یک‌شنبه 4 آذر 1403

داده‌های جدید درباره وضعیت کودکان کار

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
داده‌های جدید درباره وضعیت کودکان کار

یافته‌های کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان»، با آنچه مسئولان درباره کودکانی که در خیابان کار می‌کنند، بر زبان می‌آوردند، تفاوت‌های فراوانی دارد، این پژوهش‌ها از سوی چه کسانی اجرا می‌شود و چرا اهمیت آن به مرور زمان کاهش پیدا می‌کند؟

احمد دقیقاً نمی‌داند شهردار تهران چه کسی است و تابه‌حال اسم بهزیستی به گوشش نخورده، اما پلیس‌ها را خوب می‌شناسد، می‌داند که لباس‌های سبزرنگ می‌پوشند و احمد باید تلاش کند تا از آن‌ها دور شود. یاسین و برادرش هم مثل احمدند. یک‌سال است که از کابل آمده‌اند و فهمیده‌اند که هرازچندگاهی خیابان‌ها پر از مامور می‌شود و آن‌ها دویدن را بهتر از هرکاری بلد شده‌اند. احمد گل می‌فروشد، یاسین، فال و برادر یاسین هم شیشه پاک می‌کند. به گوش هیچ‌کدام‌شان نخورده که شهردار تهران، دی‌ماه پارسال گفته بود که کودکان کار باید از سطح شهر «جمع‌آوری» شوند.

به گزارش هم‌میهن، آن‌ها نمی‌دانند که یکی دیگر از مسئولان شهرداری از درآمد‌های 50 تا 150 میلیونی‌شان حرف زده است. احمد، یاسین و برادر یاسین که به قول خودشان، «سمت میدان خراسان» زندگی می‌کنند، فقط اسم جمع‌آوری به گوش‌شان خورده، از گشت‌های پلیس می‌ترسند و می‌دانند سرنوشت «گیر افتادن» با «ردِ مرز شدن» تفاوتی ندارد. خیابان و ترس، اما نمی‌تواند مانعی برای خانه‌نشینی آن‌ها شود.

احمد، یاسین و برادر یاسین سه از ده‌ها کودکی‌اند که در مرکز شهر تهران کار می‌کنند. کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» که به‌تازگی منتشر شده است، وضعیت این کودکان را تحلیل و توصیف کرده است. کتابی که جلوه جواهری، پیام روشنفکر، کاوه مظفری، دلارام علی و نیکزاد زنگنه نویسندگان آن هستند و اطلاعات آن از تمام پژوهش‌هایی به دست آمده که تا سال 1400 انجام شده است.

نتایج تحلیل‌های این کتاب نشان می‌دهد که 75/3 درصد از کودکانی که در خیابان‌های تهران مشغول بودند، در بازه زمانی سال 92-91 به‌دلیل کمک به معاش خانواده کار کردند. در سال 96-95، 44درصد کودکانی که در خیابان‌های6 استان کشور کار می‌کردند اولین رابطه جنسی‌شان را زیر 15 سال تجربه کردند و 12 درصد کودکان کار در 15 استان کشور هم در بازه زمانی 99-98 سابقه فرار از خانه را داشته‌اند.

در فصل اول کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» وضعیت کودکان در موقعیت‌های خیابانی توصیف شده است. یافته‌های این فصل با استناد به پژوهش‌هایی است که سازمان بهزیستی و شهرداری تهران آن را سفارش دادند.

«مرور نظام‌مند مطالعات کودکان خیابانی در دهه اخیر در ایران»، عنوان یکی از مطالعاتی است که متعلق به بازه زمانی سال‌های 77 تا 86 است. کودکان مطالعه‌شده اغلب پسر بودند و با گروه سنی بالاتر از 12 سال. بُعد خانوار آن‌ها بیش از پنج نفر و خانواده‌ها زیر خط فقر بودند. ویژگی‌های کار این کودکان، درآمد بسیار پایین، اشتغال به کار‌های ساده و بدون مهارت مانند دستفروشی و پادویی بوده است. در آن بازه زمانی البته دستفروشی، فراوانی بالایی داشت.

یافته‌های تحلیلی این پژوهش، اما نشان می‌داد که شرایط نامطلوب زندگی کودکان در خانواده مثل آزار کودکان، اعتیاد و زندانی‌شدن والدین، ازهم‌پاشیدگی و بی‌سرپرستی کودکان و وضعیت اقتصادی خانواده ازجمله عوامل خطر برای ورود کودکان به خیابان است. از پیامد‌های حضور کودکان در خیابان هم می‌توان به شرایط نامطلوب جسمی و روانی، اعتیاد به مواد مخدر، بزهکاری کودکان و آزارجسمی توسط ماموران نیروی انتظامی اشاره کرد.

ترک تحصیل 40 درصد کودکان خیابانی تهران در سال 92-91

«ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی در شهر تهران» مطالعه دیگری است که در کتاب به آن استناد شده و در بازه زمانی 92-91 وضعیت کودکانی را که کار می‌کنند، بررسی کرده است.

ویژگی جمعیت‌شناختی کودکان این تحقیق که همگی در تهران هستند، نشان می‌دهد که 61/2 درصد ایرانی، 38 درصد افغانستانی، 1/5 درصد ایرانی کولی و درصد بسیار کمی پاکستانی‌اند. نسبت پسران در این بررسی هم از دختران بیشتر بود، حدود 40 درصد از این کودکان ترک‌تحصیل کرده بودند و 24 درصد اصلاً به مدرسه نمی‌رفتند.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌داد که حدود 75/3 درصد از این کودکان به‌علت کمک به معاش خانواده راهی بازار کار می‌شدند. علت کار درباره کودکان افغانستانی، شرایط اقتصادی نتیجه مهاجرت، اقامت غیررسمی و دسترسی نداشتن به منابع کار و اشتغال عنوان شده است. پیامد‌های کار کودکان در آن بازه زمانی توقیف اجناس پسران بیش از دختران، تصادف با ماشین، خفت‌شدن و آزار جنسی بوده است. بررسی‌های دیگر این تحلیل نشان می‌دهد که میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران 12/5 سال و در پسران 13/7 سال است.

17 درصد سابقه مصرف الکل

پیام روشنفکر و مروئه وامقی در سال 96-95 پژوهش سال 92-91 را این‌بار در شش‌استان کشور تکرار کردند. پژوهشی با عنوان: «ارزیابی سریع و پاسخ به وضعیت رفتار‌های پرخطر و اچ‌آی‌وی در کودکان خیابانی شش‌استان کشور». این طرح در شهر‌های تهران، مشهد، کرج، کرمانشاه، بندرعباس و زاهدان به اجرا درآمد و گروه هدف آن دختران و پسران 10 تا 18 سال ایرانی و غیرایرانی بودند که حداقل یک‌ماه در خیابان کار یا زندگی کرده بودند.

ویژگی جمعیت‌شناختی این کودکان نشان می‌داد که حدود نیمی‌شان به مدرسه می‌رفتند، 32 درصدشان ترک‌تحصیل کرده بودند، 12 درصدشان بی‌سواد بودند و 2/9 درصدشان یا متاهل بودند یا ازدواج موقت داشتند یا بدون ازدواج زندگی مشترک داشتند.

یافته‌های تحلیلی این پژوهش سال 96-95 نشان می‌داد که «حدود 9/2 درصد کودکان خیابانی تجربه رابطه جنسی را داشتند»، 44 درصدشان اولین رابطه جنسی‌شان را زیر 15 سال و 10 درصدشان زیر 10 سال تجربه کردند. حدود 63 درصدشان می‌دانستند که کاندوم از کجا تهیه کنند، اما فقط 10 درصد همیشه و 19 درصد گاهی کاندوم استفاده می‌کنند.

بیشترین مشکلاتی که هرکدام از جمعیت آماری این پژوهش تجربه کردند، تحمل سرما و گرمای شدید، توهین و کتک خوردن از مردم و ماموران، گرسنه ماندن و تصادف با ماشین بوده است، حدود 39 درصد از کودکان هم گفته‌اند که هیچ‌کدام از این مشکلات را تجربه نکرده‌اند.

مهم‌ترین دلیل کار، کمک به خانواده

نتایج پژوهش دیگری که کتاب به آن استناد کرده هم نشان می‌دهد که مهم‌ترین علت کار کودکان، کمک به خانواده است. مطالعه کشوری که در سال 99-98 انجام شده و عنوان آن: «ارزیابی سریع و پاسخ به وضعیت کودکان کار و خیابان 15 استان کشور درباره کودکان کار» است.

تمرکز این پژوهش روی تمام کودکان کار اعم از کودکانی که در خیابان و در کارگاه‌ها کار می‌کنند، است. کودکانی که در 15 استان کشور، یعنی اردبیل، اصفهان، البرز، تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، قم، کردستان، کرمان، گلستان، لرستان، مازندران و هرمزگان فعالیت می‌کردند، فقط 37 درصدشان افغانستانی بودند، هشت‌دهم درصدشان متاهل و حدود 70 درصدشان 10 تا 14 ساله بودند.

یافته‌های توصیفی این پژوهش نشان می‌داد که 61/1 درصد پدران این کودکان شاغل و اکثریت کارگر ساختمانی بودند یا در مشاغل خدماتی فعالیت می‌کردند، حدود 16 درصد هم بیکار بودند. 9 درصد از خانواده‌ها طلاق گرفته بودند و 31/6 درصد از پدران و 1/6 درصد از مادران هم مصرف‌کننده مواد مخدر بودند. حدود 12 درصد از کودکانی که در این پژوهش بررسی شدند، سابقه فرار از خانه را داشتند. 55 درصد از کودکان مورد بررسی این پژوهش را هم در سه‌ماه متأخر شخص یا نهادی بیشتر از شهرداری و بعد بهزیستی دستگیر کرده بود.

تحصیلات و اعتیاد والدین

سطح تحصیلات و اعتیاد والدین به مواد مخدر، متغیر‌های تاثیرگذارتری بر میزان کار کودکان بودند. بعد از آن پایگاه اقتصادی - اجتماعی خانواده، بیکاری والدین، مهاجرت و سابقه محکومیت در خانواده، متغیر‌های تأثیرگذارند. این جملات یافته‌های «فراتحلیل مطالعات عوامل اثرگذار بر پیداش کودکان کار و خیابان» است که در فصل دیگری از کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» به آن اشاره شده است. این فراتحلیل همچنین نتیجه گرفته که بُعد خانواده کمترین تأثیر را بر ورود کودکان به بازار کار داشته است.

اشکال، علل و پیامد‌های کار کودکان

پژوهش دیگری در سال 99، ردپای استثمار در جهان کودکی را بررسی کرده است، علل کار کودک در این پژوهش شکاف توسعه، تنش و منازعات در کشور افغانستان، فقر و بیکاری خانواده، بدسرپرستی و بی‌سرپرستی و علاقه به کار از علل کار کودکان عنوان شده است. از پیامد‌های کار کودکان در این بررسی، محرومیت از تحصیل، نداشتن فراغت و تغذیه مناسب، مشکلات سلامت، تجربه خشونت و انواع مخاطرات عنوان شده است.

چرا کودکان در خیابان‌ها کار می‌کنند؟

در صفحات دیگر این کتاب، عوامل گسترش کار خیابانی کودکان در چند سطح طبقه‌بندی شده است. به‌طور مثال نویسندگان برای چرایی گسترش این پدیده در سطح خانواده، عواملی، چون سابقه سوءمصرف مواد، سوءرفتار و خشونت در خانواده، ازهم‌پاشیدگی خانواده و سابقه زندان را عنوان کردند.

تحصیلات پایین، بیکاری و بی‌ثباتی کاری والدین، مشاغل کم‌درآمد پدران و درآمد پایین هم از دیگر عوامل مؤثر بر کار کودک عنوان شده است. اما چه عواملی بر گسترش پدیده کودکان کار و خیابان در سطح سازمانی مؤثرند؟

نویسندگان این کتاب معتقدند که نداشتن دسترسی همگانی به بیمه، عدم نظارت بر واحد‌های کاری، نداشتن حمایت از اقشار فرودست، نداشتن انعطاف آموزشی و عدم دسترسی بی‌شناسنامه‌ها به آموزش می‌تواند ازجمله دلایل گسترش این پدیده در جامعه باشد. در سطح کلان هم جنگ، پناهندگی، ناکارآمدی قانون کار، فقدان وحدت رویه در تعریف کودک، تبعیض در قوانین تابعیت، توسعه ناموزون مناطق و مهاجرت به کلانشهر‌ها و تقسیم کار جنسیتی می‌تواند ازجمله عوامل مؤثر بر گسترش کار کودکان در خیابان‌ها باشد.

ساماندهی یا جمع‌آوری؟

در فصل دیگری از کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان»، برنامه‌های دولتی مرتبط با مسئله کار کودک از سال‌های بین 78 تا 1400 بررسی شده است. درمجموع 16 طرح و برنامه شناسایی شدند که مجری یا همکار 10 برنامه سازمان بهزیستی بوده است. گروه هدف اغلب این طرح‌ها که سه‌مورد آن با عنوان «ساماندهی» در این کتاب معرفی شدند، کودکانی بودند که در خیابان کار می‌کردند.

طرح ساماندهی 20 هزار کودک خیابانی، در سال 81 یکی از طرح‌های مشهوری است که کتاب در بخشی از فصل سوم به آن اشاره کرده است: «در سال 81 و با گذشت سه‌سال از شروع طرح ساماندهی کودکان، به‌دلیل تداوم مشکل و ادامه حضور کودکان در خیابان، طرحی ضربتی برای ساماندهی 20 هزار کودک خیابانی، توسط سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی تهیه و اجرا شد.

اجرای این طرح که در ادامه طرح مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی بود، به افزایش مراکز در سراسر کشور انجامید. براساس این طرح که برای یک‌سال پیش‌بینی شده بود، مقرر شد سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی در سراسر کشور، کودکان خیابانی را جمع آوری و آن‌ها را به ستاد کل پذیرش و ساماندهی کودکان خیابانی در هر استان منتقل کنند و پس از بررسی اولیه در این ستاد باتوجه به شرایط فردی و خانوادگی به مراکز دیگری مانند کانون اصلاح و تربیت مراکز توان‌بخشی سازمان بهزیستی و... انتقال دهند.»

طرح شناسایی و حمایت اجتماعی از کودکان بازمانده از تحصیل، مدارس صبح رویش و طرح حمایت اجتماعی ازجمله این 16 برنامه‌ای است که در این کتاب به آن‌ها اشاره شده است. اما رویکرد‌های دولتی در این برنامه‌ها چند دسته است؛ اقدامات انتظامی مانند جمع‌آوری و نگهداری اجباری، خدمات حمایتی و ترمیمی که هدف آن بهبود و ادغام است، خدمات کاهش آسیب و اقدامات پیشگیرانه. اما این برنامه‌ها تا چه اندازه در کاهش کار کودک در خیابان تاثیرگذار بودند؟ پژوهشی با عنوان «ارزیابی اثربخشی طرح ساماندهی کودکان خیابانی در ایران» که در سال 98 انجام شده است، نتیجه گرفته که تغییر معنادار و مؤثری در وضعیت اشتغال به تحصیل کودکان ایجاد نشده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس هم سال 1401 در گزارشی اثرات طرح‌های ساماندهی را بر وضعیت کار کودکان سنجیده بود. این گزارش هم به موفق نبودن طرح‌های ساماندهی اعتراف کرده بود: «بیش از 20 سال از نخستین طرح‌های سامان‌دهی کودکان کار و خیابان می‌گذرد و نهاد‌های متولی، طرح‌های سامان‌دهی مختلفی در مواجهه با پدیده کودکان کار و خیابان طراحی و اجرا کرده‌اند.

چالش‌هایی ازجمله «عدم پوشش انواع مختلف کودکان کار و خیابان»، «غلبه رویکرد جمع‌آوری بر جذب»، «تقلیلِ توانمندسازیِ کودکان کار و خیابان به مساعدت مالی»، «غلبه نگاه کوتاه‌مدت به توانمندسازی به جای فرآیندی دیدنِ آن»، «وجود نداشتن پوشش کودکان اتباع»، «نبود اجماع درخصوص نحوه مواجهه با پدیده کودکان کار و خیابان»، «وجود نداشتن ارتباط صحیح سمن‌ها با نهاد‌های دولتی» و «نبود توجه به ریشه‌های بروز پدیده کودکان کار و خیابان» از دلایل اصلی شکست طرح‌های مداخله در سامان‌دهی کودکان کار و خیابان بوده است.»

تمام این یافته‌ها در کتاب و گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که جمع‌آوری و طرح‌های ضربتی به‌تن‌هایی نمی‌تواند راهی برای بازگرداندن احمد، یاسین و ده‌ها کودک کار دیگر به خانه‌ها باشد.

کودکان غالباً انفرادی کار می‌کنند

پیام روشنفکر مدرس دانشگاه

یافته‌های کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان»، با آنچه مسئولان درباره کودکانی که در خیابان کار می‌کنند، بر زبان می‌آوردند، تفاوت‌های فراوانی دارد، این پژوهش‌ها از سوی چه کسانی اجرا می‌شود و چرا اهمیت آن به مرور زمان کاهش پیدا می‌کند؟

پیام روشنفکر، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه یکی از نویسندگان کتاب است. او تاکنون ارزیابی‌های متعددی را درباره وضعیت کودکانی که در خیابان‌ها کار می‌کنند، داشته است و بسیاری از پژوهش‌هایی که در این کتاب به آن‌ها استناد شده هم کار اوست.

او جزئیات بیشتری از برخی از فصول این کتاب می‌گوید و واقعیت افسانه‌هایی که تاکنون درباره کودکان کار مطرح شده را بازگو می‌کند.

کتابی که به‌تازگی منتشر شده است، براساس چندین پژوهش بوده است، پژوهش‌هایی که اغلب شما یکی از نویسندگان آن بودید. این پژوهش‌ها به سفارش کدام نهاد بود و مجری طرح آن کجا بود؟

این پژوهش‌هایی که در فصل اول انجام شده است، همه به سفارش بخش‌های مختلف سازمان بهزیستی کشور است، اما در دانشگاه علوم توانبخشی انجام شده است. این کتاب سال 1400 تمام شد.

در فصل اول کتاب به سه پژوهش از شما استناد شده که روی کودکان خیابانی تمرکز کردند، اما مشخص نیست که این کودکان دقیقاً چه مشاغلی دارند و در کدام بخش‌ها فعال بودند.

کار‌های سال‌های 92 و 96 یعنی فقط تهران و پنج مرکز استان دیگر، شامل همه کودکان خیابانی بودند و همه‌جور کاری که در خیابان می‌کردند، زباله‌گردی و دستفروشی. اما کار سال 98 که در 15 استان بود، دو گروه از بچه‌ها مطالعه شدند، هم بچه‌هایی که در خیابان بودند و هم بچه‌هایی که در کارگاه‌ها کار می‌کردند. در سال 98 ما برای اولین‌بار سراغ کودکانی رفتیم که در کارگاه‌ها بودند. همانطور که قبلاً هم گفتم کار کودک معمولاً بخش زیادش در کشاورزی، کارگاه‌ها و کار خانگی است و بخش کمی از آن شامل خیابان‌هاست.

پس مقایسه نتایج پژوهش این سال‌ها با یکدیگر هم صحیح نیست.

دقیقاً وقتی قرار باشد فقط کار بچه‌های خیابانی را با هم مقایسه کنیم، اگر تحقیقی که فقط در تهران انجام شده را با عددی که مثلاً از پژوهشی در سال 96 به دست آمده مقایسه کنید، خطا دارد. زیرا مثلاً شما عدد تحقیق در تهران را با عدد تحقیق در کرمانشاهی قاطی کنید که اصلاً افغانستانی در آن نیست یا زاهدانی که شکل کار کودک در آن متفاوت است. در این صورت اعداد به‌هم می‌ریزد، مثلاً اگر بخواهید بگویید وضعیت بچه‌های افغانستانی در تهران چه تغییری کرده است، فقط باید روند بچه‌های خیابان در تهران را بررسی کنید. درواقع بررسی اعداد چالش‌برانگیز است.

با وجود دقتی که شما از آن حرف می‌زنید، اما به‌نظر می‌رسد که نتایج این کتاب با گفته‌های مسئولان تفاوت‌های زیادی دارد.

به نظر می‌رسد مسئولان به تحقیقاتی که خودشان سفارش می‌دهند هم استناد نمی‌کنند، مثلاً یک طرح جمع‌آوری انجام دادند، متوجه شدند 80 درصد کودکانی که دستگیر شدند، افغانستانی هستند، اما مصاحبه می‌کنند و می‌گویند 80 درصد کودکان کار در ایران افغانستانی هستند و توجه نمی‌کنند که این‌ها فقط آمار کودکان دستگیرشده است.

ببینید برای هر عدد یک‌تحلیل وجود دارد. مثلاً در موج‌های گردآوری معمولاً بچه‌های تازه‌کارتر زودتر گیر می‌افتند، حالا فرض کنید، موج جدید مهاجران آمدند و این‌ها دارند در خیابان کار می‌کنند، اما این نومهاجران تفاوت دارند با کودکی که چندسال است در خیابان کار می‌کند؛ زیرا تجربه‌شان کمتر است. یا بایاس‌های دیگری مثل سن هم وجود دارد. معمولاً کوچک‌تر‌ها زودتر گیر می‌افتند، بعد اگر بگوییم میانگین سن کودکان کار 9 یا 11 سال است، این هم غلط است.

این‌ها خطا‌های اطلاعاتی است که در همه دوره‌ها بوده است. درواقع برخی آمار دم‌دست را به‌عنوان آمار کل ارائه کردند. این آمار‌ها گاهی آمار مراکزشان هم است. این اشتباه را گاهی ان‌جی‌ها هم می‌کنند. مثلاً گاهی یک مرکز مردم‌نهاد فقط افغانستانی پذیرش می‌کند، آن‌ها هم گاهی فقط آمار خودشان را ارائه می‌کنند و این را تعمیم می‌دهند.

یکی از موضوعاتی که مسئولان تاکید زیادی روی آن دارند، موضوع باند‌ها و مافیا‌های کودکانی است که در خیابان‌ها کار می‌کنند. آیا شما در بررسی‌های‌تان به شواهد متقنی درباره حضور باند‌های کودک در خیابان‌ها رسیدید؟

میلی به ساده‌سازی حضور کودکان در خیابان هست که آن‌ها را به یک گروه تقلیل دهد درحالی‌که ما در خیابان پنج یا شش گروه اصلی کودک داریم که در حال فعالیت‌اند. ماهیت کار، منشأ گروه‌هایی که کودکان در آن کار می‌کنند، شکل ساماندهی و سن و جنس کودکان متفاوت است. مثلاً شما اگر بروید سراغ کودکان زباله‌گرد، در آنجا سازمان‌یافتگی یا میزان مهاجرانی که در آن کار می‌کنند با کودکانی که مثلاً دستفروشی می‌کنند، متفاوت است.

وقتی سراغ بچه‌هایی که چرخی بازار هستند، بروید هم ماجرا متفاوت است. کودکانی که ساز می‌زنند و گدایی می‌کنند هم تفاوت‌هایی با سایر گروه‌ها دارند. آمار‌های جدید به ما می‌گوید غالباً کودکان انفرادی کار می‌کنند، یعنی 40 تا 50 درصد‌شان. اما 50 درصد تنها نمی‌آیند سرکار و ممکن است با خانواده، فامیل یا همسایه‌ها سرکار بیایند، از این 50 درصد که تنها نمی‌آیند هم گروه کمی تشکیلاتی می‌آیند سرکار؛ بنابراین شکل‌های سازماندهی در 50 درصد کار کودک هست، اما سهم بزرگی از آن سازمان خانوادگی است و مافیا نیست، مثلاً با برادر بزرگ یا با همسایه می‌آید و از هم مراقبت می‌کنند.

اما قسمت سازمان‌یافتگی به آن معنا درصد کمی وجود دارد، خصوصاً در زباله‌گردی. در تکدی‌گری برخلاف فیلم‌های هندی، نه اینکه اصلاً نیست، اما در ایران اینگونه غالب نیست. زیرا گروه غالبی که در ایران تکدی‌گری می‌کنند، بچه‌های غربت هستند که آن‌ها هم خانواده هستند، یعنی قوم‌اند و با خودشان می‌روند و می‌آیند و سبک زندگی‌شان فرق می‌کند؛ بنابراین بیشترین کار سازمان‌یافته در زباله‌گردی است که آن هم مافیایش در لایه‌های بالاتری است. این‌ها سهم مشخصی دارند و خیلی هم زیاد نیست. جنس‌اش هم متفاوت است. بخشی از کار بچه‌ها سازمان‌یافته به‌معنای باند و تشکیلات، بخش کوچکی است که همچنان در زباله‌گردی بقا پیدا کرده است.

از میان اخبار

جزییات جدید درباره برگزاری امتحانات نهایی

شهادت 3 مأمور پلیس در تهران