امام خمینی فلسطین را به مسئله اول جهان اسلام تبدیل کرد
منیر شفیق متفکر، مبارز فلسطینی و از نویسندگان برجسته جهان عرب درباره آخرین تحولات صحنه فلسطین و وضعیت رو به افول رژیم صهیونیستی صحبتهای جالبی را مطرح کرده است.
رهبر انقلاب در سیوچهارمین مراسم سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ایجاد تحولات تاریخی در سطح امت اسلامی را یکی از سه عمل عظیم و بزرگ و تاریخی امام (ره) دانستند و با اشاره تأثیر حرکت امام (ره) در بیداری امت اسلامی و تبدیل شدن فلسطین به مسئله اول جهان اسلام فرمودند: «مسئلهی فلسطین پس از آنکه به خیال صهیونیستها و پشتیبانانشان یک مسئلهی تمامشده به حساب میآمد و دیگر بنا نبود فلسطینی مطرح بشود، با حرکت امام و تحول امام در سطح امت اسلامی، به مسئلهی اول جهان اسلام تبدیل شد. امروز مسئلهی فلسطین، مسئلهی اول جهان اسلام محسوب میشود. امروز فلسطین در کانون توجه ملتهای مسلمان است. طنین صدای رهبران فلسطینی از فراز سفارت رژیم صهیونیستی در تهران در اول انقلاب، دنیا را تکان داد و به لرزه درآورد؛ همه فهمیدند که دوران جدیدی در زمینهی فلسطین آغاز شده است؛ در کالبد افسردهی ملت فلسطین جانی دمید و امروز شما میبینید که ملت فلسطین حضور خودش را با قوت و قدرت اثبات میکند و سخن خودش را به دنیا میرساند.
در روز قدس نه فقط در ایران یا در تهران، حتی در پایتختهای جهان غیر مسلمان، مردم از فلسطینیها حمایت میکنند و دفاع میکنند.»
1402/03/14
رسانه عربی KHAMENEI.IR اخیراً گفتوگویی با آقای منیر شفیق متفکر، مبارز فلسطینی و از نویسندگان برجسته جهان عرب درباره آخرین تحولات صحنه فلسطین و موازنه جدید قدرتی که بین نیروهای جریان مقاومت و رژیم اشغالگر رخ داده داشته که به همین مناسبت ترجمه فارسی آن منتشر میشود.
در این گفتگو آقای منیر شفیق به تحلیل وضعیت رو به افول رژیم صهیونیستی پرداخته است.
شما وضعیت مقاومت فلسطین را چگونه میبینید؟ آیا تحرکات اخیر یک تحول محدود و گذرا است یا یک تحول ریشهای و عمیق است؟
بهطورکلی و با توجه به تحولاتی که در مقاومت فلسطین و در کرانه باختری و مسجدالاقصی به طور خاص رخ داده است، میتوان گفت که یک پیشرفت بیسابقه در مقاومت رخ داده است؛ پیشرفتی که بسیاری از کارشناسان حوزه فلسطین آن را پیشبینی نمیکردند.
بهعنوان مثال در ماه مبارک رمضان امسال، باید بگویم که تصمیم رژیم صهیونیستی برای عدم فرستادن شهروندان خود بهمنظور حمله به مسجدالاقصی، بهعنوان یک شکست سنگین برای صهیونیسم تلقی شد؛ صهیونیسمی که طرح و برنامه اصلی خود را در چارچوب تقسیم مسجدالاقصی در وهله اول و سپس تغیر نام آن بهمنظور نابودکردن هویت آن و همچنین ساخت هیکلِ سلیمان مورد ادعای خود در آن، تنظیم کرده بود، امروز به چنین وضعی رسیده است.
آیا در سالهای اخیر و پیشازاین هم کرانه باختری چنین مقاومتی را از خود نشان داده بود یا این اتفاق جدیدی است؟ تحلیل شما چیست؟
در اینجا باید به ندای رهبر انقلاب در چند سال قبل، یعنی تأکید ایشان بر لزوم تسلیح کرانه باختری، اشاره میکنم. در آن زمان ایشان با نگرش آیندهنگرانهشان، اهمیت انتقال قدرت مقاومت به کرانه باختری و قدس را مورد توجه قرار داد.
طبیعتاً در آن زمان، چنین چیزی وجود نداشت و کرانه باختری مسلح نبود؛ اما آنچه که اکنون اتفاق افتاده است به اعتقاد من صحت دیدگاه رهبر انقلاب و دوراندیشی ایشان در خصوص لزوم حمایت از مقاومت در قدس، تسلیح آن و نیز لزوم خیزش کرانه باختری را نشان داد.
ما از همان زمان تاکنون از یک مقاومت قدرتمند در نوار غزه برخوردار هستیم. بدیهی است که همواره اهتمام ویژهای به تحکیم و تقویت مقاومت در غزه وجود داشته است. بااینحال، اتفاقِ جدید امروز آن چیزی است که در کرانه باختری به وقوع پیوسته است و سلاح در آنجا ظهور و بروز پیدا کرده است؛ چه در گردان اردوگاه جنین و چه در نزد گروههای عرینالاسود در نابلس. وجود سلاح در کرانه باختری امروز به یک پدیده فراگیر تبدیل شده است و ما همواره خبری از شکلگیری گردانهای جدید در هریک از اردوگاهها، روستاها و شهرهای کرانه باختری میشنویم.
به نظر شما چه عواملی باعث شد تا در سطح کرانه باختری به این مرحله برسیم و چنین مقاومتی را شاهد باشیم؟
طبیعتاً باید بهصورت علمی و دقیق تحولات را مورد بررسی قرار دهیم. در وهله اول میبایست قرائت و بررسی دقیقی از موازنههای قدرت داشته باشیم. من فراتر از توجه به اراده و اقدامات فلسطین و رژیم صهیونیستی، به مسئله تغییر و تحولات در موازنههای قدرت نگاه میکنم.
سؤال این است که موازنههای قدرت چگونه دستخوش تغییروتحول شدند؟ طبیعتاً ما فلسطینیان خود بخشی از موازنههای قدرت بوده و جایگاه مهم خود را داریم. ما میتوانیم این پدیده ظهور و بروز سلاح در جنین، شکلگیری عرینالاسود و یا پدیده مادران شهدایی را که با روحیه ایمان، فداکاری و شجاعت از فرزندان شهیدشان استقبال به عمل آوردند، بررسی و تفسیر کنیم. چنین روحیهای پیشتر تنها در نزد تعداد معدودی از مادران وجود داشت، اما در حال حاضر به یک پدیده عمومی تبدیل شده است بهگونهای که بهندرت مادری پیدا میشود که چنین روحیهای نداشته باشد و فرزندانش را به ادامه مسیر جهاد تشویق و ترغیب نکند.
موازنه قدرت در این دوران چه تغییراتی کرده است و آن را چگونه توصیف میکنید؟
در حال حاضر، در عرصه بینالملل یک تحول مهم در موازنه قدرت رخ داده است؛ ازجمله اینکه آمریکا در حال ازدستدادن هیمنه و قدرت خود در نظام بینالمللی است و قطبهای منطقهای و بینالمللی مهمی در حال ظهور و بروز هستند. وضعیت اکنون در حال تغییر است.
جنگ کنونی در اوکراین، نبرد میان آمریکا و چین و نیز نقشی که ایران و همچنین ترکیه در سطوح مختلف ایفا میکنند، جملگی نشانههای این تغییر هستند. تمامی این اتفاقات حکایت از آن دارد که جهان حرکت خود به سمت یک نظام بینالمللی جدید را آغاز کرده تا یک معادله بینالمللی نوین رقم بخورد.
اکنون که میگوییم که آمریکا در حال ضعیفشدن است، این بدان معناست که رژیم صهیونیستی نیز همین وضعیت را دارد، زیرا قدرت آن [تلآویو] اساساً برگرفته از قدرتِ آمریکا و غرب است.
رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان شکست خورد و در سال 2000 ناگزیر دست به عقبنشینی بیقیدوشرط از آنجا زد. این رژیم در جنگ سال 2006 نیز متحمل شکست شد. در آن زمان، هیبت رژیم صهیونیستی بهعنوان یک رژیم شکست ناپذیر درهم شکست.
پس از آن نیز صهیونیستها تقریباً در پنج جنگ با مقاومت غزه شکست خوردند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به جنگهای سالهای 2008، 2012، 2014 و جنگ «سیف القدس» سال 2021 اشاره کرد. در نبرد «سیف القدس» اوضاع نسبت به نبردهای قبل از آن کاملاً فرق کرده بود.
شکستهای رژیم صهیونیستی چه تأثیراتی بر مهاجرین و ساکنین سرزمینهای اشغالی گذاشته است؟
شکستهای رژیم صهیونیستی منجر به ایجاد تفاوتها و شکاف عمیقی در جامعه صهیونیستی بین دو طرف اصلی که در قضیه فلسطین دیدگاه یکسانی داشتند، گردیده است.
اختلافات قابلتوجهی در بین صهیونیستها به وجود آمده و آنها خودشان را به نابودی میکشند. همچنین مشخص شده است که دلهای آنان با یکدیگر نزدیک نیست. دشمن امروز ضعیف و ناتوان است. ما در فلسطین یک ضربالمثل داریم که میگوید: «از چشم میافتی». این به چه معناست؟ یعنی حمله به تو بسیار آسان میگردد و دشمنت دیگر از تو نمیترسد و به تو حمله میکند. من میبینم که مردم فلسطین و جوانان فلسطین و همچنین مادران، هیبت دشمن دیگر از چشمشان افتاده. منظورم این است که صهیونیستها دیگر آن هیبت سابق را ندارند و آنچه که امروز از سوی جوانان فلسطینی مشاهده میکنیم، عملیاتهای هجومی و نه دفاعی است؛ یعنی عملیاتهایی که به آنها «عملیات فردی» میگویند.
تمام این عملیاتهای جوانان هجومی بوده و مهمترین نکته آن است که نشانگر خواست و اراده مردم برای تکرار چنین عملیاتهایی هستند. جوانی که دست به این عملیات میزند، یک اقدام فردیِ نشأتگرفته از یک تصمیمِ شخصی را انجام نمیدهد، بلکه چنین عملیاتی بیانگر یک اراده مردمی است؛ زیرا وقتی عامل عملیات به شهادت میرسد، مردم به گرمی از او [پیکر او] استقبال میکنند و صحنههای بیسابقهای را خلق مینمایند. افکار عمومی پس از چنین عملیاتی، اهتمام ویژهای به پدر و مادر عامل عملیاتهای میورزد. این نشان میدهد که ما وارد مرحله جدیدی از عملیاتهای هجومی علیه صهیونیستها شدهایم.
اگر بخواهیم این روحیه و میل جدید مردم برای مقاومت را تحلیل کنیم به نظر شما محور مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی امروز کجا ایستاده است؟
طبیعتاً اینجا باید به موازنه قدرت و همچنین ضعف آمریکا اشاره کنیم. از سوی دیگر، باید بگوییم که در حال حاضر یک جهان چندقطبی شکلگرفته است. در منطقه، محور مقاومت ایستادگی کرد. ایران نیز در برابر محاصره و حملاتِ بسیار و اقدامات دیگر مقاومت کرد. از همین روی، موازنه قدرت به نفع مقاومت در سطح منطقه رخ داده و آرایش قبلی دستخوش تغییر شد.
امروز حزبالله از قدرت موشکی بالایی برخوردار است تا جایی که خودِ دشمن میگوید که این گروه حدود 150 هزار موشک و شاید هم بیشتر در اختیار دارد. این برآورد دشمن است و اجازه دهید ما به همین برآوردهایی که خودِ آنها دارند، بسنده کنیم.
این حجم از قدرت موشکی از کجا آمده است؟ معنا و مفهوم آن چیست؟ این موشکها به کجا میروند؟ ملت فلسطین این ماجرا را میداند. امروز یک قدرتِ مستحکم در چارچوب محور مقاومت ایجاد شده است؛ قدرتی که دیگر آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیتوانند بهآسانی آن را مورد هجوم قرار دهند. اعتقاد من این است که در حال حاضر گزینههای جنگ علیه ایران، علیه حزبالله، علیه حماس و جهاد اسلامی در فلسطین از روی میز برداشته شده است.
این شرایط چه تفاوتی با دوران گذشته مقاومت کرده است؟
من سال 1982 را به یاد میآورم؛ زمانی که مقاومت موشک کاتیوشا در اختیار داشت و این موشک قادر به طیکردن مسافتی بیش از 40 کیلومتر نبود. کاتیوشا در آن زمان عملاً خطری برای دشمن محسوب نمیشد.
رژیم صهیونیستی در سال 1982 جنگ خطرناکی را که تقریباً 85 روز به طول انجامید علیه لبنان به راه انداخت. صهیونیستها در طول جنگ، بمبارانهای شدید را در دستور کار قرار دادند و در نهایت مقاومت فلسطین را به تونس تبعید کردند. این دستاوردی بود که تلآویو در سال 1982 محقق ساخت.
بااینحال، امروز زمانی که صهیونیستها قدرت مقاومت را در لبنان مشاهده میکنند، میبینند که دیگر قادر به راهانداختن جنگ علیه آنها نیستند. این خود نشانه آشکار ضعف و هراس صهیونیستهاست.
قطعاً اگر صهیونیسم از قدرت خود در راهاندازی جنگ و تحقق پیروزی در آن اطمینان داشت، دست به چنین اقدامی میزد و هیچچیز جلودارش نبود. امروز صهیونیستها حتی از ورود به جنگ هوایی و نه زمینی هم هراسان هستند، زیرا میدانند که متحمل خسارتهای غیرقابلتحملی خواهند شد.
بر اساس آنچه که گفته شد، ما امروز وارد مرحله جدیدی شدهایم که درست در نقطه مقابل استراتژی بینالمللی که مبتنی بر حمایت از رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس آن تاکنون بوده است، قرار دارد. بر اساس این استراتژی، رژیم صهیونیستی امروز باید از قدرت و برتری کامل بر تمامی کشورهای منطقه و نیز از توانایی لازم برای حمله به این کشورها برخوردار میبود.
این وضعیت رژیم را با شرایط قبلی مقایسه کنید، مثلاً زمانی که عراق برای تأسیس یک مرکز هستهای یا چیزی شبه آن تلاش کرد، صهیونیستها آن را مورد هجوم قرار دادند و نابود کردند. صهیونیستها در سال 1967 در مصر چه کردند؟ آنها ضمن هجوم به مصر، صحرای سینا را اشغال کردند. آنها کرانه باختری، قدس و جولان را نیز تحت اشغال خود درآوردند.
آیا تغییر و تحولات منطقهای و بینالمللی و دستاوردهایی که محور مقاومت محقق ساخت، این انگیزه و روحیه را در نزد گروههای فلسطینی به وجود آورد که در داخل فلسطین نیز معادله را تغییر دهند؟
بله، امروز شما جوانانی را که علیه صهیونیستها دست به عملیات میزنند، میبینید. آنها با خودرو، سلاح سرد و یا سلاح گرم به دشمن حمله میکنند. خطری که در این مرحله صهیونیستها را تهدید میکند این است که حمل سلاح از کنترل آنها خارج شده است. دشمن نمیتواند این سلاحها را جمعآوری کند و این مشکل بزرگی برای آن است.
امروز کاری که دشمن در جنین و نابلس انجام میدهد، نفوذ پنهانی و مخفیانه و سپس ترور یک، دو و یا سه فلسطینی در آنجاست. اسرائیلیها بهگونهای رفتار میکنند که گویی در حال رفتن به «منطقه دشمن» هستند و نه «منطقه تحت اشغال خود».
بهعنوانمثال، در سال 2002 دشمن صهیونیستی زمانی که نشانههای مقاومتِ قدرتمندانه را مشاهده کرد، چه کرد؟ به اردوگاه جنین حمله کرد. این جنگ 14 روز به طول انجامید و موجب تغییر دو ژنرال شد. در آن زمان، دشمن صهیونیست با مقاومتِ شجاعانه و قهرمانانهای مواجه شد؛ هرچند که قتل و کشتار زیادی انجام داد و افرادی زیادی را به اسارت گرفت.
اکنون وضعیت فرق کرده است و دشمن دیگر نمیتواند کارهایی را که در گذشته انجام میداد، امروز به انجام برساند؛ زیرا هراسان است.
شما ریشه و علت این ضعف و ترس رژیم را در چه میدانید؟
مقصودم این نیست که دشمن فاقد ارتش است؛ بلکه برعکس، دشمن از ارتش، تسلیحات و پهپادها برخوردار است، اما هراس دارد که اگر دست به حمله بزند، شاید این اقدام به یک انفجار بزرگ منجر شود و به دنبال آن، ساکنان غزه و حتی ساکنان اراضی سال 1948 به حرکت درآیند و تمام اقشار ملت فلسطین بیش از پیش با یکدیگر متحد و یکپارچه شوند.
همچنین دشمن هراس دارد که مقاومت لبنان نیز در چارچوب وحدتِ محورها و میدانها به حرکت درآید؛ درست مانند اتفاقی که در ماه مبارک رمضان رخ داد و موشکهایی از لبنان و سوریه شلیک شد. به دنبال این اتفاقات، دشمن از وحدت محورها و میدانها سخن گفت. این بدان معناست که ما وارد مرحله جدیدی شدهایم.
این مرحله جدید چه مختصاتی دارد؟ شرایط مقاومت مردم فلسطین و جبهه مقاومت چگونه است و دشمن در چه وضعیتی سیر میکند؟
من اعتقاد دارم که ملت فلسطین در مقایسه با وضعیتی که در طول 100 سال اخیر داشته است، امروز در بهترین وضعیت ممکن به سَر میبرد. همچنین رژیم صهیونیستی با بدترین وضعیت خود در طول 100 سال گذشته مواجه است. رژیم صهیونیستی هیچگاه در چنین وضعیت بدی قرار نداشته است؛ نه در عرصه داخلی، نه در عرصه روابط خارجی و نه در سطح ارتش خود.
ما هیچگاه از چنین قدرتی که امروز داریم، برخوردار نبودهایم. چگونه و چه زمانی ما از یک پایگاه مقاومتِ قدرتمندانه در نوار غزه برخوردار شدیم؟ این منطقه پنج جنگ با رژیم صهیونیستی را پشت سر گذاشته است و اکنون دستش بر روی ماشه است. پس از شهادت شیخ خضر عدنان، قهرمان اسطورهای فلسطین، غزه صد موشک به سمت رژیم صهیونیستی شلیک کرد. این اتفاق چه معنا و مفهومی دارد؟ مشخص است.
حضرت آیتالله خامنهای در بسیاری از بیانات و سخنرانیهای خود از ملت فلسطین و برخی از مستلزمات پیشرفت مقاومت ازجمله وحدت میدانها سخن گفتهاند. آیا ما میتوانیم آنچه را که در چارچوب معادله وحدت میدانها محقق شده است، در کرانه باختری امتداد بدهیم؟ برای تحقق شعار وحدت میدانها در عرصه واقعیت ما نیاز به تغییر در موازنه قدرت داریم. زمان نیاز دارد تا این احساس به وجود آید که یک اتفاق ویژه و ملموس در حال رخدادن است و سخنگفتن از آن در حد آمال و آرزو نیست.
به نظر شما برای تحقق شعار وحدت میدانها باید چگونه عمل کرد؟
وحدت میدانها» تصمیم بزرگی است. این تصمیم فلسطینیان در میدانهای مختلف فلسطین بوده و بدان معناست که اگر اتفاقی برای مسجدالاقصی رخ دهد، غزه به آن ورود پیدا میکند. این یک بازی یا شوخی نیست.
همچنین در رابطه با لبنان، منطقه و حتی در رابطه با ایران باید گفت که اتخاذ چنین تصمیمی برای وحدت میدانها نشان دهنده شجاعت بسیار زیاد و نگرش ژرف بلندنظرانه به امور است. این یک تصمیم استرتژیک است که نتایج خاص خود را دارد. یکی از این نتایج، وقوع جنگ است و در جنگ نیز پیروزی و شکست وجود دارد.
اگر شما چنین تصمیمی را اتخاذ کنید، این بدان معناست که شما در یک موقعیت هجومی قرار گرفتهاید و تقریباً مطمئن هستید که پیروز میشوید. بر این اساس، من معتقدم که تصمیمات رهبر انقلاب تصمیمات حسابشدهای است که از روی هیجان اتخاذ نشده اند. یعنی این مواضع فقط برای افزایش روحیه مبارزان بیان نشدند. این تصمیمات نشان میدهد که ما وارد مرحله جدیت شدهایم، وارد مرحله مواجهه شدهایم.
شاید روزگاری به دلیل تفاوتهای زیادی که میان ما و دشمن وجود داشت و دشمن نسبت به ما برتر بود و تحکم میکرد، ما برای مقاومت و ایستادگی نیاز به افزایش روحیه و هیجان داشتیم. بااینحال، امروز اگر شما سخنرانیهای رهبر انقلاب را بادقت مطالعه کنید، خواهید یافت که این بیانات کاملاً حسابشده و جدی هستند. چرا دشمن در برابر مقاومت مردد شده است؟ زیرا خود بهخوبی دریافته است که اینجا همه چیز جدی پیش میرود.
شما در خصوص مقاومت در منطقه و دستاوردهای آن سخن گفتید. آیا فلسطینیها امروز به این ایده وحدت میدانها اعتقاد دارند و برای اجراییشدن آن در عرصه عمل گام برمیدارند؟
میخواهم این اطمینان را به شما بدهم که ملت فلسطین امروز یک ملت باتجربه است. سؤال این است که امروز چه چیزی تغییر کرده است. امروز چه چیزی متفاوت از گذشته رخ میدهد؟ امروز لزوماً فقط آگاهی، بصیرت و بینش ملت فلسطین افزایش نیافته است، بلکه فلسطینیان به این نتیجه رسیدهاند که دنیا تغییر کرده است و میتوانند کاری را که میخواهند، انجام دهند. آنها به این باور رسیدهاند که حتی میتوانند حمله کنند.
زمانی که شما از قدرت برخوردار باشید، شاید طرف مقابل را مورد هجوم قرار دهید. اگر طرف مقابل، شما را ضعیف ببیند، به شما حمله میکند؛ لذا زمانی که ملت فلسطین مقاومت خود را شروع میکند و کارهایی را که امروز میبینید، انجام میدهد، این بدان معناست که احساس میکند قادر است قدرتش را به منصه ظهور برساند. زمان و تجربه لازم بوده است تا چنین احساسی در فلسطینیان شکل گیرد. طبیعتاً این احساس خلقالساعه نیست. ما دهها سال مبارزه کردهایم.
کسانی که سلاح به دست گرفتند و پرچم مقاومت را در جنین بالا بُردند، اگر مطمئن نبودند که دشمن قادر به شکستشان نیست، شاید چنین کاری نمیکردند. هیچچیز نمیتوانست این جوانان را وادار به چنین کاری کند. بااینحال، آنها به این باور رسیدند که میتوانند بر دشمن غلبه کنند. من در اینجا تلاش میکنم تا حقایق میدانی را بازگو و تشریح کنم.
مردم [فلسطینیان] همواره آماده فداکاری و جانفشانی هستند. آنها همیشه شجاعاند، اما گاهی شجاعت در صبرکردن نهفته است و نه در قیامکردن و بهپاخاستن. این [شجاعت] چیزی است که با زندگی، مبارزه و مقاومت شکل گرفته است. مردم تحولات را دنبال میکنند و آن را میفهمند. در طول عمرم همواره شرایطی پیش میآمد که از مردم میخواستیم دست به برگزاری تظاهرات بزنند. به آنها میگفتیم: به خیابانها بیایید و تظاهرات کنید. آنها به حرفهای ما گوش نمیدادند. پلیس هم میآمد و ما را که چند نفر بودیم بازداشت میکرد. در نهایت هم پس از آنکه مورد ضرب و شتم قرار میگرفتیم، به زندان میافتادیم. دفعات دیگر، مردم را دیدیم که به خیابانها ریخته و همهجا را پُر کردهاند.
زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، همین وضعیت حاکم بود [همه به خیابانها آمدند]. برای وقوع یک انقلاب چنین اتفاقی باید رخ دهد. در خرداد سال 1342 مردم کاری را که در بهمن 1357 کردند، انجام نداده بودند، زیرا عواملی وجود دارند که اساساً از سنتهای خداوند هستند. زمانی که از موازنه قدرت سخن میگویم، برخی از مردم هستند که اعتقاد دارند موازنه قدرت با «ایمان» در تعارض است. خیر اینطور نیست. موازنه قدرت از سنتهای الهی است.
شما به اعتماد به نفس و واقعیات میدانی اشاره کردید. اگر امروز بخواهیم به سخن رهبر انقلاب درباره افول رژیم صهیونیستی بازگردیم، میبینیم که این سخن پیرامون 25 سال آینده رژیم صهیونیستی بود. اکنون عمر رژیم صهیونیستی کمتر از این میزان تخمین زده میشود. مردم فلسطین چقدر از شنیدن چنین چیزی احساس امیدواری میکنند؟
برخی از مردم زمانی که این سخن را شنیدند، سؤال کردند: چنین چیزی درست است؟! چرا 25 سال؟ زمانی که چنین سخنی را از یک شخص مسئول، صاحبِ احترام، یک شخصیت معتبر و مهم میشنویم، نمیتوانیم بگوییم که او صرفاً خواسته خود را مطرح کرده است، زیرا چنین شخصیتی محاسبات و برآوردهایی دارد که ما بخشی را میدانیم و بخشی را هم نمیدانیم.
امروز امکان افول رژیم صهیونیستی به یک موضوع در حال بحثوبررسی تبدیل شده است و دیگر در حد افکار و اندیشهها و تصورات نیست. زمانی که چنین چیزی را مطرح میکنید؛ یعنی اینکه درهمشکسته شدن مستکبران را میبینید و میخواهید آنها را به چالش بکشید.
توجه داشته باشید که ما دو نوع به چالش کشیدن داریم. در گذشته به چالش کشیدن در صبر و ایستادگی معنا پیدا میکرد و امروز در تحقق پیروزیها. این یعنی به چالش کشیدن دشمن به طور ملموس دیده میشود.
ما امروز وارد یک مرحله جدید از موازنه قدرت شدهایم. من خود شخصاً هیچگاه تصور نمیکردم موازنه قدرت را بهگونهای که اکنون وجود دارد، بتوانم ببینم. موازنه قدرتی که امروز میبینیم، حتمی و قطعی شده است.
برای تحقق آنچه که رهبر انقلاب پیشبینی کرده بود، نیاز بود که کرانه باختری به سپری برای قدس تبدیل شود. زمانی که رهبر انقلاب نظریه «تسلیح کرانه باختری» را مطرح کردند، تحقق آن اصلاً آسان نبود. چه کسی جرئت و جسارت داشت درباره این موضوع صحبت کند؟ حقیقتاً چنین کاری آسان نبود. تلاشهای زیادی انجام شد و تغییرات و تحولات مهمی اتفاق افتاد که شرایط امروز در کرانه باختری رقم بخورد. تحقق چنین اموری به ایمان نیاز دارد. البته دو نوع ایمان وجود دارد. ایمانِ برای مبارزه و فداکاری و ایمان به اینکه میتوانید پیروز شوید و دشمن را شکست دهید. این وجود دارد.
اگر اجازه دهید از عالَم ایمانی خود کمی خارج شوم و عبارتی از «مائو تسه تونگ» نقل کنم که مرا شگفتزده میکند. او میگوید: «باید جرئت پیروزشدن را داشته باشیم». این بدان معناست که تحقق پیروزی نیازمند جرئت و جسارت است. سخنی که رهبر انقلاب مطرح کردند، نشاندهنده جرئت و جسارت پیروزشدن بود.
کسی که میگوید من میخواهم در چارچوب معادله وحدت میدانها در کنار ملت فلسطین بایستم، این کار آسانی نیست. امکانات و ظرفیتهای دشمن را نیز باید در نظر داشت. دشمن بهتنهایی با شما مبارزه نمیکند. باید دانست که تحقق پیروزی نیازمند جرئت و جسارت و پذیرش مواجهه با دشمن است. رقمخوردن پیروزی کار آسانی نیست، اما قابلتحقق است.
بر اساس آنچه که گفته شد، من اعتقاد دارم که این سخن نابودی رژیم صهیونیستی ناشی از هیجان و برای بالابردن روحیه مبارزان مقاومت نبوده است. این سخن باهدف آمادهسازی برای مرحله آتی و مبتنی بر یک نگرش ژرفاندیشانه و بلندنظرانه مطرح شده است.
پیبردن به اهمیت این پیشبینی و موضع رهبر انقلاب کار آسانی نیست؛ درست مانند اهمیت اقدام امام خمینی رحمهاللهعلیه در تعیین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بهعنوان روز قدس. من خود در آن زمان شاید در تهران بودم. با خود گفتم: بسیار خب... اکنون چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟ چه چیزی باعث شده است ایشان مسئله قدس را پیش بکشند؟ ما در صحنه فلسطین معتقد بودیم که قدس مانند دیگر مسائل و قضایا، یک مسئلهای است که وجود دارد. بااینحال، امام (ره) با این اقدام خود، قدس را به مسئله محوری تبدیل کردند و امت اسلامی را بر سَر آن متحد ساختند و آن را به اولین نقطه و محور برخورد با دشمن در میدان نبرد تبدیل کردند.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی امام و رهبری