فصل تازه مانور چین در خاورمیانه آغاز شده است؟
اقتصادنیوز: عربستان به خوبی از نفوذ ایران در منطقه آگاه بود و میدانست بهترین راهکار برای حل اختلافهایش با تهران، توسل به اهرم دیپلماسی است. با این همه به باور گروهی دیگر از ناظران حرکت عربستان برای نزدیکی به تهران به واسطه چالشهایی است که شاهزاده در داخل با آن دست به گریبان است، بالاخص آن که او میخواهد تمامی جنبههای زیست سعودیها را اصلاح کند.
به گزارش اقتصادنیوز، هفته گذشته در جریان تحولی که جهان را به شکلی استعاری، در قاب دوگانهای تعریف کرد، سعودیها نهتنها روابط دیپلماتیک خود را با ایران احیا کردند، بلکه دو بازیگر (تهران و ریاض) از سرنوشت مشترک و واحد خود گفتند. نزدیکی میان ریاض و تهران پس از سالها اختلاف در حوزهها و مسائل مختلف خاورمیانه را شاید بتوان کودتا از نوع چینی توصیف کرد؛ کشوری که توانست گره چالشها را گشوده و زمینه را برای توافق در منطقهای پرتنش تسهیل کند. طبیعتا این رخداد هم برای ایران و هم برای عربستان عصر تازهای را رقم زد؛ عصری که شاید در جریانش شاهد تنشهای حداقلی باشیم.
چرایی اولویت توافق با ایران برای «بن سلمان»
به باور ناظران اگر همکاری های تازه میان ریاض و تهران ریشه بدواند، عربستان چیزهای زیادی برای به دست آوردن دارد. این توافق میتواند زمینهساز کاهش تنشهای منطقهای شود؛ تنشهایی که بودجه عربستان را کاهش داده، اعتبار این بازیگر را لکه دار کرده و سرمایه گذاران بالقوه را برای سرمایه گذاری در این سرزمین منصرف کرده است. از همین رو توافق و احیای رابطه دیپلماتیک با ایران این پتانسیل را دارد تا در اولویت اصلی شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد ریاض قرار بگیرد چرا که کاهش تنش وبازگشت آرامش اقتصاد این بازیگر و جامعه محافظه کار پادشاهی را آرام کرده و امیدها مبنی بر این که ریاض به مرکز جهانی برای تجارت و فرهنگ تبدیل شود را افزایش خواهد داد.
رقابت میان ایران و عربستان، دو قدرت منطقه که کمتر از 150 مایل از آب های خلیج فارس با یکدیگر فاصله دارند، مدت ها است که سیاست و تجارت در خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. از یک منظر شاید چرایی اختلاف دو بازگر را بتوان در ریشه های فکری - مذهبیشان جستجو کرد؛ بدین معنا که عربستان کشوری است با اکثریت جمعیت سنی و ایران، بازیگری است با اکثریتی شیعه، اما فارغ از این اختلاف ها، ریاض و تهران در منطقه درگیر اختلاف های جدیتری در یمن، عراق، سوریه و لبنان هستند. از همین رو بسیاری از ناظران از آشتیکنان این دو قدرت شگفت زده شدند؛ بالاخص آن که ریاض تا همین روزهای اخیر مدعی بود که در جریان رایزنی هایش با ایران پیشرفت چندانی حاصل نشده است.
خیز ریاض برای تحقق جاهطلبیهایش
عربستان مدت ها است که صراحتا خواهان یافتن راه حلی برای پایان تنش ها با ایران بوده و هست. در همین راستا مقام های سعودی از دو سال گذشته تا کنون با نمانیدگان ایران در عراق و عمان چندین دور رایزنی داتشند. بی دلیل نبود که شاهزاده محمد بن سلمان در جریان مصاحبه ای در سال 2019 گفته بود که جنگ ایران و عربستان، موجب افزایش سرسام آور بهای نفت خام شده و جرقه فروپاشی اقتصاد جهانی را رقم خواهد زد، از همین رو توسل به راه حل سیاسی و صلح آمیز بهتر از توسل به گزینه نظامی است. حالا چند سالی از اتخاذ این موضع گیری گذشته، ایران به واسطه بدعهدی آمریکا در برنامه هسته ای اش پیشرفت های بسیاری را به دست آورده و همزمان با جنگ در اوکراین، غرب بالاخص ایالات متحده بر بحران حاکم بر قاره سبز متمرکز شده است. از همین رو ریاض بیش از گذشته احساس کرده که باید به خود وابسته باشد نه بازیگری فرا منطقه ای.
محمد السولامی، تحلیلگر مسائل ایران در این باره به نیویورک تایمز گفت که عربستان به خوبی از نفوذ ایران در منطقه آگاه بود و می دانست بهترین راهکار برای حل اختلاف هایش با تهران، توسل به اهرم دیپلماسی است. با این همه به باور گروهی دیگر از ناظران حرکت عربستان برای نزدیکی به تهران به واسطه چالش هایی است که شاهزاده در داخل با آن دست به گریبان است، بالاخص آن که او می خواهد تمامی جنبه های زیست سعودی ها را اصلاح کند. طرح او موسوم به چشم انداز 2030 که طرحی فراگیر قلمداد می شود برای اجرایی شدن نیاز به پایان یافتن وابستگی ساختار اقتصاد عربستان به نفت و جذب سرمایه گذاری های خارجی دارد. در چنین شرایطی رقابت با ایران و همزمان جنگ در یمن به موانع اصلی دستیابی شاهزاده به خواسته های فوق تبدیل شده بود.
در این میان هستند کسانی که ادعای دیگری دارند و می گویند خواست عربستان برای حل و فصل تنش های خود با ایران به واسطه تمایل این بازیگر برای تبدیل شدن به قدرت جهانی است تا مشتری صرف آمریکا؛ از همین رو امروز شاهزاده به سان رهبری دیده می شود که دیگر نمی خواهد به سان گذشته به واشنگتن وابسته باشد، بلکه خواهان آن است تا روابط این کشور را با آسیا، اروپا و آمریکای لاتین تقویت کند. به باور این گروه شاهزاده همچنین قصد دارد به سان داوری بی طرف در میدان جنگ در اوکراین؛ میدانی که به شدت قطبی شده، خود را به تصویر بکشد. با این همه این بدان معنا نیست که عربستان به این زودی ایالات متحده را به عنوان ضامن اصلی امنیتی اش کنار خواهد گذاشت.
پایان انزوای ایران
احیای روابط دیپلماتیک میان عربستان و ایران، شکستی جدی برای سیاست آمریکا در ارتباط با ایران بود؛ واشنگتن تلاش داشت تا ایران را از منظر اقتصادی و دیپلماتیک در انزوا نگاه دارد. از زمان خروج ایالات متحده از برجام، تحریم های اعمالی ایالات متحده، اقتصاد ایران را تحت فشار بسیاری قرار داده. با این همه آنگونه که منابع نزدیک به دولت کنونی آمریکا به وال استریت ژورنال گفتند، از زمان آغاز ریاست جو بایدن، بسیاری از مقام های سعودی اعلام کردند که خواهان بهبود رابطه با تهران هستند؛ گفته می شود واشنگتن به چنین موضعی اعتراضی نداشته هرچند به باورش چشم انداز بهبود روابط دو بازیگر دور از ذهن بود. از همین رو تحریم های تحمیلی بر ایران باقی ماند و تلاش ها برای احیای برجام آغاز شد. اما در ماه های اخیر متغیرهایی چون ناارامی ها در ایران و همچنین همکاری نظامی تهران و مسکوتنش ها بیشتر شد. حالا به ادعای ناظران نزدیک شدن دو بازیگر رسما ائتلاف فشار حداکثری علیه ایران را در هم شکسته و انزوای کم تر با پتانسیل تعامل اقتصادی را را برای تهران به ارمغان می آورد.
در همین راستا اولین و حیاتیترین آزمون توافق جدید ایران و عربستان در یمن خواهد بود؛ جایی که ائتلاف به رهبری عربستان از سال 2015 نبرد را رقم زدند؛ نبردی که میلیاردها دلار برای سعودی ها هزینه داشت و موجب شد تا پایتخت های کشورهای اروپایی و آمریکا سیاست ریاض در این باره را به شدت به چالش بکشند. حالا تهران می تواند با توسل به رویکرد دیپلماتیک که پیش از این نیز بر آن تاکید داشت، زمینه را برای صلح و گفتگوهای یمنی - یمنی هموار کند.
پکن از زمان خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای سال 2015، یکی از شریک های تجاری و خریدار اصلی نفت ایران بود. به همین دلیل به ادعای وال استریت ژورنال، سفر «شی» به عربستان در ماه دسامبر و حضور رهبر چین در نشست کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، واکنش ایران را به دنبال داشت چرا که به ادعای این گروه تهران تصور می کرد بدین طریق منزوی خواهد شد. ایهام کامل، رئیس بخش خاورمیانه و شمال افریقا و فعال در گروه ارواسیا در این باره گفته که نشست کشورهای حاشیه خلیج فارس و ریاض در ماه دسامبر برای کاهش تنش میان تهران و ریاض گامی کلیدی بود و بستر را برای تعریف چارچوب تازه همکاری میان چین و خاورمیانه به نمایش گذاشت. به باور این تحلیلگر، توانایی چین برای میانجیگری میان دو کشوری که وزن سنگینی در خاورمیانه دارند، فصل نخست ظهور پکن به عنوان یک قدرت دیپلماتیک کلیدی در منطقه است.
چین بازی آمریکا را بر هم زد
گروهی از کارشناسان مستقر در واشنگتن دخالت چین در توافق میان تهران و ریاض را چالشی برای کاهش سلطه ایالات متحده قلمداد می کنند. به گفته آنها، متحدان آمریکا؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس به واسطه آن که نمی توانند بر روی تضمین های امنیتی و حمایتی ارائه شده توسط ایالات متحده، حساب باز کرده و برای حل بحران ها به واشنگتن تکیه کنند، به چین نزدیک شدند تا بدین طریق بتوانند فارغ از محدودیت ها از تسلیحات، فن آوری و سرمایه گذاری این بازیگر بهره مند گردند. با این همه هستند گروهی که مدعی اند که بن سلمان به رویکرد عمل گرایانه در عرصه سیاست خارجی باور دارد وبه همین دلیل به عنوان متحد امنیتی واشنگتن باقی خواهد ماند.
به ادعای آنها ایالات متحده به دلیل روابط پرتنشی که با تهران داشته و دارد نمی توانست به سان چین در تحقق این توافق نقش آفرینی کند. یاسمین فاوق، محقق فعال در بنیاد صلح کارنگی، گروه تحقیقاتی مستقر در واشنگتن در این باره به نیویورک تایمز گفت که عربستان سعوی به خوبی می داند که تضمین های چینی نیز دارای محدودیت هایی است و این بازیگر صرفا در جستجوی متحدانی متنوع در راستای منافع خود است.
فارغ از آنچه قرار است به واسطه توافق عربستان و ایران در منطقه رهد، نقش چین در شکل بندی این توافق نیز قابل تامل است، آنگونه که وال استریت ژورنال نوشته، توافق حاصل شده میان ریاض و تهران نشان از افزایش نفوذ چین در منطقه ای دارد که ایالات متحده مدت ها است قدرت مسلط بوده، از همین رو ناظران مدعی اند که رویکرد پکن می تواند تلاش های ایالات متحده و اسرائیل برای تقویت اتحاد منطقه ای در برابر تهران را پیچیده تر کند آن هم در شرایطی که آمریکا در تلاش برای عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل است و هنوز در این باب نتیجه ای حاصل نشده.افزایش مانور چین در خاورمیانه
چین در سال های اخیر روابط اقتصادی نزدیک تری با ایران و عربستان تعریف کرده، دو بازیگری که هر دو تامین کننده مهم نفت دومین اقتصاد بزرگ جهان هستند. با این همه این نخستین باری بود که پکن به شکلی مستقیم وارد رقابت های سیاسی در خاورمیانه شد آن هم درست در شریطی که ایالات متحده و عربستان که پیشتر به دلیل کاهش ضمانت های امنیتی آمریکا و تصمیم ریاض برای کاهش تولید نفت برای بالا نگاه داشتن بهای نفت خام، درگیر تنش بودند؛ همسو شده اند. طبیعتا چنین توافقی نشان از آن دارد که پکن صرفا به دنبال انرژی منطقه نیست. در همین راستا ری تاکی، فعال در شورای روابط خارجی به درستی گفته که بخش عمده ای از نقش آفرینی پکن مرتبط است به رقابت این بازیگر با آمریکا.
نقش چین در رایزنی های میان تهران و ریاض را شاید بتوان نقطه عطفی برای جاه طلبی های پکن در خاورمیانه قلمداد کرد؛ منطقه ای که ایالات متحده صدها میلیارد دلار برای تامین امنیت متحدانش در آن هزینه کرده است. برخی از تحلیلگران مدعی اند که در کنار حضور روسیه در سوریه، دیپلماسی چین نشان دیگری است از کاهش نفوذ ایالات متحده آمریکا. آرون دیوید میلر، مذاکره کننده کهنه کار ایالات متحده در خاورمیانه باور دارد که این توافق منعکس کننده خواست قدرت هایی بود که دیگر واشنگتن برای آنها در اولویت قرار ندارد. میلر که امروز فعال در بنیاد کارنگی است در این باره گفته که ایران و عربستان، هر دو آینده ای چند قطبی در کنار چین و روسیه به عنوان شرکای با اهمیت خود تصور می کنند. این سیلی جدی بر صورت بایدن است آن هم در شرایطی که روابط واشنگتن و پکن سردتر از هر زمان دیگر می شود.
همچنین بخوانید