شنبه 3 آذر 1403

تأثیر ایدئولوژی و رهبری در پیروزی و ثبات انقلاب

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
تأثیر ایدئولوژی و رهبری در پیروزی و ثبات انقلاب

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ در پاسخ به این پرسش که چرا تحلیل گران و نظریه پردازان سیاسی و سیاست مداران درباره وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی غافلگیر شدند و نتوانستند این رخداد را پیشگویی کنند، باید گفت که تا پایان دهه 1970 میلادی و تا زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 پارادایم علمی وجود در ذهن این افراد درباره انقلاب، تنها به وقوع انقلاب‌های ناسیونالیستی، لیبرالی ومارکسیستی...

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ در پاسخ به این پرسش که چرا تحلیل گران و نظریه پردازان سیاسی و سیاست مداران درباره وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی غافلگیر شدند و نتوانستند این رخداد را پیشگویی کنند، باید گفت که تا پایان دهه 1970 میلادی و تا زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 پارادایم علمی وجود در ذهن این افراد درباره انقلاب، تنها به وقوع انقلاب‌های ناسیونالیستی، لیبرالی ومارکسیستی تاکید می‌شد و همان طور که هاناآرنت در کتاب انقلاب خود گفته است یکی از ویژگی‌های انقلاب‌های معاصر، دنیوی بودن آن نگریسته می‌شد و در نتیجه وقوع انقلابی با ایدئولوژی، ماهیت وشعار‌های مذهبی برای این افراد قابل تصور نبود؛ بنابراین اولین شگفتی انقلاب اسلامی نوع ایدئولوژی آن و تغییری بود که ازاین نظر درنسل انقلاب‌ها ایجاد کرد. پاسخ به یک پرسش دیگر، یعنی این پرسش که چرا انقلاب اسلامی توانست درمدتی نسبتا کوتاه بر یک رژیم مقتدر پیروز شود نیز تاحد زیادی به همین مسأله یعنی نوع ایدئولوژی و ماهیت انقلاب اسلامی باز می‌گردد. زیرا به دلیل سنخیت این ایدئولوژی با تاریخ، فرهنگ و آموزه‌های دینی مردم ایران، به سرعت خیابان‌ها از جمعیت پر گردیده، حرکت سراسر کشور را فراگرفته و توان هر گونه ایستادگی ازرژیم پهلوی و حامیان خارجی اش سلب گردید. نوع ایدئولوژی، ماهیت و رهبری هر انقلابی تاثیر آشکاری نیز برشرایط و حوادث پس از وقوع انقلاب به جای می‌گذارد. اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت قانون اساسی کشور تدوین و نظام جدید با اتکا بر نقش مردممستقر گردیده ثباتو تعادل لازم پدید آمد، بدون شک این امر ناشی از ایدئولوژی اسلامی انقلاب و رهبری حضرت امام بود. نگاهیبهایدئولوژی و حوادث پس از انقلاب‌های فرانسه (1789) و روسیه (1917) ما را به نتیجه خوبی رهنمون می‌شود: در فرانسه ایدئولوژی جدید جایگزین هر چند در ذهن انقلابی‌ها حضور داشت، بسیار متفرق و گنگ و بی ارتباط به فرهنگ و تاریخ این کشور بود و به همین دلیل پس از وقوع انقلاب، انقلابی‌ها به جان هم افتادند و انقلاب در هر زمان در دست یکی از گروه‌ها قرار گرفته و رهبران انقلابی و مردم توسط افراد و گروه‌های مقابل از بین می‌رفتند و بدین ترتیب فرانسه بعد از انقلاب تا سالیان سال روی آرامش ندید. در روسیه نیز به دلیل ایدئولوژی وارداتی انقلاب و ناتوانی آن از چیره شدن بر اذهان عمومی، بی ثباتی‌های زیادی تجربه شدودرزمان استالین حدود 15 تا 20 میلیون نفر توسط وی کشته شدند. اما وحدت واصالت فرهنگی ایدئولوژی انقلابیو وحدت رهبریدرانقلاب اسلامی توانست به سرعت ثبات لازم برای فراهم شدن شرایط دستیابی کشور به اهداف انقلاب را به وجود بیاورد ودر عین حال که دشمنان این انقلاب مقدسبرای از پای در آوردن آن از آغاز دست به توطئه ودشمنی زدند، با گذشت 30 سال ازپیروزی انقلاب و ناتوانی‌ها و شکست‌های پیاپی آنهو ظهور ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای، می‌توان چشم انداز بسیار روشنی برای آینده ایران اسلامی تصویر کرد. آشکار است که در همه مراحل رهبری انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) نقشی مستقیم وبی بدیل داشته است و البته شخصیت وهمچنین راهبردها، روش‌ها وتاکتیک‌هایی که ایشان در هر مرحله انقلاب مورد استفاده قرارداد، محصول تربیت الهی و دینی وی بود و او همه امور را بر حسب وظیفه و تکلیف الهی خودونه به دلیل کسب قدرت یا منافع مادی و گروهی به پیش می‌برد. روش‌های رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی نیز منحصر به فرد بوده است. ایشان که به حرکت از طریق مرجعیت عامهاعتقاد داشت، با هوشیاری وزیرکی خاصی از دست بردن به اسلحه توسط مردم جلوگیری کرد. درگیری مسلحانه علیه یک رژیم تا دندان مسلح می‌توانست به جنگ داخلی خشونت باری انجامیده، به شدت بر تلفات مردم انقلابی بیفزاید واحتمال پیروزی سریع انقلاب رانیز از بین ببرد. امام با اعتماد به نفس بسیار واراده پولادین خود که این امر باعث تقویت اعتماد به نفس عمومی درمبارزه با رژیم محمدرضا شاه می‌شد نیز درضعف روحیه وفروپاشی سریع حکومت پهلوی نقش داشت. پیشگویی‌های ایشان درزمان وقوع انقلاب اسلامی و بعد از آن نیزشگفتی‌های دیگری را نشان می‌داد. امام در زمان حرکت انقلابی مردم وتهدید رژیم می‌فرمود: «شاه رفتنی است اعتنا به تهدیدات او نکنید.» ایشان زمانی که دولت بختیار در روز‌های آخر عمر رژیم، ساعت آغازحکومت نظامی رابه چهار ونیم بعد از ظهرتغییر داد، فرمود: «اعلامیه حکومت نظامی خدعه و نیرنگ (برای سرکوبی انقلاب) است ومردم به آن اعتنا نکنند.» عدم توجه عمومی به اعلامیه حکومت نظامی و حوادث بعدی آن باعث پیروزی انقلاب گردید. حضرت امام زمانی که عراق با بمباران فرودگاه‌های کشور جنگ تحمیلی را آغاز کرد، با اعتماد به نفس به مردم نوید زدن سیلی محکمی به گوش صدامرا داد ودر زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به کارتر رییس جمهور این کشور توصیه کرد که دیگر در انتخابات شرکت نکند؛ زیرا شکست خواهد خورد و کارتر در انتخابات شکست خورد. امام در نامه به میخائیل گورباچف نیز سقوط نظام مارکسیستی و مارکسیسم را پیشگوئی نمود. ایشان در مسأله اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران (سفارت آمریکا) در سال 1358 از حرکت دانشجویان مسلمان خط امام به شدت جانبداری کرده آمریکا را شیطان بزرگنامیدودر مقابل تهدیدات آمریکا اعلام کرد کهآمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند وهمگان دیدند که در صحرای طبس بر سر نیرو‌های آمریکائی چه آمد. درسه دههگذشته مبارزه آمریکا با انقلاب اسلامی هر زمان با راهبردها، دکترین‌ها و روش‌های متفاوتی ادامه یافته است. آن‌ها که از ابتدا نمی‌خواستند واقعیت پیروزی انقلاب اسلامی و ایران مستقلرا بپذیرند، ابتدا به محاصره اقتصادیکشور ما پرداختند و سپس همزمان با ادامه آن، در طرح ریزی کودتای نافرجام نوژه ایفای نقش کرده به یاری صدامدر جنگ تحمیلی پرداختند. در زمان رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا به رسوائی مک فارلیندچار شدندو در برقراری رابطه با ایران که بسیار شایق آن بودند، ناکام گردیدند. سپس در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون سیاست مهار ایرانرا که محدود کردن ایران در همه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... بود در پیش گرفته، ولی نتیجه‌ای نگرفتند. جرج بوش پسر راهبرد حمله پیشدستانهرا در پیش گرفت و ایران را در کنار کشورهایی، چون کره شمالی و عراق در محور شرارت قرار داد و از این که اگر ایران در تکنولوژی هسته ایرشد کند، جهان با وقوع جنگ جهانی سوم روبرو خواهد شد و ویگزینه نظامی را نیز روی میز قرار داده است، سخن گفت. اما اینک در سال پایانی دوره ریاست جمهوری وی، ضعف و زبونی آمریکا بیش از پیش و به ویژه با شکست این کشور درعراق آشکار شده و پرونده سیاست‌های وی که روزی عربده‌های مستانه اش گوش هر کسی را کر می‌کرد، در حال رفتن به بایگانی تاریخاست. انقلاب اسلامی ضمن گشودن راه جدیدی به روی ملت ها، اعتماد به نفس ملی را به کشور ما باز گرداند که این امر خود را در تحولات وحوادث 30 سال گذشته نشان داده است؛ از جمله ایستادگی ومقاومت دلیرانه در مقابل حمله صدام که همه قدرت‌های جهانی به کمک او شتافته بودند وتلاش برای فتح قله‌های علمی وفناوری بر مبنای اهداف سند چشم انداز 1404 و برنامه‌های توسعه اجتماعی فرهنگی اقتصادی سیاسی وساختن جامعه ایپیشرفته، سر آمد والگو. اینک به گونه‌ای مشروح‌تر به سه موضوع عمده مرتبط با تحول انقلابی در ایران یعنی نقش ایدئولوژی و رهبری امام خمینی (ره) و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی می‌پردازیم. الف) ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران در تحولات اجتماعی بشر نقش آرمان‌ها و اندیشه‌ها بی بدیل و آشکار است؛ زیرا آنچه انسان را از سایر جانداران جدا می‌سازد، برخورداری او از موهبت‌ها و استعداد‌های فکری و ذهنی و توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن است. آرمان‌ها دارای دو بخش جهان بینی به معنی هست‌ها و نیست‌ها و ایدئولوژی به معنی باید‌ها و نباید‌ها هستند و هماره رابطه تنگاتنگی بین جهان بینی و ایدئولوژی وجود دارد. وقتی ما از هست‌ها و نیست‌های ویژه‌ای سخن می‌گوئیم، باید‌ها و نباید‌های خاصی را نیز در برابر خود می‌یابیم و البته واضح است که منطقاً نمی‌توان از یک گروه هست و نیست (یک جهان بینی خاص) هر نوع از باید و نباید (ایدئولوژی‌های متفاوت) را استخراج کرد. مطالعه انقلاب‌ها حاوی این نکته است که گسترش ایدئولوژی‌های جدید در میان نخبگان و توده‌ها به ویژه در دوره‌های پایانی رژیم‌های پیشین، هماره وجود داشته است و این عامل شاید مهم‌ترین در میان عوامل ایجاد کننده انقلاب بوده است. در فرانسه پیش از انقلاب، قرن 18 به دلیل بیان و گسترش ایدئولوژی‌های جدید توسط لیستی طولانی از افراد مشهور مانند منتسکیو، ولتر، روسو، دیدرو، دالامبر، علمای اقتصاد (کسنی، گورنی، تورگو، نکر،...) علمای دائره المعارف، رهبران انقلابی (میرابو، دانتون، روبسپیر،...) و... و اقبال عمومی به این اندیشه ها، قرن روشن فکری خوانده شده است. در روسیه پیش از انقلاب 1917 به ویژه پایان قرن 19 و آغاز قرن 20، نیز گروه‌های مختلفی مانند کادت‌ها (مشروطه خواهان)، سوسیالیست‌های انقلابی (غیرمارکسیستی)، سوسیال دمکرات‌ها (که بعداً به دو گروه مارکسیستی بلشویک و منشویک تقسیم شدند)، آنارشیست ها، لیبرال‌ها و غربگرایان و ضدغربگرایان به پراکندن افکار جدید و نفوذ بر روی نخبگان و توده‌ها مشغول بودند و این تلاش‌ها در فراهم کردن شرایط وقوع انقلاب 1917 نقش داشت. این وضعیت به گونه خاصی در دهه‌های پایانی رژیم پهلوی در ایران نیز دیده می‌شد؛ به گونه‌ای که دو دهه پایانی این رژیم تلاش‌های گسترده روحانیت انقلابی و روشنفکران مسلمان در فراهم نمودن زمینه‌های بازگشت به خویشتن و به فرهنگ و درون مایه‌های خودی در مقابل هجوم همه جانبه غرب و اندیشه‌های غربی را می‌بینیم. بدون شک اگر این مرحله نبود، انقلاب اسلامی نیز اتفاق نمی‌افتاد. 1. عناصر تشکیل دهنده ایدئولوژی انقلاب اسلامی همان گونه که اسلام دینی جامع و کامل و دربرگیرنده تمام جنبه‌های زندگی بشر چه فردی و چه اجتماعی می‌باشد و در همه حیطه‌ها از جمله در سیاست، اقتصاد، جامعه، فرهنگ، عرفان، اخلاق، علم و... آموزه‌های ناب الهی دارد، انقلاب اسلامی ایران نیز در مقایسه با انقلاب‌های دیگر از یک ایدئولوژی منحصر بفرد و بی سابقه برخوردار است؛ به گونه‌ای که در این ایدئولوژی علاوه بر تاکید بر جنبه‌های ویژه یعنی تشکیل جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، نقاط مثبت ایدئولوژی‌های انقلاب‌های دیگر مانند آزادی، برابری، استقلال و توسعه نیز وجود دارد. در حقیقت ایدئولوژی انقلاب اسلامی بیانگر ارائه طرح و راه جدیدی به ملت‌های تحت ستم جهان برای کسب استقلال و رهایی از سلطه قدرت‌های جهانی و ساختن جامعه‌ای آزاد و توسعه یافته است. در این میان، کسب استقلال که از عناصر مهم تشکیل دهنده ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، یک پیش شرط لازم برای دستیابی به جامعه آرمانی مورد توجه انقلاب اسلامی است و واضح است که قدرت‌های جهانی که جای پا و منافع اقتصادی و راهبردی خود را با این انقلاب از دست داده اند، با تمام قدرت با آن به مبارزه برخیزند؛ هرچند تجربه نشان داده است که درگیری با انقلاب‌های بزرگ و توده‌ها و نخبگان وفادار به آن نتیجه‌ای جز رسوایی و شکست درپی ندارد. به طور کلی، ایدئولوژی انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی درونزا، از نظر فرهنگی اصیل، از نظر همراهان بسیار فراگیر و دربرگیرنده اکثر قریب به اتفاق مردم بوده است و به همین دلایل، علیرغم قدرت بالای رژیم پیشین، با به صحنه آمدن عموم مردم پیروزی انقلاب با سرعت خیره کننده‌ای به دست آمد و پس از انقلاب نیز سامان سیاسی جدید به سرعت ایجاد گردیده رسمیت یافت و ثبات قابل اعتمادی را پدید آورد هم چنین توانست در طول سه دهه‌ای که از عمر آن می‌گذرد، توطئه‌های گوناگون قدرت‌های جهانی علیه خود را پشت سر گذارده و بر مواضع خود ایستادگی نماید. 2. راه‌های شناخت ماهیت انقلاب اسلامی شناخت ماهیت هر انقلابی و از جمله انقلاب اسلامی ایران از طریق توجه به شعارها، ماهیت و ویژگی‌های رهبری و ویژگی‌ها و اعتقادات همراهان آن انقلاب امکان پذیر است. 1-2. شعار‌های انقلاب اسلامی در انقلاب اسلامی گسترش و طرح شعار‌هایی مانند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله نهضت ما حسینیه رهبر ما خمینیه حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست و در مقابل، ناکامی شعار‌های گروه‌های ملی گرا و مارکسیستی در جذب توده‌ها و هم ردیف خواندن امپریالیسم و کمونیسم توسط انقلابی‌های مسلمان گویای ماهیت اسلامی این انقلاب است. 2-2. رهبری و ساختار‌های بسیج گر ویژگی‌های رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) در همه جنبه‌های شخصیتی، اعتقادی و عملکردی گویای ماهیت اسلامی انقلاب ایران است: او تربیت شده مکتب اسلام بود و تنها به تکلیف الهی خود عمل می‌کرد و زندگی زاهدانه و بدور از تجمل داشت. مقابله با محمدرضا شاه را وظیفه دینی خود و مردم میدانست و منبع القا کننده روش‌های مبارزاتی وی نیز اندیشه اسلامی بود و به حرکت توده‌ها و نخبگان براساس مرجعیت عامه اعتقاد داشت و دیگر حرکت‌ها را ناموفق می‌دانست. نقش گروه‌های روحانیت در شهر‌ها و روستا‌ها و نقش مساجد در بسیج و سازماندهی اعتراضات علیه رژیم محمدرضا شاه نیز بیانگر ماهیت اساساً دینی این انقلاب است. 3، 2. ویژگی‌ها و اعتقادات همراهان انقلاب از این نظر حداقل سه مطلب وجود دارد که بازگو کننده ماهیت اسلامی انقلاب ماست: 1-3-2. برخورداری انقلاب از همراهی مردمی کاملاً مذهبی و معتقد که در تاریخ معاصر کشور بار‌ها و تنها به درخواست علمای مذهبی برای آمدن به صحنه پاسخ مثبت داده اند. 2-3-2. همراهی بیشتر نزدیک به اتفاق مردم و به علاوه همراهی طبقات مختلف و نه یک یا دو طبقه یا قشر خاص با انقلاب. این امر تنها زمانی اتفاق می‌افتد که یک ایدئولوژی فراگیر و مشترک میان طبقات و قشر‌های مختلف اجتماعی گسترش یابد. 3، 3-2. بهره گیری موفقیت آمیز انقلابی‌ها از الگو‌های فرهنگی و روز‌های تاریخی تاسوعا، عاشورا، عیدفطر و... در بسیج انقلابی و توده‌ها و پیش برد انقلاب. 3. چگونگی تکوین ایدئولوژی انقلاب اسلامی در تاریخ معاصر کشور و پیش از گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی، سه ایدئولوژی به صحنه آمده و سپس هرکدام بدلایلی با شکست مواجه گردیدند. تجددخواهی با چهره‌هایی هم، چون میرزا ملکم خان، آخوندزاده، طالبوف و... در دوران نهضت مشروطه پدید آمد، اما با به قدرت رسیدن رضاخان از صحنه دور گردید. ناسیونالیست‌های ایرانی نیز در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت پدید آمدند، اما کودتای 28 مرداد پایان کارشان بود. مارکسیست‌های ایرانی نیز از زمان رضاشاه پیدا شده و در مقاطعی مجال بیشتری برای حضور یافتند، اما به دلیل وابستگی آن‌ها به قدرت‌های بیگانه و کارنامه ناموفق احزاب کمونیستی در سایر نقاط جهان و مهمتر از همه به دلیل ناسازگاری عقایدشان با جامعه مذهبی ایران از صحنه طرد گردیدند. تلاش‌های روحانیت انقلابی که حضرت امام در رأس آن‌ها قرار داشت و روشنفکران مسلمان به ویژه دو دهه پایانی رژیم پهلوی باعث تکوین ایدئولوژی انقلاب اسلامی گردید. این تلاش‌ها سه گونه بود: 1-3. مبارزه با شبهات فلسفی و سیاسی علیه نقش مذهب در سیاست و شبهات تعارض علم و دین که توسط حکومت، مارکسیست‌ها و... پراکنده می‌شد. امام تاکید می‌نمود که اسلام اساساً بر رابطه سیاست و مذهب تاکید دارد و از نظر میزان، احکام سیاسی و اجتماعی اسلام بر احکام عبادی چیرگی دارد و حکومت فلسفه عملی تمامی فقه است. 2، 3. تلاش دامنه دار در راستای طرح معنای واقعی مفاهیم اسلامی مانند انتظار، عاشورا، تقیه و... 3، 3. درس‌های حکومت اسلامی امام خمینی (ره) در سال 1343 در نجف اشرف. به طور کلی، این عوامل در فراگیر شدن و پذیرش همگانی ایدئولوژی انقلاب اسلامی نقش داشت: 1. درونزا بودن و پیوند با فرهنگ اسلامی تاریخی مردم ایران. 2. تلاش‌های گروه‌های اسلامی در زدودن شبهات پیش گفته از اذهان و طرح معنای واقعی مفاهیم اسلامی. 3. شخصیت، اندیشه ها، افکار، راهبرد‌ها و عملکرد‌های امام خمینی (ره). 4. اعتماد توده‌ها و نخبگان به امام خمینی و روحانیت و اندیشه‌های آنان. بدین ترتیب، ایدئولوژی انقلاب اسلامی به سرعت پذیرفته گشته، خیابان‌ها از جمعیت پر گردیده فرصت هرگونه ابتکار عملی از رژیم محمدرضا شاه و حامیان خارجی آن سلب گردید و رژیمی که خود را میراث خوار «2500 سال شاهنشاهی ایران» می‌دانست و ژاندارم ابرقدرت غرب در خاورمیانه و برخوردار از انواع تسلیحات پیشرفته و نیرو‌های نظامی فراوان بود، فرو ریخت. ب) روش ها، راهبرد‌ها و کارکرد‌های رهبری امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی همان گونه که پیش از این آمد وقوع و پیروزی سریع انقلاب اسلامی ایران برای بسیاری از تحلیل گران و متخصصین پدیده انقلاب غافلگیر کننده بود؛ انقلابی که نسل نظریه‌های انقلاب را تغییر داد و با آوردن ایدئولوژی مذهبی به صحنه، آغازگر نقش مذهب در سیاست در دنیای مدرن شد. در این تحول بدون شک نقش امام خمینی (ره) بی بدیل وتعیین کننده بود. اکنون اشاره‌ای کوتاه به چند مورد از برجسته‌ترین ویژگی‌ها و تلاش‌های ایشان در رهبری انقلاب اسلامی داریم: 1. اعتقاد به انجام وظیفه و تکلیف الهی مبنای رهبری امام امام خمینی یک انسان کامل و تربیت شده مکتب اسلام و یک بنده واقعی خداوند بود و در همه امور بر مبنای وظیفه خود عمل می‌کرد. مبارزه با رژیم طاغوتی محمد رضا شاه و تشکیل نظام اسلامی توسط ایشان در همین جهت قابل تحلیل است. ایشان اگر جنگ را ادامه داد برای انجام تکلیف بود و اگردر سال 67 آن را پایان دادنیز به همین دلیل بود. جنگ باعث آبداده شدن نیرو‌ها و زمینه‌ای برای توسعه و خودکفایی کشور شد. به علاوه همان طور که امام می‌فرمود ما در جنگ ابهت ابرقدرت‌ها را شکستیم و به جهانیان ثابت نمودیم که سلطه گران جهانی در مقابل اراده ملتی مصمم ناتوان وضعیف هستند. 2. نقش ویژگی‌های شخصیتی امام در رهبری امام خمینی دارای اراده‌ای پولادین و اعتماد بنفس کامل بود و به درستی راه خود اطمینان داشت. در مقابل به سردمداران رژیم منحوس پهلوی بنگرید که بسیار متزلزل و به توانایی خود بی اعتماد و فاقد اعتماد بنفس بودند. دلیری و جرات حضرت امام به الگویی برای نخبگان و توده‌ها تبدیل شد و در آفرینش روحیه انقلابی و گسترش آن که یکی از شرایط اصلی وقوع و تداوم انقلاب است بسیار تاثیر کرد. امام هم پیش از آغاز حرکت نهایی که از 19 دی ماه 1356 آغاز شد هم در جریان حرکت انقلاب در سال‌های 56 و 57 این قاطعیت را نشان می‌داد. در مرحله پایانی برخی از مقامات سیاسی درخواست ملاقات با ایشان را می‌کردند، اما ایشان با بیان این نکته که، چون حکومت پهلوی‌ها غیر قانونی است آن‌ها اول باید استعفا دهند تا ملاقات صورت گیرد. از جمله سید جلال تهرانی رییس شورای سلطنت پس از استعفا توانست با ایشان ملاقات نماید. 3. تلاش‌های امام در رهبری نهضت اسلامی از دهه 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی امام در این مدت همه جنبه‌های رهبری در حرکت انقلابی را با هوشمندی و توانایی ویژه و نتایج خیره کننده‌ای به انجام رسانیده است از جمله: 1 -3. تربیت کادر‌های انقلابی امام در سال‌های پیش از انقلاب به تربیت گروهی از شاگردان مورد اعتماد و معتقد و توانا همت گمارد که با حضور در شهر‌ها و مناطق مختلف در زمینه سازی و تداوم انقلاب و از جمله در بسیج عمومی و گسترش ایدئولوژی انقلاب نقشی گسترده به عهده داشتند. 2 -3. بیان و گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی گسترش ایدئولوژی انقلابی یکی از شرایط بنیادی وقوع انقلاب است. حضرت امام از یک طرف با حرام اعلام کردن تقیه در دوره پیش از انقلاب و از طرف دیگر با تذکر جنبه‌های انقلابی مفاهیم مذهبی از قبیل عاشورا به بیان وظیفه قشر‌های مختلف در مبارزه با رژیم طاغوت پرداختند و از طرف دیگر با درس‌های حکومت اسلامی و ولایت فقیه در سال 1348 در زمان تبعید در نجف اشرف، حکومت جایگزین را معرفی نمودند. این مرحله‌ای بسیار مهم در رخداد انقلاب اسلامی بود و بدون این تلاش‌ها پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی امکان پذیر نبود. 3 -3. تنظیم و اجرای راهبرد‌ها (استراتژی‌ها) و تاکتیک‌های حرکت انقلابی در این باره نیز تلاش امام بسیار ستودنی است؛ زیرا ایشان در هر مرحله با توجه به شرایط موجود، راهبرد‌ها و تاکتیک‌هایی را برگزید که در صورتی که غیر از آن‌ها انتخاب می‌شد، وقوع و پیروزی سریع انقلاب اسلامی غیر ممکن بود. از جمله گزینش راهبرد تعلیم و تربیت کادر‌های انقلابی در سال‌های پیش از وقوع انقلاب و انتخاب راهبرد مبارزه منفی یعنی بهره گیری از همایش‌های میلیونی و اعتصابات سراسری به هنگام وقوع انقلاب و راهبرد عدم درگیری با نیرو‌های مسلح. همین راهبرد‌ها بود که باعث سرعت در پیروزی انقلاب و تلفات نسبتا کم نیرو‌های انقلابی گردید. درگیری مسلحانه با رژیمی که ژاندارم آمریکا در منطقه بود، می‌توانست زمان پیروزی را به عقب انداخته، تلفات را افزایش داده و نتایج نا خواسته‌ای را به دنبال آورد. 4 -3. بسیج عمومی و به صحنه آمدن نخبگان و توده‌ها انقلاب اسلامی از جنبه میزان نخبگان و توده‌های شرکت کننده بی نظیر است. به جز وابستگان به رژیم سابق که در مقابل انقلاب قرار داشتند، تقریبا همه اقشار و افراد در صحنه حاضر شدند و فرمان امام را لبیک گفتند. اعتماد بسیار بالای مردم به امام خمینی و روش‌های ایشان در رهبری و همچنین تبدیل مساجد و تکایا به مراکز آغاز تظاهرات و نقش شبکه روحانیت در سراسر کشور که همه مبتنی بر نقش امام در رهبری انقلاب بود، حرکتی بسیار گسترده و قدرتمند ایجاد کرد که رژیم شاه و حامیان خارجی آن را غافلگیر و نا توان از انجام هر گونه عکس العمل بازدارنده‌ای نمود. 5 - 3. تشکیل نظام جمهوری اسلامی امام خمینی با پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل نظام جدید را به رفراندوم عمومی گذاشت و سپس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آرای عمومی گذارده شد و بدین ترتیب یک نظام اسلامی پدید آمد که همه ساختار‌ها و مقامات عالی رتبه آن با رای مستقیم مردم برگزیده می‌شوند. امام در عصر نظام‌های حکومتی دنیوی، تشکیل نظام مردم سالاری دینی را به تحقق رساند و راه جدیدی را به ملت‌های مسلمان و جهانیان نشان داد که هم به انجام فرامین الهی پایبند است و هم به نقش مردم در سیاست تاکید می‌کند. 6 -3. امام خمینی و حوادث پس از پیروزی انقلاب رهبری امام در حوادث بعد از پیروزی انقلاب نیزبی نظیر و بیانگر تیز بینی و آینده نگری دقیق ایشان بوده است. زمانی که در 31 شهریور 1359 صدام با حمایت قدرت‌های سلطه گر جهانی با حمله هوایی به فرودگاه‌های کشور، جنگ علیه ایران را آغاز کرد، امام با اعتماد بنفسی فوق العاده، وعده زدن سیلی محکمی به صدام را داد و همگان دیدند که صدام چه زود و تقریبا در تمام طول مدت جنگ برای پایان جنگ التماس می‌کرد. همچنین امام در زمان اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و تهدید‌های امریکایی‌ها اعلام کرد که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. توانایی و هوشمندی امام در برخورد با حوادث مختلف دیگر پس از پیروزی انقلاب نیزبر همگان هویدا و آشکار بود. به طور خلاصه، امام خمینی (ره) یک اندیشمند بزرگ و تاریخ ساز، معتقد به دینی شدن سیاست و ایدئولوگ و فرمانده انقلاب و معمار نظام جدید بود که با برنامه ریزی دقیق و تنظیم شایسته راهبرد‌ها و تاکتیک‌های حرکت انقلاب و اعتماد بنفس فوق العاده و اراده پولادین خود توانست با سرعت رژیم وابسته پهلوی را سرنگون ونظام جمهوری اسلامی ایران را بنیاد نهد. ج) بازتاب جهانی انقلاب اسلامی با مقایسه و بررسی شرایط امروز و زمان پیروزی انقلاب اسلامی ما می‌توانیم آشکارا بازتاب‌های جهانی انقلاب اسلامی ایران را ببینیم. این بازتاب‌ها در زمینه‌ها و جنبه‌های مختلف به خصوص در موارد ذیل دیده می‌شود. هر کدام از این موارد برای معرفی به یک تحقیق گسترده نیاز دارد: 1. بازتاب انقلاب اسلامی بر نظریه‌های سیاسی از جمله تبدیل نسل سوم به نسل چهارم نظریه‌های انقلاب؛ این تاثیر در آثار ونوشته‌های نویسندگان مختلف از جمله جک گلدستون و جان فوران مورد اشاره و تاکید قرار گرفته است. در نسل چهارم بر خلاف نسل سوم که نسلی ساختار گرا و جبری نگر بود، نقش عوامل فرهنگی مانند ایدئولوپی انقلابی و رهبری مورد تاکید قرار می‌گیرد. 2. بازتاب انقلاب اسلامی برامنیت و راهبرد‌های جهانی و منطقه‌ای ابرقدرت‌ها و وابستگان آن ها؛ از جمله به زیر کشیدن ژاندارم آمریکا در منطقه و نتایج آن مانند ایجاد خلا قدرت، فروپاشی سازمان پیمان مرکزی (سنتو)، تهدید امنیتی جدی برای رژیم صهیونیستی، قرار گرفتن در گروه دلایل فروپاشی اتحاد شوروی وغیره 3. بازتاب انقلاب اسلامی برحرکت‌های رهائی بخش مردمی در مناطق مختلف جهان به ویژه جهان اسلام؛ این حرکت‌ها در آمریکای لاتین به صورت گسترش الهیات رهائی بخش مسیحی خود را نشان داده است. نمونه هائی از این بازتاب را می‌توان در پیدایش یا فعال شدن گروه‌های بی شمار اسلام گرا مانند اخوان المسلمین و گروه‌های وابسته به آن در کشور‌های عربی، گرو ه‌های جهادی و اسلام گرا در شمال آفریقا مانند التکفیر والهجره و الجهاددر مصر و جبهه نجات اسلامی الجزایر، جنبش النهضه مراکش، حزب الدعوه اسلامی و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزب الله لبنان، سازمان جهاد اسلامی و جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در فلسطین، سازمان‌های اسلامی متعدد در حاشیه جنوبی خلیج فارس از جمله سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب و جبهه اسلامی آزادیبخش بحرین، احزاب و سازمان‌های اسلام گرا در آسیای مرکزی و قفقاز از جمله در کشور‌های روسیه (چچن، بالکاریای شمالی، داغستان و...)، ازبکستان، تاجیکستان و آذربایجان، احزاب اسلامی در بالکان (بسنی و هرزگوین)، گروه‌های اسلام گرا در آسیای جنوبی (پاکستان، کشمیر، افغانستان)، احزاب و سازمان‌های اسلامی در آسیای شرقی و جنوب شرقی وغیره دید. 4. بازتاب انقلاب اسلامی بر دولت‌ها و نخبگان سیاسی در جهان اسلام؛ از جمله ساقط شدن رژیم دیکتاتوری جعفر نمیری در سودان توسط اسلام گرایان، پیروزی‌های پیاپی اسلام گرایان میانه رو در ترکیه، تغییرات در افکار سیاسی برخی از نخبگان سیاسی در حاشیه خلیج فارس که آمریکا را بر آن داشت تا مرکز اصلی نیرو‌های خود در خلیج فارس را از عربستان سعودی به کشوری کم اهمیت‌تر یعنی قطر منتقل کند. 5. بازتاب انقلاب اسلامی برسازمان‌های بین المللی و تصمیمات آن ها؛ از جمله سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش غیر متعهد ها، اوپک وغیره 6. بازتاب انقلاب اسلامی برچهره عمومی جوامع اسلامی مانند گسترش رعایت آداب اسلامی، گسترش حجاب اسلامی، افزایش شرکت در مراسم مذهبی و... 7. تلاش‌های علمی بسیار در سطح جهان برای شناخت اسلام و به ویژه تشیع، امام خمینی (ره)، ایران، انقلاب اسلامی و غیره. اینک با توجه به اهمیت موضوع و نقشی که ایران اسلامی در مسائل وقضایای جهانی دارد به طور خلاصه به یکی از مهم‌ترین مسائل راهبردی در جهان معاصر یعنی گسترش ناتو به شرق می‌پردازیم: غرب و انفعال در استراتژی جهانی آن استقلال از قدرت‌های غربی وشرقی بخشی از ایدئولوژی انقلاب اسلامی را تشکیل داده و ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با غرور وافتخار از این دستاورد بزرگ پاسداری کرده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرچم مخالفت جدی با مطامع استعماری غرب وحشی به رهبری آمریکا در دست ایران اسلامی قرار داشته و نتایج این امر خود را در ضعف روزافزون غرب چه به دلیل افزایش آگاهی مردم جهان از مطامع استعماری قدرت‌های غربی و انعکاس این امر در ایجاد شکاف در هژمونی و سلطه فکری جهانی این قدرت‌ها و چه به دلیل آشکار شدن نتایج سیاست‌های نادرست و کوته فکرانه این دولت‌ها از قبیل اشغال سرزمین‌های دیگر با عناوین کلیشه‌ای مانند مبارزه با تروریسم نشان داده است. در این میان نگاهی به تحولات در ایده غربی و به ویژه آمریکائی گسترش ناتو به شرق نشان دهنده نوعی انفعال آشکار در این موضوع حیاتی برای غرب است. بعداز فروپاشی اتحاد شوروی و پیمان ورشو، غرب به تصور اینکه فروپاشی رقیب به معنی صلابت وقدرت غرب ونقطه آغازی بر ظهور جهان تک قطبی است، گسترش پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو به شرق - اروپای شرقی، قفقاز و آسیای مرکزی را در دستور کار خود قرار داد تا با حضور مستقیم در مناطق یاد شده، سیطره جهانی خود را تحکیم بخشدو هر گونه نیروی احتمالی بازدارنده ومخالفی را تحت کنترل درآورده از نزدیک برای فروپاشی‌های دیگر در روسیه و محاصره ایران از شمال وشرق و افزایش فشار بر ایران در مرز‌های شمالی کشور ودر نتیجه دیکته کردن درخواست‌های خود به ایران از جمله کنار نهادن کمک به حرکت‌های ضد غربی اقدام کند. این مسأله از این نظر هم اهمیت داشت که مناطق خلیج فارس و دریای خزردارای ذخایر بزرگ نفتی هستند که غرب شدیدا نیازمند واردات آن هاست. از سوی دیگر غرب اعمال فشار بیشتر بر ایران را برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی نیاز داشت؛ امنیتی که برای نخستین بار و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و طرح مساله فلسطین به عنوان مساله مرکزی جهان اسلام و پیدایش گروه‌های متعدد اسلام گرا در فلسطین و سایر کشور‌های اسلامی مورد تهدید جدی قرار گرفته بود. در این زمان، باتوجه به آشفتگی‌های بعداز فروپاشی و بحران اقتصادی، فدراسیون روسیه چندان قادر نبود که در مسائل جهانی و منطقه‌ای ایفای نقش کندو این کشور به یک بازیگر منفعل تبدیل شده بود که در برابر دریافت برخی هدایای غرب، در مقابل گسترش ناتو به اروپای شرقی ویا حضور نیرو‌های آمریکائی در آسیای مرکزی به بهانه مبارزه با حکومت طالبان یا حضور بن لادن در افغانستان سکوت می‌نمود. اما سپس با گذشت زمان و آشکار شدن هرچه بیشتر درستی دیدگاه‌های ایران در ایستادگی در مقابل آمریکا و لزوم انجام همکاری‌های منطقه‌ای بیشتر به منظور ممانعت از یکجانبه گرائی‌های غرب به ویژه آمریکا، برخی از دولت‌های بزرگ آسیائی و اوراسیائی مانند چین و روسیه با اقدامات غرب در شرق اروپا، قفقاز و آسیای مرکزی به مقابله برخاستند و با بهبودی شرائط اقتصادی در روسیه و رشد و توسعه اقتصادی در چین این دولت‌ها سازمان پیمان شانگ‌های را که برخی از کشور‌های آسیای مرکزی نیز در آن عضویت دارند، بنیاد نهادند. در زمان تشکیل این سازمان غربی‌ها فکر نمی‌کردند که سازمان بتواند نقش امنیتی و دفاعی مهمی در مقابل ناتو ایفا کند و بنابراین ایستادگی زیادی در مقابل تشکیل آن از سوی آن‌ها صورت نگرفت. اما بعدا و به ویژه زمانی که ایران و هند به عنوان عضو ناظر وارد آن گردیدندو باتوجه به اینکه آن دو قاعدتادر آینده به صورت عضو رسمی در خواهند آمد، در مقابل آن قرار گرفتند. پیمان شانگ‌های سپس با حساسیت نسبت به حضور نیرو‌های غربی در آسیای مرکزی هشدار داد و از آنان خواست که منطقه را ترک کنند. گسترش اهمیت وایفای نقش این پیمان هم زمان با تغییر و تحولات جهانی و منطقه‌ای در سال‌های گذشته و تحلیل و بررسی رویداد‌های احتمالی آینده جهانی این نکته را به ما می‌آموزد که پیمان شانگ‌های احتمالا در حال تبدیل شدن به وزنه تعادلی در برابر پیمان ناتو می‌باشد. با توجه به این که در چهار قدرت روسیه، چین، ایران و هند پتانسیل ضد غربی شدید همراه با شناخت اهداف استعماری و راهبرد‌های جهانی غرب و درک این مطب وجود دارد که در صورت تلاش این چهار قدرت برای همکاری‌های راهبردی با یکدیگر و با توجه به اهمیت استراتژیک منطقه به هم پیوسته آسیای شرقی تا اوراسیا و آسیای مرکزی و خلیج فارس غرب هرگز نخواهد توانست نه تنها به اهداف خود درمناطق پیش گفته دست یابد، بلکه خلع ید از غرب در این مناطق بحران‌های غیر قابل کنترلی را که اصل موجودیتش را تهدید میکند ایجاد خواهد کرد؛ بنابراین یکی از دلایل تلاش‌های عجولانه امروزه غرب به ویژه آمریکا برای گسترش ناتو به شرق و عبوردادن آن از مناطق اروپای شرقی، قفقازجنوبی، آسیای مرکزی و کشور‌های افغانستان و پاکستان برای کسب اطمینان از عدم شکل گیری هرگونه اتحاد راهبردی میان چهار قدرت نامبرده از طریق دورکردن آن‌ها از یکدیگر، حائل شدن میان سه کشور دیگر وایران و در نتیجه حصول اطمینان از ادامه جریان انرژی منطقه به سمت غرب، حضور در کنار مرز‌های روسیه و چین و توطئه چینی علیه آن‌ها واز جمله تقویت نیرو‌های گریز از مرکز و تلاش برای فروپاشی این دو کشور صورت می‌گیرد. به طور کلی، درحالی که غرب و به ویژه آمریکاپس از فروپاشی اتحاد شوروی ابتکار عمل را در دست گرفته و یک راهبرد فعال در رابطه با قضایای جهانی داشت، امروزه و بعد از عدم کامیابی‌های بسیار در قضیه عراق و افغانستان که زمانی برخی از تحلیل گران آن را آغاز کامیابی‌های جهانی آمریکا قلمداد می‌نمودند، به حال انفعال افتاده و تنها برای فرانرسیدن روز سیاه برای خود و جلوگیری از سقوط در تکاپو است و بدین دلیل گسترش ناتو به شرق و استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا را تعقیب می‌کند. در پایان توجه به این نکته مهم نیز لازم است که علی رغم اهمیت همکاری‌های منطقه‌ای در قضایای بین المللی، کشور ما باید هم، چون گذشته با تاکید بر حفظ استقلال تنها برتوانائی‌ها و امکانات خود تکیه نماید و با فرض عدم اعتماد به سیاست‌های آینده دولت‌های دیگری هم، چون روسیه، چین و هند در شرایط ویژه، از عامل همکاری‌های منطقه ای، دیپلماسی و بهره گیری از مخالفت سایر دولت‌ها با قدرت‌های غربی استعمارگر به خوبی استفاده نماید. سوتیتر‌ها درسه دهه گذشته مبارزه آمریکا با انقلاب اسلامی هر زمان با راهبردها، دکترین‌ها و روش‌های متفاوتی ادامه یافته است. ابتدا به محاصره اقتصادیکشور ما پرداختند و سپس همزمان در طرح ریزی کودتای نافرجام نوژه ایفای نقش کرده به یاری صدامدر جنگ تحمیلی پرداختند. در زمان رونالد ریگان به رسوائی مک فارلیندچار شدند و سپس در زمان بیل کلینتون سیاست مهار ایران بود در پیش گرفته، جرج بوش پسر راهبرد حمله پیشدستانهرا در پیش گرفت و ایران را محور شرارت قرار داد و از این که اگر ایران در تکنولوژی هسته ایرشد کند، جهان با وقوع جنگ جهانی سوم روبرو خواهد شد و ویگزینه نظامی را نیز روی میز قرار داده است، سخن گفت. به طور کلی، ایدئولوژی انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی درونزا، از نظر فرهنگی اصیل، از نظر همراهان بسیار فراگیر و دربرگیرنده اکثر قریب به اتفاق مردم بوده است و به همین دلایل، علیرغم قدرت بالای رژیم پیشین، با به صحنه آمدن عموم مردم پیروزی انقلاب با سرعت خیره کننده‌ای به دست آمد. امام تأکید می‌نمود که اسلام اساساً بر رابطه سیاست و مذهب تاکید دارد و از نظر میزان، احکام سیاسی و اجتماعی اسلام بر احکام عبادی چیرگی دارد و حکومت فلسفه عملی تمامی فقه است. بازتاب انقلاب اسلامی برحرکت‌های رهائی بخش مردمی در مناطق مختلف جهان به ویژه جهان اسلام؛ این حرکت‌ها در آمریکای لاتین به صورت گسترش الهیات رهائی بخش مسیحی خود را نشان داده است. نمونه هائی از این بازتاب را می‌توان در پیدایش یا فعال شدن گروه‌های بی شمار اسلام گرا مانند اخوان المسلمین و گروه‌های وابسته به آن گروه‌های جهادی و اسلام گرا در شمال آفریقا جنبش النهضه مراکش، حزب الدعوه اسلامی و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزب الله لبنان، سازمان جهاد اسلامی و جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در فلسطین، سازمان‌های اسلامی متعدد در حاشیه جنوبی خلیج فارس احزاب و سازمان‌های اسلام گرا در آسیای مرکزی و قفقاز از جمله در کشور‌های روسیه ازبکستان، تاجیکستان و آذربایجان، احزاب اسلامی در بالکان گروه‌های اسلام گرا در آسیای جنوبی احزاب و سازمان‌های اسلامی در آسیای شرقی و جنوب شرقی و... دید.