یک‌شنبه 4 آذر 1403

"زن، زندگی، آزادی"/ هم سرزنش هم ستایش در تریبون‌های رسمی

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
"زن، زندگی، آزادی"/ هم سرزنش هم ستایش در تریبون‌های رسمی

اگر حکومت بخواهد تنها حامیان را تهییج و قانع کند همین روش خوب است اما اگر بنا‌بر یافتن مشترکات و شکستن دو قطبی موجود باشد گریز و گزیری نیست که در میانه ادبیات صدا و سیما و سیما ثابتِ ایران‌اینترنشنال ادبیات میانه‌ای به کار گیرند

عصر ایران؛ مهرداد خدیر - «شعار "زن، زندگی، آزادی" ساخته خطرناک‌ترین گروه تروریستی و تجزیه‌طلب کردی است و در کردستان ترکیه ساخته شده است». این سخن را سردار قاسم قریشی جانشین سازمان بسیج مستضعفین روز پنج شنبه 5 آبان و در مراسم بزرگداشت بانوان شهید در قم گفته است. تنها سه روز قبل از آن و روز دوشنبه دوم آبان اما آقای علی بهادری جهرمی سخن‌گوی دولت آقای رییسی - که نزدیک ترین رابطه را با سازمان بسیج دارد - در نشستی پرتنش در دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی در تهران و هنگامی که حاضران شعار مورد انتقاد جانشین سازمان بسیج را سر داده بودند در واکنش گفت: "شعارهای ما نیز همین است؛ زن زندگی، آزادی / مرد میهن، آبادی. دوستش هم داریم و می‌خواهیم به آن برسیم."

این تفاوت و اختلاف نظر را پیش‌تر نیز شاهد بودیم. وقتی که حجت‌الاسلام روح‌الله حریزاوی قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی نیز گفته بود: «زن، زندگی، آزادی سه شعار اصلی اسلام است. زیرا پیامبر اسلام بر دست بزرگ بانوی خود بوسه می‌زند و یک زن علت غایی حرکت امامت و ولایت می‌شود. بنا بر این هر آنچه تا کنون در حوزه زن و خانواده انجام شده باید چند برابر افزایش یابد تا شاهد نوآوری و خلاقیت بیشتر باشیم.»

قبل از آن اما سردار سرتیپ پاسدار احمد وحیدی وزیر کشور در موضعی 180 درجه مخالف گفته بود: «شعار زن، زندگی، آزادی با هدف بی‌حجابی و بی‌حیایی زنان ساخته شده و کسانی آن را ایجاد کرده اند که شنیع‌ترین صحنه‌ها را برای دفاع از زنان به وجود آوردند.»

اگر آن موقع تضاد دیدگاه وزیر دولت اصول‌گرا با قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی خود را نشان داد در اینجا تفاوت نظر وزیر دولت با سخن‌گوی همین دولت مشهود است. هر چند پیش‌تر در یادداشتی به این تناقض پرداخته بودم اما به بهانه موضع تازه جانشین سازمان بسیج نکاتی را می توان طرح کرد:

1. هر قدر هم علیه شعار "زن، زندگی، آزادی" تبلیغ و از روی دیوارها پاک شود افکار عمومی قانع نمی‌شود که چرا نباید با این سه کلمه هم‌ذات پنداری کند و آن را توطئه بداند؟ مخالفان "مرگ بر" ها استدلال می‌کنند که به جای مرگ خواهی و نفرین از زندگی بگوییم و به جای آن که با دیگری کار داشته باشیم خودمان را قوی کنیم. در این فقره اما چگونه می‌توان زندگی را نکوهش کرد در حالی که تمام تلاش آدمی برای زیستن و البته به‌زیستن است. تمام فناوری‌ها برای آن است که زندگی را ساده کند و جدال مستمر با مرگ و بیماری به خاطر زندگی است. زن، هم که زن است و آدمی را یاد مادر و محبوب و معشوق می‌اندازد و آزادی نیز که یکی از سه بخش شعار اصلی انقلاب 57 و در کنار استقلال و جمهوری اسلامی بوده است.

نویسنده این سطور نمی‌داند واقعا شعار آن گروه خارج از ایران هم هست یا نه اما مسبوق است که تمام سازمان‌های سیاسی برای خود شعارهای جذاب انتخاب می کنند و صرف انتساب به یک گروه یا فرقه آن را از اعتبار نمی‌اندازد. کما این که سازمان مجاهدین خلق آیه «فضل‌الله المجاهدین علی‌القاعدین اجرا عظیما» را بر پیشانی خود دارد.

مثال مشهور البته شعر خواجه حافظ شیراز است که برتر از آن را نه که فارسی زبانان سراغ ندارند که سخن‌وران دیگر زبان‌ها هم ستاینده آن بوده‌اند و دیوان همین شاعر بزرگ با یک مصراع شعر عربی شروع می‌شود که برخی به یزید بن معاویه نسبت می‌دهند: الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها... نه از حافظ محبوب‌تر داریم و نه از یزید منفورتر اما آیا ذره‌ای از اعتبار این شعر کاسته شده است؟

2. چند سال قبل که روزنامه کیهان روشن‌فکران را پس از 40 سال باز به دفتر فرح نسبت می‌داد نوشتم گمان آنان این است که وقتی بنویسند مسعود کیمیایی با دفتر فرح رابطه داشته یا احمد شاملو از آن پول می‌گرفته از اعتبار آنان کاسته می‌شود حال آن که به عکس و ناخواسته برای دفتر او تبلیغ می‌کنند و نسل تازه که انقلاب را درک نکرده و تحت تأثیر تبلیغات به قصد تطهیر در شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور است از خود نمی‌پرسد این چه دفتری بوده که ریاست آن با فیلسوفی در اندازه و آوازه سید حسین نصر بوده و شاعری چون شاملو و کارگردانی مانند کیمیایی را زیر پر وبال داشته است؟ به بیان دیگر به جای این که اینان را ملکوک کند به رژیم گذشته و البته ناخواسته وجهه می‌دهد. در این فقره هم پیداست که هدف سردار قریشی چیست اما مخاطبان او فقط باشندگان هم‌فکر در همان یادواره در قم نبوده‌اند و از طریق رسانه‌ها دیگران هم می‌خوانند و می‌شنوند. این دسته اخیر چه بسا بر خلاف هدف آقای قریشی به آن گروه به خاطر این شعار نظر مثبت پیدا کند و این دقیقا نقض غرض خواهد بود.

3. شعارهای اعتراضی اهداف مشترکی دارند و سر داده شدن آنها در جاهای مختلف الزاما با هدف واحد نیست. این شعار سه ضلع دارد و سه واژه. اولی "زن" است. می توان چنین برداشت کرد که سردهندگان آن با نگاه مرد سالار یا جنسیت زده مخالف اند و چه کار به ریشه شعار دارند که کجا و به چه مقصود ساخته شده است؟

آقای قریشی در همین سخنرانی گفته است: «در سال 1357 فقط 6 درصد بانوان تحصیلات دانشگاهی داشتند در حالی که طبق آمار سال 1396 بالای 45 درصد بانوان تحصیلات دانشگاهی دارند. در سال 1357 بانوان فقط در 7 رشته ورزشی امکان فعالیت داشتند، اما امروز به لطف خدای متعال و انقلاب اسلامی، زنان در 38 رشته ورزشی می‌توانند فعالیت کنند.» بر همین اساس می‌توان پرسید آیا مدیریت ها و تأثیرگذاری ها هم به همین نسبت توزیع شده یا افزایش یافته یا احساس تبعیض و نگاه جنسیتی دارند؟

جدای این چرا در خارج از مرزهای ایران جست و جو کنیم و نگوییم شعار زن یعنی به زنان احترام بگذارید نه این که بر اساس پوشش و میزان انطباق آن با یونیفورم مورد نظر پلیس برخورد شود. واکنش به برخورد تحقیر آمیز گشت ارشاد بود و بازداشت موقت به اسم «هدایت و آموزش» در حال که در قانون تأسیس نیروی انتظامی در سال 69 چنین مأموریتی به نیروی انتظامی داده نشده است. زندگی و آزادی هم که ایران و ترکیه ندارد.

4. از واژه‌ها به رغم معنی واحد معانی متفاوت برداشت می شود. اگر هم از زن، زندگی، آزادی در کردستان ترکیه بوی تجزیه برخیزد (تعبیر کردستان ترکیه را البته دولت اردوغان نه تنها نمی‌پسندد که برنمی‌تابد) در ایران با منظوری دیگر سرگرفته شد و استقبال از آن به خاطر آن بود که عاری از سویه های ایدیولوژیک است و با نگاه رسمی تفاوت دارد و شاید به همین خاطر باشد که مقامات نظامی و امنیتی نظر منفی تری به آن داشته اند تا چهره های روحانی و سیاسی.

محمد رضا‌شاه پهلوی هم برای اصلاحات ارضی در سال 42 و الغای نظام ارباب - رعیتی تعبیر «انقلاب سفید» را به کار می‌برد و امیر عباس هویدا او را رهبر این انقلاب می‌دانست. آیا اینها سبب شد که در سال 57 به جای «انقلاب» از تعبیر دیگری استفاده شود؟ البته امام خمینی اوایل از واژه های جنبش و نهضت استفاده می کرد چون "انقلاب" مفهومی دینی و قرآنی نیست و بعد از انقلاب فرانسه رایج شد و طرفه این که شاه بود که در آبان 57 اصطلاح «انقلاب» را به کار برد. بعد از انقلاب اسلامی اما این کلمه معنی دیگری را به ذهن متبادر می کند. تلویزیون ایران اینترنشنال هم برای اعتراضات اخیر از واژه انقلاب استفاده می کند. نه معنی انقلاب در داخل آنها را بازداشته نه مفهوم آن در پیش از انقلاب، انقلابیون را به واژه ای دیگر سوق داد.

5. اگر حکومت بخواهد تنها حامیان را تهییج و قانع کند همین روش خوب است اما اگر بنا‌بر یافتن مشترکات و شکستن دو قطبی موجود باشد گریز و گزیری نیست که در میانه ادبیات صدا و سیما و سیما ثابتِ ایران‌اینترنشنال ادبیات میانه‌ای به کار گیرند. انتساب شعار 40 روز اخیر به آن سوی مرزها شعار دهندگان و باورمندان را به تجدید نظر در بیان و نوشتن و سردادن آن وانمی دارد بلکه به عکس ناخواسته تبلیغ رایگان همان گروه هاست.

شگفتا که حتی به تعبیر امام علی نمی‌گویند کلام حقی است اما مراد باطلی دارند چرا که برای برخی سخن گفتن از زن و زندگی و آزادی واقعا دشوار است. شبیه همین حساسیت را در دهه اول جمهوری اسلامی در قبال کلمه «ملی» شاهد بودیم تا جایی که واژه «ملی» را از سر در سازمان ملی انتقال خون ایران برداشتند و نام دانشگاه ملی هم به شهید بهشتی تغییر یافت و شرکت ملی پست به شرکت پست جمهوری اسلامی تغییر یافت و اگر نام بانک ملی و شرکت ملی نفت باقی ماند به خاطر آن بود که تغییرشان به اعتبارشان آسیب می‌زد اما حالا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اصرار دارد از خود به عنوان «رسانه ملی» یاد کند و هر مشکل و بحران که پیش می‌آید مدام بحث ایران و پرچم به میان می‌آورند و اگر چشم شان را به روی تک حضور سالار عقیلی در یک برنامه «من‌و‌تو» بستند به خاطر آن بود که همچنان بتوانند صدای او درباره ایران را پخش کنند.

"زن، زندگی، آزادی" هر خاستگاهی داشته باشد از عناصری تشکیل شده که موضع‌گیری علیه آن مخاطب غیر‌ایدیولوژیک را که ارتباط وفادارانه ارگانیک یا سنتی با ساختار ندارد قانع نمی‌کند.

تماشاخانه

ببینید | شهر النگوهای شیشه‌ای در هند / صنعتی که دارد فراموش می‌شود

ببینید | شهر النگوهای شیشه‌ای در هند / صنعتی که دارد فراموش می‌شود

فیلم های دیگر کانال عصر ایران در تلگرام
"زن، زندگی، آزادی"/ هم سرزنش هم ستایش در تریبون‌های رسمی 2
"زن، زندگی، آزادی"/ هم سرزنش هم ستایش در تریبون‌های رسمی 3
"زن، زندگی، آزادی"/ هم سرزنش هم ستایش در تریبون‌های رسمی 4