شکست های پی در پی، استیصال و درماندگی، بایدن را به اضطرار به منطقه کشانده است
شیخ مندی گفت: شکست های پی در پی آمریکا، استیصال و درماندگی این کشور و عدم دست یابی به اهداف، بایدن را به اضطرار به منطقه کشانده است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پیام شیخ مندی، گفت و گو با اروم نیوز در خصوص سفر اضطراری بایدن به منطقه در شرایط فعلی و پیامها و پیامد هایی، گفت: با توجه به قدرت یابی دوباره روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال های اخیر و حمله نظامی این کشور به اوکراین که اگر مدیریت مناسب از سوی قدرت های اروپایی و آمریکا انجام نشود، ممکن است، اگر نگوییم جنگ جهانی سوم، شبه جنگ جهانی را به وجود آورد. همچنین در پیش رو بودن زمستان و شروع فصل سرد که مشکل گرمایش (گاز و نفت) اروپا چند برابر خواهد شد،
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در حال حاضر هم بر اساس آمار و اطلاعات به دست آمده، کاهش صادرات گاز و نفت روسیه به اروپا، تورمی به صورت میانگین 20 درصدی را به کشورهای اروپایی تحمیل کرده است و با در نظر گرفتن اینکه در دوره به اصطلاح فشار حداکثری ترامپ، جمهوری اسلامی ایران، نه تنها توانست علی رغم تحریم ها، داخل کشور را مدیریت کند، به حمایت خود از یمن و سوریه ادامه داد و حتی چندین بار با اسرائیل به صورت مستقیم در سوریه و ارتفاعات لبنان درگیر شد.
شیخ مندی با بیان اینکه دولت جدید ایالات متحده آمریکا و در راس آن بایدن، به این نتیجه رسیده اند که بدون حل مشکلات خود با ایران چشم انداز مناسب و با ثباتی در منطقه نخواهند داشت، تصریح کرد: در 40 سال گذشته، در مقطعی عدم وجود ثبات در منطقه به افزایش فروش تسلیحات نظامی و همچنین گسترش دخالت و نفوذ آمریکا در کشورهای حوزه خلیج فارس انجامید و با توجه به کاهش نفوذ روسیه در منطقه به علت مشکلات اقتصادی و مدیریتی ایجاد شده بعد از فروپاشی شوروی، ایالات متحده آمریکا نهایت بهره را از وضع ایجاد شده، برد. اما طی 10 سال اخیر با گسترش نفوذ روسیه از یک سو و تحولات صورت گرفته در کشورهای عربی (بیداری اسلامی) از سوی دیگر و پر شدن ظرفیت های تسلیحاتی منطقه و خطرناک بودن گسترش دوباره این تسلیحات، دولت جدید آمریکا را به این نتیجه رسانده که حرکت به سمت ثبات در منطقه و جلوگیری از ایجاد تنش های جدید و مدیریت تنش های گذشته، تنها راهی است که می تواند از بروز بحران های اقتصادی و به تبع آن، حاکمیتی در اروپا و آمریکا جلوگیری کند. بنابراین تمام تلاش ایالات متحده آمریکا در این است که با حفظ پرستیژ ظاهری خود، منطقه را به سمت کاهش تنش ها مدیریت کند.
این مدرس دانشگاه در خصوص بحران انرژی در جهان به واسطهی تحریم های یک جانبه آمریکا و غرب علیه ایران روسیه و نزوئلا به عنوان بزرگترین تولید کنندگان سوخت فسیلی در جهان نیز گفت: بعد از حمله روسیه به اوکراین و تحریم های اروپا علیه روسیه، قیمت حامل های انرژی در اروپا به شدت افزایش یافت، به حدی که در آلمان قیمت بنزین در روزهای اول به دو برابر قیمت قبل از حمله رسید، هرچند که بعدها کمی کاهش یافت، اما اثرات این افزایش بر تمام کالاهای ضروی اروپا مشهود بود. با اینکه دولت های اروپایی سعی کردند با تزریق کمک های مالی به بازار، اثرات این افزایش قیمت را تا حد زیادی کاهش دهند و مدیریت کنند، اما همه این کشورها در این مساله متحدالقول هستند که در طولانی مدت، امکان تدوام کمک های مالی و مدیریت تورم، وجود نخواهد داشت و به کاهش رفاه از یک سو و کاهش امکان ایجاد شغل از سوی دیگر، خواهد انجامید.
وی افزود: در کنار این مساله، باید توجه داشت که فصل زمستان پیش رو هست و با تداوم این وضعیت، هزینه های جدیدی بر خانواده های اروپایی تحمیل خواهد شد که باعث ایجاد تنش بین مردم با دولت خواهد شد. این در حالی است که کشورهای اروپایی نتوانسته اند مردم خود را در ضرورت حمایت از اوکراین و اتخاذ این تحریم ها علیه روسیه از یک سو و ضرورت تحریم های دیگر از قبیل تحریم ایران و نزوئلا از سوی دیگر، قانع کنند و علنا مخالفین این اقدامات در کشورهای اروپایی به صورت تصاعدی در حال افزایش است. تحریم های اولیه، همچنین علنا هیچگونه دستاورد عملی حتی نسبی نیز در بر نداشته و هم روسیه و هم ونزوئلا و ایران علنا مسیر قبل از تحریم را در حال طی کردن هستند و این سئوال ایجاد شده که تحریم بدون نتیجه برای کشور تحریم شده و افزایش و تحمیل هزینه های اضافی بر کشور تحریم کننده، چه توجیهی دارد.
شیخ مندی به بحران سیاسی و درگیری های جناحی و داخلی در رژیم صهیونیستی نیز اشاره کرد و افزود؛ رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس تا سال های اخیر به عنوان رژیمی انگلی ابتدا از انگلستان و سپس از ایالات متحده آمریکا تغذیه کرده و از نظر اقتصادی و سیاسی و نظامی به صورت کامل به آمریکا وابسته است. در این میان، علت حمایت های بی قید و شرط دولت های ایالات متحده از این رژیم جعلی، این بوده که بتوانند از ظرفیت این رژیم در مدیریت منازعات منطقه ای و ایجاد و افزایش فشار بر کشورهای منطقه استفاده کنند. اما شکست های پی در پی این رژیم در مقابله با حماس و حزب الله از یک سو و همچنین ناتوانی رژیم در رسیدن به برتری در سوریه و تغییر احزاب حاکم در این رژیم از سکولار به یهودی های تندرو باعث شد که برخی سیاستمداران ایالات متحده آمریکا در معقول بودن تداوم حمایت از این رژیم کم کم دچار تردید شوند. علی رغم توجهات و امتیازهای ویژه ای که ترامپ به این رژیم برای مقابله با سوریه و ایران داد، از جمله حمایت از تاسیس دیوار حائل، فشار بر فلسطین در ایجاد دولت مستقل و...، ارزیابی های بین المللی حاکی از آن است که هیچ کدام از اهداف، به نتیجه نرسیده اند.وی تصریح کرد: با ایجاد و گسترش ویروس کرونا، هزینه های متعددی بر دولت آمریکا تحمیل شد و مشاوران بایدن پیشنهاد کردند که هزینه های جاری حمایت از اسرائیل به داخل کشور و گسترش واکسیناسیون اختصاص داده شود. با شروع این روند، کارشناسان و دولتمردان انگل صفت این رژیم شروع به ایجاد بحران های داخلی با هدف تحت فشار قراردادن ایالات متحده آمریکا نمودند، اما هرچه بیشتر در این امر پیش رفتند، میزان فشارهای داخلی و بین المللی به این رژیم نیز بیشتر شد. شاید بتوان گفت، اقدامات پر سر و صدای اخیر این رژیم در ماه های اخیر علیه ایران را نیز در راستای جلب مجدد حمایت بی قید و شرط ایالات متحده از این رژیم ارزیابی نمود.
شیخ مندی با اشاره به شکست مفتضحانه ائتلاف به رهبری عربستان در یمن و توفیقات هر روزه انصارالله علی رغم محاصره چندین ساله نیز گفت؛ در طول تاریخ بارها و بارها ثابت شده که شاید اصلی ترین عامل موفقیت و یا شکست کشورها در جنگ، که در بسیاری از مواقع، بر برتری نظامی یک طرف بر طرف مقابل نیز چیره شده، اعتقاد کامل به هدف و تقدس ایده آل های مد نظرشان بوده است. این موضوع در جنگ ایران و عراق نیز خود را نشان داد و علی رغم حمایت تمامی کشورهای قدرتمند از کشور عراق، در نهایت این کشور ایران بود که توانست مقتدرانه جنگ را ببرد. در زمینه یمن نیز، با چنین مساله ای روبه رو هستیم.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: علی رغم حملات متعدد عربستان به یمن، دو عامل باعث شده که دستاورد چندانی را در این کشور، کسب نکند. اولا، یمن در حال دفاع از کیان و کشور خود است و به همین دلیل، با تمام وجود در مسیر دفاع از اهداف خود است. معدود گروه های داخلی موافق عربستان در یمن نیز، نتوانسته اند میان مردم خود، محبوبیت چندانی کسب کنند. از سوی دیگر، نظامیان رده های میانی و پایینی عربستانی نیز، چندان موافق این چنین جنگ هایی نیستند. علی الخصوص که هم از نظر نژادی و فرهنگی و هم از نظر دینی و دیرینه شناسی، این دو کشور تا حد بسیار زیادی با هم مشابه و هم ریشه هستند. در کنار این عامل فرهنگی، موضوع بعدی، ضعیف بودن افسران عالی رتبه عربستان از بهره گیری از تسلیحات نظامی این کشور است که اکثرشان ساخت ایالات متحده آمریکاست. کشور آمریکا به صورت سنتی بعد از فروش تسلیحات نظامی با عقد قراردادهای نظامی مستشارانی به کشور هدف می فرستد تا روش استفاده از تسلیحات را به نظامیان این کشور آموزش بدهند. اما معمولا این آموزش ها کامل و درست انجام نمی پذیرد و نیاز به حمایت خود آمریکا دارد. هنگام شروع ناامنی و جنگ در هر کشور نیز، نظامیان آمریکایی اولین گروه هایی هستند که این کشورها را ترک می کنند و بعد از خروج این نظامیان، علنا بسیاری از جنگ افزارها غیر قابل استفاده می شود.
وی با متوهمانه خواندن ایده تشکیل ناتوی عربی نیز گفت؛ هنگام تاسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، کشورهای عضو از چند لحاظ آمادگی این رویداد را داشتند. اولاً دشمن مشترکی به نام اتحاد جماهیر شوروی داشتند و روی این مساله، هیچگونه شکاف و تفاوت دیدگاهی بین این کشورها وجود نداشت. در صورتی که کشورهای عربی، تعریف مشترکی از دشمن ندارند. اگر بخواهیم ایران را دشمن محسوب کنیم، عراق، یمن و کویت و سوریه ایران را دشمن محسوب نمی کنند. همچنین امارات و قطر نیز تمایل چندانی برای رویارویی با ایران ندارند.شیخ مندی تصریح کرد: موضوع دوم در بین کشورهای اروپایی این بود که مجموع این کشورها دارای توان ساخت تسلیحات نظامی و امکانات فنی و علمی بالایی بودند و اتحادشان می توانست به عنوان یک قطب جدید نظامی در جهان ظاهر شود. موضوعی که علنا و عملاً اتفاق افتاد و ناتو به یک قدرت فرامنطقه ای و تاثیرگذار تبدیل شد. اما کشورهای عربی، چنین ظرفیتی را ندارند. اولاً مصرف کننده صرف تسلیحات نظامی هستند که حتی یک منبع مشخص ندارد و از کشورهای مختلف از آمریکا و انگلیس گرفته تا چین و روسیه تهیه می شوند و از سوی دیگر، حتی با اتحاد کامل و چند برابر کردن این تسلیحات، قدرت چندانی را کسب نخواهند کرد و هرگز به عنوان قطب نظامی مطرح و تاثیرگذار محسوب نخواهند شد. همچنین قدرت فنی و علمی چندانی برای اداره همین تجهیزات نیز در بین این کشورها وجود ندارد و علنا سازمانی کاملا وابسته به خواست کشورهای اروپایی و آمریکا تاسیس خواهد شد که هرگز در بدنه ی این کشورها و نمایندگان مردم این کشور، پذیرش و مقبولیت مطلوب را کسب نخواهد کرد.
وی افزود: موضوع بعدی هم اینکه، عامل اشتراک عمل کشورهای عربی، توجهات نژادی است و نه اتحاد واقعی و ایجاد سازمان های مشترک، با توجه به اینکه بر اساس منافع واقعگرایانه و علمی بنا نشده و بیشتر احساسی است، تداوم چندانی نخواهد یافت.
شیخ مندی تغییر معادلات در سوریه و ایستادگی علنی روسیه در مقابل رژیم صهیونسیتی بعد از موضعگیری های این رژیم در جریان جنگ اوکراین را نیز به عنوان یکی دیگر از دلایل احتمالی سفر اضطراری بایدن به منطقه مطرح کرد و گفت؛ موضوع دیگری که میتواند دلیل این سفر شتابزده و اضطراری رییس جمهور امریکا به منطقه باشد، تحولات اقتصادی و ابتکارات ایران در بی اثر کردن تحریم ها است.
وی گفت: ایران با فروش نفت به بخش خصوصی، تهاتر و مبادله کالا به کالا (با هندوستان، چین، روسیه)، استفاده از کشتی های نفتکش با پرچم سایر کشورها و همچنین تغییر کشتی های نفتکش در وسط دریا، خاموش کردن سیستم اعلام مکان کشتی ها بر روی اقیانوس جهت جلوگیری از ردیابی و راهزنی آمریکایی ها و همپیمانانش همچنین استفاده از ظرفیت های ترانزیتی دریای خزر و مسیرهای مختلف دیگر از جمله ابتکاراتی بود که جمهوری اسلامی در دوران تحریم برای دور زدن تحریم ها استفاده کرده است. شاید هنوز بسیاری از روش های مورد استفاده شناسایی نشده اند. اما علنا این روش ها باعث شده که دولت در بدترین شرایط تحریمی بتواند از درآمدهای نفتی برای اداره امور جاری استفاده کند و تسلیم ایالات متحده نشود. در حال حاضر نیز می توان گفت، با چشم اندازی که ایجاد شده، دولت های اروپایی و ایالات متحده آمریکا بیشتر از ایران مشتاق برطرف شدن تحریم ها باشند و حضور بایدن در منطقه با فشار شرکای اروپایی اش صورت گرفته است و علی رغم شکست در جبهه های مختلف و خصوصاً بی اثر شدن تحریم ها در سایه ایجاد همپیمانی های مستحکم ضد استکباری در میان کشور های مستقل جهان، آمریکایی چاره جز کوتاه آمدن در برابر ایستادگی ملت های آزاده خصوصاً ملت شریف ایران نداشته باشند.
انتهای پیام /