پنج‌شنبه 8 آذر 1403

هزینه تسلیم، تحمل خفت تحریم در مقابل عزت مقاومت / توجه به همسایگان، ذلت غرب‌گدایی را به عزت ملی ایرانیان تبدیل کرد

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
هزینه تسلیم، تحمل خفت تحریم در مقابل عزت مقاومت / توجه به همسایگان، ذلت غرب‌گدایی را به عزت ملی ایرانیان تبدیل کرد

پشت در نگهداشتن غرب التماس‌کننده مذاکره در مقابل گدایی مذاکره از غرب دولت یازدهم و دوازدهم با سیاست خوش‌بینی به غرب و اعتماد به آمریکا، نتوانست هیچ‌یک از حقوق تضییع‌شده ملت ایران توسط غرب را استیفاء کند و فرصت سازندگی کشور را سوزاند، اما دولت سیزدهم با شعار و سیاست نگاه به داخل و حرکت بر محور منافع ملی در مناسبات جهانی توانست در ماه نخست فعالیت خود، غرب را به انفعال وادارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ انتخابات 28 خرداد سال‌جاری توانست فصل جدیدی از تحول بنیادی در کشورمان را رقم بزند که لاجرم برای پیش‌بینی و افق‌پژوهی نگاه دولت برآمده از این انتخابات، باید نظری به رفتار دولت آقای روحانی که خود را دولت تدبیر و امید می‌نامید، افکند. الویت نخست، مذاکره با غرب

هر کشور و هر دولتی که به روی کار می‌آیند، برای خود متناسب با مسائل و مشکلات کشور، الویت‌هایی را تعیین می‌کنند که همه توش و توان خود و کشور را برای تحقق آن الویت‌ها به میدان می‌آورند.

حسن روحانی نیز پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری در سال 92، تمام تمرکز خود را بر وزارت امور خارجه و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای گذاشت تا ترکیب وزارت امور خارجه و مذاکره‌کنندگان هسته‌ای را به‌گونه‌ای بچیند که همسو باهم و در مسیر حل مسئله هسته‌ای کشورمان حرکت کنند.

بعد از آغاز دوران کاری دولت، رئیس‌جمهور مدعی بود که بهترین و کارکشته‌ترین تیم را برای اداره وزارت امور خارجه گماشته و از آنها به‌عنوان «سربازان خط مقدم دیپلماسی» نام برد و‌ترکیب تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای را نشانه اراده قاطع ایران برای تعامل با دنیا دانست. آقای روحانی و حتی حامیان اصلاح‌طلب او برای برجام ایدئولوژی‌سازی کردند. از تحریف صلح حدیبیه و صلح امام حسن (ع) گرفته تا مذاکره امام حسین (ع) در روز عاشورا از جمله این موارد بود.

اما برخلاف تمام تعاریف و تمجیدهای حسن روحانی در این خصوص که گاهی اغراق‌آمیز بود، عملکرد دستگاه دیپلماسی در طول هشت سال با انتقادات و مخالفت‌های بسیاری همراه بود. متأسفانه نگاه تک بعدی دستگاه سیاست خارجی در دوران دولت تدبیر و امید، سبب شد تا بسیاری از فرصت‌های مهم در حوزه روابط بین‌الملل و روابط خارجی از دست برود که آثار و زیان‌های بسیاری را متوجه منافع ملی کشورمان کرد. در دوره پیش از برجام، تمام ظرفیت و قابلیت‌های دستگاه دیپلماسی، صرف مذاکرات برجامی در قالب 1+5 شد. در این دوره دولت، مصرانه به دنبال امضای برجام بود و به تمام مخالفان و منتقدان برجام حمله کرد. رئیس‌جمهور و اعضای کابینه به خصوص وزیر امور خارجه، منتقدان برجام را «کاسبان تحریم» و «دلواپسان» نامیدند و همین مسئله سبب شد تا دولت گوش شنوایی برای شنیدن نکات منتقدان نداشته باشد.

این در حالی بود که امروزه سخنان منتقدان برجام یکی پس از دیگری برای همگان روشن شده و دبه‌های آمریکایی و اروپایی نیز بر ملا گردیده است. عجله دولت در امضای برجام و تصویب فوری آن در مجلس شورای اسلامی قبل، فرصت را از کارشناسان داخلی برای تحلیل و بررسی بندهای برجام گرفت و به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران به همین دلیل توافق هسته‌ای با ضعف‌های عمده‌ای مانند عدم تصویب آن در کنگره آمریکا و عدم تعیین غرامت خروج یا نقض تعهدات برای طرفین امضا‌کننده، مواجه است. متأسفانه کارشناسان وزارت امور خارجه و مذاکره‌کنندگان، چشمان خود را بر روی ضعف‌های برجام بسته نگاه داشته و همراه با دولت در هر محفلی که می‌نشستند، از یک طرف برجام را بهترین توافق و برد - برد معرفی کردند و از طرف دیگر، دولت تمام امورات کشور را به برجام گره زد و سال‌ها کشور را معطل این توافقنامه گذاشت و طوری وانمود کرد که اگر برجام امضا نشود و درهای تعامل با غرب گشوده نشود، مشکلات کشور حل‌شدنی نیست؛ غافل از اینکه سال‌های بعد همین ضعف‌ها، برجام را تقریبا به زمین زد و مشکلاتی را برای کشورمان فراهم کرد. در دوره پسابرجام، برخی از طرفداران دولت و جریان اصلاح‌طلب از محمدجواد ظریف به‌عنوان امیرکبیر زمان نام بردند. او که نقش کلیدی را در امضای برجام بازی کرد، نزد اصلاح‌طلبان به یک شخصیت محبوب تبدیل شد و حسن روحانی در انتخابات 96 در حالی که مدعی بود تحریم‌های هسته‌ای را لغو کرده است، مجدد به مردم وعده داد که با کمک ظریف تحریم‌های دیگر هم لغو خواهد شد.

دولت تدبیر و امید دل خود را به ورود شرکت‌های خودروسازی اروپایی به کشور، ورود چند فروند هواپیمای مسافربری و نیز ورود کالاهای ساخت اروپا دل خوش کرده بود، و این شواهد نشانگر این بود که علی‌رغم ادعای جهان دیدگی، فهم دقیقی از مناسبات جهانی ندارد؛ زیرا قرار بر این بود تا تغییر و تحولات مثبتی در ساختار وزارت امور خارجه شکل دهد، اما هیچ کدام از این شعارها عملیاتی نشد؛ چرا که وزارت خارجه به دلیل تمرکز بر برجام، فرصت عملیاتی کردن شعارها را به دست نیاورد. تفاوت دو دیدگاه در سیاست خارجه

نظرگاه دولت سیزدهم در مسائل خارجی، استراتژی: عزت، جکمت و مصلحت اعلام شده که با تکیه بر شکوفایی ظرفیت‌های داخلی می‌توان با اقتدار در مسیر ارتباطات خارجی گام برداشت. آقای رئیسی مکرر اعلام کرده که هرچه در بخش اجراء وقت می‌گذارد، بیشتر به این نگاه معتقد می‌شود که همه مشکلات را می‌توان با اتکاء به مردم و ظرفیت‌های داخلی بگونه تحولی حل کرد و این نظرگاه، مبنای عزتمندی در مناسبات خارجی بویژه در ارتباط با غرب است.

دولت آقای روحانی با نگاه اعتمادآمیز به غرب آنچنان همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد غرب قرار داد که آقای روحانی در روز امضای برجام گفت: «طبق این چارچوب همه تحریم‌ها چه مالی، اقتصادی و بانکی در همان روز اجرای توافق لغو خواهد شد.» اما بعدها آن‌قدر لغو تحریم‌ها عقب افتاد و افتاد تا اینکه مهر 95 ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی در نیویورک و در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرد برجام تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است.

حتی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه هم گفته بود: «همه تحریم‌ها در روز اجرای برجام لغو خواهد شد.» اما وی پاییز سال 95 در یک جلسه «کارشناسی» حرف دیگری زد. ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: درباره خوش‌بینی به آمریکایی‌ها اشتباه کرده است. او گفته بود اعتمادش به قول جان کری درباره تحریم‌های ISA اشتباه بوده، اما پس از افشای این اظهارات دولتی‌ها شدیدا این حرف را تکذیب کردند! هرچند صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی هم از رفتار آمریکایی‌ها گلایه کرد تا روحانی اعلام کند به او توجه نکنید! فقدان شجاعت اعتراف، اصرار بر ادامه اشتباه

در سال 95 روحانی این وعده را به اینکه ایران از بند هفتم شورای امنیت خارج شده است تقلیل داد و گفت: «اصلا فرض کنیم برجام کاری نکرده و تحریم‌ها را از بین نبرده است، اما قطعنامه‌های فصل هفتم شورای امنیت را بدون اینکه حتی یک ساعت آن را اجرا کنیم، برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران لغو کرده است!» مدتی بعد اما روحانی و همفکرانش پس از مواجه با بن‌بستی که ترامپ با خروج از برجام در سر راه آنان گذاشت، کم کم تلاش‌کردند با فرافکنی مشکل عدم تحقق اهداف برجام را به موضوعات دیگری پیوند بزنند!

حسن روحانی، درحالی در طول هشت سال، همه ناکامی‌هایش را به تحریم‌ها پیوند زده که 8 سال پیش از آن در روزهای پایان عمر دولت دهم معتقد بود «همه ضعف‌ها و ناکارآمدی‌ها را نمی‌توان پای تحریم نوشت.» او در آن سال‌ها حتی کاهش ارزش پول ملی را نیز ناشی از «سوءمدیریت دولت» وقت می‌دانست و در بیان کاستی‌ها و به دست گرفتن ذره بین برای یافتن دلیل مشکلات، کلمه دولت قبل از دهانش نمی‌افتاد، اما در آخرین روزهای عمر دولتش، هم حاضر نشد از سوءمدیریت دولت در شکل‌گیری وضعیت فعلی سخن بگوید. اگرچه دقایقی پس از اینکه دونالد ترامپ در اردیبهشت‌ماه سال 97 از برجام خارج شد، حسن روحانی از «خارج شدن یک موجود مزاحم از برجام» ابراز خوشحالی کرد، اما کمی‌بعد و به‌ویژه پس از سال 98، او موی هر بحرانی را به ترامپ و خروجش از برجام گره می‌زد و به مردم برای «لعنت» فرستادن، آدرس کاخ سفید را می‌داد. بعدها در حالی که روحانی با افتخار، از بی‌آبرو کردن آمریکا در مجامع بین‌المللی یاد می‌کرد و تلاش داشت تا این موضوع را دستاوردی بزرگ برای برجام جا بزند، مقام معظم رهبری در بیاناتی فرمودند: "آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بی‌آبرو بشود؟ هدف مذاکره ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریم‌ها برداشته بشود - و شما ملاحظه می‌کنید که بسیاری از تحریم‌ها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید می‌کنند که تحریم‌های چنین‌وچنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد." تا چندی پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، در ذهن روحانی، در بر همان پاشنه سابق می‌چرخید و مسبب تمام مشکلات، ترامپ بود، اما در ماه‌ها و روزهای پایانی دولت، حسن روحانی یک مقصر جدید برای وضعیتی که رقم زده، پیدا کرد. او این‌بار انگشت اتهامش را به سمت «مجلس شورای اسلامی» نشانه گرفت و تلاش کرد قوه مقننه را مسئول باقی‌ماندن تحریم‌ها جلوه دهد.

او نخستین بار در 23 تیرماه 1400 به‌صورت غیرمستقیم به این موضوع اشاره کرد و بدون آنکه نامی از مجلس یازدهم به میان بیاورد گفت: «‌چنانچه اصل 60 قانون اساسی حاکم بود و لطمه نمی‌خورد که در اوایل آذرماه لطمه خورد، در اسفند تحریم برداشته می‌شد و امروز شرایط دیگری در کشور حاکم بود.» اشاره روحانی به قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران بود که در آذرماه سال 99 پس از ترور شهید فخری‌زاده در مجلس تصویب شد.

اما در کمتر از 10روز به پایان دولت حسن روحانی، او مجدد در شصت‌ویکمین مجمع سالانه بانک مرکزی مدعی شد: «اگر دست‌وپای ما را نمی‌بستند قطعا در پایان سال 99 می‌توانستیم در روند مذاکرات، تحریم را برداریم.» او همچون اظهارنظر پیشینش، بدون اشاره به اختلافات باقی‌مانده بین ایران و آمریکا در رفع چندصد تحریم، به اسناد توافق بین ایران و 1+5 در وین اشاره کرد و گفت: «مشخص است که آنها و ما حاضر بودیم اقداماتی انجام دهیم، اما مصوبه‌ای که در مجلس گذرانده شد نگذاشت ما کار خود را انجام دهیم.» روحانی تنها به مجلس اکتفا نکرده و مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز به‌دلیل عدم تصویب اف‌ای‌تی‌اف، مقصر وضع موجود معرفی کرد. این اظهارات نشان می‌داد او تمایلی به پذیرش نقشش در وضعیت اسفناک هشت سال گذشته ندارد. روحانی در هیچ مقطعی حاضر به پذیرش تبعاتی که بر کشور تحمیل کرده، نبود. اگرچه کسی نمی‌تواند اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران را کتمان کند، اما حسن روحانی 8 سال قبل و پیش از اینکه قدرت را در ایران به دست گیرد، تحریم‌ها را آن‌قدر که دردوران مسئولیت ریاست جمهوری خود از آن می‌گوید، مهم نمی‌دانست و از سوءمدیریت دولت گلایه می‌کرد. دولتی که از واردات واکسن هم عاجز بود

با تمام انعطاف و مسالمتی را که آقای روحانی و وزیر امور خارجه‌اش با پیشبرد سیاست خنده و قهقه انجام داده بودند، غرب بنابه ذات غیرانسانی‌اش حتی حاضر نشد با دریافت پول، واکسن به ایران بفروشد و آقای روحانی هم خیلی بدش نمی‌آمد تا مقصر این اقدام ضد انسانی غرب را به گردن مجلس و مجمع تشخیص مصلحت بیاندازد که چرا "اف، آی، تی، اف" را تصویب نمی‌کنند!. اما در دولت سیزدهم با اعلام مواضع عزتمندانه خارجی، این سیاست توانست ظرف یک ماه بیش از 40 میلیون دوز واکسن وارد کشور کند و روند مقابله با کرونا را تا سه برابر گذشته شتاب دهد. بی‌توجهی به توسعه تعامل با شرق بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران معتقدند امروز، جهان در غرب خلاصه نمی‌شود؛ زیرا شرق به‌واسطه برخورداری از مولفه‌های جمعیت، فرهنگ، تنوع قومی و نژادی و نیز برخورداری از قدرت اقتصادی و تکنولوژیک به یکی از قطب‌های قدرت تبدیل شده است؛

بر اساس تحلیل‌های آینده نگرانه، شرق به مهم‌ترین قطب قدرت در آینده تبدیل خواهد شد و به مرور زمان از قدرت غرب کاسته می‌شود. اما در دولت اعتدال روحانی، هیچ‌گاه نگاه مثبتی به شرق نشد و غربگرایان مستانه به آن سوی جهان معطوف بودند! حتی در ماجرای قرارداد 25 ساله اخیر ایران و چین یکی از دلایل 25 ساله بودن این قرارداد و معرفی علی لاریجانی به‌عنوان رابط ایران و نه وزارت خارجه، عدم توجه دولت اعتدال به شرق عنوان شد.

دولت آقای رئیسی با نگاه به شرق و همسایگان، توانست ظرفیت‌های موجود در منطقه را برای فرصت‌های جدید کشورمان بکار بگیرد، همان ظرفیتی که دولت آقای روحانی نیز می‌توانست در همان سال‌های نخست دولت یازدهم، خود را به عضویت آن سازمان قدرتمند شرقی در آورد و در مقابل غرب با دستانی پر و پیمان‌تر به مذاکره بپردازد، که سیاست تک بعدی غرب‌گرایانه، این فرصت خوب را از دسترس کشورمان بدور ساخت و دولت سیزدهم با برنامه‌ای منطقی و معقول توانست در ماه نخست آغاز بکار خود، با عضویت ایران در این سازمان بزرگ، فرصت فوق‌العاده‌ای را برای کشورمان بوجود بیاورد. درهشت سال ریاست‌جمهوری آقای روحانی، تنها یک‌بار رئیس‌جمهور به عراق به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری منطقه سفر کرد و حتی روی خاک سایر همسایگان نیز قدم نگذاشت! این در حالی بود که با مراودات اقتصادی با همین 15 کشور همسایه می‌شد، سنگینی بار تحریم را از روی گرده مردم برداشت و تا حدودی اقتصاد را رونق بخشید. آیا شعاربازگشت اعتبار به پاسپورت ایرانی محقق شد!؟

آقای روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی در ورزشگاه شهید شیرودی در 18 خرداد 1392 مدعی شد: "اگر می‌خواهید ریال ایرانی به جای اول خود برگردد، اگر می‌خواهید گذرنامه ایرانی به احترام خود برگردد، پای صندوق آراء بشتابید." روحانی می‌گفت که شأن پاسپورت ایرانی پایین آمده و او می‌خواهد این اعتبار را برگرداند! اما عملکرد آقای حسن روحانی حقوقدان نشان داد که با وجود مصونیت دیپلماتیک، نمایندگان بین‌المللی ایران مورد فشار و اخراج و بازداشت و اذیت قرار گرفتند.

همزمان با اجرای برجام، آمریکایی‌ها - در دولت اوبامای مودب! و باهوش!(بقول آقای روحانی)- به نماینده دولت برای سازمان ملل (حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر روحانی) ویزا ندادند و او را تروریست خواندند. دولت روحانی در برابر این رفتار توهین آمیز، کوتاه آمد؛ به خیال اینکه «سر برجام سلامت»! اما برجام در همان دولت اوباما بارها زیر پا گذاشته شد. رفتار مشابه دیگر، اقدام دولت هلند که به جای عذرخواهی درباره پناه دادن به دو تروریست ارشد منافقین و الاحوازیه (احمد نیسی و علی معتمد یا همان «محمدرضا صمدی کلاهی» عامل انفجار دفترحزب جمهوری اسلامی) که در آن کشور کشته شدند، دو نفر از دیپلمات‌های ما را اخراج کرد.

اما بدترین نوع بی‌حرمتی به ایرانیان در ماجرای تجاوز به دانشجویان ایرانی در جده عربستان و کشتار حجاج در سال 94 و تعلل در تحویل پیکرهای پاک حجاج ما بود. عربستانی‌ها بدون یک عذرخواهی، پس آن مدعی هم شدند و دولتمردان با تدبیر نیز به جای مطالبه حقوق خانواده‌های شهدای منا، مدام به حمله‌کنندگان به سفارت عربستان خرده می‌گرفتند و نهایت فشارهای دستگاه دیپلماسی ما در این هشت سال، از نوع فیس‌بوکی و توئیتری بود که واقعا جای تقدیر و تشکر دارد! خطاهای بزرگ دیپلماتیک حسن روحانی بر اساس منش خودبرتربینی، منتقدان و رقبای انتخاباتی‌اش را بی‌بهره از سواد دیپلماتیک می‌خواند و بر رئیس دستگاه دیپلماسی خود مباهات می‌کرد، اما چند نمونه از رفتار دستگاه دیپلماسی دولت روحانی نشان داد که ایشان هیچ بهره‌ای از سواد دیپلماتیک ندارند. اولین مورد در این‌باره تماس تلفنی روحانی و اوباما و بعد از آن ماجرای دست دادن ظریف با اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در سازمان ملل بود. این اقدامات که واکنش‌های متفاوتی را در سطح جامعه داشت، مهرماه 92 از سوی رهبر معظم انقلاب، اتفاقی نابجا نامیده شد. اشتباه دیگری که از سوی وزیرخارجه دولت اعتدال روی داد، استعفای وی در آخرین دقایق روز دوشنبه 6 اسفندماه 97 و تنها چند ساعت پس از اعلام خبر سفر دکتر بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه به تهران و دیدار با مقام معظم رهبری بود.

در حالی که این دیدار می‌توانست مانند بمب رسانه‌ای، روزها رسانه‌های بین‌المللی را سرگرم خود کند و برای جمهوری اسلامی یک پیروزی بزرگ محسوب می‌شد، اما استعفای ظریف به دلیل ناهماهنگی‌های دفتر رئیس‌جمهور و وزارت خارجه این بمب خبری را به محاق برد! اما این پایان اشتباهات استراتژیک وزارت خارجه نبود. چرا که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، انتشار فایل صوتی چند ساعته از دکتر ظریف در شبکه ضدایرانی ایران اینترنشنال و مطرح کردن دوقطبی کاذب میدان دیپلماسی، هم عرصه را برای نامزدی ظریف در این انتخابات تنگ کرد و هم عمق کینه این جریان فکری را با جریان مقاومت و شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد. مسئله‌ای که واکنش مقام معظم رهبری را در پی داشت.

ایشان ضمن ابراز تعجب و تأسف از این سخنان دکتر ظریف، آن را تکرار حرف‌های خصمانه دشمنان و آمریکا دانستند و فرمودند: «وزارت امور خارجه در تعیین سیاست‌ها مشارکت دارد، اما تصمیم‌گیر نیست بلکه مجری است.» معظم‌له در ادامه ضمن تعریف و تمجید از اقدامات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، نیروی قدس را بزرگ‌ترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا عنوان کردند و در بیانی تنبیه‌گونه نسبت به وزارت خارجه فرمودند: «نباید به‌گونه‌ای سخن گفت که حرف‌های بیگانگان را به اذهان متبادر کند.» که نشان از عدم قبولی نمره در این‌باره بود. تجربیات ارزشمند برای دولت آقای رئیسی

آنچه که در 8 سال دولت تدبیر و امید نتوانست تجربه شیرینی که مبتنی بر درایت و امیدآفرینی باشد، بوجود بیاورد، در دوران کنونی می‌تواند تجربه خوبی برای دولت سیزدهم باشد و آن هم اینکه هیچگاه به غرب اعتماد نکند و بجای وقت تلف کردن در مذاکره با غرب، به تقویت مبانی قدرت، که همان: ایران قوی و قدرتمند" است بپردازد تا غرب با استیصال به گدایی مذاکره با ما بیاید و نتیجه آن به‌طور قطع و یقین، مخالف نتائج حاصله برای دولت آقای روحانی خواهد شد که چیزی جز از بین بردن داشته‌های کشور و طلبکار کردن غرب بی‌حیا و زیاده‌خواه نبود. نتائج بدست آمده سیاست خارجی در مدت کوتاه یک‌ماهه دولت آقای روحانی، گواه خوبی بر کارآمدی تئوری بی‌اعتنایی به غرب و توجه به شرق و همسایگان است که نتائج میان و بلندمدت آن، ان‌شاءالله بسیار امیدبخش و منشاء خیر و برکات خواهد شد. انتهای پیام /