پنج‌شنبه 8 آذر 1403

با «سگ‌های ولگرد» چه کنیم؟

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
با «سگ‌های ولگرد» چه کنیم؟

آخانی گفت: حداقل برای جمع‌آوری و عقیم‌سازی سگ‌های ولگرد در ایران بیست هزار میلیارد تومان پول نیاز است. این در حالی است که کل بودجه حفاظت محیط زیست ایران و دو هزارمیلیارد تومان بیشتر نیست.

فرارو - به فاصله‌ی چند روز دو کودک بر اثر حمله سگ‌های ولگرد در دامشهر قم جان باختند، پیشتر نیز موارد بسیاری از حمله این حیوانات گزارش شده است. انتشار اخبار حمله‌ی سگ‌ها به کودکان دوباره بحث کنترل جمعیت این حیوانات را مطرح کرده است کارشناسان محیط زیست و فعالان حقوق حیوانات نظرات مختلفی درباره این مساله دارند، برخی کشتار را تنها راه حل موجود معرفی می‌کنند و عده‌ی دیگر این روش را منسوخ شده می‌دانند اما آنچه که تمامی صاحب نظران برآن تاکید دارند کم کاری دولت و دستگاه‌های مسئول در این باره است.

حسین آخانی استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشکده زیست‌شناسی دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو در این رابطه توضیح داد: «چیزی حدود ده سال است که موج سگ دوستی، سگ گرایی و همچنین گربه دوستی و گربه گرایی در ایران رواج پیدا کرده است. این مسئله عمدتا از تبلیغات بسیار گسترده در فضای مجازی و بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی ناشی می‌شود. حمایت‌های مالی گسترده‌ای که خیلی وقت‌ها هم منبع آن از خارج از کشور است برای تامین غذای این حیوانات انجام می‌شود. برای مثال در اینستاگرام با صدها صفحه مواجه می‌شوید که اقدام به جمع اوری پول می‌کنند برای آنکه این حیوانات را تغذیه یا درمان کنند. اگر به خیابان‌های تهران هم نگاه کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از خیابان‌ها پر از مواد غذایی است که برای این حیوانات گذاشته می‌شود.»

این کارشناس در ادامه گفت: «برای مثال پارک پردیسان پر از سگ شده است و وقتی نگاه کنید سفره‌های غذایی که برای اینها گذاشته شده فوق العاده پر زرق و برق و متنوع است. بنابراین طبیعی است وقتی که دو حیوانی مثل سگ و گربه که میزان تولید مثل در آن‌ها بسیار بالا است وقتی که تامین غذایی می‌شوند تولید مثل در آن‌ها شدت می‌گیرد.»

این کارشناس محیط زیست در ادامه افزود: «از طرفی شهرداری‌ها به دلیل موج فحاشی و شلوغ کاری همین حامیان سگ‌ها عملا وظیفه‌ی قانونی خود را در رابطه با جمع‌آوری سگ‌ها انجام نمی‌دهند یا اگر هم انجام می‌دهند مثلا شهرداری یک شهر سگ‌ها را جمع می‌کند و در شهر دیگری رها می‌کند به گونه‌ای که اگر دقت کنید تقریبا سگ‌های ولگرد تمام ایران را گرفته‌اند.»

وی خاطر نشان کرد: «من چون سفر زیاد می‌روم با این صحنه‌های عجیب و غریب بسیار مواجه می‌شوم، حتی در قله‌ی کوه‌ها و وسط جنگل سگهای ولگرد دیده شده‌اند. وقتی در جنگل جاده‌ی تالش به خلخال بودم تمام حاشیه‌ی جنگل پر از سگ ولگرد بود حتی در وسط بیابان هم بروید خواهید دید این سگ‌ها وجود دارند.»

این کارشناس محیط زیست درباره تاثیر غذارسانی به این حیوانات نیز گفت: «غذارسانی باعث تغییر رفتار سگ‌ها شده و عمدتا این حیوانات افرادی را دوست دارند که به آن‌ها غذا می‌دهند. اگر کسی علاقه‌ای به آن‌ها نداشته باشد و یا از سگ‌ها بترسد با توجه به شامه‌ی قوی‌ای که این حیوانات دارند ویژگی غریضی آنها فعال می‌شود و حمله می‌کنند. البته باید گفت سگ‌ها برای همین ویژگی حمله‌کردن، گاز گرفتن و ترساندن توسط انسانها اهلی شده‌اند پس بنابراین این حیوانات برای مهر و محبت اهلی نشده‌اند موردی که بسیاری آنرا تبلیغ می‌کنند.»

دستگاه‌های دولتی در این زمینه هیچ کاری نمی‌کنند

وی افزود: «مهر و محبت به سگ‌ها به نژادهای خاصی محدود می‌شود که به عنوان سگ خانگی تربیت شده‌اند اما وقتی سگی به صورت ولگرد درمی‌آید و گله‌ای می‌شود در واقع همان ویژگی‌های جد گرگی خودش را باز می‌یابد. بنابراین طبیعی است که حمله می‌کند، این مورد اخیر در قم اخرین مورد نبوده ما چندی قبل هم در بابل حمله‌ی سگ هاری را داشتیم که باعث مرگ یک کودک شد. در بیرجند هم باز مورد دیگری را داشتیم که باعث مرگ کودک دیگری شد و صدها کودک که هر روز توسط این سگ‌ها متاسفانه مجروح و مورد حمله قرار می‌گیرند و اسیب روحی و روانی می‌بینند. واقعیت امر این است که دستگاه‌های دولتی در این زمینه هیچ کاری نمی‌کنند و نتیجه‌اش این است که این کودکان قربانی می‌شوند و امنیت و بهداشت مردم به شدت در خطر قرار دارد.»

یکی از عوامل مهم انقراض یوزپلنگ در ایران سگ‌های ولگرد و سگ‌های گله بوده‌اند

آخانی درباره آسیب‌هایی که این سگ‌ها به حیاط وحش وارد می‌کنند توضیح داد: «سگ‌های ولگرد در محیط‌های طبیعی بسیار دیده شده‌اند. جالب است که بدانید، یکی از عوامل مهم انقراض یوزپلنگ در ایران همین سگ‌های ولگرد و سگ‌های گله بوده‌اند. در مناطق حفاظت شده‌ی اطراف تهران در سرخه حصار و در ورجین، حتی در اطراف پارک ملی گلستان سگ‌های ولگرد جولان می‌دهند و در واقع توله‌های حیات وحش را متاسفانه قتل عام می‌کنند. در تحقیقاتی که در پارک پردیسان داشتم مشخص شد که از بین بردن خرگوش‌های پارک پردیسان توسط سگ‌های ولگرد خسارت‌های زیست محیطی بسیاری را به آنجا وارد کرده و حتی باعث تغییر ساختار و پوشش گیاهی آن منطقه شده است.»

وضعیت به شدت بحرانی است

وی افزود: «این وضعیت به شدت بحرانی است که اگر در مورد آن چاره‌ای اندیشیده نشود خسارت‌های زیادی را متحمل می‌شویم. خیلی از این سگ‌ها با گرگ آمیزش می‌کنند و موجودی به نام گرگاس به وجود می‌آورند. گرگاس حیوانی است که هم درنده خویی گرگ و هم نداشتن ترس از محیط‌های انسانی را دارد. اینها وارد محیط‌های انسانی شوند و یا دام‌ها را می‌خورند و خسارت‌های زیادی را ایجاد می‌کنند. از همه مهمتر افزایش جمعیت سگ‌ها باعث افزایش بیماری‌های بین حیوان و حیوان و بین حیوان و انسان شده که مهمترین آن بیماری «هاری» است. در سال گذشته شانزده نفر قربانی هاری شده‌اند. طبیعی است که این بیماری همچنان می‌چرخد و وارد حیات وحش می‌شود. سگ‌های ولگرد بیماری‌های دیگری را نیز به حیاط وحش منتقل می‌کنند و این موضوع جمعیت فقیر حیات وحش کشور ما را تهدید می‌کند.»

هیچ آماری در مورد سگ‌های ولگرد وجود ندارد

این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه هیچ آماری در مورد سگ‌های ولگرد وجود ندارد اظهار کرد: «وظیفه‌ی دستگاه‌های دولتی است که با کمک محققین این آمار را تهیه کنند. تا زمانی که آمار نداشته باشیم صحبت در مورد نحوه‌ی کنترل این سگ‌ها معنی ندارد چون تا وقتی که ندانیم عمق مساله چقدر است نمی‌توانیم برای حل آن برنامه‌ریزی کنیم.»

آخانی درباره نقش دولت در حل این مسئله نیز گفت: «دولت می‌تواند برای حل این مشکل کارهای بسیاری انجام دهد. قوانین متعددی در این زمینه داریم و دولت وظیفه دارد به آن‌ها عمل کند. برخورد با سگ‌های ولگرد در وهله‌ی اول وظیفه‌ی شهرداری‌ها و دهیاری‌ها است که شامل محیط‌های شهری و روستایی می‌شود. در وهله‌ی دوم نیز وظیفه‌ی سازمان حفاظت محیط زیست است که نظارت بر محیط‌های خارج از شهر را بر عهده دارد. واقعیت امر آن است که قانون به اندازه‌ی کافی داریم ولی متاسفانه دستگاه‌های دولتی به هیچ عنوان نمی‌خواهند وارد مقوله‌ی سگ‌های ولگرد شوند و عمده‌ی آن هم بخاطر فحاشی‌ها و برخوردهایی است که دوستداران سگ‌ها دارند.»

تهدید به مرگ و حتی اسیدپاشی شده‌ام

وی افزود: «شخصا به عنوان یک استاد دانشگاه تجربه‌ی تلخ این برخوردها را داشته‌ام، به دلیل اطلاع‌رسانی در این باره مرتبا مورد حمله و تهدید به مرگ و حتی اسیدپاشی قرار گرفته‌ام. این موارد را به دستگاه قضایی گزارش دادیم و از آن‌ها شکایت کردیم. جالب است که حتی دستگاه قضایی هم آنطور که باید و شاید با کسانی که این فعالیت‌های توهین و تهدیدآمیز را انجام می‌دهند برخورد نکرده است. حداقل تا به حال آنطور که باید و شاید برخورد لازم با این افراد را نداشته است.»

پنجاه و چهار استاد دانشگاه به دادستان کل کشور نامه نوشتند

این کارشناس محیط زیست گفت: «اخیرا هم در تاریخ بیست و هشت اسفند هزار و چهارصد، پنجاه و چهار استاد دانشگاه نامه‌ای به دادستان کل کشور نوشتند و خواستند که در این زمینه اقدام کنند؛ چراکه یکی از قربانیان سگهای ولگرد یک نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اهواز بود. علی‌رغم اینکه دادستانی هم به دستگاه‌های مربوطه از جمله وزیرکشوردر این زمینه دستور داد اما متاسفانه این دستگاه‌ها تا به حال اقدام موثری را انجام نداده‌اند.»

آخانی در ادامه بیان کرد: «وقتی تعداد سگهای ولگرد کم باشد می‌توان همه کاری برای آن‌ها انجام داد، می‌توان آن‌ها را عقیم‌سازی کرد و یا در پناهگاه نگه داشت حتی می‌توان آن‌ها را در هتل‌های پنج ستاره نگه داریم هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد؛ ولی وقتی با کشوری که سال‌ها تحریم شده و مشکلات اقتصادی آن به حدی گسترده است که حتی بسیاری از مردم در طبقه‌ی متوسط دیگر نمی‌توانند مواد غذایی مورد نیاز خود را تامین کنند مواجه هستیم انتظار اینکه دستگاه‌های دولتی میلیون‌ها سگ ولگرد در ایران را بخواهند جمع‌آوری و عقیم‌سازی کنند و در پناهگاه جای دهند بیجا است.»

جمع‌آوری و عقیم‌سازی سگ‌های ولگرد در ایران بیست هزار میلیارد تومان هزینه دارد

وی افزود: «در اینباره محاسبه کردم و ارزیابی من نشان داد که حداقل برای جمع‌آوری و عقیم‌سازی سگ‌های ولگرد در ایران بیست هزار میلیارد تومان پول نیاز است. این در حالی است که کل بودجه حفاظت محیط زیست این کشور و دو هزارمیلیارد تومان بیشتر نیست. از طرفی غذاهای بسیار گرانقیمت و انبوه که عمدتا پول آن از خارج از کشور می‌آید صرف تکثیر سگ‌ها می‌شود و از طرف دیگر دولت بودجه‌ی ضعیفی دارد، شهرداری‌ها حتی نمی‌توانند خدمات حمل و نقل عمومی برای مردم فراهم کنند، بنابراین چگونه می‌توان انتظار داشت که بخواهند رفاه میلیون‌ها سگ را برقرار کنند.»

آخانی خاطر نشان کرد: «آیا شهرداری‌ها توانسته‌اند چندهزار کودک کار تهران را سروسامان دهند تا با این صحنه‌های دردناکی که سر چهار راه‌ها می‌بینیم، مواجه نشویم. آیا انتظار دارید که شهرداری‌ها این رفاه را برای هزاران هزار سگ ولگرد یا میلیون‌ها سگ فراهم کنند ولی توجهی به این حجم از فقری که در جامعه است نداشته باشند. واقعیت‌ها را ما در این مسئله باید ببینیم حتی کشوری مثل آمریکا که قویترین قدرت اقتصادی جهان است نیز اقدام به نگه داری سگهای ولگرد نمی‌کند. نگه داری سگ ولگرد در برنامه ریزی هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد.»

او در ادامه گفت: «شبکه من و تو یک سری تبلیغات در این زمینه می‌کند، اگر این شبکه توانست یک فیلم بگیرد که در لندن سگهای ولگرد را غذا می‌دهند و یا آنکه در پناهگاه نگه داری می‌کنند و بودجه‌ی عمومی را برای آن‌ها خرج میکنند لطف کنند و آنرا در تلویزیون خود نشان دهند. چنین چیزی را در مورد سگ‌های ولگرد در دنیا نداریم. فرهنگ اشتباهی که متاسفانه بخشی از آن در کشور ترکیه رواج یافته و به ایران سرایت کرده است و به بدترین شکل ممکن در ایران اجرا میشود یک فرهنگ ضد انسانی و حتی ضد حیوانی است.»

دیر یا زود دولت از دست این حیوانات عاصی خواهد شد

آخانی با بیان اینکه افزایش تعداد سگهای ولگرد نهایتا باعث قربانی شدن این سگ‌ها خواهد شد گفت: «بالاخره دیر یا زود دولت از دست این حیوانات عاصی خواهد شد و آن وقت چاره‌ای جز استفاده از گلوله نخواهد داشت. اگر واقعا این افراد سگ‌ها را دوست دارند لطف کنند و آن‌ها را جمع کرده و به خانه‌های خود ببرند. سگ‌ها نباید پاچه‌ی مردم و کودکانشان را بگیرد. اگر این کار را انجام دهند عالی می‌شود و ما نیز از آن‌ها تشکر می‌کنیم ولی نمی‌شود که عده‌ای از خارج پول جمع آوری کنند و در این زمینه به ثروت‌های هنگفت برسند، پیج‌های فحاشانه در اینستاگرام بسازند و به همه فحاشی کنند و بگذارند سگ‌های ولگرد باعث بیماری، مرگ و زخمی شدن مردم شوند.»

جوی ایجاد شده که هیچ کس جرات ندارد در مورد سگ حرف بزند

وی افزود: «این تصویر از حیوان دوستی کاملا اشتباه است. من سال‌ها در کشورهای اروپایی و آمریکا زندگی کرده‌ام و حتی یک سگ یا گربه‌ی ولگرد را در خیابان آنجا نمی‌بینید. این درحالیست که در کشورما تعداد آن‌ها افزایش می‌یابد، حتی چند روز پیش در محوطه‌ی دانشگاه تهران که یک محوطه‌ی محصور است سگ ولگرد مشاهده شده است؛ کجای دنیا چنین صحنه‌هایی دیده می‌شود. باید واقعیت را به مردم بگوییم و نگذاریم چند سلبریتی سگ دوست با دادن اطلاعات نادرست و با تحریک مردم ساده دل که آگاهی از مسائل ندارند باعث شوند جوی ایجاد شود که هیچ کس جرات نکند در مورد سگ حرف بزند.»

کلمه‌ی ولگرد از منابع علمی به کلی حذف و منسوخ شده است

در همین راستا مجتبی طباطبائی پژوهشگر اخلاق محیط‌زیست و آموزشگر هاری از «اتحاد جهانی برای کنترل هاری» (GARC) در گفتگو با فرارو  درباره علت افزایش حمله‌ی سگ‌های ولگرد در ایران گفت: «اولین نکته‌ای که لازم است گفته شود آن است که کلمه‌ی ولگرد (Stray) واژه‌ی دقیقی نیست و از منابع علمی و معتبر به کلی حذف و منسوخ شده است. وقتی در مورد مسئله‌ی سگ‌ها به طور کلی صحبت می‌شود از عبارت سگ‌های پرسه زن آزاد (Free Roaming Dogs) استفاده می‌شود. این موضوع به این معنی است که ما در وهله‌ی اول قضاوتی روی صاحب دار یا بدون صاحب بودن آن‌ها نداریم. پس وقتی گفته میشود که شاهد افزایش حمله‌ی سگ‌های ولگرد هستیم در واقع این پیش فرض وجود دارد که آنچه که افزایش می‌یابد گویی مربوط به سگ‌های بدون سرپرست یا بی‌صاحب است. مخصوصا در دو مورد اخیر که در منطقه دامشهر قم و در منطقه‌ی دامپروری بوده است، بسیار بعید است که آن سگ‌ها متعلق به دامپروران نباشند یا زمانی در گذشته نبوده باشند.»

از هر ده مورد گازگرفتگی 7 مورد مربوط به سگ با سرپرست می‌شود

وی افزود: «مطابق یک مقاله مروری از انسیتو پاستور ایران براساس بیست سال مطالعه از سال 1995 تا 2015 از هر ده مورد گازگرفتگی 7 مورد مربوط به سگ با سرپرست و فقط 0.5 مورد مربوط به سگ بی‌سرپرست بوده، و باقی نیز مبهم است. این موضوع کاملا منطقی است، هدبوک‌های رفتارشناسی سگ سانان و همچنین دستورالعمل‌های گزارش سازمان بهداشت جهانی نیز همین را تایید می‌کند. معمولا سگ‌های بی‌سرپرست ترسو هستند و سعی می‌کنند فاصله خود را از انسان حفظ کنند. این را دقیقا از سازمان بهداشت جهانی (WHO) نقل می‌کنم: «گاز گرفتن سگ معمولاً به این دلیل است که سگ‌ها و انسان‌ها زبان یکسانی ندارند. از آنجایی که ما زبان سگ را نمی‌فهمیم، ممکن است موقعیت‌هایی ایجاد کنیم که سگ ما را گاز بگیرد. اما اگر یاد بگیریم که در اطراف سگ‌ها مسئولانه رفتار کنیم، می‌توانیم از موقعیت‌هایی که منجر به گاز گرفتن می‌شود اجتناب کنیم. سگ‌ها بدون دلیل گاز نمی‌گیرند. آن‌ها ممکن است گاز بگیرند زیرا احساس ترس، درد یا ناامیدی می‌کنند.»

وی افزود: «مطابق نظر سازمان بهداشت جهانی برای حل این مشکل آموزش لازم است، به همین دلیل راهنماهای آموزشی برای کودکان و آموزشگران تهیه کرده‌اند که در بسیای از کشورهای دنیا، از آمریکای لاتین تا آفریقا و آسیای شرقی به کودکان آموزش داده می‌شود، قطعا بسیاری از کودکان آموزش دیده در آن کشورها از تحصیلکرده‌های ما رفتار بهتری با سگ‌ها دارند.»

برای تولید سگ گله با روش‌های بسیار ظالمانه آن‌ها را خشمگین بار می‌آورند

این فعال حیوانات در ادامه گفت: «اما در مورد سگ صاحب‌دار آن آموزش و ترویج مالکیت مسئولانه سگ‌ها (RDO) ضرورت دارد. لازم است مالکان سگ‌هایشان را اجتماعی بار بیاورند و مقید سازند تا آزادانه گشت زنی نکنند. به گفته جامعه دامپزشکان آمریکا، یکی از موارد پر ریسک برای گزش، سگ صاحبداری است که از صاحبش جدا شده است یا توجه کافی از او نمی‌گیرد. در ایران نه تنها مطلقا هیج جای ایران چنین آموزش‌هایی به مالکان داده نمی‌شود، بلکه برای تولید سگ گله یا نگهبان با روشهای بسیار ظالمانه سگ را تا حد امکان غیر اجتماعی و خشمگین بار می‌آورند و سپس با بی‌مسئولیتی رها می‌کنند تا زباله‌گردی کند. در چنین شرایط اسفناکی دیگر به دنبال چه دلیلی برای وجود حوادث هولناک نباشیم؟ با این حال قطعا در کشور ایران جمعیت سگ افزایش پیدا کرده است. این مساله نیز کاملا بدیهی است برای آنکه اکولوژی سگ‌ها به عنوان حیوانات اهلی وابسته به انسان است.»

برای افزایش جمعیت سگ دنبال دلایل عجیب و غریب می‌گردند

وی افزود: «با افزایش جمعیت انسان جمعیت سگ‌ها افزایش پیدا می‌کند و این چیزی است که در ایران کمتر گفته می‌شود و برای افزایش جمعیت دنبال دلایل عجیب و غریب می‌گردند. با پیشروی شهرها، مناطق شهری و نیمه شهری و مسکونی به همان نسبت که مناطق طبیعی و امکان زیست گونه‌های حیات وحش از بین می‌رود، امکان زیست یا در واقع قلمروهایی برای حیوانات شهری مثل سگ، گربه، موش و کلاغ ایجاد می‌شود. اصطلاحا این قلمروها دارای «ظرفیت حمل» هستند؛ یعنی حیواناتی که توان تطبیق‌پذیری با جمعیت انسانی و اکوسیستم شهری را دارند می‌توانند در این مناطق ساکن شوند. از طرف دیگر با توجه به فقدان برنامه‌ی مدیریت جمعیت سگ‌ها در ایران اگر جمعیت سگ‌ها افزایش پیدا نمی‌کرد باید تعجب می‌کردیم و به نسبت آن با توجه به افزایش جمعیت انسان و فقدان هرگونه آموزش، افزایش گازگرفتگی هم امری کاملا بدیهی است.»

مردم نقشی در افزایش جمعیت سگ‌ها ندارند

طباطبائی درباره نقش مردم در این مسئله و تاثیر غذارسانی آن‌ها در افزایش تعداد این حیوانات نیز گفت: «خیلی صریح باید بگویم که مردم مطلقا در این زمینه نقشی ندارند این صحبت‌ها معمولا فقط و فقط برای سلب مسئولیت از مدیران و مسئولین ذیربط انجام می‌شود که سال‌هاست وظایفشان را انجام نداده‌اند. در هیچ کجای دنیا بدون برنامه‌ی سراسری در کشور و اجرای برنامه‌ی مدیرت جمعیت سگ‌ها (DPM)، مشکلات مربوط به سگ‌ها کاهش پیدا نکرده است. در مقابل آن چه که در ایران انجام شده صرفاً برنامه‌ی منسوخ شده‌ی حذف است که شامل کشتار، جمع‌آوری و یا انتقال به پناهگاه می‌شود. این روش‌ها نه تنها باعث کاهش جمعیت نمی‌شود بلکه عملا امکان کنترل بیماری‌های مشترک مثل هاری را از بین می‌برد.»

وی افزود: «همچنین دائما جایگزینی جمعیت (Population Turnover) باعث می‌شود جمعیت قبلی که به منطقه عادت کرده و آرام شده است و می‌توانست واکسینه و عقیم شود با جمعیت جدیدی از سگ‌ها که ممکن است رفتار خشن‌تری هم داشته باشند جایگزین شوند. اتفاقاتی همچون‌عدم کنترل هاری و گازگرفتگی نتیجه‌ی سیاست‌های نابخردانه‌ای است که از طرف مسولین اتخاذ شده است. مشاورین و فعالانی که به آن‌ها مشاوره می‌دادند با بی‌مسیولیتی و سطح نازل دانش خود مسائل اصلی و راهکارهای علمی را یا نمی‌دانستند و یا بیان نکردند.»

هیچ منبع علمی تاثیر غذارسانی در افزایش جمعیت سگ‌ها را تایید نمی‌کند

این فعال حیوانات با بیان اینکه هیچ منبع علمی تاثیر غذارسانی در افزایش جمعیت یا فقدان غذارسانی در کاهش جمعیت را تایید نمی‌کند گفت: «البته به لحاظ آزمایشگاهی یک حیوان وقتی شرایطش بهتر باشد زاد و ولدش بیشتر می‌شود اما در شرایط واقعی با توجه به پیچیدگی‌های اکولوژی این حیوانات جمعیت کل تابعی از ظرفیت حمل هر منطقه است که وابستگی آن به دسترسی به منابع غذایی بسیار ناچیز است. اما در اینجا باید به مساله‌ی دیگری توجه کرد و آن هم این است که با وجود این همه زباله‌های قابل خوردن درپسماندها، غذا دادن یا ندادن عملا دسترسی به منابع غذایی را کاهش یا افزایش نمی‌دهد. طبق آمار فائو در سال 2017 سه میلیارد تن غذا در زباله‌های ایران در سال وجود داشته است.»

غذارسانی نقش چندانی در جمعیت سگ‌ها ندارد

وی افزود: «برخلاف تبلیغاتی که در ایران می‌شود، هم از طرف غذارسانانی که می‌خواهند کار خود را بزرگ کنند و هم از طرف مخالفین آن‌ها که می‌خواهند تئوری خود را مبنی بر بزرگ بودن تاثیر غذارسانی توجیه کنند، باید گفت که غذارسانی نقش چندانی در جمعیت سگ‌ها ندارد. این موضوع را در زمانی مشاهده می‌کنیم که شهرداری‌ها سگ‌ها را جمع‌آوری می‌کنند و به پناهگاه انتقال می‌دهند به خیال اینکه حامی‌هایی که تا دیروز به آن‌ها غذا می‌دادند و آن‌ها را سیر می‌کردند بیایند، وقتی همان حامیان می‌آیند می‌بینند که غذا کم آمده است و سگ‌ها سوءتغذیه گرفته‌اند.»

طباطبائی گفت: «دلیل این موضوع آن است که این سگ‌ها از زباله گردی غذای خود را به دست می‌آوردند. اما مسئله‌ی مهم اینجاست که بر طبق مقالات علمی تاثیر کاهش دسترسی به مجموع غذا و پسماند بر کاهش جمعیت کل تایید نشده است. شاید این موضوع باعث تعجب شود چون در ایران سال‌هاست این موضوع گفته می‌شود ولی مطلقا کسانی که آنرا مطرح کرده‌اند با بی‌مسیولیتی هیچ منبعی برای آن نیاورده‌اند. وقتی کسی این موضوع را مطرح کرد بقیه از او تقلید کرده و مدام تکرارش کردند.»

وی خاطر نشان کرد: «هیچ مقاله تایید شده علمی، در جایی در دنیا موردی عملی وجود ندارد که نشان دهد کاهش دسترسی به منابع غذایی، جمعیت را کاهش داده باشد و یا افزایش دسترسی به منابع غذایی در افزایش آن موثر باشد. در یکسری از مقالات آمده است که توزیع جمعیت (نه جمعیت کل)، در مناطقی که غنی از زباله است بیشتر است. در مقالات دیگر حتی نسبت توزیع جمعیت با دسترسی به زباله‌ها ضعیف ارزیابی شده و سگ‌ها تمایلشان به این بوده که بیشتر در محله‌های فرسوده با بافت زمین خاکی باشند.»

حتی بین توزیع جمعیت و منابع غذایی هم رابطه‌ای قطعی پیدا نشده

طباطبائی گفت: «سگ‌ها برای تامین غذای خود گشت‌زنی می‌کردند چون آن‌ها در گشت زنی و زباله‌گردی توانایی زیادی دارند و می‌توانند کیلومترها مسافت طی کنند یا با بویایی بسیار قدرتمندی که دارند منابع غذایی خود را به دست بیاورند. بنابراین رابطه‌ای قطعی حتی بین توزیع جمعیت و منابع غذایی هم پیدا نشده است. این موضوع را در سیستان بلوچستان مشاهده کردیم. در مناطقی که به خاطر قحطی و کم آبی پس از مهاجرت مردم متروک شده بود، سگ‌های بی‌سرپرست در خانه‌های مردم ساکن شده بودند. در این مناطق بدون آنکه غذارسانی انجام شود تجمع سگ‌ها مشاهده شده است برای آنکه بافت این منطقه برای قلمروی آن سگ‌ها مناسب است. البته این سگ‌ها به سختی غذا پیدامی‌کنند اما می‌توانند بقا یابند پس این موضوع روی جمعیت کل سگ‌ها تاثیر ندارد. بلکه صرفاً سرعت جایگزینی جمعیت (Population Turnover) افزایش می‌یابد نه الزاما اندازه کل جمعیت.»

با تشویق مسئولین به روش‌های غیراصولی مشکل بیشتر می‌شود

او درباره نقش فرهنگ‌سازی و صدا و سیما در این باره گفت: «تا زمانی که برنامه‌ی DPM نداشته باشیم فرهنگ‌سازی مطلقا تاثیری ندارد. فرهنگ‌سازی اصول و چهارچوب مشخصی دارد. کسی که بخواهد فرهنگ‌سازی انجام دهد باید نسبت به موضوع علم داشته باشد. ما تا زمانی که برنامه نداشته باشیم نمی‌توانیم از این مسئله حرف بزنیم. صدا و سیما نیز اگر روال فعلی در مستندهای سخیف را ادامه دهد با تروجی شبه علم جز تخریب تاثیر دیگری نخواهد داشت و با تشویق مسئولین به روش‌های غیراصولی مشکل بیشتر می‌شود. فرهنگ‌سازی بخشی از برنامه‌ی DPM است که بسیار نیز اهمیت دارد اما جدای از آن اصلا معنی ندارد. اما اگر برنامه DPM داشته باشیم اولین و مهمترین اصل آن آموزش و فرهنگ‌سازی برای ترویج مالکیت مسئولانه‌ی سگ‌ها (RDO) است.»

طباطبائی افزود: «موضوعی که در ایران گفته نمی‌شود و بسیار در منابع علمی و دستورالعمل‌های جهانی نسبت به آن تاکید شده این است که مهمترین منبع جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست، سگ‌های صاحب‌دار هستند. سگ‌های صاحب‌داری که البته به عنوان سگ‌های کارگر از آن‌ها استفاده میشود؛ نه سگ‌هایی که به عنوان سگ خانگی یا همدم نگه‌داری می‌شوند. سگ‌های گله یا نگهبان و سگ‌هایی که برای جنگ و دعوا و هرکار دیگری، به عنوان کارگر مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ بعد از آنکه که استفاده مشخص از آن‌ها تمام می‌شود معمولا با بی‌مسئولیتی رها می‌شوند.»

وی خاطر نشان کرد: «ضمن اینکه در فرآیندهای توله کشی از این سگ‌ها بعد از اینکه همان ابتدا توله‌های ماده را می‌کشند از چند توله‌ای که نگه می‌دارند بهترین را انتخاب می‌کنند و باقی توله‌ها را در روستای منطقه رها می‌کنند. این کار را انجام می‌دهند تا از آن به عنوان جایگزین سگ خود در صورت آسیب‌دیدگی استفاده کنند و هم آنکه بتوانند بعدا برای توله کشی از آن‌ها استفاده کنند.»

این فعال حیوانات اظهار کرد: «این عامل مهمترین دلیل تولید سگ‌های بی‌سرپرست است. در دیگر کشورها برای این مساله قوانین و آموزش وجود دارد در حالی که در ایران مطلقا نه قانونی در این مورد داریم و نه آموزش و فرهنگ‌سازی شده است. اصلا روستاییان نمی‌دانند که با رها کردن این سگ‌ها چه مشکلاتی را ایجاد می‌کنند. پرورش دهندگان دام نیز اطلاعی در این زمینه ندارند.»

طباطبائی ادامه داد: «واقعا جای شگفتی دارد که وقتی بحث جمعیت سگ‌ها می‌شود، فورا از مساله‌ی غذارسانی صحبت می‌شود که هیچ ما به ازای علمی برای آن وجود ندارد. در عین حال مهمترین عامل مطلقا در کشور مغفول مانده است. این مشکل از رسانه‌ها و فعالان محیط زیست ناشی می‌شود که کار آن‌ها تنها کپی برداری است و کسی نمی‌رود منابع علمی را مطالعه کند. در هیچ کجای دنیا چنین حساسیتی بر غذا دادن نیست، با اینکه در کشورهای اسیای شرقی و مذهب بودایی غذا دادن به سگ‌ها و باقی حیوانات شهری بخشی از فرهنگ آن‌هاست.»

طباطبائی درباره وظیفه دولت و نهادهای مسئول برای کنترل جمعیت سگ‌ها نیز توضیح داد: «دولت و نهادهای مسئول وظیفه دارند دستورالعمل‌های جهانی برنامه‌ی علمی و اصولی DPM و برنامه کنترل هاری را اجرا کنند. دقیقا همانطور که در مورد کرونا هیچ بهانه‌ای مثل مشکلات اقتصادی پذیرفته نبود بنابراین قابل قبول نیست که کشوری به جای رعایت دستورالعمل‌های سازمان بهداشت جهانی یعنی واکسیناسیون وسیع افراد و رعایت پروتکل‌ها راهکارهای غیر اصولی ارائه بدهد و جان مردم را به خطر بیندازد.»

دولت و مسئولین هستند که کوتاهی کرده‌اند و باید پاسخگو باشند

وی افزود: «در این رابطه تنها دولت و مسئولین هستند که کوتاهی کرده‌اند و باید پاسخگو باشند. مثل کرونا، هاری نیز یک ویروس است با این تفاوت که کشندگی بیشتری دارد. درواقع هاری کشنده‌ترین ویروس شناخته شده در دنیاست که 100% از افراد مبتلا شده را می‌کشد. با این حال 100% قابل پیشگیری است؛ برای پیشگیری از آن سازمان بهداشت جهانی (WHO) با همکاری سازمان بهداشت حیوانات (WOAH)، فائو (FAO) و اتحاد جهانی برای کنترل هاری (GARC) برنامه مشترکی جهت به صفر رساندن مرگ و میر حاصل از هاری به واسطه‌ی سگ تا سال دو هزار و سی ایجاد کرده‌اند.»

با کشتار و حذف دائما سگ‌های جوان را جایگزین سگ‌های قبلی می‌کنید

طباطبائی گفت: «مطابق این برنامه لازم است سگ‌ها واکسینه شوند و به پوشش هفتاد درصدی واکسیناسیون برسند، در کنار این موضوع عقیم‌سازی سگ‌ها باعث می‌شود تا جایگزینی جمعیت (Population Turnover) نیز اتفاق نیافتد. عدم جایگزینی جمعیت گازگرفتی را هم کاهش می‌دهد. در صورتی که کشتار و حذف انجام شود دائما سگ‌های جوان جدید جایگزین سگ‌های قبلی می‌شوند.»

این پژوهشگر خاطر نشان کرد: «همچنین اگر مداخلات DPM وجود نداشته باشد، سگ‌ها جابجا شده و تغییر می‌کنند. این به دینامیسم افزایش جمعیت سگ‌ها مربوط است، بر خلاف تصور عموم‌زاد و ولد دقیقا به معنای افزایش جمعیت نیست، به عنوان مثال در یک منطقه با ظرفیت حملی برابر با 10 عدد سگ، اگر سگ‌های شماره 1 تا شماره 10 وجود داشته باشند، با اضافه شدن 8 سگ جدید در نتیجه‌ی‌زاد و ولد و رهاسازی سگ‌های صاحب‌دار یعنی دو منبع اصلی تولید سگ، جمعیت 18 نمی‌شود، بلکه بخشی از جمعیت قبلی از بین رفته یا از قلمرو اخراج می‌شوند و بخشی از جمعیت موفق به استفرار در قلمرو می‌شود. این موضوع باعث می‌شود با عقیم‌سازی سگ‌ها جمعیت پایدار شده و سگ‌هایی که به منطقه عادت کرده‌اند به دلیل قلمروطلبی، درگیری و ومزاحمت ایجاد نکنند، ضمن این که سگ‌هایی که از تولگی عقیم شوند سگهایی ارام‌تر و خوش خلق‌تر می‌شوند.»

با کاهش تراکم جمعیت سگ‌ها مطلقا هاری کم نمی‌شود

وی افزود: «اما در مورد هاری، این را مستقیما از سازمان بهداشت جهانی (WHO) نقل می‌کنم که: «واکسیناسیون انبوه سگ بارها نشان داده است که برای کنترل هاری ناشی از سگ مؤثر بوده، در حالی که حذف سگ‌ها به شکل پایدار تراکم سگ را کاهش نمی‌دهد یا هاری را کنترل نمی‌کند. بنابراین، کشتار دسته جمعی سگ‌ها نباید بخشی از استراتژی کنترل هاری باشد: این امر بی‌اثر است و ممکن تاثیر عکس داشته باشد». دلیل این مسئله آن است که هاری بر خلاف تصورعامه، مسولین و برخی دانشگاهیان، وابسته به تراکم جمعیت نیست و با کاهش تراکم جمعیت سگ‌ها مطلقا هاری کم نمی‌شود.»

این فعال حیوانات گفت: «آنچه که لازم است ایجاد ایمنی گله‌ای یعنی واکسیناسیون جمعیت قابل توجهی از سگ‌هاست تا زنجیره‌ی هاری قطع شود. اجرای این برنامه ربطی به مردم ندارد و فقط نهادهای مسئول کشور می‌توانستند انجام دهند. به محض آنکه در منطقه‌ای این برنامه انجام شود مرگ و میر حاصل از هاری به صفر می‌رسد. اگر امروز شاهد مرگ و میر بر اثر هاری هستیم نتیجه‌ی این غفلت است؛ به خاطر آنکه بودجه‌ها در جای درستی مصرف نشده است.»

واکسیناسیون سگ‌ها برای هاری به طور میانگین در دنیا تنها 4 دلار هزینه دارد

طباطبائی با بیان اینکه واکسیناسیون سگ‌ها برای هاری به طور میانگین در دنیا 4 دلار هزینه دارد درحالیکه واکسیناسیون افراد میانگین 100دلار و می‌تواند تا 600 دلار هزینه داشته باشد گفت: «در کشور ما سال‌ها به جای واکسیناسیون سگ‌ها افراد واکسینه شده‌اند. از طرف دیگر برای کاهش جمعیت نیز راهکارهای منسوخ‌شده‌ای مثل کشتار یا انتقال به پناهگاه اجرا شده که این کارها تنها باعث اتلاف بودجه می‌شود. تمرکز این راهکارها به جای ریشه‌ی مشکل بر روی سگ‌هایی است که هم اکنون مشکل‌ساز هستند. می‌توان با کنترل منابع تولید سگ، که همان جلوگیری از رهاسازی سگهای باسرپرست و توله کشی و رهاسازی و کنترل‌زاد و ولد سگ‌ها در مرحله‌ی بعد جمعیت آن‌ها را کاهش داد.»

وی افزود: «طبق گفته‌ی سازمان جهانی بهداشت حیوانات (WOAH) در جایی که جمعیت قابل توجهی از سگ‌های بلاصاحب یا بی‌سرپرست هستند، برنامه‌ی CNVR یعنی گرفتن، عقیم‌سازی، واکسیناسیون و بازگردانی در همان محلی که سگ از آن گرفته شده نقش کلیدی دارد. وقتی این کار انجام نمی‌شود بعد از حذف از طریق کشتار یا جمع‌آوری، هر بار صرفاً سگ‌هایی که راحت‌تر به دام می‌افتند (easy taking dogs) حذف می‌شوند و سگ‌های چالاک‌تر و قوی‌تر فرار می‌کنند. باید توجه کرد که مطلقاً ما هیچ موقع در هیچ منطقه‌ای نمی‌توانیم صددرصد سگ‌ها را حذف کنیم.»

روش‌های غلط دائما در ایران انجام شده است

طباطبائی گفت: «به محض اینکه عمل حذف سگ‌ها انجام می‌شود سگ‌های قبلی به اضافه‌ی سگ‌های اطراف وارد قلمرو خالی می‌شوند و چون این بار قلمرو خالی شده است نرخ‌زاد و ولد آن‌ها افزایش پیدا می‌کند. این اتفاق باعث می‌شود فورا قلمرو خالی توسط سگ‌های جدید اشغال شود. این سگ‌ها بر سر قلمرو جنگ و دعوا خواهند داشت این موضوع خود باعث افزایش گازگرفتی و انتقال بیماری‌ها می‌شود. بنابراین این روش‌های غلط که دائما در ایران انجام شده نه تنها جمعیت را کاهش نداده بلکه همواره باعث ایجاد مشکلات شده است.»

این فعال حیوانات درباره‌ی آمار سگ‌های ولگرد ایران نیز گفت: «در ایران مطلقا نه تنها آمار دقیق بلکه آمار نسبتا حدودی هم از جمعیت سگ‌ها وجود ندارد. تخمین جمعیت سگ‌ها نیاز به کار علمی و دقیق دارد که در ایران هرگز انجام نشده است. تنها شهری که این کار در آن انجام گرفته کرمان است.»

جمعیت سگ‌ها در ایران بعید است که به دو میلیون برسد

طباطبائی گفت: «تا زمانی که این تخمین‌ها وجود نداشته باشد، نمی‌شود آمار دقیقی را گفت. اخیرا یکی از دانشمندان کشور ادعا کرد که شمار سگ‌ها دو میلیون را رد کرد! توگویی در لحظه در حال شمارش بوده اند! اما با توجه به بعضی از مشاهدات حدودی از جمعیت سگ ها، نسبت جمعیت سگ به جمعیت انسان و زیستگاه‌هایی که در ایران وجود دارد، جمعیت سگ‌ها در ایران بعید است که به دو میلیون برسد. با این حال همه‌ی این‌ها حدود است.»

وی افزود: «باید توجه کنیم که جمعیت سگ‌ها هرچند در ایران باعث مشکل شده است به نسبت کشورهای آسیای شرقی، آمریکای لاتین و جنوب آفریقا به هیچ وجه جمعیت قابل توجهی نیست. کشورهایی مثل اندونزی، فیلیپین، مکزیک جمعیت بسیار بالاتری نسبت به ایران دارند و این کاملا بدیهی است. برای اینکه جاهایی که تراکم جمعیت انسان زیادتر است خود به خود جمعیت سگ‌ها نیز بیشتر می‌شود. همانطور که در کشور ما هم مشهود است که جمعیت سگ بی‌سرپرست مثلا در استان سیستان و بلوچستان خیلی نسبت به مازندران کمتر است.»

این فعال حیوانات درباره تجربه کشورهای اروپایی و آمریکایی در این‌باره نیز گفت: «اگر بخواهیم مقایسه درستی با کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی به عنوان مثال داشته باشیم باید تمام تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی اقتصادی و علمی لحاظ شود. کشورها در اروپا و آمریکا مدیریت جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست خود را چندین دهه قبل انجام داده‌اند. به عنوان مثال کشور هلند زمانی موفق به کنترل جمعیت شد که با کار فرهنگی و ترویج حیوان دوستی توانست نگاه ابزاری به سگ را از بین ببرد. این نگاه ابزاری در ایران بیداد میکند و عامل اصلی تولید سگ بی‌سرپرست است. نگاه به سگ در طول تاریخ هلند در ابتدا حالت ارباب و برده داشته است، بعد تبدیل می‌شود به کارگر و کارفرما و زمانی که این رابطه به دوست و دوست تبدیل می‌شود جمعیت کنترل می‌شود.»

وی افزود: «اصلی‌ترین مشکل جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست در تمام دنیا سگ‌های کارگر هستند که با پایان دوره‌ی مصرفشان با بی‌مهری رها میشوند و یا در حین استفاده نسبت به حفظ توله‌ها یا عقیم‌سازی‌شان مسئولیتی قبول نمی‌شود. با سگ‌های کارگر معمولا رفتار بدی میشود و این باعث می‌شود که در آن‌ها رفتارهای خشن شکل بگیرد و در نهایت در حالی باعث گزش می‌شوند که خود قربانی اصلی خشونت هستند. در واقع این گزش انسان توسط سگ، انتقال خشونت از انسان به حیوان و سپس از حیوان به انسان دیگر است.»

طباطبائی گفت: «در کشورهای اروپایی مثل سوئد، هلند، انگلیس اگر کسی سگش را از خانه‌ی خود بیرون کند، نگاه جامعه به او مثل این می‌ماند که بچه خود را از خانه بیرون انداخته است. در ایران چنین چیزی نیست در کشور ما وقتی یک روستایی ببیند که سگش مثلا از طویله به درستی نگهبانی نمی‌دهد یا ضعیف است فورا آنرا رها می‌کند و دنبال سگ دیگری می‌گردد. این تفاوت نقش کلیدی دارد و چندین دهه پیش در این کشورها حل شده به خاطر همین است که امروز این کشورها سگ بی‌سرپرست ندارند.»

کشورهای پیشرفته دیگر جمعیت یا کلونی سگ بی‌سرپرست ندارند

وی افزود: «این کشورها دیگر جمعیت یا کلونی سگ بی‌سرپرست ندارند، به خاطر آنکه این امکان را داشته‌اند که با کنترل توله کشی و فرهنگ‌سازی مردم برای به سرپرستی گرفتن هر سگی که گم می‌شود و به دلایل مختلف رها می‌شود جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست خود را به صفر برسانند.»

این پژوهشگر در ادامه گفت: «در کشور آمریکا از 3.5 میلیون سگی که سالانه وارد مراکز واگذاری می‌شوند حدود 60درصد از آن‌ها که گم شده بودند دوباره به صاحبان قبلی خود بازگردانده می‌شوند، حدود 30 درصد سرپرست جدید می‌یابند و فقط 300هزار یعنی 10 درصد از آن‌ها به دلایل مختلف سرپرست نمی‌یابند یا به دلیل بیماری لازم است یوتانایز شوند. این تفاوت بسیار مهمی است که در کشور ما گفته نمی‌شود.»

طباطبایی افزود: «جای شگفتی است که خیلی از فعالان بدون آنکه این مسئله را بدانند می‌گویند در کشورهای دیگر سگ‌ها پس از جمع‌آوری اگر سرپرست جدید پیدا کردند به خانه‌ی جدیدی می‌روند و اگر نه کشته می‌شوند، پس بنابراین ما هم در ایران باید اینکار را انجام دهیم. درصورتیکه این راهکار اصلا مربوط به کشور ما نمی‌شود و اگر هم این کار را بخواهیم انجام بدهیم وقتی که منبع تولید را جمع نکرده‌ایم نه تنها جمعیت کنترل نمی‌شود بلکه هزینه‌ی خیلی زیادی برای هیچ مصرف می‌شود.»

جمعیت سگ‌های ما مشکل نیست مشکل ما فقط و فقط سو مدیریت است

این فعال حقوق حیوانات با اشاره به تجربه انگلیس در این زمینه بیان کرد: «در کشور انگلیس نیز پنجاه سال پیش انجمن پیشگیری از ظلم به حیوانات انگلیس با همکاری سازمان‌های ذیربط به شکل وسیع اقدام به عقیم کردن سگ‌ها و فرهنگ‌سازی مردم برای به سرپرستی گرفتن سگ‌های بی‌سرپرست کردند. به همین علت توانستند موفق به کنترل جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست شوند. نتیجه‌ی این مساله آن است که در کشور انگلیس که یک ششم ایران مساحت دارد 12 میلیون سگ وجود دارد. وقتی این نسبت با ایران سنجیده شود که خیلی بعید است بیشتر از دو میلیون سگ داشته باشد متوجه خواهیم شد که جمعیت سگ‌های ما مشکل نیست. مشکل ما فقط و فقط سو مدیریت است که مسئول آن نیز تنها مدیران کشور و مشاوران کم دانش آن‌ها هستند.»

وی افزود: «بنابراین آنچه که در این کشورها اتفاق افتاد تبدیل سگ کارگر به سگ همدم بود. جایی که سگ‌ها نقش حیوان همدم را دارند محال است که جمعیت سگ بی‌سرپرست را تشکیل بدهند. در ایران هم کسی که سال‌هاست سگ یا گربه خونگی دارد محال است که بتواند بپذیرد همدمش به هر شکلی از او جدا شود. این اتفاق در کشورهای اروپایی افتاد و این چیزی است که رسانه‌ی ملی ما دقیقا برعکس آن کار می‌کند و این چیزی است که خیلی از افراد با عناوین دانشگاهی یا به عنوان فعال محیط‌زیست یا حیات وحش تحت عنوان سگ‌گرایی یا الفاظ زشت‌تری تمسخر می‌کنند. غافل از اینکه دقیقا تفاوت ما با کشورهای اروپایی همین است. آن‌ها حیوان‌دوست شده‌اند و ما نشدیم. مردم کشور ما ارزشی برای سگی که از آن استفاده می‌کنند قائل نیستند و بعد اینکه از آن‌ها استفاده کردند با بی‌مسئولیتی رهایش می‌کنند.»

وی افزود: «تغییر دادن منابع و ادعاهای غیرعلمی که بهداشت و سلامت مردم را به خطر می‌اندازد جرم است. در ایران افراد مختلف به محض اینکه از جمعیت سگ‌ها می‌نویسند فورا از تاثیر غذارسانی می‌گویند، بدون آنکه سخنانشان منای علمی داشته باشد. از طرف دیگر مطلقا درباره توله کشی و رها کردن آن‌ها که عامل اصلی افزایش جمعیت سگ‌ها است صحبت نشده است.»

کاهش جمعیت از کشتار حاصل نمی‌شود

این فعال حیوانات در ادامه خاطر نشان کرد: «در مورد هاری نیز اطلاعات غلط داده شده؛ این تفاوت بسیار اهیمت دارد که ما باید آن را در نظر بگیریم. یکی از مشکلات فعالانی مثل من در ایران آن است که بیان حرف علمی به قدر کافی برای عموم ساده و قابل فهم نیست. از طرف دیگر افرادی که شبه علم ترویج می‌کنند و حرف‌های پوپولیستی و عوامانه می‌زنند، در وهله‌ی اول حرف‌هایشان بسیار ساده است. اینکه ما می‌گوییم کاهش جمعیت از کشتار حاصل نمی‌شود حرف پیچیده‌ای به نظر می‌رسد ولی در توضیح این مسئله یا باید توضیحات مفضلی از پویای جمعیت و پیچیدگی عوامل موثر بر آن گفته شود و یا لازم است که بگوییم صریحا این مطلب هم در منابع سازمان جهانی بهداشت عنوان شده و هم در منابع سازمان جهانی بهداشت حیوانات ولی متاسفانه اهمیت ارجاع به این سازمان‌ها برای عوام قابل فهم نیست.»

بعضی کشورهای غیر پیشرفته مشکلات مربوط به سگ‌ها را کنترل کرده‌اند

طباطبائی گفت: «اما همین الان کشورهای غیر پیشرفته‌ای هستند که مشکلاتشان را کنترل کرده‌اند برای مثال مکزیک با 8.5 میلیون مورد واکسینه و عقیم کردن توانست مرگ و میر ناشی از هاری را به صفر برساند. هشت و نیم میلیون تعداد خیلی بالایی است که محال است در ایران نیاز باشد این تعداد واکسیناسیون برای پوشش 70 درصدی انجام شود. اگر ما آمار سگ‌های ایران را 2 میلیون هم در نظر بگیریم 70 درصد آن می‌شود یک میلیون و چهارصد سگ.»

افغانستان تلفات انسانی ناشی از هاری را به صفر رساند

او با بیان اینکه در کشور افغانستان شهر کابل نیز در سه سال گذشته با واکسیناسیون و عقیم‌سازی سگ‌ها موفق شدند 80 هزار مورد واکسیناسیون و بیش از 25 هزار مورد عقیم‌سازی انجام بدهند و تلفات انسانی ناشی از هاری را به صفر رساندند گفت: «آن‌ها همچنین توانسند شیوع هاری در سگ‌ها را به سه الی چهار مورد برسانند. بنابراین راهکارهای ارائه شده در سازمان‌های جهانی نه تنها مربوط به کشورهای ثروتمند نیست بلکه کاملا مناسب اجرا در کشورهای درحال توسعه است. اتفاقا این راهکارها بسیار اقتصادی است و برای جلوگیری از اتلاف بودجه‌ی کشور هستند. این راهکارها می‌توانند مشکل را حل کنند و ما سال‌ها این کار را نکردیم.»

عقیم‌سازی بسیار روش کم هزینه‌ای حتی برای کشورهای کم درآمد است

وی افزود: «اما در مورد مدیریت جمعیت سگ‌ها و کنترل هاری نه تنها در بلند مدت که حتی در کوتاه مدت هم از جمعیت سگ‌ها کاهش پیدا خواهد کرد. همین امروز ما هم برای مدیریت جمعیت سگ‌ها و کنترل هاری هزینه‌های به مراتب بیشتری را از روش‌های اصولی پرداخت می‌کنیم. برخلاف تصور عموم و البته فعالانی که با بی‌مسیولیتی بدون آنکه منابع علمی را مطالعه کنند ابراز نظر می‌کنند، عقیم‌سازی بسیار روش کم هزینه‌ای نه برای کشورهای ثروتمند بلکه برای کشورهای کم درآمد است. عقیم‌سازی برای کاهش جمعیت صرفا شامل سگ‌های ماده می‌شود و مطالعات نشان داده است که در بیشتر مناطق حدودا با عقیم‌سازی پنجاه تا هفتاد درصد ماده‌ها نمودار جمعیت کل نزولی می‌شود.»

با عقیم‌سازی 20 تا 30 درصد از جمعیت کل، آمار رفته رفته کم می‌شود

طباطبایی گفت: «بنابراین با توجه به این که معمولا به دلیل اکولوژی سگ‌ها نسبت جمعیت سگ نر به ماده 60 به 40 درصد است با عقیم‌سازی 20 تا 30 درصد از جمعیت کل، جمعیت رفته رفته کاهش می‌یابد. در مقابل کاری که شهرداری‌ها انجام می‌دهند جمع آوری و حذف سگ‌هاست آن‌ها برای انجام این کار مجبور هستند تمام سگ‌ها را جمع آوری و حذف کنند که در نهایت قطعا درصدی فرار می‌کنند و آن‌ها خیلی سریع ظرفیت منطقه را پر می‌کنند.»

وی افزود: «شهرداری‌ها نه برای هر 20 الی 30 درصد جمعیت بلکه برای هر سگی که در شهرشان باشد بودجه میگیرند. به عنوان مثال در یکی از شهرستان‌ها یک میلیون و هفتصد هزار تومان به ازای هر سگ و برای تمام سگ‌ها بودجه گرفته می‌شود. در حالی که با این مقدار میتوان 100 درصد سگهارو عقیم و واکسینه کرد و بودجه مازاد را خرج اموزش و فرهنگسازی کرد، چه برسد به اینکه صرفا 30 درصد عقیم شوند. بنابراین بدون آنکه نیاز به افزایش بودجه باشد می‌توان این کار را انجام داد.»

هزینه‌ی خیلی زیادی برای واکسیناسیون هاری می‌کنیم

این فعال حیوانات گفت: «در مورد هاری نیز همانطور که توضیح دادم با توجه به تفاوت قیمت واکسن برای انسان و سگ همین الان ما هزینه‌ی خیلی زیادی برای واکسیناسیون می‌کنیم در حالی که خیلی معقول‌تر است که از مخزن اصلی حیوانی آن یعنی در سگ‌ها این بیماری کنترل شود. کنترل بیماری هاری با بودجه‌ی خیلی کمتر از بودجه‌هایی که هم اکنون اختصاص می‌یابد می‌تواند اجرا شود. ضمن اینکه اگر این برنامه‌ها در کنار برنامه‌ی اصولی DPM باشد قطعا نرخ گازگرفتگی‌ها هم با جلوگیری از جایگزینی جمعیت و هم به دلیل آموزش و فرهنگ‌سازی برای ترویج رفتارمسئولانه کاهش می‌یابد.»

در ایران با مشکل شبه علم و بی‌توجهی به منابع علمی مواجه هستیم

او در پایان گفت: «بنابراین بیشترین مشکلی که ما در ایران داریم مشکل شبه علم و بی‌توجهی به منابع علمی و انتشار حرف‌های غلط و جعلی از طرف افراد مختلف تحت عنوان کارشناس، فعال و متخصص است که مطلقا برای آن‌ها منابع علمی وجود ندارند. با این حال به دلیل سیاست‌های رسانه‌ها و ارتباطاتی که این افراد دارند دائما این حرف‌ها گفته شده و ترویج داده می‌شود؛ به گونه‌ای که وقتی از مسئله‌ی جمعیت صحبت می‌شود ذهن‌ها فورا به سمت غذا دادن یا ندادن می‌رود درصورتی که این موضوع مخصوصا به دلیل حجم عظیم غذا در پسماند و مدیریت پسماند ضعیف اصولا بی‌وجه بوده و باعث بی‌توجهی به بمانی برنامه مدیریت جمعیت و راهکارهای علمی متداول می‌شود. مثال فرهنگ بودایی و عادت غذارسانی وسیع در کشورهای اسیای شرقی نشان می‌دهد که این مساله مخصوص ایران نیست که سازمان جهانی بهداشت حیوانات از ان بی‌اطلاع باشد. اگر چنین چیزی اهمیت داشت ممنوعیت غذارسانی در دستورالعمل این سازمان می‌آمد وقتی نیامده یعنی این مساله مورد اهمیتی نیست.»

از میان اخبار

بساز بفروش‌ها، بزن بهادر استخدام می‌کنند!

ماجرای رجزخوانی مرگبار دو نوجوان 15 و 17 ساله در فضای مجازی!