فروغ بهمنپور؛ ثبت و ضبط عاشقانه تاریخ موسیقی ملی ایران
آن قدر به نوشتن درباره دیگران خو کرده ایم که گاه از خود غافل میمانیم. پس یادی میکنیم از روزنامهنگاری که همه زندگی خود را پای عشق به ثبت تاریخ موسیقی دستگاهی ایران گذاشته...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - غالب روزها مناسبتهای تاریخی را مرور میکنم تا یادها تازه شود و به مناسبت اگر نکته تازهای را قابل طرح دیدم بنویسم و با مخاطبان گرامی «عصر ایران» در میان گذارم.
طبیعی است که محور اصلی زادروزها و سالمرگهاست و بسیار به ندرت درباره زندگان - در مقام ستایش تاریخی - مینویسم مگر چهره های فرهنگی و در اندازه و آوازه امثال شفیعی کدکنی اما نمیخواهم در تاریخ توقف کنم و کانالهای تلگرامی یا سایتهای مرتبط با تقویم تاریخ نیز در دست رس است و من اگر به برخی میپردازم از زاویهای دیگر و به عنوان بهانه است
امروز اول مرداد اما از مناسبت تقویمی در کانال آقای نیک بخت به شوق آمدم. چون دیدم به زادروز فروغ بهمن پور روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه موسیقی اشاره کرده است.
ما جماعت روزنامه نگار آن قدر به نوشتن درباره دیگران خو کرده ایم که گاه از خود غافل می مانیم و چه خوب که یکی هم درباره روزنامه نگار و پژوهشگری نوشته که همه زندگی خود را پای عشق به موسیقی دستگاهی گذاشته و به تنهایی یا با یاری معدودی یک بار سنگین را طی قریب 30 سال حمل کرده و البته از آن لذت می برد. کاری که فروغ بهمن پور در حوزه موسیقی می کند شبیه کاری است که علی دهباشی در عرصه ای کلان تر انجام می دهد و حالا به بار نشسته و جا دارد دهباشی یکی از برنامه های بخارا را به او اختصاص دهد. به شوق آمدم چون: 1. همواره نباید ازرفته ها و پا به سن گذاشته ها و از سالمرگ ها بنویسیم و زادروزها هم مناسب است. 2. وقتی فروغ بهمن پور از نوجوانی تا جوانی و میان سالی سراغ بزرگان موسیقی رفته و اجازه نداده گرد فراموشی بر آنها بنشیند دیگران هم باید کار او را ارج نهند. 3. رسانه رسمی با موسیقی میانه ای ندارد. همه جای دنیا مردم از طریق رادیو و تلویزیون با موسیقی آشنا می شوند و چون سیاست رسمی ترویج موسیقی و تبلیغ چهره های موسیقی نیست و با پیش از انقلابی ها به دلایلی و با بعد از انقلابی ها به دلایل دیگر مشکل دارند موسیقی در تلویزیون مهجور است و مدیران هم ترجیح می دهند با پرداختن به موسیقی پایه میزهای مدیریتی خود را سست نکنند. افسوس که اهتمام کسانی چون سهیل محمودی شاعر (سید ثابت محمودی) برای تهیه و ارایه برنامه هایی که در ماه رمضان هم مخاطب و بیننده فراوان داشت به خاطر حوادث سال 88 و تنگ تر شدن حلقه خودی ها ادامه نیافت. در این فضا دختر جوانی سراغ خاطرات و آلبوم ها رفت و اگر نرفته بود و در سینه بزرگان موسیقی مانده بود و با خاموشی هر یک از آنان دفن می شد و از این نظر کار او مثل یک کاوشگر میراث فرهنگی قابل احترام است. 4. کاری که این آدم ها می کنند در کشورهایی که برای هنر پول خرج می کنند در بنیادها انجام می شود اما در ایران عاشقانی همواره بوده اند که منتظر ننشسته اند و خود آستین بالا زده اند. محمد معین یک تنه فرهنگ نویسی می کرد و احمد شاملو به اتفاق همسرش آیدا کار کتاب کوچه را جلو می برد و علی دهباشی عاشقانه شخصیت های فرهنگی را معرفی می کند و البته دوست ندارد حساسیت ایجاد شود و از همکاری دیگران تشکر می کند. فروغ بهمن پور هم از همین تبار است و البته برای غیر دوستداران موسیقی سنتی و دستگاهی، ناشناخته و شاید خیلی ها تصور کنند تنها به روزنامه نگاری اشتغال دارد اما جنس کار او دیگر است. شاید برای مخاطب این پرسش پدید آید که نویسنده این سطور را با موسیقی ایرانی چه کار؟ جز این که تنها و گاهی گوش به آن می سپارد و اطلاعات او به خاطر ارتباط با یک مجله تخصصی هنری است نه بیشتر. داستان از این قرار است که در نیمه دهه 70 و در دفتر نشریه «امید جوان» نشریه دیگری (هفته نامه بشیر) هم منتشر می شد و در تحریریه آن هر از گاهی دختر جوان و با انگیزه فراوانی را می دیدم که ویژه نامه ای برای یکی از بزرگان موسیقی تدارک دیده و برای من جالب بود که او با سن زیر 30 سال چگونه درباره بزرگان موسیقی که بین 70 تا 90 سال داشتند و بعضا چند هفته یا چند ماه بعد چشم از جهان می بستند اطلاعات دارد. به خانه های آنان می رفت و گرد فراموشی می زدود و با حوصله به خاطره های مختلف گوش می سپرد و تصاویر را جمع آوری می کرد. در روزگاری که گونه های دیگر موسیقی برای جوانان جذاب بود او برای خود این وظیفه یا «خویشکاری» را تعریف کرده بود و تنها شاهد تلاش او بودم و اعتراف می کنم این گونه ها ویژه نامه ها برایم در حال و هوای سیاست و دوم خرداد چندان جذاب نبود و تنها هر از گاهی انتقاد می کردم که پس کی نوبت آقای شجریان می رسد؟! اوهم پاسخ می داد: آقای شجریان در صحنه است و او را همه می شناسند و دیگران هم درباره او کار می کنند. من اما سراغ کسانی می روم که اگر خاطرات خود را نگویند و تصاویر شان را جمع آوری نکنم از بین می رود. آن نشریه البته مسیر خود را بعدتر تغییر داد (از موضوعات هنری به پرورش اندام و بدن سازی) و طبعا با علایق خانم بهمن پور دیگر سازگار نبود و من نیز او را ندیدم تا مراسمی و گمان می کردم دنبال زندگی خود رفته اما مگر زندگی او جز عشق به موسیقی بود؟ گذشت و گذشت تا سه سال پیش و در تیر 1396 که این خبر منتشر شد: «فروغ بهمنپور نمایشگاهی از عکسها و آثار مربوط به موسیقیدانهای پیش کسوت را برگزار میکند. این مجموعه شامل عکسها و اسناد استادان موسیقی از روز شنبه 10 تیر 1396 همزمان در گالریهای ارشاد 25 استان آذربایجانشرقی، اردبیل، البرز، ایلام، بوشهر، چهارمهال بختیاری، خراسانجنوبی، خراسانرضوی، خوزستان، زنجان، سمنان، سیستانوبلوچستان، قزوین، قم، کردستان، کرمان، کرمان جنوبی، کهکیلویه و بویر احمد، گلستان، گیلان، لرستان، مازندران، همدان، یزد و همچنین انجمن موسیقی تهران به نمایش گذاشته خواهد شد.» دانستم که هنوز هست و همان کار را با علاقه و نظم و دقت بیشتر دنبال می کند. چندان که در مصاحبه ای به مناسبت نمایشگاه گفت: «زمانی که وارد مطبوعات شدم و گفتوگوهایی را که داشتم منتشر کردم، این مجموعه هر روز بیشتر میشد تا اینکه سال 85 یک روز در منزل آقای پرویز یاحقی بودم که ایشان عکسی از دایی خود مرحوم حسین یاحقی به من هدیه دادند. من بسیار خوشحال بودم و در مسیر بازگشت به آقای تورج نگهبان که آن زمان در آمریکا زندگی میکردند، تماس گرفتم. او خیلی روی زندگی من تاثیر گذاشت و این عشق و علاقه من را مدیریت کرد و پیشنهاد داد که نمایشگاهی از این آثار برگزار کنم. ما اولین نمایشگاه را که شامل 150 اثر از هنرمندان دوره اول رادیو (1319 تا ادغام با تلویزیون) بود، برپا کردیم و این مجموعه به علاقهمندان معرفی شد. این هفته هم 25 استان به صورت همزمان نمایشگاهی از این مجموعه را برگزار میکنند.... من خیلی به برنامه موسیقی «گلها» علاقه داشتم و به همین منظور به سراغ آقای یاحقی، شهناز و کسایی رفتم و با آنها مصاحبه کردم و از عکسهایشان کپی کردم، آن عزیزانی هم که در قید حیات نبودند، از خانوادههایشان برای جمعآوری آثار کمک گرفتم.» همان زمان می خواستم همین نکات را بنویسم اما مشغول کارهای دیگر شدم و این مناسبت از دست رفت. از این رو غفلت سه سال قبل را تکرار نمی کنم و به نشان قدر شناسی از او و نیز حسن نیک بخت که از این یادها غافل نیست شرحی از فعالیت هنری او را می آورم که حالا دیگر بیشتر به عنوان «تاریخ نگار موسیقی ایران» شناخته می شود تا روزنامه نگار.
فروغ، اول مرداد 1351 خورشیدی از پدر و مادری خوانساری به دنیا آمد. پدرش که از معماران قدیمی تهران بود، کوشید تا فرزندان خود را با عشق و علاقه به فرهنگ ایران تربیت کند و فروغ، خیلی زود نام خود را در میان دوستان حوزه موسیقی برجسته کرد. دوستی، صمیمیت و معاشرت خانوادگی با بسیاری از هنرمندان موسیقی در کنار اعتماد هنرمندان به او و خانوادهاش زمینهای شد تا آرشیو صوتی و تصویری فروغ بهمنپور سرشار از ثبت لحظههایی از زندگی خانوادگی و شخصی هنرمندان باشد که حاصل آن جمعآوری تاریخ شفاهی موسیقی در قالب 300 ساعت مصاحبه با هنرمندان بزرگ موسیقی میهنی باشد از جمله: پرویز یاحقی، جلیل شهناز، حسن کسایی، عبدالوهاب شهیدی، تورج نگهبان، معینی کرمانشاهی، جهانبخش پازوکی، اکبر گلپایگانی، خانم دلکش، نادر گلچین، ایرج خواجه امیری، خانم الهه، اسماعیل نواب صفا، عباس شاپوری، فرهنگ شریف، محمد حیدری، اسدالهک ملک و بسیاری دیگر از بزرگان روزگار. برخی از فعالیت های دیگر او در معرفی هنرمندان موسیقی میهنی از این قرار است: - جمع آوری بیش از 5 هزار نسخه عکس و اسناد در حوزه موسیقی - مستندهای نگاهی به زندگی استادان: علی تجویدی، همایون خرم، محمدرضا لطفی، اسماعیل نواب صفا، بیژن ترقی، رحیم معینیکرمانشاهی، جلیل شهناز و... - برگزاری 49 نمایشگاه عکس در شهرهای: تهران، اصفهان، شیراز، کیش، کرمان، یزد، گرگان، بوشهر، تبریز، اردبیل، مشهد، بیرجند، خرم آباد در ایران همچنین فرانسه، انگلستان، سوئد، آلمان، دانمارک و اتریش. خانم بهمن پور عضو پیوسته خانه موسیقی و عضو کمیته موسیقی سازمان جهانی موزههاست و در جشنواره موسیقی فجر سابقه داوری دارد. به مخاطبانی که با این متن با فعالیت های او آشنا شده و مایل اند در قالب کتاب و به صورت مجموعه آثار او را مطالعه کنند سه کتاب «زمزمههای پایدار» - نشر به دید -، چهرههای ماندگار موسیقی - انتشارات بدرقه جاویدان - و «عکس های آهنگین» از انتشارات گویا را توصیه می کنیم.
-----------------------------------
بیشتر بخوانید:
*کرونا و نقشی که برای جهانی شدن موسیقی ملی ایران ایفا کرد / اجرا از پشت مانیتور (فیلم)
لینک کوتاه: asriran.com/0036BZ