اقدامی استثنایی در تاریخسازی از سوی اصلاحطلبان دولتی / وقتی فایل صوتی ظریف پرده از سناریوی دولتی برمیدارد
تاریخ را صاحبان صلاحیت بدون سفارش دولتها مینویسند تا گویای واقعیتهای جامعه در یک مقطع زمانی باشد که اگر دولتها بنویسند، میشود آنچه که این روزها در مصاحبه محرمانه آقای ظریف در قربانی کردن شخصیتی همچون شهید سلیمانی و دیگرگون جلوه دادن بسیاری از وقایع ایران و جهان رخ داد!.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، منظور از تاریخ، مجموعه رخدادهای فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسانها و در رابطه با آنها رخ دادهاست. این رویدادها شامل اموری میشود از قبیل کردارها و دستاوردهای مادی و معنوی بشر و هرآنچه که گفته، اندیشیده و عمل کردهاست. تاریخنگاری، ضرورتی درسآموز تاریخ و تاریخ نگاری یکی از مواردی است که در همه کشورها بویژه در تمدن اسلامی به آن اهمیت داده شده است. عدهای تاریخ را برای عبرت آموزی و عدهای برای ثبت جنگها و فتوحات مینوشتند اما در هر حال از روشهایی متفاوت برای نوشتن تاریخ استفاده میکردند. عدهای تاریخ را به روش روایی و عدهای به روش ترکیبی و عدهای به روش تحلیلی نگاشتهاند. در باره تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان، در آیات و روایات فراوان سفارش شده است؛ چرا که مطالعه و تفکر در تاریخ و سرگذشت پیشینیان باعث عبرت و درس گرفتن از راه و رسم آنان برای ترسیم برنامههای آینده خواهد بود. این موضوع به ویژه در سخنان امام علی (ع) برجستگی خاصی دارد. علی (ع) در نامه تاریخیش به امام حسن (ع) ضمن سفارش به مسائلی در باره اهمیت تاریخ چنین می فرماید: "فرزندم! من هر چند عمر پیشینیان را یک جا نداشتهام، ولی در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشه نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، آن چنان که گویی همچون یکی از آنها شدم، بلکه گویی من به خاطر آنچه از تجربیات تاریخ آنان دریافتهام با اولین و آخرین آنها عمر کردهام"!. حضرتش در جای دیگر می فرماید: برای امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعه قضایای تحقق یافته، حوادث یافت نشده را پیشبینی کن؛ زیرا امور جهان، همانند یک دیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر، پند پذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمیبرند. کسی که از تاریخ دیگران پند نگیرد و تجربه نیاموزد در برنامه زندگی خود پشتیبانی نگرفته است. هر کس به تغیرات روزگار عبرت نگیرد به ملامت بازداشته نمی شود. هر کس از مردم پند نگیرد خدا به وسیله مردم به او پند می دهد. هر کس به حوادث دنیا و تغیرهای آن عبرت نگیرد در او موعظهها سود نمی دهد. برای کسی عبرت گرفتن نیست برای او فکری نیست؛ یعنی از چیزها به چیزهای دیگر پی نمیبرد. علی (ع) فرموده است: هر کس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا میشود، کسی که بصیرت و بینائی پیدا کرد میفهمد، و آن کس که فهمید عالم میشود. تفاوت تاریخ نگاری با تاریخ سازی در تاریخنگاری، آنچه که واقع میشود و آنچه که عامل و یا عوامل وقوع میشوند، مورد توجه قرار میگیرند. نقاط ضعف و قوت اقوام، علل ظهور و سقوط دولتها و تمدنها تبیین میشوند. وقایع به همان گونه که رخ دادند، نگارش مییابند.
در تاریخسازی، که به صورت سفارشی و ناظر بر منافع فرد یا جریانی مورد اهتمام قرار میگیرد، وقایع آنگونه که توجیهگر منافع و مصالح قدرت حاکمه باشد، تهیه و تدوبن میشوند تا هر خواننده و محقق را در تحلیل تاریخی به نتیجه مشخص موافق نظر تاریخساز و سفارش دهنده تاریخنویسی برساند که اکثر تاریخهای جهان متاثر از چنین دخالتهایی است. دولتهای ناموفق و ریاکار، از فعالان تاریخسازی هستند و با استفاده از قدرت و ثروت، اقدام به تاریخنویسی از طریق شبکههای وابسته به خود میکنند که محصول آن میشود، تاریخسازی!. تاریخ شفاهی از روشهای غنا بخشیدن به تاریخنگاری، بهرهجویی از تاریخ شفاهی است. بدینگونه که وقایع از زبان فعالان حوادث رخداده نقل میشود. بدین جهت، مصاحبههای مفصل با طرح پرسشهای گوناگون از این فعالان گرفته و سپس پیاده و در متون و تحلیلهای تاریخی از آنها استفاده میشود. نگاهی به شکلگیری تاریخشفاهی در دوره معاصر نشان میدهد که پیدایش و گسترش آن، محصول نیازهای تاریخی جامعه هر دوره و به تناسب خواستها، آرزوها، ضروریات و البته بر پایه برنامهریزی بوده است. این امر باعث شده است تا تاریخشفاهی همواره بهعنوان ابزار کارآمد و روزآمدی برای جمعآوری استفاده دادههای اطلاعاتی، ساماندهی و پردازش آن، مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
تاریخ شفاهی سعی دارد تا آنچه که از عوامل روشنگر زوایای تاریخ موثر است را از زبان آنانی که امکان نوشتن دانستههای خود را به هر دلیل ندارند، بدست آورد و با تدوین آنها، در اختیار نسل آینده قرار دهد. تاریخنویسی دولتی محمد فاطمی، فعال اجتماعی مازندران در گفتگو با خبرنگار بلاغ، به تاریخنویسی دولتی اشاره میکند و میگوید: اینکه دولتها اشتیاق شدیدی به تاریخنویسی دارند، مسبوق به یک پیشینه طولانی به عمر تمدنهای کهن است و مختص یک کشور و یک دولت نیست، اما همه دولتها موفق به این کار نمیشوند؛ چراکه ملتها تاریخ دولتنویس را دوست نمیدارند و از آن استقبال نمیکنند. شخص آقای روحانی برای موفق جلوهدادن دوره 8 ساله خود تمایل شدیدی به تاریخنویسی دارد. این تمایل زمانی شدت مییابد که طراح و مجری این تاریخسازی جریان اصلاحات میشود. وی با بیان اینکه واقعیت این است که اصلاحطلبان هرگاه به قدرت دست مییابند، با ایجاد دفتر پژوهشها و مطالعات راهبردی، اقدام به گردآوری نیروهای فکری خود برای تولید اندیشه و اجرای پروژههایی میکنند، افزود: این اقدام اصلاحطلبان با بسیاری از افکار و اندیشههای نظام اسلامی در تضاد و تعارض قرار دارد. از سال 1368 تحت حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرکز تحقیقات استراتژیک را بهعنوان یکی از نهادهای زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام با برخورداری از بودجه و اعتبارات فراوان تشکیل دادند که نام جدید آن "مرکز مطالعات و بررسیهای راهبردی" است. این مرکز با هدف تدوین و تنظیم استراتژی برای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون، وظیفه دارد مطالعات راهبردی در زمینههای مختلف بینالمللی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی را انجام دهد که مبنای تصمیمسازیهای نظام قرار میگیرد. سید محمد موسوی خوئینیها از سال 1368 تا 1371 و حسن روحانی از سال 1371 تا 1392 ریاست این مرکز را بعهده داشتند و آنچه توانستند از وجود اصلاحطلبان برای ارکان این مرکز و تولید محتوا استفاده کرده و این مرکز را میدان مانور و جولان اصلاحطلبان قرار دادند. این فعال اجتماعی در همین ارتباط به شکلگیری «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» اشاره کرد و گفت: این مرکز از لحاظ سازمانی وابسته به نهاد ریاست جمهوری است و زیر نظر رئیسجمهور اداره میشود. اعتبارات آن در بودجه کل کشور در ردیفی مستقل ذیل عنوان نهاد ریاست جمهوری تامین میگردد. رئیس مرکز از میان صاحبنظران و آگاهان به مباحث استراتژیک با حکم رئیسجمهور برای مدت چهار سال منصوب میگردد. «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» به ارائه طرحها و پیشنهادهای نهایی راجع به راهبردهای (استراتژیهای) ملی؛ و مطالعه سیاستگذاری عمومی کشور به عنوان نهاد مشورتی شخص رئیسجمهور، و به منظور انجام مطالعات و پژوهشهای سیاستی و با رعایت سیاستهای کلی نظام، در 10 حوزه سیاست داخلی؛ سیاست زیرساختی؛ سیاست اجتماعی؛ سیاست فرهنگی؛ سیاست نظامی - امنیتی؛ سیاست حقوقی؛ سیاست محیط زیست؛ سیاست بهداشت و سلامت؛ سیاست علم، فناوری و نوآوری؛ و سیاست خارجی و روابط بینالملل، و با تأکید خاص بر مطالعات آیندهپژوهی در هر یک از 10 حوزه مذکور فعالیت میکند.
فاطمی ادامه داد: در دولت آقای حسن روحانی، سرپرستی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بر عهده دکتر حسامالدین آشنا قرار گرفت. در پی ماجرای پخش نوار آقای ظریف در رسانههای بیگانه و استعفای حسامالدین آشنا، رئیسجمهور طی حکمی علی ربیعی را به عنوان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری منصوب کردند. با نگاهی به افراد تاثیرگذار در این مراکز، به این نکته میرسیم که جنس سیاسی این افراد، اصلاحطلبی و وابستگی به یک جناح فکری است که با نظام اسلامی دارای زاویه است.
وی وظیفه تاریخسازی 8 سال ریاست جمهوری آقای روحانی را «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» دانست و گفت: سناریو تاریخسازی توسط این مرکز طراحی و به اجراء گذارده شد. نیم نگاهی به مطالب نوار آقای ظریف جواد ظریف در فایل صوتی افشاشدهای که منتشر شده، میگوید که در جمهوری اسلامی، در بسیاری از موارد این دیپلماسی بوده که فدای «میدان» میشده و او از بسیاری از اقدامات مهم بیاطلاع بوده و مواردی از جمله بیاطلاعی از حمله به عینالاسد و وضعیت جنگ سوریه را شاهدی بر ادعای خود ذکر میکند. با اینکه ظریف در اظهارات خود سعی دارد تمام این دسته از اتفاقات را ناشی از اشتباه نظام در برتری دادن میدان نظامی به عرصه دیپلماسی بداند، اما اطلاعات روی زمین میگوید که این تمام واقعیت نیست. این ماجرا بخشهای ناگفتهای دارد که اتفاقا نه به دلیل برتری میدان بر دیپلماسی، که به جهت شخص جواد ظریف و ساختار معیوب و مسموم وزارت خارجه باید مورد توجه قرار گیرد و حوادث دیگر مبتنی بر آن تحلیل شود. ظریف می گوید: ما ادعا میکنیم که آقای سلیمانی پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را [از قبل] گرفته بود. در حالی ظریف چنین ادعایی را مطرح میکند که منابع جهانی خبری خلاف این مساله و نقش حاج قاسم در موضوع را بارها گفته اند. به عنوان مثال آسوشیتدپرس در مهر 94 گزارش داده بود که سردار سلیمانی توانسته بود مقامات روس را در دیداری سه ساعته برای حمایت نظامی از مقاومت و دولت اسد راضی کند. واکنش صریح رهبر انقلاب به مواضع ظریف برخی از مسئولان حرفهایی زدند که مایه تاسف است / بعضی از این حرفها تکرار حرفهای آمریکاست برخی از حرفهای مسئولین که این روزها در رسانههای دشمن پخش شد جای تعجب و تاسف دارد. نباید از مسئولین جمهوری اسلامی همچین خطایی سر بزند. رسانههای دشمن این حرفها را پخش کردند. بعضی از این حرفها تکرار حرفهای آمریکاست. انصافا نیروی قدس بزرگترین عامل موثر از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیاست. آمریکاییها از نفوذ ایران در منطقه به شدت ناراضی هستند. از شهید سلیمانی ناراحت بودند به خاطر این. ظریف چه گفت؟ جواد ظریف در فایل صوتی افشاشدهای که منتشر شده، میگوید که در جمهوری اسلامی، در بسیاری از موارد این دیپلماسی بوده که فدای «میدان» میشده و او از بسیاری از اقدامات مهم بیاطلاع بوده و مواردی از جمله بیاطلاعی از حمله به عینالاسد و وضعیت جنگ سوریه را شاهدی بر ادعای خود ذکر میکند. با اینکه ظریف در اظهارات خود سعی دارد تمام این دسته از اتفاقات را ناشی از اشتباه نظام در برتری دادن میدان نظامی به عرصه دیپلماسی بداند، اما اطلاعات روی زمین میگوید که این تمام واقعیت نیست. این ماجرا بخشهای ناگفتهای دارد که اتفاقا نه به دلیل برتری میدان بر دیپلماسی، که به جهت شخص جواد ظریف و ساختار معیوب و مسموم وزارت خارجه باید مورد توجه قرار گیرد و حوادث دیگر مبتنی بر آن تحلیل شود. ظریف می گوید: ما ادعا میکنیم که آقای سلیمانی پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را [از قبل] گرفته بود. در حالی ظریف چنین ادعایی را مطرح میکند که منابع جهانی خبری خلاف این مساله و نقش حاج قاسم در موضوع را بارها گفته اند. به عنوان مثال آسوشیتدپرس در مهر 94 گزارش داده بود که سردار سلیمانی توانسته بود مقامات روس را در دیداری سه ساعته برای حمایت نظامی از مقاومت و دولت اسد راضی کند. واکنش به فایل صوتی ظریف رئیس سازمان پدافند غیرعامل در یادداشتی با واکنش به اظهارات اخیر ظریف نوشت: آنچه اقتدار برای کشور تولید کرده مبارزه مردانه در میدان است و آنچه تسلیم و عقب نشینی تولید کرده است دیپلماسی مرعوب غرب یعنی التماس و لبخند است.
سردار غلامرضا جلالی با انتقاد از اظهارات اخیر وزیر امور خارجه که به صورت مشکوکی منتشر شده، تاکید داشته است که سخنان و رویکرد آقای ظریف معامله تلخ «آرمان» با «تاکتیک» بوده و رویکرد وی ضریب آسیبپذیری کشور در برابر تهدیدات را افزایش می دهد.
وی همچنین به نقد مبانی خطرناک رویکرد آقای ظریف برای قربانی کردن اصول سیاست خارجی در پای تاکتیک ها اشاره داشته و نوشته است: قاعدتا آرمانهای ما باید مولد استراتژیها و تاکتیکهای ما نیز باید ذیل استراتژیهایمان تعریف شود. درواقع تاکتیک، رفتار و گفتار مسئولین حوزه سیاست خارجی کشورمان باید بازتاب و روایتی مستقیم یا غیرمستقیم از اصول اولیه انقلاب اسلامی باشد اما از سال 1392 تاکنون، برخی به جای بازتولید راهبردهای نظام در حوزه سیاست خارجی به دنبال استحاله اصول بوده اند.
سردار جلالی قابل معامله جلوه دادن اصول کلان سیاست خارجی کشور را بسیار خطرناک خوانده است و اظهارات ظریف را مخابره پالسهای امیدوارکننده به بانیان ایجاد ناامنی در منطقه یعنی واشنگتن و برخی متحدان غربی و عربی آن قلمداد نموده است.
وی در ادامه افزود: آقای ظریف در فایل صوتی اخیر، قائل به دوگانه "میدان - دیپلماسی" هستند، حال آنکه حتی بازیگران غربی (به صورت خاص از زمان پایان جنگ جهانی دوم تاکنون)، قائل به همپوشانی این دو (قدرت سخت و قدرت نرم) هستند. اقداماتی مانند اجرای انواع عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه در نقطه اوج مذاکرات وین علیه تاسیسات هستهای ما، نشاندهنده آن است که آمریکای تروریست و رژیم صهیونیستی قصد استخدام "قدرت سخت" خود در خدمت "میز مذاکره" را داشته، دارند و خواهند داشت. حال در چنین شرایطی چگونه برخی سردمداران حوزه سیاست خارجی کشور، "میدان" را مزاحم" دیپلماسی" دانسته و قائل به قربانی کردن "قدرت سخت" پای "میز مذاکره" هستند؟! در ماجرای فایل صوتی ظریف مسئله اصلی، اظهارات اوست نه حواشی دیگر! حسین شریعتمداری نیز در مورد فایل صوتی آقای ظریف، با اشاره به تحریف ماجرا از سوی برخی اصلاحطلبان میگوید: اینکه چه کسی این مصاحبه را افشا کرده باید پیگیری شود ولی این ماجرا اولویت دوم است و اولویت اول صحبتهای وزیر امور خارجه است چراکه اظهارات ایشان غیرکارشناسی و همسوئی با دشمن است. ظریف، حرف و خواسته آمریکاییها را تکرار کرد.
وی ادامه داد: آنچه که اتفاق افتاده این است که ظریف حرف و خواسته آمریکاییها را تکرار کرد. وقتیکه ایشان از «مذاکره و میدان» صحبت میکند، درواقع اقدامات شهید سلیمانی را زیر سؤال میبرد.
شریعتمداری افزود: حضور ما در منطقه و تواناییهای نظامی ما و گفتمانی که پرمخاطب است موجب شده تا آمریکاییها در منطقه نتوانند آنگونه که میخواهند عمل و سیاست انفعالی را دیکته کنند.
این فعال رسانه ای ادامه داد: وزیر امور خارجه در آن مصاحبه میگوید افراد، طیفها و جریاناتی مثل قاسم سلیمانی و نیروی مقاومت مانع شدند؛ که باید بگویم اگر اینها نبودند شما حرفی برای گفتن نداشتید. صحبت کنید و اگر شما را تحویل میگیرند به این علت است که حاجقاسمها پشت سرتان هستند. شریعتمداری گفت: ظریف اعلام میکند که تاریخ شفاهی است، ولی در این به قول شما، تاریخ شفاهی آمریکا کجاست و چرا حتی یک کلمه هم علیه آمریکا نمیگویید. یکی از اصلیترین مولفههای تاریخ انقلاب و مخصوصا 8 سال اخیر، دشمنیها و توطئههای آمریکاست و سوال این است که اگر اظهارات شما، بیان تاریخ شفاهی است چرا نامی از آمریکا به میان نمیآورید؟! مدیرمسئول کیهان با اشاره به سخنان شهید سلیمانی که میگفت برای دشمن کوچه باز نکنید، ادامه داد: وقتیکه برای دشمن کوچه باز میکنید طبیعی است که از همان کوچه وارد میشود. وی افزود: بسیار دیدهایم که چنین اتفاقی افتاده است. مثلا جرج بوش در مورد خاتمی گفته بود که به ایشان ویزای ویژه دادهام. چرا؟ چون میخواستم از ایران، سخنی متفاوت با حاکمیت نظام بشنوم. اینها نکاتی نیست که بشود بهراحتی از آن عبور کنیم.
شریعتمداری افزود: ظریف شخصیت متدینی دارد و انسانهای متدین، خیانت نمیکنند ولی کلاه سرشان میگذارند که گذاشتهاند. دیپلماسی و میدان دو بال یک پرنده هستند امیرعبداللهیان دستیار رئیسمجلس در امور بینالملل هم با اشاره به اینکه از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی این بود که همیشه اقدامات میدانی، ظرفیتهای دیپلماسی و همچنین ظرفیت رسانهای را با هم میدانست، اظهار داشت: آقای ظریف اخیرا فایلهای مختلفی را منتشر میکند که دقیقا در نقطه مقابل مصاحبه محرمانه ایشان است. ایشان تأیید میکند که دیپلماسی و میدان دو بال یک پرنده هستند که باید با هم پرواز کنند. اما درخصوص این بحثهایی که امروز مطرح میشود مبنی بر اینکه دیپلماسی هزینه میدان شد، من به عنوان یک دیپلمات باید بگویم که هیچ وقت فراموش نمیکنم اگر آمریکاییها در یک دهه گذشته، در مقاطع مختلف در موضوع هستهای با ما مذاکره کردند این به خاطر توان ما در میدان بود. توان ما در میدان علم و فناوری، در میدان دانش هستهای و توسعه دانش هستهای و چه در حوزه توان دفاعی. در کنار این، یک واقعیت دیگری را در حوزه میدانی و در ظرفیتهای خود در اختیار داشته و داریم که همان نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران است. وی با بیان اینکه سردار سلیمانی هیچگاه دیپلماسی و میدان را جدا از هم نمیدید، گفت: سردار سلیمانی نه تنها هیچگاه از دیپلماسی برای میدان هزینه نکرد بلکه از جیب مردم هم برای میدان هزینه نکرد. هر اقدامی که سردار سلیمانی انجام داد و یا نظام در حوزه دیپلماسی و میدان انجام داد، به نظرم مکمل یکدیگر بودند. امیرعبداللهیان بااشاره به اینکه میدان دست ما دیپلماتها را در میز مذاکره به شدت باز کرد، افزود: برای مثال، فکر میکنم سال 94 بود که برای مذاکراتی با خانم موگرینی و خانماشمیت در اتحادیه اروپا به بروکسل رفتم. قرار بر این بود که ما 40 دقیقه با هم مذاکره کنیم. من ملاقاتی تشریفاتی به مدت چند دقیقه با خانم موگرینی داشته باشم و سپس با خانماشمیت گفتوگو کنم. ولی از همان لحظه اول خانم موگرینی آمد و در محل مذاکره و در حدود سه ساعت با ما در رابطه با مسائل منطقهای گفتوگو کرد. چرا خانم موگرینی میآید و در مقابل من که سطح بالایی نیز نداشتم و در آن مقطع معاون وزیر خارجه بودم، سه ساعت وقت میگذارد و خانماشمیت نیز در تمام این مدت صورتجلسه مینویسد؟. دستیار رئیسمجلس در امور بینالملل ادامه داد: این هیچ ربطی به شخص من به عنوان شخص امیرعبداللهیان ندارد بلکه عقبه قوی و دست پری که کشور در میدان دارد باعث میشود اینها احساس کنند که لازم است با ایران بنشینیم، گفتوگو کنیم و بده بستان انجام دهیم. من همین وضعیت را در انگلیس نیز دیدم، هاموند وزیر خارجه انگلیس در همان سال بود. در سفری که به انگلیس داشتم، قرار بر این بود که من با همتایم در وزارت خارجه انگلیس مذاکره کنم. در جریان آن مذاکره قرار بود وزیر خارجه انگلیس برای رعایت پروتکل و احترام، پنج دقیقه در محل جلسه حاضر شود و پس از گفتوگویی کوتاه از جلسه خارج شود. اما پس از ورود به ساختمان وزارت خارجه انگلیس و حضور در اتاق همتایم، منشی آمد و گفت آقای وزیر به اینجا میآید. من فکر کردم آقای وزیر برای احوالپرسی آمده است و پس از آن اینجا را ترک کند. اما آقای وزیر وقتی در جلسه حضور یافت، در جای معاون روبروی من در میز مذاکره نشست. ما حدود یک ساعت و 20 دقیقه در مورد مسائل منطقه گفتوگو کردیم. البته چون من جلسه دیگری داشتم و باید به کشور دیگر میرفتم فرصت گفتوگو با همتای خود را نداشتم و قرار شد در زمانی دیگر ایشان به تهران بیاید و صحبت کنیم. وی گفت: این نحوه برخورد وزیر خارجه انگلیس با نماینده یک کشوری است که دست برتر را در میدان دارد. هرگاه من در مذاکرات حساس و مهمی در مورد منطقه حضور داشتم، آخرین کسی که با آن مشورت میکردم سردار سلیمانی بود. وقتی پس از مشورت با سردار سلیمانی تهران را ترک میکردم با دست پر نسبت به میدان میتوانستم بروم و با طرف خارجی مذاکره کنم. طرف خارجی نیز وقتی ببیند شما جواهر و الماس در دست دارید که این همان ظرفیت میدانی است که دست تو را پر کرده است، در گفتوگو با شما بسیاری از مسائل را مراعات میکند و شما در دفاع از حقوق و منافع کشور میتوانید از این قدرت میدانی حداکثر استفاده را داشته باشید. تا آنجایی که شاهد هستیم مشخصا آقای دکتر ظریف از ظرفیت میدان در دیپلماسی استفاده بسیار زیادی کرده است. اگر نیروی قدس نبود، قدرت چانهزنی سیاسی هم نداشتیم عضو مجلس خبرگان رهبری، با اظهار این مطلب که عنصر دیپلماسی و مرد میدان باید در کنار هم، گوش به فرمان ولی خدا باشند، گفت: امروز کسی که خدا ما را با او امتحان میکند، رهبر معظم انقلاب هستند. خداوند به این وسیله ما را آزمایش و غربالگری میکند، اگر ایمان و باور داشته باشیم، در کنار اولیای خدا آرامش و سعادت خواهیم داشت. حجتالاسلام والمسلمین محمد حاجابوالقاسم با بیان اینکه اگر جملاتی که در فایل صوتی اخیر بیان شده از من صادر شده بود، از شرم آب میشدم، تصریح کرد: اگر نیروی قدس نبود، قدرت چانهزنی سیاسی هم نداشتیم. وی تأکید کرد: کشورهای منطقه در زمانهایی دست نیاز به سوی ایران دراز میکردند ولی برخی دوستان گمان میکردند اگر به سمت آنها بروند، آمریکا ناراحت میشود و مذاکرات به جایی نمیرسد در حالی که اگر این کار را میکردیم، آمریکا میفهمید دست ما خالی نیست و مذاکرات هم بهتر جواب میداد. عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: ابوموسی اشعری به معاویه و قول عمرو عاص بیشتر اعتماد داشت تا به علی (ع)، امروز هم زشت است که گروهی به قول جان کری، بیشتر اعتماد میکنند تا هشدارهای رهبری. این اعتماد شد و نتیجهاش را هم دیدیم. حاجابوالقاسم با اشاره به اینکه شرک ویروس اصلی برای معنویت آدمی است و هر روز جهش مییابد، گفت: امروز مهمترین بت، استکبار جهانی است و کسی که جلوی استکبار سر خم کرد، مشرک است. اگر میخواهیم رئیسجمهور مناسب انتخاب کنیم، باید کسی باشد که نظریه ولایتفقیه را با جان و دل پذیرفته باشد.
انتهای پیام /