دوشنبه 5 آذر 1403

آیا صلح بزرگ بن سلمان با ایران در راه است؟ | ظرفیت‌ها و محدودیت‌های تنش‌زدایی ایران و عربستان

وب‌گاه 55 آنلاین مشاهده در مرجع
آیا صلح بزرگ بن سلمان با ایران در راه است؟ | ظرفیت‌ها و محدودیت‌های تنش‌زدایی ایران و عربستان

علی‌رغم وجود ظرفیت‌های قابل توجه برای تنش‌زدایی، محدودیت‌هایی جدی نیز وجود دارند که می‌توانند عاملی برای دشوار بودن، عادی‌سازی مناسبات تهران - ریاض باشند

در حالی‌که 10 ماه از آخرین دور مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سپری می‌شود، این روز‌ها پالس‌هایی مثبت پیرامون امکان از سرگیری مذاکرات میان طرفین مخابره می‌شود. روز یک‌شنبه (19 فوریه / 30 بهمن) محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق - کشور میزبان پنج دور مذاکرات دو کشور - در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ، از آغاز مجدد دیدار‌های دو جانبه ایران و عربستان در آینده نزدیک خبر داد.

پیش از این فواد حسین، وزیر خارجه عراق با تاکید بر انجام رایزنی میان فیصل بن فرحان و حسین امیرعبداللهیان، وزرای خارجه عربستان و ایران، از تلاش برای برگزای نشست‌های جدید خبر داده بود. اخیرا نیز فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی مدعی شده که درحال گفتگو با ایران هستند.

اظهارات ایجابی اخیر در شرایطی مطرح می‌شود که مذاکرات میان ایران و عربستان در سال 1400 با میانجی‌گری و به میزبانی بغداد پایتخت عراق آغاز شد. دور اول تا سوم این مذاکرات به صورت غیر علنی و با حضور نمایندگان امنیتی و سیاسی دو طرف برگزار شد. دور سوم مذاکرات در مهر ماه همین سال از سوی مقام‌های سیاسی سعودی و رسانه‌ها مورد تایید قرار گرفت.

دور چهار مذاکرات در آذر ماه سال گذشته برگزار شد که برخی از جزئیات آن توسط مقام‌های سیاسی ایرانی اعلام شد. دور پنجم مذاکرات برای اسفند ماه سال گذشته برنامه‌ریزی شده بود که از سوی ایران به صورت یک‌جانبه لغو شد. برخی اقدام تهران را به علت به اعدام 80 نفر از شیعیان در عربستان همزمان با موعد مقرر شده برای مذاکرات در بغداد ارزیابی کردند. با وجود این تعلیق، دور پنجم و مهم‌ترین نشست میان هیات‌های دو کشور در اردیبهشت سال جاری (1401) با محوریت موضوعات امنیتی و مسائل پرونده‌ای برگزار شد.

در حالی‌که مقرر شده بود دور جدید مذاکرات در تابستان یا اوایل پاییز برگزار شود، تحت تاثیر ناآرامی‌های داخلی ایران و فضای متشنج بین‌المللی، گفتگو‌های جدید با تعلیق مواجه شد. در چنین بستری حالا سران کشور عراق، عربستان و ایران، از امکان آغاز دور جدید مذاکرات سخن به میان می‌آورند. اکنون این پرسش قابل طرح است که آیا تنش‌زدایی میان تهران - ریاض بُعد عملی به خود می‌گیرد؟ در پاسخ به این پرسش، ضروری به نظر می‌رسد که ظرفیت‌ها و محدودیت‌های تنش‌زدایی در روابط دو سویه ایران و عربستان مورد توجه قرار بگیرد.

ظرفیت‌های تنش‌زدایی میان ایران و عربستان

در ارتباط با ظرفیت‌های تنش‌زدایی میان دو کشور می‌توان به 6 محور اساسی اشاره کرد:

1- سند چشم‌انداز بلندپروازنه 2030 بن سلمان و نیاز عربستان به امنیت فراگیر: نیاز مبرم بن سلمان به امنیت و ثبات، جهت پیشبرد برنامه‌های بلندپروازنه اقتصادی‌اش، شاید نخستین و جدی‌ترین پیشران تنش‌زدایی میان دو کشور باشد. محمد بن سلمان در 15 آوریل سال 2016 از تدوین «سند چشم انداز 2030 عربستان» سخن به میان آورد. این سند، با هدف کاهش وابستگی عربستان به درآمد‌های نفتی، ایجاد ساختار‌های اقتصادی جدید، تنوع اساسی در درآمد‌های خود از مسیر توریسم و تحول در بخش‌های آموزش، سلامت، زیر ساخت و خدمات در سال 2017 (پس از انتخاب بن سلمان به عنوان ولیعهد) فاز اجرایی به خود گرفته است.

این طرح شامل 80 کلان پروژه است که هر کدام بر 3.7 تا 20 میلیارد دلار هزینه دارند. بن سلمان به خوبی نسبت به این امر آگاه است که تجاری‌سازی درآمد‌های نفتی ریاض، نیازمند امنیت در داخل و حذف گسترده سرمایه‌گذاری‌های خارجی است. همین امر یکی از انگیزه‌های بن سلمان برای تنش‌زدایی با تهران خواهد بود؛ چرا که از نگاه او صلح با تهران می‌تواند تهدیدات امنیتی نیرو‌هایی همانند انصارالله را از این کشور دور کند.

2- پروژه توسعه اقتصادی عربستان در منطقه: یکی دیگر از اهداف ویژه محمد بن سلمان طی سال‌های اخیر، اجرایی کردن پروژه توسعه اقتصادی منطقه با توسل بر سرمایه‌گذاری‌های ویژه عربستان است. ولیعهد سعودی‌های قصد دارد از طریق ابزار قدرتمند دلار‌های نفتی، با سرمایه‌گذاری در دیگر کشور‌های منطقه، زمینه را برای تبدیل شدن به بازیگر اول منطقه فراهم کند. اجرای چنین سیاستی نیز نیازمند کاهش تنش‌ها در منطقه و در صدر آن صلح با ایران است.

3- تجربه حمله پهپادی به آرامکو در 2019: کشمکش‌های میان بازیگران دولتی، همواره غیرسازنده نیستند؛ برخی اوقات کشمکش‌ها در چارچوب همین منطق نیز به نظر می‌رسد تجربیات تلخ گذشته عربستان از تنش با ایران، زمینه‌ساز تلاش این کشور برای ورود به فاز تنش‌زدایی است. حاکمان ریاض حمله پهپادی انصارالله یمن به تأسیسات تولید نفت آرامکو سعودی در بقیق و خریص در 14 سپتامبر 2019 (23 شهریور 1398) تجربه کرده‌اند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که نیرو‌های نیابتی ایران و حتی خود تهران از چه توانمندی بالایی برای ضربه زدن به شاهرگ‌های اقتصاد این کشور برخوردار هستند. همین امر می‌تواند پیشرانی مهم برای گام برداشتن ریاض در مسیر تنش‌زدایی با تهران باشد.

4- گرایش ویژه ایران به تنش‌زدایی منطقه‌ای: هم‌راستای با انگیزه‌های ویژه عربستان برای ورود به فاز تنش‌زدایی، ایران هم از انگیزه‌های کافی برای تنش‌زدایی برخوردار است. در چند سال اخیر و به ویژه در چند ماه گذشته، تلاشی گسترده برای افزایش فشار و اعمال تنگنا و تحریم علیه ایران در جریان بوده است. در مواجهه با فشار‌های موجود، ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به پایین آوردن سطح تنش‌ها با همسایگان و بازیگران موثر منطقه‌ای احساس می‌کند. عربستان سعودی به عنوان کشوری که نقش رهبری مذهبی و حتی سیاسی اعراب را دارد، می‌تواند نقشی مهم را در تلطیف مناسبات تهران با تمامی کشور‌های خاورمیانه داشته باشد.

5- سیاست ثبات اقتصادی چین در منطقه: یکی دیگر از محرک‌های تنش‌زدایی ایران و عربستان، در ارتباط با نقش مثبت چین در معادلات امنیتی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه است. پکن در چارچوب اجرایی کردن طرح یک کمربند یک جاده، سیاست موازنه مثبت را در قبال بازیگران مختلف منطقه در دستور کار قرار داده است. یکی از زمینه‌های اصلی اجرایی شدن راهبرد خاورمیانه‌ای چین، ثبات امنیتی منطقه‌ای خواهد بود که این امر نیز محقق نخواهد شد مرگ با اراده تهران و ریاض. زمانی اهمیت این متغیر بیشتر خواهد شد که در نظر داشته باشیم که عربستان و ایران نیز هر دو سرمایه‌گذاری ویژه‌ای بر روی گسترش مناسبات با چین دارند. بنابراین، متغیر حضور چین در خاورمیانه، پیشرانی موثر در پیشرفت مناسبات ایران و عربستان خواهد بود.

6- سرریز شدن بحران در منطقه و ضرورت مهار مناقشات: دیگر پیشران مهم در راستای تنش زدایی میان ایران و عربستان، در ارتباط با سطح گسترده بحران‌ها در منطقه است. بحران‌های انباشته شده سیاسی، امنیتی و نظامی در دو دهه گذشته، خاورمیانه را همچون یک بشکه باروت مستعد انفجار کرده است. اخیرا نیز بسیاری از ناظران سیاسی نسبت به سرریز شدن بحران‌ها و ضرورت مناقشات هشدار داده‌اند. برخی بر این باور هستند که روند معادلات چنان خطرناک است که برای برافروخته شدن شعله‌های جنگ، شاید تنها یک جرقه کوچک کافی باشد. این وضعیت به شکلی جدی، ضرورت تنش‌زدایی میان ایران و عربستان را مطرح می‌کند؛ چرا که نه تهران و نه ریاض از برافروخته شدن یک بحران فراگیر در منطقه متنفع نخواهند شد.

محدودیت‌های تنش‌زدایی میان ایران و عربستان

علی‌رغم وجود ظرفیت‌های قابل توجه برای تنش‌زدایی، محدودیت‌هایی جدی نیز وجود دارند که می‌توانند عاملی برای دشوار شدن، عملی شدن عادی‌سازی مناسبات میان تهران - ریاض باشند. از جمله مهم‌ترین این محدودیت‌ها می‌توان به محور‌های شش‌گانه ذیل اشاره کرد:

1- آینده مبهم برجام: آینده برجام تنها موضوعی مرتبط با ایران و دیگر طرف‌های معاهده (آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، روسیه و چین) نیست، بلکه احیای توافق هسته‌ای بر کلیت مناسبات سیاست خارجی ایران می‌تواند اثرگذار باشد. تجربیات تاریخی نشان داده که در وضعیت حیات برجام گرایش کشور‌های منطقه به دوستی و کاهش تنش با ایران افزایش پیدا کرده و در وضعیت مرگ توافق، انگیزه‌های برای دوری از تهران گسترش پیدا کرده است. حتی بخشی عمده از گرایش عربستان برای آغاز تنش‌زدایی با ایران را در سال‌های بعد از 2021 می‌توان متاثر از روی کار آمدن دولت بایدن و افزایش امید‌ها برای احیای توافق مورد لحاظ قرار داد.

پالس‌های مخابره شده غرب در رابطه با احیای برجام و توافق با ایران، در ماه‌های اخیر، به شدت آینده احیای برجام را با ابهام مواجه کرده است. اکنون قراین و شواهد بیشتر از احتمال عدم احیای توافق حکایت دارند؛ همین امر می‌تواند محرکی مهم برای عربستان سعودی در مسیر عدم ورود به فاز تنش‌زدایی حداکثری با تهران باشد.

2- صلح ابراهیم و ادغام اسرائیل در نظم منطقه‌ای: یکی از واقعیت‌های غیرقابل انکار در منطقه خاورمیانه، آغاز ادغام اسرائیل در نظم منطقه‌ای جدید است. اگر در گذشته موازنه قوا در منطقه بر مبنای ضدیت اعراب و ایران با اسرائیل قابل ارزیابی بود، اکنون به صورت تدریجی و عمیق شاهد در هم آمیخته شدن مناسبات اعراب و اسرائیل هستیم. پس از آغاز صلح ابراهام (ابراهیم) در 2020، در هم تنیده شدن مسائل امنیتی، اقتصادی و حتی نظامی کشور‌های عرب منطقه با اسرائیل، به یک واقعیت تبدیل شده است. واقعیتی که خیلی زودتر از آن‌چه تصور می‌شد، دامن‌گیر عربستان و محمد بن سلمان نیز شد. در موازنه جدید منطقه‌ای تنها بازیگری تماما مخالف حداکثری با طرح عادی‌سازی مناسبات اعراب با اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران بوده است. در مقابل، محمد بن سلمان به وضوح نشان داده رویکردی مثبت نسیت به ادغام اسرائیل در نظم منطقه‌ای دارد. همین عامل در نهایت می‌تواند مبنایی برای انسداد مسیر تنش‌زدایی میان تهران و ریاض باشد.

3- ثبات داخلی ایران: ناآرامی‌های داخلی چند وقت اخیر ایران نیز یکی دیگر از متغیر‌های مهم برای ورود ریاض به تنش‌زدایی با ایران است. همان‌گونه که رخداد‌های اخیر داخل کشور، بر روند مناسبات ایران با غرب تاثیر گذاشته، حاکمان ریاض نیز با دقت ثبات داخلی در ایران را مدنظر دارند. به طور حتم بخش بزرگی از تعلیق و عدم از سرگیری دور جدید مذاکرات ایران و عربستان بعد از تابستان سال جاری متاثر از همین موضوع بوده است.

4- تنش‌های انباشت شده در سال‌های اخیر: در حالی‌که بر روی کاغذ و مطابق با اظهارات ایجابی مقام‌های سیاسی عراقی، تنش‌زدایی ایران و عربستان در دسترس به نظر می‌رسد، در واقعیات عینی، تنش‌زدایی چندان هم آسان نخواهد بود. طی سال‌ها و حتی دهه‌های متمادی سطحی از فاصله و دوری در مناسبات ایران و عربستان ایجاد شده که پر کردن آن‌ها چندان هم در دسترس نیست. تهران و ریاض، طی دهه‌های متمادی، کم‌ترین میزان تجربه موفق از همکاری را با یکدیگر داشته و شاید اصلا تجربه‌ای در این زمینه نداشته‌اند. در چنین بستری تحقق صلح فراگیر و تنش‌زدایی حداکثری تا حدود زیادی ناممکن به نظر می‌رسد. حتی اگر تنش‌زدایی هم در میان باشد، احتمالا ابعادی محدود خواهد داشت.

5- نبود قاعده حاصل جمع مثبت در مناسبات دو کشور: تجربیات تاریخی و قواعد علم سیاست بین‌الملل برای ما این واقعیت را اثبات کرده که تنش‌زدایی میان دو یا چند بازیگر می‌بایست در چارچوب قاعده حاصل جمع مثبت (بُرد - بُرد) باشد. این که یک بازیگر از میان مذاکرات صلح و تنش‌زدایی در سودای بُرد خود و باخت دیگری باشد، به هیچ عنوان نمی‌تواند متضمن برقراری صلح باشد. ایران و عربستان، طی دهه‌های متمادی نشان داده‌اند که چندان رغبتی برای بازی کردن در چارچوب قاعده حاصل جمع مثبت ندارند. حتی شاید اولویت‌ها و اولیت‌ها سیاست‌گذاری دو کشور نیز چنین ایجابی را ایجاد کرده که این دو قدرت منطقه‌ای، نتوانند در مسیر تحقق قاعده بُرد - بُرد گام بردارند.

6- عدم پیشرفت مذاکرات صلح در یمن: متعاقب روی کار آمدن دولت بایدن در 20 ژانویه 2021، رویکرد برقراری صلح در یمن، در دستور کار واشنگتن قرار گرفت. عدم تحقق اهداف جبهه متحد عربی به رهبری عربستان که از مارس 2015 به یمن حمله کرده بودند، مزید بر علت شد که ریاض هم از استراتژی جدید کاخ سفید استقبال کند. با وجود تحرکات قابل توجه ابتدایی، با گذشت بیش از دو سال از ریاست جمهوری بایدن، هنوز مذاکرات صلح یمن ابعاد جدی‌ای به خود نگرفته یا در ایدئال‌ترین شرایط گام‌هایی عملی برای صلح برداشته نشده است. حل پروند یمن برای عربستانی‌ها از اهمیتی حیاتی برخوردار است. حتی شاید مهم‌ترین عامل محرک آن‌ها برای مذاکره با ایران نیز در ارتباط با همین موضوع باشد. عدم پیشرفت مذاکرات و نبود افقی روشن از آینده صلح در این کشور، به نوبه خود می‌تواند عاملی سلبی در مسیر عادی‌سازی مناسبات تهران و ریاض باشد.