چرا پلانهای سینما در خاطرات دفاع مقدس کات نمیخورد؟
حجم آثار شاخص در حوزه خاطرهنویسی دفاع مقدس حکایت از غفلتی دارد که سینما به این گنج عظیم نشان داده است؛ در واقع آب در کوزه است و ما تشنهلبان می گردیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخ شفاهی روایت مکتوب از هویت یک ملت در بستر رویدادها و حوادثی است که با گذر زمان گرد فراموشی بر آن نشسته است. در تاریخ شفاهی رویدادها و اتفاقاتی شگرف و البته ناشنیده در بستر تاریخ روایت میشود که همانند آجرهای سازنده پیکره یک ساختمان، آن را ایجاد و به آن هویت و موجودیت می دهند.
در دو دهه اخیر و با تاسی بر همین دیدگاه، آثاری شاخص و تکان دهنده از حوادث جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران منتشر شده است که هر کدام از آنها به تنهایی برای تقدیس تاریخی و هویتی تمامی قهرمانان حاضر در این عرصه کافی بوده است. آثاری که قهرمانانی عجیب و وقایعی باورنکردنی در چهارچوب زیست عادی امروز را معرفی و سیرزندگی و اتفاقات جاری بر آنها را بازگو کرده است.
تجربه جهانی مواجهه با متون تاریخ شفاهی نشان میدهد که به منظور افزایش تاثیرگذاری و نیز غلبه هژمونیک سیاسی و فرهنگی به واسطه آن باید چنین محتواهایی را از مدیوم ادبیات خارج و راهی سیار مدیومهای هنر از جمله سینما کرد.
آثار منتشر شده مکتوب در زمینه تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق اما با وجود اینکه در مقام تاثیرگذاری و جذابیت در روایت و تاثیرگذاری رویداد و معرفی کاراکترهای خاص بسیار از نمونههای غربی پیشروتر است، به دلیل بیتوجهی به اهمیت آنها در قالب فرامتن و توانایی حضور در سایر مدیومهای روایی از جمله سینما، معمولا از صفحات کتاب خارج نشده و مخاطبی جز مخاطب مانوس با کتاب را برای خود پیدا نکرده است. در حالی که انبوه آثار سینمایی این سالها در موضوع جنگ برای نسلی که آن را درک کرده و نیز نسلهای متولد شده پس از جنگ که به طبع تجربه حسی از جنگ نداشته اند نیز جذاب بوده است.
اقتباس در سینما نقطه تلاقی ادبیات و سینماست که ماحصل آن عمدتا آثاری دارای فیلمنامه قدرتمندتر و شخصیتپردازی حرفهایتر است. با این همه اقتباس در سینمای ایران چندان جدی گرفته نشده است. تا جاییکه منتقدان تنها 100 فیلم سینمایی را به عنوان آثاری که از اقتباس بهره جدی گرفتهاند، معرفی میکنند.
از سوی دیگر اقتباس در سینمای ایران عمدتا در ژانر سینمای اجتماعی دیده شده و در سایر ژانرها این موضوع به ندرت انجام شده است، برای نمونه در حوزه دفاع مقدس بسیار کمرنگ بوده است. «پاداش سکوت» ساخته مازیار میری (بر اساس کتاب «من قاتل پسرتان هستم» از احمد دهقان)، «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد بر اساس «داستانهای شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده، «آن 23 نفر» به کارگردانی مهدی جعفری بر اساس کتاب «آن 23 نفر» نوشته احمد یوسفزاده، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمد حسینت مهدویان برگرفته از کتاب «همپای صاعقه» نوشته گلعلی بابایی برخی از مهمترین نمونههای اقتباس در سینمای دفاع مقدس هستند.
بررسی این نمونهها نشان میدهد که با توجه به حجم پرشمار کتابهای شاخص منتشر شده در حوزه دفاع مقدس به ویژه در ژانر خاطرهنگاری تعداد آثار سینمایی اقتباس شده از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند.
ادبیات دفاع مقدس حداقل در دو دهه گذشته ادبیاتی غنی و پر از شگفتی بوده است، ادبیاتی که با ورود کتابهای تاریخ شفاهی غنای بیشتری یافت و در مواجهه با مخاطب نیز توانست معادلات سرانه مطالعه را بر هم زند. تا جایی که یکی از پرشمارگانترین کتابها در سالهای اخیر متعلق به حوزه دفاع مقدس بوده است.
در این گزارش نگاهی داریم به برترین آثار منتشر شده در حوزه خاطرات و تاریخ شفاهی دفاع مقدس که از دل آنها دهها پرژه سینمایی و سریالهای تلویزیونی میتوان ساخت. در سالهای اخیر اخباری مبنی بر ساخت فیلمهایی ازاین کتابها منتشر شد که نها در حد گفته باقی ماند و خبری از عملیاتی شدن آن نیست.
«دا» کتابی که سرنوشت خاطرهنگاری جنگ را تغییر داد
«دا» روایتی از سیدهزهرا حسینی از دوران کودکی او تا سالهای جنگ تحمیلی است. اینبار به جای آنکه جنگ از زاویه دید سربازها روایت شود، از نگاه دختری 17 ساله روایت شد که همانند بسیاری دیگر در خرمشهر، جنگ به ناگاه زندگی آنها را تغییر داد. اینبار به جای آنکه جنگ از میدان رزم گزارش شود، از کوچه پس کوچههای شهری روایت شد که خیلی زود «خونین شهر» لقب گرفت.
«دا» از چند وجه برای مخاطب ایرانی که چند دهه از جنگ فاصله گرفته، جالب و جذاب بود. نخست نوع خاطرات راوی کتاب بود. حسینی از جمله دختران حاضر در خرمشهر طی حملات عراق بود که به واسطه حضورش به عنوان یکی از اعضای نیروهای مردمی شهر، در مناطق مختلف حاضر شده و حالا پس از چند دهه، آنچه دیده و شنیده را روایت میکند؛ از سوت اولین خمپارهها و صدای شیون زنان و ناله کودکان و موج مهاجرانی که به اجبار ترک خانه و کاشانه کرده و آرزوهایشان را در خانههایشان گذاشتند تا دختران و پسرانی که جنگ آنها را به یکباره بزرگ کرد و دنیایشان را تغییر داد.
تجربیات منحصر به فرد و تکاندهنده حسینی در این کتاب، سبب شد تا مخاطبان از اقشار و سلیقههای مختلفی پای حرفهای او در «دا» بنشینند. کتاب به لحاظ داشتن سبکی نو در روایت خاطرات جنگ نیز توانست هم بر مخاطب عام تأثیر بگذارد و هم سبک خاطرهنویسی جنگ را که به موجز گفتن و خلاصهنویسی محدود شده بود، تغییر دهد. «دا» به یکی از پرفروشترین کتابهای ایران تبدیل شد. بنا بر نظر کارشناسان؛ خاطرهنویسی دفاع مقدس را میتوان به پیش و پس از نگارش «دا» تقسیمبندی کرد.
لشکر خوبان؛ ناگفتههایی از لشکر 31 عاشورا
این اثر که به قلم معصومه سپهری نوشته شده، روایتگر خاطرات مهدیقلی رضایی، از واحد اطلاعات عملیات لشکر 31 عاشورا در دوران دفاع مقدس است.
از جمله مزیتهای کتاب «لشکر خوبان» بر آثاری که پیش از آن در حوزه خاطرات دفاع مقدس نوشته شده، پرداختن به ناگفتههایی از جنگ و لشکر 31 عاشورا است. در این کتاب برای نخستینبار از وقایع لشکر عاشورا سخن به میان آمده و شخصیتپردازی ملموس و موثر معصومه سپهری از قهرمان داستان (مهدی قلی رضایی) در مجموع شخصیت نوجوانی را به تصویر میکشد که با جدیت، عزم و همتی ستودنی، سختترین و خطیرترین لحظات میدانهای حادثه و حماسه را تجربه کرده و از هر مأموریت و عملیاتی، به یادگار زخمی برداشته که هنوز هم با اوست و هرگز لحظهای از خود جدایشان نمیکند.
در این کتاب اغلب خاطرات لشکر 31 عاشورا گنجانده شده و به همین دلیل با خاطرات مهدی و حمید باکری نیز گره خورده است. راوی لشکر خوبان «مهدی رضا قلی» در زمان ورود به جنگ نوجوان بوده در نتیجه خاطرات او سرشار از شیطنت نوجوانی است که به مرور در مواجهه با سختیهای طاقتفرسای صحنه نبرد جای خود را به استقامت یک رزمنده میدهد.
رهبر انقلاب در تقریظی بر این کتاب نوشتهاند: «این نیز بخشی از آن تصویر عظیم و باشکوهی است که ما همواره آن را از دور دیده و تحسین کرده و بزرگ شمردهایم بیآن که از ریزهکاریها و نقشهای معجزهآسای تشکیلدهنده آن و رنگآمیزیهای بینظیر جزء جزء آن، به درستی خبر داشته باشیم. این کتاب شرح این ریزهکاریهای حیرتانگیز در بخشی از این تابلوی ماندگار و تاریخی است. آن چه درباره عملیات بدر و والفجر 8 و کربلای 5 و کربلای 4 و بیت المقدس 2 و 3 در این کتاب آمده از بخش های برجستهتر آن است....»
نورالدین پسر ایران
کتاب «نورالدین پسر ایران» که انتشارات سوره مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر کرده، خاطرات سید نورالدین عافی است، این خاطرات را ابتدا در سال 1373، موسی غیور طی 40 ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و معصومه سپهری از سال 1383 کار پیادهسازی و تنظیم این مصاحبهها را بر عهده گرفت.
خاطرات این کتاب از روایت روزهای زندگی راوی در تبریز آغاز میشود و در ادامه به شروع جنگ، آغاز درگیریها در غرب کشور، توصیف صحنههای جنگ در این مناطق و... میپردازد. این کتاب پس از انتشار خود همواره به عنوان یکی از آثار پرمخاطب در انتشارات سوره مهر معرفی شده است.
دختر شینا؛ حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ
کتاب «دختر شینا» خاطرات قدم خیر محمدی کنعان از زندگی مشترک با همسر شهیدش حاج ستار ابراهیمی هژیر است که بیش از 160 چاپ را تجربه کرد.
این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاعمقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و تنهایی زندگی را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکیشان در کنارش بود.«دختر شینا» روایت زندگی دختری است که چون مدرسه نرفت، بیسواد بود، اما باور و ایمان با ثباتی داشت. دختری که آنقدر میایستد و میافتد و دوباره برمیخیزد تا جنگ را تحقیر کند و به همه نشان دهد که جهاد واقعی زن، تلاش در جهت تربیت درست فرزندان و حمایت از همسر در راه مبارزه با دشمنان دین و کشورش است. بهناز ضرابیزاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت کند و همدم شبهای تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شبهایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه میکردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود. «دختر شینا» یکی از هزاران روایت ناگفته همسران شهدا است؛ همسرانی که با تمام وجود تلاش کردند تا ضمن حفظ کانون خانواده خود، پشتیبان و مایه دلگرمی همسرانشان باشند.
رهبر انقلاب در تقریظی بر این کتاب نوشتهاند: «رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامهی جهاد دشوارش باز دارد. جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.»
نرگس آبیار کارگردان و فیلمنامه نویس فیلمنامهای با اقتباس از این کتاب برای ساخت یک سریال تلویزیونی را چند سالی است که در دست نگارش دارد.
تنها گریه کن؛ روایتی ناب از مادرانههای شهدا
«شیار 143» یکی از موفقترین روایتهای سینمایی از مادران و زنان در دوران دفاع مقدس است، راویانی که خاطرات ناگفته بسیاری از دوران دفاع مقدس را در دل دارند و در سالهای اخیر برخی ازاین خاطرات شنیدنی و حیرتآور به عرصه ادبیات و تاریخ شفاهی راه یافته اما کمتر در سینما مطرح شده است.
مادرانههای شهدا پر است از لحظات ناب شکستن و صبور بودن، بخشیدن و راضی بودن. حالا که تقریباً 40 سال از شروع جنگ تحمیلی میگذرد، این خاطرات همانقدر خواندنیاند. کتاب «تنها گریه کن» از جمله این آثار است. داستان مادر شهید گمنامی که بعد از جنگ هم الگو شد. این اثر خاطرات زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان است که از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
این اثر که به قلم اکرم اسلامی نوشته شده، کوشیده است تا تصویری کوتاه اما پرمعنی از یک عمر زندگی زنی را به تصویر بکشد که در فضای انقلاب اسلامی رشد کرد و اثرگذار شد. کتاب روایتی جذاب و خواندنی دارد از زندگی یک زن در دهه 60؛ زنی که خود فرزندش را برای اعزام به جبهه ثبتنام میکند و پس از شهادت، خود مسئولیت تدفین را برعهده میگیرد.
بخشی از خاطرات «تنها گریه کن» به مبارزات انقلابی خانم منتظری در شهرهایی مانند قم و تهران اختصاص دارد. در این بخش از کتاب، نمایی کلی از سیمای زنی را شاهد هستیم که نمونهای از زنان دهه 50 و 60 است؛ زنانی که نقش انکارناشدنی در پیروزی انقلاب داشتند، اما عمدتاً نامی از آنها در میان صفحات تاریخ برده نمیشود. مخاطب از این بخش به بعد، با تحول روحی شخصیت کتاب مواجه میشود؛ تحولی که در فضای انقلاب اسلامی و به سبب حضور امام (ره) همانند بخش عظیمی از جامعه ایران در آن زمان شکل گرفت.
دهه 90 دهه طلایی ادبیات دفاع مقدس / کمیت استناد در ادبیات داستانی دفاع مقدس میلنگدبخش دیگر کتاب که نقطه ثقل اثر نیز محسوب میشود، به خاطرات راوی در دوران دفاع مقدس و شهادت فرزندش، شهید محمد معماریان اختصاص دارد. خاطرات «تنها گریه کن» به اینجا ختم نمیشود. نویسنده در ادامه تصویر دیگری از زن تراز انقلاب اسلامی نشان میدهد که پس از جنگ هم فعالیت اجتماعی خود را ادامه میدهد و در قالب گروههای خیریه تلاش دارد تا نقشی را که در پیش از انقلاب و زمان جنگ تحمیلی داشت، کمرنگ نکند و به فعالیت سازنده خود ادامه دهد.
در تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب آمده است: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستوشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علو و رفعت. هیچ سرمایه معنوی برای کشور و ملت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه مادرانه به آن نیاز داشت.»
حوض خون
کتاب «حوض خون» که بهقلم فاطمهسادات میرعالی و با تحقیق جمعی از فعالان حوزه ادبیات دفاع مقدس بههمت انتشارات راه یار به چاپ رسیده است، روایتگر خاطرات زنانی است که در مدت هشت سال دفاع مقدس در رختشویخانه بیمارستان شهید کلانتری، ملحفه و البسه رزمندگان و مجروحان را میشستند. خاطرات و روایتهای 64 تن از بانوان اندیمشکی درباره فعالیتشان در بخش رختشویی البسه رزمندگان دفاع مقدس که با دقت و با ذکر جزئیات نوشته شده است. نکته دیگری که کتاب «حوض خون» را خواندنی میکند، توجه نویسنده و تیم تحقیق این کتاب به زوایای مختلف زندگی هرکدام از راویان است. انتخاب این نوع روایت برای هرکدام از بخشهای کتاب، به خواننده این فرصت را میدهد که جنگ را از زاویه دید مردم عادی بنگرد و تأثیر آن بر جامعه ایرانی در دهه 60 را نظارهگر باشد. اگر نویسنده این زاویه دید را برای روایت خاطراتش بهکار نمیبرد، قطعاً فضای بسته رختشویخانه و روایتهای تکراری، در میانههای کتاب خود را به مخاطب نشان میداد و ملالت ایجاد میکرد.
«حوض خون» امتیاز دیگری نیز دارد و آن اینکه بهسراغ کسانی رفته است که تاکنون غایبان عرصه خاطرهگویی دفاع مقدس بودند. هرچند توجه به خاطرات زنان در دفاع مقدس حدود یک دهه است که آغاز شده است، اما عمده آثار منتشرشده در این حوزه به خاطرات همسران یا مادران شهدا اختصاص دارد، کمتر صدایی از زنانی شنیده میشود که بهنوعی پشتیبانی جنگ را بهعهده داشتند، تولد «حوض خون» از این جهت نیز مبارک است.
پژوهشگران این کتاب بهسراغ گمشدههای تاریخ معاصر و غایبان همیشه حاضری رفتهاند که با وجود نقش پررنگشان در سر و سامان دادن به امور مربوط به پشتیبانی جنگ، تاکنون یادی از آنها نشده بود.
رهبر انقلاب نیز در تقریظی بر این کتاب، روایتهای آن را بخش ناشناخته و ناگفتهای از ماجرای عظیم دفاع قدس دانسته و فرمودهاند: «اولین احساس، پس از خواندن بخشهائی از این کتاب، احساس شرم از بیعملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بیریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفتهای از ماجرای عظیم دفاع مقدس است.
باید از بانوی پرکار و صبور و خوشسلیقهئی که این کار پرزحمت را بهعهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسه جبهه فرهنگی عمیقاً تشکر شود»
گلستان یازدهم؛ یک عاشقانه آرام در دل جنگ
«گلستان یازدهم» یک عاشقانه آرام در دل جنگ است. خاطرات زهرا پناهی روا، همسر علی چیتسازیان از سرداران شهید استان همدان است که به قلم بهناز ضرابیزاده نوشته و از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
«گلستان یازدهم» در 17 فصل تدوین شده و از زمان تولد فرزند شهید آغاز میشود و تا این روزهای راوی ادامه مییابد. این اثر از زمان انتشار تاکنون به عنوان یکی از آثار پرمخاطب در حوزه ادبیات دفاع مقدس مطرح است.
رهبر انقلاب در تقریظی بر این کتاب، آن را «روایتی شورانگیز از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلی به عزت رسید». دانسته و فرمودهاند: «راوی - شریک زندگی کوتاه او - نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانهی خود بروشنی نشان داده است.
در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده کتاب.»
در «گلستان یازدهم» ضرابیزاده تلاش دارد تا با استفاده از تکنیکهای جدید، فضای متفاوتی را ایجاد کند. ایجاد جریان سیال ذهن در روایت خاطرات، فضاسازی، حفظ لهجه شخصیتها در کتاب و شخصیتپردازی با استفاده از گفتوگو از جمله تکنیکهایی است که در این کتاب بیشتر از کار پیشین او یعنی «دختر شینا» قابل درک است.
پناهی روا از جمله همسران شهیدی است که فرزندش پس از شهادت همسر، متولد میشود. ضرابیزاده نیز کتاب را با همین قسمت از زندگی راوی آغاز میکند، به نظر میرسد که یکی از جذابترین بخشهای کتاب را در فصل نخست با عنوان «زندگیام فیلم میشود» انتخاب و روایت میکند. نویسنده با این انتخاب خواننده را ناگزیر میکند که در فصلهای بعد به دنبال شخصیت غایب و در عین حال حاضر شهید بگردد؛ در واقع ضرابیزاده با این انتخاب خواننده را در وسط ماجرا رها میکند تا در فصلهای بعد شخصیت اصلی را بهتر بشناسد.
فصلهای بعد نیز به دیگر بخشهای زندگی پناهی روا اختصاص دارد؛ بخشهایی که با شهید چیتسازیان ارتباط مستقیم دارد. «گلستان یازدهم» چهره دیگری از یکی از شهدای دفاع مقدس را نشان میدهد. مردی که در خانهاش یک همسر مهربان است، با تکیه کلامهای منحصر به خودش، و در بیرون از خانه یکی از بسیجیهای امام خمینی (ره) که اگر جنگ 20 سال دیگر هم طول بکشد، باید در جبهه باشد.
«آب هرگز نمیمیرد»؛ روایتگر آرمانها و آرزوهای یک نسل
در میان شمار کتابهای منتشر شده در حوزه خاطرات دفاع مقدس برخی کتابها همچون ستاره درخشیدهاند و ردپای محکمی از خود در ذهن مخاطبان گذاشتهاند، یکی از این کتابها «آب هرگز نمیمیرد» نوشته حمید حسام است که توسط نشر بعثت منتشر و در مدت زمان کوتاهی پس از انتشارش در جامعه با استقبال قابل توجه روبرو و در سال 1393 نیز توانست برگزیده جایزه جلال شود.
«آب هرگز نمیمیرد»، خاطرات میرزا محمد سلگی از فرماندهان لشکر 32 انصارالحسین همدان است. حسام که در کارنامه کاری خود آثار متعددی درباره شهدا و دفاع مقدس به یادگار گذاشته، اینبار تلاش کرده تا با نگاهی جدید به سراغ خاطرات جنگ برود. او با بهکارگیری اسلوبی نو در کنار استفاده از نثری صریح و بیاغراق، قهرمانی از قهرمانان جنگ را معرفی میکند. نویسنده در کنار روایت خاطرات سلگی، برای تکمیل خاطرات او و ارائه روایتی کامل و جامع، از خاطرات تعدادی دیگر از رزمندگان و فرماندهان همراه با سلگی نیز بهره برده است.
رهبر انقلاب در تقریظ خود بر این کتاب چنین نوشتهاند: «سلام بر یاران حسین (علیهالسلام) و سلام بر لشکر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر با ایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانههایی چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم...
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند.»
حسام که در کارنامه کاری خود آثار متعددی درباره شهدا و دفاع مقدس به یادگار گذاشته، در این کتاب تلاش کرده تا با نگاهی جدید به سراغ خاطرات جنگ برود. او با بهکارگیری اسلوبی نو در کنار استفاده از نثری صریح و بیاغراق، قهرمانی از قهرمانان جنگ را معرفی میکند. نویسنده در کنار روایت خاطرات سلگی، برای تکمیل خاطرات او و ارائه روایتی کامل و جامع، از خاطرات تعدادی دیگر از رزمندگان و فرماندهان همراه با سلگی نیز بهره برده است.
«هم پای صاعقه» کتابی هر فصلش یک نسخه سینمایی میخواهد
همپای صاعقه کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) است که به قلم گلعلی بابایی و حسین بهزاد نوشته شده و چاپ نخست آن سال 79 از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.
کتاب اولین اثر از مجموعه گرداننویسی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) است که در آن جزئیات شکلگیری این لشکر به همراه نقش فرماندهانی چون حاج احمد متوسلیان به خوبی توضیح داده شده است.
تشکیل این لشکر، نقش آن در دو عملیات بزرگ فتحالمبین و بیتالمقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد و اعزام نیروها به لبنان و وقایع دی ماه1360 تا تیر ماه 1361 از مهمترین موضوعاتی است که در این اثر به آن پرداخته شده است. هدف از نگارش این کتاب آشنایی بیشتر مخاطب با فعالیتهای این لشکر عنوان شده است.
«ایستاده در غبار» فیلم محمد حسین مهدویان درباره حاج احمد متوسلیان نیز با اقتباس از این کتاب ساخته شده است. و بنا به فرمایش رهبر انقلاب جا دارد که از هر فصل آن دهها فیلمنامه استخراج شود.
«همپای صاعقه» جزء یکی از آثاری است که رهبر معظم انقلاب بر آن تقریظی مرقوم فرمودهاند. ایشان با اشاره به این اثر نوشتهاند: «این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرتانگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتحالمبین و بیتالمقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعهی نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان میدهد.
مهاجر سرزمین آفتاب ؛ روایتی از مادر تنها شهید ژاپنی
اما یکی از بهترین نمونههای تاریخ شفاهی برای اقتباس در سینمای دفاع مقدس کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» است.
«مهاجر سرزمین آفتاب»، نوشته حمید حسام است که با همکاری مسعود امیرخانی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. خانم کونیکو یامامورا راوی اثر که بعد از ازدواج با یک پسر ایرانی نام خود را به سبا بابایی تغییر داد، یگانه مادر شهید ژاپنی جنگ تحمیلی است. او در این کتاب از دوران کودکی خود در ژاپن که مصادف شده بود با جنگ جهانی دوم سخن میگوید و در ادامه، ماجرای جالب ازدواجش با آقای بابایی و عزیمتش به ایران را روایت میکند. زمان حضور بابایی در ایران مصادف است با حوادث مختلف که در نهایت منجر به پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی میشود؛ از این جهت مخاطب در این اثر گوشههایی از تاریخ معاصر ایران را از منظر راوی و شاهد ژاپنی میخواند.
تحول روحی شخصیت اصلی کتاب از ژاپن تا ایران از دیگر نکات جالب این کتاب است. یامامورا که در خانوادهای اصیل و وطنپرست متولد شد، پس از آمدن به ایران و آشنایی با فرهنگ ایرانیها، در جنگ تحمیلی پسر دومش، «محمد» را به جبهه میفرستد که در نهایت در فکه به شهادت میرسد. حضور این زن در گروههای خدماترسانی به جبههها و فعالیتهای او پس از جنگ برای نشان دادن مظلومیت رزمندگان ایرانی، از نکات جالب و خواندنی این کتاب است که حسام و امیرخانی با نکتهبینی آن را پیش چشم مخاطب خود قرار دادهاند.
رهبر انقلاب در تقریظی که بر این کتاب نوشتهاند به لزوم ساخت فیلم سینمایی از زندگی این مادر شهید اشاره داشتند و فرمودند: «سرگذشت پرماجرا و پرجاذبه این بانوی دلاور، که با قلم رسا و شیوای حمید حسام نگارش یافته است، جداً خواندنی و آموختنی است. من این بانوی گرامی و همسر بزرگوار او را سالها پیش در خانهشان زیارت کردم. خاطره آن دیدار در ذهن من ماندگار است. آن روز جلالت قدر این زن و شوهر با ایمان و با صداقت و با گذشت را مثل امروز که این کتاب را خواندهام، نمیشناختم؛ تنها گوهر درخشانِ شهید عزیزشان بود که مرا مجذوب میکرد. رحمت و برکت الهی شامل حال رفتگان و ماندگان این خانواده باد.
ساخت فیلم بر اساس زندگی خانم بابائی حرکت مهم و مؤثری در جهت معرفی و آبروبخشیدنِ به خانواده اسلامی و مرد مسلمان است، و نباید از آن غفلت شود.»
این کتابها تنها 10 نمونه مهم از آثار منتشر شده در حوزه تاریخ دفع مقدس بودند که قابلیت تبدیل شدن به نسخههای سینمایی، سریالهای تلویزونی، تئاتر و... را دارند، در تاریخ دفاع مقدس و در ادبیات مقاومت از این دست آثار که مورد غفلت قرار گرفتهاند. کم نیستند.