چهارشنبه 4 مهر 1403

من هم می‌خواهم «رئیس‌جمهور» شوم

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
من هم می‌خواهم «رئیس‌جمهور» شوم

این روزها حرارت احساس تکلیف شیفتگان خدمت بالا رفته است. در روزهای منتهی به ثبت‌نام نامزدهای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری 1400، به هر طرف که نگاه کنی فعالان و حتی غیرفعالان سیاسی با احساس تکلیف نسبت به حضور در انتخابات، نامزدی خود را اعلام می‌کنند و سندروم "من هم می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم" در حال سرایت در میان سیاسون است.

به گزارش ایسنا، براساس آخرین اعلام ستاد انتخابات کشور ثبت‌نام داوطلبین نامزدی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از سه‌شنبه 21 اردیبهشت آغاز و تا شنبه 25 اردیبهشت به مدت پنج روز انجام می‌شود. انتخاباتی که قرار است در روز جمعه 28 خرداد 1400 برگزار شود.

تا به حال صف کسانی که برای ثبت‌نام در این انتخابات اعلام آمادگی کرده‌اند به صف بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم تنه می‌زند. صفی که البته هنوز در آن از چهره‌های سرشناسی که از ماه‌ها پیش گمانه‌زنی‌هایی از احتمال حضورشان مطرح می‌شد، خبری نیست، اما از سوی دیگر بسیاری از کسانی که نه تنها برای مردم شناخته شده نیستند، بلکه سوابق اجرایی چندانی هم ندارند خود را در این صف جا کرده‌اند.

به نظر می‌رسد در روند انتخابات 1400 اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است و هنوز آرایش دقیقی از جناح‌های سیاسی کشور دیده نمی‌شود. این در حالی است که در انتخابات ادوار گذشته دست کم از سه ماه قبل از انتخابات تکلیف کاندیداهای اصلی روشن بود اما فضای سیاسی کشور به سمتی رفته که در فاصله کمتر از دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری نه تنها کاندیدای شاخصی اعلام حضور نکرده بلکه تعداد زیادی از کسانی که شاید توانایی مدیر کلی یک وزارتخانه را هم ندارند خود را نامزد انتخابات معرفی می‌کنند.

نگاهی به سوابق کاندیداهای اصلی انتخابات سال‌های گذشته و کسانی که امسال خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانند تفاوت فاحش آنان را نشان می‌دهد. اگر از دهه اول انقلاب که بسیاری از سیاسیون انقلابی تجربه مدیریتی چندانی نداشتند بگذریم، از انتخابات سال 1376 کم کم رقابتی جدی میان جناح‌های سیاسی و سیاسیون سرشناس کشور برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری شکل گرفت.

در انتخابات سال 1376 رقابت اصلی بین سید محمد خاتمی با سابقه دو سال نمایندگی مجلس اول (1359 تا 1361)، 10 سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت‌های میرحسین موسوی (1361 تا 1368) و هاشمی‌رفسنجانی (1368 تا 1371)، 5 سال مشاور رئیس‌جمهور و رئیس کتابخانه ملی (1371 تا 1376) با اکبر ناطق‌نوری با سابقه چهار سال وزارت کشور دولت اول موسوی (1360 تا 1364)، 13 سال نمایندگی مجالس اول تا پنجم (1359 تا 1360 و 1365 تا 1376) و یک سال ریاست مجلس پنجم (1375 تا 1376) صورت گرفت.

مشکل حضور تعداد زیادی از کسانی که خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانستند از انتخابات دوره هشتم در سال 1380 آغاز شد و تعداد ثبت‌نام کنندگان از 238 نفر در سال 1376 به 817 نفر در سال 1380 رسید که از این میان صلاحیت 10 نفر هم احراز شد. در انتخابات سال 1380، رقابت اصلی میان سید محمد خاتمی که به سوابق قبلی خود یک دوره ریاست جمهوری را هم اضافه کرده بود و احمد توکلی با دو سال سابقه نمایندگی مجلس اول (1359 تا 1360) و دو سال وزارت کار و امور اجتماعی و سخنگویی دولت اول میرحسین موسوی (1360 تا 1362) برگزار شد و هشت کاندیدای دیگر از بیش از 28 میلیون رای ماخوذه، روی هم کمتر از یک میلیون و 900 هزار رای کسب کردند تا وزنشان در صحنه سیاسی کشور مشخص شود.

در انتخابات سال 1384 وضع ثبت‌نام عجیب‌تر شد و 1014 نفر برای ریاست جمهوری ثبت‌نام کردند که با فراز و نشیب فراوان در نهایت صلاحیت هشت نفر احراز شد. انتخاباتی که برای اولین و آخرین بار به دور دوم کشیده شد. در این انتخابات اکبر هاشمی‌رفسنجانی با سابقه دو دوره ریاست جمهوری (1368 تا 1376)، سه دوره نمایندگی و ریاست مجالس اول تا سوم (1359 تا 1368)، 16 سال ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام (1368 تا 1384)، 22 سال نمایندگی ادوار اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری (1362 تا 1384)، عضویت در شورای انقلاب و فرماندهی جنگ با کوهی از تجربه و فعالیت سیاسی به رقابت با دیگر کاندیداها پرداخت.

در آن انتخابات محمود احمدی‌نژاد با سابقه فرمانداری ماکو و خوی در دهه 60، چهار سال استانداری اردبیل در دولت دوم هاشمی (1372 تا 1376) و دو سال شهرداری تهران (1382 تا 1384)، مهدی کروبی با سابقه 13 سال ریاست بنیاد شهید (1358 تا 1371)، 9 سال نمایندگی ادوار اول تا سوم مجلس (1359 تا 1368) و هفت سال ریاست ادوار سوم (1368 تا 1371) و ششم (1379 تا 1383) مجلس، دو سال عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (1383 تا 1384) و سال‌ها دبیر کلی مجمع روحانیون مبارز رقبایی بودند که پا به پای هاشمی در دور اول رای آوردند و در نهایت احمدی‌نژاد توانست به همراه هاشمی به دور دوم راه یابد و با شکست دادن او به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شود.

در انتخابات سال 1388 پس از ثبت‌نام 475 نفر و احراز صلاحیت چهار نفر، رقابت اصلی میان محمود احمدی‌نژاد که حالا سابقه چهار سال ریاست جمهوری هم به سوابقش اضافه شده بود و میرحسین موسوی با سابقه هشت سال نخست‌وزیری (1360 تا 1368)، پنج ماه وزارت امور خارجه (1360)، هشت سال مشاور سیاسی رئیس‌جمهور هاشمی‌رفسنجانی (1368 تا 1376)، هشت سال مشاور عالی رئیس‌جمهور خاتمی (1376 تا 1384) و 20 سال عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (1368 تا 1388) صورت گرفت.

انتخابات سال 1392 با ثبت‌نام 686 نفر و احراز صلاحیت هشت نفر برگزار شد. در این انتخابات، حسن روحانی با سابقه 20 سال نمایندگی ادوار اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی (1359 تا 1379)، 16 سال دبیری شورای عالی امنیت ملی (1368 تا 1384)، شش سال مشاور رئیس‌جمهور هاشمی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام (1371 تا 1376)، پنج سال مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور خاتمی (1379 تا 1384)، 22 سال عضو حقیقی در مجمع تشخیص مصلحت نظام (1370 تا 1392) و 13 سال نمایندگی ادوار سوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری (1379 تا 1392) با محمدباقر قالیباف با سابقه فرماندهی در دوران دفاع مقدس، سه سال فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (1373 تا 1376)، سه سال سال فرماند نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پنج سال فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (1379 تا 1384)، یک سال رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز (1383 تا 1384) و هشت سال شهردار تهران (1384 تا 1392) رقبای اصلی هم بودند.

در انتخابات سال 1396، با ثبت‌نام 1636 نفر و احراز صلاحیت شش نفر، حسن روحانی که چهار سال ریاست جمهوری را هم به سوابقش اضافه کرده بود با سید ابراهیم رئیسی با سابقه قضاوت و دادستانی در دهه 60، پنج سال دادستان انقلاب تهران (1368 تا 1373)، 10 سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور (1373 تا 1383)، 10 سال معاون اول قوه قضائیه در دوران هاشمی‌شاهرودی (1383 تا 1393)، دو سال دادستان کل کشور (1393 تا 1395)، دو سال تولیت آستان قدس رضوی (1394 تا 1396) و 11 سال نمایندگی ادوار چهارم و پنجم مجلس خبرگان رهبری (1385 تا 1396) به رقابت با هم پرداختند.

بررسی سوابق کاندیداهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری در ادوار گذشته، نشان می‌دهد که شاید به جز احمدی‌نژاد در سال 1384، سایر کاندیداهای اصلی هر کدام به نوبه خود سابقه چندین سال وزارت، مدیریت کلان اجرایی، قضایی یا نظامی، نمایندگی و ریاست مجلس، حضور در مراکز حساس نظام و... را داشته‌اندپ اما نگاهی گذرا به سابقه بسیاری از کسانی که تاکنون خود را به عنوان نامزدهای انتخابات 1400 مطرح کرده‌اند چیز دیگری را نشان می‌دهد.

به طور مثال اسدالله بادامچیان که اول اردیبهشت در یک نشست خبری برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از سوی حزب موتلفه اعلام کاندیداتوری کرد، تنها سابقه دو دوره نمایندگی ادوار دوم و هشتم مجلس شورای اسلامی و نزدیک به سه سال دبیر کلی حزب موتلفه اسلامی را در کارنامه دارد.

سرتیپ محمدحسن نامی که 30 فروردین اعلام کرد که نامزد کاندیداتوری در انتخابات است به عنوان یک فرد نظامی سال‌ها در ارتش و مراکز و دانشگاه‌های نظامی خدمت کرده و کمتر از شش ماه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دوم احمدی‌نژاد بوده است.

ابوالقاسم رئوفیان که 30 فروردین از طرف حزب اسلامی ایران‌زمین به عنوان کاندیدای این حزب معرفی شد سابقه مدیریت کلان ندارد و به عنوان دبیر کل حزبی که خود موسس آن بوده احساس تکلیف کرده و از طرف حزبش نامزد کاندیداتوری در انتخابات 1400 شده است!

شاهین محمدصادقی که 28 اردیبهشت در نشستی خبری اعلام کاندیداتوری کرد تنها در ادوار هفتم و نهم نماینده مجلس و رئیس پیشین سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور بوده است.

سید امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی که 18 فروردین اعلام کرد قصد دارد کاندیدای انتخابات 1400 شود به جز نمایندگی ادوار هشتم تا یازدهم مجلس، سابقه مدیریتی کلان و کار اجرایی چندانی ندارد.

علی مطهری که اسفند 1399 در یک نشست خبری اعلام کاندیداتوری کرد هم مانند قاضی‌زاده‌هاشمی تنها سابقه نمایندگی ادوار هشتم تا دهم مجلس شورای اسلامی را در کارنامه دارد و مدیریت اجرایی کلان نداشته است.

محسن رهامی هم که مانند محمد در اسفند 1399 اعلام کرد قصد کاندیداتوری در انتخابات 1400 را دارد، تنها در ادوار اول و دوم مجلس نماینده بوده و در سال‌های اخیر به عنوان یک فعال سیاسی و حقوقی شناخته می‌شود.

سید مصطفی تاجزاده که 31 فروردین اعلام کرد نامزد انتخابات 1400 خواهد شد چهار سال معاون امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1363 تا 1367)، دو سال معاون سیاسی وزارت کشور (1376 تا 1378) و یک سال مشاور رئیس‌جمهور خاتمی (1383 تا 1384) بوده است.

فریدون عباسی که 8 اردیبهشت اعلام کاندیداتوری کرد تنها با سابقه کمتر از سه سال ریاست سازمان انرژی اتمی (1389 تا 1392) و یک سال نمایندگی در مجلس یازدهم و حضور در نهادهای نظامی، هوای رئیس‌جمهور شدن کرده است.

همچنین قدرت علی حشمتیان که تنها چهار سال نماینده مجلس پنجم بوده و جبهه‌ای با عنوان مستقلین و اعتدالگرایان ایجاد کرده و خودش رئیس آن شده خود را در حد رسیدن به مقام ریاست جمهوری دانسته و 8 اردیبهشت از قصد خود برای نامزد شدن در انتخابات 1400 خبر داده است!

محمدزارع فومنی که سوم اردیبهشت به عنوان دبیر کل حزب مردمی اصلاحات و از سوی این حزب کاندیدا شد به جز مدیر مسئولی روزنامه صدای اصلاحات و چند سال فعالیت سیاسی بی‌ثمر، سابقه مدیریت چندانی ندارد.

البته افرادی مانند مسعود پزشکیان با سابقه چهار سال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت دوم خاتمی (1380 تا 1384) و 13 سال نمایندگی ادوار هشتم تا یازدهم مجلس شورای اسلامی (1387 تا 1400)، سردار حسین دهقان با سابقه پنج سال معاونت رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران (1383 تا 1388)، چهار سال وزارت دفاع (1392 تا 1396) و حضور در بخش‌های نظامی کشور، عزت‌الله ضرغامی با سابقه 10 سال ریاست سازمان صداوسیما (1383 تا 1393) و معاونت امور سینمایی و امور مجلس و استان‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رستم قاسمی با سابقه دو سال وزارت نفت دولت دوم احمدی‌نژاد (1390 تا 1392)، فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (ص)، حضور در سپاه و مدیریت در شرکت‌های وابسته به سپاه و برخی وزارتخانه‌ها، سابقه پر و پیمان‌تری نسبت به دیگر کاندیداهایی که تاکنون به صورت رسمی اعلام حضور کرده‌اند داشته باشند، ولی آیا این‌ها برای پست حساسی مانند ریاست جمهوری کافی است؟

در میان نامزدهایی که تاکنون رسما اعلام کاندیداتوری کرده‌اند سید محمد غرضی که 17 فروردین اعلام کرد مانند سال 1392 باز هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، با سوابق اجرایی و مدیریتی استانداری کردستان و خوزستان، یک ماه نمایندگی دوره اول مجلس، چهار سال وزارت نفت دولت اول موسوی (1360 تا 1364) و 12 سال وزارت پست و تلگراف و تلفن دولت‌های موسوی و هاشمی‌رفسنجانی (1364 تا 1376) به صحنه آمده است.

با این اوصاف شاید آن پیرمردی که مدتی است فیلم او در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود و در دوره قبل انتخابات قصد داشت رئیس‌جمهور شود اما تفاوت "کابینه" و "کابینت" را نمی‌دانست چندان هم مقصر نبوده چرا که گویی بدون داشتن سوابق اجرایی کلان و با اعتماد به‌نفسی مثال‌زدنی می توان خود را یکی از نامزدهای کاندیداتوری ریاست جمهوری اعلام کرد.

هرچند به گفته برخی ناظران، بسیاری از کسانی که خود را کاندیدا می‌نامند نه برای رئیس‌جمهور شدن، بلکه برای معروف شدن و رسیدن به مناصب بالای مدیریتی و یا وزارت و سهم‌خواهی از رئیس‌جمهور آینده و یا جریانات سیاسی کشور، خود را به عنوان نامزد انتخابات مطرح می‌کنند که البته همین موضوع هم جای انتقاد دارد؛ چرا که شان مقام ریاست جمهوری که شخص دوم مملکت و نفر اول اجرایی کشور است با کاندیداتوری خیلی از مدعیان، آن هم بدون سابقه خاص اجرایی و مدیریت کلان، پایین می‌آید. به هر حال این روزها همه می‌خواهند رئیس‌جمهور شوند، شما چطور؟

انتهای پیام