«حاج قاسم» سیاسی بود، اما سیاستباز نبود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، برنامه این هفته «دستخط» با حضور حمیدرضا مقدمفر روی آنتن شبکه پنج سیما رفت. او متولد 1340 و از دوستان سردار دانشمند شهید حاج حسن طهرانی مقدم است که از کودکی و نوجوانی با هم بودند. فعالیتهای انقلابی ایشان از نوجوانی در قبل از انقلاب شروع میشود و بعد از انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی و بعد در عرصه هشت سال دفاع مقدس و بعد از جنگ هم به ویژه وی...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، برنامه این هفته «دستخط» با حضور حمیدرضا مقدمفر روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.
او متولد 1340 و از دوستان سردار دانشمند شهید حاج حسن طهرانی مقدم است که از کودکی و نوجوانی با هم بودند. فعالیتهای انقلابی ایشان از نوجوانی در قبل از انقلاب شروع میشود و بعد از انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی و بعد در عرصه هشت سال دفاع مقدس و بعد از جنگ هم به ویژه وی را در عرصه فرهنگی و اجتماعی و دانشگاهی دیدهایم.
استاد دانشگاه، کارشناس مسائل راهبردی و در مقاطعی مسئولیتهای مختلفی داشته است؛ از جمله معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مشاور فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مدیر عامل خبرگزاری فارس و همچنین به عنوان جهادگر نمونه عرصه فرهنگ و هنر، نشان افتخار دارد و الان هم در ایام بزرگداشت شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی مسئولیتی ویژه برعهده وی گذاشتهاند.
حمیدرضا مقدمفر این روزها ریاست بزرگداشت مردمی حاج قاسم سلیمانی را برعهده دارد.
*سلام، خیلی خوش آمدید
خدمت حضرتعالی و همه بینندگان سلام دارم.
*اوضاع چه طور است و مراسمهای بزرگداشت حاج قاسم چه طور پیشبینی شده و چه قدر جلو رفته است؟
خیلی خوب الحمدالله حاج قاسم همان طور که وجودش و حضورش در دنیا و شهادتش یک هدیه الهی بود هم برای خودش و هم برای مردم و کشور ما، کارهایش هم همه با برکت است؛ از یک نذر صلوات برای حاج قاسم تا ختم قرآن، تا نذر نان تا نذر اهدای خون به نیت حاج قاسم که این تبدیل شده به یک پویش «به نیت حاج قاسم».
* اینکه از لسان رهبر معظم انقلاب اولین بار مکتب حاج قاسم بیان میشود اصلا این معنیاش یعنی چه؟
مکتب و مدرسه درس آموز، یعنی در واقع شهید سلیمانی حاج قاسم عزیز ما هم مجموعه منسجمی از اعتقادات، باورها، ارزشها، آرمانها را داشت و هم او را تبدیل کرد با وجود خودش، به یک الگو و مدل که این مدل فقط برای یک سن و یک قشر نیست، این خیلی جالب است، شاید کمتر به این توجه شده باشد. حاج قاسم کمالش در فرآیند زمانی است، ولی قهرمان، قهرمان عرصه شکست نیست؛ خیلی جالب است قهرمان همیشه پیروز است.
حاج قاسم در حداقل دو مقطع دنیا را متعجب کرد یک جا در آنجایی بود که اعلام کرد که خیلی محکم و مقتدر تا سه ماه دیگر داعش برچیده خواهد شد از روی کره خاکی، یک جای دیگر هم متعجب شدند، آن هم در مراسم تشییع بدن مطهر ایشان بود. دنیا را متعجب کرد! چه در ایران چه در عراق. میلیونها انسان در ایران آمدند با اشک و با دلدادگی ایشان را مشایعت کردند، از اقشار مختلف، همه مردم بودند از همه سلیقهها، همه مذاهب، مردم احساس میکردند یک خادمشان را از دست دادند.
*کسی که برای آنها مایه گذاشته است.
جانش را برای آنها داده مظلومانه برای آنها جانش را داده است. این شخصیت برگردیم به سوال شما حاج قاسم خیلی سیاسی بود، ولی سیاستباز نبود، حاج قاسم بسیار فهم سیاسی بالایی داشت، ولی این چیزهایی که ما الان داریم که برمیگردد عموما به الگوها و مدلهای غربی سیاست بازی که از آنها و آنها عرصه سیاسی را عرصه قدرت و جنگ قدرت میدانند، گاهی سیاسیون ما هم با آن الگوها با آن عینکها همه را نگاه میکنند، این اشکال است، حاج قاسم در این حلقههای تنگ و دایرههای تنگ نمیگنجید.
مثلا فرض کنید ترامپ تهدید میکرد رئیس جمهور ما را، رئیس جمهور دوره قبل آقای روحانی را، ایشان میگفت آقای ترامپ قمارباز!ای کسی که بیشخصیتی، آدم فاسد، به این تعبیر؛ حریف تو منم، رئیس جمهور ما شأنش بالاست، رئیس جمهور این کشور اسلامی شأنش بالاتر است، حریفت من هستم بیا با من و ببین ما چه میکنیم.
* به رغم اینکه در جلسات خصوصی شاید بارها در نقد آقای روحانی و روشهای آقای روحانی وی رودررو صحبت کرده است.
حتی بالاتر عرض کنم که همین موردی که اشاره شد همین را گفته بود، مثلا فرض کنید که آقای روحانی رئیس جمهور قبلی ما، یک موضع خیلی محکم و خوبی علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا گرفت، بسیار موضع محکم و حتی گفت اگر ما را تهدید میکنید که ما در محاصره اقتصادی و تحریمها نفت ما را میبندید، اگر ما نتوانیم نفتمان را بفروشیم و از این منطقه کشتیهای نفتی ما عبور کند هیچ نفت و کشتی نفتی از این منطقه عبور نخواهد کرد؛ خیلی همه متعجب شدند از آقای روحانی که این چه موضعی بود.
آقای شهید سلیمانی یک نامه به روحانی داد و گفت من تشکر میکنم به عنوان سرباز انقلاب و سرباز ولایت تشکر میکنم از شما آقای رئیس جمهور، خیلی موضع شما خوب بود به این مضامین، انقلابی بود خوب بود آقای روحانی باید همین گونه موضع بگیرد و آیندهاش هم باید همین باشد. آقای روحانی قبل و فعل و آینده باید همین مدار را طی کند، یعنی آمد مثل انسانی خودش را کوچک کرد تشکر کرد، ولی در واقع هم نصیحت کرد، هم تشویق و ترغیب کرد رئیس جمهور را. بعد هم گفت به خاطر این مواضع قشنگ و زیبا و انقلابی شما دست شما را میبوسم.
* حتی زمان تحریم آقای ظریف او جزو نخستین افرادی بود که نامه نوشت و ایستاد و دفاع کرد از آقای ظریف.
این موضع، موضعی است و همان کاری است که رهبری میکند. مقام معظم رهبری موضع پدرانه این امت را دارند، پدر امت است. مقام معظم رهبری را در هیچ جناحی نمیتوان تعریف کنید پدر همه سلایق و جناحهاست، پدر همه اقوام و مذاهب است.
حاج قاسم سعی میکرد خودش را با مواضع با رفتار این الگو و مدل تنظیم کند، چرا ایراد میگیرید، حاج قاسم نباید شما در این ظرف کوچکتان حاج قاسم را درک کنید، حاج قاسم انسان بزرگی بود نه فقط در میدان رزم! در میدان سیاست، در میدان فرهنگ، در میدان تدبیر. حاج قاسم استاد دانشگاه بود گاهی وقتها به عرصههای علمی حاج قاسم نمیپردازند، خب فرصت نداشت در همان فرصت اندک تا کارشناسی ارشد درس خواند.
گاهی بعضیها فکر میکنند که مثلا خانه فلان شخص رفته که مثلا او در فلان جناح است، بروید نگاه کنید اگر خانه آن شخص در آن جناح رفته، او برادر دو شهید است، حالا موضع سیاسیاش اشکالاتی دارد برادرهایشان شهدایی بودند که نیروهای حاج قاسم بودند در جنگ، کنار حاج قاسم شهید شدند، حالا حاج قاسم رفته منزلشان در کرمان، حالا از آن جناح سیاسیاند بیتشان، خب باشند!
آی آنهایی که میگویید ما عدالتخواهیم، خیلی حزباللهی و سوپر حزباللهی هستیم، الگو اگر میخواهید این الگو حاج قاسم است، نه اینکه بگویید نه ما از او در بخش سیاسی و عدالت پیروی نمیکنیم! کجا میخواهید بروید؟! پس اشتباه دارید میکنید ظرفتان را بزرگ کنید.
حاج قاسم کل ایران را حرم میدانست و میگفت این حرم اگر آسیب ببیند همه حرمهای مقدس آسیب دیده. کل ملت ایران را همانهایی که بعدها آمدند زیر تابوتش دستشان را گرفتند زیر تابوت این دستها به هم گره خورد و پیوند و اتحاد مردمی را نشان داد و حاج قاسم شد محور اتحاد و پیوند مردم، حاج قاسم که نماد یک قهرمان ملی است، نماد انسان تراز انقلاب اسلامی است، حاج قاسم الگوی عدالتخواهی است، حاج قاسم الگوی آزادیخواهی است.
همین آقایانی که داخل کشور میگویند حاج قاسم باید به زعم آنها سوپر حزباللهی و انقلابی باشد، چرا به آن آقا این را گفته من دستت را میبوسم وقتی موضع انقلابی میگیرد، یا چرا خانه آن آقا رفته، همینها اگر پایشان را از این کشور بیرون میگذاشتند، در این 21 سالی که حاج قاسم فرمانده میدانی بود در محورها و کشورهای مقاومت، حتما به حاج قاسم ایراد میگرفتند؛ چرا؟ چون باز نمیتوانستند بپذیرند که حاج قاسم تفاوت برای خودش قائل نبود روی سنی و شیعه، اهل سنت و شیعه را در جهاد مقاومت یکی میدید.
* و حتی ایزدی و مسیحی.
ایزدی و مسیحی را یکی میدید، تفاوتی نمیکرد آزادی انسانها برایش مهم بود حتما این آدمها ایراد میگرفتند. حاج قاسم فقط باید شیعه را ببینی! نه شما ببینید نسبت به فلسطین، غزه... این شخصیت را میشود شناخت میشود قاسم سلیمانی شد، ولی باید درست جناح گرفت ابتدا باید معرفت به این شخصیت پیدا کرد.
حاج قاسم چرا محبت پیدا میکند در مردم و مردم دوستش دارند؟ به همین دلایل، خیلیها این روزها ادعای انقلابی بودن و عدالتخواهی دارند باید حاج قاسم شوند، ما نمیتوانیم از آنها بپذیریم اگر بخواهند انقلابی باشند، ولی حاج قاسمی نباشند.
این مدالی که مقام معظم رهبری به حاج قاسم دادند این برای ما مدرسه و مکتب را معرفی کردند، یعنی باید حاج قاسم باشیم، اگر میخواهیم انقلابی و عدالتخواه باشیم اگر میخواهیم آزادیخواه باشیم اگر میخواهیم ولایتمدار باشیم ولایتمداری حاج قاسم هم یک کمی متفاوت بود. من خدمت سیدحسن نصرالله رسیدم اخیرا دیدم این جمله را فرمودند ایشان که گاهی ولایتمداری ما با بعضی از حتی ایرانیها هم فرق میکند.
به بنده هم فرمودند، این نیست که چیزی مقام معظم رهبری بفرمایند، ما او را ببینیم که اولا این حکم است حکم صادر کردند، فتوا صادر کردند یا یک توصیه است، ارشادی مولوی را خاطرتان هست میگفتند بعضیها ارشادی است یا مولوی و حاکمیتی است؛ نه، ایشان میفرماید ما بدانیم چیزی را مقام معظم رهبری میلشان بر آن است، برای ما میشود حجت حاج قاسم از این جنس بود و خودش میگفت ساده هم به این نرسید میگفت من عرصههایی را دیدم حجتهایی را دیدم که گاهی وقتها در دلم چیزهایی بوده از آقا شنیدم در ماجرای جنگ 33 روزه در ماجرای خود سوریه چیزهایی بود که از حضرت آقا شنیدم به خاطر اینکه میل حضرت آقا هم برای من حجت بود، چون میدانم این میل، میل نفسانی نیست. خیلی مهم است.
من خاطرم است مد شده بود میگفتند که نگویید مثلا فلان موضوع چیست آقا این را دوست دارند، این خوب نیست نگویید، من همان موقع به دوستان گفتند اتفاقا اینها اشتباه میکنند این برای ما حجت است، آقا دوست دارند نه اینکه آقا دوست دارند مثلا چیزی بگوییم که آقا خوشش بیاید، اتفاقا باید کاری کنیم که آقا خوشش بیاید، چرا این حرف را میزنید این خوب نیست مگر در مورد یک انسان ساده دارید صحبت میکنید؟
ولی فقیه نائب امام عصر است همانی است که حضرت امام (ره) در کتاب ولایت فقیه، فرمودند، بعضیها تصور میکنند عرصه حاکمیت در جمهوری اسلامی و ولایت فقیه مثل عرصه حاکمیت در غرب و کشورهای دیگر است، نه این طور نیست.
بعد میفرمایند، ولی فقیه یک گناه کبیره کند از ولایت افتاده خودش میرود کنار و هدف از ترور حاج قاسم این بود که تمام بشود با ترور و شهادت حاج قاسم بحث مقاومت تمام شود، اما بحث مقاومت با ترور حاج قاسم در طی این دو سال نه تنها تمام نشد، بلکه به برکت خون حاج قاسم این حرکت رو به جلو سرعت بیشتری پیدا کرد و موفقیتهای بالاتری به دست آورد.
شما ببینید امروز عرصه یمن را ببینید، افغانستان را ببینید، آمریکاییها با چه ذلتی از افغانستان خارج شدند و فرار کردند. عراق را ببینید، در عراق امروز آمریکاییها این عزم را پیدا کردند که خارج شوند و آرامآرام خارج میشوند ذلت بار، سوریه را ببینید و پیروزی در سوریه را، لبنان را ببینید، اینها همه دستاوردهای حاج قاسم است و نه تنها تمام نشد در این دو سال، بلکه سرعت بیشتری پیدا کرد.
* اشاره کردید به این موضوع؛ اشاره کنیم به شهید بزرگوار سفیر عزیزمان در یمن شهید ایرلو، خب این هم از نشانههای ادامه داشتن همین فرهنگ مقاومت است ایشان دو سال آنجا در آن شرایط سخت، ولی یمن حفظ کرد خودش را و با این همه فشارهای مختلف.
خاطرم است این شهید بزرگوار وقتی اعلام شد که ایشان سفیر ایران در یمناند آمریکاییها و رژیم آلسعود و متحدین آنها خیلی متعجب بودند که چطور چنین شخصیتی توانسته وارد یمن شود و ایشان شجاعانه ورود پیدا کردند و طی این مدتی که در یمن بودند مثل یک مجاهد فی سبیلالله در یمن تلاش کردند و واقعا من معتقدم شهید ایرلو در یمن یک مدل و الگوی یک دیپلمات انقلابی را به ما نشان دادند.
* و شرایط الان آقای مقدمفر چه طور میبینند؟ ما الان از یک طرف مذاکراتمان را ادامه میدهیم با یک شرایط دیگر و از سوی دیگر هم تهدیدهایی که رژیم صهیونیستی علنا انجام میدهد و این نشان میدهد که ما الحمدلله در مسیر درستی حرکت میکنیم که دشمن ما اینقدر جزع و فزع میکند، الان را چه طور میبینید؟
بحمدالله خیلی شرایط به نظرم امیدبخش است؛ این امید یک کلمه کلیدی و اساسی است نه از این کلیدهای مجازی تبلیغاتی که ما بد تجربه کردیم، نه کلید واقعی است. امید امروز شروع شده در مردم و خیلی دارند تلاش میکنند این امید را به ناامیدی تبدیل کنند، هم بیرون هم داخل.
این امید، امید مجازی و دروغین و تبلیغاتی نیست؛ امروز دولتی تشکیل شده که بسیار با دولت قبلی متفاوت است. متأسفانه ما در دولت قبلی ناکارآمدی داشتیم و این ناکارآمدی پیوند میخورد با یک نکته دیگری که یک آثار بدی داشت و آن این بود که علاوه بر ناکارآمدیها و ناتوانیهای بعضی از مسئولان در دولت قبلی، نگاهها هم به جای اینکه نگاه به قابلیتها و ظرفیتهای داخلی باشد، نگاه به دست دشمن بود.
این هم مزید بر علت میشد؛ ولی این را میتوانم بگویم شاید ضعیفترین آدم در این کابینه، این عزم را دارد که خدمت به مردم بکند و برای مردم همه وجودش را بگذارد؛ این را میتوانم با همه اعتقادم بگویم.
این دولت امروز اینطوری است؛ اولین عزم این دولت این است و این خیلی جای امیدواری است. کار برای این دولت سخت است، ولی دولت این عزم را دارد و نگاهش هم نگاه به داخل است. امروز این اتفاق مبارک هم جزو همان عزمهایی است که عرض کردم، عزم ارتباط با همه دنیا جز آمریکا و اسرائیل رژیم اشغالگر قدس را این دولت دارد و امروز دیدیم ما عضویت در پیمان شانگهای، پیمانها و قراردادهای با کشورهای مختلف، نگاه به شرق.
ما تا حالا در آن هشت این را میدیدیم که انگار همه دنیا آمریکا و غرب است، اگر ما بخواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم فقط باید با غرب و آمریکا ارتباط داشته باشیم. الان این دولت ثابت کرد که دیگر آن ابرقدرت شرق نیست که ما نگران باشیم، ولی در عین حال ارتباط با این کشورهای مشرق زمین از خود روسیه و چین گرفته که الان رقیب آمریکا هستند، تا هند و سایر کشورهای دیگر در مشرق زمین، اینها را میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، میتوانیم مشکلاتمان را با اینها حل کنیم؛ چرا نکنیم؟ ارتباط با دنیا فقط غرب و آمریکا نیست.
* و مهمترین تهدیدی که در کنار همه این فرصتها و مزیتهایی که در دولت جدید میبینیم، دولت را ممکن است تهدید کند و باید دقت کند چیست؟
بزرگترین تهدیدی که به نظرم هشدار این را مقام معظم رهبری در اولین جلسهای که با دولت داشتند دادند، رسانهای هم شد، ضمن تذکرات و نکاتی که مقام معظم رهبری فرمودند یک نکته هم خیلی مهم و برجسته حضرت آقا مطرح فرمودند و آن این بود که دولت به مقوله بحث رسانه توجه زیادی کند.
با راست، دروغ میگویند، این را عنایت کند، چه طور میشود الان به یکی بگویی میگوید چه طور میشود با راست دروغ گفت این حرف بیربطی است، ولی بیربط نیست در جنگ شناختی این اتفاق میافتد.
در جنگ شناختی پیامی که دشمن میدهد کاملا پیام راست است، با تکنیکهایی که در جنگ شناختی است.
* دولت باید برای این قصه چه کار کند؟
دولت باید تلاش کند. من معتقدم که تا الان کم گذاشتهاند باید آماده باشیم. من حق میدهم به دولت باید فکر جان و نان مردم باشد و این اولویت است. خوب اولویت گذاری کرده است آقای رئیسی و همه دولت، ولی عرضم این است به این بخش هم باید برسند.
آن تهدیدی که من حس میکنم... این یک واقعیتی است امروز دشمن ناامید است بر ما، ناامید به چیست؟ امروز در بعضی از این کانونها و مراکز مطالعاتی آمریکایی اعلام کردهاند از موسسه رند و سایر موسساتشان اعلام کردند که الان دیگر بحث تحریم جواب نمیدهد، الان شما ببینید در زمینه لوازم خانگی در بعضی از زمینهها ایران خودکفا میشود، تولید داخلی به یک حدی میرسد، چون شما جلویش را در تحریم بستید اینها دارند روی پای خودشان میایستند بترسید، اینها ناامیدند، ولی به جنگ رسانهای امیدوارند، در جنگ اقتصادی دارند ناامید میشوند با این حرکتی هم که دولت شروع کرده نگاه به ظرفیتهای داخلی.
شما اشاره کردید به مذاکرات، در مذاکرات ما باید مذاکره کنیم، اینها نباید موفق شوند دنیا را به ما بگویند... علی رغم اینکه خیلی امیدی به اینها نداریم، ولی مذاکره کار ماست ما اهل مذاکرهایم، دوستان ما رفتند این سری هم مذاکره کردند، ولی به اینها اعلام کردند ما اسیر بیمنطق شما نمیشویم، اینجا مذاکره برای مذاکره نیست، مذاکره برای برداشتن تحریم است ضمن اینکه باید در بحث هستهای باید غنیسازی صلحآمیز ما حفظ شود.
این تیم مذاکره کننده رفته با قوت ایستاده، دو موضوع را گذاشته در دستور کار، آنها هم میدانند ما اسیر نیستیم. ما یکی از اشکالاتی که داشتیم این بود که مسئولان سابق ما آدرس اینطوری میدادند مردم آبتان و نانتان هم درگیر اراده این دشمن است، پس در مذاکره ما باید خیلی کوتاه میآمدیم امروز ما اعلام کردیم که مذاکره دیگر خاصیتی ندارد، از جهت اینکه بدانید که ما اسیر اینها هستیم، نه ما در داخل کار خودمان را میکنیم.
*شما همیشه تأکید داشتید بر اینکه شورای نگهبان حافظ است هم برای جمهوریت و هم اسلامیت و یک محلی است برای نگهداری راهبردی نظام جمهوری اسلامی. سر این قصه انتخابات ریاست جمهوری 1400 و به خصوص مسائلی که در این هفته پیش آمده، در مورد نامه آقای لاریجانی که خود آقای لاریجانی نوشته بودند، گرچه شخصا معتقدم آقای لاریجانی نامه بسیار محترمانهای نوشته بودند، در نهایت احترام ارزیابیتان از این موضوع چیست و فکر میکنید که دو طرف باید چگونه عمل کنند؟
ببینید، همه ممکن است اشتباه کنند من در مورد شورای نگهبان، شورای نگهبان حضرت آقا هم تذکر دادند فرمودند حتی یک جایی ممکن است که رأی من با رأی شورای نگهبان یکی نباشد، ولی آن مرجع قانونی است و رایاش را اعلام میکند البته ما در تاریخ انقلاب دیدیم هم در مورد آقا و امام یک جایی که خطوط قرمزی باشد یک حد یقف به قول طلبهها دارد، این خط قرمزی که اگر آنجا شورای نگهبان رای یا نظرش از آن خط قرمز عبور کرد یا اشتباه به حدی بود که باید رهبری و ولایت ورود کند، دیدیم که ورود کردند و تذکر دادند.
در مورد آقای لاریجانی یک تذکری حضرت آقا دادند که در مورد فرزندانشان که فرزندانشان تحصیل کردند یا به هر طریقی رفتند به آمریکا و لندن، یک مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی داشتیم در این دو کشور فرزندان مسئولان در یک حدی نباید بوده باشند، اقامت داشته باشند، مقیم باشند از نظر حقوقی. خب بعدها نامهای دادند که آقا شورای نگهبان که گفتید مقیماند، این فرزندان برای تحصیل رفتند اقامت و تابعیت ندارند، حضرت آقا فرمودند اشتباه کردید، اشتباه جبران شود. شورای نگهبان میگوید من چهار پنج دلیل داشتم برای رد صلاحیت آقای لاریجانی، یکیاش بحث فرزندان بود، دلایل دیگر هم داشتم. بر مبنای آن دلایل یکی از دلایل خیلی خوب که یک دستگاه امنیتی هم اعلام کرد اشتباه کرده من هم بر مبنای آن، ولی این دلیل هم عبور کند، باز سه چهار دلیل دیگر میماند برای رد ایشان. حالا چه اتفاقی افتاده، پس رای سر جای خودش است، همه بعد از این موضع گیری حضرت آقا انتظار داشتند که یک اتفاقی بیفتد، شورای نگهبان اعلام کرد من دلایلم فقط این نبوده، خب بالأخره روشن است.
بعدها ما متوجه شدیم نامهای رد و بدل شده، آقای لاریجانی درخواست کردند که شورای نگهبان دلایل را به من بگو. شورای نگهبان هم محرمانه با اصرار زیاد ایشان و برادرشان اعلام کردند که شما دلایل رد صلاحیتتان اینها بوده، آقای لاریجانی هم جواب دادند حالا کاری ندارم به منطق آن پاسخ درست بوده یا غلط بوده، این رد و بدل شد.
این نامه محرمانه سر از یک رسانه خارجی درآورد که خبرنگار ایرانی در یک رسانه خارجی این را منتشر کرد، بحث ساحتهای مختلفی دارد، حوزههای مختلفی دارد، این نامه محرمانه شورای نگهبان چه کسی داده است به آن خبرنگار و در خارج از کشور نه در داخل کشور! بحث دیگر، حالا منطق آقای لاریجانی در پاسخگویی به آن دلایل چیست؟
ما دیگر جوابی از شورای نگهبان نداریم، شورای اعلام کرده ایشان جواب داده، حالا باز شورای نگهبان پاسخی دارد برای آنها نمیدانیم! هر کدام از اینها جای بحث دارد، اما بالأخره این اتفاق هم اتفاق خوبی نبود یعنی میتوانست این نامهها ادامه پیدا کند، آقای لاریجانی باز هم نامه بدهد شورای نگهبان جواب بدهد دوباره ایشان همین طور اینها ادامه پیدا کند تا به یک حقیقتی آقای لاریجانی و شورای نگهبان برسند.
اما در اولین نامهنگاری که شورای نگهبان نامه را با طبقهبندی محرمانه به آقای لاریجانی اعلام میکند که میخواهیم آبروداری کنیم، برای شماست، خب نامه سر از خارج درمیآورد به نظر هیچکس این را نپسندید چرا بعد هم بیاید در رسانهها شود یک حربهای و وسیلهای برای سوء استفاده بدخواههای نظام که سالهاست دنبال آناند که شورای نگهبان را بزنند سالهاست به دنبال این هستند که انتخابات و نتایج انتخابات را بزنند.
* اتفاقی که افتاده به نظرم افراد دیگر هم به جای اینکه یک سره بیایند دامن بزنند روی این بایستند بعضی از این افراد این قدر میگویند در جمهوری اسلامی فضای نقد نیست؛ خب این هم فضای نقد؛ فضای نقد یک نقد کاملا مؤدبانه در بالاسری است.
اصلا هیاهو میکنیم.