یک‌شنبه 4 آذر 1403

عبدالحسین خسروپناه؛ از نویسنده قبسات تا نظریه‌پرداز فلسفه اسلامی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
عبدالحسین خسروپناه؛ از نویسنده قبسات تا نظریه‌پرداز فلسفه اسلامی

انتخاب یک متخصص فلسفه و کلام اسلامی به جای یک متخصص جامعه‌شناسی ارتباطات نشانه رویکرد جدیدی در تصمیم‌گیری فرهنگی حاکمیت است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهاد‌های حاکمیتی جمهوری اسلامی است که گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شؤون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی را دنبال می‌کند. باید دید آیا سکاندار جدید این شورا با دلبستگی عمیق به علم دینی...

«قبل از انقلاب وقتی در مغازه پدرم خانم‌های بی‌حجاب می‌آمدند من از بالکن مغازه با تیرکمان به پا‌های خانم‌های بدحجاب می‌زدم که چرا پالُخت بیرون آمده‌اند. پدرم نسبت به حجاب حساس بود، اما گفت اگر ضربه‌ای بخورند شرعا ضامن هستی و از این رو تیروکمان را گذاشتم کنار و روی آن‌ها آب می‌ریختم.» این جملات از عبدالحسین خسروپناه به نقل از گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس، این روز‌ها و به مناسبت انتصاب او به سمت دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود. خسروپناه در همان گفتگو می‌گوید: «چون (در زمان شاه) پدرم اجازه نمی‌داد به سینما برویم بنده تاکنون به سینما نرفته ام! بعضی وقت‌ها از بنده درخواست می‌شود برخی از فیلم‌ها را ببینم و نظر دهم، به آن‌ها می‌گویم فیلم‌ها را بیاورید اینجا. به فرزندانم هم توصیه نمی‌کنم به سینما بروند.»

به گزارش اعتماد، پیش‌تر و در اوج بحران کرونا هم اظهارنظر‌های خسروپناه در مورد اعتبار و وجاهت طب سنتی بحث‌برانگیز شده بود، او در گفت‌وگویی ویدیویی گفته بود که سه بار به بیماری کرونا مبتلا شده و هر سه‌بار با دارو‌های سنتی بهبود پیدا کرده. خواندن و شنیدن این حرف‌ها ممکن است برای بخش‌هایی از جامعه تعجب‌برانگیز به نظر برسد، اما نزد اهالی علوم انسانی به ویژه اهل فلسفه تازگی ندارد. ایشان سال‌هاست که با دیدگاه‌ها و مواضع این رییس پیشین موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران آشنایی دارند و خاستگاه‌های فکری و فرهنگی آن را می‌شناسند. در جستار پیش رو می‌کوشیم با بازخوانی مهم‌ترین برهه‌های «زیست‌نامه» عبدالحسین خسروپناه، این ریشه‌ها و خاستگاه‌ها را نشان دهیم.

از دزفول و یزد تا قم و تهران

عبدالحسین خسروپناه، متولد بهمن ماه 1345 دزفول، در زمان انقلاب ایران نوجوانی 12 ساله بود. به نوشته «زیست‌نامه» منتشر شده در سایت رسمی خودش (khosropanah.ir) در هفده سالگی دروس حوزوی را در کنار آموزش متوسطه (رشته تجربی) آغاز کرد. بنابراین او را باید متعلق به نسلی از نوجوانان و جوان‌هایی دانست که بعد از انقلاب، تحت تاثیر شرایط و فضا وارد حوزه‌های علمیه سنتی شدند و به تحصیل در علوم دینی پرداختند. در زیست‌نامه مذکور آمده که خسروپناه جوان «به مدت شش سال در سال 1368 شمسی در مقطع سطح سوم حوزه علمیه فارغ‌التحصیل شد» و در توضیح آن آمده که این علوم را در مدرسه‌های علمیه دزفول، طرزجان یزد و قم نزد اساتید سنتی حوزه فراگرفته است، همزمان در جبهه‌های جنگ حضور یافته و «علاوه بر فعالیت تبلیغی در دوران دفاع مقدس، در عملیات‌های رمضان، محرم، کوشک، بدر، والفجر هشت، کربلای پنج و والفجر ده، به عنوان تک‌تیرانداز و دیدبان شرکت نمود و چندین‌بار با موج انفجار و مصدومیت شیمیایی، راهی بیمارستان شد.»

البته در آن سال‌ها متاثر از فضا و شور و هیجان انقلابی، در حوزه‌های علمیه به ویژه در قم مباحث ایدئولوژیک داغ بود و بسیاری از پژوهشگران و طلاب جوان می‌کوشیدند، برای مقابله با ایدئولوژی‌های چپ‌گرا و به طور کلی فلسفه‌های غربی، در کنار علوم سنتی رایج، به مباحثی که پیش‌تر کمتر به آن‌ها توجه می‌شد، مثل فلسفه و کلام اسلامی بپردازند و مقدماتی از علوم انسانی جدید را هم فرا گیرند.

در چنین شرایطی اساتیدی، چون محمدتقی مصباح‌یزدی، می‌کوشیدند کلیات فلسفه غرب را برای طلاب جوان نقد کنند و در این زمینه برخی چهره‌های جوان‌تر، مثل مصطفی ملکیان ضمن ویرایش و تنظیم درسگفتار‌های ایشان، خودشان هم درسگفتار‌های متعددی در زمینه تاریخ فلسفه غرب، کلام جدید، فلسفه دین و... ارایه می‌کردند. خسروپناه جوان هم از این جلسات بهره‌مند بود، به گونه‌ای که خود در میزگردی که با حضور مصطفی ملکیان در خرداد 1394 در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد، با تاکید بر اینکه با ملکیان مناظره نمی‌کند، گفت: «ازآنجایی که مدتی را از ایشان استفاده علمی کرده‌ام، جسارت نمی‌کنم تا رقیب بحث ایشان باشم، هر چند ما در قم با هم بحث‌هایی داشته‌ایم.»

خسروپناه بعد از طی دوره‌های مقدماتی تحصیلی، دوره خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و از سال 1370 تحصیل در موسسه امام صادق (ع) یا همان مرکز تخصصی کلام در قم را آغاز کرد این مرکز در همین سال با اشراف آیت‌الله جعفر سبحانی تاسیس شد و در بالاترین مقطع آموزش، مدرک سطح چهار ارایه می‌کند. در برخی از نوشتار‌ها و گفتار‌ها خسروپناه رابه استناد این مدرک «دکتر» خطاب می‌کنند، اما در بخشنامه مورخ 20/12/1392، به شماره 124202/5/19 وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، استفاده از عنوان «دکتر» برای دارنده این مدرک، قانونی نیست. حجت‌الاسلام خسروپناه در سال 1374 از این موسسه فارغ‌التحصیل شد و به روایت «زیست‌نامه» مذکور، «از سال 1375 توسط آیت‌الله مدرسیان در دروس فقه و اصول اجازه اجتهاد و نقل حدیث گرفتند.»

نویسنده قبسات و منتقد روشنفکری دینی

عبدالحسین خسروپناه به نوشته رزومه‌ای از او در سایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از سال 1376 تا 1379 مسوول معاونت پژوهشی نهاد رهبری در دانشگاه بوده است. در «زیست‌نامه» او، اشاره‌ای به فعالیت‌هایش در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشده است. این پژوهشگاه در سال 1373 به ریاست آیت‌الله علی‌اکبر رشاد تاسیس شد و حجت‌الاسلام خسروپناه از سال 1379 تا 1384 قائم‌مقام و در همین بازه زمانی مدتی (1379 تا 1382) معاون و یازده سال (از 1379 تا 1390) مدیر گروه فلسفه این پژوهشگاه بوده است و هم‌اکنون نیز استاد تمام گروه فلسفه پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی این پژوهشگاه است.

بسیاری از کتاب‌ها و مقالات او نیز در این پژوهشگاه و مجله مشهور آن یعنی قبسات منتشر شده است. فصلنامه قبسات یکی از نشریات فرهنگی بود که از سال 1375، در جو داغ مباحث کلامی جدید می‌کوشید به پرسش‌ها و مسائلی که روشنفکران دینی مطرح می‌کردند، پاسخ دهد. حضور اندیشمندانی سنتی، چون آیت‌الله جوادی آملی و علامه محمدتقی جعفری در کنار چهره‌هایی، چون غلامعلی حداد عادل، محمدصادق لاریجانی و مهدی گلشنی و نویسندگانی جوان‌تر، چون حمیدرضا آیت‌اللهی، همایون رحمتی، عبدالله نصری و محمدرضا اسدی در این مجله، به خوبی گویای رویکرد و نگاه سنتی آن به کلام و رویکرد انتقادی‌شان به مباحث جدید است.

عنوان مقالات خسروپناه در این مجله نیز موید همراهی او با این دیدگاه است: «آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر» (شماره 28، 1382)، «فرآیند ظهور و بسط نظریه پلورالیستی جان هیک و تهافت‌های آن» (شماره 37، 1384). البته نگاه انتقادی خسروپناه به روشنفکری دینی و روشنفکران، از سایر نوشته‌ها و مقالات او در همان سال‌ها نیز قابل استنباط است، مقالاتی، چون «قبض تجربه نبوی یا بسط آن» (1380، نقد دیدگاه‌های عبدالکریم سروش در بسط تجربه نبوی)، «نقدی بر هرمنوتیک فلسفی» (1380)، «نگاه درون دینی به پلورالیزم دینی» (1376) و کتاب‌هایی، چون «سروش، دین و نواندیشی» (1393) و «سکولاریسم نقابدار: تبیین انتقادی دین‌شناسی عبدالکریم سروش) (در دست انتشار).

ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

در مرداد ماه سال 1390، به یک‌باره و با ارسال نامه‌ای به صورت فکس از کامران دانشجو، وزیر علوم دوره دوم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، غلامرضا اعوانی، استاد پیشکسوت فلسفه پس از سال‌ها از ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برکنار و عبدالحسین خسروپناه به جای او منصوب شد. موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با نام قبلی انجمن حکمت و فلسفه یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین مراکز آموزشی و پژوهشی فلسفه در ایران است که در اوایل دهه 1350 (1353) به همت دکتر سیدحسین نصر تاسیس شد.

در سال‌های پیش از انقلاب این موسسه محل رفت و آمد پژوهشگران فلسفه از سراسر دنیا بود و چهره‌های برجسته‌ای، چون هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو با آن همکاری می‌کردند. بعد از انقلاب این موسسه تا سال 1361 تعطیل شد. پس از آن به همت چهره‌هایی، چون عبدالکریم سروش بار دیگر به فعالیت‌های خود ادامه داد و از سال 1363 زیرنظر وزارت علوم قرار گرفت و در سال 1377 به طور رسمی ثبت و در سال 1380 به موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تغییر نام داد.

موسسه حکمت و فلسفه، در طول دهه‌های هفتاد و هشتاد، تحت ریاست دکتر اعوانی محل حضور شماری از استادان قدیمی و پیشکسوتان فلسفه بود که در دانشگاه‌ها حضور نداشتند، چهره‌هایی، چون دکتر ضیا موحد، دکتر شاپور اعتماد، دکتر حسین معصومی همدانی، بهمن پازوکی و... همچنین در این موسسه کلاس‌ها و جلسات متعدد و متنوعی در حوزه فلسفه و علوم انسانی برگزار می‌شد و چهره‌هایی، چون آیت‌الله محقق داماد و دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در آنجا به تدریس و سخنرانی می‌پرداختند.

با انتصاب عبدالحسین خسروپناه و تغییر نگرش و رویه موسسه، نارضایتی‌های اعضای پیشین هیات علمی آغاز شد. در بدو ورود خسروپناه، حکم اخراج محسن کدیور از موسسه صادر شد. یک سال بعد حکم انفصال از خدمت سروش دباغ، صادر شد. ضیا موحد، تنها عضو هیات علمی حاضر در هیات امنای موسسه، از ترکیب این هیات حذف شد. در نتیجه این تغییرات، شماری از اعضای هیات علمی با مدارکی معتبر از دانشگاه‌های برجسته مثل لاله قدکپور، مهدی نسرین، سعید انواری، نصرالله موسویان و حسین شیخ رضایی از موسسه استعفا دادند یا تقاضای انتقال به جای دیگری را گرفتند و برخی چهره‌های پیشکسوت مثل حسین معصومی همدانی و ضیاء موحد تقاضای بازنشستگی کردند. همکاری موسسه با پژوهشگران شناخته شده‌ای، چون علی معظمی و سید امیر اکرمی نیز قطع شد. همزمان خسروپناه، شعبه جدیدی از موسسه در قم تاسیس کرد و شماری چهره جوان و جدید از دانش‌آموختگان حوزه را که برخی از آن‌ها فارغ‌التحصیل موسسه آموزشی آیت‌الله مصباح‌یزدی با عنوان موسسه امام خمینی (ره) بودند، جذب کرد. برخی از این چهره‌های جوان مثل مهدی عبداللهی و عبدالله محمدی و مهدی عاشوری پیش‌تر سابقه همکاری و نگارش کتاب یا مقاله با خسروپناه را داشتند.

افزایش نارضایتی‌های اعضای هیات علمی و افت نشریه جاویدان خرد در رتبه‌بندی نشریات علمی کشور از دیگر اتفاقات دوران ریاست او بر موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بود. اواخر سال 1396 چند پژوهشگر حوزه فلسفه همچون نصرالله موسویان، حسین شیخ رضایی، امیرحسین خداپرست، امیر صائمی، محسن زمانی (با نام مستعار کسری پناهی)، مریم‌السادات حسینی و سروش دباغ مقالاتی در نقد علمی آثار و دیدگاه‌های عبدالحسین خسروپناه نوشتند و ضمن انتقاد‌های تند و صریح به ضعف آثارش، مدعی انتحال از سوی او شدند. این مقالات در روزنامه شرق و سایت صدانت منتشر شد. واکنش خود خسروپناه به این انتقاد‌ها در ابتدا این بود که «اجازه بدهیدبه این‌گونه نقد‌هایی که با ادبیات سیاسی در روزنامه سیاسی نگاشته می‌شود، پاسخ نگویم»، اما چند روز بعد در نوشته‌ای منتقدان را «اپوزیسیون نظام و انقلاب» خواند. اما مهدی عبداللهی، سرپرست وقت شعبه قم موسسه کوشید به این انتقاد‌ها پاسخ دهد.

یکی از پست‌های «مدیریت» جنابعالی

آذر ماه سال 1397، خبر انتشار نامه‌ای با سربرگ موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، از عبدالحسین خسروپناه خطاب به مدیرکل آموزش و پرورش قم وایرال شد. در این نامه خسروپناه درخواست کرده که برای انتقال همشیره‌اش به «شهر قم و همکاری در یکی از پست‌های مدیریت جنابعالی» همکاری کند. البته این نامه دو ماه پیش‌تر منتشر شده بود.

انتشار این نامه با واکنش‌های فراوانی در فضای عمومی همراه بود، به ویژه که متن نامه به گونه‌ای نوشته شده بود که این کژخوانی را در مخاطب ایجاد می‌کرد که گویی او تقاضای یک پست مدیریتی کرده، در حالی که گویا منظور نویسنده آن است که برای خواهرش که «کارشناس گزینش و معلم شیمی» است، پستی ذیل مدیریت آموزش و پرورش قم درنظر گرفته شود. خسروپناه در ابتدا نسبت به این خبر واکنشی نشان نداد، اما چند روزبعد، این‌چنین توییت کرد: «دوستان می‌گویند چرا در مقابل تخریب معاندان در فضای مجازی از خود دفاع نمی‌کنی گفتم: استاد عرفانم فرمود: ذرهم فی خوضهم یلعبون» (بگذار در ژرفای خود به بازی سرگرم باشند).

بالاخره در 24 دی ماه سال 1397، وزیر علوم دومین دولت حسن روحانی، طی حکمی غلامرضا ذکیانی، استاد فلسفه و حکمت اسلامی (گرایش منطق) دانشگاه علامه طباطبایی را به جای عبدالحسین خسروپناه، به ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منصوب کرد. پس از آن علی‌اکبر ولایتی رییس دانشگاه آزاد اسلامی، خسروپناه را به عنوان «معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی» منصوب کرد.

پست جدید نظریه‌پرداز فلسفه اسلامی

عبدالحسین خسروپناه در پست جدیدش عمدتا به اظهارنظر درباره مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌پرداخت و هر از گاهی خبر انتشار یا بازنشر آثارش به گوش می‌رسید. از او حدود 60 کتاب منتشر شده که از آن میان می‌توان به این عناوین اشاره کرد: منظومه فکری امام خمینی (ره)، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دو دو جلد، پلورالیزم دینی و سیاسی، فلسفه فلسفه اسلامی، فلسفه‌های مضاف در دو مجلد و...

خسروپناه در کنار اظهارنظر‌های سیاسی و اجتماعی، معمولا به مطالب و اظهارنظر‌های روشنفکران دینی، چون عبدالکریم سروش هم پاسخ می‌دهد. او در دی ماه 1399 در گفت‌وگویی با خبرگزاری تسنیم به نقد دیدگاه‌های سروش پرداخت. بعد از اعتراضات اخیر هم خسروپناه در واکنش به نامه عبدالکریم سروش خطاب به مراجع، نامه‌ای تند و تیز با عنوان «بی‌ادب محروم گشت از لطف رب» خطاب به سروش نوشت.

اینک با حکم ابراهیم رییسی، عبدالحسین خسروپناه، واضع نظریه فلسفه فلسفه اسلامی، از مدافعان علم دینی و از منتقدان علوم انسانی جدید و روشنفکران به عنوان دبیر جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده است. او جانشین سید سعیدرضا عاملی شده است، کسی که 5 سال از خسروپناه بزرگ‌تر است، دوره دبیرستان را در امریکا گذرانده و در دانشگاه سکرمنتو در رشته مهندسی مکانیک درس خوانده و سال‌ها بعد هم در دانشگاه‌های دوبلین و لندن در رشته جامعه‌شناسی ارتباطات تحصیل کرده است. عاملی کتاب‌ها و مقالات فراوانی در زمینه ارتباطات و تکنولوژی‌های جدید نوشته است.

انتخاب یک متخصص فلسفه و کلام اسلامی به جای یک متخصص جامعه‌شناسی ارتباطات نشانه رویکرد جدیدی در تصمیم‌گیری فرهنگی حاکمیت است. شورای عالی انقلاب فرهنگی (تاسیس 1363) یکی از نهاد‌های حاکمیتی جمهوری اسلامی است که گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شؤون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی را دنبال می‌کند. باید دید آیا سکاندار جدید این شورا با دلبستگی عمیق به علم دینی در تحقق این اهداف و آرمان‌ها موفق خواهد شد یا خیر.

از میان اخبار

فیلترینگ علیه زندگی عادی

داستان ناتمام پرواز 752