گشایش اقتصادی در ایران نیازمند اجازه آمریکاست / تاجیک: مردم، اصلاح طلبان را «فرصت طلب» میدانند
افراطیون اصلاح طلب خود را ملزم می دانند که بلندگوی دولتی باشند که داروی کودکان ایرانی را تحریم کرده و حامی گروهک های تروریستی تجزیه طلب است.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** گشایش اقتصادی در ایران نیازمند اجازه آمریکاست
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «دیپلماسی پلکانی» به قلم «علی بیگدلی» فعال اصلاح طلب نوشت:«فضای عمومی حکایت از این دارد که این حجم انتظارات ایران شاید نتواند پاسخ مثبتی از طرف آمریکا و اروپا بهدست آورد. ولی راه دیگری هم نیست چون هم ایران و هم غرب هر دو نیازمند حل مشکل هستند، منتها ایران با یک شروط بالا وارد مذاکرات شده و برداشته شدن همه تحریمها برای آمریکا هم سخت شده است».
در ادامه این مطلب آمده است:«گرچه در ابتدا خیلی خوشبینانه به مذاکرات نگاه کردیم ولی امروز شاهد این هستیم که هیچ نرمش و انعطافی بروز داده نمیشود. بهتر است ایران تقاضا کند که تحریمهای ذیل برجام برداشته شود و مقدمتا آمریکاییها اجازه دهند که در فضای اقتصادی ما با برداشتن تحریمهای نفت، گاز و معیانات نفتی گشایشی ایجاد شود و همچنین شبکه بانکی به سمت ما باز شود و موقتا فضایی بهوجود آوریم که باعث تلطیف رابطه بین ما و آمریکا شود، بعد از آن میتوانیم وارد مذاکرات بعدی شویم».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«معتقدم مذاکرات ما با آمریکا باید پلکانی باشد. ما نمیتوانیم به یکباره و در یک زمان تمام مشکلاتمان را با آمریکا حل کنیم. اشتباه بزرگی که دنبال میشود، اینکه تمام مشکلاتمان را به یکباره حل کنیم درحالی که باید قدم به قدم با یک مذاکرات پلکانی این مشکلات را حل کنیم. برای اینکه بتوانیم چهره رضایتبخشی از نشان دهیم این مذاکرات را نردبانی پیش بریم. نباید انتظار داشته باشیم در یک نشست و یک دوره مذاکره تمام مشکلاتمان با آمریکا حل شود».
بخشی از جریان اصلاح طلب عملا به بلندگوی کاخ سفید در ایران بدل شده است، فرقی ندارد که ترامپ در کاخ سفید است، یا بایدن و یا اوباما؛ افراطیون اصلاح طلب خود را ملزم می دانند که بلندگوی دولتی باشند که داروی کودکان ایرانی را تحریم کرده و حامی گروهک های تروریستی تجزیه طلب است.
اکنون سالهاست که دولت آمریکا با زیرپاگذاشتن قوانین بین المللی و با شرارت و خصومت، تحریم های ظالمانه ای را علیه ایران وضع کرده است. دولت آمریکا موظف است که تحریم ها علیه ایران را لغو کند، با اینحال افراطیون اصلاح طلب با هجمه به تیم مذاکره کننده کشورمان، مدعی هستند که نباید از آمریکا انتظار داشته باشیم که تحریم ها را لغو کند، چون این اقدام برای آمریکا سخت است!
به نظر شما، آیا این جماعت مصداق تام و تمام «کاسبان تحریم» نیست؟! واقعیت این است که طیف تندرو اصلاح طلب دچار «مازوخیسم سیاسی» است؛ بر همین اساس این طیف از تحقیر شدن از سوی آمریکا لذت برده و اصرار دارد که این تحقیر، شدت بیشتری نیز به خود بگیرد.
این فعال اصلاح طلب در یادداشت مذکور صراحتا اعلام کرده که ما باید کاری کنیم که آمریکا به ما اجازه بدهد که اقتصادمان گشایش ایجاد شود! آیا قذافی با چوب حراج زدن بر صنعت هسته ای در این کشور و تقدیم کردن آن به آمریکا، گشایش اقتصادی را برای لیبی رقم زد؟!
«لیندسی گراهام» سناتور آمریکایی - آذر 97- در مصاحبه با فاکسنیوز گفت:«اگر ما نبودیم سعودی ها ظرف یک هفته فارسی صحبت می کردند». نزدیک شدن به آمریکا و دوستی با دولت این کشور، هیچگاه به خوشبختی ملتی ختم نشده است.
اساس پیشرفت در هر کشور، دیپلماسی مقتدرانه و عزتمند در کنار حمایت ویژه از تولید داخلی و استعدادهای عظیم نخبگان و جوانان است. در ایران نیز اجرای دقیق اقتصاد مقاومتی، تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی پویا در تعامل با همسایگان و محدود نکردن کل دنیا به چهار کشور غربی و تلاش برای رونق تولید و اعتماد به نفس در بهره مندی از توان داخلی، از لوازم دستیابی به رونق اقتصادی و گشایش در معیشت مردم است.
** آرمان های انقلاب در سیاست خارجی جوابگو نیست!
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «تغییر تصویر سیاسی جهان» نوشت:«در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی و دیگر رهبران و سیاستگذاران اصلی انقلاب تصور آرمانی از انقلاب اسلامی و اهداف جمهوری اسلامی را در ذهن داشتند و دسترسی به آن را هم ممکن میپنداشتند. در آن زمان تصور میشد که انقلاب اسلامی در عمل به همه کشورهای مسلمان صادر شده است و حرکت بزرگ مردمی برای کسب قدرت سیاسی را در تمامی این کشورها شاهد خواهیم بود».
در ادامه این یادداشت آمده است:«به تدریج جمهوری اسلامی گرفتار مسائل داخلی خودش شد و از الگو شدن باز ماند و آن شوق اولیه طرفداری از الگوی ایران در میان مسلمانان جهان فروکش کرد. با تغییر رویه حکمرانی در ایران، مردمسالاری دینی شکل درست خود را نیافت و روشنفکران و روحانیون و انقلابیون دیگر جوامع اسلامی از الگوی ایران فاصله گرفتند. در این مسیر وضعیت اقتصادی، ناکارآمدی حکومت، فساد گسترده مسوولان حکومتی، دست نیافتن به پیشرفت و رفاه، نارضایتی مردم از حکومت و مواردی از این دست هم بسیار موثر بوده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«بررسی تصویر سیاسی جهان کنونی و مقایسه آن با تصویری که در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی بر جهان و منطقه حاکم بود، ما را به این نتیجه میرساند که چهارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید تغییر کند. این چهارچوب در آن فضا ترسیم شد که اکنون کاملا تغییر کرده و متفاوت شده است. تغییر جهان را ندیدن و اصرار بر رویه سابق داشتن، شاید ظاهر عزتمندانهای داشته باشد اما یقینا یک سیاست حکیمانه و مصلحت اندیشانه نیست».
در جریان نبرد مدافعان حرم به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی با تروریست های تکفیری داعش، جوانان غیور محور مقاومت از ایران و عراق و سوریه و لبنان و افغانستان و پاکستان و... همگی در کنار هم، کمر این گروهک جنایتکار را که محصول آمریکا و اروپا و سران مرتجع در منطقه بود، شکستند.
اکنون حزب الله در لبنان، انصارالله در یمن، شیعیان نیجریه به رهبری شیخ زکزاکی، فاطمیون در افغانستان، زینبیون در پاکستان، مسلمانان و به ویژه شیعیان در هندوستان و... همگی از نتایج صدور انقلاب اسلامی به دیگر کشورها در جهان است.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اکنون به نمادی درخشان و پرچمی بزرگ در کشورهای مختلف جهان بدل شده است. در جریان شهادت حاج قاسم، ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد حشد الشعبی عراق نیز به شهادت رسید. این مسئله پیوند و برادری مردم ایران و عراق را بیش از پیش مستحکم تر کرد.
رژیم اشغالگر و نامشروع اسرائیل در منطقه غرب آسیا با شعار «از نیل تا فرات» شکل گرفت. اما اکنون این رژیم از ترس و وحشت به دور خود دیوار کشیده و ان شاءالله به فضل الهی همین دیوارها به حیات نکبت بار این رژیم پایان خواهد داد.
آمریکا در منطقه غرب آسیا سیلی های متعددی خورده است. از موشک باران عین الاسد و ساقط شدن پهپاد ترایتون تا گوشمالی بابت دزدی دریایی و خروج فضاحت بار از افغانستان.
اکنون استقلال جمهوری اسلامی ایران و عزت مردم ایران مرهون آرمان های امام خمینی (ره) و تدابیر هوشمندانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب است. نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران، اتکا به مردم سالاری دینی است.
نکته اینجاست که جماعتی که در سال 88 جشن مشارکت 85 درصدی مردم را به آشوب و التهاب کشاندند و لقب «سرمایه های اسرائیل در ایران» را از سران رژیم صهیونیستی دریافت کردند و در 8 سال گذشته نیز ارزش پول ملی را به شدت کاهش داده و سفره مردم را کوچک کردند، کارنامه غیرقابل قبول خود را به نام حاکمیت می زنند.
نویسنده یادداشت مذکور مدعی است که «آرمان های انقلاب در سیاست خارجی جوابگو نیست!»؛ همین جریان در 8 سال دولت روحانی تاکید داشت که تحولی عظیم در سیاست خارجی رخ داده و دوره تعامل با جهان و بستن با کدخدا فرا رسیده است؛ نتیجه چه شد؟! 2 برابر شدن تحریم ها و گرانی 10 برابری دلار؛ این بود نتیجه دیپلماسی مورد نظر اصلاح طلبان...
** تاجیک: مردم، اصلاح طلبان را «فرصت طلب» می دانند
«محمدرضا تاجیک» از فعالین اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «چندی است که واژه فرصتطلب بهجای اصلاحطلب در جامعه شنیده میشود. آیا میتوان گفت که جامعه امروز ایران قائل به چنین مفهومی درباره اصلاحطلبان است؟» گفت:«حداقل میدانیم که بسیاری این نگاه را دارند... اکنون نمیتوانیم انکار کنیم که با بحران سرمایه اجتماعی، مشروعیت و مقبولیت مواجهیم. بههرحال طراوتی در جریان اصلاحطلبی حس نمیشود... مردم هم بالا و پایین جریان اصلاحطلبی را دیدهاند و تصویر زیبایی از اصلاحطلبان در ذهن ندارند».
تاجیک در بخش دیگری از این مصاحبه گفت:«من نمیگویم اصلاحات مرده بلکه رو به احتضار است؛ یعنی در آستانه مرگ است... امروز میبینیم که اصلاحطلبان هرچند وقت یک بار به بهانهای اطلاعیهای میدهند و بعد از همه هم آن اطلاعیه را میدهند؛ اگر با این توان بخواهند پیش بروند، حتما نمیتوانند نماینده جامعه باشند... بیتردید ناکامی دولت اعتدال در بیاعتباری اصلاحات تأثیر داشت».
این فعال اصلاح طلب افزود:«یکی از مشکلات بزرگ جریان اصلاحطلبی همین است که چرا اصلاحطلبی با این ید و بیضا نخبهسازی نمیکند؟ چرا هیچ نیرویی ساخته نمیشود و تا چه زمانی اصلاحطلبان باید نیروهای خود را کپیپیست کنند؟ مگر ما شعار چرخش نخبگان نمیدادیم؟ به کدام جوان آموزش دادیم؟... اکنون میبینیم که در این دولت چه تعداد نیروهای جوان اصولگرا وارد وزارتخانهها و مسئولیتها شدهاند و بههرحال آنها نیروسازی کردند و ما نکردیم».
واقعیت این است که جریان اصلاح طلب به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر درباره مسائل کلان را ندارد؛ چرا!؟ به این دلیل که نسخه های این طیف در سیاست خارجی و سیاست داخلی و عملکرد این جریان در مواردی از قبیل صنعت هسته ای و نتایج این نسخه پیچی ها، صلاحیت اظهارنظر را از این جریان سیاسی سلب کرده است.
جریان اصلاح طلب در ایران در مقابل ساخت پالایشگاه، خودکفایی در تولید بنزین، ساخت نیروگاه های پیشرفته، بهره مندی از صنعت هسته ای در پزشکی و کشاورزی و حوزه انرژی و... ممانعت ایجاد کرده و سنگ اندازی می کند و سپس در زنگ حساب، ژست طلبکار به خود می گیرد. جریانی که مدعی است خودکفایی در کشاورزی مزخرف است و باید به نساختن خانه برای مردم افتخار کرد و مدیر از خارج وارد کرد.
این طیف حتی پا را فراتر گذاشته و همواره مدافع اصلی آشوبگران و اغتشاشگران است و بجای محکوم کردن آشوبگری، حافظان نظم و امنیت و مدافعان مردم را مورد هجمه قرار می دهد.
عباس عبدی، فعال اصلاح طلب پیش از این در انتقاد از عملکرد همقطاران خود در مطلبی نوشته بود:«جبهه اصلاحات پس از شکست قاطع در انتخابات 1400، پیش از هر اقدامی از جمله موضعگیری درباره برجام یا سایر امور، ابتدا باید در موجودیت خود بازنگری کند... این جبهه در انتخابات 28 خرداد، یک شکست بزرگ نه از اصولگرایان، بلکه از جامعه و مردم خورد».
جریان اصلاحات همواره تلاش کرده تا با هجمه به شورای نگهبان و «نمایش مظلوم نمایی»، بر بی برنامگی خود در اداره کشور و کارنامه غیرقابل دفاع خود سرپوش بگذارد.