دانشجویان در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند؟
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، نشست تصویری، جمعی از دانشجویان به شکل ویدئو کنفرانس با رهبر معظم انقلاب همزمان با بیست و هشتمین روز ماه مبارک رمضان، عصر امروز در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد.
در این دیدار محسن خزایی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان اصفهان، محمد گودرزی، دبیر دفتر تحکیم وحدت، توحید تقی زاده، دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، ایمان احمدی، دبیر اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، حمید محمدپور، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی و فاطمه صحرانشین، عضو شورای مرکزی نشریات وزارت بهداشت به عنوان نمایندگان تشکل های دانشجویی متبوع خود در این دیدار به بیان مواضع و دیدگاه های خود پرداختند.
احمدی: مردم از ثمره مردم سالاری بهرهمند نشدند
سید ایمان احمدی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور، طی سخنانی در این دیدار نکاتی را مطرح کرد.
متن کامل سخنان وی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات، سلام گرم و خالصانه اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور را خدمت حضرتعالی ابلاغ مینمایم.
آقاجان! خیلی دلی بگویم که حسینیه امام خمینی (ره) آرامش بخش قلب متالم و چشمهای نگران همه ماست، هر چند دو سال است کمی دوریم اما بعد منزل نبود در سفر روحانی.
"ساده انگاری حکمرانی"ریشه بسیاری از اختلالات
حضرت آیتالله خامنهای
ایده جمهوری اسلامی، سنگ بنای آرزوهای ملتی شد که جان برکف، برای تحقق آرمانهایی بزرگ، 42 سال پیش به پاخاستند و در میدانهای متعدد، پایمردیشان را برای حفظ آن نشان دادند. دستاوردها و موفقیت های نظام در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، علمی و منطقهای برای ملتی که در اوج فشارهای اقتصادی، حماسه تاریخی تشییع پیکر حاج قاسم را خلق کردند، روشن است و عموم مردم منکر این موفقیتها نیستند. اما این مردم امروز حکومت را با سوالی اساسی مواجه میکنند؛ آیا حق این همه روراستی، ایثارگری، آزادگی و جانبازی به درستی ادا شده است؟
در پاسخ باید گفت که تلقی عمومی درخصوص موفقیت جمهوری اسلامی در حلوفصل برخی مشکلات اساسی مانند عدالت اجتماعی و سامان دادن به اقتصاد کشور مثبت نیست. اینکه چرا دولتهای مختلف با سلایق متنوع و باوجود اختیارات گسترده قوه مجریه، در بهبود پایدار شرایط اقتصادی ناکام بودهاند، نیازمند تامل جدی و ریشهیابی دقیق است. البته باید توجه داشت که نظام مسائل کشور محدود به حوزه اختیارات دولتها نیست و با شدتوضعف، گریبانگیر سایر قوا و بخشها نیز هست.
به زعم ما، ریشه بسیاری از اختلالات نظام، «سادهانگاری حکمرانی» است. اینکه نخبگان و صاحب منصبان، پیچیدگیهای ذاتی حکمرانی را درک نمیکنند آسیبهای این مسئله را در چهار بخش «نظری»، «سیاست گذاری»، «اجرا» و «ساختارهای اقناعی» ایجاد کرده است.
نخست. ساده انگاری در حوزه مبانی نظری
در 42 سال گذشته حوزههای علمیه، دانشگاهها، اندیشکدههای متعدد حاکمیتی و مجموعه نخبگان، در حوزه شعارها و آرمانهای اساسی انقلاب، خصوصا عدالت و آزادی توفیقی در نظریهپردازی نداشتهاند. در نتیجه هنوز هم تکلیف ما با بسیاری از پدیده های پیچیده در اداره کشور معلوم نیست. تا حدی که شاهد عملکرد متناقض نظام در پیادهسازی سیاستهای کلی هستیم.
فیالمثل در اصل 30 قانون اساسی بر آموزش عمومی رایگان و عدالت آموزشی تاکید شده است. حال آنکه در همین نظام به برخی صاحب منصبان، اجازه استفاده از اموال بیت المال برای تاسیس مدرسه خصوصی داده میشود. ادارهکنندگان مدارس پولی از هر دو جناح سیاسی کشور برای رفتار غلط خود توجیهات تئوریک دارند! وزیرسابق و نماینده مجلس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بلایی بر سر آموزش کشور آوردهاند که امروز حداقل 15درصد آموزش عمومی ما پولی است؛ حتی بیشتر از ایالات متحده و این یعنی از پاپ کاتولیکتر!
فقدان نظریه در حوزه عدالت، یعنی قصه پر غصه خصوصیسازی! تجربه شرکتداری دولتی و دغدغه افزایش بهرهوری بنگاهها، مبنای ابلاغ سیاستهای اصل 44 بود؛. اما فهم سادهانگارانه دولتها از خصوصیسازی، کار را به جایی رساند که بر اساس گزارش مجمع تشخیص، این فرآیند تنها 17 درصد موفقیتآمیز بوده است.
معالاسف هنوز هم تکلیف ما با مقوله خصوصیسازی مشخص نشده و ما در برزخ میان دو ایده ساده انگارانه گرفتاریم! گروهی با دیدن بیکاری کارگران هپکو و هفت تپه منطق دولتیسازی را تجویز میکنند و گروهی هم با دیدن بهرهوری پائین و فساد در شرکتهای دولتی مدافع ادامه خصوصیسازیها هستند.
آزادی در حد کنسرت
حضرت آیت الله خامنهای
«سادهانگاری نظری» در حوزه آزادیهای سیاسی و اجتماعی را میشود در مناظرات انتخابات ادوار ریاستجمهوری دید. وقتی می شود مردم را از دیوار کشیدن در پیادهروها ترساند و با کنسرت و گشت ارشاد، از آنها رای گرفت؛ یعنی از آزادی و استقرار آن درک درست نظری وجود ندارد. سادهانگاری یعنی اینکه مدتی پیش از این، در یکی از برنامههای گفتگو محور صداوسیما مهمان برنامه خطا کرد، آقایان مجری برنامه را اخراج کردند! یاللعجب!
خروجی تلاشها در تدوین و تکمیل سازمان نظری جمهوری اسلامی باید این باشد که در حوزههای عدالت و آزادی فهمید کدام مکتب، کدام الگو و کدام ایده، راهبرد اصلی است. آیا به واسطه خلاء این سازمان نظری نیست، که جدال روزانه میان گروههای بیمبنا در حوزه عدالت، موضوعیت پیدا کرده است؟ و تاسف بارتر سطح سخیف این مجادله میان منبریها و پامنبریهاست؛ مثلا اینکه علی (ع) را عدالتخواهان کشتند یا علی را به خاطر عدالتش شهید کردند؟
عدالتخواهی پروژهای، امنیتی
آنجا که فقدان یک نظم تئوریک در مسئله عدالت وجود داشته باشد، عدالتخواهی نیز دچار ساده انگاری میشود. عدالتخواهی ساختارمند جای خود را به عدالتخواهی پروژهای و اطلاعاتی امنیتی میدهد. ویژگی بارز این نگرش بن بست نمایی است. در تحلیل آنها همه چیز سیاه است. همه چیز آلوده است.
تا آنجا که در روز قدس، مشکلات داخلی جمهوری اسلامی را در کنار جنایات کثیفترین ابنا بشر قرار میدهند. اینگونه ظلم میکنند و دم از عدالت هم میزنند. پایان این تندروی غیر عاقلانه سرنوشت دولتی است که با شعار عدالت آمد اما مروج بانکهای خصوصی شد. حزب اللهی بود اما امروز مهمان رسانههای انگلیسی است. تناقض پایان ساده انگاری و انفعال پایان تندروی است.
دو. سادهانگاری در سیاستگذاری
پدیدههایی چون سند الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت، سند چشمانداز 20 ساله و برنامههای ششگانه توسعه با وجود استفاده از همه ظرفیتهای علمی، حقوقی و تقنینی کشور، به دلیل حاکمیت روح سادهانگاری در پیشبینیها و برنامهریزیها، به لیست آرزویهای محقق نشده ملت افزوده میشوند!
تقلیل مدیریت فضای مجازی به فیلترینگ
رهبری عزیز!
بارها در همین جلسه در خصوص عملکرد برخی از شوراهای عالی صحبت شده است. آیا واقعا می شود با سالی چهار یا پنج جلسه، فضای مجازی و تحولات پرشتابش را مدیریت کرد؟ آیا تقلیل دادن مدیریت فضای مجازی به فیلترینگ و بیاعتنایی به کارکردهای گسترده شبکههای اجتماعی، مصداق عینی «ساده انگاری در سیاست گذاری» نیست؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیبی که حداقل نیمی از اعضایش، انگیزه و وقت لازم را برای حضور در شورا ندارند، امروز فقط زینتالمجالس است. به سان بازیها و لجبازیهای کودکانه، رئیس شورا با برخی اعضا دعوا دارد و مصوبات شورا را لازم الاجرا نمیداند.
قرار بود شورای عالی انقلاب فرهنگی، سکاندار تحول در اکوسیستم فرهنگی کشور باشد؛ اما عملکرد شورا، عبارت «انقلاب فرهنگی» را از مفهوم، تهی کرده است! البته ما از حضرتعالی یک سوال هم داریم: به نظر شما آیا تحول و جوانگرایی در شوراهای عالی ضرورت دارد؟ اگر بله، چگونه ممکن است؟ مواجهه غریزی با امر سیاسی را، می توان در مصوبه ی اخیر انتخاباتی شورای نگهبان به وضوح مشاهده کرد. این نهاد با نگاهی ساده انگارانه برای جلوگیری از ثبتنامهای فلهای و پرتعداد، انتخابات را با حرکات نسنجیده وارد دوگانه های سیاسی بی فایده میکند.
دولت یازدهم و دوازدهم مصداق عینی سادهانگاری
سه. سادهسازی در اجرا
بخش عمده پیچیدگیهای حکمرانی معطوف به حوزه اجراست. حوزه اجرا ایستادگی بر اصول میطلبد و اصلاح طلبی در روشها! بدون شک میتوان، تجربه مدیریت صبح جمعه ای دولتهای یازدهم و دوازدهم را به عنوان مصداق عینی «سادهانگاری» ذیل سرفصل بی کفایتی در دانشگاهها تدریس کرد.
از ماجرای پیک چهارم کرونا که همین چند هفته اخیر با سهلانگاری محض رئیس ستاد ملی کرونا، کشور را به ورطه بحرانی کشاند تا فاجعه آبان 98 که لبخندهای گزنده رئیسجمهور، اندوه و تاسف مردم را دو چندان کرد؛ نگاه سطحی، بدون برنامه و بدون توجه به نظرات کارشناسی مسئولین کلان کشور را به رخ کشید.
ماجرای مدیریت اقتصاد کشور هم در همه این سالها دچار این معضل مزمن بود؛ نه فقط بازار سکه، ارز و بورس که حتی در بازار مرغ و روغن و سایر مایحتاج ضروری مردم هم خبری از تدبیر نبود.
نمونه دیگر همین سادهسازیها در زمان اجرای تنها ایده دولت کنونی، گریبانگیر ملت شد. مذاکره، این تنها ارمغان دولت یازدهم به واسطه درک غلط و فهم نادرست از شرایط کشور تا پایان دولت دوازدهم هم آورده خاصی برای ایران و ایرانی نداشت. شوربختانه انتشار یک فایل صوتی از وزیرامورخارجه نشان داد آقایان نه تنها انقلابی نیستند، بلکه اصول اولیه دیپلماسی را هم نمی دانند و هنوز از رویکرد غلط خود در نگاه خوشبینانه به غرب باز نگشتهاند.
دیروز آقایان می گفتند برجام را خدا آورده اما امروز که خروجی سالها تلاش و ادعای ایشان شکست خورده حتی حاضر نیستند، مسئولیتش را قبول کنند و با فریب کاری یا رهبری را مقصر می نامند یا مرد میدان را. در تایید دکترین میدان، چه گزاره ای محکم تر از حکمت امیرالمومنین که فرمود هرکس با دشمنش در زمین خود بجنگد، ذلیل خواهد شد. تراژدی امروز افغانستان می توانست در هریک از شهرهای ایران اتفاق بیفتد اما مرد میدان اجازه نداد.
شهامت داشته باشید مسئولیت"وزیر برجام"را بپذیرید
آقایان! ما مسئولیت حاج قاسم و کارنامهاش را تا ابد قبول می کنیم. شما هم شهامت داشته باشید مسئولیت ظریف یا بهتر بگویم «وزیر برجام» و کارنامهاش را قبول کنید.
چهار. سادهسازی در ساختارهای اقناعی
این بخش را با صداوسیمایی آغاز میکنیم که خود «یکی داستانست پر آب چشم!». این تصور ناشیانه که به وسیله نپرداختن به اتفاقات و پدیده های خبری آن، مسئله از موضوعیت ساقط میشود، یکی دیگر از سطوح ساده سازی و به نوعی بزرگترین جفای صداوسیما در حق نظام است. مواجهه 20:30وار با مشکلات اقتصادی و معیشتی باعث شده است مرجعیت صداوسیما به عنوان اصلیترین رسانه حاکمیت از بین برود.
رسانه ملی اول باید رسانه باشد و این رسانه بودن یعنی مرجعیت داشتن در حوزههای فکری، سیاسی، خبری و البته سرگرمی. رسانهای مرجعیت پیدا میکند که در حوزه فکر و اندیشه از مسائل روز جامعهاش عقب نباشد، در وادی خبر اهل سانسور و تحریف و جاماندن از تحولات لحظه ای نباشد و در حوزه سیاست عذر محافظهکاری را بخواهد.
مسئله دیگر اختلال در سازمان اقناعی نظام است. جمهوری اسلامی باید بتواند سیاست های کلانش را به عنوان درست ترین تصمیم نزد افکار عمومی جا بیندازد و اذهان مردم را برای اجرایی شدن آن اقناع کند.
حوادث تلخ آبان 98 مثال کاملی از این عدم موفقیت در اقناع افکار عمومی است. و یا ضعف در معرفی و تبیین ضرورت و اهمیت قراردادهای راهبردی نظام نظیر پروژه ایران - چین که منجر به ایجاد سوال و شبهه در افکار عمومی و سودجویی بدخواهان در داخل و خارج از کشور شد.
مردم نتوانستهاند از ثمره مردم سالاری به طور کامل بهرهمند شوند
حضرت آقا
جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات های متعدد، مردم سالاری دینی را نهادینه کرده، اما مردم نتوانستهاند از ثمرات این مردمسالاری به طور کامل بهره مند شوند. به دلیل آنکه هنوز هم میان نخبگان سیاسی کشور در مواجهه با مسئله انتخابات نگاه سادهانگارانه وجود دارد.
ساده انگاری یعنی انتخابات شب امتحانی. یعنی حدود یک ماه به انتخابات مانده است اما مردم هنوز نامزدهای ریاستجمهوریشان را نمی شناسند؛ چه رسد به ایده های اساسی و برنامههایشان. ارائه راه حل های صدروزه، یک ماهه و یک شبه توسط مدیران ارشد نظام موید این نکته است که اساسا از نگاه ایشان، اجرا امری مستقل از منشا نظری تلقی می شود. نتیجتا صف طویل کاندیدانماهایی را مقابل وزارت کشور از نماینده یک دوره ای مجلس تا مدیر دو ساله در سطح میانی کشور می بینیم که تصور منجی بودن برای ایران دارند حال آنکه هیچ تصویری از پیچیدگی مسائل و مشکلات کشور ندارند!
امروز تحول در حکمرانی یک ضرورت است
رهبر معظم انقلاب
به عقیده ما رفت و آمد دولت ها و آدم ها، بدون نوگرایی و بازتعریف سیاست ها، ساختارها و روندها، نمی تواند تغییرات جدی در سازمان حکمرانی و زندگی مردم ایجاد کند. امروز تحول در حکمرانی یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که شایسته است پیرامون آن یک نهضت اندیشه ورزانه شکل بگیرد.
آن هم در شرایطی که اساتید دانشگاهی و مراکز عریض و طویل علوم انسانی ما عموما چنین مسئله ای ندارند یا اگر هم دارند آنچنان گرفته ماجرا ارتقا و مقاله بازی هستند که خروجی خاصی ندارند و روشنفکران دینی و غیر دینی هم درگیر رویای رسولانه خود و دغدغه های فناتیک دهه هفتادشان هستند.
انتخابات 1400 اولین دریچه تحول در حکمرانی
در پایان باید گفت بدون شک انتخابات ریاست جمهوری 1400 باید اولین دریچه تحول در حکمرانی و پایان دادن به ساده انگاری در حکمرانی باشد. لذا پیشنهاد می کنیم دهه پنجم انقلاب، به نام دهه ی "تحول و نوگرایی" نام گذاری شود تا این رهنمودی باشد برای تمام کارگزاران و ارکان و اجزا مدیریت در کشور.
تقی زاده: برخی به دنبال دوقطبی های کاذب برای تاثیرگذاری در انتخابات هستند
وحید تقی زاده، دبیرکل و نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، در این دیدار به نمایندگی از اعضای این اتحادیه دانشجویی سخنانی را مطرح کرد.
متن کامل سخنان وی به شرح ذیل است:
بسم ا... الرحمن الرحیم
یکی از مصیبت های عصر ما این است که اشخاص کم کم جانشین ارزش ها می شوند (شهید مظلوم دکتر بهشتی)
بنده امروز سلام گرم دوستانم، اعضای بزرگترین اتحادیه دانشجویی ایران را محضر شما پدر دلسوز و مهربان اعلام می نمایم، ما امسال در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با توجه به موقعیت خاص تاریخی، یعنی شروع قرن پانزدهم و زیست در سالیان آغازین گام دوم، گفتمانی انتخاب نموده و تلاش کردیم تا این گفتمان به باوری عمومی و اثرگذار حداقل در محیط دانشگاهی تبدیل شود.
از دید ما آنچه که کشور را در گام اول انقلاب فارغ از رفت و آمد انسان ها با سلایق سیاسی مختلف دچار فراز و فرود نموده، قدیمی بودن نرم افزار حکمرانی در کشور و عقب افتادن از تحولات می باشد و در این مسیر معتقدیم اگر حکمرانی در کشور مبتنی بر همه نظریه های مترقی مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، اقتصاد مقاومتی و جهاد علمی در تمام شئون نهادهای اداری کشور تئوریزه و بسط پیدا می کرد، خیلی زودتر از مرحله تشکیل دولت اسلامی گذشته و جامعه ی نمونه اسلامی را تشکیل می دادیم و به عنوان ام القرای جهان اسلام به تمدن نوین اسلامی دست پیدا می کردیم، اما چه کنیم که حکمرانی مبتنی بر تئوری های لیبرالیستی و حکمرانان غربگرا، در طول این 43 سال در بدنه اجرایی کشور با ظاهر اسلامی بر سر کار بوده و مانع تحول حکمرانی در گام اول شدند، پس با توجه به خوانش منویات امام و حضرتعالی گفتمانی انتخاب نمودیم تحت عنوان (تحول حکمرانی درگام دوم انقلاب) و معتقدیم در ادامه مسیر برای پویایی و چابک شدن سیستم اداری کشور باید، یک باز طراحی عملی صورت پذیرد و با اعتماد به ظرفیت جوانانی که روزی با تولید موشک یا روز دیگر با تولید واکسن بومی کرونا به دنبال حفظ جان مردم هستند، نقشه ای نو در انداخت.
پس بر اساس همین گفتمان دغدغه هایی که به ذهن مان می رسد را خدمتتان بیان می نماییم.
1- اقتصاد
آقاجان با وجود تاکیدات هر ساله حضرتعالی بر اقتصاد و تولید داخلی، با وجود این دولت پیر و خسته، وضع معیشتی مردم، هر روز بدترشده و نه چرخ سانتریفیوژ می چرخد نه چرخ معیشت و سیاست های ضد رکود و ضد تورمی دولتی نتیجه ای جز رشد افسارگسیخته نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی نداشته و تلاش های انقلابیون تازه نفس در قوای مقننه و قضاییه نیز چون عزم راسخی در بدنه دولت وجود ندارد به نتیجه قابل قبول برای مردم نمی رسد.
برای ما جای تعجب دارد دولتی که توان تامین مایحتاج ساده مردم مانند مرغ و گوشت را ندارد با چه رویی برای انتخابات پیش رو صحبت از روی کارآمدن دولت سوم تدبیر و امید می نماید.
حضرت آقا در سال گذشته در حرکتی هماهنگ کلیه ارکان نظام با تبلیغات رسمی در صدا و سیما مردم را به بازار سرمایه دعوت نمودند و مردمی که تا دیروز پولشان را در بانک ها می گذاشتند یا با خرید دلار و سکه سرمایه ای برای آینده خود سرمایه گذاری می کردند، با امید و اعتماد به نظام اقتصادی ایران وارد بورس شدند و از سوی دیگر با آزادسازی سهام عدالت قریب بر 50 میلیون ایرانی سهامدار بورس شدند و شد آنچه نباید برای مردم مظلوم اتفاق می افتاد.
تصمیمات خلق الساعه و آزمون و خطا و عدم پشتیبانی محسوس از بازار سرمایه، بلایی بر سر مردم آورد که امروز نه تنها سودی عایدشان نشد بلکه قریب به 40 درصد از اصل سرمایه شان نابود شده، چه کسی پاسخگوی این بی اعتمادی ایجاد شده خواهد بود؟
بازاری که می توانست نقدینگی را برای مجموعه های تولیدی و صنعتی با مشارکت مردم فراهم کند امروز به کابوس هر روزه ملت ایران تبدیل شده و جلسات بی نتیجه آقایان که اتفاق عینی را در بازگشت امید به ملت رغم نمی زند، نتیجه ای جز فرار سرمایه ی ملت به سمت بازار های مالی خارجی و خروج ارز از کشور در پی نخواهد داشت، یعنی مشکل که حل نشد اوضاع بدتر هم شد.
2- جوانان
رهبرا با وجود تاکید حضرتعالی بر جوانگرایی متاسفانه به جای آنکه در سازوکاری شفاف، جوانان متخصص و متعهدی که در گوشه و کنار کشور، شانه های خود را در زیر بار مشکلات کشور قرار داده اند از ظرفیت شان استفاده شود، کیف کش ها و نوچه های رجال سیاسی مسئولیت ها را یکی پس از دیگری مانند گندم درو می کنند و در ولع کسب مسئولیت ها، هر مسئولیت را پله مسئولیت بعدی می کنند و اسفناک که نام جوانان مومن و انقلابی را نیز برخود یدک می کشند، از جنابعالی ملتمسانه تقاضا داریم حداقل دستگاه های ذیل خودتان ضمن شفاف کردن ساختار جذب و ارتقای نیرو، حق جوانان متخصص و متعهد به خصوص شهرستانی ها را پایمال نکرده و تغییری در شیوه جوانگرایی خود اعمال نمایند.
3- سربازی
در یک سال گذشته بعد از توهین به سرباز شمالی و سیلی خوردن سرباز تهرانی، دوباره موج اعتراضات نسبت به مدل کنونی سربازی در بین جوانان فراگیر شد. کشوری که می تواند از توان جوانان اش در جهاد اقتصادی، جنگ نرم و جهاد علمی استفاده کند چرا در حد کارهای ابتدایی که بعضا تاثیری هم در تامین امنیت کشور ندارند از ظرفیت جوانان استفاده می کند، بارها مطالبات و خواسته به حق جوانان درباره تغییر شیوه کنونی سربازی در کشور را خدمت مسئولین امر گفته ایم، اما تا به امروز توجهی به این مطالبه عمومی جوانان نشده است، لطفا شما تدبیری نمایید.
4- خانواده
از سالهای اول انقلاب، توجه به زنان سرپرست خانوار مسئله مهمی بوده و این زنان فداکار علاوه بر نقش مادری، تامین معیشت خانواده را نیز بر دوش می کشند، اما متاسفانه برخوردهای سطحی و سلیقه ای به حوزه زنان و خانواده و کافی نبودن حمایت های دولتی موجب هجمه علیه نظام شده است. در اینجا خواهشمندیم ضمن تاکید به مسئولین، بر اجرای بند «ت» ماده 80 قانون برنامه ششم توسعه، تاکید جدی برای توجه بیشتر به این گروه از اجتماع نیز نمایید.
5- مبانی
آقاجان در سال گذشته سعی نمودیم با وجود لغو شدن اکثر دوره های حضوری دانشجویی از ظرفیت فضای مجازی برای تعمیق مبانی اسلام و انقلاب استفاده نموده ایم، اما با یک سوال جدی مواجه شده ایم.
سوال) جریان دانشجویی مسلمان در کنار مطالعه بیانات و منویات حضرت امام راحل و حضرتعالی به منظور فهم بیشتر مفاهیم بر روی کتب شهید مطهری، شهید بهشتی و مرحوم مصباح یزدی وقت می گذاشت، اما در سالیان اخیر با توجه به شکاف نسلی و متفاوت شدن شبهات و دغدغه های دینی و انقلابی نسل جوان، از جنابعالی خواهشمندیم به دلیل تسلط و آشنایی با نسل جدید حوزویان، از بین ایشان فرد یا افرادی را که بتوان به ایشان و کتبشان در تبیین مبانی اسلام و انقلاب رجوع نمود، معرفی فرمایید؟
6- بین الملل
در روزهای اخیر نیز دیدیم و شنیدیم که آشناهای دولت با هدف تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری 1400 سعی نمودند برای خود کلاهی بافته و جناح سیاسی شان را در تقابل با حاج قاسم، در یک دو قطبی خیالی، آبرومند سازند.
مدعیان دنیاشناسی! کجای دنیا، مسئولین بر چهره قهرمان ملی قلوب مردم شان چنگ می زنند؟ کجای دنیا وقتی رزمندگان غیور یک ملت که به صورت مستشاری یا به دعوت دولت های دیگر در خط مقدم در حال جانفشفانی و جهاد هستند را با نیش و کنایه دلسرد می کنند؟ بترسید از روزی که مصونیت های سیاسی و حقوقی برای شما برداشته شود.
7- فضای مجازی
حضرت آقا با شیوع ویروس کرونا، استفاده از فضای مجازی افزایش یافته و به خصوص میزان استفاده از آن به دلیل مجازی شدن مقوله آموزش برای نسل دهه هشتاد و نودی ها به فراگیری آن افزوده است و تمام دستگاه های عریض و طویلی که قرار بوده برای ساماندهی فضای مجازی با حمایت های مادی اقدام قابل توجهی صورت دهند، نه تنها موفق نبوده اند، بلکه هر روز شاهد از دست رفتن سنگرهای مقاومت در فضای مجازی می باشیم.
رهبرا! خرمشهرهای مجازی در حال سقوط است و پاوه و آبادان مجازی در حصر به سر می برند. برآورد ما این است که کاری از نیروهای رزمنده و خودجوش دیگر بر نمی آید و تا زمانی که مسئولین کنونی، طرحی نو برای آفند و پدافند در فضای مجازی طراحی ننمایند تغییری در صحنه رقابت و جنگ نرم در فضای مجازی ظهور و بروز پیدا نمی کند.
8- انتخابات
انتخابات به مانند بهار است و حضور مردم لازمه قوام سیاست، اما آن چیزی که می تواند میوه های این باغ را سرما زده کند، ناامیدی و بی اعتمادی مردم از آینده است. در این میان گروه های بسیاری در وین و آلبانی و بعضا در داخل کشور در تلاش هستند با ایجاد دو قطبی های کاذب و القاء فضای نا امیدی به نقشه های شوم خود در مورد آینده کشور جامه عمل بپوشانند. در همین راستا اتاق فکر های آقایان چندصباحی است در خارج از کشور تشکیل شده و دوباره مافیا می خواهند خود را به جای شهروند جا زده و با شرطی کردن مسائل کشور خسارت جبران ناپذیری به کشور وارد نمایند.
کشتی بان را سیاستی دگر باید دولت گام دومی با رویکرد انقلابی و ضد فساد که سابقه این امر را در رزومه خود داشته باشد دوای درد این روزهای کشور است.
رواند: عدم حضور نماینده جهادگران در تصمیم گیری های کلان آسیب زاست
فاطمه راوند، نماینده جهادگران عرصه سلامت و خدمت در این دیدار سخنانی را مطرح کرد.
متن کامل سخنان وی به شرح ذیل است:
سلام بر امام جانهایمان؛ آقا جان اجازه میفرمایید؟ بسم الله الرحمن الرحیم
بنده فاطمه راوند دانشجوی پزشکی دانشگاه شاهد به نمایندگی از جهادگران عرصه سلامت و خدمت اینجا هستم تا دغدغههایی را خدمت شما عرض کنم. همان جهادگران گمنامی که تا پای جان به کمک کادر شریف درمان رفتند و بار دیگر جلوههایی از گذشت و فداکاری را در معرض ظهور گذاشتند، مثل جهادگر آسمانی "کسری اسماعیلی" دانشجوی پزشکی که در راه رساندن خدمات پزشکی به دور افتادهترین نقاط کشور به شهادت رسید.
امسال هم کرونا و گرانیها بهم گره خورد و بهانههای دولت را برای توجیه وضعیت اقتصادی ناشی از سو مدیریت فراهم کرد. نمیدانم اگر این کرونا نبود کدامین بهانه قرار بود عملکرد منفعلانهی سالهای پایانی دولت را توجیه کند!
بگذریم در همین کرونا بازار، اما جهادیها هرجا که بودند همتشان را بیشتر کردند تا سفرهی مردم خالی نماند.
تا در بیمارستانها بیماری بی یار و همراه نماند...
تا در غسالخانهها میتی بدون غسل کفن نماند...
تا کاسبهای بازاری که بساطشان هرچند وقت یکبار برای رعایت پروتکلها تعطیل میشود بی روزی نمانند...
تا دانش اموزان کم برخوردار و دل شکسته از نبود گوشی هوشمند برای شرکت در طرح شاد بدون گوشی وتبلت نا شاد نمانند...
اری شما که فرمان مواسات دادید؛ سیل جهادیها پر شورتر از گذشته جان تازهای گرفت تا هرچه نا کارامدی ستاد مبارزه با کرونا برای اعمال پروتکلها بیشتر میشد و راه شمال و ترکیه و تورهای تفریحی هم پر رونق تر به همان میزان عزم بچه جهادیها برای مبارزه با نا کارمدیها نیز راسختر می گشت. راستی این روزها چه قدر جای مرد میدان، حاج قاسم عزیزمان، خالی است که علاوه بر حضور پرتلاش در حفظ امنیت کشور برای حل مشکلات معیشتی مردم و مکافات کرونا مثل سیل خوزستان به خط بزند و نشان دهد که حل مشکلات مردم از پشت وبکمهای ستاد ملی کرونا و هیات دولت رقم نمیخورد.
البته اگر عملکرد دولت در هر زمینهای مورد نقد باشد شکر خدا در زمینه محرومیت زایی عملکرد درخشانی داشته و عرصه را برای فعالیت روزافزون و بدون پایان گروههای جهادی فراهم آورده است.
فارغ از این مزاح، ای کاش متوجه بودیم که بعد از گذشت بیش40 سال این فخر نیست که ما هر روز از آمار اردوهای جهادی برای حل مشکلات بشاگردها؛ در رسانهها صحبت میکنیم. در حالیکه اگر دولت مردانمان، مردانه در میدان بودند و با تأسی از مکتب مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام کمر همتشان را محکمتر میبستند و با تدبیر و عمل منصفانه تری، چارهای برای حال روزگار محرومان میکردند، ما امروز در جامعهی اسلامی شاهد گسترش روز افزون فقر در شهرهای بزرگ و کوچک کشور عزیزمان نبودیم. سال هاست که حرکت جهادی در کشور به خوبی پیش میرود؛ ولی هنوز نتوانستیم به این آرمان دست پیدا کنیم که اکثر دانشجویان، فارغ از هر سلیقه سیاسی و اعتقادی که دارند به جمع جهادگران بپیوندند.
یکی از موانع تحقق این آرمان، نبود روحیه جهادی در بین برخی اساتید و مدیران دانشگاهی است که کار جهادی را، کاری ضروری نمیدانند.
اگر این بصیرت در میان اکثر اساتید و دانشگاههای ما وجود داشت، که ارزش یک دانشجو «صرفا» به تعداد مقالات و معدل تحصیلی نیست، بلکه در کنار همه این موارد، ارزش دانشجو به این است که مسائل جامعه را به درستی بشناسد و در جهت برطرف کردن آنها، راه حل داشته باشد؛ ما شاهد دانشگاههایی خواهیم بود که بازوی دولت در حل مشکلات جامعه است و بعضا یک نگاه انتزاعی به مشکلات مردم نخواهد داشت!
چه بسا اگر روزی برسد که روحیه جهادی و خدمت خالصانه به دور از شعارزدگی و حرکت نمایشی در دل و جان کارگزاران آموزشی و مسئولین کشور ریشه بدواند، دانشجویان نیز متاثر از این روحیه، پیش قدم حرکتهای جهادی خواهند شد و این جاست که با شکلگیری تفکر جهادی در اکثر دانشجویان این تفکر به جامعه هم منتقل میشود و ما شاهد یک حرکت جهادی ملی برای حل مشکلات کشور خواهیم بود؛ اما نباید غافل از این باشیم که همگام با ترویج روحیه جهادی در بین مردم به اصلاح ساختارهای فعلی و متولی حرکتهای جهادی بپردازیم؛ چرا که این ساختارها هنوز نتوانستهاند همه مردم با سلیقههای متفاوت سیاسی، اما با دغدغههای انسانی و ملی را جذب و تمرکز در حرکتهای جهادی کنند.
در بخش پایانی صحبت هایم یادآور میشوم: همانطور که سال گذشته توسط نماینده گروههای جهادی مطرح گردید، عدم حضور نماینده حرکتهای مردمی در مجامع تصمیمگیر، معضلی است که وجود داشته است که البته با عنایت شما، حضور جهادیها در یک سال اخیر در این نهادها بهبود پیدا کرده است؛ اما متاسفانه به همینجا ختم شده و ما شاهد حضور نماینده جهادگران در جلسات تصمیمگیری کلان بین نهادی نیستیم؛ و به همین دلیل است که بعضا تصمیمات سطحی برای رفع مشکلات ریشهای مردمی گرفته میشود. مثل کارتهای هدیه و اعطای وامهای بیبرنامه
آقاجان؛ بچههای جهادی اگه داوطلبانه در میدون میان، فقط برای بهبود اوضاع و احوال همنوعاشونه و توقع لوح تقدیر و تشکر ندارن بلکه دوس دارن تجربیات و نظرات تخصصی شون در سطح کلان تصمیم گیریها استفاده بشه.
در آخر آقا جان ممنونیم که همیشه برای ما جوانان، سنگ صبور و گوش شنوا برای دردها و دغدغههایمان هستید، تا اگر جایی بساط کوتاهی و کم لطفی هم برپاست، دلمان خوش باشد که جایی هست تا بساط دردو دلمان را با گوش جان خریدار باشد.
محمدپور: تسهیل سازوکارهای جمهوریتی مهمترین عامل امیدآفرینی است
حمید محمدپور، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در این دیدار به نمایندگی از اعضای این اتحادیه دانشجویی سخنانی را مطرح کرد.
متن سخنان وی به شرح ذیل است:
از مهمترین مسائل پرداختهشده در بیانیه گام دوم، نظریه نظام انقلابی است. نظامی که ضمن پافشاری بر ارزشها، از انقلاب در زمینههای معیوبش ابایی ندارد. منظور از «نظام» نظم سیاسی و دیوانسالاریهاست و مفهوم «انقلابی» نیز به دو معنا اشاره دارد؛ یکی پایبندی به مبانی انقلاب و دیگری تغییر پیدرپی بهسمت وضع مطلوب. اما بیم آن میرود که در دوگانه دیوانسالاری و نظام امتوامامت؛ دیوانسالاری اولی شود و خواست خواص و سیاسیون بر رضایت عوام و مستضعفین غلبهکند.
این نیز از نبوغ امام بود که ولایتفقیه را بهعنوان ضامن نظام انقلابی در راس جمهوری اسلامی طراحی کرد. ما نیز امروز اینجاییم تا از موانع مسیر تحقق این نظام، چارهجویی کنیم:
مانعی بهنام اصالت ثبات!
امروز نهتنها تغییر و انقلاب دائمی اصالت ندارد بلکه حفظ وضع موجود در برخی مسئولین مشاهدهمیشود؛ هر چند رهبری و بعضی دیگر، اصلیترین مدافعان نظریه نظام انقلابی باشند. این موضوع در دو ساحت اصالت افراد و اصالت ساختارها مطرح است.
در وضعی که برخلاف رویه نظام انقلابی، ثبات، اصالت مییابد؛ آرمانها بهپای مصلحت افراد ذبح میشوند. مبنای کارها صرفا بر اعتماد به افراد و گزارشهایشان گذاشته میشود. افراد هرکاری میخواهند میکنند؛ اما هیچ برخوردی با آنها نمیشود؛ در صورتی که مدیران صرفا ابزاری برای پیشروی بهسوی آرمانها هستند.
در وضعیت اصالت ثبات، قانون نانوشتهی بقای مدیر برقرار است؛ هیچ مدیری از صندلیاش برنمیخیزد مگر بهقصد جلوس بر صندلی دیگر! ما امروز با پدیدهای مواجهایم که میتوان آن را «کاپیتولاسیون مدیران نالایق نظام» نامید! گویی اینان همواره در مصونیت قضایی و سیاسیاند!
در موارد دیگری نیز، این ساختارها و قوانین هستند که اصالت پیداکردهاند؛ بهنحوی که تغییر آنها امری نشدنی فرض میشود! درصورتیکه در نظام انقلابی بازنگری در ساختارها و قوانین باید امری عادی باشد. درچنین شرایطیاست که مثلا صحبت از بازنگری در قانون سربازی تابو انگاشته میشود و بعد از سالها، ارادهای برای بازنگریاش وجود ندارد.
نبود نهاد ارزیاب در حوزه تحقق اهداف:
اصلاح سازوکار حکمرانی در سه ساحت انتصابات، برنامهها و نظارت بر حسن اجرا خلاصه میشود. دو مورد اول را سالیان گذشته بهتفصیل بیان کردیم و در ادامه به اهمیت ارزیابی میپردازیم.
از مهمترین موانع سازوکار حکمرانی آناست که هیچ نهاد مختار و موثری وجود ندارد که محتوای اجرای سیاستهای کلان و میزان نیل به اهدافشان را بسنجد؛ نه صرف بررسی انجام تشریفات قانونی!
اینکه آیا اساسا بهسمت آن سیاستها حرکت میشود یا درخلاف آنها. اینکه اگر مشکلی در سیاست وجود داشت در آن بازنگری شود. اما متاسفانه یا نهادی وجود ندارد یا عملکرد آنها به گزارشدهیهای بیاثر به مقامات محدودشدهاست.
مجموعههایی همچون دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی، سازمان بازرسی و کمیسیون اصل نود که صرفا مسئول بررسی عدموقوع فساد هستند. از آن سو شورای نظارت بر صداوسیما خروجی ملموسی که میزان نیل به اهداف را سنجیده باشد؛ در کارنامه ندارد. در قوه قضائیه هم اساسا هیچ نهاد ارزیاب مستقل از مجریان، که بر میزان تحقق اهداف نظارت کند؛ وجود ندارد!
پس از گذشت ده سال از ابلاغ سند تحول در آموزشوپرورش در حالی که شورای عالی آموزشوپرورش موظف بوده هر سال یک گزارش ارائه کند، تاکنون هیچ گزارشی ارائه نکردهاست! در یک مورد نادر نیز که مرکز ارزیابی سیاستهای کلی نظام سنتشکنی کرده و گزارشی از میزان تحقق اهداف، درمورد خصوصسازی ارائه نموده و آن را شکستخورده ارزیابی کرده؛ نهتنها هیچ ضمانت اجرایی برای اعمال آن و بازگشت از بیراهه خصوصیسازی وجود نداشته بلکه ارزیابی مذکور به مذاق آقای آقامحمدی، دبیر هیئتعالی نظارت بر سیاستهای کلی نظام، خوش نیامده و آن مرکز به انزوا کشاندهشدهاست! بهعبارتدیگر فردی منتسب به دفتر رهبری مانع تحقق وظیفه مهم رهبری در اصل 110 قانون اساسی شدهاست!
از این رو باید گفت در ارزیابی پسینی ضعف جدی وجود دارد. سندهایی به نگارش درمیآید اما در مرحله اجرا پایش درخوری از آنچه در واقعیت رخ میدهد بهعمل نمیآید.
احیاء جمهوریت:
از شما آموختهایم که نظر مردم در هر شرایطی مفید و لازم است اما نگاه منحط به جمهوریت در فضای حکمرانیمان بهگونهایاست که نقش مردم تنها در روز انتخابات، راهپیمایی و مواسات یادآوری میشود؛ حال آنکه نظام انقلابی باید در تمام سطوح برای تهیه سازوکار بهجهت احراز و اعمال خواست مردم تمهیداتی بیندیشد.
در یک نظام انقلابی مردم باید بتوانند در توقف یک سیاست و عزل یک مسئول مستقیما نقش بیافرینند. برای این منظور نیز باید مقدمات لازم برای رصد و نظارت همچون شفافیت وجودداشتهباشند. اینها فقط ابتدائیات نظام انقلابی است حال آنکه مسئله جمهوریت علاوه بر عقبماندگی، از تبعیض نیز رنج میبرد؛ درحالی که بسیاری از بهرهمندان همچون وکلا و پزشکان بهسهولت توان تشکلیابی و استیفای حقوقشان را دارند؛ مستضعفانی همچون کارگران و رانندگان از تشکلیابی برای دفاع از بدیهیترین حقوقشان نیز عاجزند!
مردم وقتی امیدوار میشوند که خود را در تغییر وضع موجود توانا ببینند. اساسا گسترش ابزار و تسهیل سازوکارهای جمهوریتی، خود از مهمترین عوامل امیدآفرینی در بین مردم خواهدبود.
هر سیاستی که اجرا میشود بر بخشی از مردم یا همه آنها اعمال میگردد. آیا اساسا نظر و روایت این افراد از آنچه که بهموجب این سیاستها بر آنان میگذرد؛ در سازوکار حکمرانی اهمیتی دارد؟ فیالمثل مصائب کارگران، معلمان و سربازان از سیاستهایی که بر ایشان اعمال میشود چه نقشی در بازاندیشی آن سیاستها داشته است؟ حالات نگران کننده دیگری نیز به نظر میرسد که گویی حاکمیت، انعطاف در برابر عرف و خواسته مردم را معادل با انفعال در مقابل آنان میپندارد و از اجرای آن سخت برحذر است!
سه موردی که شرح داده شد از لوازم اصلی مسیر تحقق نظام انقلابی است؛ در ادامه به چند مانع مهم در این مسیر اشارهخواهیمکرد:
تصور غلط از ولایتفقیه
از موانع جدی تغییر در نظام حکمرانی، قرائت اشتباه از ولایتفقیه و نظام امتوامامت است. امامین انقلاب خود به ما آموختهاند که رابطه امتوامامت یک رابطه رفتوبرگشتی است. میتوان نظری مغایر با ولیفقیه داشت و برای بهکرسینشاندن آن با ایشان وارد گفتوگو شد. مگرنهآنکه ولیفقیه امروز نیز هنگام تلاش برای استیضاح بنیصدر، رابطهای چنین، با امامش داشت و در پایان نیز نظری که ابتدائا امام همراه آن نبود؛ عملی شد؟ یا مگر ولیفقیه امروز همان رئیسجمهور سال 64 نیست که هنگام اختلافنظر با امام برای انتخاب نخستوزیر دولتش، تنها حاضر به پذیرش «حکم» امام میشد و نه «نظر» او؟!
آقاجان!
در شرایطی که نقد نظرات و احکام رهبری و تلاش برای تغییر آنها معادل ضدیت با ولایتفقیه شمردهمیشود؛ جامعه به یک ریاکاری سودجویانه سوقدادهمیشود. جامعهای که در آن بهابتدای هر سیاست تبعیضآمیزی یک «طبق منویات مقاممعظمرهبری..» میافزایند و آسودهخاطر از هرگونه نقدی، یکهتازی میکنند.
درچنین جامعهایاست که احدی پیرامون تبعات سهمگین طرح کاهش فرزندآوری لامتاکام سخن نمیگوید تا آنجاکه خود رهبری ورود کند و عذر بخواهد. در چنین جامعهایاست که در پاسخ به نقد برجام میشنویم: «هیس! برجام سیاست نظام است». در چنین جامعهایاست که وقتی میپرسیم آقایان اینبار در وین چه میفروشید؟ میشنویمکه «ساکت! مگر میشود بدون خواست رهبری کاری بشود!»
شاید لازم باشد بهمنظور جلوگیری از تقویت چنین بدعتی در میان امت حزبالله، امام امت، خود در مواقعی ورود کنند و اصول مسلم نظام امتوامامت را یادآوری کنند.
چالشهای دفتر رهبری:
در سال گذشته، انتقاداتی نسبت به دفتر رهبری عرض شد که فرمودید معاونین دفتر پاسخگو باشند. سهتن از معاونین دفتر پاسخگوی سوالاتمان شدند؛ لکن لااقل در بخش قابل توجهی از موارد، اقناعی حاصل نشد.
(حضرتآقا گزارش تفصیلی از جلسات و آسیبشناسی جامعمون از دفتر هم ماه گذشته تقدیم دفتر شده)
حضرت آقا بهنظر میرسد دفتر نیز از اغلب چالشهای نظام انقلابی که در ابتدا ذکر شد؛ در امان نبوده. فیالمثل هفتسال پیش برای اولینبار در صداوسیما خط مشیای از طرف دفتر برای سازمان تدوینشده؛ لکن پس از حضور دو رئیس در سازمان بر اساس گفتههای آقای حسین محمدی، ارزیابی دقیقی از میزان تحقق اهداف آن وجود ندارد؛ و بدیهیاست در شرایطی که رئیس سازمان از عدم برکناری و حتی عدم ارزیابی جدی خود آسوده خاطر است؛ زبان نظام اینگونه الکن باشد؛ و دقیقا اصالت ثبات چیزی جز این نیست!
یکی از مشکلات موجود در غیاب نظام انقلابی، اتلاف ظرفیتهاست. هنگامی که نظام انقلابی آنطور که باید در دفتر رهبری پیاده نمیشود؛ ظرفیتی که تلف میشود؛ ظرفیت خود رهبری است. ازآنسو، بستر اولیه تحقق ظرفیت رهبری، دفتر رهبری است! لکن این بستر بیش از آنکه این ظرفیت را شکوفا کند؛ بعضا موجب اتلاف آن است. این دفتر آماده برداشتن گام دوم انقلاب نیست؛ دفتر بهوضوح نیازمند خانهتکانیاست.
و در آخر باید گفت؛ ما عدالتخواهان خود را از امیدوارترین افراد نسبت به آینده انقلاباسلامی میدانیم و از همین روست که برای اصلاح و پیشرفت آن ملاحظه احدی را نمیکنیم. هرآنچه گفتهشد از سر نگرانی برای آرمانهای انقلابی است که عزیزترین جانها همچون دویستهزار جوان رعنا در دفاعمقدس، مدافعین مظلوم حرم، شهدای هستهای، سلیمانیها و ابومهدیها فدایش شدهاند و تا ابد با موانع داخلی و خارجی اعتلای آن در ستیز خواهیمبود.