شنبه 26 آبان 1403

کجا ایستاده‌ایم؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
کجا ایستاده‌ایم؟

مشکلات اقتصادی امروز کشور زبان مدیران اشرافی، ناکارآمد و پرمدعا را باز کرده است اما به نظر می‌رسد جنس این مشکلات تفاوتی بنیادین با مشکلات مشابه در دهه 90 دارد.

به گزارش مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: نمی‌دانیم برخی سیاستمداران روی حافظه ضعیف ما حساب کرده‌اند یا از اعتماد به نفس کاذب خودشان رنج می‌برند که هنوز آوار سوءتدبیرشان از سر مردم برداشته نشده، داعیه‌دار مدیریت کارآمد برای حل مشکلات مردم می‌شوند!

آقای خاتمی که از 1382 تا 1384 پرونده هسته‌ای ایران را به دست گرفت و قرار بود آن را از دستورکار شورای حکام خارج و تبدیل به پرونده‌ای عادی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کند؛ نه‌تنها نتوانست این کار را انجام دهد بلکه با دو سال تعلیقِ کلیه فعالیت‌های هسته‌ای باعث عقب‌ماندگی کشور در این حوزه شد و علی‌رغم این تعلیق داوطلبانه، شورای حکامِ آژانس 6 قطعنامه علیه ایران صادر کرد و دست آخر پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاد تا زمینه تحریم‌های بین‌المللی ایران فراهم شود.

حسن روحانی در این پرونده «تقریبا هیچ» دستاوردی نداشت؛ این را خودش در کتاب خاطراتش می‌گوید: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.»

8 سال بعد آقای روحانی با ادعای حل‌وفصل پرونده هسته‌ای و لغو تحریم‌های اقتصادی ناشی از آن پا به رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 با این جمله تاریخی گذاشت: «چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد؛

اما نه به قیمت از کار افتادن چرخ صدها کارخانه.» کسی که نتوانسته بود پرونده ایران را از دستورکار شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خارج کند، این بار می‌خواست پرونده را از دستورکار شورای امنیت سازمان ملل خارج و تحریم‌ها را لغو کند. نتیجه مثل قبل بود، حسن روحانی باز هم نتوانست! و ما با تمام وجود جان کلام را در این ضرب‌المثل شیرین ایرانی درک کردیم که: «آزموده را آزمودن خطاست».

توافقی که او برای حل پرونده هسته‌ای و لغو تحریم‌ها به ارمغان آورده بود؛ چرخ صنعت هسته‌ای ایران را تقریبا متوقف کرد و گره‌ای از اقتصاد ایران نیز باز نکرد. این را ولی‌الله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی در دولت آقای روحانی 9 ماه پس از امضای توافق در 28 فروردین 1395 به تلویزیون بلومبرگ گفت: ««تقریبا هیچ» چیز از این توافق که در روز 16 ژانویه اجرایی شد عاید ایران نشده است.» و البته عباس عراقچی مذاکره‌کننده ارشد و معاون وقت وزیر خارجه نیز سه سال بعد در گفت‌وگو با رسانه هلندی NRC آن را تأیید کرد: «یکی از درس‌هایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریم‌های جدید بود.» نتیجه سیاست‌های دولت آقای روحانی زیان‌بار و ناامیدکننده بود. در کنار چرخ سانتریفیوژها، چرخ کارخانه‌ها نیز از حرکت ایستاد و نشان‌های باسابقه صنایع ایران مثل: ارج، آزمایش، داروگر، تاژ، پارس‌الکتریک، ماشین‌سازی تبریز، هپکوی اراک، کاشی ایرانا، کاشی کویر یزد، کاشی حافظ، سیمان ایلام، قند ورامین، قند فریمان، روغن نباتی قو، روغن نباتی جهان، چیت‌سازی ری و... تعطیل و یا در آستانه تعطیلی قرار گرفتند. پس از نیمه اول دهه 80،

حسن روحانی این بار در قامت رئیس‌جمهور در دهه 90 خسارت‌آفرینی کرد و یکی از عوامل عقب‌ماندگی کشور شد.

آقای روحانی و دولتمردانش البته پس از ناکامی در حل مسائل، صورت مسئله را پاک کردند و اساسا منکر هدف اقتصادی خود برای لغو تحریم‌ها در مذاکرات هسته‌ای شدند. محمد جواد ظریف وزیر خارجه حسن روحانی 9 شهریور 1395 به روزنامه ایران گفت: «هدف عمده مذاکرات، برداشتن تحریم‌ها نبود.» او 4 دی 1397 نیز به روزنامه خراسان گفت: «اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود با واقعیات و خطوط قرمزی که برای ما ترسیم شده بود، نمی‌سازد.» این روزها حسن روحانی و دولتمردانش یک بار دیگر داعیه‌دار حل مشکلات کشور شده‌اند اما می‌توان مطمئن بود در صورت بازگشت آنها به مدیریت کشور، باز هم با آزمونی از پیش شکست خورده مواجه خواهیم شد؛ آنها مثل گذشته «تقریبا هیچ» دستاوردی نخواهند داشت و پس از ناکامی نیز اهداف و وعده‌های اقتصادی‌شان را انکار خواهند کرد.

مشکلات اقتصادی امروز کشور زبان مدیران اشرافی، ناکارآمد و پرمدعا را باز کرده است اما به نظر می‌رسد جنس این مشکلات تفاوتی بنیادین با مشکلات مشابه در دهه 90 دارد. 21 اکتبر 2022(29 مهر 1401) در کشاکش اغتشاشات، آریل کوهن عضو ارشد شورای آتلانتیک در گزارشی برای نشریه فوربس نوشت: «ایران بخش انرژی خود را برای مقاومت در برابر تشدید تحریم‌ها، ضدتحریم کرده است. ایران در زمینه اجتناب از تحریم‌ها، ایجاد زیرساخت‌های صادرات انرژی و یافتن شرکای صادراتی جدید و افزایش تخصص فنی داخلی تجربه زیادی دارد.... ایران پیش از آغاز اعتراضات [!] اخیر، اقدامات پیشگیرانه‌ای برای تضعیف تحریم‌های غرب انجام داد.» اشاره او به افزایش ارتباطات ایران با کشورهای همسایه، شناسایی مشتریان جدید، بهره‌گیری از ظرفیت نهادهای غیرغربی مثل سازمان همکاری شانگهای و تقویت همکاری‌ها با چین و روسیه بود. طبق آمار گمرک جمهوری اسلامی تنها در 8 ماه ابتدایی دولت سیزدهم صادرات غیرنفتی ایران به 15 کشور همسایه در مقایسه با دوره مشابه در دولت قبل حدود 78 درصد در وزن و حدود 95 درصد در ارزش کالاها، افزایش پیدا کرده بود. این تعاملات با همسایگان و کشورهای منطقه کمترین تأثیرپذیری از تحریم را در مقایسه با کشورهای غربی و متحدان‌شان داشت. دو ماه بعد

در 21 دسامبر 2022 (30 آذر 1401) این بار نوبت خبرگزاری بلومبرگ بود که به نقل از مقامات آمریکایی نسبت به همکاری‌های تجاری ایران و روسیه ابراز نگرانی کند و مشخصا راه‌گذر شمال - جنوب را طرحی برای خنثی کردن تحریم‌های غرب بخواند: «تحت فشار شدید تحریم‌ها، روسیه و ایران به سمت یکدیگر می‌چرخند و در عین حال هر دو همچنین به سمت شرق نیز نگاهی خواهند داشت. هدف آنها محافظت از پیوندهای تجاری در برابر مداخلات غرب و ایجاد پیوندهای جدید با اقتصادهای غول پیکر و در حال رشد آسیاست.» ماریا شاگینا، کارشناس موسسه بین‌المللی مطالعات راهبردی در لندن به این رسانه گفت: «ساخت این راه‌گذر در راستای ایجاد زنجیره‌های تامین ضدتحریم در تمام طول مسیر است.» درباره همکاری‌ها با چین نیز نگرانی مشابهی از جانب دولت‌های غربی وجود داشت و رئیس‌جمهور آمریکا این نگرانی را بیش از یک سال پیش آشکارا بیان کرد. اقدامات ضدتحریمی‌ای از این جنس در ایران و سایر کشورهای مستقل باعث شد تا نشریه آمریکایی فارن‌افرز طی گزارشی بنویسد: «روزهای طلایی تحریم‌های آمریکا ممکن است به زودی به پایان برسد... در عرض یک دهه تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا ممکن است بی‌تاثیر شود.» حالا می‌توان گفت آشوب پاییز 1401 و دستکاری نرخ ارز در ایران با تحت فشار قرار دادن برخی کشورهای همسایه تاوانی بود که دولت ایران برای پیمودن مسیر خنثی‌سازی تحریم‌ها می‌پرداخت. بر این اساس تنگنای اقتصادی امروز برخلاف دولت حسن روحانی نه از انفعال و سستی و شرطی‌سازی اقتصاد که دقیقا به‌دلیل کنش فعالانه دولت سیزدهم در مسدودسازی راه‌های مداخله غرب در اقتصاد ایران ایجاد شده است. اتفاقی که کاملا طبیعی بود، وقتی نقشه تجاری جدید کشور را مصون از مداخلات آمریکا ترسیم می‌کنید، آنها آرام نخواهند نشست و یک تماشاچی صرف نخواهند بود. آنچه غیرطبیعی به نظر می رسید غافلگیری دولتمردان ایران بود، رویداد ناخوشایندی که باید از تکرار آن جلوگیری و آمادگی کشور را در شرایط مشابه آینده حفظ کرد. با این وجود به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی در نقطه درستی برای حل مشکلات کشور ایستاد و این فشارها برای منصرف ساختن ما از ادامه این مسیر طراحی شد.

سال 1392 در حالی که صنعت هسته‌ای ایران پیش می‌رفت و تحریم‌های ناشی از آن به اعتراف باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا رو به فروپاشی بود یک اتفاق، ایران را به بیراهه کشاند. 16 بهمن 1394 وندی شرمن معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا به پایگاه خبری کرونیکل گفت: «این تحریم نبود که برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرد، بلکه انتخاب

حسن روحانی بود» در واقع سیاست اعمال فشاری که ایالات متحده به‌دنبال فتنه سبز از سال 1389 با قطعنامه 1929 و تحریم‌های یک‌جانبه‌ای نظیر «قانون جامع تحریم‌ها، مسئولیت‌پذیری و محرومیت»(CISSADA) در پیش گرفت، سه سال بعد در 1392 منجر به تغییر مسیر ایران شد. حالا ظاهرا یک بار دیگر فشار خارجی برای تغییر مسیر داخلی در دستورکار قرار گرفته است. 2 اسفند 1401 اسحاق جهانگیری معاون اول دولت حسن روحانی گفت: «اگر نخواهید به خارجی باج بدهید، باید به داخلی امتیاز بدهید... یکی را باید انتخاب کنید. نمی‌توانید بگویید نه به خارجی امتیاز می‌دهم و نه به داخلی.» برخلاف رویه دولتمردان آقای روحانی این یکی از صادقانه‌ترین جملاتی بود که به زبان آوردند. آقای جهانگیری در این چیدمان طی اعترافی ناخواسته جریان متبوع خود را مقابل ایران و در کنار آمریکا قرار داد و گفت یا به آنها و یا به آمریکا باید امتیاز (باج) داد؛ و از جمهوری اسلامی خواست یکی را انتخاب کند! البته ناگفته پیداست میدان دادن به این جریان غربگرای داخلی همان باج دادن به خارجی است؛ جریان بدنام و بدسابقه‌ای که حاضر بود ثروت عظیم ایران را با لبخند رضایت غرب معامله کند و دست آخر از تأمین سوخت هواپیمای وزیر خارجه‌اش در مونیخ هم ناتوان بود!