شنبه 3 آذر 1403

ماکرون درپی ایجاد جامعه دو قطبی در فرانسه است / درگیر کردن اسلام و غرب ابر استراتژی صهیونیسم است

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
ماکرون درپی ایجاد جامعه دو قطبی در فرانسه است / درگیر کردن اسلام و غرب ابر استراتژی صهیونیسم است

یک کارشناس مسائل منطقه با تاکید بر این که موضع گیری ماکرون در مورد اسلام و مسلمانان بدترین موضع گیری یک زمامدار غربی در سالهای اخیر است، تاکید کرد: در مسئله اخیر در فرانسه مسئول اصلی دولت ماکرون و شخص ماکرون است. ماکرون می توانست در برابر انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز موضعی منطقی‌تر بگیرد.

سید هادی برهانی در گفت و گو با ایسنا درباره این که تحولات اخیر در فرانسه را چگونه ارزیابی می کنید و اصولا در فرانسه چه خبر است؟ گفت: مردم از طریق اخبار با تحولات و حوادث اخیر فرانسه آشنا هستند. نشریه شارلی ابدو مجددا کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر را منتشر کرده است و این موجب زنده شدن موضوع این کاریکاتورها در فرانسه و خارج از فرانسه شده است. در این اثنا یک معلم فرانسوی که این کاریکاتورها را در کلاس درس نمایش داده بود توسط یک افراطی به قتل می رسد. این امر موجی از حمله و هجوم به مسلمانان فرانسه، مساجد و مراکز آنها به دنبال داشت و نهایتا یک افراطی دیگر در شهر نیس به مردم شهر حمله می کند و سه نفر را به قتل می رساند. البته حوادث دیگری نیز در این رابطه در فرانسه و کشورهای دیگر اتفاق افتاد که در حد و اندازه های موارد بالا منعکس و منتشر نشده است. وی در پاسخ به این سوال که ریشه اصلی حوادث خشونت‌بار فرانسه را در چه می دانید؟ اظهار کرد: مسلمانان زیادی در سال‌های اخیر افراطی شده اند و به خشونت روی آورده اند. البته این موج افراطی گری پس از حملات مرگبار کشورهای غربی به افغانستان و عراق ظهور کرده است. همچنین کشورهای غربی به ویژه فرانسه از ظهور و فعالیت سازمانهای افراطی به ظاهر مسلمان سود برده‌اند چون توانسته اند آنها را به جان سوریه و لبنان و ایران بیاندازند. این کارشناس مسائل منطقه همچنین بیان کرد: در یک مرحله آنها زمینه فعالیت افراطی ها و اعزام آنها به سوریه و عراق را فراهم کردند. لذا غرب و فرانسه در ایجاد و توسعه این گروه‌ها مقصر اصلی هستند اما تنها مقصر نیستند. جهان اسلام و جوامع اسلامی هم ضعف‌ها و مشکلاتی دارند که آنها را مستعد افراطی گری و خشونت، عصبانیت، تندروی و ناشکیبایی کرده است. برهانی درباره این که آیا این عوامل، حوادث اخیر فرانسه را توجیه و ریشه یابی می کند؟، گفت: خیر این زمینه کلی ماجراست. در مسئله اخیر در فرانسه اعتقاد دارم مسئول اصلی دولت ماکرون و شخص ماکرون است. ماکرون می توانست در برابر انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز موضعی منطقی تر بگیرد. مانند روسای سابق در فرانسه می توانست بگوید من محتوای این کاریکاتورها را تایید نمی کنم اما نمی توانم مانع انتشار آن شوم. چون فرانسه (برای مثال) کشور آزادی است و این کار صرفا در ید دادگاه و قوه قضاییه است. اما ماکرون این کار را نکرد. این استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: پس از انتشار کاریکاتورها ماکرون نه تنها از انتشار آنها دفاع کرد بلکه موضع بسیار بدی علیه اسلام و مسلمانان گرفت که در کشورهای غربی بی سابقه یا کم سابقه بود. پس از ترور معلم فرانسوی او این مواضع را تشدید کرد و به جای آنکه مسئولان واقعی این حادثه را محکوم کند و مورد ملامت قرار دهد دین اسلام و تمامی مسلمانان را مورد ملامت و سرزنش قرار داد. ماکرون و دولت او پس از حوادث اخیر از اوصاف و اصطلاحاتی استفاده کردند که مشکل را به تمام اسلام و مسلمانان بچسبانند. از تعابیر تروریسم اسلامی و فاشیسم اسلامی استفاده کردند. در واقع ماکرون و دولتش با این اظهارت و موضع گیری‌ها به تمام اسلام و همه مسلمانان حمله و اهانت کردند. موضع گیری ماکرون در مورد اسلام و مسلمانان بدترین موضع گیری یک زمامدار غربی در سال‌های اخیر است. این کارشناس مسائل منطقه در ارزیابی خود از این که چرا ماکرون چنین موضعی را اتخاذ کرده است؟ گفت: البته این موضع ماکرون بی مقدمه نیست. در سال‌های اخیر ماکرون بسیار به اسرائیل و صهیونیسم نزدیک شده است و در همین ارتباط تلاش کرده است جلوی انتقاد از اسرائیل و صهیونیسم در فرانسه را بگیرد. جالب است که همین شخص از توهین به اسلام و آزادی بیان دفاع می کند. ماکرون احتمالا می خواهد جامعه فرانسه را دوقطبی کند. برهانی تصریح کرد: در واقع ماکرون قصد دارد فرانسه را به دو جمعیت مسلمان و غیرمسلمان تقسیم کند. جمعیت مسلمان را جمعیتی افراطی، خطرناک و ضدفرانسه و دشمن ارزشهای فرانسوی معرفی کند و خود را قهرمان جنگ با این دشمن خیالی فرانسه معرفی کند. دولت فرانسه احتمالا مسلمانان فرانسه را آسیب پذیر و بی پناه می بیند که حمله و جنگ با آنها خطر و ضرری ندارد. دولت فرانسه کشورهای اسلامی و جهان اسلام را متشتت و ضعیف می بیند که قادر به دفاع از خود نیست چه رسد به اینکه از مسلمانان فرانسه دفاع کند. از چشم انداز دولت فرانسه کشورهای اسلامی و دولت‌های اسلامی آنقدر در گرفتاری و مشکلات و اختلافات و دشمنی ها غرق شده اند که نمی توانند کمکی برای مسلمانان فرانسه باشند. وی همچنین درباره این که این وضعیت چه تبعاتی برای مسلمانان فرانسه خواهد داشت؟ اظهار داشت: مسلمانان فرانسه روزگار بسیار سختی در پیش دارند. دولت فرانسه فشارهای سختی را بر آنها شروع کرده است. این فشارها ادامه خواهد داشت. تمام موسسات اسلامی و مساجد و مراکز اسلامی در فرانسه تحت فشار قرار خواهند گرفت. آزادی دینی و سیاسی آنها محدود خواهد شد و صداهای مخالف خفه می‌شود و موج دستگیری و زندان علیه آنها به راه خواهد افتاد. مسلمانان فرانسه احتمالا بدترین دوران حیات خود را آغاز کرده اند و تا این سیاست دولت ماکرون ادامه داشته باشد آب خوش از گلوی آنها پایین نخواهد رفت. این کارشناس مسائل منطقه درباره این که آیا می توان اتفاقات فرانسه را بخشی از پدیده کلی اسلام ستیزی در غرب تلقی کرد؟، گفت: اصطلاح اسلام ستیزی غربی شاید منصفانه نباشد. کشورهای غربی زیادی هستند که با مسلمانان رابطه خوبی دارند. حتی خود فرانسه در گذشته و در چارچوب سیاست دوگل رابطه خوبی با جهان اسلام و کشورهای عربی داشت. این موج از اسلام ستیزی پس از سقوط جهان دوقطبی و ظهور نظریه برخورد تمدن‌ها شروع شده است. یک تئوریسین یهودی صهیونیست به نام ساموئل هانتیگتون، که نفوذ و تاثیر زیادی در آمریکا و غرب داشت با طراحی این نظریه بر غرب تاثیر زیادی گذاشت. حرف اصلی او در این نظریه این است که ''غرب پس از سقوط شوروی و دشمن کمونیستی نباید دست از مبارزه بردارد. غرب دشمن جدیدی دارد که امنیت و کیان آن را تهدید می کند و این دشمن جدید تمدن اسلامی است.'' وی افزود: حوادث یازده سپتامبر که کمی پس از طرح این نظریه اتفاق افتاد بسیاری را در غرب مجاب کرد که این حرف درستی است و باید این دشمن جدید را سرجای خود نشاند و از آنجا موج جدید اسلام ستیزی شروع شد و کشورهای اسلامی یکی یکی هدف حملات بیرحمانه آمریکا و هم پیمانان غربی قرار گرفتند. افغانستان، عراق، سوریه، ایران، لبنان، سودان و یمن در این رابطه قابل ذکر است. برهانی در ارزیابی خود از این که کشورهای غربی چه سودی از این اسلام ستیزی و حمله به کشورهای اسلامی می برند؟ ابراز کرد: اگر واقع بینانه نگاه کنیم این جنگ هم برای جهان اسلام و هم برای جهان غرب منبع خسارت و بدبختی بوده است. خسارت کشورهای اسلامی که مشخص است. افغانستان نابود شد. عراق نابود شد. سوریه نابود شد. یمن نابود شد. سودان به خاک سیاه نشست. ایران تحت بدترین تحریمهاست و اقتصاد آن فلج شده است. احتمالا میلیون‌ها نفر در این کشورها به دلیل حمله آمریکا و هم پیمانان آن کشته شده اند. اما از آن طرف آمریکا و کشورهای غربی هم پیمان هم سودی نبرده اند و خیری ندیده اند. هزارها میلیاردها دلار در افغانستان و عراق و... خرج کرده اند و هزارها کشته داده اند اما نتوانسته اند هیچ هدف مهم و سود دندان گیری بدست بیاورند. طالبان در افغانستان دوباره قدرت گرفته و بخش اعظم افغانستان را از نیروهای آمریکایی و هم پیمان پس گرفته است والان دولت ترامپ مجبور شده با آنها وارد مذاکره شود تا به شرط اجازه خروج آبرومندانه و امن نیروهای آمریکایی و خارجی از افغانستان، این کشور را مجددا در اختیار آنها قرار دهد. وضع در عراق و سایر مناطق هم تقریبا همین است. وی با تاکید بر این که برنده اصلی تمامی این درگیریها اسرائیل است، گفت: در سایه نابودی کشورهای اسلامی، اسرائیل به قدرت و برتری بی نظیری رسیده است و اهداف خود را به منطقه، به فلسطین، به امارات، به بحرین و عربستان و سایر کشورهای اسلامی دیکته می کند. تمام حملات کشورهای غربی به منطقه به نفع اسرائیل تمام شده است. پیش از این حملات اسرائیل ناامن ترین نقطه منطقه بود. مهمترین مرکز انفجار، تیراندازی، عملیات نظامی و کشت و کشتار بود. اما در سایه این تحولات الان اسرائیل یکی از امن ترین نقاط منطقه است و این کشورهای اسلامی هستند که از ناامنی و خشونت‌های مرگبار و نابودکننده رنج می برند. این کارشناس مسائل منطقه درباره این که آیا دلیل دیگری برای دست داشتن اسرائیل در این تحولات وجود دارد؟، اظهار کرد: بله اگر به حرکت و موضع گیری لابی اسرائیل در آمریکا و سایر کشورهای غربی توجه شود نقش اسرائیل در اسلام ستیزی بسیار مشخص است. همچنین این لابی و همدستان آن مهمترین نیروهایی بودند که آمریکا را به سوی جنگ با افغانستان، جنگ با عراق، جنگ با سوریه و جنگ با ایران سوق دادند. اسناد و مدارک کافی برای نقش تاثیرگذار و سنگین لابی یهودی در این تحولات وجود دارد که متاسفانه در جوامع اسلامی مورد غفلت قرار گرفته است. اگر به این مدارک توجه شود به خوبی روشن می شود عامل اصلی حمله آمریکا به عراق و نابودی این کشور اسرائیل است. برهانی درباره این که آیا در داستان فرانسه و موضع آن علیه اسلام و مسلمانان نیز اسرائیل دخیل است؟ اظهار کرد: درگیرکردن جهان اسلام و جهان غرب یک ابراستراتژی اسرائیلی است. برای فهم این مسئله کافی است به نقشه خاورمیانه نگاه کنید. اسرائیل جزیره ای کوچک در وسط اقیانوس جهان اسلام است. اسرائیل فقط 6 میلیون جمعیت یهودی دارد. فقط 150 هزار نیروی نظامی دارد. مساحت آن کمتر از استان گلستان ایران است. حدود بیست هزار کیلومتر مربع است. در حالیکه مسلمانان منطقه دهها کشور، صدها میلیون جمعیت و میلیون‌ها نیروی نظامی دارند و مساحت آنها ده‌ها میلیون کیلومتر مربع است. تنها راه نجات و بقای اسرائیل این است که کشورهای غربی را، که بزرکترین قدرت نظامی جهان هستند، به جان مسلمانان و کشورهای اسلامی بیاندازد. این درگیری تنها شانس امنیت و بقای اسرائیل است.

وی خاطرنشان کرد: کشورهای اسلامی باید حتی الامکان از این درگیری با غرب، پرهیز کنند. این دام صهیونیسم است. این به نفع صهیونیسم است و موجب اجرای نقشه و ابراستراتژی اسرائیل در منطقه خواهد شد. مسلمانان باید از همه امکانات خود استفاده کنند تا مسائل به آن سو کشیده نشود، تا جنگ میان تمدن های اسلامی و غربی درنگیرد و روابط سازنده ای میان این دو شکل بگیرد. این کارشناس مسائل منطقه در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به فشار و تاثیر لابی اسرائیل این امکان پذیر است؟ گفت: بله اگر ما هشیار باشیم این کاملا امکان پذیر است. اگر صدا و موضع کشورهای اسلامی منطقی و منصفانه باشد می تواند عقلای غرب را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را بسوی موضعی مناسب و همکاری سوق دهد اما برعکس صداهای غیرمنطقی و خشن و غرب ستیز مانند صدای داعش زمینه اسلام ستیزی را در غرب فراهم می کند و موجب تقویت افراطی ها و اسلام ستیزها در غرب می شود. جهان اسلام نباید اجازه دهد نیروهای افراطی، خشن و بی عقل روابط جهان اسلام و غرب را در دست بگیرند و خود را نماینده مسلمانان جهان جا بزنند. قدرت گرفتن افراطی ها، تندروها و غرب ستیزها در جهان اسلام زمینه را برای ظهور و قدرت گرفتن افراطی ها و اسلام ستیزها در غرب فراهم می نماید و این همان چیزی است که اسرائیل و صهیونیسم می خواهد. این وضعیت است که قدرت صهیونیسم و امنیت اسرائیل را تامین می کند. انتهای پیام