تقریبا 70 درصد مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند
یک استاد اقتصاد نسبت به وضعیت کنونی اقتصاد کشور هشدار داد و اعلام کرد 70 درصد جمعیت کشور را زیر خط فقر نسبی هستند.
یک عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور درباره تبعات و چالش های فقرزدایی در جامعه ایران اظهار داشت: یکی از عوامل فقر رشد بیکاری است. 12 سال است که تولید واقعی ما رشد نکرده است، یعنی سرمایه گذاری نکرده ایم و در این صورت یعنی خالص اشتغال ایجاد نشده است. وقتی می گوییم سیاست گذاری حاکمان در همه کشورها و دولت ها نقش دارد، یعنی حاکمان در برابر بیکاری و تورم مسئولیت دارند و باید تلاش کنند که بیکاری و تورم را به صفر برسانند.
دکتر مراد راهداری، استاد اقتصاد در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که چهار دهه از انقلاب گذشته است قرار بود فقر و فاصله طبقاتی کاهش یابد و قشر مستضعف درآمدی مکفی و پایدار داشته باشند، ولی در این سال ها علاوه بر اینکه فقر کاهش نیافته است، فاصله طبقاتی هنوز نامطلوب است. طبقه متوسط در جامعه ما کوچک شده و قشر فقیر جامعه وسعت پیدا کرده است. در مجموع فکر می کنید این وضعیت ناشی اسز چیست؟ چرا برنامه ها و سیاست گذاری های اقتصادی دولت ها این معضل فقر را حل نکرده است؟
عوامل فقر متعدد است، اما از مهمترین موارد؛ یک مورد عملکرد حاکمان است که به سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و چگونگی اجرای آنها بر می گردد. محتوای سیاست گذاری و برنامه یک ماجرا است که باید قوی و صحیح باشد و عملکرد نیز ماجرای دیگری است، یعنی بعضا برنامه مناسب است، ولی اجرایش نامطلوب است. به هر ترتیب این دو در عملکرد حاکمان خلاصه می شود. چه بحث سیاست گذاری و برنامه ریزی باشد و چه بحث عملکرد.
وی افزود: مسأله دیگر به نظام اجتماعی ما بر می گردد که ما آن را شکل داده ایم. اگر نظام سرمایه داری را شکل داده باشیم، که امام (ره) بسیار مخالف این چنین نظامی بودند و می گفتند به سمت اسلام سرمایه داری نروید، یعنی حاکمیتی را به نام اسلام درست نکنید که مبتنی بر سرمایه داری باشد، چون نظام بازار آزاد و سرمایه داری مبتنی بر پول داری و کسب سود حداکثری است و برای رشد بیشتر به فاصله طبقاتی نیاز دارد. جالب این است که حضرت علی (ع) نیز در دوره حاکمیت خود به این دو مورد توجه داشت. می فرمایند: اگر فقر در جامعه می بینید، صرف نظر از آنچه ناشی از تنبلی و نابخردی افراد است (عدم کارآفرینی اشخاص - میزان الحکمه 251)، این فقر از یکسو ناشی از عملکرد حاکمان است (خطبه 209) و از سوی دیگر به ستم توانگران ربط دارد (حکمت 328). ستم توانگران به کیفیت و کارکرد نظام اجتماعی بر می گردد و عملکرد حاکمان نیز به سیاست گذاری آنها مربوط می شود، پس این دو جهت یاد شده در مدیریت و تفکر اسلامی دیده شده است.
ما مشکل را طوری حل نکرده ایم که موضوع زندگی خانوار ضعیف و آسیب دیده و فرودست حل شود، تورم عمومی برای اندازه گیری فقر خانوار چندان گویا نیست؛ اگر به سراغ سبد خانوار برویم می بینیم 70% تورمی داریم که به خانوار وارد می شود.
راهداری با بیان اینکه در نظام سرمایه داری می بینیم که شکم سگی از پر خوری در یک شب می ترکد و انسانی از گرسنگی - در همان شب و در همان شهر - مرده است! گفت: نظام سرمایه داری براساس عرضه و تقاضای مؤثر است و مبتنی بر دارایی است. اگر بخواهیم امروز خودمان را باز تعریف کنیم، باز هم بر می گردیم به همین دو مطلب یعنی از یک طرف می بینیم که سیاست گذاری حاکمیتی ما بی اشکال نبوده است، مثلا ما به سراغ سهام عدالت رفته ایم و به سراغ توزیع سبد کالا رفته ایم و بهزیستی و کمیته امداد و بنیاد مستضعفان و... را راه اندازی کرده ایم؛ ولی می بینیم که موفق نبوده ایم و مرتبا فقر بیشتر شده است. سهام عدالت داده ایم و بعد گفته ایم تا چند سال اجازه نمی دهیم که به آن دست بزنید تا بهای آن از سود این چند سال پرداخت شود و بعد که زمانش رسید، سودا گرانی آن را ارزان از دست مردم ضعیف خریدند! یا خودشان به زخمی زدند، ولی معضل فقر پایدار آنها حل نشد. ما مشکل را طوری حل نکرده ایم که موضوع زندگی این خانوار ضعیف و آسیب دیده و فرودست حل شود، سبد خانوار می دهیم درحالیکه تورم سبد خانوار را به شدت بالا می بریم. ما می گوییم در سال 99 و 98 میزان 40% تورم داشتیم و امروز 50% تورم داریم، درحالیکه این تورم عمومی است و اگر به سراغ سبد خانوار برویم می بینیم 70% تورم داشتیم. آیا ما درآمد آنها را 70% افزایش داده ایم؟ معلوم است که خط فقر رشد می کند! و بعد می بینیم از 98 تا 99 خط فقر 38 درصد بالا رفته است و از 99 به 1400 بیشتر از این شده است!
تقریبا 70% از مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند
وی افزود: ما یک فقر نسبی و یک فقر مطلق داریم. فقر مطلق یعنی شخص نان شب هم ندارد و شاید در طول ماه تنها به اندازه ده روز خوراک داشته باشد، چه برسد به بحث مسکن و پوشاک و...؛ این یعنی فقر مطلق و شخص در این شرایط مشکل حیات دارد. در فقر نسبی شخص فقیر است، ولی به این صورت نیست که نان و پنیر گیرش نیاید و نتواند حداقل زندگی و خوراک و پوشاک و مسکن خود را تأمین کند. فرزندش را در مدارس دولتی ثبت نام می کند و در بیماری به بیمارستان دولتی می رود. شاید بتواند چهار یا پنج سال یک بار با قطار یا اتوبوس به مشهد هم برود، اما نمی تواند طبق نیاز و در مقایسه با دیگران و در شأنی که انتظار دارد و منطقی است، زندگی کند. این یعنی فقر نسبی که میزان درآمد یا خط فقر در برای یک خانوار چهار نفری حداقل 12 میلیون تومان است. وقتی سر انگشتی حساب می کنید تقریبا 70% از مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند؛ این پدیده خوبی نیست.
نظام اجتماعی متأثر از سیاست گذاری حاکمان است
این استاد اقتصاد ادامه داد: اگر چه گفتیم نظام اجتماعی متأثر از سیاست گذاری حاکمان است، اما اینجا این موضوع را کنار می گذاریم و به آثار دیگر سیاست و برنامه حاکمان می پردازیم. وقتی می گوئیم حاکمان، منظور ما تنها دولت نیست، بلکه منظور ما اعم از قوه قضاییه، قوه مقننه و مجریه یا نهاد و دستگاه های حاکمیتی دیگری مانند شورای نگهبان یا مصلحت نظام است. حاکمیت می تواند به نوعی رفتار و سیاست گذاری کند که به فرمایش حضرت علی (ع) ظلم کارفرمائی و سرمایه داری به طبقه کارگر روی ندهد. می توان از تجارت و فعالیت های اقتصادی جریان سرمایه داری به روشی مالیات گرفت که تعادل اجتماعی تا حدودی حفظ شود و مثلا بودجه بهزیستی از این طریق تأمین مالی شود. فاصله طبقاتی به سیاست گذاری حاکمیت مربوط می شود.
20 میلیون نفر بیکار داریم
وی در خصوص اینکه پیش بینی شما در مورد آینده چیست و همچنین نقش تحریم ها در این معضل چیست؟ گفت: دو پدیده فقر را در ایران سال به سال بیشتر می کند. زمانی ما سی درصد زیر خط فقر داشتیم، ولی امروز حداقل هفتاد درصد زیر خط فقر داریم. اولین معضل مؤثر بیکاری است. اگر آمار واقعی بیکاری را در نظر بگیریم چیزی در حدود 20 میلیون نفر بیکار داریم، نه 3 میلیون نفر. طبق تعریف، هر کسی در هفته یک ساعت کار کند از آمار بیکاری خارج می شود. چطور یک فرد در هفته یک ساعت کار می کند و فقیر نیست. زندگی با چهار پنج ساعت کار در ماه نمی چرخد! زندگی حتی با چهار پنج روز کار در ماه هم نمی چرخد. از طرفی هر کسی وام خود اشتغالی بگیرد، شاغل فرض می کنند، درحالیکه ممکن است فرد یا خانواده اش چند مشکل داشته باشد و وامی گرفته تا یکی از مشکلاتش را حل کند.
یکی از عوامل فقر رشد بیکاری است
راهداری تصریح کرد: یکی از عوامل فقر رشد بیکاری است. 12 سال است که تولید واقعی ما رشد نکرده است، یعنی سرمایه گذاری نکرده ایم و در این صورت یعنی خالص اشتغال ایجاد نشده است. وقتی می گوییم سیاست گذاری حاکمان در همه کشورها و دولت ها نقش دارد، یعنی حاکمان در برابر بیکاری و تورم مسئولیت دارند و باید تلاش کنند که بیکاری و تورم را به صفر برسانند. زمانی سازمان ملل قطعنامه ای بر علیه ما تصویب می کرد و می گفتیم کاغذ پاره است و اهمیت نمی دادیم و وضعیت طوری شد که بانک مرکزی ما را هم تحریم کردند و دیگر پول صادرات نفت ما به کشور نمی آمد! این وضعیت باعث می شود درآمد ارزی بشدت کاهش یابد، سرمایه گذاری صورت نگیرد و در این وضعیت اشتغاالی بوجود نمی آید و فقر همچنان رشد می کند.
وی افزود: ممکن است گفته شود مگر اقتصاد دولتی است که فقط باید دولت را دید! این حرف درست است، ولی وقتی دولت می خواهد فضای کسب و کار را درست کند، باید علاوه بر این سیاست گذاری ها که به مفهوم تنظیم آیین نامه ها، مقررات و برنامه های گمرکی وغیره است؛ در شرایطی که دولت درآمد از فروش نفت و میعانات گازی دارد و صندوق ذخیره ارزی داریم به شدت می تواند به سرمایه گذاری کمک کند و نقش مهمی ایفا کند و بعد کار را به مردم بسپارد. مثلا کارخانه سیمان بزرگ و پتروشیمی بزرگ و پالایشگاه بزرگ و خودروسازی بزرگ و صنایعی را با صندوق ذخیره ارزی ایجاد می کند و وقتی تولید شروع شد و سود آور شد دو سال بعد در بورس بفروشد و مردم به قیمت روز بخرند و مجددا دولت می تواند سرمایه گذاری کند، البته دولت باید ضوابط بخش خصوصی را در انتخاب سرماه گذاری ها رعایت کند. مردم پراکنده هستند و خودشان نمی توانند به راحتی بروند وسرمایه گذاری کنند، ولی دولت می تواند این تمرکز را ایجاد کند و سرمایه گذاری کند و بعد کار را به مردم واگذار کند. برای دولتی که درآمد لازم را ندارد، دولت می تواند پذیره نویسی کند و وجوه مردم را جمع کند که این مشروط به اعتماد مردم است. 20 تا 30 درصدی که بالای خط فقر هستند مشارکت می کنند و می آیند و شریک می شوند و صنایع راه می افتد. این رویکرد، زمانی محقق می شود که نگاه دولت به سمت تولید و اشتغال زائی باشد، نه به سمت تأمین مقطعی تقاضای مردم و تأمین هزینه های جاری دولت.
تورم را باید در سبد خانوار دید
این استاد اقتصاد اظهار داشت: باز در حوزه تورم هم سیاست گذاری های اشتباهی داشتیم. ما پایه پولی را رشد دادیم و مرتب کسری بودجه را به گونه ای پوشش دادیم که سبب تورم های سنگین شد. این تورم نرخ رشدی به مراتب بیشتر از نرخ رشد درآمد ها داشت. درآمد ها ده درصد و پانزده درصد و بیست درصد رشد کرد و تورم سی درصد و چهل درصد و پنجاه درصد رشد کرد و این وضعیت مرتبا خط فقر را بالاتر برد. ما یک تورم عمومی داریم و یک تورم سبد خانوار؛ تورم گوشت قرمز و تورم میوه و تورم برنج و... جزئی از سبد خانوارند. برنج از 30 هزار تومان به 70 هزار تومان رسید، یعنی رشدی بیش از 100% داشته و این بیشتر از تورم عمومی است؛ یا قیمت مرغ که از 10 هزار تومان به 30 هزار تومان رسیده و یا در مورد قیمت روغن و میوه و گوشت و... که حداقل سه چهار برابر شده اند. این تورم ها سی و چهل درصدی نیستند! پس تورم را باید در سبد خانوار دید، آنگاه درک درستی از فشار زندگی و فقر را درک کرد. اگر بتوان حداقل ده درصد از تورم سبد خانوار را مهار کرد، بیشتر به فقر زدایی کمک می شود تا اینکه بخواهیم هر از گاه کالا توزیع کنیم.
در بحث توزیع امکانات تولید نتوانسته ایم عادلانه رفتار کنیم
وی افزود: یکی از مواردی که به سیاست گذاری ها بر می گردد عدم فراهم کردن فرصت های برابر است. در فرصت های شغلی و در دادن وام ها باید آمار گرفت و دید که به چند درصد از جامعه وام داده شده است؟! این هم ماجرایی است. در بحث توزیع امکانات تولید نتوانسته ایم عادلانه رفتار کنیم. این مساله اصطلاحا با عنوان توزیع قبل از تولید، نه توزیع بعد از تولید، شناخته می شود. اینکه بیائیم و از درآمد عده ای مالیات بگیریم و بعد به فقرا بدهیم این خوب است و بد نیست، ولی گاهی این فرد فقیر دختر و پسر تحصیلکرده و توانمند دارد که می خواهند کار کنند، این کار مستلزم این است که کسب و کاری ایجاد کنند. نیامدیم شرایط کار برای این ها فراهم کنیم. ما در این مرحله در توزیع امکانات تولید مشکل داریم. وام دادن های ما مشکل دارد و اینجا است که به بحث عملکرد حاکمان بر می گردیم.
برای فقرزدایی هم باید با بیکاری مبارزه کرد و هم با تورم
وی ادامه داد: مسیر هایی که رفتیم از جمله ایجاد انواع سازمان ها، توزیع کالا، سهام عدالت و... در عمل نشان دادند که مؤثر نبوده اند، چون معضل با نرخ بیشتری وجود دارد. مثلا ما بهزیستی و کمیته امداد داریم، در این جا باید پرسید این نهاد ها چقدر به خانوار فقیر کمک می کنند؟! مگر با یکی دو میلیون تومان می شود زندگی کرد؟ این رقم حتی پول اجاره خانه نیست. ما نتوانسته ایم مشکل را حل کنیم. نه با توزیع سبد کالا و نه با سهام عدالت این مشکل حل نشده است. برای فقرزدایی هم باید با بیکاری مبارزه کرد و هم با تورم، ایندو شاخص فلاکت را نشان می دهد. وقتی این دو مهار شدند و فقر ناشی از آنها نبود؛ تنها اقشاری می مانند که فاقد سرپرست هستند یا بیمار و معلول دارند و کسی در این خانوار نیست که توانایی شاغل شدن داشته باشد، در این وضعیت هم به راحتی می توان این قشر را با کمک این نهاد ها اداره کرد، چون در چنین شرایطی بودجه این نهاد ها بالا می رود (پایه مالیات دهی رشد کرده است و از سوی دیگر هزینه کمک رسانی کاهش یافته است). ضمن آنکه با مهار تورم نیز به هزینه خرید این خانواده ها نیز کمک شده است. در حال حاضر پول ناچیزی به این خانواده های فقیر داده می شود که این رقم هرگز جای اشتغال را پر نمی کند. از طرفی به عزت نفس این خانواده ها آسیب وارد می شود. اگر شرکت های دولتی و ادارات اولویت استخدام را به فرزندان تحصیلکرده این خانواده ها بدهند، هم عزت نفس آنها حفظ می شود و هم مشکل رفاه آنها حل می شود.
وی در خصوص اینکه تبعات این فقر بر عرصه اقتصادی کشور چیست؟ گفت: فقر در بسیاری از جاها آسیب می زند، مثلا در حوزه فرهنگ و اجتماع؛ به طور مثال افرادی به دلیل فقر دست به خودکشی می زنند یا از فشار مشکلات مالی بخاطر بی خیال شدن به اعتیاد روی می آورند. فقر طلاق را زیاد می کند و عامل بزهکاری است؛ در مورد آسیب های اقتصادی باید گفت وقتی افراد جامعه فقیر نباشند و کار کنند درآمد و پس اندازی دارند که این پس انداز را وارد بازار سرمایه می کنند و به سرمایه گذاری کمک می کنند و به اشتغال زایی و تولید کمک می کنند. این خود ضد تورم است. وقتی کار نیست درآمدی نیست و پس اندازی نیست و در نبود پس انداز سرمایه گذاری نیست و به تولید و اشتغاال کمک نمی شود. این موارد زنجیر وار به هم وصل هستند.
امروز بیش از 50% از درآمد دولت کسری بودجه است
راهداری تصریح کرد: تحریم به ما صدمه زده است. امروز پول صادرات ما به کشور نمی آید و به سختی با دنیا در حال تجارت هستیم وقتی ارز نیاید و نتوانیم ارز را در بازار عرضه کنیم، ارز گران می شود و گرانی ارز بر قیمت ها اثر می گذارد و بسیاری از تولیدات داخلی که به ارز متصل هستند گران می شوند. حتی کود حیوانی که فکر می کنیم چه ربطی به ارز خارجی دارد نیز گران می شود! چون قیمت ها بطور نسبی و در تبعیت از یکدیگر هستند. کاهش درآمدهای دولت از یکسو و رشد هزینه آن از سوی دیگر، سبب شده است که امروز بیش از 50% از درآمد دولت کسری بودجه باشد. حساسیت قیمتی دولت به گرانی ارز و کاهش ارزش پول ملی بالاست. وقتی این را می بینید پیام مشخص است و معلوم است فاجعه تا کجا است! تا دولت کارآمد و کارآفرین نباشد، نگاهش به سمت تقویت طرف عرضه اقتصاد نباشد، معصل فقر بطور اساسی حل نمی شود و قرص مسکنی است که درد را در شرایط وجود بیماری خنثی می کند.
سیاست گذاری های اشتباه باعث شد تحریم پر رنگ شود
راهداری در مورد پیش بینی آینده اظهار داشت: این وضعیت نیز به این بر می گردد که آیا حاکمیت برنامه ای برای حل و فصل ماجرای تحریم دارد یا نه؟! تا امروز چیزی رو نکرده اند و بطور مشخص برای مردم مطرح نشده است. فعلا همه چیز برای ما مبهم است و چیزی نمی دانیم، چون کلی گویی می شود و سال ها است که با همین کلی گویی پیش می آئیم. اگر دولت بتواند موضوع تحریم ها را حل کند و صادرات نفت ما راه بیفتد در ادامه آن می توان کاری کرد. البته باز هم موضوع به کیفیت سیاست گذاری ها و اجرای آنها برمی گردد. این معضل عاملی است که همچنان سر جای خود باقی است. ما سال ها سابقه فروش نفت سنگین و درآمد استثنایی نفت را داشتیم. در زمان آقای احمدی نژاد ما به اندازه بیش از 100 سال قبل از خودش درآمد ارزی داشتیم. یعنی از زمان احمد شاه قاجار تا پایان دولت خاتمی 535 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم و در زمان آقای احمدی نژاد 850 میلیارد دلار درآمد ارزی بود. برخی می گویند اگر سیاست گذاری به درستی انجام می شد و فروش نفت ما در سه چهار سال آخر از دو و نیم میلیون به یک و دویست میلیون نمی رسید، این درآمد روی 1500 میلیارد دلار می رفت و به سه برابر صد سال قبل از خود می رسید و سیاست گذاری های اشتباه باعث شد تحریم پر رنگ شود و صادرات نفت از دو نیم میلیون بشکه در روز به یک میلیون و دویست هزار بشکه برسد. آن میزان درآمد نفت را چه کار کردیم؟! حتی گفته می شود مسکن مهر را بانک مرکزی پشتیبانی کرده است و ساخت آن از پول نفت نبوده است! این بسیار عجیب و غریب است! حتی در دوره های دیگری که شوک نفتی داشتیم، دچار دو پدیده تورم و واردات کالاهای غیر ضروری شدیم. این وضعیت مدیریتی در حوزه اقتصاد کلان تأسف بار است! لذا باید برای اداره مطلوب مملکت برنامه مناسب داشت و آن را نیز خوب اجرا کرد.
در بحث طرح های عمرانی بسیار عقب هستیم
وی افزود: پس اگر از تحریم عبور کردیم، تازه باید به فکر مدیریت صحیح درآمد ارزی باشیم که سبب تزریق پول در کشور و واردات بی رویه نشود و به سمت تولید و سرمایه گذاری برود. به ویژه در حوزه زیر ساخت ها و در حوزه عمرانی کار شود. امروز ریل های ما دو طرفه نیستند و یک قطار در یک استگاه می ایستد تا قطار بعدی رد شود و در هر ایستگاه همین داستان وجود دارد و چه اندازه هزینه فرصت پرداخت می شود؟! ما چقدر از دنیا عقب هستیم؟ در هیچ کجای دنیا امروز از این قطار و این ریل استفاده نمی شود! من سی سال پیش در یک مطلب علمی خواندم که در ژاپن قطاری ساخته شده که به طور مغناطیسی از ریل چند میلی متر بالا می آید و اصطکاک به سمت صفر میل می کند و با سرعت 700 کیلومتر در ساعت حرکت می کند. اما ما امروز همچنان با قطاری حرکت می کنیم که ریل آن در زمان رضا شاه ساخته شده است! در بحث طرح های عمرانی بسیار عقب هستیم، در حوزه جاده و اتوبان بسیار عقب هستیم. جاده تهران به خراسان که باید چهار بانده باشد، دو بانده است. مسیر هایی که به بنادر وصل هستند، بسیار عقب مانده هستند؛ اما ما در چنین شرایطی همچنان حل تحریم ها را به تعلیق می اندازیم!
رویکرد دنیا دیگر به سمت جنگ بین کشورها نیست
راهداری ادامه داد: ما در ماجرای هسته ای هزینه فایده نکرده ایم که ببینیم این کار به نفع ما است یا نه؟! ما بارها اعلام کرده ایم که نمی خواهیم بمب اتم داشته باشیم و از بمب اتم نمی توانیم استفاده کنیم. به طور مثال دشمن اصلی ما اسرائیل است، حتی اگر بمبی روزی به اسرائیل پرتاب شود، کشور لبنان و سوریه است که در معرض تشعشات آن قرار می گیرند! پس ما به هیچ وجه نمی توانیم از بمب اتم استفاده کنیم و دنیا این را می داند. از طرفی این ماجرا ها در دنیا منتفی شده است. دنیا به دنبال استفاده از بمب اتم و جنگ افزار نیست. رویکرد دنیا دیگر به سمت جنگ بین کشورها نیست. سرمایه گذاری های مشترک خارجی آنچنان رشد کرده که منافع کشورها را به هم گره زده است و دیگر سرزمین ها به دنبال جنگ با هم نیستند.
باید در برابر فقری که هر ساله اسباب آن را فراهم می کنیم احساس مسئولیت کنیم
وی تصریح کرد: یکی از دلایلی که آمریکا از عراق و افغاانستان خارج شد تغییر رویکرد ها است، امروز قدرت ها به سمت گرفتن بازار ها و تقسیم بازار ها بین هم حرکت کرده اند و ما در این زمینه نیز از دنیا عقب افتاده ایم، حتی در بازار سوریه از ترکیه بشدت عقب هستیم! تا چه رسد به دیگر مناطق دنیا! ما باید رویکرد خود را تغییر دهیم و در برابر فقر و فساد در جامعه احساس مسئولیت کنیم. مگر در قرآن نمی خوانیم که ارجعی الی ربک. پس در آن دنیا چه جوابی خواهیم داد؟! 8 سال رئیس جمهور بودیم، رئیس مجلس و رئیس قوه قضا بودیم و در این مملکت کاره ای بودیم؛ باید در برابر فقری که هر ساله اسباب آن را فراهم کرده ایم، احساس مسئولیت کنیم. رهبری دستور داده اند که در روابط بین الملل باید عزت، مصلحت و حکمت را ببینیم. عزت و مصلحت، در دایره حکمت هستند. حکمت چه می گوید؟ باید ببینیم حضرت علی (ع) در نهج البلاغه چه می گفت و خدا در قرآن چه می گوید؟ باید به این موارد توجه کنیم. می گوئیم برنامه جنگ با دنیا را نداریم و بحث بمب اتم را نمی خواهیم؛ حالا که برای علم می خواهیم و برای تولید می خواهیم و مثلا می خواهیم برق تولید کنیم، به دنیا بگوئیم که ما می خواهیم انرژی هسته ای را در کشاورزی استفاده کنیم، یا در طب استفاده کنیم. حتی می توانیم مناقصه بین المللی بگذاریم و بگوییم خود شما بیائید و تولید برق هسته ای یا هر نوع علمی آن را در کشور ما کلید بزنید. این کاری ندارد، می توان بازی را عوض کرد. ما مدل بازی را به سمتی می بریم که گویی آنها در برابر ما احساس خطر می کنند. نباید این طور باشد، دین ما دین مهربانی است و دین جذب است. رفتار عادلانه با دنیا دوست داشتنی است و ما محبوب مردم دنیا خواهیم شد و کسی نمی تواند به ما تعرض کند؛ چون در حمایت مردم دنیا هستیم. امروز رویکرد عوض شده است و دنیا به سمت اقتصاد می رود، چون در جنگ فیزیکی هر دو طرف بازنده هستند و برنده ای وجود ندارد. سالیان سال قبل، از دانشمندی پرسیده شد: جنگ جهانی سوم چگونه است؟ او گفت آن را نمی دانم، اما جنگ جهانی چهارم با چوب و چماق خواهد بود! به این معنی که بشر به عقب بر می گردد و به دوره اولیه زندگی بشر باز خواهد گشت. یعنی جنگ جهانی سوم به معنی نابودی بشریت و نابودی سیاره زمین است، از این رو چنین جنگی اتفاق نمی افتد.
باید هر چه سریعتر مشکل تحریم ها را ببندیم و خودمان را به دنیا برسانیم
این استاد اقتصاد با بیان اینکه امروز تقسیم بندی ها به گونه ای است که هیچ جنگی به مصلحت کشور ها نیست گفت: مثلا ایران معاهداتی با چین و روسیه و دیگر کشور ها دارد و داستان جنگ با این توازن های بین المللی بوجود آمده، منتفی است. من در مورد سؤال شما در باره پیش بینی آینده توضیح می دهم. باید هر چه سریعتر به سمت رویکردی برویم که جهان به آن سمت رفته و عقب ماندگی هایمان را جبران کنیم. در عمران و آبادانی کشور و جاده ها و فرودگاه ها و هواپیماهایمان عقب ماندگی ها را جبران کنیم. من شرکت های هواپیمایی را در کشور می شناسم که هواپیماهایشان را دو تا یکی می کنند و از یکی قطعه بر می دارند و به دیگری متصل می کنند! ببینید که چقدر عقب افتاده ایم! صنایع داخلی ما دانش فنی عقب افتاده ای دارند و نمی توانند کالای ارزان با کیفیت قابل رقابت تولید کنند، این وضعیت فاجعه است، هم برای مصرف داخلی و هم برای ارزآوری! خلاصه اینکه باید هر چه سریعتر باید از سد تحریم عبور کنیم، معضل مدیریت و شایسته سالاری را حل کنیم و خودمان را به دنیا برسانیم. اگر امروز حرکت کنیم، خدا می داند که شاید حتی تا سی سال بعد هم به دنیا نرسیم، چون آنها نی ایستند تا ما عقب ماندگی خود را جبران کنیم. اگر تولید ما 12 سال رشد نکرده است، چگونه قابل جبران خواهد بود؟! در سال 1370 یعنی در حدود 30 سال پیش، مطلبی در یک محفل علمی مطرح شد که یکی از کشور کره جنوبی اعلام کرده است، اگر 8 ساعت برق ژاپن به طور کامل قطع شود، اقتصاد کره از ژاپن سبقت می گیرد. قبلا کره جنوبی کاملا قابل مقایسه با ایران بود. امروز باید پرسید چند سال برق کره جنوبی قطع شود، تا ما بتوانیم به این کشور در اقتصاد برسیم؟ فاجعه را باید از این زاویه دید. اگر تحریم ها را حل نکردیم و به عقب افتادگی کشور اضافه کردیم، مطمئن باشید فاجعه روی فاجعه و عقب افتادگی روی عقب افتادگی و بیکاری روی بیکاری و فقر روی فقر و فساد روی فساد متراکم خواهد شد. حتی اگر امروز تحریم ها برداشته شود و مشکلات ما حل شود، بیست سی سال طول می کشد تا ما فقر را صفر کنیم و به امروز کشور هایی مثل کره جنوبی برسیم. البته در دوره ای که تحت فشار کشورهای سلطه طلب بوده ایم، کشورهائی که خودشان انرژی هسته ای دارند و با کشورهائی که در معاهدات بین المللی نیستند، رفاقت نیز دارند و به ما ستم روا داشتند؛ اندیشمندان ما در حوزه دفاعی بیکار ننشستند و خلاقیت های خوبی داشته اند. حتی کارآفرینان ما در شهرک ها علم و فناوری تلاش های قابل تقدیر برای نو آوری در تولید داشته اند، اما نتوانستیم این ایده ها را به ثروت و تولید انبوه برسانیم. حتی اکثر لوازم خانگی ما، مونتاژ است و به روز نیستند، یعنی به ارز وصل هستند و برای صادارت نیز مناسب نیستند. لذا ضمن آنکه باید قدر متفکران و قشر خلاق خود را بدانیم و در عمل از آنها حمایت کنیم تا پیشرفت کنیم. زمین، وام و... بطور مناسب در اختیارشان گذاریم، باید موانع رونق کسب و کار را برداریم و از تولید رفع مانع کنیم و از آن پشتیبانی کنیم تا بفرمایش مقام معظم رهبری پیشرفت کنیم. این فرآیند را حضرت آقا به دست دولت مردان (به مفهوم قوا) داده است و به این گروه و جریان اعتماد کرده است.