دوشنبه 5 آذر 1403

پایان جنایات نسل‌کشی در یمن با اقتدار نیروهای مقاومت / دست انتقام الهی از آستین نیروهای مقاومت یمن بیرون آمد

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
پایان جنایات نسل‌کشی در یمن با اقتدار نیروهای مقاومت / دست انتقام الهی از آستین نیروهای مقاومت یمن بیرون آمد

امروز دیگر مردم یمن آنچنان مثل گذشته دستان تهی ندارند تا هر ظلمی را که آمریکا و ارتجاع منطقه بسرکردگی سعودیها بخواهند، دست انتقام خداوند از آستین نیروهای مقاومت یمن در آمده و همه جنایتکاران و قاتلان ملت مظلوم یمن را به سزای جنایات ننگین‌شان خواهد رساند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ عربستان سعودی در 26 مارس 2015 (ساعت 24 روز پنجشنبه ششم فروردین 1394) با تشکیل ائتلافی و با فرمان محمد بن سلمان فرزند پادشاه و وزیر دفاع جوان و بی‌تجربه عربستان فرمان حمله نظامی به یمن را صادرکرد و بامداد پنج‌شنبه عادل‌الجبیر سفیر وقت عربستان در آمریکا، در یک نشست خبری از آغاز حملات هوایی سعودی ها به یمن و عملیات "عاصفه الحزم " (توفان قاطع) خبر داد.

وی هدف از این حملات به همسایه جنوبی را بازگرداندن قدرت به دولت برکنار شده «عبد ربه منصور هادی» و مقابله با شورشیان حوثی عنوان کرد؛ الجبیر تصریح کرد که ریاض این حملات را با هماهنگی آمریکا و در قالب ائتلافی متشکل از ده کشور برای مبارزه با حوثی‌ها که شهر جنوبی عدن، پناهگاه رئیس جمهوری فراری این کشور را محاصره کرده‌اند، انجام داده است.

نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب نیز حمایت کامل خود را از حمله نظامی به مواضع جنبش انصارالله یمن اعلام کرد. او به صراحت گفت اتحادیه عرب حمایت کامل خود را از دولت‌های خلیج (فارس) در جنگ آینده مقابل حوثی‌هایی که علیه رئیس‌جمهور قانونی یمن کودتا کرده اند، اعلام می‌دارد. در تجاوز نظامی به یمن 10 کشور مشارکت داشتند که مشتمل بر اعضاء شورای همکاری خلیج فارس (به جز عمان)، به همراه ترکیه، اردن، مصر، الجزایر و سودان بود. یمن را بهتر بشناسیم یمن کشوری عربی در جنوب غربی آسیا، در جنوب شبه جزیره عربستان و واقع در خاورمیانه است. پایتخت یمن شهر صنعا است، 536869 کیلومتر مربع وسعت و حدود 23013376 نفر جمعیت دارد؛ سرحدات یمن از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به تنگه باب المندب، از مغرب به دریای سرخ و از سمت شرق به سلطان‌نشین عمان و خلیج فارس محدود می‌شود. یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحل غربی در کرانه دریای سرخ و ساحل جنوبی در کرانه دریای عرب، همچنین دارای چند جزیره است که مهم‌ترین آنها جزیره سقطره در دریای عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ است.

به لحاظ تقسیمات کشوری یمن به 20 استان و یک محدوده پایتختی تقسیم شده‌است: استان عدن و استان‌های عمران، اَبیَن، ضالع، بیضاء، حُدَیده، جوف، مَهره، مَحویت، صنعا، ذُمار، حَضَرموت، حجه، اِب، لحج، مَأرِب، رَیمه، صَعده، شبوه و تَعِز.

زبان اکثریت مردم یمنعربی و دین اکثریت اسلام است؛ لحاظ مذهبی حدود 45 درصد جمعیت یمن را شیعیان پیرو مکتب زیدیه تشکیل می دهند در حالیکه اهل سنت که اغلب شافعی مذهبند 53 درصد و درصد اندکی هم شیعیان اسماعیلیه هستند.

یمن تا قبل از سال 1990 میلادی به صورت دو کشور مجاور به نام‌های جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) بود. در سال 1990 طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن بوجود آمد. اما در سال 1994 جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالی‌ها بر جنوبی‌ها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند. کشور یمن با سرانه درآمد ناخالص ملی1070 دلار (بانک جهانی 2012)، فقیرترین کشور عربی و یکی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب می شود (جایگاه صد و چهلم در میان صدو هفتاد و سه کشور). کشوری با اهمیت ژئوپلیتکی و ژئواستراتژیکی

تحولات سریع نظام بین الملل (پیچ تاریخی) در منطقه جنوب غرب آسیا با رشد بیداری اسلامی، فرصت‌ها و تهدیداتی را برای کشور های منطقه به وجود آورده است. از این رو نظام سلطه در پهنه جغرافیایی منطقه به منظور حفظ هژمونی خود جنگ های نیابتی را هدایت می نماید که زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است. با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی کشور یمن که در طول تاریخ معاصر دچار تغییر و تحول شده است، ساختار سیاسی، ظرفیت های ژئواستراتژیکی، ژئوکالچر و ژئواکونومیکی در این تغییر و تحولات نقش اساسی را ایفا کرده اند.

بررسی ها و تجزیه و تحلیل های به عمل آمده نشان می دهدکه ظرفیت های بالقوه عوامل مهم و تاثیرگذار کشور یمن در عرصه منطقه ای و بین المللی، به ترتیب اولویت عبارتند از: موقعیت ژئواستراتژیک تنگه باب المندب و روند استحکام بخشی بر ساخت درونی نظام سیاسی و اجتماعی یمن که امید است در سایه عوامل ژئوکالچر و عوامل مذهبی و انسانی این کشور حاصل شود و همین پتانسیل ها در موقعیت پیچ تاریخی کنونی (گذار) زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است. مختصات فرهنگی، جغرافیایی، امنیتی و اقتصادی یمن آنچنان پیچیده و چند بعدی است که کنار هم قرار دادن ابعاد مختلف آنها فهم اهمیت یمن در معادلات منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای را میسر می‌سازد. یمن موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و بسیار چشمگیری دارد که آن را از نظر استراتژیک پراهمیت ساخته است. با نگاهی به نقشه می‌توان به سادگی به نسبت آبراه باب‌المندب، خلیج فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند و همچنین شبه جزیره عربستان، غرب آسیا، شمال آفریقا و شاخ آفریقا پی برد. یمن که حتی پس از موافقتنامه 1990، اجتماعی از چند قبیله بوده، حاصل خیزترین خطه شبه‌جزیره عربستان به شمار می‌آید و با ساحلی به طول دو هزار و 400 کیلومتر، دروازه طبیعی جنوب و جنوب غربی شبه‌جزیره و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. همچنین توجه به تسلط یمن بر خلیج عدن و آبراه باب‌المندب که نقطه اتصال اقیانوس هند با دریای سرخ است، بیانگر اهمیت فوق‌العاده این کشور در جغرافیای سیاسی و اقتصادی منطقه است. در مثلث طلایی میان سه تنگه راهبردی هرمز، مالاگا و باب‌المندب، بالغ بر دو سوم حمل و نقل دریایی جهان و به تعبیری اقتصاد جهان جریان دارد. به خصوص اینکه این تنگه‌ها قسمتی از مسیر تجارت جهانی انرژی را تشکیل می‌دهند. باب المندب، آبراهی که یمن به واسطه جزیره پریم (میون) می‌تواند به سادگی آن را ببندد، یکی از رئوس این مثلث طلایی است. داشتن 1800 کیلومتر مرز مشترک با عربستان تحت حاکمیت آل‌سعود - و داعیه‌دار رهبری جهان اسلام - در مرزهای شمالی، به انضمام ویژگی‌های قومی و مذهبی کشور یمن، همواره رابطه عربستان و یمن را به رابطه‌ای چالش برانگیز تبدیل کرده است. یمن در جنوب شبه‌جزیره عرب قرار گرفته و مرزهای دریایی گسترده‌ای در دریای سرخ و نیز خلیج عدن دارد. موقعیت استراتژیک این کشور به لحاظ اشراف بر شاخ افریقا از طریق مرزهای دریایی جنوب و غرب یمن و نیز جزیره سوکاترا، اهمیت ویژه‌ای به این کشور داده است؛ به‌علاوه، اِشراف این کشور بر تنگه باب‌المندب اهمیت مضاعفی به آن از نظر تأمین امنیت انرژی و حمل و نقل کالا بخشیده است. در واقع درصد زیادی از رفت‌وآمدی که در کانال سوئز صورت می‌گیرد، از باب‌المندب هم می‌گذرد. پس به همان میزان که کانال سوئز حائز اهمیت است، باب‌المندب هم مهم است. امنیت تنگه باب‌المندب برای تمامی کشورهای ساحلی دریای سرخ از نظر حمل و نقل کالا و تسلیحات حائز اهمیت اساسی است. برای مثال در جنگ 1973 مصر و سوریه ضد رژیم صهیونیستی، جمهوری عربی یمن در هماهنگی با قاهره تنگه باب‌المندب را به روی ورود کشتی‌ها و تسلیحات رژیم صهیونیستی بست و از این طریق به نحو مؤثری مانع استفاده رژیم صهیونیستی از بخش عمده‌ای از نیروی دریایی‌اش و ضربه زدن به مصر از طریق دریای سرخ شد؛ امری که تأثیر فراوانی بر سیر عملیات جنگی در جبهه سینا داشت. تجارت و توریسم در شهرهای مهمی چون جده و ینبع (عربستان سعودی) و ده‌ها شهر ساحلی دیگر دریای سرخ تا حد زیادی به امنیت و آرامش در تنگه باب‌المندب وابسته است. دقیقاً به همین خاطر امریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال حصول اطمینان از کنترل باب‌المندب و خلیج عدن می‌باشند. باب‌المندب یک گلوگاه راهبردی مهم برای تجارت دریایی بین‌المللی و کشتیرانی و نیز انتقال انرژی است. اهمیت آن به‌اندازه اهمیت کانال سوئز برای کشتی‌رانی دریایی و تجارت دریایی بین افریقا، آسیا و اروپاست. آن‌ها به‌شدت نگران پیروزی انصارالله و حوثی‌ها هستند؛ زیرا کنترل یمن توسط حوثی‌ها سبب قطع دسترسی رژیم صهیونیستی به اقیانوس هند از طریق دریای سرخ شده و مانع دسترسی راحت زیردریایی‌های رژیم صهیونیستی برای ورود به خلیج فارس برای تهدید ایران می‌شود. عربستان سعودی به‌عنوان متحد منطقه‌ای امریکا نیز به‌شدت از اینکه یمن به متحد ایران تبدیل شود هراس دارد و بیم آن دارد که این رویدادها تمامی شبه‌جزیره عربستان را ضد خاندان سعودی برانگیزد. بازداشتن ایران، چین و روسیه از به دست آوردن جای پای راهبردی در یمن از جمله نگرانی‌های امریکاست. ازآنجاکه بخش مهمی از نیروهای یوسنتکام در دریا به کار گرفته می‌شوند، لذا تأمین امنیت این آبراه برای کشتیرانی باز و آزاد باید یک هدف کلیدی باشد. طمع‌ورزی‌های پایان ناپذیر عربستان در تهاجم به یمن

سلمان بن عبد العزیز پادشاه تازه بر تخت نشسته عربستان سعودی هنوز سه ماهی از آغاز سلطنتش بر عربستان نگذشته بود که دستور آغاز عملیات طوفان قاطعیت را علیه ملت و کشور یمن بطور عام و جنبش «انصار الله» بطور خاص امضاء کرد؛ گرچه عربستان سعودی در طول تاریخ بارها به یمن لشکر کشیده و این کشور را مورد تجاوز قرار داده است و بخش‌هایی از خاک یمن نیز همچنان تحت اشغال عربستان قرار دارد. به گواه تاریخ طمع ورزی‌های عربستان به خاک یمن از زمان تشکیل دولت ریاض داستانی طولانی دارد که هربار هم به بهانه های گوناگون و متفاوت صورت گرفته است اما آخرین تهاجم عربستان به یمن ابعاد خاص و گسترده‌تری دارد.

این تجاوزگری درحالی صورت گرفت که بحران یمن یک موضوع سیاسی داخلی بود و مداخله عربستان که شورای امنیت و قدرت‌های جهانی چشمان خود را برروی آن بستند، نقض حاکمیت یک کشور مستقل و بی‌احترامی به تمامیت ارضی آن محسوب می شود. عربستان همواره نقشی مداخله‌گرایانه در یمن داشته و این کشور را حیاط‌خلوت خود تلقی کرده است، طوری که اکثر مردم یمن گذشته از مذهب، جهت‌گیری سیاسی یا طبقه اجتماعی؛ بر این باورند که عربستان نقش مهمی در بی‌ثباتی این کشور ایفا می‌کند. بهار عربی وجود نداشته و این اسلام است که بر تمامی منطقه سایه افکنده و موجب وحشت امریکا و متحدانش که متحد اعراب هستند، شده است. مهم‌ترین اقدامات ائتلاف سعودی عبارت‌اند از: ائتلاف‌سازی نظامی و کسب حمایت سیاسی، محاصره اقتصادی و نظامی، بی‌اعتنایی به هنجارهای حقوقی و انسانی بین‌المللی، کسب حمایت سازمان‌ها و قدرت‌های بین‌المللی، جبهه‌بندی سیاسی و مذهبی، جنگ روانی و رسانه‌ای، تخریب زیرساخت‌های اقتصادی و دولتی، حمله نظامی و کشتار غیرنظامیان، مشروعیت زدایی از بازیگران مستقل و طرح دولت‌سازی نوین. تجاوز عربستان به خاک یمن از زمانی برنامه‌ریزی شد که در اواخر تابستان و اوائل پاییز 1393 معترضان شیعه مذهب حوثی در قالب جنبش «انصار الله» توانستند در مدت زمان کمی پایتخت یمن و ساختمان وزارتخانه ها، دفتر نخست وزیری، پادگان های ارتش و نیروهای مسلح را تصرف کنند. شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان در واکنش به قدرت گرفتن حوثی ها در یمن، نشست اضطراری تشکیل داد و تسلط یافتن حوثی‌ها بر صنعا را «کودتا» علیه دولت مشروع این کشور نامید. عربستان به زودی حملات نظامی خود به یمن را آغاز کرد و توانست ده کشور را در این تجاوز نظامی با خود همراه نماید. عربستان در حملات سنگین خود به یمن در نخستین اقدام، زیرساخت‌های این کشور فقیر عربی را هدف قرارداد. این تهاجمات وحشیانه تا به امروز صدهد هزار کشته از مردم بیگناه اعم از زنان و کودکان برجا گذاشته است. به گفته سازمان ملل، تأثیر حملات هوایی عربستان بر زیرساخت غیرنظامی یمن ویرانگر بوده است؛ بسیاری از یمنی‌ها هم اینک از دسترسی به خدمات اساسی از جمله درمان، غذا، آب و سایر ملزومات محروم هستند؛ جنگ همچنان در سراسر کشور ادامه دارد و مردان، زنان و کودکانِ همه طوایف یمن را در معرض خطر قرار داده است. چرایی اصرار عربستان در تسلط بر یمن عربستان نفت خود را از طریق تنگه هرمز و باب‌المندب به خارج صادر می‌کند و در صورتی که تنگه‌های یادشده بسته شوند، صادرات نفت این کشور عملاً قطع می‌شود. برای رفع این تنگنای ژئوپلیتیک، عربستان به جنوب چشم دوخته است. سیاست عربستان طی سالیان این بوده است که به هر نحو ممکن به دریای آزاد دسترسی پیدا نماید.

در جنوب عربستان دریای عرب که دریایی آزاد است، واقع شده است و از طریق آن می‌توان به‌طور مستقیم به اقیانوس هند دسترسی پیدا کرد؛ اما استان‌های ظفار عمان و حضر موت یمن مانع عمده دسترسی این کشور به دریای آزادند، لذا عربستان همواره تلاش کرده است تا این موانع را با تهاجم به یمن و اعمال فشارهای مختلف بر این کشور از میان بردارد. عربستان در طول دهه‌های مختلف از جنبش‌ها و گروه‌های جدایی‌طلب عمان و یمن دفاع کرده است تا بتواند بر یمن و ظفار مسلط شود و به دریای آزاد نیز دسترسی پیدا نماید.

شکی نیست که هدف عربستان از این حملات و جنگ‌های ضد یمن، تسلط بر حضر موت یمن است؛ زیرا عربستان به‌طور رسمی اعلام کرده است که حضر موت متعلق به این کشور است. عربستان سعودی در راستای تسلط بر تنگه باب‌المندب و تضمین امنیت رفت‌وآمد نفت‌کش‌های خود تاکنون چندین جزیره راهبردی یمن را اشغال کرده است. عربستان در 23 مه 1998 جزیره یمنی دئوهوراپ، واقع در آب‌های جنوبی یمن را اشغال کرده و حاضر نیست آن را ترک گوید. عربستان سعودی از یمن خواسته است در مقابل تخلیه این جزیره، یمن نیز جزیره عاشق در دریای سرخ تخلیه کند. عربستان سه استان یمنی با نام‌های نجران، جیزان و عسیر را به وسعت خاک سوریه را اشغال کرده است. استان عسیر در شمال یمن بین حجاز، یمن و نجد واقع شده است و تا کناره دریای سرخ امتداد دارد و از این نظر حائز اهمیت ژئوپلیتیکی است. استان جیزان در جنوب شرقی عربستان و در شمال غربی یمن و در کنار دریای سرخ واقع است.

بزرگ‌ترین پایگاه دریای عربستان در دریای سرخ در این استان قرار دارد. استان نجران در جنوب عربستان و در شمال یمن قرار دارد. یکی از پایگاه‌های بزرگ هوایی عربستان در این استان واقع است. ایجاد یک کشور یمنی متحد و قوی مطلوب عربستان نیست. به‌موجب قانون اساسی یمن متحد، این کشور به یکی از آزادترین کشورهای عرب تبدیل می‌شود که این امر خوشایند رژیم‌های مستبد عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان نیست و فروپاشی نظام قبیله‌ای در یمن نیز یکی از اهرم‌های قدرت عربستان را می‌گیرد، لذا عربستان تحمل یک کشور یمنی متحد، مستقل و آزاد را ندارد. نمودار زیر به‌وضوح محورهای رقابت و منازعه قدرت‌ها را نشان می‌دهد. به همین خاطر است که عربستان و امریکا در یمن و بحرین نقشی مداخله‌گرایانه داشته و این کشورها را حیات خلوت خود تلقی می‌کنند. عربستان در جریان انقلاب یمن نقشی محافظه‌کارانه ایفا کرد. مهم‌ترین جهت‌گیری‌های عربستان در جریان انقلاب یمن و به‌طور کلی یمن، عدم شکل‌گیری دموکراسی در یمن، جلوگیری از سرعت یافتن تحولات و تلاش برای مدیریت و کنترل آن و جلوگیری از سرایت تحولات یمن به سایر مناطق و کشورها، حفظ ساختار حکومت یمن و تلاش برای قدرت رساندن افراد و جریانات وابسته و کاهش نفوذ شیعیان و تلاش برای جدایی و تجزیه یمن و الحاق برخی از استان‌های یمن برای تضمین دسترسی به دریا و کاهش وابستگی به تنگه هرمز بوده است.

به‌طور کلی مهم‌ترین جهت‌گیری‌های سیاست خارجی عربستان در قبال تحولات سیاسی یمن، بر مبنای محورهای عدم شکل‌گیری دموکراسی در یمن؛ جلوگیری از سرعت یافتن تحولات و تلاش برای مدیریت و کنترل آن؛ حفظ ساختار حکومت یمن و تلاش برای به قدرت رساندن افراد و جریانات وابسته؛ کاهش نفوذ شیعیان حوثی و جریانات نزدیک به ایران زیر استوار بوده است.

عدم تحقق این خواسته‌ها و اعتراض حوثی‌ها به مداخلات خارجی و تداوم فساد سیاسی در کشور که منجر به خروج عبد رب منصور‌هادی از صنعا شد موجب گردید تا عربستان بیش‌ازپیش از تحولات سیاسی یمن احساس ناامنی نماید، لذا در رأس ائتلافی از کشورهای عرب منطقه، حمله به یمن را آغاز کرد. آمریکا، صحنه‌گردان اصلی حمله به یمن در این نکته همه تحلیل‌گران سیاسی جهان اتفاق نظر دارند که آمریکا بزرگ‌ترین حامی رژیم تکفیری عربستان است و از طریق این رژیم، اهداف راهبردی خود در بویژه حهان اسلام را بمورد اجراء می‌گذارد. بدون مبالغه باید گفت که سران سعودی بدون اجازه آمریکا حتی آب نمی‌خورند. تداوم حیات رژیمی قرون وسطایی و ارتجاعی سعودی بدون حمایت آمریکا حتی یک روز نیز قادر به حیات نیست. لذا، سعودی‌ها همانگونه که ترامپ بطور علنی اعلام کرد؛ عربستان همانند گاو شیرده برای آمریکاست و فرقی نمی‌کند در آمریکا دموکرات‌ها قدرت را در اختیار داشته باشند یا جمهوری‌خواهان. آنتونی کوردزمن در خصوص سیاست امریکا در یمن می‌نویسد: "پیوندهای روبه‌رشد میان شیعیان حوثی یمن و ایران تهدید دیگری را برای منافع (نامشروع) عربستان و امریکا ایجاد کرده است. این وضعیت به‌طور بالقوه می‌تواند به ایران این امکان را بدهد تا نیروی هوایی و دریایی خود را در یمن به کار گیرد و عمق استراتژیک خود را افزایش دهد و از آزادی عمل بیشتری برای ضربه زدن به منافع امریکا و عربستان و ایجاد توازن منطقه‌ای بهره ببرد. این تهدید هنوز به نظر محدود می‌رسد اما این نکته مهم است که یادآوری کنیم که سرزمین یمن و جزایر آن نقش مهمی را در امنیت گلوگاه و آبراه جهانی دیگر در انتهای جنوبی دریای سرخ به نام باب‌المندب یا دروازه اشک ایفا می‌کند. یکی از علائمی که بیانگر اهمیت و جایگاه یمن در سیاست منطقه‌ای امریکاست". امریکا نیز به بهانه تأمین نظم و امنیت جهانی، هر نوع مبارزه و جنبش مردمی در بحرین، یمن و نیز عربستان سعودی را با این توجیه که ثبات و امنیت جهانی و امنیت انرژی را مختل می‌کند؛ سرکوب کرد و همچنان طرفدار حفظ وضع موجود (بقای نظام‌های سلطنتی و مستبد عرب) در خلیج فارس و یمن است و مانع حاکمیت مردم بر سرنوشت خود می‌شود. آمریکا یکی از اصلی‌ترین حامیان عربستان در تجاوز به یمن است. میزان صادرات سلاح از آمریکا به عربستان در دوره 2015 تا 2017 یعنی سه سال نخست جنگ یمن بیش از 43 میلیارد دلار بوده است. حتی شروع این جنگ نیز در دوران باراک اوبامای دموکرات بوده و جو بایدن به عنوان معاون اول اوباما از همراهان این جنگ بوده است. نیروهای امریکایی از مهم‌ترین بازیگران کنونی عرصه سیاسی در یمن هستند. امریکایی‌ها به بهانه مبارزه با القاعده و تروریست‌ها در حال سرکوب جنبش شیعیان در این کشور، دامن زدن به اختلافات مذهبی مسلمانان و تقویت افراطی‌گری در میان اعضای القاعده یمن می‌باشند. به هر صورت یمن کشور استراتژیکی است و راه دسترسی به آسیا و خاورمیانه برای امریکایی‌هاست؛ علاوه‌برآن، می‌تواند ایالات متحده را در کمک‌رسانی به متحدان اصلی‌اش در منطقه همچون عربستان و رژیم صهیونیستی و ضد کشورهایی همچون ایران و عراق یاری کند. به همین جهت است که نوعی همراهی و منافع مشترک برای القاعده و غرب در یمن جهت مقابله با قدرت‌یابی شیعیان در این کشور مشاهده می‌شود. در اوج تهاجم سبعانه هواپیماهای ائتلاف سعودی به یمن و کشتار روزانه هزاران زن و کودک بیگناه یمنی، مجلس نمایندگان آمریکا در طرحی نمایشی، مخالفت خود از حمایت عربستان را به تصویب رساند و ترامپ نیز آشکارا اقدام به وتوی این مصوبه که به تصویب سنا نیز رسیده بود، کرد. سناریوی مجلسین آمریا در مخالفت با عربستان و حمایت ترامپ از عربستان موجب شد تا تعبیر ترامپ جواب دهد و عربستان بمانند گاو شیرده، قرارداد بیش از 500 میلیارد دلاری با آمریکا را امضاء کند. جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا پس از به قدرت رسیدن در ادامه سناریوی ترامپ، اعلام کرد که به دنبال پایان دادن به جنگ یمن است. دولت وی حتی اعلام کرده که حمایت‌های اطلاعاتی از عربستان در این جنگ پایان می‌یابد و فروش سلاح به عربستان نیز تعلیق می‌شود. بایدن حتی پا را از این فراتر گذاشته و انصارالله را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کرده. البته این اقدامات بایدن از سوی انصارالله چندان مورد استقبال قرار نگرفت چرا که آن را تنها یک بازی سیاسی می‌دانستند. گذشت زمان درستی این تفکر انصارالله را ثابت کرد. چند ماه پس از اعلام توقف و بازنگری در قرارداد فروش سلاح و تجهیزات نظامی به امارات از سوی «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا، وی اعلام کرده که برنامه فروش تسلیحات به ارزش 23 میلیارد دلار به امارات را پیش خواهد برد. این تسلیحات شامل هواپیماهای اف 35، پهپادهای حامل سلاح و دیگر تجهیزات نظامی است. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، بعد از آنکه امارات، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، بر سر فروش جنگنده‌های اف -35 به ارزش 23 میلیارد دلار، توافق کرد. در حقیقت جنگ یمن اکنون به ابزاری در دست دموکرات‌ها برای پیشبرد اهداف خود در منطقه تبدیل شده است و بایدن همانند ترامپ نیز سعی خواهد کرد از این جنگ در جهت رونق‌بخشی به کارخانه‌های اسلحه‌سازی در آمریکا بهره‌برداری کند. در شرایط کنونی نقش امریکا در منطقه خلیج فارس و یمن حضور جدی و ایفای نقش انحصاری و نیز ائتلاف با کشورها و گروه‌های همسو با منافع غرب است. استراتژیست‌های امریکایی معتقدند که امریکا منافع وسیعی در جلوگیری از ظهور هر قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه و شمال افریقا دارد. حضور امریکا در خلیج فارس و یمن جدی‌ترین تغییر در محیط راهبردی منطقه است به‌طوری که توازن را به ضرر ایران دگرگون می‌سازد. در حال حاضر وابستگی امریکا به نفت عربستان به اتحاد نظامی و اقتصادی مهمی میان دو کشور تبدیل شده است. از دید امریکا، این تعهدی برخواسته از ضرورت استراتژیک است. به‌هرحال، در تحولات یمن، برای امریکا رشد اسلام‌گرایی و نفوذ بیشتر اخوان‌المسلمین، زیدی‌ها و به‌ویژه القاعده، بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشته و نگرانی آن‌ها را به همراه داشته است. تا پیش از این، فرزند صالح و سه تن دیگر از بستگان نزدیکش، مسئولیت چهار سازمان اصلیِ امنیتی و ضد تروریستیِ یمن را بر عهده داشتند. در صورت روی کار آمدن دولتی دیگر، امریکایی‌ها می‌دانند که با مشکلات فراوانی مواجه خواهند شد. جنایات آمریکا و عربستان در یمن ائتلاف یمن برای نشان دادن قدرت اتحاد خود، حجم بی‌نظیری از بمباران‌های هوایی را ظرف سال اخیر در یمن به نمایش گذاردند و نقطه‌ای از مناطقی که در اختیار جریان انقلاب مردم یمن است را تاکنون بالغ بر 15 تا 20 بار بمباران کرده‌اند و در این عملیات‌های هوایی، که شب و روز ادامه دارد، از بمب‌های فوق‌العاده مخرب استفاده می‌شود و حتی برخی از بمب‌ها با قدرت تخریب گسترده برای اولین بار در بمن روی سر مردم بی‌دفاع این کشور آزمایش می‌شود. تاکنون ائتلاف جنایتکار سعودی بالغ بر صدها هزار سورتی پروازهای رزمی و عملیاتی بر فراز یمن انجام داده که علاوه بر تخریب کلیه زیرساخت‌ها، جان صدهها هزار یمنی بیگناه را گرفته و چند میلیون نفر را بی خانمان و آواره کرده است. تنها در یک عملیات اخیر در بمباران بازداشتگاه صعده، وزیر بهداشت یمن آمار نهایی کشته شدگان این بمباران بازداشتگاه صعده که توسط جنگنده های متجاوز ائتلاف انجام شد را 91 نفر و تعداد زخمی های این حمله هوایی را 236 نفر اعلام کرد. عربستان با استفاده از سلاح‌های غربی و سلاح‌های ممنوعه اقدام به قتل‌عام مردم بیگناه یمن کرده و هزاران غیرنظامی شهید شده‌اند. در واقع جنایت‌های بی‌شمار عربستان مانند کشتار کودکان و زنان در یمن به‌عنوان اقدامی تروریستی اعلام نشده اما دفاع انصارلله یمن از خاک یمن تروریستی اعلام شده است. تنها دلیل برای این اقدام مضحک دولت آمریکا به پیروزی‌های چشمگیر انصارالله در عرصه میدانی بازمی‌گردد و در حقیقت دولت ترامپ که حالا عمر آن به پایان رسیده است سعی کرد در واپسین روزهای خود خدمت دیگری به آل‌سعود کند تا مقدمات فشار بر انصارالله را در عرصه سیاسی فراهم سازد. اختفای آمار واقعی نسل‌کشی سعودی‌ها در یمن وقتی 7 سال و هر روز بیش از 250 ماموریت جنگی هوایی برای بمباران مناطق مسکونی توسط ائتلاف سعودی علیه ملت مظلوم یمن آنهم با مخرب‌ترین بمب‌ها انجام بپذیرد و در این عملیات، رسانه‌های نظام سلطه هم وظیفه مخفی نگه‌داشتن آمار تلفات را بخوبی انجام دهند، معلوم است که جهانیان از این کشتار و نسل‌کشی بدون اطلاع باشند و تنها به آمار تدبیرشده مجامع سازمان مللی بسنده کنند.

در یک گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد، مرگ حدود 60 درصد از انسان‌هایی که در طول هفت سال جنگ تحمیلی بر یمن جان سپرده‌اند، ناشی از عوارض جانبی این جنگ، از جمله کمبود آب پاک، گرسنگی و بیماری‌ها بوده است. بیش از 150هزار نفر به طور مستقیم در درگیری‌های جنگ داخلی کشته شده‌اند.

بر اساس این گزارش اکثر انسان‌هایی که در اثر عوارض جانبی جنگ جان باخته‌اند، "کودکانی بوده‌اند که در معرض گرسنگی و سوءتغذیه قرار داشته‌اند".

بر اساس یک ارزیابی سازمان ملل متحد، جنگ هفت ساله داخلی یمن تا پایان سال جاری میلادی حدود 377هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم قربانی به جا گذاشته است. کودکان بزرگترین قربانیان این جنگ بوده‌اند. این نهاد در مورد ادامه درگیری‌های نظامی در این کشور هشدار داده و می‌گوید در صورتی که وضعیت به همین صورت ادامه یابد، شمار قربانیان تا سال 2030 به حدود یک میلیون و 300 هزار نفر خواهد رسید. این گزارش می‌افزاید، در صورتی که جنگ داخلی یمن همین امروز پایان یابد، می‌توان امیدوار بود که این کشور تا سال 2050 از یک درآمد سطح متوسط برخوردار شود. اما وضعیت کنونی حاکی از تشدید درگیری‌هاست. انصارالله، مدافع منافع ملی یمنی‌ها جنبش انصارالله که اکنون به‌صورت یک گروه مسلح و متشکل نظامی با مطالباتی به‌طور کلی سیاسی درآمده است، سیر تاریخی خاصی را طی کرده تا در نهایت در شکل فعلی خود متبلور شود. ابتدا در سال 1986م. یک مؤسسه فرهنگی در یمن شمالی به نام «اتحادیه جوانان» تأسیس شد که هدف آن آموزش جوانان زیدی بود. دو نفر از علمای برجسته زیدی یمن یکی آقای نجم‌الدین المؤیدی و دیگری آقای بدرالدین الحوثی از برجسته‌ترین علمای این اتحادیه بودند. سال 1990م، یمن شمالی و جنوبی متحد شدند و یمن واحد تأسیس و قانون اساسی واحد تصویب گردید.

طبق این قانون، بحث آزادی‌های سیاسی و پلورالیزم حداقل به لحاظ شعاری و البته تا حدودی هم به لحاظ عملی مطرح شد. پیرو این وقایع، اتحادیه جوانان که در یمن شمالی تأسیس شده بود، تحولاتی یافت و بعد از اتحاد یمن، «حزب حق» از درون آن شکل گرفت. در واقع، یک جریان فرهنگی به نام «اتحادیه جوانان» به یک حزب سیاسی به نام حزب حق «تبدیل شد که شیعیان زیدی یمن را نمایندگی می‌کرد.

در سال 1992م، مجدداً یک مؤسسه یا مجموعه فکری فرهنگی، به نام «الشباب المؤمن» از دل همین جریان و اعضای فعال آن ایجاد شد که مؤسس آن هم یکی از فرزندان علامه بدرالدین، به نام «محمد بدرالدین الحوثی» بود. این مجموعه مدتی کار کرد و بعد دچار انشعاب شد. در نهایت در سال 1997م از دو گروه موجود در داخل مجموعه فرهنگی «الشباب المؤمن»، یکی از افراد شاخص آن به نام حسین بدرالدین الحوثی بر گروه دیگر غلبه یافته و از آن به بعد، تشکیلات الشباب المؤمن با گرایش‌های واضح‌تر سیاسی و تحت رهبری حسین الحوثی به فعالیت خود ادامه می‌دهد. حسین الحوثی در سال 1993م به مجلس یمن راه یافت و به‌منظور مقابله با گسترش وهابیت که به سبب بازگشت یمنی‌های سلفی و وهابی از افغانستان و ترس از تفکرات افراطی آنان تشدید شده بود، ضمن تشکیل حزب مذکور فعالیت فرهنگی و سیاسی خود را مضاعف کرد.

در می 2012 م، ده مورد مهم از مطالبات حوثی‌ها منتشر شد که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نفی هرگونه دخالت قدرت‌های خارجی در گفتگوهای ملی، تهیه یک دستورالعمل جامع برای گفتگوهای ملی، به رسمیت شناختن دغدغه‌ها شمال و جنوب و آزادی زندانیان سیاسی. حوثی‌ها می‌خواهند با آن‌ها همانند سایر یمنی‌ها رفتار شود و همه یمنی‌ها حقوق برابر داشته باشند؛ درحالی‌که امریکا و عربستان و نیز منصور‌هادی آنان را متهم می‌کنند که خواهان احیای حکومت روحانی احمد بن یحیی یا حکومت امامیه هستند. تشکیل یک حزب سیاسی و مشارکت جدی و برابر همه گروه‌ها در انتخابات و عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه یمن خواسته اصلی حوثی‌هاست. آن‌ها معتقدند تا زمانی که دخالت و تهاجم عربستان، امریکا و رژیم صهیونیستی و نیز جریانات وابسته به این قدرت‌های خارجی در یمن ادامه دارد، سلاح خود را بر زمین نمی‌گذارند. به نظر می‌رسد مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حوثی‌ها و اینکه حکومت یمن باید از حوثی‌ها به علت تحمیل جنگ‌های متعدد بر ضد آن‌ها عذرخواهی کرده و غرامت بپردازد، توسط جامعه و احزاب یمنی از مقبولیت زیادی برخوردار است. امروز انصارالله دارای جبهه مقاومتی است ه در آن میلیون‌ها یمنی عضویت فعال و مجاهدانه دارند. نیروهای مسلح یمن توانمندی‌های فراوانی را برای خود بوجود آورده و در صحنه نبرد، بسیاری از معادلات را به نفع ملت یمن تغییر می‌دهد. علاوه بر توفق و برتری نظامی، قدرت موشکی و پهبادی به جبهه مقاومت مردم یمن این امکان را داده که دست برتر در عرصه‌های سیاسی و نظامی را دارا باشند. امروز دیگر مردم یمن آنچنان مثل گذشته دستان تهی ندارند تا هر ظلمی را که آمریکا و ارتجاع منطقه بسرکردگی سعودیها بخواهند، بر سر این ملت مظلوم بیاورند. بفرموده رهبر معظم انقلاب، حتی عصر بزن و درروی ظالم در حق مظلوم گذشته و نیروهای مقاومت یمن این اجازه را نمی‌دهند تا ائتلاف سعودی و آمریکائی‌ها با مدیریت رژیم اشغالگر قدس در تهاجم به مزدم مظلوم یمن، قصر در بروند. آنها باید تاوان جنایات خود در حق این ملت غیور را بپردازند. دست انتقام خداوند از آستین نیروهای مقاومت یمن در آمده و همه جنایتکاران و قاتلان ملت مظلوم یمن را به سزای جنایات ننگین‌شان خواهد رساند. انتهای پیام /