دوشنبه 5 آذر 1403

2 دلیل آمریکا برای عدم حمله نظامی به ایران / دیپلمات‌ها در دولت جدید از آسمان به زمین آمدند

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
2 دلیل آمریکا برای عدم حمله نظامی به ایران / دیپلمات‌ها در دولت جدید از آسمان به زمین آمدند

حشمت الله فلاحت پیشه گفت: گزینه نظامی با ایران عملا دیگر روی میز نیست و این خودش را در کلیات مذاکره دارد نشان می دهد. اگر آمریکایی‌ها می توانستند با گزینه نظامی ایران را در ذیل فصل هفت حفظ کنند حتما این کار را می کردند ولی واقعا نمی توانند این کار را انجام دهند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، «حشمت‌الله فلاحت‌پیشه» از آن دست سیاستمدارانی است که در گفت‌وگوهای رسمی رسانه‌ای هم قائل به هیچ سانسوری نیست و هرگز بابت گفته‌های خود در حین گفت‌وگو ممیزی تعیین نمی‌کند؛ هرچند او سبک پاسخ‌دهی خاص خود را دارد و برای فرار از برخی پرسش‌ها گاهی بسیار هوشمندانه روند مصاحبه را تغییر می‌دهد.

دو موضوع سیاست خارجی و مسائل جاری سیاسی در کشور بهانه‌ای شد تا از او بخواهیم به صورت صریح نظر خود را درباره موضوعاتی همچون: برجام، احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته‌ای، عملکرد نهادهای انتصابی در تخریب علی لاریجانی و حتی نقد دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در خلال یک گفت‌وگوی یک‌ساعته با فلاحت‌پیشه مطرح و درباره آنها صحبت شد.

آنچه در ادامه در معرض نظر شما قرار می‌گیرد؛ بخش اول گفت‌وگوی تفصیلی حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، سیاستمدار و نماینده سابق مجلس است.

*************

آقای فلاحت‌پیشه! برجام؛ موضوعی است که دو دهه است جمهوری اسلامی ایران با آن درگیر است و امروز نیز با تیم جدید دنبال می‌شود، به نظر شما؛ چه تفاوتی بین تیم مذاکره‌کننده فعلی و تیم مذاکره‌کننده‌ای که آقای روحانی داشتند وجود دارد؟

کاملاً مشخص است که تیم مذاکره‌کننده عوض شده؛ اما اتفاقی که باید به آن توجه کرد این است که مرجع پیگیری این پرونده در داخل کشور عوض نشده؛ یعنی هنوز پرونده هسته‌ای ایران در شورای عالی امنیت ملی دنبال می‌شود. منتهی قبل از این آقای روحانی و تیم مذاکره‌کننده ایشان با همه جایگاه‌های حقیقی و حقوقی که داشتند تصمیم می‌گرفتند، و نوع نگاهشان نیز تعاملی بود. اما نگاه دولت جدید کاملاً تعاملی نیست.

آنها که برجام را خیانت می‌دانستند، با واقعیت حکومت‌داری مواجه شدند

در فضای کنونی اتفاقی که خواهد افتاد این است که شرایط واقعی «سیاست» و «قدرت» شکل خواهد گرفت که من تحت عنوان «به زمین آمدن تیم جدید مذاکره‌کننده» از آن یاد کرده‌ام. این تیم در زمان دولت گذشته در جایگاه نقد بود و خیلی انتقاد می‌کرد و حالا می‌بینیم مجموعه‌ای که این تیم را شکل دادند و موضوع برجام را با عبارات «خیانت» تا «اشتباه» و از «قصور» تا «تقصیر» تفسیر می‌کردند، با واقعیت حکومت‌داری و تعاملات بین‌المللی و نیاز کشور به تنش‌زدایی مواجه شده‌اند.

بزرگ‌ترین معضل و مشکل تیم مذاکره‌کننده، خود برجام نبود؛ بلکه پل‌سازی بود که دولت جدید باید انجام می‌داد؛ «پل‌سازی» بین آن نقد و اثبات! بین آن حوزه انتقادی تا اجرایی که خودشان باید صورت دهند. خیلی از مواضعی که از سوی این تیم شکل گرفت، روی این پل بود که عمدتاً حالت بیانیه‌ای داشت و تحت عنوان تغییر گفتمان مذاکره و اینکه ایران شرایط جدیدی را شکل دهد، مطرح شد.

دیپلمات‌ها در دولت جدید از آسمان به زمین آمدند

امروز در رابطه با برجام متنی شکل گرفته که این متن، متنی واقعی است و به نظر من دیپلمات‌ها از آسمان به زمین آمدند، این متن شامل آن خواسته‌هایی است که ایران در زمان برجام داشت و بعد از برجام شکل گرفت. اما نباید فراموش کرد آن چیزی که تقویت‌کننده موضع ایرانی‌ها است؛ دستاوردی است که ایرانی‌ها در دوران اخیر به‌دست آوردند.

ما چند دستاورد داشتیم؛ یکی «مقاومت مردم ایران» است که کمتر از آن گفته می‌شود. مردم ایران پای کشورشان ماندند و هزینه‌ها را پرداخت کردند؛ یعنی درحالی‌که نارضایتی‌هایی وجود دارد اما مردم ایران پای حقانیت موضع کشورشان ایستادند. این مهم‌ترین دستاوردی است که به دست آمد، اما در رابطه با این موضوع اصلاً بحث نشد.

مردم ایران سیاست‌های تحریمی آمریکا را خنثی کردند

نباید فراموش کنم بایدن تحریم‌های پمپئو ترامپ را به دلیل همین مقاومت مردم ایران به تحریم‌های ریچارد نفیو برگرداند (تحریم‌های زمان اوباما)، به این دلیل که ایشان و مجموعه دموکرات‌ها معتقد هستند تحریم‌های فراتر از تحریم‌های ریچارد نفیو نتیجه عکس می‌دهد و تبدیل به حقانیتی می‌شود که ملت ایران پای آن ایستادند؛ لذا این برگشت صورت گرفت؛ و یک فضای حیاتی که در انتهای دولت آقای روحانی و ابتدای دولت آقای رئیسی شکل گرفته بود و بخشی از انسدادها برداشته شد در این شرایط بود.

بایدن اخلاقاً تحریم‌ها را برنگرداند، یک حرکت تاکتیکی بود

این فقط حاصل مقاوت مردم است، تحت این عنوان که اگر فشار حداکثری شود آن زمان یک انسجام بین مردم و دولت ایران شکل می‌گیرد؛ لذا آقای بایدن اخلاقاً تحریم ها را برنگرداند؛ بلکه به صورت تاکتیکی این کار را انجام داد چون معتقد بود فشار حداکثری نتیجه عکس می‌دهد.

جریانات سیاسی مقاومت مردم را مصادره نکنند

این یک دستاوردی است که تیم جدید توانستند به آن برسند و این دستاورد را هیچ جناحی نمی‌تواند مصادره کند چون مردمی که زجر کشیدند این دستاورد را به دست آوردند. البته در کنار این دستاورد نباید از پیشرفت هسته‌ای کشور نیز غافل شد. کشور نشان داد که قابلیت فناوری هسته‌ای در هر سطح غنی‌سازی و هر حد بهره‌بردای سوخت را دارد و این نشان داد که اگر فضای امنیتی بر موضوع هسته‌ای حاکم شود حتماً ایرانی‌ها بیش از دیگران ضرر نخواهند کرد. با این توان، تیم جدید می‌تواند مسائل جدیدی را مطرح کند لذا من معتقد هستم همان‌طور که برای دستاوردهای آقای ظریف احترام قائل بودم برای دستاوردهای تیم جدید احترام قائل هستم.

هرچند در این فاصله خیلی به شخص من ظلم شد، من هیچ وابستگی نه به آن دولت داشتم و نه به این دولت دارم و تا الان هیچ پست دولتی به عمرم نداشتم ولی معتقد هستم هرکسی یک گام کشور را به تنش‌زدایی نزدیک می‌کند خادم ملت است و هر کشوری که تنش آن کشور را زیاد می‌کند خائن به ملت است.

پرونده هسته‌ای یک مسئله بین ایران و آمریکا است

شما حل مسئله هسته‌ای را در گروی مذاکره مستقیم ایران و آمریکا می‌دانید. آیا این تفکر به معنای بی‌اعتمادی شما به طرف‌های دیگر برجام به خصوص «چین» و «روسیه» است؟

به‌هرحال در عالم سیاست قدم اول شناخت مسئله است؛ یعنی شما باید مشکل را بشناسید و بعد در مورد آن راهکار دهید. موضوع هسته‌ای یک مسئله بین ایران و آمریکا است و سایر طرف‌های برجام را ایران ساخته است، ایران و آمریکا دشمن یکدیگر هستند و نمی‌توان آن را انکار کرد.

وقتی که شما در ایران از مذاکره بین ایران و آمریکا می‌گویید و بلافاصله متهم می‌شوید که این افراد سعی می‌کنند آمریکا را به‌رسمیت بشناسند یا تعاملات کدخدایی با آمریکا دارند و...، مسئله هسته‌ای مسئله‌ای بین ایران و آمریکا است و هرگاه مسئله‌ای بین دو کشور وجود دارد وقتی زمینه‌ای را فراهم کنید که کشورهای دیگر هم حضور پیدا کنند ممکن است آن کشورها ابتدا به عنوان میانجی بیایند ولی بعد برای خودشان یک منافعی تعریف کنند که این موضوع در برجام رخ داده است.

بازیگران جدید برجامی را ایران ساخت

در ابتدا کشورهای اروپایی‌ها به عنوان میانجی آمدند و دیدیم که آنها هیچ اختیاری ندارند و چه در زمان آقای خاتمی که مذاکراتی صورت گرفت و آمریکایی‌ها نپذیرفتند و اروپایی‌ها عملاً هیچ کاری نکردند و چه تا زمانی‌که آب باریکه اینستکس مطرح شد. امروز می‌بینیم که مسئولان کشور ما بیش از هر طرفی دارند با اروپایی‌ها مذاکره می‌کنند.

براساس یک تحلیل اشتباه فکر می‌کنند چین و روسیه دوست ایران هستند

طرف‌های دیگر برجام چین و روسیه بودند که براساس یک تحلیل اشتباه مسئولان ایرانی فکر می‌کنند که چین و روسیه دوست راهبردی ایران هستند درحالی‌که امروز دیگر راهبرد معنا ندارد و تمام سیاستمداران در دنیای امروز تاجر شدند و راهبردسازی توافقات آنها را متوقف می‌کند. حتی آمریکا و عربستان هم نشان دادند رابطه راهبردی ندارند، بنابراین ایران تحت این عنوان همه طرف‌ها را ساخت چون مذاکره با آمریکا در ایران به یک تابو تبدیل شده بود. به دلیل همین سیاست؛ ابتدا سه کشور اروپایی، بعد چین و روسیه و بعد می‌بینیم کشورهای دیگر مانند برخی از کشورهای عربی مدعی حضور در برجام شده‌اند.

جالب است کشورهایی که ما می‌توانستیم آنها را به عنوان میانجی هم به‌رسمیت نشناسیم، مانند فرانسه؛ امروز دغدغه‌های اسرائیلی عربی برای میز مذاکرات را دنبال می‌کنند و دلیل آن این است که همه اینها؛ برای خودشان منافع برجامی تعریف کردند و همه اینها در وزارت خارجه‌شان میز برجام شکل دادند و حتی در حوزه‌های اقتصادی‌شان منافع برجامی را دنبال می‌کنند.

کشورهای منطقه از تنش ایران با جهان سود بردند

در طول سالیانی که ایران بیشترین تنش‌ها را در سیاست خارجی‌اش ایجاد کرد از ناحیه تنش‌های خارجی با ایران؛ بیشترین فرصت‌ها برای همسایگان ایران به‌وجود آمد. در طول تاریخ هیچ منطقه‌ای را شما نمی‌بینید که کشورهای آن به دلیل فرصت‌طلبی از تنش‌های یک کشور دیگر این همه ثروتمند شده باشند.

مجموعه کشورهای جنوب خلیج فارس، کشورهای غرب و شرق و شمال ایران، همه دارند فرصت‌های ایران را می‌ربایند و آخرین آنها هم روسیه بود. در سال 90 میلادی؛ زمانی‌که مرحوم «هاشمی‌رفسنجانی» به ترکیه رفت و قرارداد خط گاز ایران و ترکیه بسته شد، همان‌جا این بحث مطرح شد که این گاز به اروپا هم منتقل می‌شود. در طول این مدت من معتقد هستم حتماً منافع روس‌ها در تشدید تنش‌های ایران بود که روس‌ها دو خط گاز خودشان را به اروپا بکشند و عملاً دیگر انتقال گاز ایران به اروپا دیگر صرفه اقتصادی نداشته باشد؛ گازی که در مخازن مشترک دارد می‌سوزد را ما می‌توانستیم به اروپا صادر کنیم و یک وابستگی انرژی برای اروپا ایجاد کنیم.

هم روسیه در برجام کارشکنی می‌کند هم فرانسه و انگلیس و...

این روزها خیلی هشدار به دولت رئیسی داده می‌شود که چرا خودتان را در دامن روسیه انداخته‌اید و به روسیه وابستگی دارید و از آن طرف هم در فایل صوتی آقای ظریف یک جایی اشاره می‌کند چند باری که مذاکرات به بن‌بست می‌رسید روسیه کارشکنی می‌کرد. شما هم این احساس خطر را می‌کنید که این تیم مذاکره‌کننده با این وابستگی که به نقش روسیه در مذاکرات پیدا کرده، ممکن است ایران در مذاکرات یک جایی به زمین بخورد؟

من معتقد هستم کارشکنی‌های روسیه در بحث برجام عمده و برجسته شده؛ ولی کارشکنی‌های فرانسه و انگلیس و سایر کشورها را هم می‌توان مدنظر داشت؛ برای مثال انگلیسی‌ها خودشان را حافظ منافع حقوق بشری در مذاکرات برجام معرفی می‌کنند، آلمان خودش را حافظ منافع دفاعی نظامی یا مقابله با تهدید‌های نظامی معرفی کرده است، فرانسه هم خودش را حافظ منافع کشورهای عربی و منافع حقوق استراتژیک یا دفاع منطقه‌ای و چالش‌هایی از این نوع معرفی می‌کند.

روس‌ها، برجام را به اوکراین می‌فروشند

در آخرین مذاکره تلفنی پوتین و بایدن موضوع اصلی مذاکره مسئله اوکراین بود ولی ما می‌بینیم روس‌ها با آقای اولیانوف و دیگران بحث برجام را مطرح کردند؛ چون برجام را به اوکراین می‌فروشند.

خاکریز روس‌ها در برابر آمریکا شده‌ایم

نگاه همه کشورهای حاضر در بحث برجام به ایران، یک نگاه فرصت و خاکریز است و باید پذیریم روسیه ایران را خاکریز می‌بیند و این واقعیتی است که وجود دارد. قبل از انقلاب، آمریکا ایران را به عنوان یک خاکریز در مقابل روسیه می‌دید و بعد از انقلاب روسیه، ایران را یک خاکریز در مقابل آمریکا می‌بیند. دستاوردهایی که توان چانه‌زنی ایران در مذاکرات را افزایش داده را اگر مرور کنیم، در هیچ‌کدام روسیه مؤثر نبوده؛ برای مثال؛ در بحث مقاومت در مقابل تحریم‌ها بنده شاهد بودم ایران بارها مذاکره کرد که روسیه روزانه صد هزار بشکه نفت با قیمتی که خودش می دهد از ایران بخرد و در مقابل آن کالا دهد اما روس‌ها زیر بار نرفتند.

در تمامی دستاوردهای هسته‌ای ما در حوزه‌های مختلف از فناوری آب تا سانتیفیوژ، از کل چرخه تا استخراج در یزد و.. روسیه هیچ نقشی نداشته است. روس‌ها فقط در نیروگاه هسته‌ای بوشهر نقش داشتند که آن هم غیر قابل دفاع‌ترین توافق نامه خارجی ایران بود که حتی اعتقاد دارم آثار منفی که بوشهر برای اقتصاد ایران داشت کمتر از آثار منفی قرارداد گازی کرسنت نبود. روس‌ها نیروگاه بوشهر را 11سال دیر تحویل دادند و 2هزار و 500 تکنسین روسی در ایران سالها حقوق گرفتند در حالی که روسیه در کمتر از یک یازدهم آن زمان برای کشورهای دیگر نیروگاه احداث کرد است. روس‌ها اختلافات ایران را با دنیا طولانی می کنند. شما این خرده را به روس‌ها می گیرید ولی من معتقد هستم در دنیا همه منافع خودشان را در اولویت قرار می‌دهند.

فقط ایران و آمریکا برای رسیدن به توافق عجله ندارند زیرا...

چین هم چالش هژمونیک با آمریکا دارد و رابطه با ایران را در قالب این چالش هژمونی کشانده است و اتفاقا تنها طرف‌هایی که برای رسیدن به توافق عجله دارند؛ ایران و آمریکا هستند و دیگران هیچ عجله‌ای ندارند چون سودشان در این است. آمریکا سعی می کند چالش‌های منطقه‌ای خود را سر هم بندی کند و به چالش هژمونیک خود در خاور دور بپردازد.

سال 2025 سالی است که هژمونی آمریکا جای خودش را به چین می دهد. من به همه سیاست‌های چینی ها شک دارم از جمله به کرونا؛ جمعیت چینی‌ها که تا چند سال پیش از هر 6 نفر 1 نفر چینی بودند الان از هر 5 نفر 1 نفر چینی در دنیا است و آنها برای تک تک مردمانشان در دنیا جایگاه تعریف کرده‌اند.

امروز فاصله زیادی بین درآمد ناخالص «داخلی» چین با درآمد ناخالص «ملی» آن به وجود آمده است. اگر بخواهیم بگوییم فرق این دو چیست، باید بگوییم: درآمد ناخالص داخلی درآمدی است که چینی‌ها در داخل کشور کسب می کنند و درآمد ناخالص ملی درآمدی است که چینی‌ها در سراسر دنیا کسب می کنند و جذب اقتصاد چین می شود. چینی‌ها در این زمینه از همه دنیا پیش هستند و این چیزی است که در دنیا کمتر دیده شده است.

شما این را با ایران مقایسه کنید. مثلا وقتی ما هویت می گوییم و شعارهای هویت فرهنگی می دهیم، بخشی از آن دیدن فاصله بین درآمد ناخالص داخلی با درآمد ناخالص ملی است. چه بخش از درآمد ایران در سراسر دنیا وارد ایران می شود و چه بخش از درآمد ناخالص ما خارج می شود؟ در دنیای امروز تکنیک‌های سیاسی به حدی پیشرفت کرده که شما می توانید به صورت آمار نه با شعار نتیجه سیاست‌ها را بسنجید، وقتی این را می سنجید می بینید ما در سیاست خارجی‌مان خیلی دچار نقصان هستیم.

جزئیات توافق با روسیه و چین نباید در زمان تحریم منعقد شود

با توجه به صحبت‌های شما، سفری که قرار است آقای رئیسی به روسیه داشته باشد و آن قراردادی که می خواهد بسته شود، این قرارداد برای ایران می تواند فرصت باشد یا آن هم بیشتر منافع روس‌ها را تامین می کند؟

دو توافق بلند مدت یا راهبردی با چین و روسیه شکل گرفته است، هرچند باید توجه داشت که موافقت نامه‌های خارجی طبق قانون اساسی باید به تصویب مجلس برسند که ضمانت اجرایی پیدا کنند. اما شخصا معتقد هستم اصل اینکه آقای روحانی با چین و آقای رئیسی با روسیه قرارداد راهبردی 25 یا 20 ساله امضا کنند از لحاظ سیاسی قابل دفاع است، ولی انتظار من از مسئولان کشور این است که همانطور که به آقای ظریف پیشنهاد کردم و اکنون هم به آقای امیرعبداللهیان پیشنهاد می کنم؛ بر سرکلیات توافق راهبردی نوعی امضا صورت گیرد ولی جزئیات آن در زمان تحریم منعقد نشود.

اگر بر سر جزئیات حوزه های اجرایی توافق نامه‌های راهبردی ایران توافق کند حتما یک توافق در شرایط تحریم است، یعنی در شرایطی است که گزینه‌های همکاری اقتصادی ایران محدود است. به نظر من حتما باید بعد از برجام بر سر این جزئیات توافق شود و من خوشحال هستم که توافق راهبردی با چین هنوز به مجلس نیامده است، اکنون نیز باید از توافق راهبردی با روسیه استقبال کرد، ولی امیدوارم قبل از اینکه جزئیات آن در قانون تصویب شود برجام احیا شود و فرصت‌های تازه اقتصادی ایران شکل گیرد و بعد از آن به مجلس بیاید و امکان اینکه ایران در شرایط اضطرار زیر بار این توافق راهبردی نرود فراهم شود.

آیا تهاتر در دوران تحریم منطقی است؟

این جزئیاتی که می گویند ایران تهاتر نفت کند با «سوخو 35»، شما فکر می کنید این جزئیات باز هم در شرایط تحریم است؟ چون همین موضوع نیز حالت تهاتری دارد.

تهاتر یک نوع رابطه است که در شرایط تحریم شکل گرفته است و بیشترین الگو آن هم ایران است و به هیچ وجه مناسب نیست، از چای که در سریلانکا تولید می شود تا نوع ارتباطات نظامی که با چین وجود دارد. S300 نشان داد که روس‌ها سطح اول تولیدات خودشان را به ایران نمی دهند و حتی حاضر شدند به متحدان امریکا مثل ترکیه و عربستان سطح اول بدهند اما به ما سطح اول را ندهند لذا من معتقد هستم تا شرایط اضطرار در سیاست خارجی ما حاکم است امیدوار هستم ما وارد چنین توافق‌هایی نشویم.

آمریکا از گزینه نظامی با ایران دور شده است

فرض را بر این بگیرید که تیم مذاکره کننده ما به نتیجه نرسد و آن بحثی که آقای بلینکن مطرح می کند که شاید از ابزار نظامی استفاده شود. فکر می کنید این اتفاق قابل تصور است؟

به هر حال در عرصه سیاست بلوف سیاسی یک واقعیت است. من معتقد هستم آمریکایی‌ها در رابطه‌شان با ایران بیش از همیشه از گزینه نظامی دورشده‌اند. یک دلیل آن دلیل راهبرد آمریکا است، آمریکایی‌ها از زمان اوباما وارد هیچ جنگ جدیدی نشدند و از سال 2011 میلادی از حوزه‌های مختلف خارج شدند، مثلا در سال 2011 اولین دور خروج از عراق بود که در زمان اوباما شکل گرفت و بعد از آن خروج از افغانستان بود و عدم شرکت امریکا در جنگ لیبی؛ به این معنا که آمریکا در آن جنگ شرکت نکرد و آن را به ناتو سپرد و اکنون هم خروج عملیاتی از عراق آغاز کرده است.

دغدغه امروز آمریکا ایران نیست، هژمونی چین است

یک بخش عمده این کارها این است که امریکایی‌ها به هر حال نئولیبرالیست‌ها که از 1970 سیاست «مقابله با رکود» را مطرح کردند و یک اصل اساسی در آنجا شکل گرفت تحت این عنوان که دولت‌ها به دلیل سیاست‌های خودشان اجازه ندارند از مردم مالیات بگیرند و این مالیات باید به حداقل برسد، لذا دولت‌ها برای سیاست‌های خودشان می‌توانند از استقراض استفاده کنند. فرق مدیریت نئولیبرالی در 1970 با مدیریت‌های لیبرالی گذشته این است که به جای مالیات باید استقراض کنید و شما می بینید که «بوش» پسر 6 تریلیون دلار دولت آمریکا را مقروض کرد که نه ترامپ جمهوری خواه زیر بار این هزینه‌ها رفت و نه اوباما دموکرات و بایدن هم زیر بار این هزینه‌ها نمی رود.

کاهش هزینه‌های آمریکا زمانی صورت می گیرد که در رقابت اصلی، آن رقابت هم در خاور دور با چین باشد. من معتقد هستم امروز دغدغه آمریکا، ایران نیست و دغدغه آنها هژمونی است. به هر حال یک نظریه‌ای در سیاست خارجی امریکا هست که در زمان «آیزنهاور» شکل گرفت که ابرقدرت‌ها نباید وارد جنگ شوند ولی اگر وارد شدند باید پیروز شوند چون شکست یک ابرقدرت در یک جنگ تنزل شدید ابرقدرتی دارد و آمریکایی‌ها دو بار این تنزل را در قبال ایران دیدند.

به دو دلیل آمریکا از گزینه نظامی علیه ایران استفاده نمی‌کند

یکی در سقوط پهپاد آمریکایی که نشان دهنده قدرت تدافعی شدید و قوی و مستقل و غیر قابل پیش بینی ایران بود، یکی در حمله به عین الاسد که نشان دهنده قدرت تهاجمی ایران بود و تا به حال این دو حوزه دفاع و تهاجم آمریکا مورد هجمه قرار نگرفته بود. لذا من معتقد هستم عملا به این دو دلیل آمریکایی‌ها دیگر نمی توانند از گزینه‌های نظامی علیه ایران صحبت کنند.

بحث‌هایی تحت عنوان اقدام نیابتی وجود دارد، مثلا اینکه اقداماتی توسط اسرائیل انجام شود مطرح می شود که قابل اعتنا نیست. ایران اگر یک مقدار حوزه تنش را مدیریت می کند، به این دلیل است که دستاوردهایی که در لب مرز اسرائیل دارد برایش مهمتر از این است که وارد یک جنگ تمام عیاری شود که دام آن را اسرائیل گذاشته است.

اسرائیل حتما به محو شدن نزدیک می‌شود اگر...

همین موضوع باعث شده که ایران نوعی آرامش را در این جبهه‌ها حفظ کند ولی اگر اقدامات اسرائیل علیه خطوط قرمز ایران صورت گیرد من مطمئن هستم اسرائیل‌ها حتما به محو شدن نزدیک خواهند شد و این یک واقعیتی است که شکل گرفته است چون هیچ وقت کل پتانسیل نیابتی و ملی ایران علیه اسرائیل به یک باره به کار گرفته نشده است. بخش خیلی محدودی از پتانسیل نیابتی ایران به کار گرفته شده که اگر این با پتانسیل ملی ایران جمع شود حتما اسرائیلی‌ها به محو نزدیک خواهند شد و من واقعا توصیه می کنم که آمریکایی‌ها مانع ماجراجویی اسرائیلی‌ها شوند.

گزینه نظامی علیه ایران عملا روی میز نیست

بنابراین گزینه نظامی با ایران عملا دیگر روی میز نیست و این خودش را در کلیات مذاکره دارد نشان می دهد. اگر آمریکایی‌ها می توانستند با گزینه نظامی ایران را در ذیل فصل هفت حفظ کنند حتما این کار را می کردند ولی واقعا نمی توانند این کار را انجام دهند.

آن قسمت که در دستاوردهای برجام بحث مقاومت مردم را مطرح کردید، شما از مقاومت گفتید ولی ما عصیان را هم در فضای جامعه می بینیم و وقتی شما می گویید مردم مقاومت کردند یک جایی آن مقاومت لبریز شد و فشارهای اقتصادی که مردم متحمل شدند. شاید به همین خاطر است که الان به بهانه‌های مختلف می بینیم که مردم به خیابان‌ها می ریزند و اعتراض می کنند و حتی جامعه شناسان هشدار می دهند که فاصله بین عصیان اجتماعی دائم دارد به هم نزدیک‌تر می شود. اگر این تحریم‌ها همچنان ادامه داشته باشد به نظر شما آستانه عصیان مردم تا چقدر است و آیا شما این احساس خطر را دارید که این عصیان اجتماعی بیشتر شود و برای حاکمیت ایجاد خطر کند؟

مقاومت بعضا با اعتراض همراه بوده است اما اصل چیزی که مورد استفاده قرار گرفته مقاومتی است که تا امروز نتیجه داده است طوری که ما نتیجه آن را در بازگشت تحریم‌ها از فشارهای حداکثری به تحریم‌های «ریچارد نفیو» دیده‌ایم ولی این به این معنا نیست که این شرایط حفظ شود.

وقتی دیپلماسی است نباید به دنبال تنش بود

وقتی که شرایط برای دیپلماسی فراهم است و در این شرایط سیاستمداران کشور به دنبال تنش باشند، آن زمان حتما نگاه مردم به سیاست خارجی انتقادی خواهد شد یعنی به عبارتی مردم باید به این نتیجه برسند که وقتی کشور می تواند یک مسیر امن را برای پیشبرد منافعش شکل دهد نیازی به تنش ندارد اما برخی افراد در کشور ما منافعشان در تنش است، لفظ «کاسبان تحریم» را برای اولین بار از تریبون مجلس من اعلام کردم.

کاسبان تحریم به دنبال حفظ وضع موجود هستند

کاسبان تحریم کسانی هستند که دنبال شرایط اضطرار در کشور هستند. کاسبی تحریم ابتدا در خارج از ایران بر سر نفت عراق شکل گرفت، من آن زمان دلم همواره برای ملت عراق می سوخت که کاسبان تحریم از آمریکایی تا ایرانی تا خود عراقی‌ها کسانی بودند که نفت عراق را تاراج می کردند و نصف قیمت می فروختند و متاسفانه همین بلا را سر ایران هم درآوردند و چون اینها دهانشان از این قاچاق کثیف شیرین شده بود.

کاسبان تحریم بسیاری از ارزش‌ها و آرمان‌ها و نیازها و حقوق ملت ایران را نادیده گرفتند و الان هم دنبال حفظ این شرایط هستند. چه بسیار افرادی که شعارهای تندی را در سیاست خارجی مطرح می کنند، اما هیچ گونه دغدغه مالی ندارند و بیشترین ثروت و بیشترین قدرت را در این رابطه انباشت کردند.

ایران شاهراه بود اما الان کوره راه شده است

این کار سختی نیست که فضای حاکم بر کشور را امنیتی کنید و بعد از آن منافع خود را تأمین کنید. امرو در حوزه‌های مختلف عملا افراد با هر حزبی تهدیدهای امنیتی برای خودشان حق وتو قائل هستند. کمتر جایی را در دنیا می بینید که «توسعه» کلید واژه مدیریت کشورش نباشد، در ایران هنوز توسعه کلید واژه کشور نیست و به همین دلیل خیلی‌ها دغدغه‌ای ندارند که منابع مملکت به نصف قیمت فروخته شود و فرصت‌های کشور از دست برود و ایرانی که شاهراه بود الان به کوره راه تبدیل شده است، اینها واقعیتی است که شکل گرفته است.

آمریکا نیاز به توافق با ایران دارد، باید از این فرصت استفاده کرد

در شرایطی که امکان کنار زدن تهدید‌های امنیتی با زبان دیپلماسی وجود دارد طرح مسائل امنیتی اهداف غیر ملی دارد. بنده کسی هستم که در زمان ترامپ بیشترین نقش را در افزایش بودجه نظامی داشتم و زمانی که در کمیسیون تلفیق بودم سعی کردم برای توان موشکی و برای حوزه‌های مختلف بودجه اضطراری تعریف کنم چون تهدیدها جدی بود و الان هم معتقد هستم تهدیدهایی وجود دارد ولی به نظر من فرصت‌های دیپلماسی خیلی بیشتر از تهدید است و باید در شرایطی که آمریکا به این توافق نیاز دارد باید این توافق را انجام دهیم.

زمینه توافق خوب با آمریکا در برجام وجود دارد

به نظر من زمینه برای توافق خوب فراهم است به ویژه اینکه امسال سال انتخابات میان دوره‌ای در آمریکا است. هرچند در همن دوران یکسری منافع برجامی برای بازیگرانی شکل گرفت که الان خوشحال هستم برخی از مسئولان دولت کنونی حرف‌های بنده را تکرار می کنند که موضع اروپایی‌ها از آمریکایی‌ها بدتر است، هرچند برای این موضوع خیلی به بنده توهین شد. الان هم من این نگرانی را مطرح می کنم که آقای رئیس جمهور آمریکا چند ابزار دارد که تحریم‌های کنگره را دور بزند یا به تعلیق درآورد، از جمله 1. فرمان اجرایی. 2. دستورالعمل. 3. بخش نامه. 4. توافق نامه. در شرایطی که اکثریت ضعیفی در کنگره دارد، این امکان برای او فراهم است اما اگر در انتخابات میان دوره‌ای چیزی که قابل پیش بینی است، اکثریت از دموکرات‌ها گرفته شود این ابزارها از آنها گرفته خواهد شد یا امکان اجرایی برای آن ضعیف می شود، امروز ایران می‌تواند این توافق را در شرایط کنونی انجام دهد.

همچنین بخوانید
2 دلیل آمریکا برای عدم حمله نظامی به ایران / دیپلمات‌ها در دولت جدید از آسمان به زمین آمدند 2