شنبه 3 آذر 1403

قهرمان‌پور: دیگر "پشمی به کلاه" اروپا نیست / آمریکا با ترور سردار سلیمانی معادلات را بر هم زد

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
قهرمان‌پور: دیگر "پشمی به کلاه" اروپا نیست / آمریکا با ترور سردار سلیمانی معادلات را بر هم زد

تقریبا دو سال از خروج آمریکا از برجام به عنوان یکی از مهم‌ترین توافق‌های نیم قرن اخیر در سطح بین‌المللی و توافقی که به گفته بسیاری از مقامات و شخصیت‌های سیاسی و بین‌المللی توانست از طریق دیپلماسی بر یک بحران بین‌المللی فائق آید می‌گذرد اما امروز دنیا ناامیدوارتر از هر زمانی به این توافق نگاه می‌کند.

سه کشور اروپایی، چین و روسیه به ویژه فرانسه، انگلیس و آلمان با وجود درخواست و اصرار بسیار به ایران برای باقی ماندن در برجام نتوانستند از عهده اجرای مقادیر کمی از تعهدات‌شان برای رفع تحریم‌های بین‌المللی برآیند.

اروپایی‌ها از ابتدای شروع موضوع هسته‌ای ایران همواره یک پای مذاکره بوده‌اند. مقامات و افکار عمومی ایران در سال‌هایی که مذاکرات هسته‌ای انجام می‌شد با تکیه به دیوار اروپا، خلاء اعتماد به آمریکا را جبران می‌کردند اما با رخدادهای دو سال گذشته در چارچوب برجام و نیز اقدامات دو جانبه سه کشور اروپایی نه تنها امیدها به ماندگاری برجام کمرنگ و کمرنگ‌تر شده است بلکه دیوار اعتماد به اروپا به عنوان آلترناتیو آمریکا به شدت فروریخته است. به گفته رحمان قهرمان‌پور کارشناس مسایل سیاسی و بین‌الملل "کمتر کسی در ایران است که به مذاکره و تعامل با اروپا فکر کند." وی معتقد است، مذاکرات با آمریکا در شرایط فعلی با توجه به مواضع ایران و آمریکا امکان‌پذیر نیست و چشم‌اندازی برای آن دیده نمی‌شود اما در صورتی که بر اساس اصل "عمل متقابل" تعهدات خود را به پیش از برجام به طور کامل برگردانیم، در این شرایط است که می‌توان با آمریکا وارد مذاکره شد و حتی اروپا را کنار گذاشت.

قهرمان‌پور معتقد است، تحولات بزرگ در رابطه با بحث هسته‌ای، برجام و مذاکرات سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران در 1400 رخ خواهد داد. وی گفت که بعید می‌دانم تا 1400 بحث جدی بر سر برجام و مذاکرات هسته‌ای شبیه به آنچه قبل از انتخابات 1392 اتفاق افتاد شاهد باشیم به علاوه احتمالا ابتکار برای مذاکرات در آینده از داخل دولت نخواهد بود.

رحمان قهرمان‌پور در گفت‌وگویی با ایسنا درباره دلایل عدم موفقیت سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا در حفظ و تداوم برجام بعد از خروج آمریکا از برجام با بیان این که "اتحادیه اروپا در سیاست خارجی خود منفعل است و برجام نمود واقعی آن بود" گفت: اروپایی‌ها در 2002 و 2003 می‌توانستند اما نمی‌خواستند با ایران توافق کنند اما الان می‌خواهند و نمی‌توانند. آقای فیشر در 2005 در سفری که به تهران داشت در جلسه‌ای وقتی این سوال مطرح شد که چرا مقابل آمریکا کوتاه آمدید؟ گفت، ما همه توافقات را با ایران انجام دادیم اما دولت جورج بوش گفت که آن را قبول ندارم و همه چیز به هم ریخت. فیشر گفت که اروپا به این جمع‌بندی رسیده بود بدون آمریکا نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. اما استدلال ایران در آن مقطع این بود که اتحادیه اروپا می‌تواند به تنهایی توافق‌هایش با تهران را عملیاتی و اجرا کند.

وی با تاکید بر این که "اتحادیه اروپا در 2003 در موقعیت بهتری نسبت به شرایط فعلی بود" اظهار کرد: در آن مقطع ترکیه به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپا بود و کشورهای شرق اروپا نیز به دنبال پیوستن به این اتحادیه بودند و اتحادیه اوضاع اقتصادی خوبی داشت و به لحاظ سیاسی در حال گسترش به سمت مدیترانه و شرق اروپا بود. هنوز بحران اقتصادی 2008 بوجود نیامده بود و اتحادیه اروپا متحد شده بود تا نقش بین‌المللی ایفا کند اما بعد از 2008 اتحادیه اروپا تضعیف شد و فهمید اقتصادش ضعیف‌تر از آنچه فکر می‌کند، است.

قهرمان‌پور ادامه داد: در 2011 بحران شمال آفریقا و خاورمیانه و سیل مهاجران به سمت اروپا را شاهد بودیم و ضربات سنگینی به اتحادیه اروپا به لحاظ سیاسی، اقتصادی و همزیستی مسالمت‌آمیز وارد کرد. دیگر کشورها برای پیوستن به اتحادیه اروپا سر و دست نشکستند، اروپا با مشکلات داخلی شدید و بروز راست افراطی و برگزیت مواجه شد. با وجود این‌که روی کاغذ فکر می‌کنیم برگزیت دست فرانسه و آلمان را باز می‌کند اما واقعیت این است که اروپا بدون بریتانیا ضعیف است. آلترناتیوی در حد انگلیس وجود ندارد. بعد از آلمان، فرانسه و ایتالیا، لهستان را داریم که آن هم تنه به تنه آمریکا دارد. شانسی که اروپای ها آوردند این بود که در فرانسه و انگلیس طرفداران خروج از اتحادیه اروپا به اندازه انگلیس قوی نشده‌اند. معتقدم الان اروپا حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند در بحث برجام فعال شود و این را آمریکا فهمیده است و به خوبی از آن استفاده می‌کند.

وی گفت: اوباما هم این را می‌دانست اما به شیوه خودش با ظرافت و در لفافه این کار را انجام داد. برخلاف اوباما، ترامپ عریان به مقابله با اروپا پرداخت.

*س_ایران بعد از خروج آمریکا از برجام گزینه‌های محدودی داشت_س*

این کارشناس مسایل بین‌الملل در پاسخ به این پرسش که سال 2018 وقتی ترامپ از برجام خارج شد و سه کشور اروپایی از ایران خواستند که در برجام بماند تا راهی برای جبران خسارات خروج آمریکا از برجام پیدا کنند، ایران می‌دانست که اروپا نمی‌تواند؟ گفت: به نظرم ایران امید زیادی به اروپا نداشت اما در عالم واقعیت گزینه‌های محدودی داشت. در سال 2003 داستان متفاوت بود امیدهایی به اروپا با توجه به ایستادگی آلمان و فرانسه در مقابل حمله آمریکا به عراق در شورای امنیت سازمان ملل وجود داشت. ایران فکر نمی‌کرد اروپا با حمله آمریکا به عراق مخالفت کند و تصور این بود در تعاملات فرا آتلانتیکی اروپا دیگر تابع محض آمریکا نیست، اما در 2018 شرایط کشورها و اروپا متفاوت بود. اروپا در موضع ضعف بود چین هم هیچ وقت هزینه سیاسی برای کشورهای دیگر نمی‌دهد؛ چینی‌ها همواره می‌خواهند قدرت اول دنیا شوند بدون این‌که هزینه آن را پرداخت کنند. از آن طرف روسیه یکی به میخ، یکی به نعل می‌زند و خیلی نمی‌توان روی آنها حساب کرد. لذا ایران بعد از خروج یک جانبه آمریکا از برجام برای اتکا به اعضای برجام، گزینه‌های محدودی داشت و در چنین شرایطی می‌خواست بار دیگر اروپا را محک بزند، با علم به این‌که چین و روسیه لزوما همراه ایران نخواهند بود و هزینه ایستادن مقابل آمریکا را پرداخت نخواهند کرد. ارزیابی ایران این بود که اتحادیه اروپا به خاطر نگرانی از جنگ جدید در خاورمیانه مقداری هزینه دهد و ریسک کند. اما وقتی وارد عمل شدیم، دیدیم که توان اروپا به جای 50 درصد، 40 درصد است.

وی در پاسخ به این پرسش که اروپا حتی در چارچوب روابط دو جانبه و گشایش مسیرهای بانکی و مالی ولو اقدامات بسیار کوچک و اندک با ایران همکاری نکرد، چرا؟ یعنی در سطحی کوچک هم این کشورها امکان همکاری نداشتند؟ آنها حتی در مسایل بشردوستانه نتوانستند راهی برای تعامل با ایران باز کنند یا از مسیر اینستکس؟ اساسا چرا اروپا وقتی نمی‌توانست از عهده تعهدات برآید در بیانیه‌ها و مذاکرات متعهد به اجرا شد؟ گفت: این‌که مقامات ایرانی می‌گفتند اروپا می‌تواند، سیاست اعلامی بود نه اعمالی. در واقعیت خودشان هم می‌دانستند که چنین نیست و اروپا قادر به انجام کاری نیست.

قهرمان‌پور تصریح کرد: اروپا سعی کرد هم ایران و هم آمریکا را داشته باشد و این با توجه به منافع سیاسی و اقتصادی‌شان بود. ما می‌دانیم آلمان اگر بخواهد می‌تواند با ایران تعامل اقتصادی دو جانبه کند اما در قالب اتحادیه اروپا کارها پیچیده است و باید بر اساس تصمیم جمعی عمل کند. یکی از پیچیده‌ترین سیستم‌های نهادی دنیا را اتحادیه اروپا دارد. در این چارچوب نه اینکه آنها نخواهند تعهدات‌شان را انجام دهند اما در حلقه نهادهای اروپا این مساله آن‌قدر زمان‌بر است که عملا امکان‌پذیر نیست. اینستکس دقیقا به این سرنوشت دچار شد. روی کاغذ همه چیز امکان‌پذیر بود اما در عمل خیر.

وی گفت که در عین حال همین مساله تصویر ایرانیان از اروپایی‌ها را در عمل به تعهدات‌شان بر هم زد. الان در ایران کمتر کسی است که محکم بگوید برویم با اروپایی‌ها کار کنیم. اروپا اعتبار خود را با تاخیر بیش از حد در اجرای تعهدات برجامی اش به خطر انداخت.

*س_بی‌اعتمادی ایران به اروپا بیش از آن چیزی است که اروپایی‌ها تصور می‌کنند_س*

این کارشناس مسایل بین‌الملل با اشاره به بی‌اعتمادی ایران به روسیه و نیاز روس‌ها به ایران در سوریه اظهار کرد: بعد از جنگ سوریه، روس‌ها متوجه شدند باید برای جلب اعتماد ایرانی ها کاری انجام دهند و هزینه‌هایی دهند تا این تصویر خود را نزد ایرانیان اصلاح کنند و تا حدی این هزینه را دادند. اکنون همین مساله در رابطه با آینده روابط ایران و اروپا نیز به چشم می‌خورد. خوش‌بین‌ترین آدم‌ها به لحاظ سیاسی از عملکرد اروپا در بحث برجام دفاع نمی‌کنند و به یک معنا نمی‌توانند. یعنی بی‌اعتمادی بیش از آن چیزی است که اروپایی‌ها تصور می‌کنند. معتقدم اروپایی‌ها نمی‌توانستند اساسا در بحث برجام کاری بزرگ انجام دهند اما این نتوانستن به این معنا نبود که هیچ کاری نتوانند انجام دهند. آنها به راحتی می‌توانستند خط اعتباری 5 تا 6 میلیارد دلاری با ایران باز کنند. در رقم‌های بالا این کار امکان‌پذیر نیست اما در اعداد پایین امکان‌پذیر بود و در این کارهای کوچک مساله بیشتر از "نتوانستن"، "نخواستن" بود.

قهرمان‌پور درباره راه اندازی کانال مالی ایران و سوییس که با موافقت آمریکا ایجاد شد درحالی که سه کشور اروپایی قادر به راه اندازی اینستکس ولو برای مقادیری کم نشدند، گفت: بی‌اعتمادی در حال افزایش است و از طرفی آمریکا در راستای اهداف خودش به کانال مالی سوییس و ایران اجازه فعالیت داد و این به نوعی برای اروپا به عنوان اتحادیه اروپا تحقیرآمیز بود. آنها در رابطه با پیوستن ترکیه به اتحادیه و برجام کاری از پیش نبردند. به قول آن ضرب‌المثل معروف به نظر می‌رسد دیگر "پشمی به کلاه اروپا" نیست. اروپا کجای مسایل بین‌المللی است؟ کار به جایی رسیده که ترامپ به صراحت مثلا در بحث برگزیت به ترزا می، گفت از اروپا بیرون بروید به نفع‌تان است. اروپا اعتماد ترکیه و ایران را از دست داده است و در منطقه هم همین مشکل را دارد. در سوریه آلمان کمی جلو آمد اما بعد نتوانست کاری از پیش ببرد. اروپا فعلا در مدار نزول است. هنوز مساله 2008 و 2011 برای اروپا حل نشده است.

این کارشناس مسایل بین‌الملل در بیان چرایی و چگونگی وضعیت اروپا در سال‌های اخیر که حاکی از کمرنگ شدن نقش آن در مسایل منطقه‌ای و بین‌المللی است تصریح کرد: داستان بر سر افول نظم لیبرال است. ارزش‌های لیبرال دموکراسی خیلی دیگر خریدار ندارد و قادر به حل مسایل نیست. فوکویاما می‌گوید لیبرال دموکراسی کارآیی خود را در قیاس با گذشته از دست داده است. توده مردم بر این نظر هستند که "از هر چه می‌خواهی حرف بزن اما چه کسی به من کار می‌دهد یا چه کسی آب و برق مرا تامین می‌کند؟" ما امروز در بسیاری از کشورهای اروپایی بحران دموکراسی را شاهدیم. امروز در آمریکا این سوال مطرح است که چرا باید خانواده بوش‌ها و کلینتون‌ها سال‌ها بر سر کار باشند؟

وی اضافه کرد: چرا پوتین مورد ستایش ترامپ است؟ چون معتقد است نیروهای طرفدار دموکراسی فقط حرف می‌زنند و نمی‌توانند مشکلات را حل کنند و راهکار بدهند. چرا قشر کارگر در آمریکا طرفدار ترامپ است؟ چون تعرفه‌های واردات را بالا برده و وضع آنها خوب شده است. داستان جلیقه زردها چیست؟ داستان نابرابری در حق اقلیت‌هاست. برگزیت چیست؟ ناسیونالیسم در برابر لیبرال دموکراسی است. از این رو یکی از مهم‌ترین دلایل گرفتاری اروپا این است که در سطح بین‌الملل ارزش‌های لیبرال دموکراسی دیگر جذابیت گذشته را ندارد اما این تا کجا ادامه پیدا می‌کند؟ فوکویاما می‌گوید، لیبرال دموکراسی اگر می‌خواهد بماند باید بتواند مساله طبقه کارگر را حل کند. نمی‌شود از یک طرف شعار حقوق بشر بدهی و از طرفی سیاست‌های اقتصادی شما باعث گسترش نابرابری شود.

*س_اگر ترامپ در انتخابات 2020 پیروز شود شرایط سخت‌تر می‌شود_س*

وی در پاسخ به این که در چنین شرایطی تکلیف برجام چه خواهد شد؟ اظهار کرد: تحلیل اروپا این است که اگر ترامپ در 2020 برنده نشود احتمالا مساله حل می‌شود. از سویی دیگر معتقدند در صورت برنده شدن ممکن است نسبت به برجام نرم‌تر شود. یعنی هم ایران و هم آمریکا کوتاه می‌آیند و اروپا می‌تواند در این فضا نقش ایفا کند اما این‌که در عمل چنین پیش بینی محقق شود، خیلی خوش‌بین نیستم.

قهرمان‌پور در پاسخ به این‌که یعنی باید منتظر شکل‌گیری سناریویی شبیه آنچه در اواخر سال 1391 و شروع مذاکرات در سال 1392 بودیم، باشیم؟ گفت: ممکن است. اساسا معتقدم تحولات بزرگ در بسیاری از مسایل از جمله در رابطه با برجام و مذاکرات هسته‌ای و سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران در 1400پیش خواهد آمد. ترامپ تا الان نشان داده است که پیش‌بینی ناپذیر است، سودمندی موضوع ایران برای ترامپ در صحنه داخلی در حال کاهش است. چیزی که الان ترامپ در تعامل با ایران به آن احتیاج دارد یک بازی 90 به 10 است، یعنی 90 درصد پیروز میدان او باشد و طرف مقابل 10 درصد اما همین نگرش راه مذاکره را بسته است. در 2020 و بعد از انتخابات به شرط پیروزی ترامپ، صحنه عوض می‌شود، او دیگر نیازی به عکس گرفتن با ایران ندارد و شرایط سخت‌تر می‌شود. از طرفی اینکه ایران به لحاظ اقتصادی در این شرایط کوتاه بیاید مشخص نیست. ممکن است بعد از 1400 ایران در سیاست خارجی خود به سمت رادیکالیسم برود. سختی کار هم برای اروپا همین جاست که هم ایران و هم آمریکا سخت‌گیری می‌کنند.

*س_اروپا در حال حذف شدن از مهم‌ترین روندهای بین‌المللی است_س* *س_امکان دارد در 2020 ایران و آمریکا به این نتیجه برسند بدون اروپا مذاکرات را ادامه دهند_س*

وی خاطرنشان کرد: معتقدم ایران هنوز به این جمع‌بندی نرسیده است که اروپا را کامل کنار بگذارد. ضمن این‌که در افکار عمومی ایران، راه‌اندازی اینستکس خیلی مهم بوده و هست و وقتی این اتفاق نیفتاد، اعتماد به اروپا در بین مردم و حاکمیت از بین رفت. به نظرم این احتمال که در 2020 آمریکا و ایران به این جمع‌بندی برسند که اروپا کاری نمی‌تواند انجام دهد و معامله بین ایران و آمریکا شکل گیرد امکان‌پذیر است حالا این معامله هر چیزی که می‌خواهد، باشد. معتقدم اروپا با این رویه‌ای که در پیش گرفته است در حال حذف شدن از مهم‌ترین روندهای بین‌المللی است.

این کارشناس مسایل بین الملل در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه احتمال مذاکرات ایران و آمریکا در سال 1400 وجود دارد؟ تاکید کرد: حتی کسانی که نسبت به برجام خوشبین بودند، الان نمی‌توانند محکم از این گزاره دفاع کنند که دولت آمریکا دنبال تغییر رژیم ایران نیست. محاسبات هویتی در این بحث مهم است و باید نگاه‌مان به مذاکرات ایران و آمریکا از این منظر باشد. جمهوری اسلامی ایران به لحاظ هویتی خود را با محور مقاومت تعریف می‌کند. فضای داخل حاکمیت الان با سال 92 بسیار متفاوت، سخت‌تر و پیچیده‌تر شده است و بعید می‌دانم مذاکرات به شکلی که در سال 92 شکل گرفت در 1400 شکل بگیرد. مشکل دیگر، شخصیت ترامپ است که اساسا اهمیتی برای مسائل هویتی قائل نیست و همه چیز را از زاویه یک معامله تجاری فهم می کند. در مقابل برای ایرانی‌ها مسایل احساسی و پرستیژ ملی و بین‌المللی مهم است. در اینجا علاوه بر مسایل سیاسی مسایل فرهنگی و تاریخی وجود دارد نه لزوما مسایل ایدئولوژیک و مذهبی. متاسفانه ما ایرانی‌ها استثناگرا هستیم و خودمان را از همه دنیا مستثنی می‌دانیم که به نظر من این نگاه اشتباه است. معتقدیم رفتار دنیا باید با ما نسبت به همه دنیا متفاوت باشد. این رویکرد در بین اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود دارد و این‌گونه نیست که بگوییم این حزب این نگاه را ندارد و آن یکی دارد.

وی در پاسخ به این که فکر می کنید در انتخابات 1400 چه موضوعی مورد توجه کاندیداها باشد؟ خاطرنشان کرد: باید دید در کمپین‌های انتخاباتی چه چیز کانون بحث می‌شود؛ این خیلی مهم است. ممکن است تمرکز بر مساله عدالت باشد یا مسایل سیاست خارجی. مثلا در سال 92 مسایل سیاست خارجی اولویت بود اما در 88 مساله فساد و عدالت مطرح شد. ممکن است در 1400 کسانی طرف اصلی رقابت باشند که اصلا مساله‌شان سیاست خارجی نباشد.

*س_آمریکا با ترور سردار سلیمانی معادلات را به هم زد_س* *س_در صورت فعال کردن خط هسته‌ای بهترین استراتژی "بازگشت به غنی‌سازی 20 درصد" است_س*

قهرمان‌پور ادامه داد: ما در سال جاری یک خط هسته‌ای و یک خط منطقه‌ای را در پیش گرفتیم. تا این اواخر استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای را در دستور کار نداشتیم و بیشتر در خط هسته‌ای پیش می‌رفتیم. شاید تلقی تصمیم‌گیران این بود که ظرفیت‌های منطقه‌ای می‌تواند به حل مساله هسته‌ای کمک کند. این‌که الان مسئولان چه ارزیابی از اتفاقاتی که افتاده است دارند، نمی‌دانم اما بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی به نظر می‌رسد استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای با سرعت سابق ادامه ندارد.

وی ادامه داد: احساس من این است که اگر ایران در برجام مقداری کوتاه آمد برای آن بود که منطقه سطح بحران و تنش بالا رفت. در سال آینده شاید نظام خط هسته‌ای را پیش ببرد، این تصمیمی است که هنوز نشانه‌ای از آن دیده نمی شود. اگر خط هسته‌ای را فعال کند بهترین استراتژی "ریست" کردن روند غنی‌سازی است؛ یعنی ایران به غنی‌سازی 20 درصد باز گردد و همه چیز به وضعیت اول یا به اصطلاح "صفر" برگردد، همان طور که آمریکا در تحریم‌ها همه چیز را به حالت اول برگرداند آن هم با شیبی تندتر. ما هم می‌توانیم بر اساس اصل عمل متقابل تعهدات خود را به پیش از برجام برگردانیم. در این شرایط است که می‌توان با آمریکا وارد مذاکره شد و اروپا را کنار گذاشت. اما واضح است که اجرایی کردن این تصمیم در عمل به همین راحتی نیست.

این کارشناس مسایل بین‌الملل خاطرنشان کرد: اگر ایران بخواهد خط منطقه‌ای را تشدید کند، به نظرم باید در یمن شاهد اتفاقاتی باشیم. البته تصمیم‌گیری در این رابطه بسیار سخت است. تحلیل‌ها این بود که عربستان در مسایل منطقه‌ای کوتاه می‌آید اما به هر حال این اتفاق نیفتاد و آمریکا با ترور سردار سلیمانی معادلات را به هم زد. از این رو باید دید ایا ایران این دو خط را می خواهد هم‌زمان پیش ببرد یا یکی از آنها را؟ البته کنترل هر دو هم‌زمان سخت است.

قهرمان‌پور درباره پذیرش نقش اروپا در مذاکرات هسته‌ای احتمالی در آینده با وجود اجرا نکردن تعهدات برجامی گفت: به هر حال وقتی دو طرف دعوا می‌کنند یک نفر باید این دو را آشتی دهد. باید اروپا یا عمانی باشد که این گفت‌وگو و تعامل را شکل دهد. دیوار بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا آن‌قدر بلند است که ناچاریم کشوری را واسطه کنیم. این به معنای تمایل ایران به اروپا و غیره نیست بلکه چاره‌ای جز این نیست. اگر تصمیم نظام بر مذاکره باشد حتما نیاز است که واسطه، میانجی و هماهنگ‌کننده‌یی وجود داشته باشد و آن وقت است که طرف‌های متمایل برای واسطه‌گری مهم می‌شوند.

وی درباره چشم انداز مذاکرات میان ایران و آمریکا خاطرنشان کرد: تا وقتی آمریکا تحریم‌ها را برندارد، ایران به مذاکرات خارج از 1+5 رضایت نخواهد داد، چون مساله حیثیتی شده است. ترامپ چیزی باقی نگذاشته که تحریم نشده باشد و مذاکرات در چنین شرایطی در افکار عمومی داخلی ایران بازتاب منفی دارد. اساسا چشم‌انداز مذاکرات با آمریکا را تا تشکیل مجلس جدید در ایران چندان روشن نمی‌بینم، بعد از آن شاید اتفاقاتی بیفتد اما ابتکار برای مذاکرات در آینده حتما از داخل دولت نخواهد بود.

قهرمان‌پور گفت: اروپایی‌ها این مساله را می‌دانند و تحلیلی که دارند این است که ترامپ و ایران از مواضع خود کوتاه نمی‌آیند، پس بهتر است بی‌جهت ریسک نکنند، از این رو شاهد انفعال در اروپایی‌ها هستیم.

انتهای پیام

قهرمان‌پور: دیگر "پشمی به کلاه" اروپا نیست / آمریکا با ترور سردار سلیمانی معادلات را بر هم زد 2