مصطفی چمران، مردی که شهادت را پیروزی و وصال به خدا میدانست
شاید زمانی که اسمی از شهید چمران به میان گفته میشود کمتر کسی از عظمت، توانایی و دانش او آگاهی داشته باشد. اکنون کمتر جوانی میداند مصطفی چمران، که بوده، چه کرده و چه مسیری را پایگذاری کرده و چه تاثیری را در آینده انقلاب داشته است.
خیلیها او را تنها به عنوان متخصص جنگهای نامنظم و چریکی انقلابی میشناسند و خیلیها نیز، به واسطه دیدن فیلمها و آثار نمایشی البته بسیار محدود درباره این شهید تنها درباره حضور او در پاوه و نبرد با نیروهای جداییطلب در پاوه و شهرهای غربی شنیده اند.
اما چمران تنها به این موارد محدود نیست و او فرماندهی بود که تاریخ خود را به بهترین شکل رقم زد.
مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد.
چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد.
چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار میرفتوی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین میشود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد. او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی میکند.
شهید چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال، به وطن باز میگردد. همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد میکند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری، روز و شب خود را به خطر میاندازد تا سریعتر مسأله کردستان را فیصله دهد. او در قضیه فراموش ناشدنی «پاوه» شرکت فعال داشت. پس از این جرایانات، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد و به ارتش فرمان داده شد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.
ناآرامیهای کردستان برای مقابله با احزاب کرد که با نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی میجنگیدند همراه با تیمسار ولیالله فلاحی، به آن منطقه رفت. گردنه قلعهحصار، بین راه ارومیه و سرو، به دست احزاب کرد افتاده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقبنشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که آر پی جی به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت میکرد و راه را برای عبور تانکها باز مینمود گردنه مزبور را پاکسازی کرد.
بنیان ستاد جنگهای نامنظم در خوزستان
با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت نمود و ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، بهطوریکه آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
پس از یأس عراقیها از تسخیر اهواز، ارتش این کشور برای دومین بار به سوسنگرد حمله کرد و سه روز تانکهای عراقی شهر را در محاصره گرفتند؛ روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.
چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان ایرانی در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و سید علی خامنه ای، ارتش را آماده ساخت که برای نخستین بار دست به یک حمله خطرناک و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد تا با نظمی نو و شیوهای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش ببرند.
چمران در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود، به هدف منحرف کردن دشمن از آسیب رسانی به رزمندگان همراهش، به همراه دو تن از همراهانش به درگیری با چند تانک و نفربر پرداخت که ماحصل آن فرار نیروهای عراقی از صحنه نبرد بود. در حالی که او تنها از ناحیه ران مجروح گردید و نیروهای او توانستند خود را به سوسنگرد برسانند؛ او با کامیون هیفائی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد.
وزارت دفاع و مجلس
چمران پس از حوادث کردستان به تهران احضار شد و از سوی امام خمینی (ره) به سمت وزارت دفاع منصوب شد. او در سمت وزیر دفاع بیش از 12 هزار نفر را از ارتش پاکسازی کرد. وی پس از استعفای دولت موقت، به کار خود در وزارت دفاع ادامه داد. در 20 اردیبهشت 1359 چمران از سوی امام راحل به سمت مشاور شورای عالی دفاع ملی منصوب شد. دکتر چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد.
دکتر مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران و برادر شهید مصطفی چمران در ارتباط با شهادت این شهید بزرگوار اظهار کرد: او در باب شهادت، نامههایی دارد و همواره آرزویش این بود که در مقابل اسرائیل و برای آزادی قدس شهید شود به همین دلیل چند سال در جنوب لبنان با اسرائیل جنگید. البته راه آزادی قدس از آزادی خرمشهر میگذشت و انشاالله از همان راه به آزادی قدس برسیم. وی نامههایی نیز به شیعیان لبنان نوشته و بحث شهادت را برای آنها باز کرده است.
رئیس شورای شهر تهران گفت: موقع ورود شهید چمران به لبنان، شیعیان در شرایط بسیار بدی به سر برده و جایگاهی هم در دولت لبنان نداشتند. شهید مصطفی چمران در بخشی از این نامهها میگویدای شیعیان حسین (ع) من برای شما بشارتی عظیم به ارمغان آوردهام که حلال همه مشکلات است و جبر تاریخ را در برابر اراده آهنین ما تسلیم و راه ما را به سوی آسمانها میگشاید و خورشیدوار طوفان ظلمت را محو و نابود میکند. این بشارتی برای معراج ما به آسمانها و بشار خیر و پیروزی و وصل به معشوق است و این بشارت، شهادت است لذا هر کس به راه حسین (ع) معتقد است میتواند راه من را دنبال کند که تصمیم گرفتهام در برابر اسرائیل بایستم و حتی با مشت با توپ و تانک او بحنگم.
وی با اشاره به اتفاقات اخیر گفت: شیعیان لبنان راه امام حسین (ع) و شهادت را در پیش گرفتند و امروز در مقابل اسرائیل ایستادهاند و نتیجه آن عیان شده و نتیجه آن تفکر این است که حتی دانشگاههای اروپا و آمریکا و استرالیا فتح شده است. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب به آنها نامه نوشتند و فرمودند شما در سمت درست تاریخ ایستادهاید.
سر انجام آخرین روز بهار 1360 مصطفی چمران به آرزوی همیشگی خود رسید.
مصطفی چمران در تاریخ 31 خرداد 1360 که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای ایرج رستمی به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره 60 دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد؛ کمکهای اولیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید و در همان تاریخ به شهادت رسید.
حالا، اما سال هاست که آخرین روز بهار به نام شهید مصطفی چمران ثبت شده است. شهیدی که هبچگاه فراموش نشده و نخواهد شد.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی احزاب و تشکلها