سه‌شنبه 6 آذر 1403

دورخیز اروپا به‌سوی آینده خلیج فارس

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
دورخیز اروپا به‌سوی آینده خلیج فارس

تهران - ایرنا - کشورهای اروپایی در دو سال اخیر نشان‌دادند که قادر به انجام اقدامی موثر در چارچوب برجام نیستند. پس از افزایش شکاف میان متحدان در دو سوی آتلانتیک، برخی تحلیلگران به اروپا پیشنهاد می‌کنند نقش‌آفرینی خود در منطقه خلیج فارس را به گونه‌ای دیگر دنبال‌کند.

کشورهای اروپایی در ظاهر وزنه‌ای سنگین در توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 تشکیل می‌دادند. از آنجا که سه کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان عضو گروه 1+5 بودند و پاریس و لندن هم به عنوان اعضای دائم شورای امنیت دارای وجهه جهانی قابل توجهی بودند، در مجموعه مذاکرات هسته‌ای، نقش اروپایی‌ها (EU3) برجسته بود. با این وجود پس از خروج ناگهانی «دونالد ترامپ» از برجام در سال 2018 این سه کشور در عمل تقریبا هیچ اقدامی را برای جبران نقض آشکار مفاد برجام از سوی واشنگتن و یا جبران ضررهای تهران انجام ندادند.

اقدامات اروپایی‌ها پس از این خروج کاخ سفید از توافق به سه حیطه محدود ماند. این کشورها به ابراز نارضایتی از اقدام رئیس جمهوری آمریکا اکتفا کرده و راه خود را تنها در حد حرف از کاخ سفید جدا نشان دادند. در حالیکه بر اساس برجام قرار بود فروش نفت و تعامل اقتصادی ایران با اروپا تداوم داشته باشد ولی با کوچکترین تهدید ترامپ، اروپا معاملات نفتی با ایران را متوقف ساخت.

پس از ماه‌ها سه کشور اروپایی در مورد ایجاد یک کانال مالی مستقل تصمیم‌گیری کردند اما راه‌اندازی مقدماتی و عملی این کانال مالی هم حدود 2 سال طول کشید. این مسیر مالی اروپایی هم چندان کارساز نبود و معدود معاملات شکل گرفته در آن نیز از چندصد هزار دلار معامله کالای ضروری برای ایران فراتر نرفت.

بخشی از ظرفیت‌های لندن، پاریس و برلین اما در عرصه دیپلماتیک مصروف شد و رهبران این سه کشور پس از آنکه مشاهده کردند ترامپ اهمیتی به انتقاد و درخواست آن‌ها نمی‌دهد به سوی ایران شتافتند و تلاش کردند ایران را متقاعد سازند با عقب‌نشینی از مواضع خود، بر سر میز مذاکره با آمریکا و تن دادن به خواسته ترامپ حاضر شود. اروپایی‌ها انتظار داشتند تهران همه خواسته‌های موشکی، هسته‌ای و بین المللی مورد نظر کاخ سفید را بپذیرد. پایتخت‌های اروپایی به صورت مستقیم و غیرمستقیم تلاش کردند تا به عنوان میانجی، دیدار مستقیم مقام‌های ایرانی و آمریکایی را فراهم سازند اما مقاومت و پیش شرط‌های ایران در عمل مانع به نتیجه رسیدن اروپایی‌ها و ضرر احتمالا بیشتر ایران از این مسیر دیپلماتیک شد.

واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران در ارتقای اولیه جایگاه اروپا در عرصه بین المللی جایگاه ویژه داشته است. تقریبا نخستین موضوع مهم بین‌المللی که باعث فعال‌سازی عرصه سیاست خارجی اتحادیه اروپا شد مربوط به ایران بود. از دهه 1990 و پس از ناتوانی کامل اروپا در حل بحران بوسنی و هرزگوین، تعامل آن ها با ایران نخستین گام‌ها در مسیر حل و فصل مناقشه هسته‌ای را رقم زد.

اروپا از آن زمان تا سال 2015 و امضای برجام بازیگری قابل اعتماد و توانا به شمار می‌رفت اما ناتوانی سه کشور اروپایی در مقابل خواسته غیرقانونی ایالات متحده و تلاش بی‌ثمر و ناکافی برای تداوم و بقای توافق هسته‌ای، به جهانیان ثابت کرد که قاره سبز نمی‌تواند نقش در خور توجهی را در عرصه سیاست بین المللی ایفا کند و دل بستن به آن‌ها بیهوده و غلط است. از طرف دیگر سران اروپا نیز به ناتوانی خود و ناکارآمد بودن رویکردهای پیشین در مقابل واشنگتن پی بردند.

افزایش شکاف آمریکا و اروپا

چند ماه قبل روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی نوشت تلاش اروپا برای حفظ برجام راهبرد خطرناکی است که ممکن است موجب افزایش بی ثباتی شود.

از همان زمان مشخص شد که اروپا تصمیم گرفته‌است مسیر خود در تعامل با موضوع‌های مربوط به خاورمیانه را تاحدودی تغییر دهد.

بی‌توجهی روز افزون کاخ سفید به متحد خود در طرف دیگر آتلانتیک باعث افزایش شکاف میان آمریکا و اروپا و اوج گیری نارضایتی از واشنگتن در مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی و بین المللی شده است. شیوع بیماری کرونا و نوع موضعگیری‌های جهانی ترامپ هم بر شدت این نارضایتی‌ها افزوده است.

اندیشکده «کارنگی» در تحلیلی مبسوط عنوان داشت فقدان همکاری و تعامل آمریکا با اتحادیه اروپا و بی‌توجهی به نیازهای فوری کشورهای اروپایی، باعث شده است که تنش میان دو طرف در زمینه تقویت چندجانبه‌گرایی تشدید شود. دونالد ترامپ پیش از همه‌گیری کرونا هم نسبت به چندجانبه‌گرایی بی‌تفاوت و حتی مخالف بود و پس از شییوع بیماری وضعیت بدتر شد.

ترامپ آشکارا نشان داده است که چندان علاقه‌ای به نشست‌های بین المللی همچون جی7 یا جی20 ندارد. وی حتی سال گذشته با اکراه میزبانی و ریاست نشست گروه 7 در خاک آمریکا را پذیرفت. طبق تحلیل فوق بی‌تمایلی واشنگتن به هماهنگی با اروپا در زمیینه بسته‌های حمایت اقتصادی، بی‌عملی در مورد پایان دادن به جنگ تجاری آمریکا علیه اروپا و عمیق‌تر شدن شکاف دوسوی آتلانتیک از جمله نشانه‌هایی هستند که بروکسل را بیشتر از گذشته به اتخاذ رویه‌ای به نسبت مستقل‌تر از قبل واداشته است.

اروپا به دنبال جای پای مطمئن در خلیج فارس

اکنون ناتوانی اروپایی‌ها بیش از پیش نمایان شده و وجهه‌ای برای آن‌ها باقی نمانده است. به اعتقاد تحلیلگران اگرچه در ظاهر شکاف میان اروپا و آمریکا عمیق‌تر شده است اما به‌ویژه در موضوع ایران اتحادیه اروپا برای کسب دوباره اهرم بازیگری خود تلاش دارد تعامل جدی‌تری را با کشورهای منطقه پایه‌ریزی کند.

اتاق فکر فوق در گزارش دیگری آورده است دو سال فشار حداکثری واشنگتن بر تهران هنوز نتوانسته است باعث برآورده شدن امیدهای کاخ سفید شود. این در حالی است که اروپایی‌ها نتوانسته بودند در مقابل متحد خود در آنسوی آتلانتیک مقاومت کافی را نشان دهند تا مسیر ترامپ تغییر کند. بدتر آنکه خط مشی‌های ایالات متحده موجب تشدید بی‌ثباتی در منطقه خلیج فارس می‌شود که به صورت مستقیم اروپا را تهدید می‌کند.

طبق این تحلیل، اتحادیه اروپا و انگلیس برای کسب جایگاه پیشین خود حتی فراتر از روابط با ایران تلاش دارند تا به مسائل امنیتی منطقه در سطحی گسترده‌تر بپردازند. درحالی که ایالات متحده خود را تضمین‌کننده امنیت منطقه مطرح می‌کند و روسیه هم منافع خود را در منطقه افزایش داده است، برای اروپا تعامل در منطقه‌ای فراتر از مرزهایش حیاتی به نظر می‌رسد. طبق ارزیابی کارنگی، توافق هسته‌ای سال 2015 نقطه شروع خوبی بود اما این روند قطع شد. اروپا اکنون تلاش می کند تا در مباحث گوناگون منطقه به ویژه مسائل هسته‌ای به تعامل با کشورهای منطقه بپردازد. در این مسیر اروپا باید مباحث امنیتی را با ایران، عراق و شش کشور عضو عرب شورای همکاری خلیج فارس شروع کند. اروپا به جای آنکه چارچوب امنیتی همه‌جانبه و جامعی را پیشنهاد دهد، رویکردی گام به گام برمبنای اصول شناخته شده بین المللی را در سطح منطقه در دستور کار خود قرار خواهد داد.

به نوشته این اتاق فکر آمریکایی، طرح پیشنهادی اروپا برای منطقه خلیج فارس شامل درخواست‌های هسته‌ای زیر از کشورهای منطقه می‌باشد؛

نخست همه این کشورها استانداردهای جهانی در مورد عدم اشاعه را تصویب و اجرایی کنند. در این مسیر اروپا باید کشورهای حوزه خلیج فارس را متقاعد سازد هر چه سریعتر استانداردهای آژانس بین المللی انرژی اتمی و پروتکل الحاق و کنوانسیون امنیت هسته ای را امضا کنند.

همچنین اروپا باید از کشورهای شورای همکاری بخواهد مقرراتی را به اجرا بگذارند که مانع توسعه برنامه جدید هسته‌ای آن‌ها می‌شود. محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم و ممنوعیت بازفرآوری سوخت هسته‌ای از جمله این موارد است. براساس این مقررات اروپا باید گام‌های بیشتری را در مسیر گفت و گوی منطقه‌ای در حوزه امنیت و درک تهدید به اجرا در بیاورد. این گام‌ها عبارتند از 1- گفت وگو در مورد تدوین منشور خلیج فارس بر پایه اصول کنوانسیون حقوق دریای سازمان ملل متحد راه‌اندازی شود. 2- تصویب منشورهای منطقه‌ای مشابه که ممنوعیت سلاح‌های بیولوژیکی، شیمیایی و آزمایش‌های هسته‌ای را هم شامل می‌شود. آخرین مرحله، تلاش برای تصویب توافقی مشابه در زمینه محدودسازی برد موشک‌های بالستیک و تجارت سلاح در منطقه می‌شود.

در پایان اگرچه تحلیلگران افزایش شکاف میان آمریکا و اروپا و اوج‌گیری نارضایتی از واشنگتن را دلیلی می‌پندارند که باعث شده کشورهای اروپایی بخواهند سیاست های مستقلانه‌تری را دنبال کنند؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند تازمانیکه اروپا در حوزه های اقتصادی به دلار و تصمیم‌های ایالات متحده وابسته باشد هیچگاه قادر نیست سیاستی را برخلاف صلاحدید کاخ سفید اتخاذ کند.

*س_برچسب‌ها_س*