فروغ بهمنپور؛ 50 سالگی تاریخ زنده موسیقی ایران
این نوشته درباره خبرنگار - پژوهشگری است که صدها ساعت پای صحبت بزرگان موسیقی ایران نشسته و خاطرات آنها را ثبت و ضبط کرده است...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - اول مرداد 1401 یعنی امروز زنی 50 ساله میشود که 25 سال قبل که او را به عنوان خبرنگاری پرجنب و جوش و دور از علایق هم نسلان خود یافتم، هرگز گمان نمیکردم ثبت و ضبط تاریخ موسیقی ایران را چنین جدی بگیرد و به تاریخ زنده موسیقی ایرانی بدل شود.
اگرچه دو سال قبل در توضیح چرایی اشاره به سالروز تولد فروغ بهمنپور دلایلی آوردم و نکاتی را طرح کردم اما حال که عرصه بر اهل هنر و خاصه موسیقی تنگتر شده اشاره مجدد به برخی آنها به احترام موسیقی و تلاش روزنامهنگار / پژوهشگری برای ثبت و ضبط اتفاقات آن مناسبت دارد. بر اساس دیالوگ مشهور فیلم جدایی نادر از سیمین (او نمیداند که پدر من است، من که می دانم پسرش هستم) آنها نمیدانند یا نمیخواهند بدانند فروغ بهمنپور چقدر در این راه کوشیده ما که میدانیم چرا ننویسیم؟
نخست این که همواره نباید ازرفته ها و پا به سنگذاشتهها و از سالمرگها بنویسیم و زادروزها هم مناسب است.
دوم: وقتی فروغ بهمنپور از نوجوانی تا جوانی و میانسالی سراغ بزرگان موسیقی رفته و اجازه نداده گرد فراموشی بر آنها بنشیند روا نیست کسی به خود او نپردازد.
سوم: رسانه رسمی با موسیقی میانهای ندارد و روز به روز هم دورتر می شود و دولت کنونی هم در قبال موسیقی بلاتکلیف است. هم میخواهد باشد و هم نباشد!
این در حالی است که همه جای دنیا مردم از طریق رادیو و تلویزیون با موسیقی آشنا میشوند و چون سیاست رسمی ترویج موسیقی و تبلیغ چهرههای موسیقی نیست و با پیش از انقلابیها به دلایلی و با بعد از انقلابی ها به دلایل دیگر مشکل دارند موسیقی در تلویزیون مهجور است و مدیران هم ترجیح میدهند با پرداختن به موسیقی پایه میزهای مدیریتی خود را سست نکنند. افسوس که اهتمام کسانی چون سهیل محمودی شاعر (سید ثابت محمودی) برای تهیه و ارایه برنامه هایی که در ماه رمضان هم مخاطب و بیننده فراوان داشت به خاطر حوادث سال 88 و تنگ تر شدن حلقه خودی ها ادامه نیافت.
در این فضا دختر جوانی سراغ خاطرات و آلبوم ها رفت و اگر نرفته بود و در سینه بزرگان موسیقی مانده بود و با خاموشی هر یک از آنان دفن می شد و از این نظر کار او مثل یک کاوشگر میراث فرهنگی قابل احترام است.
چهارم: کاری که این آدم ها می کنند در کشورهایی که برای هنر پول خرج می کنند در بنیادها انجام میشود اما در ایران عاشقانی همواره بوده اند که منتظر ننشسته اند و خود آستین بالا زده اند. محمد معین یک تنه فرهنگ نویسی می کرد و احمد شاملو که فردا خاموشی او 22 ساله می شود به اتفاق همسرش آیدا کار کتاب کوچه را جلو می برد.
فروغ بهمن پور هم از همین تبار است و البته برای غیر دوستداران موسیقی سنتی و دستگاهی، ناشناخته و شاید خیلی ها تصور کنند تنها به روزنامه نگاری اشتغال دارد اما جنس کار او دیگر است.
شاید برای مخاطب این پرسش پدید آید که نویسنده این سطور را با موسیقی ایرانی چه کار؟ جز این که تنها و گاهی گوش به آن می سپارد و اطلاعات او به خاطر ارتباط با یک مجله تخصصی هنری است نه بیشتر.
داستان از این قرار است که در نیمه دهه 70 و در دفتر نشریه «امید جوان» نشریه دیگری (هفته نامه بشیر) هم منتشر میشد و در تحریریه آن هر از گاهی دختر جوان و با انگیزه فراوانی را می دیدم که ویژه نامهای برای یکی از بزرگان موسیقی تدارک دیده و برای من جالب بود که او با سن زیر 30 سال چگونه درباره بزرگان موسیقی که بین 70 تا 90 سال داشتند و بعضا چند هفته یا چند ماه بعد چشم از جهان میبستند اطلاعات دارد. به خانههای آنان میرفت و گرد فراموشی می زدود و با حوصله به خاطرههای مختلف گوش می سپرد و تصاویر را جمع آوری میکرد.
در روزگاری که گونه های دیگر موسیقی برای جوانان جذاب بود او برای خود این وظیفه یا «خویشکاری» را تعریف کرده بود و تنها شاهد تلاش او بودم و اعتراف میکنم این گونه ها ویژه نامهها برایم در حال و هوای سیاست و دوم خرداد چندان جذاب نبود و تنها هر از گاهی انتقاد میکردم که پس کی نوبت آقای شجریان می رسد؟! او هم پاسخ می داد: آقای شجریان در صحنه است و او را همه می شناسند و دیگران هم درباره او کار می کنند. من اما سراغ کسانی می روم که اگر خاطرات خود را نگویند و تصاویر شان را جمع آوری نکنم از بین می رود.
آن نشریه البته مسیر خود را بعدتر تغییر داد (از موضوعات هنری به پرورش اندام و بدن سازی) و طبعا با علایق خانم بهمن پور دیگر سازگار نبود و من نیز او را نمیدیدم تا مراسمی و گمان میکردم دنبال زندگی خود رفته اما مگر زندگی او جز عشق به موسیقی بود؟ گذشت و گذشت تا تیر 1396 که این خبر منتشر شد:
«فروغ بهمنپور نمایشگاهی از عکسها و آثار مربوط به موسیقیدانهای پیش کسوت را برگزار میکند. این مجموعه شامل عکسها و اسناد استادان موسیقی از روز شنبه 10 تیر 1396 همزمان در گالریهای ارشاد 25 استان آذربایجانشرقی، اردبیل، البرز، ایلام، بوشهر، چهارمهال بختیاری، خراسانجنوبی، خراسانرضوی، خوزستان، زنجان، سمنان، سیستانوبلوچستان، قزوین، قم، کردستان، کرمان، کرمان جنوبی، کهکیلویه و بویر احمد، گلستان، گیلان، لرستان، مازندران، همدان، یزد و همچنین انجمن موسیقی تهران به نمایش گذاشته خواهد شد».
دانستم که هنوز هست و همان کار را با علاقه و نظم و دقت بیشتر دنبال می کند. چندان که در مصاحبه ای به مناسبت نمایشگاه گفت:
«زمانی که وارد مطبوعات شدم و گفتوگوهایی را که داشتم منتشر کردم، این مجموعه هر روز بیشتر میشد تا اینکه سال 85 یک روز در منزل آقای پرویز یاحقی بودم که ایشان عکسی از دایی خود مرحوم حسین یاحقی به من هدیه دادند. من بسیار خوشحال بودم و در مسیر بازگشت به آقای تورج نگهبان که آن زمان در آمریکا زندگی میکردند، تماس گرفتم. او خیلی روی زندگی من تاثیر گذاشت و این عشق و علاقه من را مدیریت کرد و پیشنهاد داد که نمایشگاهی از این آثار برگزار کنم. ما اولین نمایشگاه را که شامل 150 اثر از هنرمندان دوره اول رادیو (1319 تا ادغام با تلویزیون) بود، برپا کردیم و این مجموعه به علاقهمندان معرفی شد. این هفته هم 25 استان به صورت همزمان نمایشگاهی از این مجموعه را برگزار میکنند....
من خیلی به برنامه موسیقی «گلها» علاقه داشتم و به همین منظور به سراغ آقای یاحقی، شهناز و کسایی رفتم و با آنها مصاحبه کردم و از عکسهایشان کپی کردم، آن عزیزانی هم که در قید حیات نبودند، از خانوادههایشان برای جمعآوری آثار کمک گرفتم».- [پایان نقل قول]
همان زمان می خواستم همین نکات را بنویسم اما مشغول کارهای دیگر شدم و این مناسبت از دست رفت. تا دو سال پیش که زادروز او را بهانه مناسبی یافتم.
فروغ قصه ما 50 سال قبل، اول مرداد 1351 خورشیدی از پدر و مادری خوانساری به دنیا آمد. پدرش که از معماران قدیمی تهران بود، کوشید تا فرزندان خود را با عشق و علاقه به فرهنگ ایران تربیت کند و فروغ خیلی زود نام خود را در میان دوستان حوزه موسیقی برجسته کرد.
دوستی، صمیمیت و معاشرت خانوادگی با بسیاری از هنرمندان موسیقی در کنار اعتماد هنرمندان به او و خانوادهاش زمینهای شد تا آرشیو صوتی و تصویری فروغ بهمنپور سرشار از ثبت لحظههایی از زندگی خانوادگی و شخصی هنرمندان باشد که حاصل آن جمعآوری تاریخ شفاهی موسیقی در قالب 300 ساعت مصاحبه با هنرمندان بزرگ موسیقی میهنی باشد از جمله:
پرویز یاحقی، جلیل شهناز، حسن کسایی، عبدالوهاب شهیدی، تورج نگهبان، معینی کرمانشاهی، جهانبخش پازوکی، اکبر گلپایگانی، خانم دلکش، نادر گلچین، ایرج خواجه امیری، خانم الهه، اسماعیل نواب صفا، عباس شاپوری، فرهنگ شریف، محمد حیدری، اسدالهک ملک و بسیاری دیگر از بزرگان روزگار.
برخی از فعالیت های دیگر او در معرفی هنرمندان موسیقی میهنی از این قرار است:
- جمع آوری بیش از 5 هزار نسخه عکس و اسناد در حوزه موسیقی
- مستندهای نگاهی به زندگی استادان: علی تجویدی، همایون خرم، محمدرضا لطفی، اسماعیل نواب صفا، بیژن ترقی، رحیم معینیکرمانشاهی، جلیل شهناز و...
- برگزاری 49 نمایشگاه عکس در شهرهای: تهران، اصفهان، شیراز، کیش، کرمان، یزد، گرگان، بوشهر، تبریز، اردبیل، مشهد، بیرجند، خرم آباد در ایران همچنین فرانسه، انگلستان، سوئد، آلمان، دانمارک و اتریش. خانم بهمنپور عضو پیوسته خانه موسیقی و عضو کمیته موسیقی سازمان جهانی موزههاست و در جشنواره موسیقی فجر سابقه داوری دارد.
به مخاطبانی که با این متن با فعالیت های او آشنا شده و مایل اند در قالب کتاب و به صورت مجموعه آثار او را مطالعه کنند سه کتاب «زمزمههای پایدار» - نشر به دید -، چهرههای ماندگار موسیقی - انتشارات بدرقه جاویدان - و «عکس های آهنگین» از انتشارات گویا را توصیه می کنم.
تماشاخانه