پس از مرکل چه بر سر روندهای سیاسی اروپا خواهد آمد؟
تهران - ایرنا - آنگلا مرکل شمایل شکستناپذیری و سرسختی در صحنه سیاست آلمان به نظر میرسید. پس از 14 سال فعالیت در جایگاه صدراعظم، کشورش را به قویترین عضو اتحادیه اروپا تبدیل کرد. به خاطر همین است که آلمانیها او را «مامان» صدا میکنند. تا همین اواخر همه چیز برای بانوی آهنین آلمان بر وفق مراد بود تا اینکه اتفاقاتی در آلمان او را غافلگیر کرد.
نخستین اتفاق انتخابات ایالتی سال 2018 و رویگردانی مردم از رویه سیاسی پیشین بود و دیگری وضعیت نگرانکننده سلامت او که با انتشار ویدئوهایی از لرزیدن بدون کنترلش هنگام استقبال از مقامات رسمی، به موضوعی غیرقابلانکار تبدیل شد. او بعد از نتایج ناامیدکننده انتخابات سال 2018 اعلام کرده بود که خیال دوباره آمدن را ندارد و پس از گذشت مدتی خیلی جدی خطاب به مردم آلمان گفت «برای زندگی بعد از من آماده شوید.»
آنگلا مرکل از 18 سال پیش ریاست حزب دموکرات مسیحی (CDU) آلمان را به عهده داشته و از سال 2005 تاکنون صدر اعظم آلمان بودهاست. خانم صدراعظم اعلام کرد که برای ریاست حزب دموکرات مسیحی و انتخابات سال 2021 دیگر نامزد نخواهد شد و این بدان معنا است که تداوم حضور مرکل در آینده سیاسی آلمان بسیار کوتاه خواهد بود. آلمان باید در همین مدت کوتاه برای مشکلات پیش رو به دنبال راه حل باشد. اروپا هم بهتر است پس از این فکری به حال خودش بکند.
شوک نبود مرکل مرتبط با مشکلات متعددی است که میتواند آینده آلمان و اتحادیه اروپا را در ابهام فرو برد. خطر از دست دادن مرکزیت سیاسی، ظهور نیروهای پوپولیستی، بازگشت بحران مهاجران و پناهجویان و مرزکشی دوباره سیاسی در اروپا که قبلترها مربوط به چپ و راست بود و امروز به اختلاف میان لبیرالهای طرفدار ارزشهای اروپایی و ملیگراهای افراطی مخالف آنها تبدیل شده از جمله این مشکلات است.
مرکل درباره دوران صدراتش گفت: «من برای صدراعظم شدن به دنیا نیامده بودم و هرگز این موضوع را فراموش نمیکنم. این کار یک افتخار بود و بسیار سپاسگزارم که توانایی انجامش را برای مدتزمان طولانی داشتم. اما حالا زمانش فرا رسیده که فصل جدیدی را شروع کنم.» و در پاسخ به اینکه خیال دارد بعد از پایان این مدت چه کار کند، گفت: «من فکر میکنم کارم در مشغولکردن خودم خیلی خیلی خوب باشد.»
اما چه مشکلاتی باعث شد تا بانوی آهنین آلمان دیگر به ادامهدادن این راه فکر نکند؟
ظهور راست افراطی
انتخابات ایالاتی اخیر در آلمان اگر چه فقط در ایالات بود، شکست احزاب قدیمی و ائتلافهای قبلی برای سوسیال دموکراتها، دموکرات مسیحیها و لیبرال دموکراتها محسوب میشد. بسیاری از مردم آلمان دیگر رویکردهای رایج و قدیمی را نمیخواستند.
بدیهیترین پیام مردم در شمار آرای آنها به حزب راست افراطی آلترناتیو مشخص شد. حزب «آلترناتیور فور دویچلاند» یا AFD با رویکردهای ملیگرایانه افراطی تا پیش از این چندان جدی گرفته نمیشد، اما پس از آنکه موضع آن درباره مهاجران و اتحادیه اروپا روشن شد، آرای مردم هم به سمت آنها سرازیر شد.
حزب سبز و آرای آن در انتخابات سومین پیامی بود که از سوی مردم به سیاستمدارها ارسال شد. رویکرد محیطزیستی حزب سبز یا اتحاد 90 راهکارها و سیاستهایش بیشتر تمرکز بر داخل دارد و یک شریک قابل اعتماد برای ائتلاف در سطح دولتی و ملی به نظر میرسد. با اینکه مواضعش تقریبا مخالف حزب آلترناتیو است، اما میتواند در یک ائتلاف عملکرد خوبی از خودش نشان دهد.
این نتایج نشان داد که سپهر سیاسی و اجتماعی آلمان از امواج به راه افتاده در اروپا که تهدیدی علیه ارزشهای دموکراتیک آن است، کاملا مصون نیست. با نگاهی به دورانی که مرکل در آلمان بر سر کار بود، میتوان ریشه تغییرات امروز را در تصمیمهای و برنامههایی که او و دولتش اجرا کردند، به دست آورد.
بحران بدهی
از سال 2010 که بحران بدهی در اروپا به راه افتاد، مرکل سعی کرد در حل یا حداقل در کنترل آن نقشی داشته باشد، اما نمیدانست که این اقدام به ضررش تمام خواهد شد. یونان یکی از این کشورهای بحرانزده بود که مردمش بدون خجالت علیه او راهپیمایی کردند و عکسی از خانم صدراعظم با سبیل هیتلر را در این اعتراضات به دست گرفتند. چرا که آلمان در جایگاه رهبری اتحادیه اروپا در ازای دادن وام به یونان خواستار اقدامات جدی دولت در اعمال ریاضت اقتصادی شده بود.
این کار مرکل حتی در داخل هم عواقبی برای او داشت. در سال 2013 حزب آلترناتیو در انتخابات فدرال 4.7 درصد به میزان رایهایش اضافه شد. پیام این حزب در این انتخابات واضح بود: آلمان و همه کشورها باید اتحادیه اروپا را رها کنند در غیر این صورت جبران کسری بودجه سایر کشورها و اصلاح اقتصاد آنها همه بر دوش آلمان سنگینی خواهد کرد.
بحران پناهجوها
ممکن است رشد غافلگیر کننده حزب آلترناتیو در انتخابات تا اندازه زیادی پیامد بحران پناهجوها از سال 2015 باشد. در این قضیه مرکل حرکتی جسورانه انجام داد. او با شعار «ما می توانیم این کار را انجام دهیم» مرزهای کشورش را برای موج مهاجرها و پناهجوها باز کرد. این کار او باعث شد تا مجله تایم آن زمان آنگلا مرکل را به عنوان چهره سال انتخاب کند.
اما سرخوشی حاصل از آن کوتاه بود. بعد از انتشار اخبار آزار جنسی گسترده در جشن های شب سال نو توسط مهاجرها، سنت پذیرش فرهنگهای دیگر در آلمان تحث تاثیر قرار گرفت و راه ورود حزب آلترناتیو به صحنه هموار شد.
ردپای مرکل در خاورمیانه
در روابط خارجی و بین الملل، مرکل بازیکن برجسته اتحادیه اروپا و ناتو بوده و یکی از محافظان اصلی نظم مرسوم بینالمللی به حساب میآید. تحت رهبری او بود که آلمان توانست در امنیت بین الملل نقشی قوی برای خودش تعریف کند. در آلمان تحت رهبری او فروش تسلیحات نظامی 2 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل داد.
بنا بر اعلام مرکز تحقیقات پیو که موسسهای در زمینه نظرسنجیها و گزارشهای افکار عمومی در سطح جهانی است،52 درصد از شرکتکنندگان در یک نظرسنجی از بیست و پنج کشور دنیا اعلام کردهاند که اعتمادشان به مرکل بیشتر از اعتماد آنها به سران کشورهایی چون فرانسه، روسیه، چین و آمریکا است. این کارنامه در زمینه سیاست خارجی کار را برای میراثداران مرکل دشوار میکند. آنها باید با چند مساله رو به رو شوند؛ شکل دادن دوباره به اتحادیه اروپا پس از خروج بریتانیا، قوی کردن قوانینی که بر اتحادیه اروپا حاکم است، درگیری با ترامپ و پوپولیستهای همسایه و کنار آمدن با روسیه.
رابطهای که مرکل در زمان صدارتش با منطقه خاورمیانه برقرار کرد، رابطهای کجدار و مریز بود. مهمترین چالش او در این دوران کنار آمدن با رژیم صهیونیستی است و مهمترین چالش پیش روی دوران بعد از مرکل مشخص کردن تکلیف جنبش بیدیاس یا «جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسرائیل» است. سران حزب آلترناتیو آلمان از هر فرصتی استفاده میکنند تا مخالفتشان را با این جنبش اعلام کنند. آنها خواهان آن هستند تا رابطهشان را با رژیم صهیونستی بازتعریف کنند اما سیگنالهای مثبتی از طرف مقابل تا به امروز دریافت نکردهاند که علتش سابقه این حزب در مخالفت با یهودیان است. برای مثال، الکس گولند رهبر حزب آلترناتیو در یکی از سخنرانیهایش هولوکاست را به لکه کوچکی از مدفوع یک پرنده در مقایسه با کل تاریخ آلمان تشبیه کرد. همچنین، حزب سبز سال 2015 از نشانگذاری و تحریم محصولاتی که در سرزمینهای اشغالی تولید میشوند دفاع کرد و قطعنامهای درباره آن تصویب کرد.
دومین چالش مرکل در سالهای آخر حضور در مقام صدراعظمی رابطهاش با ایران و موضعش در قبال برجام بودهاست. او همواره اعلام کرده که از برجام حمایت میکند و پس از تصویب برجام روابط اقتصادی و تجاری دو کشور بهبود پیدا کرد. اما پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد که برجام را به رسمیت نمیشناسد و با خروج یکطرفه آمریکا از آن تحریمهایی علیه ایران اعمال کرد، مشخص شد که حمایت صدراعظم از برجام بی قید و شرط نیست. بسیاری از شرکتهای آلمانی بلافاصله از ایران خارج شدند و مرکل از هر فرصتی استفاده میکرد تا خطاب به ایران بگوید که «همچنان به تعهدات خود در برجام پایبند بمانید.»
مرکل در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل که مهرماه برگزار شد با حسن روحانی رئیسجمهوری ایران دیدار و اعلام کرد که درباره تقویت همکاری، حفظ برجام و راههای کاهش تنشهای منطقه گفتوگو کردند. اما یک شب پیش از این دیدار، آلمان در کنار دو شریک دیگرش در اروپا یعنی فرانسه و انگلیس از بیانیه مشترکی رونمایی کردند که در آن از ایران خواستهبودند وارد چارچوب مذاکرات «طولانیمدت» بر سر برنامه هستهای، مسائل منطقهای و برنامه موشکی شود.
با توجه به نشانهها میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که روابط سیاسی میان ایران و آلمان دیگر به این شیوه دوگانه مدیریت نخواهد شد. حزب راستگرای آلترناتیو آلمان از هر فرصتی استفاده کرده تا نشان دهد در قبال ایران کاملا طرفدار سیاستهای ترامپ است و در این زمینه در کنار او قرار میگیرد. از این رو بعد از رفتن آنگلا مرکل، ایران نیاز دارد تا در شیوه برقراری ارتباط با تازهکاران عرصه سیاسی آلمان موضع و محکمتری اختیار کنند.
*س_برچسبها_س*