چرا امام (ره) قطعنامه 598 را پذیرفت؟
قطعنامه 598 پس از یک سال از صدور آن، در 27 تیرماه سال 67 توسط امام خمینی (ره) پذیرفته شد، اما این اقدام به قدری سخت بود که از آن به نوشیدن جام زهر تعبیر کرده بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جنگ را شاید بتوان سخت ترین تجربه زندگی انسان ها دانست، چراکه جنگ روزهایی پر از چالش های باورنکردنی و دردناک دارد. روزهایی که ممکن است هر لحظه آن با واقعیتی جدید روبرو شد که وقت چندانی برای تصمیم گیری درباره چگونه روبرو شدن با آن وجود نداشته باشد.
جنگ تحمیلی و ناجوانمردانه رژیم بعث عراق علیه ایران حدود 8 سال به طول کشید و خسارت های بسیاری بر نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرد. هر زمان رزمندگان غیور اسلام پیشروی و پیروزی های جدی و خوبی داشتند، سازمان ملل طرفین جنگ را به صلح و آتش بس دعوت می کرد، اما این دعوت به صلح هیچ گاه در زمان های پیشروی رژیم بعث عراق در خاک جمهوری اسلامی ایران اتفاق نیفتاد که همین موضوع نشانه ای از همسو بودن سازمان ملل با مواضع عراق داشت. اواخر سال 65 و اوایل سال 66 عملیات های بزرگ و کوچکی از جمله کربلای4، 5 و 10 توسط نیروهای ایران طراحی و اجرا شد که در عملیات کربلای 5 شدیدترین درگیری های جنگ و تهدید بصره توسط ایران انجام شد.
به همین دلیل موازنه قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران بود، بنابراین از اسفند 65 به بعد تلاش جهانیان که بسیاری از قدرت های بزرگ جهان را شامل می شدند و پشتوانه و حمایتگر رژیم بعث عراق بودند، به کار بسته شد تا قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به 598 تهیه و تدوین شود. این قطعنامه در 27 تیرماه سال 66 برای پایان دادن جنگ بین ایران و رژیم بعث عراق به تصویب شورای امنیت رسید.
از ابتدای جنگ تا پایان جنگ تحمیلی 8 ساله، قطعنامه های بسیاری توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شده بود، از جمله قطعنامه 497 در 6 مهرماه سال 1359، قطعنامه 514 در 21 تیرماه سال 61، قطعنامه 522 در 12 مهرماه سال 61، قطعنامه 540 در 9 آبان ماه سال 62، قطعنامه 422 در 11 خردادماه سال 63، قطعنامه 582 در 20 بهمن ماه سال 64 و قطعنامه هفتم با شماره 588 در 16 مهرماه سال 65 که ایران به دلیل بی طرفانه نبودن آنها را رد کرده بود. اما وقتی قطعنامه 598 صادر شد، ایران به دنبال اصلاح آن به گونه ای بود که بتواند آن را بپذیرد که از جمله خواسته های ایران مشخص شدن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارت جنگ بود.
پس از آزادسازی خرمشهر امام (ره) بارها از شرایط ایران برای پایان جنگ گفته بودند. به عنوان نمونه در 22 خردادماه امام در جمع فرماندهان ارتش فرمودند: «از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجایی که خدا می داند ما مسائلمان مسائلی بوده که یکی بوده است...
ما از اول میگفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم و جنایت کردید و کشتار کردید. باید بروید بیرون که یکی از شرایط ما این است، مساله دوم مساله خسارت هایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد و یک جهت سیاسی و معنوی... مجرم باید معلوم شود کیست.»(صحیفه امام، جلد 16، ص 316 تا 318)
یا اینکه در یک سال پس از آزادسازی خرمشهر و در 28 شهریورماه و در آستانه هفته جنگ، در دیداری که حضرت امام (ره) با مسئولین تبلیغات جنگ داشتند، گفته بودند:«خداوند نیاورد که مدت یکسال دیگر جنگ طول بکشد و ما باز هم «هفته جنگ» داشته باشیم.»(صحیفه امام، جلد 18، ص 130)
مسئولین سیاسی و نظامی ایران پس از صدور قطعنامه 598 به دلایل مختلفی مثل قرارگیری ایران در موضع قدرت و لحاظ نشدن ملاحظات ایران مثل تعیین متجاوز، آن را نپذیرفتند. البته دلایل دیگری مثل عدم اطمینان به اجرای مفاد قطعنامه توسط دشمن و حامیان، عدم معرفی متجاوز در متن اولیه قطعنامه، حضور وسیع و گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس، فاصله داشتن مفاد قطعنامه با خواستههای ایران و تهیه قطعنامه بدون مشورت ایران از جمله علت های اصلی رد قطعنامه توسط ایران بود.
چند هفته ای مسئولان تلاش می کردند امام (ره) را برای پذیرش قطعنامه متقاعد کنند. از سوی دیگر عدم پذیرش این قطعنامه از سمت ایران در سال 66، رژیم بعث عراق را وارد مرحله جدیدی از تجاوزات و حملات خود کرده بود.
سال 67 جنگ رو به سختی رفته بود. 12 تیرماه سال 67 واقعه دردناکی در خلیح فارس اتفاق افتاد. ناو هواپیمابر وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس شلیک کرد و 290 غیرنظامی را کشت، از جمله 108 زن و کودک. وینسنس یکی از معروفترین کشتیهای جنگی جهان بود که هم زمان می توانست 200شی را هدف گیری کند، ولی آمریکایی ها اعلام کردند هواپیمای ایرانی را اشتباهی سرنگون کرده اند.
صحنه ها دردناک بود و روایت شاهدان عینی دردناکتر: «دیدیم چیزی روی آب آمد. رفتم جلو. جنازه یک بچه بود. حدودا یک ساله.»«جنازه مسافران ایرباس ایران را از توی دریا جمع می کردیم. رسیدیم به خانمی که بچه اش را بغل کرده بود. چنان محکم گرفته بودش که بچه توی بغلش خشک شده بود. هر کاری کردیم، نتوانستیم از هم جدایشان کنیم.»(ریحانه امینی، روزگاران، کتاب خلیج فارس، روایت فتح، تهران، 1389)
لاریجانی، معاون وقت وزیر امور خارجه که در وین به سر می برد، گفت:«موضوع انتقام جویی ایران مطرح نیست، بلکه این مطرح است که ایران به نحوی واکنش نشان دهد که از تکرار چنین وقایعی جلوگیری شود.» رزمندگان و مردم ایران به این نوع موضع گیری ها عادت نداشتند و شایعه هایی مطرح بود که ایران نمی خواهد روابطش با آمریکایی ها تیره شود. حتی عده ای می گفتند که سقوط فاو و چند شکست پی در پی ایران هم مشکوک و برای پایان دادن به جنگ است.(سروری، روح الله، جاودانی، ابوالقاسم، عملیات ثامن الائمه، هیات معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، چاپ اول، تهران، 1387)
آقای هاشمی در مصاحبه ای گفته بود رزمندگان تا آخرین قطره خون خود برای نگه داشتن فاو ایستاده اند و این حرف ها ظلم به شهیدان ما است. اما شایعه ها بسیار جدی شده بود، اما این حادثه هم در رویکرد امام (ره) تاثیری نگذاشت.(دایرالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق)
ایران برای اولین بار بلافاصله پس از حادثه ایرباس به شورای امنیت شکایت کرد. جلسه تشکیل شد. جلسه ای که با سخنرانی بوش، معاون رئیس جمهور آمریکا و ولایتی، وزیر امور خارجه ایران و تصویب قطعنامه ای به پایان رسید. قطعنامه ای که در آن شورا از کشته شدن غیرنظامیان ابراز تاسف و با خانواده های آنها عمیقا هم دردی کرد. بوش خطاب به ولایتی گفته بود اگر شما جنگ را ادامه نداده بودید این اتفاق ها نمی افتاد و ادامه داده بود «آقای وزیر به شما می گویم بین پایان جنگ یا تقابل با ما باید یکی را انتخاب کنید.»(سعید، ادوارد، پوشش خبری اسلام در غرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، عبدالرحیم گواهی، چاپ اول)
جنگ سخت شده بود. خبرها و حوادث آنقدر سریع بودند که تحلیل مشکل شده بود. دیگر مسئولان کشور و فرماندهان جنگ متفق شده بودند قطعنامه را بپذیرند و به جنگ پایان دهند. اما امام معتقد بود برای پایان جنگ شرایط خوبی نداریم. مسئولان ادامه جنگ را خطرناک تر می دانستند و می گفتند عراق حتی می تواند تهران را با موشک ویران کند. موسوی اردبیلی رئیس قوه قضائیه تعریف میکند که امام میگفت: "از چه می ترسید؟ این همه جوان کشته شدند، میترسید ما هم کشته شویم؟"(سوداگر، احمد، جاده های سربی، سوره مهر، چاپ اول)
روز 24 تیر، ارتش عراق به جنوب دهلران حمله کرد و این چندمین بار بود که ارتش عراق با نیروهای بسیار به نیروهای کم تعداد ایرانی حمله می کرد تا اسیر بگیرد. نیروهای مدافع که متوجه هدف عراق شده بودند، عقب نشینی کردند تا اسیر ندهند. آنها اسناد و مدراک قرارگاه را آتش زدند تا به عراقیها نرسد. البته مردم، امام جمعه و استاندار حکمت عقب نشینی را نمیدانستند و فکر میکردند اینها دارند فرار میکنند. جو بدی علیه ارتش به وجود آمده بود.(سیک، گری، همه چیز فرو می ریزد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، علی بختیاری زاده، چاپ اول) البته عقب نشینیها آن قدر بیبرنامه و آشفته و با شتاب بود که کسی نمیتوانست باور کند این عقب نشینیها از روی تاکتیک و بر اساس دستورالعمل است.(سردار احمد حق طلب در گفت و گو با نگارنده، تهران، 1390)
عراقیها با عملیاتی گسترده با 11 لشکر، منطقه وسیعی در غرب عین خوش، موسیان و جنوب دهلران را تصرف کردند. در ادامه عملیات و در کمتر از پنج ساعت، عراق مجددا شهر دهلران را به تصرف خود درآورد. وقوع این حادثه با توجه به زمان کم و تصرف مقر فرماندهی نیروی زمینی ارتش بیشتر به فاجعه شبیه بود تا شکست نظامی. پیشروی عراق در خاک ایران بازتاب گستردهای داشت، زیرا این برای نخستین بار پس از عقب نشینی سال 1982 میلادی بود که عراق به خاک ایران وارد میشد.
مجموع این عوامل پیش زمینه لازم را برای اتخاذ تصمیم نهایی ایران مبنی بر عقب نشینی فراهم آورد، ایران مناطقی همچون شلمچه را که در عملیات های شمال غرب گرفته بود تخلیه کرد تا در حمله عراق تلفات ندهد.(احسان خرم دره، بررسی تحولات نظامی جنگ در سال 67، فصلنامه نگین ایران، تخصصی دفاع مقدس، ش2)
اشغال دهلران در قلب خط دفاعی ایران استدلال مسئولان نزد امام را محکم تر می کرد. آنها به امام می گفتند اگر صدام موشک بزند و ما کشته شویم، مسئله ای نیست اما عراق با تجهیزاتی که گرفته ممکن است پیش بیاید، خوزستان را بگیرد و پشت کوه های خرم آباد موضع بگیرد، آن وقت از دست ما کاری برنمی آید. پس از چند جلسه، امام را متقاعد کردند قطعنامه 598 را بپذیرد.
البته در جلسه نهایی بنا شد آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ قطعنامه را بپذیرد و مسئولیت پذیرش قطعنامه بین مردم و رزمنده ها بر گردن ایشان باشد که ساعتی بعد از پایان جلسه امام گفت با او تماس بگیرید و بگویید خودم این کار را انجام می دهم. در نتیجه 27 تیر اخبار ساعت 2 اعلام کرد ایران قطعنامه 598 را پذیرفت.(محسن صیفی کار، ده متری چشمان کمین، خاطرات سردار جعفر مظاهری، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، تهران، 1386)
28 تیرمسئولان نظام، ائمه جمعه، اعضاء مجلس خبرگان و نمایندگان مجلس شورا در ساختمان ریاست جمهوری جمع شدند و نامه امام درباره پذیرش قطعنامه را شنیدند.
29 تیرگوینده اخبار سراسری، پیام امام درباره قطعنامه را خواند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم. با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم.
من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد میشویم و یا به آزادی بزرگتری، که شهادت است، میرسیم و همان گونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانه تر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم، به یاری خدا باقیمانده راه پرنشیب و فراز با اتکا به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد.
یا دست یک دیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی میفشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی میآوریم و از مرگ شرافتمندانه استقبال میکنیم، ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست و دعا را هم فراموش نمیکنیم.»(رضا مومن زاده، ملاحظات و پیامدهای انتشار یک سند تاریخی، فصلنامه نگین ایران، تخصصی دفاع مقدس ش 21)