‌زاده نفر اول نشسته از چپ و وحیدالملک شیبانی نفر سوم نشسته از چپ، از نمایندگانی که به سفارت انگلیس پناه بردند)

تقی‌زاده؛ از تبریز به پاریس

در همان جوانی به قفقاز، عثمانی، لبنان، سوریه و مصر رفت و با برخی فعالان سیاسی، از جمله تختینسکی، جرجی زیدان، زین‌العابدین مراغه‌ای و جلیل محمدقلی‌زاده مراوده داشت. اوایل 1284 بود که به تبریز بازگشت و به آزادیخواهان پیوست. پس از پیروزی آزادیخواهان و افتتاح دوره اول مجلس شورای ملی، به نمایندگی از سوی طبقه اصناف تبریز انتخاب شد. از همان آغاز کار مجلس، رهبری جناح اقلیت روشنفکر، تجددخواه و تندرو مجلس را به دست گرفت و از طرف مجلس مأمور تدوین متمم قانون اساسی مشروطه شد. نطق‌های تند و پر شور او در مجلس، خشم و کینه محمدعلی شاه را برانگیخته بود.

در جریان به توپ بستن مجلس و برقراری استبداد صغیر، محمدعلی شاه شخصاً دستور داد که تقی‌زاده را دستگیر کنند. اما او هم مانند دهخدا در سفارت انگلیس پناه گرفت. بسیاری، این فرار تقی‌زاده و دهخدا را به نقطه ضعف سیاسی آن دو تعبیر کردند. تا اینجای ماجرای زندگی‌اش همان است که در قسمت دهخدا خواندید اما تقی‌زاده برخلاف دهخدا که در فرانسه مانده بود، به دعوت ادوارد براون به انگلیس رفت و مدتی در کتابخانه دانشگاه کمبریج کار کرد و اواخر سال 1287 در پی شدت گرفتن قیام مردم برضد محمدعلی شاه، با هیئت نام و ظاهری مبدل مخفیانه وارد ایران و مدتی بعد در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی، از تبریز به نمایندگی انتخاب شد.

بیشتر بخوانید:

35217

کد خبر 1727689
180 سال قبل در قهلک و زرگنده چه خبر بود؟/ دهخدا و یارانش اینجا پناه گرفتند 2
180 سال قبل در قهلک و زرگنده چه خبر بود؟/ دهخدا و یارانش اینجا پناه گرفتند 3