دوشنبه 3 دی 1403

عاقبت «با دشمنان مدارا»/ یک کنایه تند به شمخانی / نگاه عبدی به ضعف شناختی ایران پیرامون وقایع سوریه

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
عاقبت «با دشمنان مدارا»/ یک کنایه تند به شمخانی / نگاه عبدی به ضعف شناختی ایران پیرامون وقایع سوریه

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند کار دشواری است. بسته خبری تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

ضرورت مدیریت تخاصم با غرب

روزنامه ایران نوشت:

محمدرضا عارف در قامت معاون اول رئیس‌جمهوری با اعلام راهبرد «اقدام در برابر اقدام» از یک سیاست جامع، کدبندی‌شده و هدفمند در بطن یک ابتکار عمل جدید در روند تعامل با جهان سخن گفته، اما ناگفته پیداست برداشتن گام‌های روشن و پایدار در این مسیر جز از طریق آنچه طراحان سیاست خارجی دولت چهاردهم «مدیریت تخاصم با غرب» خوانده‌اند، نمی‌گذرد. چه، تردیدی وجود ندارد که دستمایه اصلی و صحنه‌گردان هرگونه رخداد از جنس مصالحه، تعامل، معامله و مخاصمه در روابط ایران و جهان غرب بی‌اعتمادی است که دیوار آن را انبوهی از رویدادهای چنددهه‌ای بلندتر کرده است. بدون تردید در اطلس سیاست خارجی دولت پزشکیان در نسبت با غرب، ایالات متحده آمریکا اصلی‌ترین بازیگری است که تجربه بدعهدی آن در برجام یکی از دشوارترین گره‌های تاریخی را در رابطه با ایران ایجاد کرد.

تجربه تاریک برجام که ضرورت رسیدن به آن، تابوی گفت‌وگوی مستقیم تهران و واشنگتن را با گفت‌وگوی تلفنی چند دقیقه‌ای باراک اوباما و حسن روحانی، رؤسای‌جمهوری وقت دو کشور شکست و برای اولین‌بار مناسبات مستقیم دو طرف را از زمزمه گفت‌وگوهای پنهانی خارج کرد، ادامه بی‌اعتمادی‌هایی بود که حتی فراز و نشیب‌ها در روابط پرماجرای ایران و آمریکا در پی استقرار دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات در کاخ سفید نتوانسته تغییری در آن ایجاد کند. با این حال پرسش کلیدی این است که چرا به‌رغم آنکه ایران و آمریکا مذاکرات محرمانه عمان در آغاز دولت روحانی را به‌عنوان اقدامی استراتژیک در کاهش تنش رو به تزاید در پرونده هسته‌ای و روابط آسیب‌دیده و بحرانی دو کشور ارزیابی کرده بودند، مولود آن یعنی برجام تنها سه سال بعد از نفس افتاد؟ آیا توافق هسته‌ای یک فرصت برای ترمیم روابط ایران و آمریکا بود؟ یا تنها یک اتفاق برخاسته از نیاز تاکتیکی در بزنگاهی بود که تهران و واشنگتن به آن نیاز داشتند؟ چرا این اتفاق نتوانست از عمق بی‌اعتمادی‌های ریشه‌کرده در روابط دو کشور بکاهد؟

******

فتح یا فاتحه؟

روزنامه وطن امروز نوشت:

طی 2 هفته اخیر در پی پیشروی تروریست‌های تکفیری در مقابل ارتش بی‌عمل سوریه و به دنبال سقوط دومینووار شهرهای سوریه در برابر گروه‌های مسلح متعدد تکفیری و تروریستی، تصاویری از آزادسازی بی‌حساب و کتاب زندانیان از زندان‌ها در شهرهای مختلف سوریه مانند حلب، حماه، حمص و در نهایت دمشق در فضای مجازی منتشر شد. گروه‌های تکفیری و تروریستی و مسلحان سوریه با آزادی بدون حساب و کتاب و گسترده زندانیان از زندان‌های سوریه خطراتی را برای آینده این کشور رقم می‌زنند که با وعده‌های آنها درباره برقراری حکومت، نظم و امنیت در این کشور در تناقض است؛ خطراتی همچون رونق گرفتن گروه‌های تکفیری و ارهابی که تا چند سال پیش سوریه را به بهشت تروریست‌های جهان تبدیل کرده بودند. تنها در یک نمونه سال 2011 و در پی آزادی 3 زندانی به نام‌های زهران علوش، حسان عبود و احمد ابوعیسی از زندان صیدنایای دمشق 3 گروه تروریستی جیش‌الاسلام، احرارالشام و صقورالشام تأسیس شد که ناامنی و تروریسم را در سوریه گسترش دادند.

اقدام به آزادسازی این افراد در آن سال جزو اشتباهات مهلکی نامیده شد که منجر به جنگ داخلی سوریه و گسترش تروریسم و ناامنی در این کشور شد؛ وضعیتی که تنها به سوریه محدود نشد و منجر به گسترش ترور و ناامنی به سایر کشورهای منطقه همچون عراق، اردن، لبنان و حتی ترکیه شد. ظهور داعش در ترکیه نیز در بستر همین اتفاقات رقم خورد و خاورمیانه را وارد دوران تاریکی از تروریسم و خشونت کرد. در ابتدای حضور و فعالیت گروه‌هایی همچون داعش، برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه نیز برای پیشبرد اهداف خود در خاک سوریه و علیه سایر گروه‌ها همچون کردهای سوریه، از داعش و سایر گروه‌های تکفیری و تروریستی استفاده ابزاری کردند اما این اقدام تبعاتی را برای آنها به همراه داشت و ناامنی داعش به خاک ترکیه نیز کشیده شد.

******

نقد آری، شماتت خیر

روزنامه کیهان نوشت:

عملکرد یکایک دستگاه‌های خودمان در بحران اخیر سوریه را می‌توان (و باید از موضع کارشناسی) نقد و بررسی کرد. اما زبان طعنه و تمسخر با زبان نقد دوتاست. ناراحتی از اتفاق مهم پیش‌آمده، سزاوار هر ایرانی مسلمان است که به امنیت منطقه و کشور خود می‌اندیشد اما زبان طعنه و تمسخر، قطعاً خیرخواهانه نیست و اگر با توجه باشد، قطعاً همان زبان شماتت منافقانه در پس هر ناکامی جبهه خودی است.

طبعاً باید عملکرد دولت، دستگاه‌های اطلاعاتی، وزارت امور خارجه، نیروهای نظامی مسئول به ویژه سپاه پاسداران و وزارتخانه‌های اقتصادی را در وقت دیگری بررسی کرد. در عین حال باید توجه داشت، اگر ما حداکثر 10 تا 20 درصد امکان اثرگذاری بر تحولات سوریه را داشتیم و با این توانایی، حماسه بزرگ شکست آمریکا و اسرائیل را در جنگ نیابتی داعش رقم زدیم، 80 تا 90 درصد دیگر تاثیرگذاری به نقش «دولت، ارتش و مردم سوریه، دولت روسیه، و دولت‌های معارض (از آمریکا و اسرائیل و غرب تا ترکیه و ارتجاع عرب)» برمی‌گردد.

این نکته هم گفتنی است متأسفانه ارتش سوریه به اعتبار آموزه‌های سکولار حزب بعث، غالباً فاقد انگیزه‌های دینی یا ملی قوی برای جنگیدن بوده و این در حالی است که هم برخی سران ارتش و هم برخی مقامات دولتی، از طریق کارهای اطلاعاتی طولانی‌مدت، خلع روحیه شده یا با دشمن بسته بودند. در چنین شرایطی فارغ از شدت و ضعف عملکرد دستگاه‌های مسئول ما، دولت میزبان مقاومت، آمادگی روحی تداوم مسیر را نداشت و بنابراین ایران هم نمی‌توانست جای میزبان هزینه بدهد. هرچند که به احتمال قریب به یقین، مردم سوریه، هزینه‌های تلخ‌تر و بزرگ‌تری خواهند پرداخت.

******

چرا سقوط اسد، شکست ایران نیست؟

روزنامه صبح‌نو نوشت:

با سقوط دولت بشار اسد، اپوزیسیون خارج‌نشین و رسانه‌های معاند به دنبال آن هستند که تحولات رخ داده در سوریه را به ایران پیوند بزنند، سقوط اسد را شکست ایرانی تلقی کنند و دستاوردهای حضور ایران در سوریه را زیر سوال ببرند؛ اما چرا سقوط اسد، شکست ایران نیست؟ در دهه 90 داعش با ادعای خلافت اسلامی ظهور کرد و حتی نیمی از عراق را هم تحت سیطره خود گرفت. این گروه تروریستی ایدئولوژیک، شیعیان را رافضی و مرتد می‌دانست و ایران را به عنوان یک قدرت شیعه تهدیدی برای جامعه اسلامی می‌دانست.

ازاین‌رو ایران هم به درخواست دولت سوریه و هم عراق با هدف مقابله با داعش و تضعیف رشد ایدئولوژی این گروه در منطقه و همچنین جلوگیری از ورود این گروه تروریستی به خاک ایران و اقدام آنها علیه شهروندان ایرانی وارد خاک میدان نبرد با داعش شد. آن زمان برنامه و راهبرد ایران برای مبارزه با تروریسم در جلوگیری از ورود تهدیدات به داخل مرزهای ایران موفق بود و ورود ایران به سوریه و عراق موجب تضعیف داعش شد.

اتفاقی که دستاوردهای زیادی برای ایران داشت و علاوه بر جلوگیری از گسترش تفکر خطرناک داعش در منطقه، ایران توانست از موقعیت جدید ایجاد شده در راستای گسترش عمق استراتژیک خود تا مدیترانه استفاده کند و نفوذ منطقه‌ای خود را افزایش دهد. بنابراین آنچه امروز در سوریه رخ داده است نباید موجب زیر سوال بردن حضور ایران در سوریه شود و دستاوردهای آن حضور نادیده گرفته شود. همچنانکه در سال 2001 در پی رخداد 11 سپتامبر آمریکا به افغانستان حمله کرد؛ اما بعد از سال‌ها هزینه بدون دستاورد مجبور به واگذاری قدرت به طالبان و ترک خاک افغانستان شد.

در تحولات اخیر سوریه نیز ایران خطر را از مدت‌ها پیش دریافته بود، ازاین‌رو رفت و آمدهای دیپلماتیک به دمشق با هدف انتقال هشدار به اسد افزایش یافت؛ اما این‌بار بشار اسد تمایل به ورود ایران نداشت و بر این تصور بود که می‌تواند با تکیه بر مسکو و یا نزدیکی با غرب و دوری از تهران بر مشکلات امنیتی خود فائق آید.

******

یک کنایه تند به شمخانی

محمد مهاجری فعال رسانه‌ای اعتدال‌گرا به صحبت های اخیر علی شمخانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی واکنش نشان داد.

او در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) نوشت: «مدتهاست به این می‌اندیشم که چرا در سه‌سال اخیر پرونده هسته‌ای به هیچ نتیجه‌ای نرسیده. امروز آقای علی شمخانی با بیان یک جمله از آن رمزگشایی کرد و گفت: هنوز هم من مسئول پرونده هسته ای هستم!»

گفتنی است این صحبت مهاجری در واکنش به اظهارات علی شمخانی در گفت‌وگوی اخیر خود مطرح شده و نشان از اختلافاتی دارد که برخی از تحلیلگران در سال‌های گذشته مطرح می‌کردند. کارشناسان معتقد بودند که رویه طی‌شده در برجام و دولت روحانی مطابق میل دبیر شورای‌عالی امنیت‌ملی وقت نبوده و واکنش‌های انتقادی متعدد به سخنان علی شمخانی در روزهای اخیر و فرصت ایجاد‌شده برای تسویه‌حساب مدافعین برجام با وی، مؤید آن تعابیر گذشته است. 

******

نگاه عبدی به ضعف شناختی در وقایع سوریه

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «شکست شناختی» در روزنامه اعتماد نوشت:

وضعیت ایران در سوریه به دلیل کدام ضعف ایران رخ داده است؟ به نظر من مشکل در ضعف مفرط شناختی - اطلاعاتی است به نحوی که واقعیت را یا ندیدیم یا وارونه دیدیم. در ماجرای سوریه سیاستگذاران پیش از اینکه به لحاظ مادی و نظامی شکست بخورند از زاویه شناختی و اطلاعاتی ضربه خورده‌اند. این شکست راهبردی‌تر است. در حقیقت می‌توان گفت که با چشمان بسته و قدرت ضعیف تحلیلی که سوگیری هم دارد و با پیش‌فرض‌های نادرست به واقعیت بیرون از خودمان نگاه کرده‌ایم. اهمیت این مساله در این است که چنین خطای نگرشی و تحلیلی فقط به مورد خاص سوریه منحصر نیست بلکه دیگر ابعاد تحلیلی حکومت را نیز در برگرفته است و حتی می‌توان گفت که به نوعی در بخشی از سیاستگذاران به صورت اپیدمی درآمده است. پس از شکست اسد در عرض چند دقیقه دستگاه مهم توجیه‌گری راه افتاده است عین گربه مشهور به گربه مرتضی علی هستند. آنها را هر جور بیندازید بالا چهار دست و پا می‌آیند پایین. اگر پیروز شوند می‌گویند نصرت الهی و دست غیب بود و این از نشانه‌های ظهور است که در احادیث آمده. اگر شکست بخورند می‌گویند این جنگ اُحُد بود و وعده فتح مکه را می‌دهند. یک لحظه هم فکر نمی‌کنند اگر نتوانستند این شکست فاحش را پیش‌بینی کنند چگونه می‌توانند اصولا تحلیل نمایند؟ چرا دیگران باید تحلیل‌های غیرعقلانی و وعده‌های توخالی آنان را بپذیرند؟

در اینجا موضوع به کلی متفاوت طرح می‌شود. خیلی حیثیتی و ایدئولوژیک و صفر و یکی طرح می‌شود و راه را برای تغییر و اصلاح سیاست می‌بندد نه فقط در میان طرفداران حکومت بلکه در میان منتقدین هم همین مساله است. اگر به یاد داشته باشید در ابتدای حضور ایران در سوریه افرادی که شهید می‌شدند به نسبت بی‌سر و صدا رفتار می‌شد. از همان ابتدا هم نامش را گذاشتند شهدای حرم. ولی منطق حضور ایران در آنجا چیز دیگری بود که باید به همان اشاره می‌شد. واقعیت این حضور ملهم از اصول سیاست خارجی بود که نباید اجازه داده می‌شد تندروهای سلفی بر سوریه حاکم شوند ولی این امر مستلزم تداوم حمایت بی‌چون و چرا از اسد نبود. بنابر این اشکال کار از اینجا آغاز شد و سیاست تبلیغاتی و راهبردی ایران را دچار اختلال کرد. زیرا در میانه راه، این حضور تغییر مسیر داد و وارد چالش‌های منطقه‌ای شد. اکنون مسئله اسد تمام شده هر چند بحران سوریه شاهد آغازی دوباره! است و مشکلات جدیدی بر سر این ملت آوار خواهد شد. ولی مساله کنونی ما این ضعف مفرط شناختی - اطلاعاتی است که در نگاه رسمی نسبت به واقعیت وجود دارد. خطر این ضعف از ناتوانی اقتصادی و نظامی و سیاسی بیشتر است در واقع ریشه آن ناتوانی‌ها است.

******

عاقبت «با دشمنان مدارا»

روزنامه کیهان نوشت:

«با دشمنان مدارا» عنوان اصلی روزنامه سازندگی در چهارشنبه 23 آبان 1403 بود که با حروفی درشت در بالای صفحه اول این رسانه وابسته به حزب غربگرای کارگزاران سازندگی نقش بسته بود. «شعرگویی» به‌جای «واقع‌بینی» در تحلیل روابط خارجی، روال مرسوم جریان‌های غرب‌گرا در ایران بوده است که البته نمی‌شود همیشه آن را به حساب «ساده‌لوحی» گذاشت. «ابراهیم یزدی» به عنوان وزیر خارجه ایران در بهار 1358 نیز احتمالا همین «شعر» را در دستور کار خود قرار داده بود. او سپتامبر1979(تابستان 1358) در حاشیه اجلاس ششم جنبش عدم‌تعهدها در هاوانا با رویکرد «مداراگونه» درخواست ملاقات با «صدام حسین» را داد تا راه‌حلی برای پایان مناقشات مرزی دو کشور پیدا کند. آقای یزدی پیشنهادهایی سخاوتمندانه و فراتر از تصورات مقامات عراقی به آنها داد تا جایی که این امتیازها حتی برای‌شان غیرمنتظره و ناباورانه بود که صدام پیشنهادهای دست‌ودل‌بازانه وزیر خارجه وقت ایران را به‌حساب ضعف و ناتوانی ایران گذاشت و حمله کرد.

«محمد خاتمی» هم همین «شعر» را سرلوحه کارش قرار داده بود و وقتی روی کار آمد از «گفت‌وگوی تمدن‌ها» حرف می‌زد. همان زمان بود که با شروع پرونده هسته‌ای ایران دولت غربگرای اصلاحات یک بار دیگر سیاست خارجی‌اش را براساس شعر «با دشمنان مدارا» تنظیم و هدف از آغاز مذاکرات هسته‌ای را «تعامل با جهان با درایت و حوصله و با اولویت رفع اتهامات و دفع خطر» عنوان کرد. اما پس از دو سال مدارا و تعلیق داوطلبانه کلیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران از 1382 تا 1384، محمد خاتمی و حسن روحانی در حالی پرونده هسته‌ای ایران را به دولت بعد تحویل دادند که شورای حکامِ آژانس 6 قطعنامه علیه ایران صادر کرده و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده بود تا زمینه تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران فراهم شود.

کمتر از 10 سال بعد وقتی حسن روحانی در انتخابات 1392 به پیروزی رسید دوباره سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران را بر اساس شعر «با دشمنان مدارا» پایه‌ریزی کرد. دو سال مذاکره برای حصول توافق، سپس سه سال مذاکره برای اجرای توافق و سه سال پایانی نیز صرف مذاکره برای احیای توافق شد. در همان 8 سال مذاکره، شهید سلیمانی فرمانده اسطوره‌ای سپاه قدس توسط آمریکا ترور شد، شهید فخری‌زاده دانشمند برجسته علوم دفاعی و هسته‌ای توسط اسرائیل به شهادت رسید و تاسیسات هسته‌ای ایران بارها هدف خرابکاری قرار گرفت. 8 سال مدارا و مذاکره با دشمن نتوانست عملا هیچ تحریمی را لغو کند آن هم در حالی که ایران بخش قابل توجهی از صنعت هسته‌ای خود را متوقف و حتی قسمتی از آن را تخریب کرده بود.

مدارا با دشمن در همین چند ماه ابتدای دولت چهاردهم نتایج عبرت‌آموزی داشته است. پس از ترور شهید «اسماعیل هنیه» که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور ایران به تهران آمده بود؛ دولت دلخوش به وعده اروپا و آمریکا، با دشمن مدارا کرد و پاسخ به این جنایت را به تعویق انداخت اما نتیجه چیزی جز ترور دبیرکل حزب‌الله لبنان شهید «سید حسن نصرالله» نبود. دولت خُلف وعده اروپا و آمریکا را دید اما باز هم به دنبال وعده آنها و مذاکره با آنها دوید. این بار نتیجه اعمال تحریم‌های جدید از جمله تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی و هواپیمایی ایران‌ایر از سوی اروپا و قطعنامه ضدایرانی آژانس به پیشنهاد سه کشور اروپایی بود. مدتی بعد معاون راهبردی رئیس‌جمهور طی یادداشتی برای نشریه آمریکایی فارن‌افرز به دولت آمریکا پیشنهاد مذاکرات هسته‌ای و فراهسته‌ای داد اما کمتر از 24 ساعت بعد وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد.

مدارا با دشمن این بار هم مثل تجربیات تاریخی دهه‌های گذشته چیزی جز خسارات برای ایران به ارمغان نخواهد آورد. جریان غرب‌گرا در پس این شعر و شعارها، مؤلفه‌های داخلی قدرت را تضعیف می‌کند و گام به گام مسیر پیشروی دشمن را هموار می‌سازد. این روزها اخبار سوریه در صدر اخبار منطقه و حتی جهان قرار دارد؛ چه‌بسا آنجا نیز طی ماه‌های گذشته کسانی نسخه غربگرایان را تجویز کرده باشند؛ «با دشمنان مدارا» در سوریه تا مرحله آخر اجرا شد و به سقوط 11 روزه دمشق رسید.

******

وفاق یعنی قانون / اژه‌ای تکلیف را روشن کرد

سایت مشرق‌نیوز نوشت:

حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای، رئیس دستگاه قضایی، روز گذشته طی سخنانی در نشست شورای عالی قوه قضائیه گفت: «وفاق مقوله‌ای است که همگان کلیت آن را قبول داریم و از آن دَم می‌زنیم. اما نیاز به پرداختنِ بیش از پیش به ابعاد و جهات گوناگون و الزامات مقوله‌ی وفاق است. روز دانشجو که در جمع دانشجویان حاضر شده بودم یکی از سوالات آنها این بود که تفسیر من از وفاق چیست؟ من در آنجا اشاره داشتم و بار دیگر تاکید می‌کنم که محور وفاق، حَبلُ اللهِ المَتین و ولایت است. اطاعت از ولی‌فقیه، عاملِ وفاق است. از دیگر الزامات وفاق، التزام و احترام به قانون است؛ ملاک و معیار را باید قانون قرار دهیم و اطمینان داشته باشیم که با التزام و احترام به قانون از بسیاری از نارسایی‌ها و مشکلات و اختلافات و دوقطبی‌ها کاسته می‌شود؛ البته باز هم تاکید می‌کنم که چنانچه قانونی خلأ یا نقصی دارد باید از مجراهای معین نسبت به رفع آن نواقص یا خلاء‌ها مبادرت ورزیم.»

* تأکید قاضی‌القضات بر لزوم رعایت قانون و وتشریح ساز و کار انتقاد به قانون باید مد نظر همه مدعیان اصلاح‌طلب حمایت از دولت باشد و بدانند که نباید در مقابل قانون شلتاق کنند. راه انتقاد به قانون نیز همانطور که حجت‌الاسلام اژه‌ای گفته؛ مشخص است و مسئول یا آن رجل سیاسی که نقدی به قانون دارند نباید تیشه به ریشه اصل قانون بزنند یا به وظایف قانونی سایر قوا و نهادها حمله کنند. بلکه می‌توانند نقد خود را از مجاری مشخص پی بگیرند. مواضع اژه‌ای در شرایطی که قالیباف مورد حملات تخریبی قرار گرفته؛ واجد اهمیت سیاسی ویژه‌ای است. پیش از این قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز تأکید کرده بود که دفاع از قانون، وظیفه قانونی و شرعی اوست و اگر قانون نقص و ابهامی دارد در چارچوب‌های قانونی دنبال شود.

******

تماشاگر وقایع منطقه نباشیم

روزنامه جمهوری‌اسلامی نوشت:

مسئولان ایرانی باید به این نکته بسیار حیاتی توجه کنند که شرایط جدید سوریه، رژیم صهیونیستی را برای شرارت‌هایش علیه ایران تقویت می‌کند و آنها در عمل، گام دوم تحقق شعار «از فرات تا نیل» را برخواهند داشت و همسایه ایران خواهد شد. مهم‌ترین نکته درباره وقایع اخیر سوریه را باید در عملی شدن توطئه زنجیره‌ای آمریکا و اسرائیل برای وارد کردن ضربه‌های کاری به اندام‌های جبهه مقاومت جستجو کرد. تمام اقدامات یکسال و دو ماه اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی در غزه، لبنان، سوریه، عراق و یمن با هدف از کار انداختن جبهه مقاومت صورت گرفته‌اند.

آنها قطعاً برای عراق و یمن نیز نقشه‌های آماده‌ای دارند کمااینکه آمریکا برای مستقر کردن نیروی زمینی ارتش خود در مرز عربستان با یمن از ریاض موافقت گرفته است. این توافق به معنای فراهم ساختن زمینه‌های حضور زمینی و هوایی ارتش‌های آمریکا و اسرائیل در مرز یمن برای وارد کردن ضربه‌های جدید به یکی دیگر از پایه‌های جبهه مقاومت است. تردیدی نیست که ما نباید تماشاگر وقایعی باشیم که در حال اتفاق افتادن در منطقه هستند. در عین حال، تجربیات گذشته باید به ما بیاموزند که لازم است از شعار فاصله بگیریم و به راهی برویم که موفقیت آن قطعی باشد. به روسیه اعتماد نکنیم، رسانه‌های دولتی ما به ویژه رسانه ملی از تبلیغات بی‌اساس خودداری کنند و از کارشناسان واقعی برای تحلیل مسائل استفاده کنند، مسئولان نظام واقعیت‌ها را نادیده نگیرند و به جای عناصر متوهم، از صاحبنظران آشنا با تحولات منطقه و جهان و دلسوز برای کشور استفاده کنند.

عاقبت «با دشمنان مدارا»/ یک کنایه تند به شمخانی / نگاه عبدی به ضعف شناختی ایران پیرامون وقایع سوریه 2