چهارشنبه 7 آذر 1403

بیداری کرونایی و تظاهرات آمریکا

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
بیداری کرونایی و تظاهرات آمریکا

سرمایه‌داری جهانی دوران افول خود را طی می‌کند و به لحاظ تاریخی عمرش به سر رسیده است. شش قرن از ظهور سرمایه‌داری می‌گذرد و فئودالیسم نیز همین قدر، یعنی 6 قرن عمر کرد. نوبت، نوبت خداحافظی بشریت با نظام منحط سرمایه‌داری‌ست.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از یزدرسا، کارشناس مسائل آمریکا در یادداشتی به بررسی اعتراضات این روزهای ایالات متحده آمریکا پرداخت. در این یادداشت آمده است:

گسل تبعیض و بی‌عدالتی سر باز کرده است

بیداری کرونایی

اگر منصف باشیم، همه چیز کرونا بد نبوده است! این ویروس در میان خاصیت‌های مخرب و کشنده خود، یک خاصیت مفید هم داشته است و آن عنصر آگاهی‌بخشی است. چه عاملی می‌توانست تا این اندازه چهره واقعی نظام بزک کرده آمریکا را در معرض دید قرار دهد!

شیوع وسیع ویروس کرونا در ایالات متحده تا حدی که این کشور را چه به لحاظ میزان مبتلایان و چه به لحاظ آمار جان‌باختگان در صدر کشورهای جهان قرار داده است، و درماندگی نظام حاکم در این کشور برای مقابله به‌هنگام و مؤثر با این بیماری همه‌گیر، مشکلات ذاتی و ضعف سیستمی و ساختاری امپراطوری رو به زوال آمریکا را در انظار جهان عیان کرده است. هیچ‌مقدار تبلیغات انقلابی قادر نبود این‌چنین کند.

باز شدن گسل بی‌عدالتی

کرونا گسل ناشی از "فاصله‌اجتماعی" مبتنی بر اختلاف طبقاتی شدید بین دارا و ندار را که موقتا در جامعه آمریکا خاموش مانده بود، فعال کرد و قتل وحشیانه جورج فلوید سیاه‌پوست به‌دست پلیس نژادپرست آمریکا، آتش تظاهرات مردمی در این کشور را شعله‌ور ساخت. این رویداد را باید به فال نیک گرفت. چرا که، بالاخره بدیل نوید‌بخش نظام گندیده موجود در ایالات متحده، می‌بایست از دل همین طغیان‌ها سر در آورد.

تا قبل از مشاهده تصاویر مربوط به تظاهرات وسیع اخیر در آمریکا بسیاری از مردم جهان و از جمله عده‌ای نه چندان کم از هم‌وطنان خودمان در همین ایران تصویر دیگری از ایالات متحده داشتند و یا بهتر است بگوییم که در این خصوص دچار توهم بودند. تصور آنان این بود که آمریکا جامعه‌ای‌ست بسیار ثروتمند که در آن همه چیز به وفور وجود دارد و مردم با برخورداری از آزادی در ناز و نعمت زندگی می‌کنند.

خب، بخشی از این تصور درست است و بخش اعظم آن غلط. یعنی، این‌که آمریکا با قریب 22 تریلیون دلار تولید ناخالص ملی بیشترین میزان ثروت را در میان کشورهای جهان در اختیار دارد یک واقعیت است، ولی همین جامعه ثروتمند به شدت نا متعادل است و توزیع ثروت و امکانات زیست در آنجا بسیار ناعادلانه صورت می‌گیرد.

آمارها بهتر از هر نوع تحلیلی حقایق را آشکار می‌کنند. آمریکا در شرایطی به استقبال کرونا رفت که از جمعیت 381 میلیونی این کشور بالغ بر 550 هزار تن بی‌خانمان بودند و بیش از 194 هزار تن از آنان هیچگونه سرپناهی نداشتند. و حالا، در چنین جامعه‌ای که ثروت سرشار آن در دستان تعداد معدودی از بانکداران و صاحبان شرکت‌ها و صنایع بزرگ متمرکز شده است، در جامعه‌ای که با وجود هزینه‌های بسیار بالا برای خدمات درمانی، 44 میلیون نفر از هیچ‌گونه بیمه سلامت برخودار نیستند و 38 میلیون تن دیگر در این زمینه بیمه به درد بخور و کافی ندارند، کرونا شیوع پیدا کرده و با تعطیلی‌های ناشی از آن تعداد متقاضیان دریافت بیمه بیکاران به 36 میلیون رسیده است. تا همین حالا حداقل یک نفر از نا‌آوران 40درصد از خانواده‌های کم‌درآمد آمریکای کم شده است.

جامعه آمریکا پر از بی‌عدالتی‌ست. در این جامعه که حکومت آن منابع طبیعی بسیاری از کشورهای جهان را به یغما می‌برد و رئیس جمهورش به میلیاردر بودن خود افتخار می‌کند، 30 میلیون بچه در فقر زندگی می‌کنند و میلیون‌ها تن دیگر از والدین آن‌ها از تأمین حداقل‌های لازم برای گذران زندگی شرافتمندانه درمانده‌اند.

در ایالات متحده، تنها 10درصد از دانشجویانی که به 146 دانشگاه برتر این کشور راه می‌یابند از طبقات متوسط پائین و کم‌درآمد هستند و مابقی 90درصد فرزندان پولدارها هستند. و این وضعیت تبعیض‌آمیز در آمریکا که مردم سیاه‌پوست بیشترین قربانیان آن را تشکیل می‌دهند، طی سال‌های گذشته رو به وخامت بوده است، به طوری که فاصله بین افراد ثروتمند و فقیر طی سال‌های 1989 الی 2016 بیشتر از دو برابر شده است.

میوه گندیده

میوه سالم هم وقتی می‌ماند می‌گندد و بوی تعفن می‌گیرد، چه برسد به نظام سرمایه‌داری انحصاری که تحفه‌اش برای اکثریت مردم محروم و مظلوم جهان از همان ابتدا تلخ بوده است. گندیدگی همان عارضه به لحاظ تاریخی اجتناب‌ناپذیری‌ست که امپریالیسم آمریکا مدت‌هاست دچار آن گشته. این نظام سال‌هاست که گندیده و کرونا و تظاهرات اخیر ضدنژادپرستی در بیش از 150 شهر ایالات متحده تنها زرورق پوششی تفاله موجود از نظام نولیبرال را کنار زده و بوی تعفن آن را بلند کرده است.

دوران افول نولیبرالیسم

با نظام سرمایه‌داری نولیبرال خداحافظی باید کرد

سرمایه‌داری جهانی دوران افول خود را طی می‌کند و به لحاظ تاریخی عمرش به سر رسیده است. شش قرن از ظهور سرمایه‌داری می‌گذرد و فئودالیسم نیز همین قدر، یعنی 6 قرن عمر کرد. نوبت، نوبت خداحافظی بشریت با نظام منحط سرمایه‌داری‌ست. این تحول نه لزوما در امروز و فردای اسمی، بلکه در یک افق تاریخی نسبتا نزدیک در شرف تکوین است. دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. آنان که امر بهشان مشتبه شده بود و نظام نولیبرالی را ختم تکامل تاریخ بشریت تلقی می‌کردند، به‌همین زودی نظاره‌گر علائم اضمحلال کعبه آمال‌شان شده‌اند.

نظام امپریالیستی مبتنی بر استثمار و استعمار و بهره‌کشی از نوع بشر است و هدف وجودی‌اش حراست از منافع ویژه صاحبان شرکت‌ها و مؤسسات مالی بزرگ حاکم بر این نظام است. این منافع ویژه طبقاتی که متعلق به بخش ناچیز و حتی کم‌تر از یک‌در‌صد جامعه بشری‌ست، با منافع اکثریت جامعه در تضاد است و مهار بلندمدت و دائمی این تضاد نیز نشدنی‌ست. نظام متعهد به حفظ این تضاد ذاتا ناپایدار است و اگر قرار باشد که زندگی بشر در جهت تعالی طی شود، که می‌تواند و باید این‌چنین باشد و انشاالله هم این‌چنین خواهد شد، آنوقت چاره‌ای نیست به غیر از این‌که این نظام فاسد که علیرغم ادعاهای پوچ‌اش سد راه تکامل متعالی انسان و جامعه بشری شده است، سقوط کند و از سر راه برداشته شود.

راه سخت و طولانی‌ست

چشم‌انداز سقوط نظام امپریالیستی به این معنی نیست که این نظام از ظرفیت مهار مقطعی بحرانی که اکنون گریبانگیرش شده است، برخوردار نمی‌باشد. خیر! آنها برای این منظور از طیف وسیعی از امکانات برخوردارند. قدرتمندترین حکومت‌ها با ارتش‌های مجهز را در اختیار دارند، مالکیت مؤسسات غول‌آسای مالی و شرکت‌های انحصاری و مجتمع‌های بزرگ صنعتی / نظامی را در اختیار دارند و در کنار اینها و شاید مهم‌تر از این‌ها، سلطه رسانه‌ه‌ای دارند. آن‌ها قدرت فریب و سرکوب دارند و در این راستا نیز هزاران حیله را به‌کار می‌برند.

آنها در ایالات متحده تمام قدرت سیاسی کشور را بین دو حزب سرسپرده نظام نولیبرال، یعنی دموکرات و جمهوریخواه تقسیم کرده‌اند و راه را برای حضور مؤثر نیروهای سیاسی مستقل از ایندو در صحنه رقابت سیاسی نه تنها سخت بلکه غیرممکن کرده‌اند. آنها همین‌طور، اکثر رهبران اتحادیه‌های کارگری را خریده و مطیع خود کرده‌اند. این‌ها موانع است و حاکی از توانایی‌های دشمن. لکن، این یک طرف قضیه است. در این‌طرف ماجرا، این ما هستیم که اکثریت جامعه بشری را تشکیل می‌دهیم و از توانمندی‌های مثال زدنی برخورداریم که بسط و اتکا به آن‌ها طریق راه را در مسیر سخت و طولانی پیش‌رو نشان می‌دهد و شرط پیروزی در این رویارویی تاریخی را برایمان فراهم می‌کند.

داشته های ارزشمند ما

توانایی ما بیش از هر چیز در دو چیز است، در کثرت‌مان و در محق بودنمان. محق‌ایم به این علت که آزادی، عدالت، رفاه و تعالی را برای نوع بشر، و نه اقلیتی خاص می‌خواهیم و کثرت داریم، تا آنجا که بیش از 99درصد جامعه بشری را تشکیل می‌دهیم. چنین جمعیتی اگر بر تفرقه ساختگی درونی خود فائق شود و در قالب سازمان‌های وسیع و قدرتمند مردم‌نهاد در محله‌های زندگی و کارمان تجلی یابد، از چنان ظرفیتی برخوردار خواهد بود که می‌تواند معجزه بیافریند و دنیا را بر اساس منافع اکثریت قریب به اتفاق جامعه بشری تجدید بنا کند.

تظاهرکنندگان امروز در شهرهای آمریکا علاوه بر تأثیری که از سنت‌ها و تجربیات مبارزاتی پیشینیان خود گرفته‌اند، طی چند سال گذشته شاهد برخی رویدادهای کم‌نظیر در نهضت مقاومت جهانی در مقابله با هجمه‌های امپریالیستی / صهیونیستی نیز بوده‌اند. آن‌ها مقاومت قهرمانانه مردم فلسطین در غزه در مقابل روزها بمباران بی‌قفه رژیم صهیونیستی را دیده‌اند، آن‌ها طی همین چند سال گذشته مقاومت جانانه ملت‌های کوبا، سوریه، ونزوئلا، لبنان و عراق را در مقابل با نظام سلطه امپرالیستی دیده‌اند و دیده‌اند که چگونه مردم یمن حاضر نیستند علیرغم مرگ ده‌ها هزار تن از بچه‌های خود در اثر جنگ، گرسنگی و سوءتغذیه، دست از مقاومت در مقابل جنایات رژیم عربستانی سعودی بردارند. و این‌ها جنایاتی‌ست که تماما با پشتیبانی آمریکا و رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد.

اغتشاشگران و دشمنان خارجی

دوران بزن در رو گذشته است

تظاهرکنندگان آمریکایی همین اخیرأ شاهد این بوده‌اند که چگونه پهباد حکومت تجاوزگرشان توسط نیروهای مسلح ایران در هوا منفجر می‌شود و چگونه بعد از به شهادت رساندن سردار سلیمانی پایگاه نظامی‌شان در عراق زیر آتش حملات همین نیروهای مسلح قرار گرفت. آن‌ها فهمیده‌اند که به قول رهبر گران‌قدر انقلاب اسلامی "زمان بزن در رو گذشته است". آن‌ها می‌بینند که چگونه کشورهای استقلال‌طلبی چون ایران و ونزوئلا فرامین هیئت حاکمه قلدرشان را زیر پای می‌گذارند و علنا مبادله تجاری می‌کنند. این‌ها همه در مبارزه با ستم امپریالیستی الهام‌بخش است و چه به آن اذعان شود و چه نشود، در ضمیر تظاهرکنندگان امروز در ایالات متحده نقش بربسته است.

سرزنش اغتشاشگران و دشمنان خارجی

بر خلاف ادعای ترامپ و دیگر دولتمردان آمریکایی، نه هزاران هزار تظاهرکننده‌ای که امروزه خیابان‌های ایالات متحده را به تصرف درآورده‌اند اغتشاشگرند و نه چین، ایران و یا یک دشمن خارجی دیگر عامل این طغیان‌های سیاسی / اجتماعی‌ست. این‌جور برچسب‌ها و اتهامات بیشتر تمایل به پاک کردن صورت مسأله دارد تا اراده برای حل مشکل. و جفا‌ست که این را همین‌جا نگوییم که این برخورد، یعنی برخورد تقابلی و سرکوبگرانه نسبت به جنبش‌های اجتماعی و تظاهرات مردمی، تحت لوای دفع "اغتشاشگران"، برخوردی ضدمردمی و سراسر اشتباه است، چه در آمریکا باشد و چه متأسفانه در ایران.

سیاست‌های تضییقاتی سرمایه‌داری نولیبرال چون بار مشکلات اقتصادی همچون تورم و بیکاری را بدوش طبقات محروم اجتماعی می‌اندازد، ماهیتا اعتراض برانگیز است. چه به شکل معافیت‌های مالیاتی ثروتمندان در آمریکا باشد و چه از نوع آزادسازی قیمت سوخت در ایران. ندیدن این واقعیت یعنی انکار مشکلات پیش‌رو و چنین رویکردی برای ایران که هدف تهاجمات آمریکاست می‌تواند بسیار مخاطره‌آمیز باشد، چرا که تظاهرات مردمی امروز سرکوب می‌شود، لیکن، فردا با توانی بیشتر و در جایی دیگر سر در می‌آورد.

جهان نمی‌تواند نفس بکشد

آندره ولچک نویسنده نکته سنج آمریکایی با عاریه گرفتن از آخرین کلام جورج فلوید زیر چکمه پلیس سفیدپوست قاتل، می‌گوید: " 'جهان نمی‌تواند نفس بکشد'. با له شدن توسط ایالات متحده - کشوری که بنای آن بر پایه نسل‌کشی و برداره‌داری ساخته شده است - اکنون تعداد بیشتر و بیشتری از مردم بالاخره آنچیزی را می‌بینند که برخی اندک از ما سال‌هاست تکرار کرده‌ایم: گردن تمام جهان زیر چکمه‌های ایالات متحده له شده است. تمام جهان 'نمی‌تواند نفس بکشد'! و تمام جهان برای این‌که بتواند نفس بکشد، باید مبارزه کند.".

این مبارزه را امروز نه تنها در کشورهای تحت ظلم ایالات متحده در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین، بلکه هم‌چنین در کف خیابان‌های مینیاپلیس و دیگر شهرهای خود آمریکا می‌بینیم. مبارک است!

عبدالحمید شهرابی

انتهای پیام /