چرا خوزستان نگین سرخ ایران است؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دوم دیماه جاری در جمع مردم کرمان و خوزستان فرمودند: از یک جهت دیگر هم خوزستان یک استان ممتاز است و آن، این است که خون شهیدان همه استانهای کشور بر روی خاک خوزستان ریخته شده، این یعنی چه؟ یعنی خوزستان نماد همدلی و همبستگی همه ملت ایران است از همه نقاط کشور جوانها، پیش قراولان، فداکاران آمدند در آنجا...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دوم دیماه جاری در جمع مردم کرمان و خوزستان فرمودند: از یک جهت دیگر هم خوزستان یک استان ممتاز است و آن، این است که خون شهیدان همه استانهای کشور بر روی خاک خوزستان ریخته شده، این یعنی چه؟ یعنی خوزستان نماد همدلی و همبستگی همه ملت ایران است از همه نقاط کشور جوانها، پیش قراولان، فداکاران آمدند در آنجا با ایمانشان، با انگیزهشان در آنجا جنگیدند و جان خودشان را در راه اسلام و ایران و جمهوری اسلامی فدا کردند، خوزستان شد نماد همبستگی ملت ایران.
رهبر انقلاب افزودند: ما هرچه که در طول تاریخ از قهرمانیهای ملت ایران شنیده بودیم؛ از فداکاریها، از گذشتها، از ایستادگیها به چشم خودمان در خوزستان در دوران دفاع مقدس مشاهده کردیم.
به همین بهانه مروری داریم برخی رویدادهای تاریخی در خوزستان با محوریت مقاومت و ایثار و شهادت.
در جنوب ایران، مقابله با نیروهای متجاوز انگلیسی در مناطق «بوشهر»، «تنگستان» و «دشتستان» با هدایت علما سازماندهی شده بود، لازم بود که در منطقه خوزستان هم دفاع مردمی شکل بگیرد، برای همین با فتوای مرحوم «آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی» از مراجع بزرگ نجف، نهضت مقابله با با نیروهای انگلیسی در خوزستان شکل دیگری یافت.
در خوزستان برخی طوایف عرب خوزستان، عشایر غیور و مؤمن دشت آزادگان، هویزه، بخشهایی از شادگان و منطقه «ویس» شامل طایفه «بنی طُرف» در هویزه، طایفه عشایر «باوی» در «ویس»، عشایر «بنیلام» و همچنین عشایری از «بنی کعب» در مناطق حمیدیه، منجور، شادگان و همچنین منطقه «گمبوعه» به صورت پراکنده به مقابله با نیروهای متجاوز انگلیسی پرداختند و تعداد زیادی از آنها به شهادت رسیدند. منطقه «گمبوعه» کنونی که به صورت پارک جنگلی درآمده است، در 10 کیلومتری اهواز به سمت حمیدیه قرار دارد.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مردم استان خوزستان با بسیج همه امکانات از کشور دفاع کردند. در این میان، حماسه مردم شهرهای دزفول، اهواز، خرمشهر، آبادان، هویزه، سوسنگرد و... از مصادیق عینی این حماسه محسوب میشود.
سردار شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم "امام صادق (ع) "، دانشجوی شهید حسین علمالهدی "نماد شهدای دانشجو"، فرمانده شهید محمد علی جهان آرا "فرمانده سپاه خرمشهر"، شهید بهنام محمدی: شهید نوجوان 13 ساله خوزستان محسن رضایی فرمانده کل سپاه، علی شمخانی، حاج صادق آهنگران، کویتی پور و هزاران شهید دیگر و هزاران جانباز، آزاده و ایثارگر تا امروز نیز از خاک ایران دفاع کرده اند تا تکه ای از این سرزمین به دست دشمنان نیفتد.
میراث معنوی و ناملموس خوزستان
جای جای این استان محل به شهادت رسیدن جوانانی است که از جان گذشتند تا مقابل بعثیها و کشورهای بیگانه ایستادگی کنند، خوزستان با داشتن بیش از 10 یادمان دفاع مقدس نشانگر ایثار، جهاد و ترویج فرهنگ شهید و شهادت برای نسل جوان است. شلمچه، طلائیه، دهلاویه، هویزه، فتحالمبین، فکه، تنگه چزابه، پاسگاه زید، پادگان دو کوهه، پادگان گلف (منتظران شهادت) و مسجد جامع خرمشهر بخشی از میراث ناملموسی هستند که در استان خوزستان مانند نگینی سرخ موجوداند.
به طور خاص دو شهر دزفول و اندیمشک از جمله نقاط حساس در کشورمان هستند که صدام از هیچ جنایتی علیه مردم بیگناه این دو شهر فرو گذار نکرد. این دو شهر قربانی موشکهای صدام هستند.
زنان مقاوم خوزستان
تاریخ خوزستان را هم زنان نوشتهاند و هم مردان. در طول سالها مجاهدت مردم این استان زنان در دوران هشت سال دفاع مقدس در تمامی کارها دوشادوش مردان خود از جان مایه گذاشتند و خدمات رسانی از قبیل پخت نان، تهیه آذوقه، تهیه پوشاک رزمندگان، پخت و پز و شست و شوی لباس را انجام می دادند تا سهمی از انقلاب و دفاع از کشور داشته باشند.
دانشجویان شهید
حکایت دانشجویان هم روایت پر حماسه خود را دارد. خون آنها سبب شد تا «هویزه» نامش در تاریخ ایران برای همیشه جاودان بماند. دشمن در تاریخ 18 دی 1359، هویزه را اشغال کردند و پس از آن فرمانده نیروهای دشمن (خلیل الدوری) دستور داد تعدادی از مردم بی گناه، را دست بسته در یک گودال قرار داده و به شهادت برسانند و سپس عراقیها تمام شهر را با دینامیت و بلدوزر نابود کردند.
بدین ترتیب 1800 واحد مسکونی و تجاری و سه مسجد و دو حسینیه و شهر به تپه ای خاک مبدل شد. دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید سید محمدحسین علم الهدی در هویزه حماسه آفریدند و تا آخرین نفس در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و خون پاک خویش را نثار کردند.
خوزستان سرزمین تولد شهدای شاخصی است که در ادامه به مرور زندگی بخشی از این شهدا خواهیم پرداخت.
آیت الله جمی، دژ تسخیر ناپذیر جنگ تحمیلی
مرحوم آیت الله جمی، مردی که در همه ایام جنگ تحمیلی، آبادان و مصلای نمازجمعه را ترک نکرد در نهایت سادگی و مهربانی وجودش در آبادان در دوران جنگ مایه آرامش مردم بود. این روحانی مبارز از پیشتازان نهضت امام در آبادان بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اولین امام جمعه آبادان منصوب شد.
آیتالله جمی به دنبال اعتراض امام به لوایح ششگانه رژیم پهلوی در 1341 و شنیدن پیام امام خمینی (ره) راهی قم شد و در محضر درس امام حاضر شد و با آغاز نهضت اسلامی حضرت امام در 15 خرداد 1342، مبارزه خود با رژیم پهلوی را آغاز کرد. وی در سال 1327 خورشیدی به آبادان مسافرت کرد و با روحانی مبارز شیخ عبدالرسول قائمی موسس حوزه علمیه آبادان آشنا و برای ادامه تحصیل وارد این مدرسه شد.
آیتالله جمی که به یاران مبارز امام خمینی پیوسته بود برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی تلاش کرد و در سالهای خفقان، انتقال و پخش اعلامیه روحانیون و علیالخصوص امام خمینی از فعالیتهای مهم وی محسوب میشد. آیتالله جمی با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه علیه رژیم، مردم را به مبارزه تشویق میکرد. این فعالیتها باعث شد تا ماموران رژیم به وی اخطار دهند و او را از سخنرانی منع کنند، ولی وی نه تنها از ادامه فعالیت دست نکشید بلکه با حضور در مساجد آبادان و ایراد سخنرانیبه تهییج و تشویق مردم برای مقابله با رژیم پهلوی میپرداخت.
بعد از خروج شاه از کشور، آیتالله جمی به آبادان بازگشت و رهبری مبارزات مردم را در دست گرفت و در پی اعلام بستهشدن فرودگاهها و ممانعت رژیم پهلوی از ورود امام خمینی به کشور برای حضور در تحصن روحانیت در مسجد دانشگاه تهران، به نمایندگی از روحانیون آبادان راهی تهران شد و در هنگام ورود معمار کبیر انقلاب به کشور در 12 بهمن 1357 جزو مستقبلین حضرت امام بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله جمی با دستور امام خمینی (ره) به امامت جمعه آبادان انتخاب و در بازگشت به آبادان به تثبیت نهادهای انقلابی در آبادان پرداخت و در مبارزه با نیروهای مخالف انقلاب نقش آفرینی کرد. آیت الله جمی در طول زندگی بابرکت خود، منبر را به کانونی برای روشنگری و اطلاع رسانی مردم علیه رژیم تبدیل کرده بود و از همین طریق با رژیم پهلوی مبارزه می کرد. مرحوم آیت الله جمی در طول دوران دفاع مقدس یکی از دژهای تسخیر ناپذیر بود و همیشه یار و یاور رزمندگان و مردم بی دفاع آبادان بود. وی مدت 24 سال امامت جمعه آبادان را عهده دار بود و در دوران دفاع مقدس و بازسازی در آبادان حضوری فعال داشت.مردم آبادان با اعلام آیت الله جمی منازل خود را برای اجرای عملیات والفجر هشت آماده کردند تا این عملیات در شرایطی که جنگ به حالت سکون درآمده بود، پیروزمندانه اجرا شود. آیت الله غلامحسین جمی در هفتم دیماه 1387 در سن 83 سالگی به دیار باقی شتافت و بنا به وصیت آن مرحوم پیکرش در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.
فرمانده سِریترین قرارگاه جنگ
شهید علی هاشمی در تاریخ 1340/6/10 در منطقه عامری شهرستان اهواز به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی همچون سایر جوانان خوزستان در جبهه حضور یافت. به علت به نتیجه نرسیدن عملیات رمضان و والفجر مقدماتی و به بنبست رسیدن نبرد جبههها، بعد از والفجر مقدماتی در جنوب غربی شهر هویزه و نزدیکی آبگرفتگیها، قرارگاهی کاملا سری به نام «نصرت» به فرماندهی شهید علی هاشمی تاسیس شد. قرارگاهی که تا ماهها هیچکس از فرماندهان به غیر از فرمانده سپاه از آن اطلاعی نداشتند.
بعد از عملیات فاو، علی هاشمی فرمانده سپاه ششم کشور شد. در اردیبهشت، خرداد و تیر سال 1367 دشمن به فاو و جزایر حمله کرد و در حمله به جزایر، شهید هاشمی که مسئول آن منطقه بود و دفاع از جزایر را برعهده داشت، مقاومت سختی انجام داد. از آن روز علی هاشمی مفقود و پیکر مطهرش در سال1388 کشف و در سال 1389 تشییع و تدفین شد. نام بردن از این فرمانده تا سالها به دلایل امنیتی و کینهای که صدام از او داشت ممنوع بود.
بهروز مرادی فرزند مقاومت 45 روزه خرمشهر
یکی از فرزندان مقاومت چهل و پنج روزه خرمشهر است. او در قالب طرحها و کارهای هنری در مجلات و کتب منتشره زمان جنگ، به امور فرهنگی مربوط به جبهه میپرداخت. در عملیات ثامنالائمه (ع) برادر رزمندهاش بهزاد به شهادت رسید؛ ولی به رغم تقدیم دو شهید (پدر و برادر) در جنگ روحیه خود را همچنان حفظ میکند. در چهارم خرداد سال 1367 پس از انهدام هشت تانک دشمن در حالی که در اثر شلیک زیاد خون از گوشهای وی سرازیر شده بود. هدف تیر ارتش متجاوز بعث قرار گرفت و با بدنی خونین به لقاء معبود خویش شتافت و پیکر پاکش در کنار پیکر دیگر همرزمان شهیدش در گلزار شهدای خرمشهر به خاک سپرده شد.
بهروز با دیدن دیوار نوشته «جئنا لنبقی» فوراً دستور میدهد، برای حفظ این جمله یک پست نگهبانی بگذارند. او نگران بود که مبادا در آن گیر و دار و هیجان ناشی از آزادی خرمشهر کسانی بیایند و بدون اینکه به ارزش سندی تاریخی این جمله آگاهی داشته باشند، شعارهای دیگری روی آن بنویسند و این سند را از بین ببرند. بهروز مرادی در آن شرایط حساس و دشوار ارزش این دیوار نوشته را میدانست و دوست داشت در آینده با سند و مدرک درباره جنگ حرف بزند ودیگران را با ارائه این اسناد از آنچه در میدان جنگ گذشته است، آگاه کند. با تدبیر او این دیوار نوشته ماند و عکسهای زیادی از آن در آرشیو عکاسان جنگ باقی مانده است. هر روز که میگذرد ارزش این سند بیشتر روشن میشود. این فرمانده و معلم در اقدامات دیگری برای تاریخ نوشته است: «به خرمشهر خوش آمدید؛ جمعیت 36 میلیون نفر» و «با وضو وارد شوید این شهر به خون شهدا مطهر است.»
بهنام محمدی نفوذی ایران در دل سربازان بعثی
بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. شهریور 1359 شایعه حمله عراقیها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلیها داشتند شهر را ترک میکردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط 13 سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد. هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد.
برای فریب عراقیها میزد زیر گریه و می گفت: "من دنبال مامانم می گردم گمش کردم" او با بهرهگیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.
عراقیها که فکر نمی کردند این نوجوان 13 ساله قصد شناسایی مواضع، تجهیزات و نفرات آنها را دارد، رهایش میکردند. یک بار که رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود هیچ چیز نمیگفت فقط به بچه ها اشاره کرد عراقیها کجا هستند و بچه ها راه میافتادند. بهنام محمدی نوجوان 13-12 سالهای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند. این کبوتر خونین بال در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است.
بهنام محمدی نوجوان 13-12 سالهای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند. و به قول تمام بچههای خرمشهر باعث دلگرمی رزمندهها بود. اینکه نوجوانی در آن سن و سال و با آن قد و قواره کوچک در شهری که بیشتر از اینکه بوی زندگی بدهد بوی مرگ و خون میدهد مانده، شاید امروز برای من و تو باورپذیر نباشد.
صدراله فنی قرار گاه فجر
صدراله سال 1334 در بهبهان متولد شد. فرماندهی سپاه بهبهان، فرماندار نظامی خرمشهر، رئیس ستاد قرار گاه قدس و نیز فرماندهی قرار گاه فجر گوشهای از عملکرد افتخار آمیز این سردار بزرگ است. سر انجام این مجاهد بزرگ پس از سالها مبارزه با طاغوت و دشمنان داخلی وخارجی در چهارم دی ماه 1366 در جبهههای جنوب مجروح شد و بیست ویک روز بعد در تاریخ 25/ 10/ 1366 به شهادت رسید. پیکرش در سیل خروشانی از جمعیت سوگوار تا شهید آباد بهبهان تشییع و به خاک سپرده شد.
مجید بقایی و تلاش برای برقراری هماهنگی سپاه و ارتش
مجید بقایی در بهمنماه سال 1337 در شهر بهبهان به دنیا آمد. یکی از فعالیتهای مهم او تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود. قبل از «عملیات والفجر» مقدماتی قرار شد که عدهای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی (ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عدهای دیگر از جمله شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند.
اسماعیل دقایقی پدر معنوی مجاهدان عراقی
به دنبال شروع تهاجم سراسری عراق، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر92 زرهی اهواز حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنیهای بنیصدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد. در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایهگذاری کند. نیروهای رزمنده تیپ عاشق او بودند. او در قلوب یکایک آنان جا گرفته بود و آنها اسماعیل را از خودشان و جزو جامعه خودشان میدانستند و وجودش را نعمت الهی تلقی میکردند. او فقط از نظر تشکیلاتی فرمانده نبود بلکه بر قلوب افراد فرماندهی میکرد. در حیطه مسئولیتی او نظارت بر نیروهای تحت فرماندهی امری بدیهی بود. از سرکشی به خانوادههای شهدا نیز غافل نبود. این شهید پدر معنوی رزمندگان مجاهد عراقی بود که علیه صدام مبارزه میکردند.
حمید تقویفر نابغه اطلاعات و عملیات
سید حمید تفویفردر 20 فروردین 1338 در روستای «ابودیس» شهرستان کارون (کوت عبدالله) متولد شد. سیدحمید از پدرش نیز برای حضور در جبهه دعوت کرد و برادرانش را نیز تشویق به حضور در جبهه کرد و آنان نیز در جبهه های نبرد حضور یافتند. سید نصرالله تقوی فر، پدر شهید تفویفردر سال 1362 در عملیات خیبر به شهادت رسید و برادرش، سید خسرو تفویفرنیز در عملیات والفجر 8 به خیل شهیدان پیوست.
شهید تقوی در جنگ بیشتر کارهای شناسایی را بر عهده داشت و بعدها در کنار شهید «حسن باقری» به جمعآوری اطلاعات میپرداخت. وی در جبهه سوسنگرد واحد اطلاعات و عملیات را تشکیل داد و فرماندهی قرارگاه رمضان را نیز بر عهده گرفت.
با پایان جنگ، شهید تقوی فر، فعالیت خویش را در نیروی قدس سپاه ادامه داد و سرانجام در سال 1390 از خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد. او که از سوی شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده محور سامرا معرفی شد در ئنجم دی ماه 1393 در سامرا به شهادت رسید.
هادی کجباف و 9 مرتبه مجروحیت
شهید حاج هادی کجباف از شهدای مدافع حرم، در طول حضورش در جبهه نبرد حق علیه باطل در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 9 بار مجروح و دو بار نیز دچار موج گرفتگی شده بود.
شهید حاج هادی کجباف متولد تیر ماه سال 1340 در شهرستان شوشتر بود و دوران تحصیلات خود تا دیپلم را نیز در همین شهرستان سپری کرد.
خدمت سربازی او از سال 1359 آغاز شد و بعد از اینکه دو ماه آموزشی را در آبادان پشت سر گذاشت، به سوسنگرد رفت. در زمان محاصره سوسنگرد آنجا بود و با بالا گرفتن درگیریها به همراه یکی از دوستانش با لباس عربی از طریق رودخانه و کانالهای اطراف شهر از مهلکه خارج میشوند و پیاده خود را به اهواز میرساند.
احمد سوداگر و تأسیس دانشکده اطلاعات و امنیت سپاه
سردار سرلشکر شهید دکتر حاج احمد سوداگر از فرماندهان و طراحان عملیات برجسته دوران دفاع مقدس و پایهگذار بسیاری از مراکز علمی، فرهنگی و پژوهشی پس از این دوران است، مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاههای قدس، کربلا، نجف و فرماندهی لشکرهای 7 ولیعصر (عج)، 25 کربلا و 27 محمد رسول الله (ص)، معاون اطلاعات عملیات سپاه پاسداران، تأسیس دانشکده اطلاعات و امنیت سپاه و پایه گذاری کاروانهای راهیان نور تنها بخشی از مسئولیتهای اوست. آخرین یادگار او بنیانگذاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است که با تلاش و جدیت بسیار و بیپایان پایههای نگاه علمی و آکادمیک به این دوران را در دانشگاههای کشور پیادهسازی کرد.
او مجدانه تلاش میکرد به همگان بفهماند در این دوران هزاران نفر - ساعت زمان صرف بررسی، تحلیل و شناساییهای مخاطره انگیز میشد تا یک عملیات طرحریزی شود و سردار سرلشکر شهید حاج احمد سوداگر در سال 1339 در شهر مذهبی دزفول، پایتخت مقاومت ایران، دیده به جهان گشود.
احمد سیافزاده و بنیان گذار واحد عملیات سپاه خوزستان
شهید سیاف پیش از آغاز جنگ در خوزستان درگیر مقابله با خلق عرب بود. در دوران جنگ هم بیوقفه در جبهه حضور داشت و پس از آن به مدت هشت سال تا پیش از شهادتش خاطرات موثق خود را برای راویان راهیان از جنگ بازگو کرد. بنیان گذار واحد عملیات سپاه خوزستان، فرمانده 26 ساله ی قرارگاه کربلا، دریافت مدال فتح، معاونت عملیات اداره عملیات ستاد مشترک سپاه و فرماندهی دانشکده ی دافوس بخشی از مسئولیتهای او بوده است.
او روز اول بهمن 1390 در شب شهادت حضرت رسول (ص) و امام حسن مجتبی (ص) به علت عارضه های شیمیایی و ایست قلبی به شهادت رسید.
منبع: ایسنا