چرا تا کنون مذاکرات هستهای به نتیجه نرسیده است؟
ایسنا نوشت: مسئله هستهای لحظه به لحظه به روز میشود، تحلیلها و وقایع جابهجا میشوند و اخبار متفاوت و گاها متعارضی شنیده میشود که تشخیص هر کدام از آنها تحلیل جداگانه میطلبد اما در این میان نقش رسانهها در اطلاعرسانی اخبار مذاکرات به مردم چیست؟
در این راستا دکتر مهدی ذوالفقاری، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان، در یک نشست مجازی تحت عنوان "واکاوی و تحلیل آخرین وضعیت مذاکرات هستهای" در خصوص نیروهای اجتماعی اثرگذار در مذاکرات اظهار کرد: بحث هستهای پیچیدگیهای خاص خود را دارد و نیروهای متداخل یکی از عوامل تاثیرگذار در مذاکرات هسته ای ایران اند. نیروهای اجتماعی به گروههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی قابل تقسیم هستند که زمینهساز ایجاد جامعهای متعادل و در تعامل و تبادل با هم هستند، میتوانند یک فضای پویا، درحال گردش و سیالی را ایجاد کنند. بنابراین در صحنه اجتماعی و در مواجهه با موضوع هستهای با پدیدهای ایستا مواجه نیستیم و تحلیلهای موجود متفاوت است.
وی افزود: در مذاکرات هستهای چه در زمینه داخلی و چه در زمینه خارجی ما نیاز به یک مفاهمه اجتماعی و برداشت دقیق و منطقی از موضوع داریم تا بتوانیم مسائل را فهم کنیم. بنابراین نوع مواجهه با مذاکرات هستهای که در صحنه اجتماعی وجود دارد، از مخالفت با مذاکرات تا موافقت صد درصد با آن، متفاوت است.
این استاد دانشگاه دانشگاه ادامه داد: سبقت اقتصاد بر سیاست باعث ایجاد بسیاری از تعارضات و تقابلات نسبت به مسئله هستهای شده است. بنابراین اطلاعرسانی درست، به هنگام و فعالانه در زمینه موضوع مذاکرات هستهای دو ثمره در پی خواهد داشت. اول آنکه موجب بهبود روابط دولت و ملت میشود و دوم اینکه اگر این اطلاعرسانی به خوبی انجام نگیرد مباحث غیرکارشناسی میشود و ارتباط کافی بین حوزههای شناختی، تصمیمگیری و تصمیمسازی اتفاق نمیافتد و در نتیجه فضای رقابت و گفتگوهای توهینآمیز را در لایههای اجتماعی مشاهده میشود.
لزوم شفافسازی مذاکرات برای افکار عمومی
ذوالفقاری در خصوص جایگاه و اهمیت افکار عمومی در مذاکرات هستهای خاطرنشان کرد: یکی از سوالات مهم و بنیادین در اذهان، خوبی و بدی مذاکره و دیگری کاربرد صنعت هستهای و دستاوردهای علمی، پزشکی، شیمیایی، صنعت نفت، بهداشت، برق است که دانستن آن زمینه مطالبه افراد را فراهم میکند.
وی افزود: دانستن محدودیتها و ظرفیتهای توافق و عدم توافق دارای اهمیت است، چراکه با پذیرش هر یک از محدودیتها ظرفیتهای آن حوزه را از دست میدهیم. در این وضعیت بلاتکلیفی توافق و عدم توافق، نتوانستیم طی این سالهای اخیر یک اجماع نخبگانی به وجود آوریم که همه یکصدا در مورد این موضوع صحبت کنند. امروزه از دولت، مجلس، نخبگان دانشگاهی و مردم عادی که معیشت آنها با این موضوع گره خورده است صدای دیگری شنیده میشود. لازمه این موضوع فعالیت چشمگیر رسانه و دانشگاهیان است تا ابعاد مسئله را روشن کنند.
ذوالفقاری ادامه داد: یکی از مسائل بسیار مهم این است که افکار عمومی میبایست در جریان و پیامدهای توافق و عدم توافق به صورت شفاف آگاه شوند. افکار عمومی باید از افزایش تحریمها تا حمله نظامی و جنگ همه جانبه، میزان نقشآفرینی ما در منطقه و صحنه بینالملل و حتی نقشآفرینی بازیگران مقابلمان آگاهی پیدا کنند.
وی تاکید کرد: جامعه ایرانی باید به چند موضوع ایمان بیاورد. یکی از آنها اعتماد به توانایی دولت در حل مشکلاتی است که هر روز شکل جدیدی به خود میگیرد، دوما باید برای مردم روشن کرد که اطمینان به تیم مذاکرهکننده داشته باشند، این مسئله برای رسیدن به نتیجه در برجام بسیار قابل اهمیت است. مهمتر آنکه اعتماد داشته باشیم که حقوق هستهای ما تامین خواهد شد.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان اضافه کرد: اما بخش دیگر مسئله تلقی اجتماعی از عدم دستیابی به توافق احتمالی است. زیرا عدهای فشارهای جریانات داخلی کشور را عامل عدم دستیابی به توافق میدانند. عدم اراده سیاسی در آمریکا مورد دیگر قابل توجه در مذاکرات است زیرا بایدن موضع متزلزلی دارد، مخالفتهای داخلی در آمریکا بسیار است. باید از تجربه دیروز درس بگیریم. زمان اهمیت زیادی دارد، زیرا وضعیت امروز با وضعیت دیروز متفاوت است.
در ادامه این نشست دکتر عباس سهرابزاده، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور ایلام نیز اظهار کرد: برجام و رسانه دو ضلع یک مثلث هستند که ضلع سوم آن را افکار عمومی تشکیل میدهد. از متن برجام تا روح آن با نگاهی گفتمانی، ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی در رسانهها بازتاب داده شده و گمان میرود تمام موضوعات برجام به روشهای مختلفی بیان شده باشد.
وی عنوان کرد: در یک برآیند کلی برجام از نظر جمهوری اسلامی یک تاکتیک است و از نظر 1+5 یک استراتژی است. اما در این خصوص افکار عمومی چه میداند؟ بخشی از افکار عمومی هنوز باور دارد حتی مرده برجام میتواند بر بازار داخلی، قیمت ارز آرامش مردم موثر باشد که در این خصوص رسانهها تاثیرات بسیار زیادی داشتند. ما به خوبی متوجه شدیم که با انتشار خبر مذاکرات قطر قیمت ارز روند نزولی گرفت و با انتشار خبر عدم موفقیت نشست قطر و بازتاب آن توسط رسانهها به سرعت قیمت ارز صعود کرد.
عباسزاده افزود: رسانهها به عنوان حد وسط حکومت و مردم توانستهاند این را به مردم القا کنند که برجام بر زندگی، معیشت، مسائل و خارجی اثرگذار است. اتفاقات این چند سال در کنار شواهد دیگر نشان داده است برجام برای جمهوری اسلامی صرفا یک تاکتیک است. این تنها در قالب تئوریک نیست زیرا برخی آن را آتش میزنند و برخی آنرا تایید میکنند. اما برجام برای آمریکا و 1+5 یک برنامه با ویژگیهای استراتژیک خاص خود است.
وی ادامه داد: سایر کشورهای منطقه نیز به برجام با نگاهی استراتژیک مینگرند. آنها میدانند و میتوانند به عنوان شریک استراتژیک تجاری مطرح باشند. در واقع به محض اینکه برجام امضا شد، گروههای متعدد اقتصادی برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف به ایران آمدند و مردم دیدند که اگر برجام امضا شود و توافق بلند مدت باشد میتواند بر دیگر حوزهها اثر بگذارد.
عباسزاده در خصوص اهمیت و جایگاه رسانهها در مذاکرات وین اظهار کرد: آنچه که در رسانهها میخوانیم و میشنویم نگاه اقتصادی ویژه آمریکاییها و به ویژه اروپاییها به موضوع برجام است که با توجه به بازار مصرف ایران و سرمایهگذاری در ایران در رقابت با چین و روسیه نشان میدهد که این برای کشورهای دیگر یک استراتژی است.
استاد دانشگاه پیام نور ایلام افزود: برجام برای ما یک تاکتیک بود که تلاش شد به یک استراتژی تبدیل شود. در دوره روحانی و دکتر ظریف برای توافق در مذاکرات تلاشهایی صورت گرفت اما اینکه رسانه چه چیزی را در افکار عمومی القا کرده و تا چه اندازه بر جامعهپذیری تاثیرگذار است از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی با اشاره به آمار ایسنا در خصوص نظرسنجیهای مردمی از مذاکرات هستهای بیان کرد: در تحقیق دکتر فاضلی استاد دانشگاه بهشتی چند مولفه در میزان اطلاع مردم از مسئله هستهای و نگرانی آنها تاثیرگذار بوده است. طبق آمار 66 درصد در بهمن سال 84 مذاکرات هستهای را دنبال کردهاند. این عدد در سال 86 به 67 درصد رسیده است. شروع بحران هستهای و پیامدهای آن در چند سال گذشته، از 86 تا به الان توسط مردم مورد پیگیری قرار گرفته است. تا حدی که طبق آمار ایسنا، اکثریت پاسخگویان خواهان تاکید مسئولین بر منافع ملی بودهاند.
استاد دانشگاه پیام نور ایلام افزود: با روی کار آمدن دولت یازدهم و مذاکره با مقامات آمریکایی و وقفههای بعد از آن، 22 درصد از شهروندان تهرانی عملکرد دولت دهم را موفقیتآمیز ارزیابی کردند و در سال 92، 86 درصد مردم امیدوار بودند توافق صورت بگیرد.
موانع به نتیجه رسیدن مذاکرات
دکتر روحالله اسلامی عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی نیز در ادامه این نشست اظهار کرد: مجموع سازههای ذهنی ایران و آمریکا مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات میشود. برجام در دوره روحانی به شکلی راهبردی حرکت میکرد به این صورت که ایران بتواند چند قدرت بینالمللی را دور خود جمع کند و آنها را در موضوعی به توافق برساند و به موضوعات بعدی انتقال دهد و بتواند وارد نظم بینالملل شود، اما خروج آمریکا از برجام، جریان مذاکرات را به بنبست کشاند و باعث بدبینی ایران و تیرهتر شدن روابط ایران و آمریکا شد و دو طرف دیگر هیچگونه اعتمادی به یکدیگر ندارند. حتی در دوره جدید که فضا برای توافقات گام به گام فراهم است، کسی نمیخواهد گام نخست را بردارد.
وی افزود: به همین دلیل بر خلاف دوره قبلی برجام اصلا اقدام و برنامه جامعی نیست و در بهترین حالت میتواند به یک سری از توافقات گام به گام ختم شود. در این فضای بدبینی، بازی به صورتی است که دو طرف میخواهند بیشترین امتیاز را از هم بگیرند و برای همین تهدیدهایی علیه هم میکنند. در بازی پیشرو برنده کسی است که تا آخر میایستد. عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به اینکه چرا برجام به نتیجه نمیرسد، گفت: این مسئله به سازههای حاکم بر ذهنیت ایران و آمریکا بازمیگردد. آمریکا خود را کشوری قدرتمند میداند که میتواند به نظام بینالملل نظم دهد البته این نگاه آمریکا با توجه به تجارب او در افغانستان و عراق به چالش کشیده شده است. از طرف دیگر ایران نیز کشوری ابرقدرت بوده و از آن به عنوان ایران بزرگ فرهنگی یاد میشود که نفوذ زیادی بر همسایگان خود داشته است.
اسلامی ادامه داد: بنابراین هیچکدام از کشورها حاضر به دادن کوچکترین امتیاز نمیشوند و سعی میکنند رو در روی هم بایستند. در واقع زمانیکه فضای حیثیتی و سازههای جمعی و هویتی بر مذاکرات هستهای حاکم میشود، بازی به سوی حاصل جمع صفر پیش میرود و دو طرف سعی میکنند حتی بازنده باشند ولی کلانروایتی که از خود ساختهاند را از دست ندهند.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد افزود: عربستان و لابی اسرائیل با فعالیتهای خود این تفکر هویتی آمریکا را تقویت میکنند زیرا قدرتگیری و بازیگری ایران در سطح بینالملل مورد قبول اسرائیل و عربستان نیست. این دو بازیگر زمانی که به توافقات نزدیک میشویم با پر کردن جو بدبین رسانهای و چانهزنیها و گفتوگوها با آمریکا رسیدن به توافق میان ایران و آمریکا را سخت میکنند.
وی اضافه کرد: در مقابل حاکم بودن اندیشه شیعی و از سویی دیگر نوعی نگاه شبه علمی مارکسیستی در ایران امکان انعطاف را از سیاست خارجی ایران میگیرد که این نگاه مارکسیستی به اندیشه ایران برای فروپاشی و مرگ آمریکا و جریان سرمایهداری منجر میشود. در واقع سازه شیعی قابل انعطاف است، اما سازهی ایدئولوژیک مارکسیستی مانعی جدی برای رسیدن به توافق میان ایران و آمریکا محسوب میشود.
انزوای ایرانچه تاثیری بر جهان دارد؟
اسلامی بیان کرد: وجود نخبگان ایرانی، موقعیت چهارراهی ایران و موقعیت ایران در مهار تروریسم و ارتباط دادن کشورهای مختلف و محورهای ترانزیتی، بازی ایران را در فضای بینالملل الزامآور میکند و این اتفاق خواهد افتاد زیرا نظم بینالملل به بازیگری ایران نیاز دارد. در این راستا برجام کمک میکند تا این مسیر را سریعتر طی کنیم زیرا انزوای ایران از محیط بینالملل باعث فعال شدن کمربندهای ناامن و بازیگران تروریستی و شکاف میان شرق و غرب میشود. بنابراین از فضایی که برای توافق گام به گام فراهم شده است باید بیشترین بهره را ببریم.
در ادامه این نشست دکتر هادی خسروشاهین، پژوهشگر مسائل بینالملل نیز با تاکید بر ضرورت برجام در سیاست خارجی آمریکا اظهار کرد: با انقلاب اسلامی، ایران از یک متحد برای آمریکا به یک معما تبدیل شد. در واقع سازههای ذهنی این دو کشور تحلیل روابط آنها را پیچیدهتر کرد.
وی با استناد به کتاب ساموئل هانتینگتون به نام «ما چه کسی هستیم» بیان کرد: دو گروه در سیاست داخلی و خارجی آمریکا به زیان ایالات متحده و هویت آمریکایی عمل کردند. کسانی که جهان را برای آمریکا میخواستند که امپریالیستها و نومحافظهکاران آمریکاییاند و کسانی که آمریکا را برای جهان میخواستند که لیبرالها یا جهانوطنگرایان حزب دموکرات هستند.
این پژوهشگر روابط بینالملل عنوان کرد: از بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استراتژی آمریکا بین این دو گروه رد و بدل میشود و خسرانها و زیانهایی در سیاست خارجی و داخلی ایالات متحده آمریکا به وجود میآورد. در رویکرد جهانوطنگرایان توده مردم فراموش میشدند و سیاست خارجی در اولویت آمریکا قرار میگرفت تا آمریکا نقش یک پلیس جهانی را ایفا کند و به مدیریت نظم بینالملل بپردازد.
خسروشاهین اضافه کرد: رویکرد دوم در بین نومحافظهکاران و بوش پسر نمود پیدا کرد و تبعات داخلی و خارجی به همراه داشت به طوری که آمریکا در خاورمیانه و جنگهای بیثمر آن هزینههای سنگینی متحمل شد که مردم آمریکا را خاورمیانهگریز کرد و همین طور با تغییر رژیم عراق در قلب خاورمیانه دامنه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه گسترش یافت.
وی افزود: در چنین شرایطی برجام در نظر سیاستمداران آمریکایی تبدیل به یک ضرورت شد، زیرا مردم آمریکا توان جنگ دیگری در خاورمیانه و هزینههای سنگین آن را نداشتند و خود آمریکا معتقد بود که این جنگهای بیثمر منجر به افول قدرتش در نظام بینالملل میشود.
این پژوهشگر روابط بینالملل ادامه داد: به همین دلیل باراک اوباما با اعمال استراتژی فشار قصد کرد تا ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. در همان زمان ایالات متحده متوجه شد میتواند از ابزار ثانویه بهره ببرد بدون اینکه هزینههای سنگین نظامی را پرداخت کند. این رویکرد جدید در سال 2010 برای اولین بار بر ایران اعمال شد و زمینه مذاکره با ایران را فراهم کرد.
خسروشاهین با اشاره به رویکردهای اوباما و ترامپ در قبال ایران، در خصوص رویکرد بایدن در مورد ایران و پرونده هستهای اظهار کرد: رویکرد بایدن تکاملی بود یعنی استراتژی تک - چند توافقی زا در پیش گرفت و ترامپ را مورد انتقاد شدید قرار داد که نتوانسته در سایر حوزهها با ایران به توافق برسد و گفت که در یک توافق نمیتوان معمای ایران را حل کرد.
این پژوهشگر روابط بینالملل افزود: در چنین شرایطی احیای برجام برای آمریکا یک سکوی پرش شد. به صورتیکه آمریکا تصمیم گرفت تحریمهای دوره ترامپ و فرامین اجرایی ترامپ را بازگرداند و بایدن تلاش کرد تمامی تحریمها را در توافق نهایی لغو و تعلیق کند که 1040 تحریم را شامل میشد و نام آنها را تحریمهای ناسازگار با برجام یا تحریمهای سبز نامید اما از طرفی برخی تحریمها را تحریم سازگار با برجام نامید که میتواند قابل مذاکره باشد. دسته دیگری از تحریمها با عنوان تحریمهای زرد دو تحریم را شامل میشود که بیت رهبری و قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی را در بر میگیرد. بایدن در پشت تحریمهای زرد، بده بستانهایی را با ایران در نظر گرفته است.
وی با بیان اینکه آمریکای کنونی، آمریکای 2015 و یا آمریکای دوره ترامپ نیست، گفت: این آمریکا متزلزل شده است و حاضر است برای پرهیز از برخی هزینههای سنگین برجام امتیازاتی بدهد، امتیازاتی که کمتر تصور میشد آمریکا به ایران واگذار کند. در نتیجه سیاستمداران ایرانی با این تفکر که میتوان امتیازات بیشتری از آمریکا گرفت زمستان را برای انجام مذاکرات برگزیدند، زیرا فکر میکنند در هوای سرد زمستان و در شرایط جنگ اوکراین و تحریم نفتی روسیه، ایالات متحده امتیازات بیشتری به ایران واگذار میکند. بر اساس چنین فضایی چشمانداز مثبتی در برجام دیده نمیشود زیرا تمایزات مهمی در ذهنیت دو طرف ایران و ایالات متحده وجود دارد.