بحرانهایی که میآیند و غضنفرهایی که بلد نیستند واکنش نشان بدهند!
بحرانها میآیند و میروند اما غضنفرهایی هستند که واکنش صحیح نشاندادن بلد نیستند. در نهایت روسیاهی برای ذغال میماند و باید با لبخندی تلخ خطاب به آنها گفت: اشتباه زدی داداش!
بحرانها میآیند و میروند اما غضنفرهایی هستند که واکنش صحیح نشاندادن بلد نیستند. در نهایت روسیاهی برای ذغال میماند و باید با لبخندی تلخ خطاب به آنها گفت: اشتباه زدی داداش!
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: احتمالا با گذشت چند روز از حوادث اخیر _ از شهادت سردار سلیمانی تا امروز _ مه و غبار ابهام تا حدودی فرو نشسته و میتوان توصیههایی به مخاطبان فضای سایبری و عموم مردم داشت. ابتدای مطلب و در صدر ایننوشتار باید بگوییم هرکس عجله کرد، باخت! بنابراین افرادی را که پای لپتاپ، ماهواره یا گوشیهای همراه خود نشستهاند تا بهمحض انتشار خبر جدید _بدون تائید صحت و سقم_ واکنش نشان بدهند یا خبر را کپیپیست کنند، به خویشتنداری بیشتر دعوت میکنیم. اینافراد لزوما نباید از مخالفان انقلاب باشند و این دعوت به خویشتنداری خطاب به دوستداران و موافقان انقلاب و مبانی جمهوری اسلامی ایران هم هست. چون به گفته بزرگان دین، کسی از صبرکردن ضرر نمیکند و در آخرت و بهشت هم جایگاهی رفیع برای صابران در نظر گرفته شده است.
اما با توجه به فرونشستن غبارهای ابهام _ که البته اینمیزان هم نسبی است و بعدا ممکن است بیشتر پردههای اسرار کنار بروند_ بد نیست به تفکیک برخی نکات رسانهای و جامعه مخاطبان بپردازیم که به درک و تحلیل حوادث مهم اخیر و حوادث پیشرو کمک خواهند کرد.
با توجه به رفتاری که طی سالهای گذشته در فضای مجازی و سایبری شاهد بودهایم، انتشار چنین مطالبی باعث سرازیرشدن سیلی از فحش و ناسزا و اتهاماتی مثل گرفتن پول یا امتیاز دولتی و حکومتی به سمت نویسنده میشود. اما نگارنده با خوشحالی، به استقبال این ناسزاها میرود چون در جنگ رسانهای امروز، فحشخوردن ظاهرا کمترین هزینهای است که افراد باید بهخاطر تفاوت نظرشان با دیگر متحمل شوند.
بههرحال و با رویکرد مورد اشاره درباره کمشدن غبارهای ابهام، نکاتی را بهترتیب از شهادت سردار سلیمانی برمیشماریم و پیش میآییم.
* 1- شهادت سردار سلیمانی باوجود سختیهای دنیوی و امتیازات اخروی و معنوی، از زاویه جامعهشناسی یک خوبی مهم داشت: اینرویداد ملاک و میزان جداسازی صف هموطنان باانصاف و بیانصاف از یکدیگر شد. تا پیش از اینرویداد و بهواسطه تاثیر تبلیغات آمریکا و همپیمانانش، اینتصور در کشور وجود داشت که تفاوتهای ظاهری و سیاسی دوباره ملاک تفاوتهای باطنی و اعتقادی شده و مردم ایران به چنددستگی عمیقی مبتلا شدهاند که یکی از شاخههای آن، درباره مواجهه ایران با آمریکاست. بهعبارتی با موج سریالسازیهای آمریکایی، برنامههای ماهوارهای و فعالیتهای معاندان در فضای سایبری تصور میشد شکاف عمیقی بین عموم مردم وجود دارد که رسانههایی مانند صداوسیما باید بهخاطرش در هر انتخابات با رویکرد تکراری خود، آن را ترمیم کنند. اما شهادت سردار سلیمانی و برنامههای تشییعی که متعاقب آن در ایران، عراق و دیگرکشورها (بهصورت نمادین) برگزار شد، شکاف مذکور را بهکل از میان برداشت و آن را پر کرد. از اینجهت، باید ایننکته را در پاورقی ذکر کنیم که نادانی دشمن هم برای خودش نعمتی است و لطفی که ترامپ و دستگاه دولتیاش با ترور سردار سلیمانی به جامعه ایران کردند، صداوسیما و دیگر رسانههای داخلی نکردند.
بنابراین با وقوع اینحادثه تلخ برای ما، خط خودی و غیرخودی واقعا و بدون هرگونه شک و شبههای مشخص شد. پس از ایناتفاق، دیگر عباراتی مثل باحجاب و بیحجاب نمیتوانستند ملاک خودی و غیرخودی باشند. کمااینکه سردار سلیمانی هم در سخنرانیهای خود بیحجابها را خودی و دختران خودمان خطاب کرده بود و بسیاری از افرادی که شاید در عرف معمول بدحجاب یا بیحجاب باشند، در تشییع پیکر سردار سلیمانی حضور پیدا کرده و در فضای سایبری هم با کامنتهای خود پاسخهای تندی به یاوهگویان خارجنشین دادند. البته از لفظ «بسیاری از افراد...» استفاده کردیم و بنا نداریم بگوییم همه افرادی که ظاهر متفاوتی نسبت به عرف عمومی دارند یا بیحجاب هستند، طرفدار سردار سلیمانیاند اما در مجموع، حادثه شهادت سردار سلیمانی که واقعا و بیتعارف دنیا را تکان داد، بهخوبی واژههای سرباز وطن، مردم وطنپرست و خائنووطنفروش را پیش چشم مردم ترسیم کرد و تبلیغات خارجنشینهایی را که میخواستند از بدحجابها یا بیحجابها برای نظام دشمنتراشی کنند، ناکام گذاشت.
* 2- مراسم و برنامههای مختلفی که برای تشییع پیکر سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس برگزار شد، واقعا دنیا را مبهوت کرد. مخالف و موافق همگی بهتزده به تلویزیون یا لپتاپ و گوشیهای همراه خود خیره شده بودند و گزارش رسانههای چینی، آمریکایی، انگلیسیزبان و دیگر کشورها همگی از بهت و حیرت ناشی از مشاهده جمعیت میلیونی حاضر در اینبرنامهها گفتند. اما با وجود ایناعترافات باز هم معاندان و وطنفروشان از رو نرفتند که البته طبیعی است و حیات اینجماعت در عناد و شیوع دروغ و نفرتپراکنی است. بهنظر میرسد اگر برای حاجقاسم سلیمانی، یک مراسم متمرکز تشییع برگزار میشد، میزان مشارکتکنندگان و حاضران از مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) هم عبور میکرد.
رسانههای آمریکایی و چینی اعلام تعجب کردند که با وجود اینکه آمریکا در شب حمله ایران، سیستم GPS ماهوارهای را از کار انداخته بوده و موشکهای ایران هم باید با GPS هدایت میشدند، اما با موفقیت، نقطههای مورد نظر را هدف قرار دادهاند. میزان خسارت و تلفات جانی سربازان آمریکایی از همان ابتدا توسط ترامپ و دیگر مقامات اینکشور، از رسانهها و عموم مردم مخفی نگه داشته شد و دروغهایی که برای سرپوش بر عمیقبودن ضربه ایران گفته شد، متاسفانه به مذاق برخی ایرانیان وطنفروش و مخاطبانشان خوش آمد. * 3- انتقام موشکی سپاه از آمریکا واقعا بزرگ بود و البته همانطور که بارها گفته شد، بنا نبود انتقام به همین حمله موشکی خلاصه شود. اما متاسفانه دروغپراکنی در فضای مجازی و فعالیتهای شبکههای معاند ماهوارهای موجب فریبخوردن افرادی شد که قابلیت فریبخوردنشان بسیار بالاست و با استفاده از تقویت اینباور خودحقیرپنداری که «مرغ همسایه غاز است»، ضربه آمریکا به ایران (یعنی ترور سردار سلیمانی) را یک ضربه کاری؛ و ضربه ایران به آمریکا (یعنی انتقام با حمله موشکی به عینالاسد) را یک بازی رسانهای و ساختوپاخت مخفی ایران با آمریکا تلقی کردند. جالب است که رسانههای آمریکایی و چینی اعلام تعجب کردند که با وجود اینکه آمریکا در شب حمله ایران، سیستم GPS ماهوارهای را از کار انداخته بوده و موشکهای ایران هم باید با GPS هدایت میشدند، اما با موفقیت، نقطههای مورد نظر را هدف قرار دادهاند. میزان خسارت و تلفات جانی سربازان آمریکایی از همان ابتدا توسط ترامپ و دیگر مقامات اینکشور، از رسانهها و عموم مردم مخفی نگه داشته شد و دروغهایی که برای سرپوش بر عمیقبودن ضربه ایران گفته شد، متاسفانه به مذاق برخی ایرانیان وطنفروش و مخاطبانشان خوش آمد. دستگاهی هم که سر نخ همینوطنفروشها را به دست دارد، شروع به شایعهپراکنی در اینزمینه کرد که سردار سلیمانی با توافق ایران و آمریکا حذف شده و ایران هم برای خالینبودن عریضه چند موشک شلیک کرده تا عوامالناس را بفریبد. شنیدن چنین تحلیلهای سست و بیپشتوانه منطقی، طی یک هفته اخیر، عادت خیلی از ایرانیها در مهمانیها و گردهماییهای دوستانه شده است. با وجود این، و با وجود پنهانکاری و عدم صداقت آمریکاییها، هنوز زوایای جدیدی از ابعاد حمله ایران به عینالاسد مشخص میشود؛ در حالیکه آمریکاییها هنوز از حملات دیگر در امان نیستند و تلویحا با ترفند یکی به نعل یکی به میخ، گفتهاند که بنا داریم از عراق خارج شویم!
در ادامه همین مورد سوم و حقایقی که طی اینچندروزه مغفول ماندند، باید به سخنان یکی از ژنرالهای مستعفی آمریکا از ستاد ارتش اینکشور اشاره کنیم که یکی از رسانههای آمریکا سخنانش را منتشر کرد. این مقام ارشد نظامی در سخنانش گفته بود آمریکا فهمیده با جنگ نظامی نمیتواند حریف ایران شود. ما هم ایننکته تکمیلی را به سخنان اینژنرال میافزاییم که اگر آمریکا میتوانست با حمله نظامی ایران را خاموش کند، مطمئنا لحظهای تردید نمیکرد و مانند حمله به عراق یا حمله به صربستان (و جنگ کوزوو) با همه همپیمانانش در ناتو یا در منطقه به کشورمان حمله میکرد. خلاصه اینکه ژنرال آمریکایی در سخنانش گفته بود آمریکا از وقتی فهمیده نمیتواند با جنگ حریف ایران شود، ترور و حذف مهرههای ارزشمند ایران را در دستور کار قرار داد. در اینزمینه بنا بود یکی از فرماندهان سپاه در یمن ترور شود که طرح ترورش ناکام ماند. سردار حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه هم بنا بود ترور شود که اینتوطئه هم به سرانجام نرسید اما نقشه ترور سردار سلیمانی بهنتیجه رسید. جالب است که با وجود صراحت خود آمریکاییها در ترور شخصیت کشورهای دیگر، باز هم ایرانیانی هستند که کاسهگدایی به دست، زیر توئیتهای ترامپ از او خواهش میکنند، ایران را آزاد کند! بههرحال اینگروه از مخاطبان فضای مجازی هم از نوادر روزگار و پدیدههای جالبی هستند که قابل مطالعهاند. چون از کسی میخواهند آزادشان کند که در بدو آمدنش ایرانیان و دیگر مهاجران را تهدید به اخراج کرد. اخیرا هم 52 نقطه میراث فرهنگی کشورمان را تهدید کرد که اگر عرق ملی در ایننوادر روزگار وجود داشته باشد، باید از تخریب میراث ملی کشورشان برآشفته شوند، چه زمان شاه باشد چه بعد از انقلاب!
ترامپ دیگر باید چهکار کند تا ثابت کند دشمن ما ایرانیهاست؟ همه ما ایرانیهایی که دوست داریم در کشورمان بمانیم؛ حتی آنهایی که در خارج هستند و نمیخواهند بیایند ولی از سخنان یکمجری تلویزیونی که اشتباه کرده و گفته اگر کسی دوست ندارد، از ایران برود! اما دو سوال مهم هم اینمیان به وجود میآید: ترامپ دیگر باید چهکار کند تا ثابت کند دشمن ما ایرانیهاست؟ همه ما ایرانیهایی که دوست داریم در کشورمان بمانیم؛ حتی آنهایی که در خارج هستند و نمیخواهند بیایند ولی از سخنان یکمجری تلویزیونی که اشتباه کرده و گفته اگر کسی دوست ندارد، از ایران برود! سوال دوم هم این است که ترامپ دیگر باید چه بگوید که برخی ایرانیان باور کنند او دروغگوست؟ آنهم وقتی که سیاستمداران آمریکایی و ایرانی و بیشتر مردم جهان هم بر دروغگویی او اصرار دارند. آخرین مورد مطرح و مهم در اینزمینه برنی سندرز سیاستمدار آمریکایی است که گفت: «حالا چیزی که من بسیار از آن هراس دارم این است که با رئیس جمهوری روبهرو هستیم که دوباره در حال دروغ گفتن است.» پس خود آمریکاییها هم معترفند که ترامپ دارد دوباره دروغ میگوید. یعنی قبلا هم دروغ میگفته است!
*4- شهادت سردار سلیمانی و حوادث متعاقب آن، همانطور که خط خودی و غیرخودی را مشخص کرد، هرگونه شک و تردیدی را هم از بین برد که ترامپ دشمن ایران است. بنابراین ایرانیانی که هنوز از ترامپ تقاضای کمک و حمله به کشورمان را دارند، یا خیلی سادهلوح هستند یا خیلی زرنگ و منفعتطلب! بنابراین در روزگار فعلی، تنها کسانی که در جامعه ایرانیان (اشتباه نشود! همه ما ایرانی هستیم حتی آنهاییکه وطنفروشند!) به ترامپ اعتماد دارند، در گروه بزرگ غضنفرها جا دارند. اما غضنفرها هم گونههای مختلف دارند که کلیترین تقسیمبندیشان غضنفرهای آگاه یا ناآگاه است. [با توجه به شوخیهای مطبوعاتی که از زمان مجله گلآقا به جا مانده و همچنین لطیفهها و اصطلاحات عامیانه مردم، ناچاریم برای کسانی که خیلی از مرحله پرت هستند، از لفظ غضنفر استفاده کنیم.] در ادامه اینمطلب و در نکات بعدی به غضنفرها هم میپردازیم.
* 5- در ادامه به حادثه تلخ و ناگوار سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی رسیدیم. با توجه به اینکه سپاه پاسداران و همرزمان شهدای سالهای جنگ معتقد به آموزههای عرفانی هستند، بزرگترین درسی که از اینحادثه تلخ گرفتند اینبود که نباید پس از یکپیروزی بزرگ مثل انتقام موشکی از آمریکا، مغرور شد و زندگی دنیا هم یکروز در عرش و یکروز در فرش است که اگر روزی با زدن پایگاه مهم آمریکایی شاد هستیم، روز دیگر باید بهخاطر یکاشتباه، متحمل غم و اندوه شویم. اما بزرگترین درسی که ما اهالی رسانه و مخاطبانمان از اینحادثه میگیریم، تکرار یک درس همیشگی و تکراری است: «همیشه به سود عدهای است که شلوغش کنند؛ پس شلوغش میکنند.» اگر اینمساله را از زاویه منطق نگاه کنیم، باید اینسوال را مطرح کنیم که توقع بهجا از سپاه و دستگاههای اطلاعرسانی به مردم چه بود؟ بیاییم صورتمساله را از اول طرح کنیم تا افرادی که میخواهند شلوغش کنند، ناکام بمانند و حقیقت از پشت ابر بیرون بیاید. براثر اشتباه سامانه پدافند _ که علتش هنوز در دست مطالعه است و امکان دارد ریشهاش به جنگ الکترونیکی آمریکاییها برگردد _ هواپیمای غیرنظامی خودی هدف قرار گرفته است. اگر مسئولان سپاه و کشور در همانلحظه، بدون هرگونه تحقیق و تفحص و آیندهنگری، رسانهها را با اینخبر پر کنند که «ما هواپیمای خودی را زدیم!» برای مملکت بد نمیشد؟ آیا نباید تحقیق و بازجویی انجام میشد تا اولا مشخص شود علت سقوط چه بوده و بعد مشخص شود چرا این اتفاق افتاده است؟ آیا بررسی چنین مسائل و اتفاقاتی در کشورهایی مثل آمریکا سالها طول نمیکشد و پروندههای باز در اینزمینه زیاد نیستند؟ آیا بررسی اینپرونده مهم، باید طی یکساعت یا چند ساعت به سرانجام میرسید و آیا ایران از ابتدا آمریکا یا دشمن را متهم کرد؟ آیا آمریکا از ابتدا بحث شلیک موشک توسط ایران را مطرح نکرد؟ چرا اینقضیه را تا اینحد مشخص و قطعی میدانست؟ آیا نباید شک میکردیم که آمریکاییها از کجا اینهمه مطمئن هستند که ما هواپیمای خودمان را زدهایم؟
اما مساله مهمی که وجود دارد، غبارآلودکردن فضای مجازی توسط غضنفرهای آگاه و ناآگاه است که بهعنوان پیادهنظام رسانههای معاند و دستگاه سیاستخارجی آمریکا فعال شدهاند. بسیاری از هموطنان، احتمالا با دلی صاف و بدون قصد و غرض، سپاه و دولت را ننگباران کردند که شرمتان باد! اینچه وضعی است؟ اما بسیاری هم با غرض اینکار را کردند که میتوان گفت بغض فروخوردهشان از سالها پیش حفظ شده و با مراسم حیرتآور تشییع سردار سلیمانی تشدید هم شده بود. مسالهای هم که با سر و صدا مطرحش میکردند این بود که چرا بعد از 3 روز دارید میگویید که خودتان هواپیما را زدهاید؟
بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و چهرهای بهظاهر روشنفکر که از روشنفکری فقط ظاهرش را دارند و در واقع همگی زیرگروه گونه غضنفرها جا دارند، ننگ و بدوبیراههای چهلسالهشان را نثار مسئولان سپاه و دولت کردند. متاسفانه بهدلیل استفاده زیاد چاشنی احساسات در اینگونه پستها در فضای سایبری، برخی از مسئولان و چهرههای موجه توییتردار هم در ابتدای امر در دام اینموج افتادند. تکلیف معاندان که مشخص است اما برای آندسته از غضنفرهای فریبخورده یا عمومئی که فکر میکنند حکومت با آنها صاف و صادق نبوده باید یادآوری کرد فرماندهان سپاه که بارها عذرخواهی و آرزوی مرگ کرده و گفتند جبران میکنیم. مسئولان قوه مقننه، مجریه و قضائیه هم که گفتند پرونده را بدون تعارف و بهصورت جدی بررسی میکنند؛ اما چرا به اینمساله فکر نمیکنید که ریشه ایناتفاق در چه بوده است؟ در جنگافروزی و جنگطلبی آمریکا. چرا درست به سخنان مسئولان گوش نمیدهیم که درباره مدتزمان پاسخگویی و روند بررسی پرونده توضیحاتی ارائه کردهاند و گفتهاند قصدوغرضی برای بهتاخیرانداختن اطلاعرسانی در کار نبوده است. «خب، بله اینها همه دروغگو و در حال ماستمالی هستند!» این، دمدستیترین دلیلی است که مخاطبان شبکههای من و تو یا بیبیسی و صدای آمریکا بدون شنیدن هر توضیحی در همان لحظه اول شنیدن اینسوالات رو میکنند. که تکلیفشان همانطور که گفتیم مشخص است. اما عموم مخاطبان اگر درست و با حوصله به توضیحات مسئولین گوش بدهند و ذهن خود را از تاثیر غبارآلودهکردن و شلوغبازیهای رسانههای معاند دور نگه دارند، احتمالا میتوانند دوست و دشمن واقعی را تشخیص دهند!
بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و چهرهای بهظاهر روشنفکر که از روشنفکری فقط ظاهرش را دارند و در واقع همگی زیرگروه گونه غضنفرها جا دارند، ننگ و بدوبیراههای چهلسالهشان را نثار مسئولان سپاه و دولت کردند. متاسفانه بهدلیل استفاده زیاد چاشنی احساسات در اینگونه پستها در فضای سایبری، برخی از مسئولان و چهرههای موجه توییتردار هم در ابتدای امر در دام اینموج افتادند. پاسخ کلی و مهمی که باید به همه داده میشد این بود که بررسی چنین پرونده مهمی زمانبر است و در اولینزمان ممکن هم پاسخ صادقانه به مردم داد. ارجاع مخاطبان به اینمساله هم که آمریکا، اسرائیل یا روسیه در مواردی که هواپیماهای مسافربری و غیرنظامی را هدف قرار دادند، یا قبول مسئولیت نکردند، یا دروغ گفتند و یا مسئولیت کاری را که کردند، چندسال بعد (وقتی آبها از آسیاب افتاد) انجام دادند؛ میتوانست موجب قدردانی مخاطبان از مسئولانی شود که با 3 روز فاصله از اتفاق ناخوشایند، مسئولیتش را به عهده گرفتند و گفتند پای اشتباهشان میایستند. جالب است که اینپرونده هنوز هم در حال بررسی است و ابعاد دیگری از آن، در حال کشفشدن و گمانهزنی رسانههااست. بهتازگی هم که نیویورکتایمز ادعا کرده هواپیما با دو موشک هدف قرار گرفته نه یک موشک!
*6- برخی از کاربران پرمخاطب توئیتر، با بروز حادثه ناخوشایند هواپیمای اوکراینی این درس را گرفتند و پیش روی مخاطبان گذاشتند که دیدید حوادث سیاسی و بینالمللی، چند وجهی هستند و نباید زود قضاوت کرد؟ دیدید همه فکر میکردیم موتور هواپیما آتش گرفته ولی موشک خورده بود؟ دیدید آمریکا راست میگفت؟ اما متاسفانه ایندوستان درسی را که خود مبلغاش بودند، به درستی از بر نکردند. اگر چنین حوادثی چند وجه دارند و نباید زود قضاوت کرد، چرا خودتان زود قضاوت کردید؟ شاید قضیه یک رو یا چند روی دیگر هم داشته باشد! شاید معلوم شود آمریکا رادار پدافندی ایران را با جنگ الکترونیک منحرف کرده باشد! اما درسی که ما پس از اینچند روز و حتی از آمدن فضای سایبری به ایران، از رفتارهای کاربران ایرانی میگیریم، این است که احساس بر عقل میچربد و میل فروکشناپذیر گذاشتن پست و واکنشنشاندادن دست از سرمان برنمیدارد! در پاسخ به اینفراز مطلب حتما گفته میشود «ما همه عضو یکجامعه هستیم و نمیتوانیم بیتفاوت یا سیبزمینی باشیم که واکنش نشان ندهیم!» باشد، واکنش نشان بدهید اما در حوزههایی که در آنها صاحبنظر هستید و یا حداقل بهتناسب اطلاعات تائیدشده و براساس اخبار منابع موثق و راستگو.
یکی از بلایای خانمانبرانداز و ویرانگری که فضای مجازی میدهد، دادن امکان اظهارنظر به افرادی است که صلاحیت اینکار را ندارند و مثلا با پز همدردی با بازماندگان حادثه هواپیما و حس جوشان وطندوستی، روی زخم بلادیدگان نمک میپاشند. اینگروه هم یا غضنفر فریبخورده هستند و میخواهند بهخاطر وظیفه اجتماعی واکنشی نشان بدهند که نشان داده باشند و یا منظور و غرض خاصی دارند.
وقتی در یک محله دعوایی پیش میآید، اهالی عاقل محل در ابتدا سعی میکنند از خلال دعوا، حقیقت ماجرا را بشنوند. بنابراین دهانها را بسته و گوشها را باز میکنند. اما افرادی که دنبال دعوا و شلوغکاری هستند خود را وسط دعوا انداخته و سعی میکنند چند مشت حواله این و آن کنند؛ فرقی هم نمیکند به صورت چهکسی بخورد چون آنها فقط دعوا میخواهند! کسی که واقعا در پی حقیقت باشد، ولو داغدیده هم باشد، سکوت میکند تا ابرهای ابهام کنار رفته و حقیقت مشخص شود. اما برای کسی که حقیقت را نمیخواهد، بهتر آنکه فضا غبارآلود باشد پس از همان ابتدا و بدون شنیدن هیچدلیل و برهانی شروع به داد و فریاد و تظلمخواهی میکند در حالی که معلوم نیست اصلا خواهان کدام حق یا خون است یا با قربانیان چه نسبتی دارد؟ وقتی در یک محله (تاکید میکنیم محله) دعوایی پیش میآید، اهالی عاقل محل در ابتدا سعی میکنند از خلال دعوا، حقیقت ماجرا را بشنوند. بنابراین دهانها را بسته و گوشها را باز میکنند. اما افرادی که دنبال دعوا و شلوغکاری هستند خود را وسط دعوا انداخته و سعی میکنند چند مشت حواله این و آن کنند؛ فرقی هم نمیکند به صورت چهکسی بخورد چون آنها فقط دعوا میخواهند! اینمیان باید به مساله تظاهرات و تجمعاتی که در اعتراض به حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی برگزار شدند، اشاره کنیم. متاسفانه ما ایرانیها از زمان اشغال ایران به دست متفقین یا حتی از مشروطیت تا امروز، نشان دادهایم این قابلیت را داریم که موضوع تظاهرات و احقاق حقمان را به نفع سوءاستفادهگران فراموش کنیم. بههمینترتیب تجمع همدردی با خانوادههای داغدار و افرادی که به حق خواستار پیگیری مساله از مسئولین هستند، توسط جمعی سوءاستفادهگر که از قضا سفیر انگلستان هم بینشان قرار دارد، به حاشیه کشیده میشود و بهانه و هدف اصلی تظاهرات فراموش میشود! اینوسط یکدشمن دانا و یکعده غضنفر نادان و دانا حضور دارند. دشمن دانا (که البته ایندفعه اشتباه کرد) سفیر انگلیس است؛ غضنفرهای دانا با شعارهای تحریککننده، کار را شروع میکنند و چون تنها هم نیستند از حمایت دیگر دوستانشان در جمع معترضان برخوردارند. غضنفرهای نادان هم ناگهان احساساتی میشوند و فکر میکنند که بله، اصل قضیه همین است. اگر ما الان بدبخت هستیم نتیجه 40 سال پنهانکاری است! پس از بالا تا پایین مملکت را فساد گرفته و حالا باید حقمان را بگیریم!
* 7- درباره هدفقرار گرفتن هواپیمای اوکراینی، توضیحات سردار حاجیزاده، سردار سلامی، محمد مرندی کارشناس مسائل سیاسی و دیگر مسئولان از تلویزیون پخش شدند که اگر کسی خواهان واقعی بخشی از حقیقت باشد، میتواند به آنها رجوع کند. چون بخشهای دیگر حقیقت، هنوز مانند تکههای پازل دارند گردآوری میشوند. اما مطمئنا اینحقیقت نزد آمریکا و ترامپ نیست. به غضنفرهایی هم که سپاه و نیروهای نظامی مدافع وطن را متهم به جنایت یا بیکفایتی میکنند، باید گفت بفرمائید! اگر شما بهتر بلد هستید مقابل دشمن موذیای مثل آمریکا و دستیارش انگلیس بایستید، اینگوی و اینمیدان! اگر اعلام شد به سمتتان موشک کروز شلیک کردهایم و اگر در رادار دیدید موشک کروز دارد میآید، دکمه را فشار ندهید تا پادگان موشکیتان و بهتبع آن رباط کریم و مناطق حومهای تهران روی هوا برود! آنوقت بهخاطر صدق و صداقتتان مدال افتخار بگیرید! اینجملات بهمعنی انداختن تقصیر به گردن کسی نیست. اما چون با گذشت چند روز پستها و نوشتههایی در فضای مجازی منتشر شده که میگویند «حالا که با گذشته یکهفته هیچمسئولی استعفا نداده یا تعویض نشده، پس اصابت موشک به هواپیما تقصیر خود هواپیما بوده» و نیش و کنایههایی از ایندست؛ باید بگوییم که علت بروز حادثه تلخ هواپیمای اوکراینی، فراتر از مساله اشتباه انسانی (آنهم توسط یکفرد) است. در اینزمینه موارد زیادی وجود دارد که به آنها نمیپردازیم. اما یکی از موارد مهم و بسیار مشکوکشان این است که فرماندهان سپاه میگویند به ما اعلام شد کروز به سمتتان میآید...
بنابراین میبینیم که پروژه تخریب سپاه و نیروهای مدافع (در حال حاضر هنوز سراغ ارتش نرفتهاند تا بین مردم تفرقه ایجاد شود) هم پروژه دیگری است که دشمن موذی از بیرون و غضنفرهای دانا و نادان از درون، مشغول تقویتاش هستند.
* 8- همیشه و طی تاریخ چهلسال گذشته، عدهای موجسوار بودهاند که به طمع زندگی و رفاه بهتر، وطنفروشی کرده و پناهنده شدهاند. در گیرودار حوادث شهادت سردار سلیمانی هم اخباری درباره خروج دختر شطرنجباز از تیم ملی ایران و کیمیا علیزاده تکواندوکار مظلوم! کشورمان منتشر شد که در گذشته نمونههای مشابه داشتهاند. ضربالمثلهای عامیانهای هستند که میگویند اگر مشت اول یا فحش اول را تو بدهی، برنده هستی. ظاهرا کیمیا علیزاده هم با اتکا به همین ضربالمثل اقدام به انتشار نامهسرگشادهاش به مردم ایران و اعلام خروجش از کشور کرد. او گفت یکی از زنان مظلوم این سرزمین است و خب همانطور که توقع داشت چون فحش اول را داده بود، عدهای باورش کردند. اما همان غضنفرهای ناآگاه که مظلومیت کیمیا علیزاده را باور کردند (چون احساساتی شده بودند)، به هدایا و مزایایی که این تکواندوکار جوان از مسئولان کشور گرفته بود، توجهی نکردند. اما خب، سنت الهی این است که زمان همهچیز را مشخص میکند و کیمیا علیزاده هم بهخاطر اینموجسواری بیموقع و چندروزهاش، یکی از غضنفرهایی است که نتوانست از باد موافقی که میوزید، به خوبی استفاده کند.
* 9- و در نهایت به غضنفرهای همیشه در صحنه میرسیم که هیچوقت نمیدانند چرا و چگونه باید واکنش نشان بدهند؟ هنرمندان روشنفکرنمایی که همان فضای مجازی و سایبری، علت اصلی حیاتشان است نه آثار هنری و فرهنگی. در اینگروه، بسیاری چهرهها حضور دارند که اگر فضای مجازی و حاشیهسازیهایشان در اینفضا نباشد، مردم زود فراموششان میکنند و همه تلاششان هم در واقع، دست و پا زدن برای فراموشنشدن است. جلب توجه نزد اینغضنفرها تا جایی پیش میرود که برخی از آنها با وجود اینکه فیلم یا اثری در جشنواره فجر ندارند از حضور در جشنواره انصراف میدهند. اما سوال بسیار مهم در اینمیان، این است که چه کسی گفته یا این سنت را باب کرده که انصراف از جشنوارهها و رویدادها، راه مناسبی برای نشان دادن اعتراض به عدم شفافیت و نبود صداقت در مسئولان است؟ یعنی چرا اگر سپاه خبر مربوط به هواپیمای اوکراینی را 3 روز دیرتر اعلام میکند (که علتش را بررسی کردیم)، هنرمندان ما باید از جشنوارهها انصراف بدهند؟ سعدی علیهالرحمه میگوید «دو چیز طیره عقل است؛ دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت دمفروبستن.» معنی کلامش هم این است که دو چیز زائلکننده عقل است؛ حرف زدن در وقتی که نباید حرف بزنی و حرف نزدن در وقتی که باید حرف بزنی! ظاهرا بسیاری از سلبریتیهای ما از اینکلام و درس مهم سعدی غافلاند و همانطور که ابتدای مطلب اشاره کردیم در جای نامناسب و درباره موضوعی که اطلاع چندانی از آن ندارند، اظهار نظر میکنند. در همین زمینه حدیث بسیار مهمی از امام حسن مجتبی (ع) وجود دارد که میگوید: اگر نادان سکوت کند، مشکلات برطرف میشود. درباره فایدههای سکوت هم احادیث و اشعار و پندنامههای زیادی در ادبیات فارسی هست که متاسفانه اصلا مورد توجه جامعه فرهنگی و هنری کشورمان قرار نمیگیرند؛ چه در فضای مجازی چه در فضای حقیقی.
استدلال کلهر هم جالب و قانعکننده بود که گفته در اینشرایط اتفاقا هنرمندان هستند که باید به کمک مردم بیایند و حال بد مردم را با هنرشان خوب کنند. پس افرادی که فکر میکنند با انصراف از شرکت در جشنوارههای هنری یا امتناع از حضور تلویزیون، دارند با مردم داغدیده همنوایی میکنند و یا با ایندستاویز میخواهند خود را هنرمند مردمی جا بزنند، دارند شاخهای را که خودشان روی آن نشستهاند، میبرند و ریشه خود را میزنند که در عرف معمول و کلام عامیانه اینروزها به چنین افراد (یا بهتر بگوییم چنین غضنفرهایی) میگویند: داداش! داری اشتباه میزنی! در اوضاع و احول مشوش و غبارآلود کنونی که معلوم نیست چه کسی راه اعتراض به دولت را اینچنین به هنرمندان نشان داده، برخی از هنرمندان فحش و اتهام گروه غضنفرهای هنرمندنما را به جان خریدهاند؛ مانند کیهان کلهر که بهنظر میرسد وصله دولتیبودن حداقل به او نمیچسبد. استدلال کلهر هم جالب و قانعکننده بود که گفته در اینشرایط اتفاقا هنرمندان هستند که باید به کمک مردم بیایند و حال بد مردم را با هنرشان خوب کنند. پس افرادی که فکر میکنند با انصراف از شرکت در جشنوارههای هنری یا امتناع از حضور تلویزیون، دارند با مردم داغدیده همنوایی میکنند و یا با ایندستاویز میخواهند خود را هنرمند مردمی جا بزنند، دارند شاخهای را که خودشان روی آن نشستهاند، میبرند و ریشه خود را میزنند که در عرف معمول و کلام عامیانه اینروزها به چنین افراد (یا بهتر بگوییم چنین غضنفرهایی) میگویند: داداش! داری اشتباه میزنی! اگر آمریکا باعث و بانی تنشزایی و جنگافروزی در منطقه شده، و در نتیجه این جنگطلبی عدهای از جوانان نخبه کشورمان قربانی و شهید شدهاند، آیا باید خودمان را محکوم کنیم یا آمریکا را؟ آیا باید جشنوارههای آمریکایی را تحریم کنیم یا جشنوارههای خودمان را؟ [خلاف چیزی که اینمتفکرنماها میگویند «التماس تفکر!»] کمی تفکر در ریشههای مشکلی که به وجود آمده و همه را داغدار کرده، کافی بود تا اینهنرمندان روشنفکرنما، راه دیگری را برای اعتراض و نشان دادن حال خرابشان از سقوط هواپیما انتخاب کنند؛ مثلا جمع کردن طومار علیه آمریکا! بنابراین وقتی دارند جبهه خودی را میزنند یا غضنفر نادان هستند یا غضنفر آگاه که به فکر ضربهزدن است نه مرحمگذاشتن. بد نیست غضنفرهایی که میخواهند لباس هنرمندان را به تن کنند، شیوه واکنشنشاندادن را از هنرمندی مثل کیهان کلهر بیاموزند که در چنینشرایط سختی، نوای ساز خود را بهعنوان مرحم دلهای داغدیده پیشکش میکند.
*10- جنگی که ایران از چهل سال پیش با آمریکا شروع کرده، هیچوقت متوقف نشده و همیشه ادامه داشته است. شاید در مقاطعی کمرنگ و رقیق شده باشد اما همیشه چه در پس پرده و چه پشت پرده در جریان بوده و حالا وارد مقطع جدیدی شده است. هزینه اصلی اینمقابله را هم مردمی میدهند که داوطلبانه اینراه را انتخاب کردهاند و انتخاب خود را با حضور در مراسم تشییع سردار سلیمانی نشان دادند. حالا چه غضنفرها کنارشان باشند چه نباشند!
درس مهم و پایانی هم که از تقابل رفتار مردم و رفتار غضنفرها میگیریم؛ این است که «غضنفر نباشیم!»