فلسطین در تکاپوی جلب حمایت جهانی
تهران - ایرنا - تحقق درخواست رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از سازمان ملل برای برگزاری یک کنفرانس بینالمللی با هدف ورود به روند صلح واقعی و به جریان انداختن طرح صلح عربی بهجای صلح آمریکایی، از نگاه ناظران با چالشهایی جدی مواجه است.
هفتاد و پنجمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل امسال در حالی برگزار میشود که به دلیل پاندمی کرونا از گردهمایی سران کشورها در نیویورک، سخنرانیهای حضوری و البته مذاکرات و چانهزنیهای حاشیهای در این سازمان جهانی خبری نیست. سران کشورها از دفتر کارشان سخنرانی خود را به صورت ویدئو کنفرانس ارائه میدهند و از آنجا که بسیاری از سخنرانیها از قبل ضبط شده، امسال چندان شاهد پاسخها و واکنشهای تند و تیز سران کشورها به سخنرانیهای یکدیگر نبودهایم.
هر چند سخنرانی سران بسیاری از کشورها به ویژه ایالات متحده، چین، روسیه و ایران همچون همیشه چالشبرانگیز و دارای ابعاد و نکات مهمی بود، اما در شرایط بحرانی کنونی منطقه غرب آسیا که صلح برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی چشم انداز آینده فلسطین و منطقه را در هالهای از ابهام فرو برده است، سخنرانی «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دارای اهمیت ویژه ای بود.
محمود عباس در سخنرانی خود از طریق ویدیو کنفرانس از سازمان ملل خواست تا در آغاز سال 2021 و پس از انتخابات آمریکا، کنفرانس بین المللی را با هدف ورود به یک روند صلح واقعی براساس قوانین بینالملل برگزار کند. او از دبیر کل سازمان ملل درخواست کرد که «طرح صلح عربی» را در برابر طرح صلح «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا که جهان و فلسطین آن را به دلیل مغایرتش با قطعنامههای مشروع بین المللی رد کردند، به جریان بیاندازد. اما طرح صلح عربی چیست، با چه هدفی در مقطع کنونی مطرح شده و تا چه اندازه امکان موفقیت دارد؟
طرح صلح اتحادیه عرب که بر اساس پیشنهاد عربستان سعودی در سال 2002 ارائه شد، قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت را به عنوان مبنای تلاش دیپلماتیک جدید قرار داده که در پی جنگهای 1967 و 1973 صادر شده است و خروج بدون قید و شرط ارتش صهیونیستی از اراضی اشغالی 1967 شامل کرانه باختری و شرق بیتالمقدس در فلسطین، صحرای سینا در مصر، منطقه جولان در سوریه را مورد درخواست و تاکید قرار داده است. با چنین استنادی، این طرح خواستار عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سرزمین های اشغال شده در سال 1967 و پذیرش یک دولت مستقل فلسطینی به پایتخت بیتالمقدس شرقی از سوی تلآویو شده است. در عوض تمام کشورهای اتحادیه عرب موافقت میکنند که به نزاع با رژیم صهیونیستی خاتمه داده؛ صلح بین آنها و تلآویو را بپذیرند و از همه مهمتر مناسبات عادی با این رژیم را آغاز کنند.
در نگاه نخست مشخص است که استناد محمود عباس به طرح صلح عربی، به خاطر عصبانیت او از طرح صلح کاسبکارانه ترامپ است که می کوشد در قالب «معامله قرن» و با ارائه پیشنهادهای مالی وسوسهکننده، میان گروههای فلسطینی تفرقه انداخته و آنها را به رها کردن سرزمینشان و صلح با رژیم صهیونیستی متقاعد کند. این طرح، از سوی همه گروههای فلسطینی رد شده است. آغاز روابط دیپلماتیک دو کشور عربی با تلآویو هم نه تنها انگیزهای برای تجدیدنظر در این تصمیم نشده، بلکه گروههای فلسطینی را به مقابله هر چه بیشتر با آن برانگیخته و چشماندازی تیره از افزایش تنشها در منطقه ایجاد کرده است.
ناظران بر این باورند که حتی طرح صلح عربی هم به دلایلی محکوم به شکست است و دست کم در کوتاه مدت راه به جایی نخواهد برد.
رژیم صهیونیستی طی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ از حمایتهای بی دریغ کاخ سفید و البته کشورهای قدرتمند اروپایی بهرهمند بوده و به این پشتوانه کاخ رویاهای مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی را بر تداوم اشغالگری و حق مسلم آنها برای سکونت در سرزمینهای فلسطینی استوار کرده است. از این رو حال که به ویژه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دلیل فساد اقتصادی و ناکارامدی در مدیریت بحران کرونا با اعتراضات مکرر داخلی مواجه شده، بعید است که با تن دادن به بازگشت به مرزهای 1967، مشروعیت و مقبولیت داخلی خود را از بیش از پیش در معرض خطر قرار دهد. کما اینکه در زمان توافق صلح اخیر با امارات متحده عربی نیز نخست وزیر این رژیم گفت که کابینهاش به طرح الحاق شهرکهای کرانه باختری به اراضی اشغالی پایبند است و به درخواست هیچ کشوری برای توقف این روند وقعی نمینهد.
دلیل دوم برای بی نتیجه ماندن درخواست محمود عباس از سازمان ملل برای برگزاری کنفرانسی بینالمللی برای اجرایی کردن طرح صلح عربی، ضعف سازمان ملل به ویژه در اثر اقدامات خودسرانه و غیر قانونی رئیسجمهوری آمریکا است. در واقع یکجانبهگرایی ایالاتمتحده آمریکا و تلاش ترامپ برای تضعیف همه سازمانها و نهادهای همکاریجویانه بینالمللی در تحقق نیافتن طرحهای اصلاحاتی و ابتکارعملهای سیاسی دبیرکل سازمان ملل بیتأثیر نبوده است. چنین رویکردی آنچنان به استقلال و اقتدار سازمان ملل لطمه وارد کرده که حتی اگر ترامپ در انتخابات نوامبر هم پیروز نشود، آثار سیاستهای او تا مدتی گریبانگیر سازمان ملل خواهد بود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد از آنجا که در منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی نیز قدرتهای بزرگ و البته لابی قدرتمند صهیونیستی درگیر و طرف دعوا هستند، سازمان ملل نتواند به عنوان یک میانجی قدرتمند وارد عمل شود و کشورها و رژیمهای درگیر در این بحران را وادار به تبعیت از قوانین بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت کند. بنابراین گروههای فلسطینی باید به دنبال راهکار عملیاتیتری باشند که وحدت و توافق بر سر یک موضع واحد در عرصه داخلی و درخواست از جهان اسلام و سازمان همکاریهای اسلامی برای خروج از انفعال و چنددستگی، حمایت قاطع از فلسطین و تنبیه کشورهای خائن میتواند برخی از این راهکارها باشند.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*