دوشنبه 5 آذر 1403

اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی

جوان در ستون سرمقاله خود نوشت: برای نظام اسلامی، هر انتخاباتی فرصت تقویت ارکان نظام مردم سالار دینی است و همواره در جمهوری اسلامی، تأکید بر آن است که انتخابات به شایسته‌ترین صورت برگزار شود. انتخاباتی که باید در تراز انقلاب اسلامی و شأنیت ملت ایران برگزار شود، دارای مؤلفه‌ها و شاخصه‌هایی است که توجه به آن از اهمیت زیادی برخوردار است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

*س_ اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟_س* *س_ سعدالله زارعی در روزنامه کیهان نوشت:_س*

پیروزی فلسطینی‌ها در جنگ اخیر قابل پیش‌بینی بود چرا که رژیم صهیونیستی در 16 سال گذشته در هیچ جنگی پیروز نشده و نه در جنگ با لبنان و نه در جنگ با غزه به دستاوردی نرسیده بود. از آن طرف دست این رژیم برای مقاومت فلسطین کاملا رو بود. اسرائیل فقط می‌توانست شهر غزه را مورد تهاجم قرار دهد و در سطحی تلفات انسانی بگیرد که خود این موضوع هم یک نقطه ضعف برای او به حساب می‌آمد چرا که امکان دفاع از اقدامات جنایت‌بار او را از مدافعانش می‌گرفت. درخصوص این جنگ نکاتی وجود دارد:

1- رژیم صهیونیستی اصولا گمان نداشت که بدون آنکه به طرف فلسطینی در غزه حمله کند، از سوی آن مورد حمله قرار گیرد و از این رو این رژیم، جنگ را یک دستور کار اسرائیلی به حساب می‌آورد. در واقع رژیم در دو سال گذشته، نتوانست متوجه آمادگی تدریجی فلسطینی‌ها برای تهاجم به خود شود. به همین دلیل بلافاصله پس از آنکه در روز دوشنبه جنگ، با شلیک موشک‌های غزه به سمت «شهرک‌نشین‌های مزدور» آغاز شد، محافل صهیونیستی و حتی از درون ارتش، اعتراض‌ها به سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل شروع شد. در واقع این عدم پیش‌بینی اولین شکست اسرائیل در این جنگ به حساب می‌آید.

2- دومین نکته، انفعال مطلق رژیم صهیونیستی در این جنگ بود. وقتی شلیک موشک‌ها از غزه به سمت شهرک‌های یهودی قدس شروع شد، رژیم بلافاصله سه دلیل آغاز این جنگ را به نفع جنبش مقاومت حل و فصل کرد یعنی اجرای حکم دادگاه عالی علیه محله «شیخ جراح» را متوقف کرد، نظامیان مستقر در صحن مسجدالاقصی را از آنجا خارج کرد و گفت که مانع صدمه زدن یهودیان شهرک‌ها به مسلمانان ساکن قدس خواهد شد. رژیم توقع داشت با این اقدام تعجیلی فضای قدس و کرانه باختری آرام شده و بحران فروکش کند اما این اتفاق نیفتاد و ساکنان قدس و کرانه در بخش‌های مختلف با نیروهای نظامی رژیم درگیر شدند و همه چیز حکایت از یک انتفاضه فراگیر می‌کرد. پس از این بود که رژیم با شش ساعت تأخیر، حملاتی را متوجه غزه کرد اما در عین حال در ساعات اولیه تلاش کرد تا به گونه‌ای عمل کند که تلفات انسانی نگیرد چرا که برحسب تجربه، دریافته بود هر چه تعداد شهدا به خصوص کودکان و زنان کمتر باشد، اداره جنگ برای او آسان‌تر خواهد بود. اما جنگ آغاز شده بود و مواضع اعلامی فرمانده ارشد ارتش از تصمیم رژیم بر به دست آوردن پیروزی سریع حکایت می‌کرد. فرمانده ارتش حتی از لزوم حمله زمینی به غزه حرف می‌زد. این در حالی بود که رژیم اسرائیل به طور واقعی نه دنبال گسترده کردن دامنه جنگ و نه در مورد حمله زمینی به جمع‌بندی رسیده بود. در این میان فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد زدن 250 نقطه در غزه را در دستور کار دارد و گمان می‌کرد ظرف چند ساعت با زدن این نقاط می‌تواند هم گردان‌های مقاومت را از گردونه خارج کند و هم به جنگ خاتمه دهد اما واضح بود که موضع‌گیری و اقدام ارتش بر مبنای اطلاعات و تصمیم‌گیری دقیق نبود. چرا که طبعا وقتی گردان‌های مقاومت وارد عملیات شدند، مقاومت از قبل فکری برای جابه‌جایی امکانات و نیروهای خود کرده بود. در اینجا اسرائیل به همان وضعی گرفتار شد که در جنگ 33 روزه با حزب‌الله مواجه گردید؛ در آنجا هم حزب‌الله قبل از آغاز جنگ امکانات و نیروهای خود را جابه‌جا کرده بود و لذا بمباران‌ها نتوانستند به توانایی آن آسیب وارد کند.

اسرائیل دو ساعت پس از آغاز جنگ، 250 نقطه را زد اما از دامنه شلیک موشک‌ها به مناطق مختلف کاسته نشد و لذا اسرائیل از همان روز اول، با مقامات مصر و قطر تماس گرفت تا آتش‌بس برقرار شود. در اینجا هم ارتش با محاسبات غلط و بر مبنای گذشته با مصری‌ها وارد گفت‌وگو شد و این در حالی بود که سقف خواسته‌های طرف فلسطینی بالا رفته و در صدد بود از این رژیم امتیاز بگیرد. اسرائیل با درخواست آتش‌بس وارد قاهره شد و پس از مواجه شدن با خواسته‌های جدید طرف فلسطینی دست خالی این شهر را ترک کرد.

3- جنگ از نظر زمانی در «زمان مناسب» اتفاق افتاد و این از هوشمندی طرف فلسطینی و غافلگیری طرف اسرائیلی خبر می‌دهد. رژیم صهیونیستی پس از آنکه علی‌رغم برگزاری چهارمین انتخابات پارلمانی طی دو سال، نتوانست در مورد تشکیل کابینه جدید به موفقیتی نایل آید و اختلافات میان احزاب و نهادهای مختلف آن بالا گرفته بود، با جنگ مواجه شد و چون هنگامه، هنگامه انتخاب دولت بود، جنگ نمی‌توانست آنان را به سمت موضع واحد ببرد. کما اینکه این بار وقتی جنگ شروع شد علی‌رغم آنکه شروع‌کننده آن حماس و جهاد اسلامی بودند، حملات اسرائیلی‌ها بیش از آنکه علیه جنبش‌های مقاومت فلسطینی باشد، علیه نتانیاهو و ارتش صورت گرفت. نکته دیگر این است که این جنگ زمانی آغاز شد که طرف‌های عربی حمایت‌کننده رژیم صهیونیستی در موضع ضعف قرار گرفته بودند و روند سازش به بن‌بست رسیده بود. جنگ در این زمان به عنوان راه‌حل جایگزین روند شکست خورده سازش درخشندگی پیدا کرد. بنابراین انتخاب «زمان مناسب» در جنگ توانست هم بحران درون اسرائیل را تعمیق کند و هم جریان سازشکار عرب را از نقش‌آفرینی در پرونده فلسطین باز دارد. آنچه از مجموعه بررسی‌ها برمی‌آید این است که رژیم اسرائیل و فرماندهان ارتش آن به هیچ وجه تصور نمی‌کردند با آغاز یک جنگ آن هم در این زمان از سوی طرف فلسطینی مواجه شوند.

4- این جنگ برای طرف فلسطینی «صحنه قدرت‌نمایی» جدید بود و مؤثر هم واقع شد. تن دادن رژیم اسرائیل به شروط مقاومت فلسطین، از کارآمد بودن سیاست قدرت‌نمایی طرف فلسطینی بود. تا پیش از این، جنگ صحنه قدرت‌نمایی رژیم صهیونیستی بود و لذا حداکثر خواسته‌ای که طرف فلسطینی در این جنگ‌ها داشت، برقراری «آتش‌بس» بود. اما در اینجا موازنه معکوس شد. طرف فلسطینی جنگ را شروع کرد و انواعی از سلاح‌های با بردهای مختلف و سر جنگی متفاوت خود را به میدان آورد و کل جغرافیای رژیم را طی 12 روز متوالی زیر آتش خود گرفت و موفق شد حدود 5 میلیون نفر یهودی را روانه پناهگاه‌ها کند و حال آنکه رژیم آمادگی پذیرش حداکثر دو میلیون نفر داشت. مقاومت فلسطین توانست موازنه آتش را برقرار کند. این در حالی بود که حملات ارتش اسرائیل فقط متوجه غزه آن هم نه کل باریکه بلکه شهر غزه بود. طرف فلسطینی در این جنگ به طور منسجم عمل کرد هم از حیث وحدت عمل گردان‌های مقاومت - وابسته به حماس، جهاد و فتح - و هم از حیث برخوردار بودن از حمایت قاطع فلسطینی‌های ساکن غزه، کرانه و قدس، سرزمین‌های 1948 و ساکنان اردوگاه‌های فلسطینی و این در حالی بود که طرف اسرائیلی کاملا متشتت بود و تظاهرات ضدنتانیاهو و درگیری میان مسلمانان و یهودی‌های 1948 در حین جنگ استمرار پیدا کرد.

5- یک نکته مهم این است که رژیم صهیونیستی از امروز در انتظار جنگ بعدی است و این موضوع را پذیرفته که از این پس فلسطینی‌ها هم می‌توانند آغازکننده، اداره‌کننده و به نتیجه‌رساننده جنگ باشند. این موضوع امنیت خاطر را از ارتش اسرائیل می‌گیرد. سران ارتش رژیم صهیونیستی تا پیش از این تهدید اول خود را ایران و تهدید دوم خود را حزب‌الله معرفی می‌کردند که البته درست هم هست اما این جنگ نشان داد، تهدید حیاتی خیلی نزدیک‌تر از تصور آنان می‌باشد این تهدید اولا در داخل مرزهای فلسطین و توسط صاحبان خانه می‌باشد. این البته به معنای رفع نگرانی رژیم از ایران و حزب‌الله نیست، بلکه به این معناست که خود فلسطین به تهدید اول اسرائیل تبدیل شده و این موضوعی جدید است. به این نکته باید توجه داشت که اگر ایران یا حزب‌الله بخواهند اقدامی علیه رژیم انجام دهند، نیازمند بهانه قابل قبولی است اما طرف فلسطینی برای دست زدن به جنگ همین الان صدها دلیل دارد و لذا جنگ می‌تواند در هر لحظه اتفاق بیفتد و این سیاست‌گذاری رژیم را به شدت متزلزل می‌کند. دولتی که هر لحظه منتظر آغاز جنگ و موشک‌باران شهرهای خود از شمال تا جنوب است، چگونه می‌تواند برای آینده خود برنامه‌ریزی کند و به اجرای آن امیدوار باشد؟ بنابراین در یک جمع‌بندی می‌توانیم بگوییم رژیم صهیونیستی دیگر ثبات ندارد، اعصاب آرام ندارد، آینده ندارد و فروپاشی از این پس، رایج‌ترین کلمه در ادبیات آن می‌باشد.

*س_ میدان رقابت در اختیار تیم‌های کارشناسی یا تبلیغاتی_س* *س_ غلامرضا ظریفیان در روزنامه ایران نوشت:_س*

اهمیت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو آنقدر روشن است که نیاز به تبیین خاصی ندارد و هرگونه صحبتی در این زمینه زیاده‌گویی است. مسأله این است که رفتار متناسب در قبال این اهمیت درجه بالا چه خواهد بود؟ به عبارتی وقتی از اهمیت انتخابات سخن گفته می‌شود، تبلور عملی اینکه اعتقاد واقعی به این ادعا وجود دارد را باید در کجا جست و جو کرد؟

فرایند انتخابات اگر قرار باشد تنها با یک چیز تعریف و معرفی شود آن یک چیز «حق انتخاب» است. حق انتخاب هم به‌طور روشن یک مفهوم کیفی است نه کمی. به این معنا که فرد انتخاب‌کننده باید این امکان را داشته باشد که از میان گزینه‌هایی که دارای تفاوت ماهوی هستند، یکی را برگزیند. درک این موضوع ساده است که اگر ما در شرایط فعلی به دنبال انتخاباتی باشیم که بتواند به قوام نظام سیاسی و همبستگی ملی ما کمک کند، پیش از هر چیز ضرورت دارد که متوجه ایجاد زمینه‌های آن و در رأس همه آنها امکان انجام انتخاب کیفی برای رأی‌دهندگان باشیم. هم‌اکنون در مرحله پیش از اعلام نهایی اسامی به نظر می‌رسد شمار قابل قبولی از نامزدهای جریان‌های مختلف اقدام به نام‌نویسی کرده باشند. طبیعی است که منطقی نباشد این تعداد بالا از نامزدهای شناخته شده وارد گود نهایی رقابت شوند اما این هم روشن است که نباید بررسی صلاحیت‌ها، تکثر کیفی نامزدها را هدف قرار داده و صحنه انتخابات را تبدیل به رقابت کمی چند نامزد با دایره تفاوت‌های اندک کند.

چنین انتخاباتی نه تنها متضمن آثار مطلوب مردمسالاری برای نظام سیاسی ایران نیست بلکه به طریق اولی می‌تواند زحمات و تبعات منفی هم برای آینده در پی داشته باشد. کمترین این تبعات وقوع یک نوع اندک‌سالاری است که اعتماد و سرمایه اجتماعی را هم قربانی خود می‌کند. بروز و تشدید شکاف‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران آثار سوء خود را به کرات طی سال‌های گذشته به ما نشان داده و مشخص کرده که می‌تواند چه چهره خشونت‌باری از خود نشان دهد.

درمان این شکاف در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی از آن‌سو دارای اهمیت بسیار زیادی است که اولا به نظر می‌رسد حل مسأله شکاف اقتصادی حتی در صورتی عزم کامل آن وجود داشته باشد نیاز به گذر زمان به مراتب بیشتری دارد و ثانیا تحول در حوزه شکاف‌های سیاسی و اجتماعی خود یکی از پیش‌نیازهای حل شکاف اقتصادی است. اساسا فلسفه و دلیل تشکیل نهاد انتخابات در نظام‌های حقوقی دنیا رسیدن به راه‌حلی برای گرفتن مستمر معدل نظر و مطالبات جامعه از میان دیدگاه‌های متعارض با هدف حل مسالمت‌آمیز اختلافات و ایجاد وحدت ملی است. فرایند انتخاباتی که با کاستن از دایره و امکان انتخاب عمومی به سمت نوعی از اندک‌سالاری برود دقیقا عکس این فلسفه است. به عبارتی آن حالت استفاده از فرایند انتخابات در مسیر متعارض با فلسفه و هویت واقعی آن است.

انتخابات با دایره امکان انتخاب پایین و به تبع آن مشارکت نه چندان مطلوب نه تنها عاملی برای قدرت ملی ما محسوب نمی‌شود بلکه برعکس می‌تواند برای ناظران بیرونی و همین‌طور بخش زیادی از جامعه نشانه‌های ناخوشایند سیاسی باشد. در روزگاری که عرصه سیاست خارجی کشور ما صحنه تقابل‌های نرم و سخت بسیار جدی شده، ایجاد چنین تصویری نه تنها نمی‌تواند کمکی به امتیازگیری ما بکند بلکه ما را در جایگاهی کاملا متفاوت نسبت به یک نظام سیاسی دارای پشتوانه حداکثری مردمی قرار می‌دهد و چنین چیزی قطعا خطری برای کشور خواهد بود. مضافا اینکه عموما هم خروجی انتخابات با مشارکت پایین و محدود به گواه تجربه، یک خروجی با کیفیت نخواهد بود که منجر به مدیریت درست منابع کشور و پاسداری از مصالح عمومی شود.

اما جز این پیش نیاز، مسأله دیگری هم هست که نباید برای یک انتخابات کیفی مغفول واقع شود. درست است که مردم باید دارای حق انتخاب از میان گزینه‌های متکثر و دارای تفاوت‌های ماهوی باشند اما این تفاوت ماهیت در چه چیز نمود پیدا می‌کند و رأی‌دهندگان بر چه اساس می‌توانند به شناخت از ماهیت‌ها برسند تا در نهایت بتوانند بین آنها تمیز قائل شوند؟ یکی از مهمترین عناصر تعیین کننده در این خصوص مسأله برنامه نامزدها است. این چیزی است که تعیین تکلیف آن بیش از هرکس برعهده خود نامزدهای انتخاباتی و جناح‌های سیاسی متبوع آنهاست.

متأسفانه یک آسیب ساختاری در نظام انتخاباتی ما این است که این فرایند به شکل سیستماتیک متصل به احزاب فراگیر نیست و به شکل افراطی متکی به افراد و چهره‌ها پیش می‌رود. مشخص است که در چنین وضعیتی امکان ارائه برنامه مدون و ساختارمند با گرایش مشخص کارشناسی در حوزه‌های مختلف بسیار پایین می‌آید. اما مسأله این است که جریان‌های سیاسی ما هم در حد همان بضاعت خود نیز متوجه این مسأله نیستند و کمتر به نقش برنامه در انتخابات توجه دارند. به عبارت مشخص‌تر طی سال‌های اخیر هر چه جلوتر آمدیم مبارزات انتخاباتی بیشتر به چالش بین شعارها و توانایی نامزدها در

بگو مگوهای مناظراتی تبدیل شده تا چالش برنامه و طرح برای اداره کشور.

اثر مشخص و طبیعی این وضعیت بردن جامعه به سمت هیجان برای کسب رأی است. یعنی چیزی که درست نقطه مقابل فرایند انتخاب معقولانه و محاسبه شده قرار دارد. در این وضعیت به جای آنکه بخش اصلی مدیریت میدان تقابل‌ها در اختیار تیم‌های منسجم کارشناسی در حوزه‌های مختلف برای ارائه برنامه و نقد برنامه طرف مقابل باشد، در اختیار تیم‌های تبلیغاتی است که به کار آتش تهیه شعارها و بگومگوها مشغول هستند. می‌توان گفت که اندک بودن زمان تبلیغات انتخاباتی و محدودیت نامزدها از این حیث برای معرفی خودشان هم عامل دیگری است که نه تنها اجازه نمی‌دهد این وضعیت تغییر کند بلکه باعث می‌شود نبردهای رسانه‌ای مرکزیت میدان انتخابات را در اختیار بگیرند. بدون هیچ تعارفی این مهم را باید انحرافی در خصوص فرایند برگزاری انتخابات در کشور دانست.

در آسیب‌شناسی انتخابات البته می‌توان مسائل متعدد دیگری را هم مورد توجه قرار داد اما مشخصا این دو موضوع، مسائلی هستند که توجه به آنها می‌تواند سریع‌تر در همین انتخابات نتیجه مطلوب خود را نشان دهد و به خروجی کیفی‌تری از صندوق رأی بینجامد، خصوصا در شرایطی که ما هم به رقم مشارکت مردم در انتخابات نیاز مبرم داریم و هم به کیفیت آن.

*س_ حماس چگونه برنده میدان نبرد با صهیونیست‌ها شد؟_س* *س_ فرزانه دانایی در روزنامه وطن امروز نوشت: _س*

نگاهی به درگیری‌ها در کرانه باختری و غزه و جنگ‌های مختلف بین رژیم صهیونیستی و حماس، نشان می‌دهد معمولا الگوی خاصی درباره روابط و بحران‌های بین اسرائیل و حماس وجود دارد. اگر بخواهیم بر اساس این الگو پیش رفته و درباره نتایج جنگ 12 روزه و تبعات آن برای منطقه بحث کنیم، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

پروسه ایجاد بحران در شرایط فعلی تا حدی متفاوت از سایر پروسه‌های مشابه در منطقه بوده است. اگر تا پیش از این شلیک راکت به سمت سرزمین‌های اشغالی باعث ایجاد جنگ‌های 22 روزه و 51 روزه و حتی 8 روزه می‌شد، این بار بحران از داخل سرزمین‌های اشغالی شروع شد. الگوی درگیری‌های حماس و رژیم صهیونیستی معمولا اینگونه بوده است که بنا به دلایلی، رژیم صهیونیستی دست به خشونت علیه مردم زده یا غزه را از یکی دیگر از حقوق اولیه خود محروم می‌کند، سپس حماس به سمت سرزمین‌های اشغالی راکت شلیک می‌کند تا از این موقعیت خاص، به نفع حقوق مردم فلسطین و غزه بهره ببرد و به رژیم صهیونیستی نشان دهد نمی‌تواند هر اقدامی را که باب میلش است بر خلاف قوانین بین‌المللی و حقوق مردم منطقه انجام دهد. رژیم صهیونیستی اقدامات متقابل را انجام داده و به جای نشان دادن واکنشی متناسب با اقدام انجام شده، به صورتی غیر متناسب دست به حمله گسترده هوایی و گاه زمینی به غزه می‌زند. نتیجه الگوی این بحران‌ها بدین ترتیب است که حماس معمولا به آنچه می‌خواهد می‌رسد و اسرائیلی‌ها هم سعی می‌کنند ثابت کنند بعد از حملات هوایی و کشته شدن انسان‌های غیرنظامی بی‌گناه، توانسته‌اند حماس را به موضع قبلی خود برانند و باعث عقب‌نشینی نیروهای آن شوند. رژیم صهیونیستی سعی می‌کند این ادعای خود را با گفتن این مسائل ثابت کند که زیرساخت‌های مورد استفاده حماس دیگر بر اثر حملات هوایی از بین رفته است، شاید یکی دو تونل مرتبط با این گروه نیز در سرزمین‌های اشغالی از بین رفته و چند تن از سران نظامی آن نیز کشته شده‌اند و بعد طرفین در نهایت آتش‌بس را قبول می‌کنند و دوباره به کار قبلی خود بازگشته و توانایی‌های خود برای بحران بعدی را بالا می‌برند.

سال 2012، 8 روز این درگیری ادامه داشت و در 2014 این درگیری‌ها بیشتر ادامه یافت و 51 روز به طول انجامید که شامل عملیات‌های زمینی نیز بود. این بار اما نتانیاهو دلایل دیگری برای ادامه درگیری‌ها نیز داشت. او سعی داشت با از بین بردن تعداد زیادی از سربازان حماس یا فرماندهان نظامی این گروه، قدرت خود را برای پایان دادن به برتری حماس در غزه به نمایش بگذارد تا شاید بتواند کار انتخاب نخست‌وزیر در گروه‌های رقیبش را با ناکامی مواجه کرده و سرزمین‌های اشغالی را به سمت پنجمین انتخابات در 2 سال گذشته ببرد. با این حال نتایج و تبعات این درگیری و کشتار 12روزه اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی و نوار غزه نشان می‌دهد این بار حماس است که پیروز قاطع میدان بوده و این پیروزی می‌تواند تاثیر بشدت زیادی بر آینده منطقه و همچنین فلسطین داشته باشد. در زیر به چند محور از دلایل پیروزی حماس در این جنگ اشاره می‌شود. 1- درگیری‌ها این بار در داخل سرزمین‌های اشغالی حماس این بار بدرستی مدعی پیروزی شده است، زیرا این بار نه تنها در نواز غزه وکرانه باختری، بلکه درگیری‌ها را به داخل سرزمین‌های اشغالی و شهرهای صهیونیست‌نشین کشانده است. مدت زیادی بود که کسی درگیری بین اعراب و صهیونیست‌ها در داخل اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی را ندیده بود اما این بار گویی جنگ داخلی به داخل شهرک‌ها و شهرهای صهیونیست‌نشین کشانده شده بود. رژیم صهیونیستی که برای تبدیل کردن سرزمین‌های اشغالی به کشور اسرائیل تلاش زیادی کرده است، باز هم نتوانسته یک «ملت» برای خود به وجود آورد. ساکنان سرزمین‌های اشغالی با شنیدن صدای آژیر خطر به سرعت چمدان‌های خود را بسته و راهی موطن اصلی خود می‌شوند! این مساله نشان‌دهنده اوج شکنندگی مساله تشکیل دولت - ملت توسط صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی است. بحران و درگیری 2 هفته گذشته در سرزمین‌های اشغالی که البته می‌توان بیان کرد از ابتدای ماه رمضان شکل گرفته است و مختص به همین 2 هفته یا 12 روز اخیر نیست، نشان داد رژیم صهیونیستی غیر از مواجه بودن با اقدامات نظامی حماس در نوار غزه و کرانه باختری، از درون نیز بشدت دچار فروپاشی شده است. این رژیم بعد از برگزاری 4 دور انتخابات در طول 2 سال گذشته، هنوز نتوانسته نخست‌وزیری جدید برای خود انتخاب کند و درگیری‌ها در قدس شرقی و داخل سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد غیر از جنگ با حماس، این رژیم باید به دنبال جلوگیری از ایجاد جنگ داخلی در داخل سرزمین‌های اشغالی باشد. این مساله تاکنون به این وضوح به نمایش گذاشته نشده بود و تا به این میزان موجب نگرانی صهیونیست‌ها و حتی حامیان آنها در غرب نیز نشده بود. 2- نمایشگاه زنده تجهیزات نظامی حماس پیروزی دیگر حماس، به نمایش گذاشتن موشک‌ها و راکت‌ها با برد بیشتر نسبت به سایر جنگ‌ها و درگیری‌های قبلی بود که خود نشان می‌دهد این گروه به رغم محاصره شدید این منطقه که حالا آمریکایی‌ها آن را بزرگ‌ترین زندان سر باز دنیا نامیده‌اند، باز هم توانسته به تکنولوژی‌های نوین ساخت راکت و موشک دست پیدا کند. حماس در عین حال نشان داد از حیث امکانات برای ساخت راکت‌ها با وجود اینکه در مضیقه است اما می‌تواند نیازهای خود را تأمین کند. در جنگ اخیر بیشتر از 4 هزار راکت به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد و این گروه اعلام کرده است هنوز هم توانایی لازم را برای درگیری بیشتر با صهیونیست‌ها دارد. 3- جنگ اقتصادی؛ مهم‌تر از نظامی حماس این بار مانند دفعات پیش و البته مؤثرتر از دفعات پیشین، فضای اقتصادی و اجتماعی داخل سرزمین‌های اشغالی را بر هم زد؛ مشاغل تعطیل شدند، در کار بسیاری از ادارات و اماکن سیاسی و اقتصادی در سرزمین‌های اشغالی وقفه ایجاد شد، پروازها از فرودگاه‌های مهم در سرزمین‌های اشغالی مانند فرودگاه بن‌گوریون به حالت تعلیق درآمد، بسیاری از صهیونیست‌ها به سرعت از این منطقه خارج شدند و اکثر کشورهای دنیا نیز روابط خود را برای چند روز با این منطقه قطع کردند و جلوی پروازها را به سمت سرزمین‌های اشغالی گرفتند. 4- راه‌حل 2 دولتی در اغما حماس در جنگ 12 روزه نشان داد می‌تواند روایت خود از بی‌اثر بودن و شکست خورده بودن راه‌حل 2 دولتی را که هم‌اکنون توسط آمریکا و برخی کشورهای اروپایی دنبال می‌شود غالب کند. روی کار آمدن بایدن به عنوان کسی که قبلا به عنوان معاون اوباما، سیاست راه‌حل 2 دولتی را در سرزمین‌های اشغالی پذیرفته و دنبال کرده بود، باعث شد امید آمریکا برای اجرایی کردن این مساله بیشتر شود. اگرچه ترامپ به کلی این ایده را بی‌اثر کرده و با پذیرفتن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، راه را برای گفت‌وگوهای بعدی در این باره نیز بسته بود اما بایدن اعتقاد داشت هنوز هم زمان برای انجام این پروژه وجود دارد. دولت صهیونیست حالا متوجه شده است برای پیگیری راه‌حل 2 دولتی و اجبار فلسطینیان برای اینکه جایی غیر از قدس را به عنوان پایتخت خود بپذیرند، با چالش‌های بسیار زیادی روبه‌رو است و به مساله‌ای غیرممکن تبدیل شده است. هیچ‌کس در داخل سرزمین‌های اشغالی و در نوار غزه و کرانه باختری و حتی در تشکیلات خودگردان فلسطینی برای سال‌های بعد نمی‌تواند دم از حمایت از این راه‌حل بزند. اسرائیل هم‌اینک برای نوع برخورد خود با اعراب در سرزمین‌های اشغالی باید پاسخگو باشد. دولتی که قرار است توسط صهیونیست‌ها در قدس اشغالی تشکیل شود، یک دولت آپارتاید است که بر اساس تبعیض قومیتی و دینی شکل می‌گیرد. زمانی که دنیا در داخل سرزمین‌های اشغالی در حال تماشای چنین تبعیض و بی‌عدالتی‌ای است، چگونه می‌توان انتظار داشت راه‌حل 2 دولتی که باید بر اساس اعتماد و روابط حسنه بین دولت فلسطین و دولت صهیونیست شکل بگیرد، اثرگذار بوده و شدنی باشد؟ درگیری‌های داخل سرزمین‌های اشغالی، قیام مردمی در شهرهای مختلف و حمایت حماس از این قیام‌ها نشان داد فلسطینیان اگر بخواهند می‌توانند هر جای سرزمین‌های اشغالی که باشند، با دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده و صدا و ندای یکپارچه‌ای برای حمایت از آرمان‌های فلسطین و قدس داشته باشند. فلسطینیان در این باره همچنین شاهد شکل‌گیری حرکت صهیونیست‌ها در اشغال زمین‌هایی در قدس شرقی بودند که قرار بود زمانی که راه‌حل 2 دولتی اجرایی شد، بخشی از پایتخت فلسطین باشد. این درگیری‌ها نشان داد هیچ امیدی برای راه‌حل 2 دولتی نیست و تنها راه در این باره همان‌طور که چند سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بیان کردند، مسلح کردن کرانه باختری و مقاومت و کوتاه نیامدن از حق برگشت سرزمین‌های فلسطین به مردم این منطقه یا همان شعار معروف از بحر تا نهر است. 5- رونمایی از چهره واقعی بایدن پیروزی دیگر حماس پرده برداشتن از نقاب بایدن درباره تحولات منطقه بود. بایدن قبلا هم درگیر در مساله فلسطین بود. اگر مدت‌های طولانی حضور او در مجلس سنای آمریکا را نادیده بگیریم، تنها در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما و شکل‌گیری بحران سال 2014 و تلاش‌ها برای ایجاد آتش‌بس بین حماس و صهیونیست‌ها، دقیقا در وسط میدان قرار داشت. این بار اما رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا ترجیح داد تلاش چندانی برای برقراری آتش‌بس نکند و در همین وانفسا خبر موافقت دولتش با فروش 735 میلیون دلار تجهیزات جنگی به صهیونیست‌ها را نیز منتشر کرد تا نشان دهد در کجای میدان ایستاده و دقیقا مختصات ذهنی‌اش در این مساله چیست. بایدن نشان داد حتی اگر فلسطینیان با راه‌حل ارائه شده توسط ایالات متحده نیز موافقت کنند، دولت آمریکا قابل اعتماد نیست و نمی‌تواند به عنوان یک میانجی بی‌طرف وارد میدان شده و راه‌حل مناسبی برای حل مساله فلسطین داشته باشد. 6- احتمال شکل‌گیری انتخابات پنجم در سرزمین‌های اشغالی یکی از مهم‌ترین نتایج جنگ 12 روزه اخیر را می‌توان نهیب زدن حماس و مردم غزه به گروه‌های عرب در داخل کنست در سرزمین‌های اشغالی دانست. آنها سعی داشتند در پروسه انتخاب نخست‌وزیر در نهایت بین حزب راستگرای افراطی نتانیاهو یا جریانی که «یئیر لاپید» را حمایت می‌کند، یکی را انتخاب کنند و تلاش کنند دولتی ائتلافی را در داخل سرزمین‌های اشغالی تشکیل دهند. درگیری‌ها و جنگ در طول 2 هفته گذشته روند و پروسه این کار را با چالش و موانع زیادی روبه‌رو و در عین حال کار را برای نتانیاهو نیز سخت‌تر از قبل کرد. اگرچه برخی حمایت‌ها از نتانیاهو در بین گروه‌های راست افراطی بیشتر می‌شود اما این گروه‌ها در دوره‌های قبلی انتخابات نیز به نتانیاهو رأی داده بودند و در این باره به تعداد آرای او در کنست افزوده نمی‌شود. حالا سؤال اساسی در پارلمان رژیم صهیونیستی این نیست که آیا نتانیاهو می‌تواند باز هم به قدرت بازگردد یا نه، بلکه آنها باید به دنبال پرکردن شکاف اجتماعی و سیاسی‌ای در جامعه خود باشند که عامل آن تندروی‌های نتانیاهو است. احتمالا او حالا بعد از این جنگ به دنبال برگزاری پنجمین دوره انتخابات پارلمانی در طول 2 سال گذشته در سرزمین‌های اشغالی باشد و گمان می‌کند این جنگ که باعث کشته شدن 12 صهیونیست در مناطق مختلف سرزمین‌های اشغالی شد، می‌تواند باعث افزودن بر محبوبیتش شود اما هنوز هیچ تضمینی در این باره وجود ندارد. 7- نتایج انتخابات در فلسطین؛ سیلی دیگری به صهیونیست‌ها اما در سرزمین‌های اشغالی، نتانیاهو یا هر کسی که به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شود، باید در انتظار شکست دیگری از سوی فلسطینیان باشد. قبل از شکل‌گیری این درگیری‌ها، کل دنیا در حال انتقاد از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بودند که چرا مانع برگزاری انتخابات، آن هم بعد از 15 سال از برگزاری آخرین انتخابات در بین فلسطینیان می‌شود. او و نتانیاهو با هم مشکلاتی نظیر کرونا را عامل برگزار نشدن انتخابات عنوان کرده بودند و نتانیاهو نیز رسما اعلام کرده بود اجازه برگزاری انتخابات در سرزمین‌های اشغالی را نمی‌دهد. کشورهای اروپایی تلاش داشتند در راستای حمایت‌های خود از شکل‌گیری دموکراسی در فلسطین، فشار خود بر تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی را بیشتر کنند تا بلکه بتوانند این انتخابات را زودتر برگزار کنند. اگر این تلاش‌ها ادامه پیدا کند، همانند اتفاقی که سال 2006 افتاد، حماس به دلیل مبارزه جانانه با صهیونیست‌ها در همین 12 روز، برنده انتخابات خواهد بود و ابومازن بعد از گذشت سال‌ها از پایان دومین دوره ریاستش بر تشکیلات خودگردان فلسطین و همکاری‌اش با صهیونیست‌ها، باید از جایگاه و مقام خود دست کشیده و از قدرت کنار رود. این جنگ، حماس را برای هر انتخاباتی که بعد از این برگزار شود، در موقعیت برتر قرار داد و این نه تنها برای طرفداران سازش در فلسطین، بلکه برای صهیونیست‌ها نیز مهم‌ترین معضل در طول چند ماه آینده خواهد بود. 8- پیمان آبراهام به خاطره‌ها پیوست یکی دیگر از تبعات پیروزی حماس در جنگ 12روزه، ایجاد احساس شرمندگی برای کشورهای عرب منطقه بود که یا به پیمان آبراهام پیوسته و روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کرده بودند یا قصد پیوستن به این پیمان را داشتند. آنها در شرایطی به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند که با ایجاد این بحران، هیچ کدام نتوانستند موضعی در این باره داشته باشند. در حالی که در تمام دنیا بویژه در کشورهای غربی و آمریکا حتی صدای تعدادی از نمایندگان کنگره هم درباره کودک‌کشی رژیم صهیونیستی بلند شده و لب به انتقاد گشوده‌اند، از سعودی، امارات و بحرین هیچ صدایی درنیامد. تحلیلگران آمریکایی خود به این مساله اذعان کرده‌اند که این مساله به احتمال زیاد در آینده نیز موجب شرمندگی بیشتر رژیم‌های مرتجع عربی خواهد شد. حالا دیگر صحبت بر سر این نیست که آیا این پیمان می‌تواند ادامه داشته باشد یا نه، صحبت بر سر این است که کشورهایی که روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کرده و می‌کنند، خود در جنایات این رژیم سهیم هستند.

*س_ موفقیت وین و انتخابات ریاست‌جمهوری_س* *س_ علی بیگدلی در روزنامه آرمان ملی نوشت:_س*

خبرگزاری‌های خارجی معتقدند آخرین جلسه پنجمین جلسه‌ای است که احتمالا در همین هفته برگزار می‌شود و ایران هم در مورد این موضوع موافقت کرده است. در این میان تحریم‌ها را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: یک بخش اول، مربوط به تحریم‌های ناشی از شکست برجام است که بلافاصله برمی‌گردد که شامل مسأله فروش نفت و گاز و پتروشیمی و آزادشدن شبکه بانکی و دسترسی ایران به سوئیفت است. درمجموع تحریم‌های حاصل از شکست برجام قطعا برداشته خواهد شد.

منتها دو نوع برجام دیگر که برجام زرد و قرمز است چون به موضوعات تروریسم و اقدامات حقوق بشری مربوط است فعلا برداشته نخواهد شد و به یک دوره جدیدی از مذاکرات منتقل می‌شود. ولی در مورد موضوع اول که تحریم‌های ناشی از شکست برجام است قطعا برداشته می‌شود و هم ایران و هم آمریکا در این مورد به توافق رسیده‌اند که موفقیت بزرگی است. در شرایط فعلی که به شدت تحت فشار تنگناهای معیشتی قرار داریم و مشکل کرونا را داریم، به نظر می‌رسد بهترین کار همین است که گام به گام جلو برویم. یعنی به نسبت اینکه تعهداتمان را در برجام عملی خواهیم کرد و به تعهداتمان در غنی‌سازی برمی‌گردیم به حدود 5 درصد خواهیم رسید و برخی از سانتریفیوژها زیر نظر آژانس بین‌المللی هموار خواهد شد و بعد از آن باز وارد مذاکرات جدیدی خواهیم شد که مربوط به حقوق بشر، موشک‌ها، عدم دخالت ایران در کشورهای منطقه و کمک‌رسانی به گروه‌هایی که به‌زعم آنها تروریسم هستند، است.

جالب اینکه پیام دیروز جو بایدن حاکی از سرمایه‌گذاری در خرابی‌های غزه بود که برای اولین بار در تاریخ آمریکاست که چنین اتفاقی می‌افتد. موضوعی که نشان می‌دهد بایدن به‌دنبال حل مسأله خاورمیانه است و برخلاف ترامپ برایش دارای اهمیت است و خبر نویدبخشی برای ماست. بنابراین اگر سیاست گام به گام را بپذیریم که راهی جز این نداریم چون آن سیاست که آمریکا همه تحریم‌ها را بردارد به شکست رسیده. از موضوع راستی‌آزمایی هم دیگر صحبتی به میان نیامد چون چنین چیزی در بحث برجام نیست و از نظر اصولی هم نشدنی است.

از طرفی به نظر می‌رسد مقامات ارشد ما با همین سیاستی که داریم جلو می‌رویم، موافقت کرده‌اند. اینکه آقای روحانی اعلام می‌کند همه تحریم‌ها برداشته شده و کشور آزاد شده، یک واکنش نسبت به انتخابات است.

درحقیقت می‌خواهد بگوید اگر دوره ریاست‌جمهوری‌اش تمام شد و تحریم‌ها کاملا برداشته نشد، این ما بودیم که شروع کردیم و کار را به نقطه مثبتی رساندیم و بقیه که چند نفر و نهاد تحریم مانده‌اند، چندان مهم نیست.

این درحالی است که پرس تی وی از اینکه اتفاقی نیفتاده سخن می‌گوید و این دسته گل به گردن رئیس جمهور بعدی افتاده خواهد شد. درحقیقت یک جنگ قدرتی بر سر مسأله برجام وجود دارد که هرکدام از طرفین دارند از مسأله برجام به عنوان یک حربه برنده و تبلیغاتی استفاده می‌کنند ولی نتیجه جلوتر حرکت کردن آقای روحانی این است که به رقبای دیگر در انتخابات این اجازه را ندهد که روی موفقیت‌های برجامیان تبلیغات کنند و جلوی تبلیغات آنها را بگیرد.

در این میان احتمال اینکه شانس برجام نصیب علی لاریجانی شود، بیشتر است و او هم می‌تواند از این موقعیت استفاده کند اگر بتواند حمایت اصلاح‌طلبان را به دنبال خود بکشاند با توجه به روابط نزدیکی که هم با آقای خاتمی و هم با آقای روحانی دارد، می‌تواند موفقیت‌های بیشتری به دنبال خود بکشاند.

بنابراین الان آنچه موضوع اصلی است اینکه هم آقای روحانی می‌خواهد موضوع را به نفع خود تمام کند و یک برگ برنده در پرونده خود برای روزهای آخرریاست‌جمهوری باقی بگذارد و هم کاندیداهای ریاست‌جمهوری می‌خواهند خود را مطرح کنند که آنها وارد مذاکرات جدی با آمریکایی‌ها و اتحادیه اروپا شوند تا این دسته گل گردن آقای رئیسی یا هر کس دیگری که از جناح راست به پاستور می‌رود، آویخته شود.

*س_ 3سطح ازجنگ12روزه_س* *س_ حامدرحیم پور در روزنامه خراسان نوشت:_س*

پس از 12روز، بالاخره این دور از جنگ میان نوار غزه و اسرائیل نیز به پایان رسید. درماجرای جنگ اخیر بسیار روشن است که توانمند و قدرتمند شدن گروه های مقاومت باعث ایجاد توازن قدرت و وحشت شده بود اما بسیاری در تحلیل های خود فقط به مولفه البته مهم مقاومت پرداخته اند، در حالی که مولفه داخلی سیستم اسرائیل و فضای منطقه ای و بین المللی به همان میزان اهمیت سطح مقاومت باعث پایان این جنگ 12 روزه شد: 1- داخلی: در دو حمله اخیر، اسرائیل بدون لشکرکشی به غزه آتش بس را پذیرفته و دلیل اصلی آن فشار جریان های سیاسی و نظامی داخل خود اسرائیل است که با نحوه و چگونگی پاسخ به غزه با نتانیاهو مخالف بودند.

این فشارها باعث شد که نتانیاهو نتواند جنگ را ادامه دهد و فقط برای حفظ دیسیپلین خود دست به بمباران مناطق غزه می زد. از طرف دیگر، با اثبات ضعف و آسیب پذیری سپرهای دفاعی پرهزینه گنبد آهنین برای خنثی کردن حملات موشکی مقاومت، طولانی شدن روند جنگ امکان هلاکت تعداد بیشتری از نظامیان اشغالگر در جنگ یا شهرک‌نشینان در حملات موشکی مقاومت را فراهم می کرد که می‌توانست بحران‌های نتانیاهو را تشدید کند. هر چند او به نوعی از درگیری‌های کرانه باختری و مناطق1948 سود برد و باعث شکاف و جدایی در جبهه سیاسی مخالف خود در اسرائیل شد، اما به احتمال زیاد این انتفاع تحت الشعاع نارضایتی جامعه اسرائیلی از نتایج جنگ غزه کم رنگ و بدون تاثیر خواهد شد. بماند که اعتصاب سراسری در کرانه باختری و همچنین پیوستن اعراب ساکن سرزمین های اشغالی 1948 به روند مبارزات فشار داخلی بر دولت نتانیاهو را دوچندان کرد.

2- منطقه ای: بعد دیگر اعلام پایان جنگ 12 روزه ازسوی تل آویو به سطح تحولات منطقه‌ای باز می‌گردد. این که تشدید تنش با غزه به گسترش دامنه جنگ با محور مقاومت کشیده شود موضوعی است که در سال های اخیر در محافل سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی و محور مقاومت مطرح است. پس از ترور شهید فخری‌زاده توسط موساد و حمله خرابکارانه به سایت هسته‌ای نطنز و خرابکاری‌هایی از این قبیل، برایند نظرات افکار عمومی، ادعاهای مقامات رژیم صهیونیستی و اغراق‌های رسانه‌ای از تغییر توازن قدرت دو طرف به نفع این رژیم حکایت داشت اما اتفاقات دو ماه گذشته نظیر هدف قرار گرفتن دو نیروگاه حساس و مهم رژیم صهیونیستی به ویژه نیروگاه هسته‌ای دیمونا و از آن مهم‌تر وقوع جنگ اخیر که با پیام های قدردانی مکرر سران مقاومت فلسطین به رهبر انقلاب همراه بود ودر مقابل مواضع صریح حمایتی رهبر انقلاب و فرماندهان ارشد نظامی ایران از مقاومت فلسطین، عمق آسیب‌پذیری اسرائیل و چرخش توازن به نفع ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش نظیر جنبش جهاد اسلامی و حماس را مشخص کرد. افزون بر این، با خروج سوریه از مرحله جنگ با تروریسم و تثبیت شرایط امنیتی، مسئله تنبیه تجاوزهای سال های گذشته صهیونیست‌ها از طریق تقویت مقاومت در غزه گزینه در دسترسی برای دمشق است. از طرف دیگر حزب ا... لبنان، گروه‌های مقاومت عراقی و انصارا... یمن به عنوان دیگر بازوان قدرتمند منطقه‌ای محور مقاومت در روزهای گذشته آمادگی خود را برای مقابله با بحران‌آفرینی‌های رژیم صهیونیستی در قدس و غزه اعلام کرده بودند که این موضوع از عوامل اعلام پایان جنگ از سوی تل آویو بود چرا که گسترش همگرایی و اتصال و استحکام زنجیره های مقاومت به هیچ وجه به نفع رژیم صهیونیستی نیست.

3- فشارهای بین المللی: اسرائیل در عرصه بین المللی حداقل از لحاظ مواضع اعلامی نیز یاران کمی داشت. تل آویو متحد راهبردی خود یعنی ترامپ را از دست داده و بایدن نیز به نظر می رسید به رغم دفاع از اسرائیل تمایلی به ادامه جنگ نداشت چرا که تازه بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نشسته و نمی خواهد از او چهره ای جنگ طلب نشان داده شود. اگر چه برخی کشورهای اروپایی همچون اتریش و آلمان به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداختند ولی عمده کشورهای اروپایی هم آن طور که باید از اسرائیل حمایت نکردند زیرا فضای جهانی افکار عمومی به خصوص در برخی از این کشورها به شدت علیه جنایات رژیم صهیونیستی بود. افزون بر این، جامعه بین‌المللی به ویژه جهان اسلام نیز نقض اولیه حقوق بشر توسط صهیونیست‌ها را محکوم کرد و موج جهانی علیه اقدامات اسرائیل شکل گرفت. رسانه‌های اجتماعی هم در انتقال سریع و کمتر تحریف شده وقایع به جهان خارج نقش بسزایی ایفا کردند. در این شرایط، این امکان که با طولانی شدن روند جنگ و تداوم بمباران غیرنظامیان در منطقه به شدت متراکم غزه خیزش جهانی علیه رژیم صهیونیستی را شاهد باشیم، نتانیاهو را از ادامه وحشی گری ها تا حدود زیادی بازداشت.

*س_ انتخابات تراز انقلاب اسلامی_س* *س_ حسن رشوند در روزنامه جوان نوشت:_س*

برای نظام اسلامی، هر انتخاباتی فرصت تقویت ارکان نظام مردم سالار دینی است و همواره در جمهوری اسلامی، تأکید بر آن است که انتخابات به شایسته‌ترین صورت برگزار شود. انتخاباتی که باید در تراز انقلاب اسلامی و شأنیت ملت ایران برگزار شود، دارای مؤلفه‌ها و شاخصه‌هایی است که توجه به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین دلیل، رهبر فرزانه انقلاب در آستانه همه انتخابات ها، توجه افکار عمومی را متوجه این شاخصه‌ها می‌کنند. مهم‌ترین این شاخصه‌ها عبارتند از:

1- مشارکت حداکثری در انتخابات

مهم‌ترین ملاحظه در انتخابات، مسئله مشارکت حداکثری و حضور گسترده ملت در پای صندوق‌های رأی است. به این گزاره‌های مورد تأکید رهبرمعظم انقلاب در اهمیت مشارکت حداکثری توجه کنید: «آنچه که باید به عنوان راهبرد اساسی مورد نظر همه باشد، عبارت است از حضور حداکثری مردم. باید شرکت مردم در انتخابات شرکتی باشد که دشمن را از دست‌اندازی به ایران اسلامی و ملت سرافراز ایران مأیوس کند. (24/08/1383) اصل حضور مردم در انتخابات، حتی از انتخاب اصلح هم مهم‌تر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد. (17/02/1384) کشور ما متکی به آرای مردم است.»‌) 01/01/1384)

2- امنیت و آرامش در انتخابات

انتخابات همواره باید مظهر وحدت و انسجام ملی باشد و لازمه و نشانه آن، وجود آرامش در انتخابات است. تشنج، درگیری و ناامن‌سازی فضای انتخاباتی، فرصت انتخاباتی را به تهدیدی برای امنیت ملی کشور تبدیل خواهد کرد. ازاین رو همواره رهبری تأکید دارند که «انتخابات باید در فضای آرام و باصفا انجام گیرد و دور از تشنج و درگیری و فضای نفرت باشد.» (26/11/1378) آرامش‌زدایی انتخاباتی، نقشه و سناریویی است که از سوی دشمنان خارجی طراحی می‌شود و ایادی داخلی آنها و با غفلت و سوء تدبیر جناح‌های سیاسی و گاه طرفداران نامزدها به وجود می‌آید.

3- سلامت انتخابات

رأی مردم امانتی است که در اختیار مسئولان امر قرار دارد و آنها موظفند با تمام توان در حفظ و سلامت آن بکوشند. در واقع‌، سلامت انتخابات و صیانت از آرا هم به مرحله پیش از انتخابات و همه حین انتخابات و هم پس از انتخابات توجه دارد. متأسفانه در سال 1388، فتنه‌گران طبق سناریوی کودتای مخملین، با زیر سؤال بردن همین مؤلفه اصلی، فتنه و پروژه براندازی خود را کلید زدند.

4- قانونگرایی در انتخابات

از ارکان دیگر، انتخابات تراز انقلاب اسلامی، قانونگرایی و پایبندی به ضوابط قانونی است. رهبر معظم انقلاب در زمینه قانونگرایی و ضرورت توجه کاندیداها و طرفداران آنها به این مقوله مهم می‌فرمایند: «من به مجریان انتخابات توصیه کرده‌ام، الآن هم توصیه می‌کنم باید به شدت قانون را رعایت کنند. حد و مرز، قانون است. همه باید الزامات قانونی را بپذیرند و تسلیم الزامات قانونی بشوند»).‌19/11/1386(

5- رقابتی بودن انتخابات

رقابتی بودن به این معنا است که باید با تکثر و تعدد نامزدهای انتخاباتی، حق انتخابات و گزینش برای رأی دهندگان وجود داشته باشد. این مسئله خود، یکی از عوامل مؤثر در جدی شدن انتخابات و پرشور شدن آن خواهد بود و موجب افزایش اشتیاق شرکت کنندگان در انتخابات خواهد شد. در خصوص ضرورت رقابتی بودن انتخابات ایشان می‌فرمایند: «آن کسانی که نظام، اسلام، قانون اساسی و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتهی رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز.»‌(18/10/1382)

البته هدف رقابت است که می‌تواند مثبت و منفی بودن رقابت را مشخص کند: «در اسلام برای قبضه کردن قدرت رقابتی وجود ندارد، رقابت صحیح، مشروع و مقبول، رقابت در خدمت‌رسانی به مردم است.»‌(01/01/1382) یکی از خطوط اصلی دشمنان انقلاب اسلامی، القای صوری بودن انتخابات در ایران با هدف فشار به شورای نگهبان و کاهش مشارکت سیاسی است. در حالی که همواره انتخابات در جمهوری اسلامی، با حضور گرایش‌های مختلف برگزار شده است.

6- فراگیری انتخابات

این شاخص به معنای فراهم آوردن بستری برای حضور همه استعدادها و گرایش‌هایی است که به قانون اساسی و آرمان‌های ملت اعتقاد داشته و برای اداره کشور برنامه دارند. انتخابات شایسته و حقیقی، صرفا با تعدد نامزدها حاصل نخواهد شد، بلکه لازمه این تعدد، باید تکثر و تنوع افراد و سلایق گوناگون البته با حفظ چارچوب‌های نظام باشد که می‌تواند امکان انتخاب‌های مختلف را برای مردم فراهم نماید.

البته این تکثر و تنوع چارچوبی دارد که اعتقاد به اسلام، نظام اسلامی، قانون اساسی و حضرت امام (ره)، شروط لازم برای آن است. لذا جریان‌های سیاسی که مرزهای خودی و غیرخودی را درنوردیده و برای ضربه زدن به نظام اسلامی‌، جبهه واحدی را با ضد انقلاب تشکیل داده‌اند و یا کسانی که برای پیشبرد اغراض خود با اردوکشی در کنار منزل خود یا تحصن و خانه‌نشینی برای فشار بر نظام اسلامی بهره برده‌اند، باید در قبال رفتارهای سیاسی نادرست خود به ملت و نظام اسلامی پاسخگو باشد نه اینکه چهره طلبکارانه به خود بگیرند.

7- اخلاقی بودن انتخابات

توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از وعده‌های دروغ و غیر قابل تحقق‌، تهمت و افترا به رقبای انتخاباتی‌، ارتباط دادن همه مشکلات کشور به تحریم‌ها بدون توجه به ضعف مدیریت و ناکارآمدی‌های مدیریتی‌، تعصب‌ورزی‌های جریانی و قبیله سالاری‌، اسراف در تبلیغات انتخاباتی‌، هزینه‌کردهای غیرشرعی، خرید رأی و... از دغدغه‌هایی است که توجه به آن می‌تواند متضمن انتخابات تراز انقلاب اسلامی باشد. این اصول اخلاقی در سطوح مختلف رقابت انتخاباتی، همچون تبلیغات، مناظره ها، گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها، ارائه تحلیل‌ها و همچنین رقابت طرفداران و هواداران باید مورد توجه قرار گیرد.

8- اصلح‌گزینی در انتخابات

از شاخص‌های انتخابات تراز انقلاب اسلامی توجه به این مهم است که در فرآیند انتخابات‌، افراد شایسته و اصلح بر مسند قدرت تکیه زنند، نه آنکه افراد خموده، بی تحرک و کسانی که چند سال کشور را به ناف ارتباط با غرب گره زده و نگاه به بیرون را بر نگاه به داخل ترجیح می‌دهند.

این مسئله رمز تعالی و ارتقای نظام اسلامی است، «مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند.» (11/02/1380) نکته مهم اینکه امر خطیر اصلح‌گزینی در نگاه رهبر معظم انقلاب باید به مردم واگذار شود و نه به مسئولان و نخبگان: «این سؤال همواره مطرح است که اگر کسی شرایط یک رئیس‌جمهور خوب و کارآمد را ندارد چرا شورای نگهبان آن را تأیید کرده است؟ لذا از منظر آنها هر کس که از فیلتر شورای نگهبان بیرون آمده، بالقوه می‌تواند یک رئیس‌جمهور خوب باشد. منطق این سخن نادرست است چراکه این از وظایف مردم و معتمدین آنهاست و باید در بین صالح‌ها گشته و صالح‌تر را پیدا و او را انتخاب کنند.

انتهای پیام / ک

اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 2
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 3
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 4
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 5
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 6
اسرائیل چگونه این جنگ را باخت؟/ انتخابات تراز انقلاب اسلامی 7