یک‌شنبه 27 آبان 1403

رمزگشایی از مناقشه روسیه و اوکراین / ما و اشغال نظامی اوکراین / دو قطبی سرمایه در تهران و غیرتهران

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

قطع اینترنت، دروغی به بزرگی دیوارکشی در خیابان‌ها!، ورزش و فوتبال در کشاکش بورس، مبارزه با روان‌شناسی زرد و مثبت‌گرایی سمی، سنگ‌اندازی مجلس بر سر راه توافق احتمالی وین، رابطه برجام با کاهش سرمایه گذاری خارجی چیست؟، پایین‌ترین نرخ رشد مسکن در 4 سال اخیر، فرصت 20 میلیارد دلاری تحریم روسیه برای ایران و جدال در اردوگاه ناتو بر سر تحریم روسیه از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه 8 اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیغ دو لبه اقتصاد در جنگ اوکراین، برخورد با 200 هزار کارتخوان غیرمجاز برای مقابله با فرار مالیاتی و سنگ‌پران‌ها در تیر رس پلیس در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز را مرور می‌کنیم:

دو قطبی سرمایه در تهران و غیرتهران

مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان دو قطبی سرمایه در تهران و غیرتهران نوشت: روز گذشته وزیر امور اقتصادی و دارایی در نامه‌ای به وزیر صنعت، معدن و تجارت از وی خواست شرکت‌های بزرگ صنعتی و معدنی استان‌ها را ملزم به بازگرداندن حساب‌های بانکی خود به استان محل استقرار شرکت کنند. این درخواست در نگاه نخست شاید چندان مهم تلقی نشود، اما اگر به نحوه توزیع منابع بانکی در کشور نگاه کنیم می‌بینیم که مسئله تا چه اندازه مهم است. در گزارش امروز روزنامه خراسان در صفحه 10 با عنوان «مصوبه کوچ حساب‌های بانکی بزرگ از تهران به استان ها» به این بحث پرداخته ایم که استان تهران با وجود سهم 20 تا 25 درصدی از تولید ناخالص داخلی، 53 درصد سپرده‌های بانکی را جذب و 63 درصد تسهیلات بانکی را دریافت می‌کند. در شرایطی که نظام بانکی سهم بلامنازع و حدود 90 درصدی از تامین مالی در اقتصاد کشور را دارد، نحوه توزیع منابع بانکی نقش تعیین کننده‌ای را در اقتصاد ایران ایفا می‌کند. این مسئله از این نظر اهمیت دارد که منابع بانکی با وجود سیالیت و امکان تبادل از هر گوشه کشور به یک حساب بانکی در گوشه‌ای دیگر، از جهت شهر و استان محل استقرار بانکی که حساب بانکی در آن افتتاح شده است، توزیع مکانی دارد. به عبارت دیگر اگر حسابی در تهران افتتاح شده باشد، سپرده‌های صاحب آن حساب (فارغ از این که کجا مستقر است و کار می‌کند) متعلق به استان تهران و شهر تهران است. بر این مبنا، این سپرده‌ها مبنای پرداخت تسهیلات بانکی به شرکت‌ها و مراکز مستقر در تهران قرار می‌گیرد. به این ترتیب استان تهران با وجود سهم 16.6 درصدی از جمعیت کشور (براساس سرشماری سال 95) و دارا بودن سهم 24.9 درصدی از تولید ناخالص داخلی (براساس گزارش مرکز آمار در سال 99)، 53 درصد منابع بانکی را در بانک‌های خود دارد و 63 درصد تسهیلات بانکی (براساس آخرین آمار بانک مرکزی از مانده سپرده‌ها و تسهیلات بانکی در پایان آبان ماه 1400) نیز در این استان پرداخت می‌شود. در حقیقت بیش از نیمی از سپرده‌های بانکی، ارتباطی به فعالیت‌های اقتصادی مستقر در تهران ندارد بلکه مربوط به ثروت تولید شده در قالب معادن، شرکت‌های صنعتی درشت، مجموعه‌های خدماتی بزرگ و میادین نفت و گاز است و، چون در شعب بانک‌های تهران ثبت شده است، مبنای پرداخت تسهیلات بانکی به تهران نشینان می‌شود و همین مسئله یکی از اساسی‌ترین سازوکار‌های تمرکزگرایی و بزرگ شدن تهران و عقب ماندگی استان هاست. شبیه همین مسئله را در مالیات واحد‌های صنعتی و معدنی استان‌ها هم می‌بینیم. در حالی که کارخانجات مختلف آلودگی محیطی و هزینه‌های دیگر خود را به استان‌ها تحمیل می‌کنند، اما مالیات خود را براساس محل استقرار دفتر اصلی خود که عمدتا در تهران است در پایتخت پرداخت می‌کنند مالیاتی که باید در استان‌ها پرداخت شود و بخشی از آن به موجب قوانین در اختیار بودجه‌های استانی و برای توسعه زیرساخت‌های مناطق مختلف کشور هزینه شود، جزو درآمد‌های استانی قرار نمی‌گیرد و هر سال بر این مبنا، چند هزار میلیارد تومان از درآمدی که می‌تواند جزو منابع بودجه‌ای استان‌ها باشد راهی پایتخت می‌شود. با این سازوکار بی دلیل نیست که بسیاری از افراد و حتی شرکت‌ها تمایل به تهران نشینی دارند. تهران مالک بخشی از ثروت استان‌های دیگر است و علاوه بر دسترسی نزدیک‌تر به رانت‌های ملی و لابی‌های مرکزنشینی، محل اصلی توزیع منابع بانکی و بودجه‌ای است. تا زمانی که این سازوکار ناعادلانه در عرصه نظام بانکی و مالیاتی برقرار است، صحبت از عدالت منطقه‌ای و کاهش تمرکزگرایی بی فایده است. باید سهم واقعی هر استان از منابع بانکی و درآمد‌های مالیاتی محقق شود تا بتوان به توسعه منطقه‌ای و کاستن از تمرکز ثروت و به تبع آن جمعیت و ترافیک و آلودگی و سایر معضلات در پایتخت فکر کرد. به همین دلیل پیگیری درخواست وزیر اقتصاد از وزیر صمت و نظارت بر اجرای آن و مشوق‌های لازم و تنبیهات مقتضی در این زمینه ضروری است.

ما و اشغال نظامی اوکراین

روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان ما و اشغال نظامی اوکراین نوشت: فارغ از اینکه مقصر شعله‌ور شدن آتش جنگ کیست، اصولاً جنگ یک پدیده شوم است. فیلم‌هائی که این روز‌ها از شهر‌های اشغال‌شده اوکراین، صحنه‌های برخورد نظامیان روسی با شهروندان اوکراینی را نشان می‌دهند بسیار دلخراش هستند. صحنه‌های وداع پدران اوکراینی با اعضاء خانواده خود نیز این روز‌ها از سوزناک‌ترین صحنه‌های زندگی در سایه جنگ است. انهدام تاسیسات نظامی و اقتصادی یک کشور صرفاً به این دلیل که دولتمردان آن تمایلاتی غیر از خواسته‌های دولتمردان کشور همسایه دارند، بی‌تردید یک جنایت غیرقابل بخشش است. هیچ قانون و مقرراتی اجازه اشغال نظامی یک کشور را به کشور دیگر آنهم به این بهانه که چرا تسلیم خواسته‌های ما نمی‌شود نداده است. هرچند بی‌سیاستی رئیس‌جمهور بی‌تجربه و دولتمردان بی‌تدبیر اوکراینی را در پدید آمدن مقدمات و زمینه‌های جنگ اوکراین نمی‌توان نادیده گرفت، ولی این بی‌سیاستی و بی‌تدبیری را نمی‌توان مجوزی برای اشغال نظامی یک کشور و کشتار مردم و نابود ساختن امکانات یک ملت دانست. از این واقعیت بسیار تاسفبار که بگذریم، رئیس‌جمهور روسیه با حمله نظامی به اوکراین اهداف متعددی را دنبال می‌کند که دور ساختن خطر ناتو از کشورش فقط یکی از آنهاست. این هدف را البته او می‌توانست بدون حمله نظامی و وارد ساختن اینهمه خسارت جانی و مالی و روحی به ملت اوکراین محقق سازد، ولی چون اهداف دیگری نیز وجود دارند، او فرصت به دست آمده برای تحقق آن‌ها نیز غنیمت شمرده و اشغال اوکراین را بهترین راه برای رسیدن به آن اهداف تشخیص داده است. بازگشت به امپراطوری روس، نشان دادن اقتدار به اجزاء سابق شوروی، در دست گرفتن نبض اقتصاد منطقه، در اختیار گرفتن شاغول سیاست خاورمیانه و احیاء مرکزیت اردوگاه شرق برای روسیه، ازجمله اهداف ولادیمیر پوتین هستند. رفتار پوتین با اجزاء جدا شده شوروی در 15 سال گذشته همین روحیه را نشان می‌دهد و ماجرا‌های آبخازیا، اوستیای جنوبی، کریمه و اوکراین نمونه‌هائی از این واقعیت هستند. کارنامه پوتین در سوریه و روابطش با رژیم صهیونیستی هم بخش دیگری از رویا‌های او را به نمایش می‌گذارد. این روحیه، اختصاص به پوتین ندارد و از ویژگی‌های روس‌ها از دوران تزاری تا شوروی و تا امروز است. آنچه برای ما ایرانیان اهمیت ویژه دارد و تجاوز نظامی روسیه به اوکراین باید به ما بفهماند اینست که روس‌ها در 200 سال گذشته همواره به ایران ضربه زده‌اند. روسیه قفقاز را از ایران جدا کرد، به آذربایجان و گیلان دست‌اندازی کرد و در جنگ تحمیلی از صدام حمایت کرد. روس‌ها در زمان همین آقای پوتین به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رای دادند و در ماجرای تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه ایران تا توانستند جیب‌های خود را به بهانه تحریم‌ها و به عنوان کاسبان بین‌المللی تحریم پر کردند. اکنون نیز روس‌ها مایل هستند فرمان مذاکرات برجامی را در دست خود داشته باشند کمااینکه همواره مانع رسیدن گاز ایران به اروپا بودند و در سوریه نیز معادلات را به نفع خود تنظیم کرده‌اند. آن‌ها از تنش میان ایران و غرب بیشترین سود را برده‌اند و از لشکرکشی به اوکراین نیز در نظر دارند آن را به برگی برنده برای سوداگری بیشتر در مساله هسته‌ای ایران تبدیل کنند. جمهوری اسلامی ایران در صورتی می‌تواند از گزند روس‌ها در امان باشد که سیاست موازنه میان دو بلوک شرق و غرب را رعایت کند. این تصور که یکی از این دو بلوک بدعهد و آن دیگری خوش‌عهد است، تصور نادرستی است. شرق و غرب، هر دو بدعهدند و هر دو در پی تامین منافع خود هستند. ما با سیاست موازنه در روابط با شرق و غرب است که می‌توانیم منافع خود را حفظ کنیم. جنگ اوکراین به همان اندازه که بدعهدی آمریکا و اروپا نسبت به اوکراین را به اثبات رسانده، آژیر خطر روس‌ها را نیز در منطقه به صدا درآورده است. درست در همین نقطه است که سیاست «نه شرقی - نه غربی» به عنوان میراث ماندگار امام خمینی باید راهنمای عمل ما قرار گیرد.

رمزگشایی از مناقشه روسیه و اوکراین

سید‌جلال ساداتیان تحلیلگر مسائل بین‌الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: تحولات اخیر اوکراین یک ماجرا ریشه‌دار است و ریشه آن نیز به این بازمی‌گردد که روس‌ها اوکراین را روسی می‌دانند؛ یعنی می‌گویند که 80 درصد آن‌ها به زبان روسی تکلم می‌کنند و اکثرشان از نظر مذهبی ارتدکس هستند و قرابت‌های مختلط و فامیلی‌های بسیاری بین روس‌ها و اوکراینی‌ها وجود دارد؛ در نتیجه اوکراین را از خودشان می‌دانند. نکته دوم این است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که به 15 کشور تبدیل شد و اوکراین نیز یکی از آن کشورهاست، کشور‌های جداشده از اتحاد جماهیر شوروی به سمت غربی‌شدن رفتند در حالی که طبق توافقات اولیه‌ای که حاصل شده بود، بنا بر این بود که ناتو نگاه به شرق نداشته باشد، اما عملاً تعدادی از آن کشور‌های بلوک شرق به علاوه بخش‌های جداشده از اتحاد جماهیر شوروی به عنوان کشور‌های مستقل عضو ناتو شدند و روسیه همواره آن‌ها را برای خود تهدید تلقی می‌کرد. در دوره میخائیل گورباچف این‌ها خیلی راجع به این کشور‌ها حساسیت نشان ندادند. اما حدود هشت سال پیش بر سر استقرار موشک‌هایی که در مرز لهستان و جمهوری چک، به سمت روسیه قرار داده شد، بین غرب و روسیه نزاعی درگرفت و گفتگو‌های تندی تبادل شد که غربی‌ها مطرح کردند ما برای امنیت خود در حال نصب این موشک‌ها هستیم و روسیه گفت که این موشک‌ها به سمت روسیه نشانه‌گیری شده است و در عبارات، اروپاییان مسأله دشمن را به عنوان روسیه مطرح کردند. در ارتباط با این ماجرا، در سال 2014 یعنی حدود هشت سال پیش روسیه به گرجستان حمله کرد و منطقه اوستیای جنوبی را اشغال کرد و سپس شبه جزیره کریمه که کاملا به اوکراین وابسته بود را تحریک کرد و یک همه‌پرسی در آنجا برگزار شد و اکثریت مردم اعلام کردند که مایل هستند به روسیه بپیوندند و روسیه نیز به راحتی با نیروی نظامی، کریمه را به خود ملحق کرد. سپس منطقه بانیاس و مناطق دیگری از شرق اوکراین را ضمیمه خاک خود کرد. اما سپس روسیه در همین دو ایالتی که امروز محل مناقشه است (دونتسک و لوهانسک) متوقف شد؛ در این مناطق هم در سال 2014 همه‌پرسی صورت گرفت با تحریکاتی که روس‌ها در آنجا داشتند، آن‌ها نیز اعلام کردند که مایل هستند به روسیه ملحق شوند. اما در این سال‌ها این موضوع مسکوت ماند؛ ضمن اینکه جریانات روس در آنجا فعال بودند. از سال گذشته تاکنون، غربی‌ها به خصوص آمریکایی‌ها اعلام کردند که اوکراین باید عضو ناتو شود؛ روسیه هشدار داد که اوکراین نباید عضو ناتو شود و عضویت اوکراین در ناتو به این معناست که ناتو کاملاً همسایه روسیه خواهد شد و تا مرز‌های روسیه پیش خواهد آمد بنابراین روسیه این وضعیت را تحمل نخواهد کرد. بر همین اساس تنش‌ها روز به روز افزایش یافت و از چند ماه گذشته، موجب شد که نیرو‌های بیشتری از روسیه در مرز متمرکز شوند و به این سمت و سو حرکت کردند که نهایتاً در این دو استان، طرفداران روسیه شورش کردند و مناطقی از ادارات را اشغال کردند و اعلام کردند که ما خواهان این هستیم که استقلال خود را به دست آورید. واکنش‌ها به این تحولات متفاوت بود و روسیه استقلال آن‌ها را به رسمیت شناخت. تا این لحظه غربی‌ها به‌رغم تهدید‌هایی که کرده بودند، اقدام جدی صورت نداده‌اند، اما هنوز تهدیدات برقرار است که واکنشی صورت خواهند داد.

در صورتی که آمریکا و انگلیس و بخش غربی ناتو واکنش نشان دهند، مجدداً انتظار درگیری نظامی هست، از آنجایی که آلمان عمده گاز خود را از طریق خط لوله نورد استریم 1 دریافت می‌کند، به قدری محتاطانه‌تر با این ماجرا برخورد کرده است البته محکومیت را مطرح کرده است، اما به شدتِ انگلستان و آمریکا وارد فضای تحریم نشده است. احتمال درگیر‌ی‌ها در روز‌های آینده وجود دارد. چون آمریکا بار‌ها اعلام کر‌ده بود که اگر روسیه حمله نظامی صورت دهد، آن‌ها نیز اقدام خواهند کرد و تعداد زیادی اسلحه نیز به دولت اوکراین داده‌اند. عده‌ای در ایران معتقدند اگر آمریکا در اوکراین درگیر باشد، ما می‌توانیم مواضع قوی‌تری پیش ببریم. به نظرم تحولات اوکراین تأثیر مستقیمی بر مذاکرات نخواهد داشت مگر اینکه به صورت غیرمستقیم شاهد تأثیراتی باشیم به عنوان مثال افزایش قیمت نفت یکی از تأثیر‌های غیرمستقیم است و از این جهت به نفع ایران است که بتواند نفت بیشتری بفروشد و درآمد بیشتری کسب کند.