آیت اللهی که شرکت در انتخابات را حرام کرد
«با وضع موجود و عدم آزادی قلم و بیان و زندانی بودن عدهای رجال صالح، هر نوع شرکت در این انتخابات جایز نیست، شرعا و عقلا و مبارزه با آن و مطالبه حکومت مشروع قانونی، وظیفه میباشد.»
به گزارش ایسنا، امروز 23 شهریورماه پنجاه و هشتمین سالروز صدور فتوای حرام بودن شرکت مردم در بیست و یکمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی - همان مطلبی که در پاراگراف قبل خواندید - از سوی آیت الله سیدمحمدهادی میلانی در سال 1342 است.
آیت الله میلانی در چنین روزی در پاسخ به سوال جمعی از اهالی شهرستان تویسرکان برای شرکت یا شرکت نکردن در بیست و یکمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی، پاسخ داد: «جواب همان است که به سؤالات وارده از بلاد کثیره دادهام و اینک به نحو اختصار مینویسم. با وضع موجود و عدم آزادی قلم و بیان و زندانی بودن عدهای رجال صالح، هر نوع شرکت در این انتخابات جایز نیست، شرعا و عقلا و مبارزه با آن و مطالبه حکومت مشروع قانونی وظیفه میباشد. امید آنکه به یمن توجه حضرت بقیهالله ارواحنا فداه، امت اسلامی به خواسته خود نائل شود.»
میلانی کیست؟
سیدمحمدهادی در دهم تیر 1274 در نجف اشرف دیده به جهان گشود. پدرش سید جعفر حسینی از شاگردان آیت الله محمدحسن مامقانی از مراجع بزرگ شیعه عراق و بزرگان حوزه علمیه نجف بود که بعد از آیت الله محمدحسن حسینی شیرازی ملقب به میرزای بزرگ، جایگزین او در عراق شد. او در کودکی پدرش را از دست داد.
مادرش نیز دختر آیت الله محمدحسن مامقانی و همسرش دختر دایی عبدالله مامقانی از علمای نجف و صاحب کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال بود.
اجداد او همه از سادات حسینی و از فرزندان علی بن الحسین و از بزرگان شهر مدینه بودند. جد بزرگ سیدمحمدهادی، سید علیاکبر با 26 نسب به «علی اکبر» فرزند علی بن حسین میرسد.
سیدحسین جد سیدمحمدهادی و سیدعلی اکبر برادر سیدحسین اواخر قرن یازدهم هجری قمری در پی دعوتی که جمعی از شیعیان ایران داشتند، همراه کاروان حاجیهای آذری از شهر مدینه به استان آذربایجان ایران مهاجرت کردند. مدتی در منطقه اسکو چای در حاشیه شهر تبریز و بعد در روستای «میلان» سکونت کردند و مردم رفته رفته آنان را به «حسینی میلانی» شناختند.
اجداد محمدحسین بین حوزه های علمیه مشهد، نجف و قم در رفت و آمد بودند.
او سه پسر و یک دختر داشت. پسرانش سید نورالدین، سید عباس و سید محمدعلی بودند.
تحصیل
سید محمدهادی تحصیلاتش را در امور دینی در حوزه علمیه نجف آغاز کرد و با طی کردن مدارج بالای علمی در همانجا به تدریس مشغول شد. او شش سفر به ایران آمد که در آخرین سفرش که در روز عرفه سال 1332 شمسی به مشهد داشت به درخواست مردم و برخی علمای خراسان در آنجا ماندگار شد و به خانه آیت الله علی اکبر نوقانی ملقب به میرزای نوقانی که روزگاری در نجف اشرف با یکدیگر دوست بودند، رفت.
علمای برجسته شهر مشهد در آن سال با هدف تقویت حوزه علمیه مشهد و جلوگیری از مهاجرت طلاب با استعداد و مدرسان حوزه علمیه مشهد به شهرهای قم و نجف، با امضای طوماری از آیت الله میلانی که آن زمان در کربلا سکونت داشت، درخواست کردند به مشهد مهاجرت کند و به تدریس علوم حوزی در حوزه علمیه این شهر بپردازد.
سکونت 22 ساله آیت الله جوان در شهر مشهد و حضور پیوسته در راس حوزه علمیه این شهر زمینه ساز تحول قابل توجهی در حوزه علمیه مشهد شد. او با تأسیس مدارسی به سبک جدید و ساماندهی برنامههای آموزشی و پژوهشی حوزه مشهد، گامهای مؤثری در ارتقای کیفی آن برداشت.
محور درس خارج اصول آیت الله، مبانی استادانش شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی بود. پای درس ایشان حدود 400 فاضل در آستانه اجتهاد شرکت داشتند.
آیات عظام شیخ ابوالقاسم مامقانی پسر آیت الله محمدحسن مامقانی، شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، میرزا حسین نائینی، محمد حسین غروی اصفهانی، محمد جواد بلاغی، غلامعلی قمی سامرائی، سید ابوالقاسم خوانساری، شیخ ابراهیم سالیانی، سید جعفری اردبیلی، میرزا علی ایروانی، میرزا ابراهیم همدانی و ملا محسن تبریزی از اساتید آیت الله محمدهادی حسینی میلانی بودند.
از جمله مهمترین اقدامات آیت الله می توان به حمایت مالی و معنوی از مدرسه حقانی، تاسیس مدرسه امام صادق (ع) در مجاورت مسجد شاه مشهد و نزدیک مدرسه سلیمان خان، تاسیس مدرسهای برای آموزش دادن دروس مقدماتی و متوسطه در کنار آموزش خط، انشاء، املاء، ریاضیات، صرف، نحو و منطق در شش سال و ادامه تحصیل طلاب این مدرسه در مدرسه متون عالی و آموختن متون عالی فقه، اصول، کلام، دروس جنبی تفسیر، حدیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و تاریخ ادیان طی مدت پنج سال اشاره کرد.
طلاب این مرحله را در 14 دوره آموزشی میگذراندند و پارهای از دروس اصلی خود یعنی زبان عربی، فقه و اصول را نیز براساس کتابهای تازه تألیفی که خواندن آنها قبلا در حوزه مشهد مرسوم نبود، مثل کتابهای عربی آسان و اصول الفقه مظفر آموزش می دیدند.
اولین مدرسه که خاص این مرحله بود تحت عنوان مدرسه آیت الله میلانی در 1345 تأسیس شد. طلاب پس از گذراندن دورههای آموزشی برای مراحل بالاتر تحصیل مخیر بودند که به طور تخصصی به فقه و اصول بپردازند یا به تحصیل در دیگر علوم اسلامی و نیز زبان خارجی، که تخصص در آنها برای یک مبلغ اسلامی ضرورت دارد، مشغول میشدند. برای این مرحله دو مدرسه در نظر گرفته شده بود.
در برنامه درسی این مدارس موادی گنجانده شده بود که پیش از آن دستکم در حوزه مشهد سابقه نداشت. مدارس تأسیس شده زیر نظر آیت الله میلانی اولین مدارس حوزوی مشهد بودند که در آنها به طور رسمی امتحان برگزار می شد، هرچند این کار در سنت حوزوی چندان شناخته شده نبود.
از دیگر اقدامات او، پشتیبانی از مؤسسات و تشکلهای دینی غیر حوزوی مروج معارف اسلامی همچون کانون نشر حقایق اسلامی بود. این کانون توسط محمدتقی شریعتی، پدر علی شریعتی با همکاری چند نفر از روحانیان مشهد تأسیس شد. کانون مذکور در ترویج تفکر نواندیشانه اسلامی و به ویژه پاسخگویی به شبهات جریانهای ضددینی در بین جوانان و تحصیل کردههای دانشگاهی مشهد از دهههای 1320 تا 1350 سهم عمده ای داشت.
میلانی سیاسی
ایشان فعالیت سیاسی خود را در دوران جوانی و همزمان با جنگ مردم عراق علیه نیروهای انگلیس در این کشور آغاز کرد. او در این جنگ در کنار میرزا مهدی فرزند آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، معروف به آخوند خراسانی، شیخ جواد جواهری از نوادگان آیتالله شیخ محمدحسن نجفی جواهری صاحب کتاب جواهر، سید علی تبریزی ملقب به سید علی داماد از مشروطه خواهان عصر محمدعلی شاه حضور داشت.
ورود آیت الله به مشهد پس از جریانهای سیاسی و اجتماعی اسفند 1331 و ملی شدن صنعت نفت انجام شد. او با چهره های سیاسی و اجتماعی این نهضت در مشهد رابطه نزدیک داشت. ایشان همچنین در غائله 15 خرداد 1342 مدرسه فیضیه قم از پیشگامان نهضت روحانیت بود. او با انتشار اعلامیه و ارسال تلگراف به علما، حمایت خود را از قیام امام اعلام کرد.
به دنبال بخشنامه دولت اسدالله علم در سی ام اسفند 1341 و مصوبه مجلس شورای ملی در 21 مهر 1343 هیاتهای مستشاری آمریکایی و خانواده هایشان در ایران از امتیاز مصونیت قضایی و سیاسی و قضاوت کنسولی برخوردار شدند، موضوعی که پس از اطلاع سیدروح الله موسوی خمینی، با واکنش سریع و تند ایشان و اعلام عزای عمومی در چهارم آبان 1343 روبرو منجر شد.
پس از تصویب لایحه مذکور در مجلس شورای ملی که به تبعید امام خمینی (ره) منجر شد، محمد بخارایی از اعضای مؤتلف اسلامی با فتوای آیت الله میلانی، حسنعلی منصور نخست وزیر وقت را ترور کرد.
با تصویب لایح مذکور آیت الله در نامه ای خطاب به نخست وزیر وقت، نوشت: «وظیف خود می دانم با استمداد حضرت بقی الله ارواحنا فداه برای سومین بار صریحا اعلام بدارم، تصویب نامه دولت شما، در مورد انجمنهای ایالتی و ولایتی، با عدم رعایت شرط اسلام در انتخاب شوندگان و تبدیل قسم قرآن مجید به قسم به کتاب آسمانی، ملت مسلمان ایران و خاصه علمای اعلام را بی نهایت خشمگین ساخته است.... تذکر می دهم به حکم موازین شرعی و احترام به افکار و معتقدات ملت مسلمان ایران، لازم است هر چه زودتر تصویب نام مذکور را لغو و برای اطلاع عموم اعلام نمایید.»
میلانی در خرداد 1346 نیز با انتشار اعلامیهای در رابطه با جنگ شش روزه اعراب و اسراییل، با اعراب مسلمان اظهار همدردی کرد و به همین دلیل توسط تیمسار نصرالله نصیری، رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - تهدید شد.
او در همین سال در جریان جشن تاجگذاری به خاطر تبریک نگفتن به شاه، گذرنامه اش توقیف و دستور ممانعت از خروجش از ایران صادر شد اما به دلیل ترس رژیم از نفوذ معنوی آیت الله این تصمیم عملی نشد.
ایشان در مسند مرجعیت نیز خدمات ماندگاری از خود به یادگار گذاشت. از آن جمله می توان به بسیج مردم و طلاب برای بازسازی و کمک به آوارگان زلزله کاخک در شهرستان گناباد و تأمین هزینه های لازم برای تکمیل مسجد امام علی (ع) هامبورگ اشاره کرد.
ایشان بیش از 60 سال از عمر خود را در حوزههای علمیه نجف، کربلا و مشهد به تدریس گذراند.
آیت الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی در 17 مرداد 1354 بدرود حیات گفت و در حرم رضوی مدفون شد.
منابع:
سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج7، ص 99 تا 105
مقدمه محاضرات فی الفقه الامامیه، سید فاضل حسینی، ج 1، ص 6
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فتوای آیت الله میلانی برای تحریم انتخابات مجلس شورای ملی در رژیم پهلوی
انتهای پیام