دوشنبه 28 آبان 1403

حمله گسترده و متمرکز به تحکیم روابط ایران با روسیه نوین

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
حمله گسترده و متمرکز به تحکیم روابط ایران با روسیه نوین

پیش‌بینی حداقل سهم 5 میلیارد دلاری صادرات ایران از بازار وارداتی 240 میلیارد دلاری روسیه و درآمد ترانزیتی حداقل 20 میلیارد دلاری برای کشور ایراننتایج اقتصادی ملموس اولیه از تحکیم روابط است.

به گزارش مشرق، «پیش‌بینی حداقل سهم 5 میلیارد دلاری صادرات ایران از بازار وارداتی 240 میلیارد دلاری روسیه و پیش‌بینی درآمد ترانزیتی حداقل 20 میلیارد دلاری برای کشور ایران از انجام ابرپروژه اقتصادی حمل ونقل قرن 21 از مسیر کریدور شمال و جنوب بین روسیه و ایران؛ نتایج اقتصادی ملموس اولیه و قابل دسترس از تحکیم روابط ایران با روسیه نوین است. اما مشکل اینجاست که برخی با شبیه‌سازی روسیه نوین امروز با برداشت‌های منفی و رسوب شده از رفتار تاریخی روسیه تزاری و نیز تمایلات سلطه گری اتحاد جماهیر شوروی در زمان حاکمیت کمونیست‌ها، هرگونه تحکیم روابط امروز ایران با روسیه نوین را تخریب می‌کنند.» این جملاتی است که کاظم جلالی سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه می‌گوید و البته این نگاه را ناشی از تهاجم رسانه‌ای و روانی گسترده و متمرکز ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها در میان افکار عمومی ایرانی می‌داند.

به اعتقاد او، اقتصاد دولتی و خصوصی ایران همان‌طور که سیاست روسیه و روسیه نوین را کم می‌شناسد، اقتصاد روسیه را هم کم می‌شناسد. اما حالا فصل نوینی در روابط ایران و روسیه آغاز شده است؛ فصلی که با یک نگاه استراتژیک توأم است.

با کاظم جلالی درباره این فصل تازه به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

به‌طور کلی نگاه ایران به روسیه چگونه است و آیا نگاه جمهوری اسلامی در ماه‌های اخیر به روسیه تغییر کرده است؟ و البته سفر رئیس‌جمهور به روسیه را چطور می‌بینید؟

طبعاً سفر ریاست محترم جمهور به روسیه در شرایط کنونی سفر بسیار مهمی است که به شکل دعوت رسمی توسط آقای ولادیمیر پوتین از ریاست محترم جمهور، این سفر انجام خواهد شد. در مورد نگاه جمهوری اسلامی ایران به روسیه باید ببینیم منظورمان چه نگاهی است؟ نگاه برخی اشخاصی است که در داخل ایران نگاه غرب گرایانه دارند یا منظور نگاه مستقل خود ملت ایران است؟ فکر می‌کنم مشکل نگاه ساختگی در ایام جاری است که برخی با شبیه‌سازی روسیه نوین امروز با برداشت‌های منفی و رسوب شده از رفتار تاریخی روسیه تزاری و نیز تمایلات سلطه گری اتحاد جماهیر شوروی در زمان حاکمیت کمونیست‌ها، هرگونه تحکیم روابط امروز ایران با روسیه نوین را تخریب می‌کنند و البته این نگاه را ناشی از تهاجم رسانه‌ای و روانی گسترده و متمرکز ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها در میان افکار عمومی ایرانی می‌دانم.

معتقدم که ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها می خواهند با نشر روزافزون سیمای روس شرور، نفرت از روسیه و تبلیغ اینکه روس‌ها بد و خطرناک هستند و غیرقابل اعتماد و غیر قابل پیش‌بینی هستند و هیچ فرقی بین روسیه تزاری، شوروی کمونیستی و روسیه نوین پسا فروپاشی وجود ندارد، نگاه و حس افکار عمومی در ایران را علیه تحکیم روابط ایران با روسیه نوین تحریک و حساس نمایند تا بتوانند از هم‌افزایی قدرت نوظهور ایران با قدرت بین‌المللی در حال احیای روسیه نوین جلوگیری نمایند.

نگاه مستقل این است که روسیه یک کشور قدرتمند در همسایگی شمال ایران است. طبعاً جمهوری اسلامی ایران فارغ از روابط خود با سایر کشورها علاقه‌مند است که با روسیه به عنوان کشور همسایه شمالی خود روابط مستحکمی مبتنی بر منافع ملی خود داشته باشد.

برای تبیین درست‌تر باید چند نکته عرض کنم؛ نکته اول اینکه اصولاً سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس سه عنصر مهم عزت، حکمت و مصلحت پیش می‌رود. جمهوری اسلامی ایران مدعی نیست که در سیاست خارجی خود اشتباه ندارد اما حداقل می‌توانیم این را در طول 43 سال گذشته قاطعانه ادعا کنیم که ما در سیاست خارجی وابسته به بلوک‌های قدرت نبودیم و براساس منافع ملی خودمان در سیاست خارجی تصمیم گرفتیم. اگر کسانی به تاریخ ایران قبل از انقلاب اسلامی خصوصاً در دوره قاجار و در دوره پهلوی اشراف داشته باشند می‌بینند که ما همیشه به نوعی در موازنه مثبت بودیم.

ما امتیازی را به یک بلوک قدرت در داخل دنیا می‌دادیم، بلوک دیگری ناراحت می‌شد و مجبور بودیم آن امتیاز را به بلوک دیگر نیز بدهیم. در مقطعی در دولت مرحوم مصدق تلاش شد که سیاست خارجی ایران به‌صورت موازنه منفی حرکت کند که دیدیم همان را نیز قدرت‌های بزرگ همچون امریکایی ها و انگلیسی‌ها برنتافتند و نگذاشتند که این سیاست دوام و قوام داشته باشد. اساساً ملی شدن صنعت نفت براساس همین فرایند بود که یک موازنه منفی در داخل کشور ایجاد شود. به این معنا که اگر امتیاز نفت شمال را نمی‌خواهیم به روسیه بدهیم، امتیاز نفت جنوب را نیز از انگلیس بگیریم. می‌دانید که در ابتدا یک همراهی‌هایی با ایران شد اما بعداً بین انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها یک توافقی انجام شد و نهایتاً کنسرسیومی تشکیل شد که وضعیت را از قبل نیز بدتر کرد و نفت را به سمت نادرستی بردند. در گذشته تاریخ ایران این بوده و هنوز برخی افراد در گذشته سیر می‌کنند.

تصور می‌کنند جمهوری اسلامی ایران در حال امتیاز دادن به یک قدرت یا جریانی در عرصه جهانی است در حالی که چنین نیست. سیاست خارجی ما یک سیاست خارجی مستقل است و این یک نکته مهم است. رهبری معظم انقلاب با هوشمندی تام این سیاست خارجی را به نحوی که استقلال کشور دچار خدشه نشود پیگیری کردند و این در رهنمودها و تذکرات ایشان، مجریان و متصدیان دستگاه سیاست خارجی کاملاً مشهود است.

بحث دوم این است که روسیه نوین را باید شناخت. ما باید در ذهن خودمان 4 نوع روسیه را تفکیک کنیم. یک روسیه؛ روسیه تزاری بود که خاطرات تلخی از آن داریم. در این خصوص تاریخ کاملاً مشهود و گواه است که دو مسأله موجب شد که ما در آن دوران تضعیف شویم.

یک مورد بی‌تدبیری حاکمان آن روز ایران در عصر قاجاریه و دوم زیاده خواهی که در روسیه تزاری بود موجب شد ما در آن دوران خاطرات تلخی از روسیه داشته باشیم. دومین روسیه، روسیه دوران اتحاد جماهیر شوروی است که به لحاظ مبانی با آنها دچار اختلاف بودیم. امام عظیم القدر ما آن زمان در نامه‌ای که برای آقای گورباچف نوشتند، اختلافات رویکردی و مبانی معرفتی را ذکر کردند. دوره کوتاه دیگر، دوره بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.

در دهه 90 میلادی که در اصل روسیه تلاش کرد به نوعی با غرب به سمت همگرایی پیش برود. غربی‌ها نیز تلاش کردند به روس‌ها به گورباچف و به یلتسین وعده بدهند. مردم روسیه و جریان ملی گرای روسی از دهه 90 بخوبی یاد نمی‌کند و آن را مناسب شأن و شخصیت قدرت مستقل خود نمی‌داند.

اتفاقاً جریان نوین روسیه که آقای پوتین آن را سردمداری کرد وشکل داد، دقیقاً جریان اعتراضی به روند جریان گذشته و دهه 90 میلادی بود. درباره دهه 90 میلادی حرف زیاد است که چه اتفاقاتی در داخل روسیه افتاد و برخی از سیاستمداران روسی چگونه در بازی غرب وارد شدند و این کار ابعاد مختلف قابل توجهی دارد.

از ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی دفاعی و نظامی آن قابل توجه و بررسی است. رویکرد ما نسبت به دوره تزاری منفی است و دوره مناسبی برای سرزمین ایران و ایران بزرگ نیست.

دوره دوم؛ دوره کمونیسم و سوسیالیسم که این دوره با مبانی ما سازگار نیست و امام گرانقدر ما نامه مذکور را نوشت‌. جریان انقلاب اسلامی نیز اصولاً به لحاظ مبانی در مقابل کمونیسم و در مقابل سوسیالیسم بود. دوره سوم دورانی است که روسیه با یک نوع شوق فزاینده و ذوق زدگی به سمت غرب پیش می‌رفت که این دوره نیز برای روسیه بسیار عجیب است.

دوره چهارم دوران روسیه نوین است که ما باید آن را خوب بشناسیم. در دوره چهارم که از سال 2001 می‌توانیم به حساب بیاوریم که در اصل آقای پوتین کفیل ریاست جمهور می‌شوند و بعد به‌عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شوند.

فکر می‌کنم که این دوران با گذشته متفاوت است. تلاش روس‌ها این است که در این دوره اولاً مجدداً سیادت گذشته را احیا کنند ثانیاً در این دوران روسیه تلاش کرد که زیرساخت‌های خود را توسعه دهد و خود را به لحاظ اقتصادی بازسازی کند. رشد اقتصادی سال‌های اولیه دهه قرن جدید میلادی کاملاً این موضوع را نشان می‌دهد. در همین خصوص پارسال در روسیه یک مقاله را در نشریه مربوط به وزارت خارجه روسیه درباره همین موضوع چاپ کردم.

با این اوصاف آیا اصولاً روسیه از پتانسیل و ظرفیت لازم به‌عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران برخوردار است؟

بله، روسیه نوین در مقابل غرب در دو عرصه درگیر است. یک عرصه بحث مربوط به ناتو است و اوکراین یک جزئی از این موضوع است. روسیه نوین با رویکرد دفاعی نمی‌خواهد کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که از طرف روس‌ها نسبت به آنها نگرانی امنیتی به‌عنوان نزدیکترین حلقه دور مرزهای روسیه وجود دارد، با اجرای پروژه انقلاب‌های رنگین در کنترل امریکا و ناتو قرار گیرند.

امریکا و ناتو قصد دارند که با نفوذ و کنترل کشورهای حلقه نزدیک روسیه واقع در آسیای میانه و قفقاز و اوکراین و بلاروس؛ راهبرد مهار روسیه، تجزیه روسیه و نهایتاً تهاجم به روسیه را پیاده سازند. این مسأله امروز در داخل روسیه بسیار جدی است.

اگر بخواهیم درباره جمهوری اسلامی در جریان تقابل با امریکا و غرب صحبت کنیم، ایران کشوری است که بیش‌ترین ایستادگی و بیش‌ترین نقش را ایفا کرد. ایران 43 سال است که در مقابله با غرب ایستادگی کرده است. ناتو نتوانست در جنوب ایران وارد شود به علاوه پدر ناتو که به نوعی ایالات متحده امریکا باشد با ایستادگی جمهوری اسلامی ایران که دارای سلاح‌های مدرن و تجهیزات قوی نبود امروز مجبور به عقب نشینی در عراق، داخل سوریه و منطقه غرب آسیا است.

اکنون چرا غربی‌ها از رابطه ایران و روسیه و چین نگران هستند؟ ایران سردمدار مبارزه با غرب و یکجانبه‌گرایی در عرصه جهانی بود و در این عرصه هزینه زیادی پرداخت. در طول 4 دهه گذشته هیچ کشوری به اندازه جمهوری اسلامی ایران در مقابل یکجانبه‌گرایی غرب ایستادگی نکرد.

این مقابله روسیه نوین با یکجانبه‌گرایی ایالات متحده در دوران آقای پوتین در اولویت سیاست خارجی روسیه نیز قرار گرفته است؛ چون روسیه نیز مخالف یکجانبه‌گرایی امریکا و غرب است.

در این راستا چینی‌ها نیز به‌عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی شدند و به قدرت اقتصادی شدن اول در دنیا نزدیک شدند؛ در حالی که چینی‌ها از لحاظ اقتصادی جوان هستند و پتانسیل قوی دارند. اما کسانی که در اقتصاد دنیا اول هستند قبول دارند که ساختارهایشان کهنه شده است. جریان ترامپ اقتصاد امریکا را بخوبی آسیب شناسی کرده است. ترامپ قائل بود که ما اقتصاد واقعی را از امریکا خارج کردیم و به کشورهای دیگر بردیم و امریکا مرکز بورس بازی در داخل دنیا شده است. بورس می‌تواند هر لحظه سقوط کند و اقتصاد واقعی نیز در داخل امریکا نیست

. در این مقطع یک کشوری از لحاظ اقتصادی رشد می‌کند و می‌تواند به طرف اقتصاد اول شدن سیر کند. یک کشور دیگری مرزهای غربی خود را در اروپا به سمتی می‌برد که نباید ناتو و تجهیزات نظامی ناتو در آنجا نصب شود چون توازن را به لحاظ بازدارندگی از بین می‌برد.

لذا این نیز در تقابل با غرب قرار گرفته، آن هم نه در حد شعار بلکه مسأله کاملا جدی است. جمهوری اسلامی نیز سردمدار این کار بود. اگر اینها در کنار هم قرار بگیرند، باتوجه به جمعیت و اقتصاد چین، جمعیت و موقعیت سوق الجیشی و توان جمهوری اسلامی ایران و با توجه به وسعت و توان نظامی و تدافعی و تهاجمی روسیه، مجموعاً یک بلوک قدرتمندی در دنیا شکل می‌گیرد؛ ضمن اینکه هیمنه غرب و امریکا خصوصاً امروزه شکسته شده است. کشورهایی مثل پاکستان و هند اگرچه درگیر هستند اما باز منافع خود را در داخل منطقه پیگیری می‌کنند. به نوعی یک جریان جدیدی از قدرت در داخل دنیا شکل گرفته است.

نگاه جمهوری اسلامی ایران به روسیه از این منظر است که به‌عنوان یک کشور قدرتمند شمالی با پتانسیل اقتصادی - سیاسی - امنیتی و دفاعی می‌توانیم در کنار هم قرار بگیریم و همکاری‌های جدی داشته باشیم و البته منطقه قفقاز منطقه‌ای است که ما می‌توانیم با آنها همکاری بکنیم.

در بحث مربوط به دریای خزر، مبارزه با افراط گرایی و تروریسم می‌توانیم با هم همکاری کنیم. نقشه غرب در داخل منطقه آسیای میانه این است که تروریسم و افراط گرایی را افزایش دهیم و زمینه آن نیز وجود دارد. در اینجا ما نیازمند این هستیم که با هم همکاری کنیم. ایران و روسیه دو کشور بزرگ منطقه هستند که بهتر است از منظرهای مذکور با هم همکاری کنند.

ما برای امنیت ملی خود نیازمندیم که در امنیت منطقه قفقاز و منطقه آسیای میانه و دریای خزر همکاری‌های جدی امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی با هم داشته باشیم.

از منظر اقتصادی چطور؟ روابط تیره و تار روسیه و ایران با امریکا چقدر می‌تواند در افزایش تعاملات اقتصادی ایران و روسیه اثرگذار باشد؟

درباره همکاری‌های اقتصادی؛ از شرق آسیا خصوصاً از هند ده‌ها میلیون تن کالا به سمت اروپا صادر می‌شود و اینها عمدتاً از مسیر دریایی می‌روند. اگر ما با همکاری هم کریدور شمال جنوب را راه‌اندازی کنیم، اولاً از آنجا که امروز مفهوم امنیت و توسعه به هم گره خورده است، کشوری که بیشترین توسعه‌یافتگی را داشته باشد ضریب امنیتی‌اش بالاتر می‌رود.

خصوصاً اگر توسعه‌یافتگی کشور به گونه‌ای باشد که دیگران وابسته به آن باشند. ما اگر ترانزیت‌ها را از داخل ایران راه‌اندازی کنیم، خصوصاً ترانزیت شمال و جنوب، ضریب امنیت ما بالاتر می‌رود، چون برای کشورهای دیگر برای عبور و استفاده از این مسیر ترانزیت وابستگی ایجاد می‌شود. ما کشوری هستیم که حضور نفت در سال‌های اخیر در اقتصادمان کم شده است و با افزایش محصولات پتروشیمی فروش نفت خام نیز کم شده است و البته در کل نباید به نفت اتکا کنیم چون ظرفیت‌های دیگری داریم که یکی از ظرفیت‌ها ترانزیت است.

خط چابهار را در نظر بگیرید، اگر از چابهار به زاهدان وصل شویم، از زاهدان تا رشت متصل هستیم، از رشت تا آستارا 164 کیلومتر خط راه‌آهن نداریم اما از آستارا خط راه‌آهن تا خلیج فنلاند یعنی اروپا متصل است. لذا باید این 164 کیلومتر و خط چابهار زاهدان را تکمیل کنیم.

در اصل از چابهار که یک بندر نزدیک به اقیانوس است و نیازی به آمدن به خلیج فارس نیز ندارد، شرق آسیا به سن‌پترزبورگ متصل می‌شود. این مسأله می‌تواند فواید اقتصادی زیادی را برای کشور ما داشته باشد. اکنون از بندر عباس تا رشت متصل هستیم.

پس باید اولویت اولمان اتصال رشت با آستارا قرار گیرد تا از آنجا به سن‌پترزبورگ متصل شویم. اگر از این طرف نیز چابهار به زاهدان را به اتمام برسانیم، از زاهدان نیز باید تا بیرجند خط آهن داشته باشیم. از این مسیر کریدور دیگری راه‌اندازی می‌شود

. از آن کریدور ما می‌توانیم هم به داخل افغانستان برویم که مسئولان افغانستان در گذشته قائل بودند که چابهار راه تنفس افغانستان است و این کشورها راه اتصال به دریا را ندارند. از طرف دیگر از مسیر ترکمنستان به روسیه می‌رسیم و طبعاً در شرق روسیه ما می‌توانیم حضور فعالانه‌تر اقتصادی داشته باشیم و از همین مسیر می‌توانیم کریدور جدیدی را به سمت اروپا و کشورهایی چون ترکمنستان و قزاقستان داشته باشیم که بسیار مهم است. کریدور ترکیبی به معنای این است که از مسیر دریایی بندرعباس یا چابهار به دریای خزر بیاییم و از دریای خزر با استفاده از کشتی‌ها اعم از کشتی‌های رورو و... به شمال دریای خزر، روسیه و یا قزاقستان دست پیدا کنیم. از آنجا نیز اقتصادمان یا به این دو کشور متصل شده و یا به نوعی از آنجا مسیری را برای رفتن به اروپا فراهم کنیم.

ما این مسائل را با روسیه داریم و از این منظر برای جمهوری اسلامی منظر دوم، منظر اقتصادی است که بسیار مهم است. ما می‌توانیم عضو اتحادیه اوراسیا شویم که فعلاً معافیت تعرفه ترجیحی را امضا کرده‌ایم. این‌گونه به طرف امضای تجارت آزاد می‌رویم و بعد می‌توانیم به سمت عضویت برویم.

وضعیت اقتصادی روسیه را به لحاظ ظرفیت‌هایی که برای صادرات وجود دارد چطور می‌بینید؟

روسیه کشوری است با حدود 150 میلیون نفر جمعیت، بازار بزرگی است. واردات روسیه حدود 250-240 میلیارد دلار است. چرا باید این بازار بزرگ را در شمال نادیده بگیریم، چرا باید بعضی‌ها براساس منافع ملی قضاوت نکنند؟ ما اگر یک‌درصدی از این اقتصاد را سهم خودمان کنیم می‌توانیم سود زیادی ببریم. واردات 250 میلیارد دلار را در همسایگان در جای دیگری نمی‌توانید پیدا کنید. این مسأله خیلی می‌تواند برای ایران سود داشته باشد، البته اگر ما برنامه‌ریزی درستی برای تجارت با روسیه داشته باشیم. رقم صادرات به روسیه میزان بسیار کمی است.

اگر ما فقط به یک درصد صادرات به روسیه فکر کنیم 2.5 میلیارد دلار می‌شود. حتماً ما می‌توانیم به عنوان یک کشور همسایه با بررسی دقیق اقتصاد روسیه و نیازمندی‌های آن محصولات بسیار بیشتری را صادر کنیم. در این خصوص بحث زیاد است و بخشی از این عدم صادرات به موانع داخلی برمی‌گردد که ما باید اینها را برطرف کنیم.

شاید برخی نقد کنند که شما در تقابل با غرب می‌گویید باید با روسیه و چین همکاری داشت. من این را اصلاح کنم که ما قائلیم که روابط ما با دنیا باید روابط متوازن باشد همان‌طور که رهبر معظم انقلاب نیز همیشه این را ذکر کردند که ما علاقه‌مندیم که با همه دنیا رابطه داشته باشیم بجز یک استثنایی که وجود دارد و آن را به رسمیت نشناختیم‌.

برخی مطرح می‌کنند که ایران فقط می‌خواهد با روسیه و چین ارتباط داشته باشد که این مغالطه است‌. دیدگاه‌های چین، ایران و روسیه اکنون در تقابلی که غرب با ما انجام می‌دهد نزدیک شده است اما به این معنی نیست که ما نمی‌خواهیم با بقیه ارتباط داشته باشیم. مگر روس‌ها با دیگر کشورها رابطه ندارند. چین نیز با غرب و دیگر کشورها در منطقه ما و غیر منطقه ما در اروپا و امریکا رابطه دارد. گاهی اوقات اولویت‌ها تغییر می‌کند که اولویت‌ها را باید در سیاست خارجی به عنوان یک فرصت شناخت و در جهات منافع ملی از اینها به خوبی استفاده کرد. اکنون که کشور ما را محاصره اقتصادی کردند اولین جایی که می‌توانیم از آنها استفاده کنیم همسایگانمان هستند و این اصل مناسبی است.

اما برخی هنگامی که یک سیاست مطرح می‌شود آن را در تقابل با سایر کشورها قرار می‌دهند و قلم‌فرسایی می‌کنند که غلط است. اکنون می‌توانیم کاملاً در تعاملات اقتصادی با روسیه کار کنیم‌. روسیه سرزمین وسیعی است و ظرفیت بالای زیادی برای همکاری‌های اقتصادی دارد. از طرف دیگر روسیه می‌تواند بخشی از نیازمندی‌های ما را تأمین کند.

در چه محصولاتی توان و پتانسیل واردات از این کشور را داریم؟

روسیه بزرگترین تولیدکننده غلات است. این غلات در روسیه ماجرایی داشته که غربی‌ها در زمان فروپاشی چه می‌کردند و بعد چه اتفاقی افتاد که روسیه امروز این حجم زیاد غلات تولید می‌کند. سالانه حدود 120 تا 130 میلیون تن غلات تولید می‌کند که حدود 80 میلیون تن مصرف داخلی و حدود 50 میلیون تن صادرات روسیه است.

به جای اینکه غلات خود را از امریکای لاتین و کشورهای دوردست تهیه کنیم حتماً می‌توانیم از روسیه تأمین کنیم. چون وقتی روسیه به سمت ایران صادرات دارد، می‌توان روی صادرات متقابل از ایران هم حساب کرد و مجموعه این شرایط می‌تواند به سمتی برود که موازنه تجاری را به نفع طرفین بالا ببرد. لذا فکر می‌کنیم روسیه پتانسیل‌های بسیار خوبی برای همکاری با ما دارد.

سبد غلات ما از بسیاری از کشورهای بسیار دور تأمین می‌شد، در سالیان اخیر تلاش شد که ما بتوانیم، غلات، دانه‌های روغنی و روغن را از روسیه وارد کنیم. هدف اینجا در ابتدا استحکام روابطمان با روسیه است. اگر بخواهیم به جایی برسیم که روابطمان با روسیه مستحکم شود باید روابط اقتصادی ما تقویت شود. روسیه در سالیان اخیر با برخی از همسایگان خود مشکلاتی داشته است. اما به دلیل اینکه اقتصاد دو کشور خیلی به هم گره خورده بود هیچ‌گاه نتوانستند این ارتباط را قطع کنند. حتی در زمانی ارتباط با همدیگر را کاهش دادند اما دوباره این ارتباط برقرار شد.

روس‌ها در برخی از کشورها سرمایه‌گذاری کردند، روس‌ها در دوران کرونا مرز هوایی خود را با ما به این معنا که شهروندان ایرانی وارد روسیه می شوند بسته بودند. در زمان‌هایی وضعیت ترکیه مثل ما بود اما مرزهای آنها را نبسته بودند.

یکی از دلایل آن این است که بسیاری از روس‌ها در ترکیه هتل ساخته و سرمایه‌گذاری کردند و در لابی قدرت حضور دارند. اگر ما روابط اقتصادی‌مان با کشورهای دیگر را گسترش ندهیم، روابط سیاسی خیلی با سرعت نشست می‌کند و حتی می‌تواند قطع شود و از بین برود.

عملاً روابط سیاسی ما پایدار نمی‌ماند، مگر دو مؤلفه روابط اقتصادی و روابط فرهنگی گسترش یابد. برای این امر باید به صادرات به روسیه و واردات از آنجا فکر کنیم. این موضوع به دو دلیل باید انجام گیرد. دلیل اول این است که اقتصادهایمان به هم گره بخورد، دلیل دوم این است که چون صادرات و واردات مسیر رفت و برگشت دارد، همان کسی که به ایران صادر می‌کند تلاش می‌کند کشتی، ماشین و قطارش خالی برنگردد و دوباره تلاش می‌کند ببیند از ایران می‌تواند چه چیزی را به سمت روسیه ببرد. حتماً باید تلاش کنیم در محصولاتی که روسیه توان دارد از آنها خریداری کنیم. خرید ما باید به قیمت باشد.

برخی تصور نکنند که وقتی این حرف را می‌زنیم معنی مطلق دارد. خیر این‌گونه نیست‌. با همه مؤلفه‌هایی که اقتصاد دارد باید خریداری انجام دهیم کما اینکه غلات را از روسیه خریداری می‌کنیم و اکنون در سال 2021 ما بخش اعظمی از غلات خود را از روسیه تأمین کرده‌ایم. در سال 2021 در 9 ماهه اول؛ هنوز اطلاعات کامل سال به دست ما نرسیده؛ 711 میلیون دلار صادرات به روسیه داشتیم و حدود 2 میلیارد و 300 میلیون دلار نیز واردات از روسیه داشتیم که عمدتاً همین محصولات غلات است و این کارها با برنامه و تدبیر انجام شد.

در چه محصولاتی توان و پتانسیل صادرات به روسیه را داریم؟

بسیاری از محصولات ما می‌تواند صادرات به روسیه باشد. ما در بخش لبنیات و وارد کردن آن به روسیه می‌توانیم نقش داشته باشیم. حدود 5 میلیارد دلار واردات لبنیات روسیه است. در بخش لبنیات داریم کار می‌کنیم و کارهای مورد قبولی انجام شده است. در بخش ماهی، میگو، سبزیجات و صیفی‌جات، خشکبار، پسته و خرما نیز می‌توانیم صادرات به روسیه داشته باشیم.

حدود 70 درصد از نیاز خرمای روسیه را ایران تأمین می‌کند. در صادرات خرما، کشمش، انجیر و خشکبار و همچنین بخش فرش، چرم، کیف و کفش می‌توانیم نقش داشته باشیم. علاوه‌بر این اکنون در سرامیک، کاشی و سنگ ایران حرف برای گفتن دارد.

زمینه‌های زیادی برای اقتصاد می‌تواند وجود داشته باشد. اما مشکل اینجاست که ایرانی‌ها همان‌طور که درباره روسیه می‌نویسند و شناخت آنها به دوران تزار و اتحاد جماهیر شوروی برمی گردد و هر چه فحش می‌دهند به دوران تزار است اما با همان استدلال روابط امروز را تخریب و شبیه‌سازی می‌کنند.

اقتصاد دولتی و خصوصی ایران همان‌طور که سیاست روسیه و روسیه نوین را کم می‌شناسد، اقتصاد روسیه را نیز کم می‌شناسد. فعالان اقتصادی قوی که وارد اقتصاد روسیه شده باشد، نداریم. بخشی از تجار ما در روسیه کار می‌کنند و انسان‌های بسیار خوب و توانمند هستند اما محدودند.

برخی که در روسیه درس خواندند با درس خواندن و تحصیلات خود متوجه شدند گویی کار اقتصادی در روسیه بهتر است. اقتصاد روسیه برای مجموعه جریان اقتصادی بخش خصوصی و بخش دولتی ما ناشناخته است.

باید اقتصاد روسیه را بشناسند کما اینکه اکنون مقالاتی نوشته می‌شود که همه فحش‌ها در آن مربوط به زمان تزارهاست. امروز اقتصاد روسیه نیز مثل خود روسیه ناشناخته است.

به لحاظ فرهنگی ارتباطات ما بسیار ضعیف و رفت و آمدهای ما بسیار کم شده است. در داخل ایران وقتی درباره روسیه صحبت می‌کنید ذهنیت‌های یک سرزمین بسیار دور، سرد و سیبری به ذهن می‌رسد. اما در ذهن ملت ایران به محض اینکه درباره اروپا صحبت کنید همه آن را خیلی نزدیک می‌بینند. بخشی از این عدم معرفی به بخش فرهنگی برمی‌گردد.

در گذشته زمان تزار رفت و آمدها بیشتر بود. در روسیه هم ایران خیلی شناخته شده نیست و ایران با ایراک یعنی عراق یکی می‌شود. در روسیه پرسیسکی به‌عنوان سرزمین فارس شناخته می‌شود. در بدنه روسیه هم ایران را خوب نمی‌شناسند، کما اینکه ما نیز روسیه را نمی‌شناسیم. دلیل عمده این است که در زمان کمونیسم عمدتاً راه‌ها بسته و رفت و آمدها کم شد. در زمان کمونیسم این سرزمین هم مخوف بود و هم غربی‌ها خیلی تلاش کردند آن را مخوف نشان دهند.

باید بدانیم ما و روس‌ها از دریچه غرب و دوربین غرب همدیگر را می‌شناسیم. ما به مدیریت قبلی و فعلی صداوسیما عرض کردیم که شما لطف کردید و این همه شبکه‌ها به زبان‌های مختلف ایجاد کردید که جای تقدیر و تشکر دارد. اما حدود 300 میلیون نفر در حوزه نزدیک به امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به روسی صحبت می‌کنند حال به‌عنوان زبان اول یا دوم خود و ما متأسفانه یک شبکه روسی زبان در داخل ایران نداریم که ایران را به روس‌ها معرفی کنیم.

متقابلاً روس‌ها نیز شبکه فارسی زبان که بتواند روسیه و پتانسیل روسیه را به ایران معرفی کند، ندارند. از ناحیه غرب همیشه تلاش شده که این دو ملت دور نگه داشته شوند، حتی در 40 سال گذشته نیز این تلاش‌ها انجام شد. درحالی که ما می‌توانیم با روسیه ارتباط اقتصادی خوبی داشته باشیم و منافع اقتصادی خودمان را ببریم.

آیا مسائل بانکی و انتقال ارز بین دو کشور مانعی بر سر تجارت نیست؟ چگونه می‌توان این موانع را مرتفع کرد؟

خوشبختانه مسائل بانکی و انتقال پول اکنون مانعی بر سر تجارت نیست. ما بخش زیادی از تجارت خود را از طریق ارزهای ملی دو طرف مبادله می‌کنیم. ما کارگروه پولی و بانکی داریم و در این خصوص داریم کار انجام می‌دهیم. عمدتاً تلاش ما بر این است که از سیستم‌های داخلی خود کارهایمان را انجام دهیم. نمی‌خواهم بگویم اصلاً مشکلی نداریم اما نسبت به سایر کشورهای دنیا مشکل ما بسیار کمتر است. کارگروه‌های پولی و بانکی ما بسیار فعال هستند و نشست‌هایی به‌صورت منظم برگزار می‌کنیم‌. تلاش دو طرف این است که این مسائل را بتوانیم با همدیگر حل و فصل کنیم.

ایران چقدر ظرفیت صادرات به روسیه دارد؟ ظرفیت‌ها کجاست و موانع کجاست؟

ظرفیت بالقوه ما برای صادرات به روسیه بسیار زیاد است. ظرفیت‌های ما در محصولات باغی، کشاورزی، صیفی‌جات و سبزیجات، ماهی، میگو و خشکبار برای صادرات زیاد است. اما به ابتکار وزارت امور خارجه و با پشتوانه ریاست محترم جمهور همایش سفیرها در ایران برگزار شد که کشورهای همسایه و چند کشور مهم بودند و مباحث مهم و خوبی در آنجا مطرح شد. همین همایش و مسائلی که سفیرها و مسئولان مطرح کردند اگر به شکل یک دستور کار دربیاید و پیگیری شود بخشی از مشکلات برطرف می‌شود. در کشور، وزیر محترم اقتصاد که به همایش تشریف آوردند فرمودند که حدود 25 سازمان در صادرات کشور نقش دارند. اگر قرار باشد یک صادرکننده با 25 سازمان هماهنگ کند که کالایش را صادر کند مشخص است که مشکلات زیادی برای او وجود دارد. اولین کار این است که یک قرارگاه واحد و یک مرکز فرماندهی ثابت برای صادرات ایجاد کنیم و نگذاریم صادرکننده ما بین نهادهای مختلف در داخل کشور پاسکاری شود. این کار نیازمند یک اراده و مدیریت جدی است. فکر می‌کنم باید در داخل دولت یک هماهنگی جدی انجام شود و یک فرماندهی واحد برای صادرات در داخل کشور داشته باشیم و صادرکننده را تشویق کنیم.

ما تاکنون در کل واردات محور بودیم. ما نفت می‌فروختیم و کالاهای خود را از دیگر کشورها وارد می‌کردیم. لذا مسیر ایران برای واردکننده تقریباً سهل‌تر از صادرکننده است. ما برای صادرکننده این تسهیلات را ایجاد نکردیم. به صادرکننده می‌گویند وقتی کالایی صادر کردی باید در یک بازاری به نام بازار نیمایی ارز خودت را به ما بفروشی. در اینجا صادرکننده را تشویق می‌کنیم که ارز خودش را به داخل کشور نیاورد. من آن زمان که این تصمیم گرفته شد نماینده مجلس بودم و می‌دانم پشت صحنه این داستان چه بود. اساساً برای شرکت‌های پتروشیمی بود که اینها از سوخت و یارانه سوخت استفاده می‌کردند. شاید انگیزه برخی از آنها برای بازگرداندن ارزهای خود کم بود. با توجه به یارانه سوختی که استفاده می‌کردند تصمیم گرفته شد ارز آنها با قیمت کمتری خریده شود. این کار شاید برای شرکت‌های پتروشیمی امر درستی باشد اما شاید برای کسی که کشمش، خرما، سنگ، سرامیک، کاشی صادر می‌کند

اولاً باید پولش را برگرداند چون اگر پولش را دوباره برنگرداند در غیر این صورت تاجر نیست و تجارت او تمام می‌شود.

ثانیاً اینکه عمده کسانی که در بیرون سرمایه‌گذاری کردند تجار نیستند و دیگران هستند.

برای مثال در ترکیه خانه خریدند. مطلب این است که چه وجه شرعی و عقلی وجود دارد که ما ارز یک صادرکننده را کمتر بخریم. خود ما که کارگزار جمهوری اسلامی ایران هستیم اگر ارزی داشته باشیم تلاش می‌کنیم در بازاری که قیمت بیشتری داشته باشد آن را بفروشیم. پس چطور به یک صادرکننده و تاجر فشار می‌آورید که ارز خود را به این بانک بیاورید.

از بانک مرکزی و دیگر جاها پاسخ‌هایی دادند که ما بازار متشکل پولی درست کردیم و اینها می‌توانند با وارد کننده واردمعامله شده شده و ارز خود را به او بدهد. در اینجا این نگاه ما تشویق صادرکننده نیست. صادرکننده را نیز حتی برای ارز خود به زحمت می‌اندازیم که کلی به زحمت بیفتد و کسی را پیدا کند که ارز خود را به او بدهد و بعد در بانک مرکزی گواهی بدهد که ارز خود را به فرد دیگر داده و آن فرد مثلاً با این ارز می‌خواهد موبایل وارد کند. اگر ما بخواهیم کار جدی ایجاد کنیم باید قرارگاه مذکور را ایجاد کنیم و موانع تجارت را که یکی از آنها همین است برداریم‌.

در این صورت چون اینها وارد بازار می‌شوند که ارز را تبدیل کنند، بازار رونق می‌گیرد. امسال تا اینجا رقم بسیار خوبی ارز از صادرات ناشی از کالاهای غیرنفتی داشتیم و ان‌شاءالله افزایش نیز خواهیم داشت. اکنون حجم صادرات به روسیه بالاتر از این رقم رسمی و گمرکی ما است.

چون خصوصاً در حوزه پسته، خرما و خشکبار گمرک ما قیمت پایه را از قیمتی می‌گیرد که از قیمت گمرک روسیه پایین‌تر است. در نتیجه مالیات ارزش افزوده‌ای که دوستان ما به ایران می‌دهند متناسب با این قیمت پایه است.

هنگامی که این کالا می‌خواهد به روسیه وارد شود، روسیه قیمت پایه را بالاتر می‌گیرد. لذا رقم مالیات بر ارزش افزوده نیز بالاتر است. تجار که عمدتاً تجار ایرانی نیز نیستند از طریق قزاقستان که قیمت پایه آنها پایین است با قیمت پایه پایین قیمت‌گذاری می‌کنند.

لذا مالیات بر ارزش افزوده کمتر است و کالا رقابتی‌تر وارد می‌شود. وقتی کالا وارد قزاقستان می‌شود نه به‌عنوان کالای ایرانی بلکه به‌عنوان کالای قزاقی وارد روسیه می‌شود. اینجا یک ضرر برای روس‌ها و دو ضرر برای ما دارد. ضرر برای روس‌ها این است که از همین حداقل مالیات ارزش افزوده‌ای که می‌توانند با تعادل در قیمت پایه ایجاد کنند خود را محروم می‌کنند که ما این را با طرف‌های روس گفت‌وگو می‌کنیم‌.

یک ضرر آن برای ما این است که آمار گمرکی و صادراتی ما به روسیه خود را پایین نشان می‌دهد در حالی که این آمار واقعی نیست. ضرر دیگر که ضرر واقعی است اینکه ما نمی‌توانیم به‌عنوان کالای ایرانی یا فروشگاه‌های زنجیره‌ای روس کار کنیم. در نتیجه این موجب می‌شود کالای ما به شکل فله‌ای وارد شود و به شکل فله‌ای نیز در برخی از فروشگاه‌های عمده روس اما نه فروشگاه‌های زنجیره‌ای به فروش می‌رسد.

اگر ما از مسیر درست وارد شویم به نوعی کار سیاه انجام می‌شود که به ضرر تجار است. ما می‌توانیم با فروشگاه‌های زنجیره‌ای روسی ارتباط داشته باشیم و کالاهایمان را در آنجا عرضه کنیم.

مطلب دیگر این است که ما به لحاظ گمرکات نیز ضعیف هستیم و باید آنها را تجهیز و مجهز به ابزارهای نوین کنیم و با سرعت بتوانند کالاها را ترخیص کنند. ما در تجارت با روسیه دو مرز داریم. ایران با روسیه مرز خاکی ندارد و باید از کشورهای واسط استفاده کنیم چون این کشورها نیز در همین کالاها رقیب ما هستند پس طبعاً در این خصوص نیز موانعی وجود دارد. راه حل این است که ما به مزیت ذاتی خود که مرزهای آبی است تکیه کنیم. مرزهای دریایی الزامات خود را دارد، باید تجهیز و به راه‌آهن وصل شوند و کشتی رورو داشته باشیم.

ما اکنون یک کشتی رورو نیز در داخل دریای خزر نداریم و با این وضعیت نمی‌شود صادرات افزایش پیدا کند. صادرات و واردات یک کار دستوری نیست که از بالا دستور دهیم و در پایین اجرا شود. باید به لحاظ تجهیزات و امکانات تلاش کنیم. اکنون شرکت‌هایی که به لحاظ ترانزیت قوی باشند در داخل ایران نداریم و به حجم اقتصاد روسیه شرکت‌های بزرگی که با شرکت‌های روسی کار کنند نداریم‌. باید اینها را تقویت کنیم مثلاً در بخش مسیر خوب ما که آبی است ما می‌توانیم این مسیر را درست کنیم. باید مسیر را تجهیز کنیم و راه‌آهن به بنادر خصوصاً بندر امیرآباد، کاسپین و انزلی وصل شود.

وقتی بنادر وصل شود باید جرثقیل‌های بزرگی وجود داشته باشد که همزمان بتوانند واگن‌های قطار را در داخل کشتی قرار دهند و کشتی نیز ابزارهای خاص خودش را نیاز دارد. از طرف دیگر در بنادر روسیه نیز باید این تجهیزات وجود داشته باشد که بلافاصله اینها بتوانند در مسیر خط آهن قرار بگیرند.

اگر بار می‌خواهد با کامیون حمل شود باید هم اسکله‌های ورود کامیون‌ها به داخل کشتی را داشته باشیم و هم کشتی‌های رورو داشته باشیم که بتوانند اینها را با سرعت حمل کنند و به شمال دریای خزر و کشور روسیه منتقل کنند.

از طرف دیگر روی مرز زمینی کار کنیم. در مرز زمینی نیازمند این هستیم که با کشورهای واسط روابط متناسبی داشته باشیم و با آنها به فرمول‌هایی برای بحث اقتصاد و ترانزیت برسیم و بتوانیم از آن بخوبی بهره‌برداری و استفاده کنیم.

در بحث خشکبار که به قزاقستان می‌رود دو کشور باید زودتر مفاهمه کنند. ما پیگیر این هستیم که سفر وزیر محترم اقتصاد و رئیس جدید کل گمرک به روسیه انجام شود و بتوانند تفاهم کنند و مشکلات این مسیر را بردارند.

ما باید از امتیاز کریدور سبز از داخل روسیه استفاده کنیم ولی لازمه آن این است که شرکت‌های بزرگ کار کنند. اکنون به شکل شرکت‌های بسیار خرد با روسیه کار می‌کنیم و روس‌ها به اینها کریدور سبز نمی‌دهند. کریدور سبز به این معناست که با لحاظ تشریفات عبور با سرعت بیشتری انجام می‌شود.

در اصل به لحاظ اقتصادی یک کمک مؤثری که یک معافیت خاص بدهند نیست اما چون کالا با سرعت از گمرک خارج می‌شود کل آن به لحاظ اقتصادی می‌تواند به نفع تجار باشد.

آیا نگاه روسیه به ایران مثبت است؟ نظر روس‌ها درباره تعامل چیست؟ نگاهش به دولت سیزدهم چگونه است؟ اصلاً دلیل دعوت پوتین از آقای رئیسی چه بوده است؟

اصولاً نگاه روسیه نوین به ایران و جمهوری اسلامی ایران نگاه مثبتی است. اما همه در سیاست خارجی به‌دنبال منافع خود هستند طبعاً روس‌ها و ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم. اکنون رویکردهای ما به هم نزدیک شده است که نگاه‌های ما به یکدیگر دچار تحول شود. نگاه به دولت سیزدهم در روسیه و دولتمردان روسیه مثبت است. در طلیعه این دولت بود که با نگاه مثبت روسیه تلاش کرد ایران عضو اتحادیه شانگهای شود. من در روسیه هستم سال گذشته که روس‌ها رئیس شانگهای بودند و در اجلاس شانگهای که در مسکو برگزار شد ما تلاش‌ها خیلی زیادی کردیم که بتوانیم در آن زمان عضو شویم. در آن زمان دلایلی برای عدم عضویت ایران مطرح می‌شد ولی روس‌ها این بار با سرعت این عضویت را پذیرفتند.

تعبیر من این است که روس‌ها با این پذیرش به‌دنبال خوش آمد گویی به دولت ایران بودند. دعوت آقای پوتین از آقای رئیسی طبعاً برای این بود که دو رئیس جمهور در دوشنبه در اجلاس شانگهای ملاقات کنند. اما چون یکی از نزدیکان و محافظان ایشان دچار کرونا شده بود از رفتن به دوشنبه استنکاف کردند و تلفنی از رئیس جمهور محترم عذرخواهی کردند و گفتند که در آینده نزدیک همدیگر را خواهند دید.

طبیعی است چون دولت ما در آغازین ماه‌های خود قرار دارد بهترین کار استفاده از این فرصت بود که دارد انجام می‌شود و روابط بین دو کشور بتواند مرور شود. اینکه این روابط بتواند از یک قدرت و قوت با برنامه‌ریزی دقیق‌تر و درست‌تر عمل شود. لذا فکر می‌کنم این سفر در زمان بسیار مناسبی انجام می‌شود و سفر بسیار مهمی است. گفت‌وگوهای دو رئیس جمهور می‌تواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد.

منبع: روزنامه ایران