یک‌شنبه 4 آذر 1403

آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری

سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی سپاه پاسداران در جنگ ضمن بیان دلایل سقوط فاو در29 فروردین 67 به این سؤال پاسخ داده است؛ آیا فرماندهان غافلگیر شدند یا خیر؟

- اخبار سیاسی -

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم محمدحسن جعفری: 29 فروردین سال 67 و در اولین روز ماه رمضان، یک اتفاق مهم در جبهه‌های جنوبی جنگ همه را مبهوت و حیرت‌زده کرد و موجب پدید آمدن حرف و حدیث‌هایی درباره فرماندهی جنگ شد، منطقه مثلثی «فاو» که از عملیات والفجر8 به تصرف رزمندگان ایرانی درآمد و بیش از دو سال تحت تسلط ایران بود، در آن روز در حالی که بیشتر فرماندهان و رزمندگان در جبهه‌های شمال‌غرب و در منطقه عملیاتی والفجر10 بودند و یا برای شرکت در سمینار فرماندهان در باختران آماده می‌شدند، با یورش یکباره و سنگین ارتش عراق سقوط کرد و مدافعان مجبور به عقب‌نشینی و تعداد بسیاری نیز اسیر و شهید شدند.

در این رابطه به گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی که با سقوط فاو خود را به جنوب رساند و کنار سردار رحیم صفوی قرار گرفت، پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: بعد از اجرای عملیات‌های کربلای5 و کربلای8، جبهه جنوب به بن‌بست رسید و ایران تصمیم به تغییر راهبرد یا تغییر فضای عملیاتی گرفت و از جبهه‌های جنوب به جبهه‌های شمال‌غرب رفت. برای تغییر راهبرد اهداف مهمی در استان‌های شمالی عراق در نظر گرفته شده بود، اما هدف اصلی این بود تا به صورت موقت دشمن را در جبهه شمال‌غرب درگیر نگه داریم و سپس با حضور نیروهای مردمی در جبهه‌های جنگ و افزایش تعداد گردان‌های سپاه عملیات بزرگی در جبهه جنوب توسط ایران انجام شود.

چه چیزی موجب شد تا ما در جبهه شمال‌غرب به هدف اصلی‌مان نرسیم؛ یعنی ارتش بعث عراق به شمال نیامد، در جنوب ماند و در نتیجه شبه جزیره فاو در روز 29 فروردین 67 سقوط کرد؟

جعفری: پس از اجرای عملیات کربلای پنج و تثبیت خطوط در شلمچه، ایران مجبور شد تعدادی از نیروهای تهاجمی‌اش را در خطوط پدافندی شلمچه نگه دارد. ضمن اینکه بخشی از نیروهای سپاه نیز در خطوط پدافندی فاو و جزایر مجنون حضور داشتند.

تسنیم: در مجموع چند گردان از سپاه در خطوط پدافندی حضور داشتند؟

جعفری: حدود هفتاد - هشتاد گردان که تقریباً از تمامی لشکرها و یگان‌ها بودند، در این خطوط پدافندی زمین‌گیر شدند. در حالی که بسیجی‌ها اهل ایستادن در خط دفاعی نبودند. آن‌ها نیروی هجومی بودند و باید با ترفندهای مختلف در خطوط پدافندی شلمچه، فاو و جزایر نگه داشته می‌شدند.

تغییر از جنوب به شمال‌غرب، تغییر راهبرد نبود. تقریباً هیچ راهکاری در جبهه جنوب باقی نمانده بود. شکست شلمچه که یک کیلومتر و نیم استحکامات داشت، هنر بزرگ رزمندگان اسلام بود. رزمندگان در آن منطقه قدم به قدم جنگیدند. در جلساتی که با آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) داشتیم، ایشان گفتند که یک متر پیشروی در شلمچه با ده متر پیشروی در هر زمین دیگری برابر است.

بنابراین قرار شد در جبهه شمال‌غرب، قرارگاه‌های نجف و رمضان سپاه فعال شوند و عملیات‌هایی انجام دهند تا راهکاری به وجود بیاید.

محسن رضایی پس از عملیات کربلای5 گفت: «ما در جنوب فاقد ابتکار عمل هستیم.» و در جلسه‌ای در خصوص اهمیت جبهه شمال‌غرب و مقایسه آن با جبهه جنوب بیان داشت: «در کرکوک و در بصره اقتصاد عراق است. در ادامه نبرد، ما هرچه به این دو هدف اصلی که اقتصاد عراق است نزدیک بشویم، امید حامیان صدام کم‌تر می‌شود، هرچه آن‌ها تهدید به این دو مرکز را بیش‌تر ببینند، ناامید می‌شوند.»

** بهترین نیروها و بیشترین تجهیزات به جبهه شمال‌غرب رفتند

تسنیم: آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه اهدافی را در شمال‌غرب در نظر داشتند و حتی می‌گفتند که شهر «کرکوک» ارزشش از شهر «بصره» کمتر نیست.

جعفری: کرکوک مهم بود و قرارگاه رمضان در آن منطقه عملیات‌های خوبی از سلسله عملیات‌های فتح و ظفر انجام داد.

برای انتقال به جبهه شمال‌غرب ما به سپاه بانه رفتیم. آقای رضایی ما را توجیه کرد که می‌خواهیم در این منطقه عملیات‌هایی انجام بدهیم. از ما هم خواست تا بررسی کنیم که چه تجهیزاتی را می‌توانیم به آن منطقه منتقل کنیم.

این در شرایطی بود که ذهن‌مان مشغول دفاع از فاو، جزایر و شلمچه بود. ما در آن مناطق جنگیده بودیم و آقامحسن از ما می‌خواست تجهیزات زرهی را به بالا (شمال‌غرب) ببریم. این کار بسیار سخت بود. بالاخره در جلسه‌ای که در سپاه پاوه برگزار شد، تصمیم به انتقال بخش زیادی از تجهیزات سپاه به جبهه شمال‌غرب گرفته شد.

عملیات‌های سپاه در جبهه شمال‌غرب از بهار سال 66 آغاز و تا زمستان همان سال کشیده شد. یک یگان تعدادی از نیروهایش در جبهه جنوب بودند و در یک هوای معمولی به دفاع از مناطق تصرف شده می‌پرداختند و عده‌ای دیگر در جبهه شمال‌غرب و در سرمای وحشتناک آن منطقه مشغول اجرای عملیات بودند. نیروهای ما وقتی به یکی از ارتفاعات رسیدند، عراقی‌ها از سرما یخ زده بودند و جسدهای یخ‌زده آن‌ها را پایین آوردند. منطقه‌ای که برای عملیات‌ها انتخاب شد، منطقه سختی بود.

اما در نهایت هدف‌ها آنچنان تامین نشد و ماجرای بمباران شیمیایی حلبچه توسط صدام پیش آمد. برای اجرای والفجر 10 در منطقه حلبچه، جلسه‌ای با حضور آقای هاشمی در قرارگاه شهید مطهری برگزار شد. آن عملیات در روزهای پایانی سال 66 اجرا شد.

در همان روزهایی که عملیات والفجر 10 در حال اجرا بود، من در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بودم که آقامحسن به من گفت: در فاو چه داری؟ گفتم: چیز خاصی ندارم. گفت: به آنجا برو، وضعیت را بررسی کن و بیا.

تسنیم: یعنی از آن زمان خبرهایی مبنی بر آمادگی ارتش عراق برای حمله به فاو به آقامحسن می‌رسید؟

جعفری: نگرانی‌هایی داشت. صدام از همان روزی که فاو در عملیات والفجر هشت تصرف شد، به دنبال این بود تا این منطقه را پس بگیرد و عراق را مجدد به خلیج فارس وصل کند.

گزارش تاریخ | آیا فاو به دلیل انتقال نیروها به شمال‌غرب از دست رفت؟ گزارش تاریخ | 2 ناکامی بزرگ صدام و منافقین در "مهران"؛ چگونه شعارهای "مهران به‌جای فاو" و "امروز مهران، فردا تهران" شکست خورد؟

** باور نمی‌کردیم که عراق بتواند حمله کند

تسنیم: فاو برای صدام از شلمچه و جزایر مهمتر بود؟

جعفری: بله. پس از شکست عراق در مهران (عملیات کربلای یک)، فرماندهان اینگونه تصور می‌کردند که صدام دیگر نمی‌تواند به جایی حمله کند. حداقل در ذهن خود من این بود که عراقی‌ها دیگر جرات نمی‌کنند به ما حمله کنند.

در عین حال این نیز در ذهن ما بود که اگر عراق یکی از آن ضدحمله‌هایی را که در کربلای پنج، خیبر، بدر و جاده البحار انجام داد، تکرار کند، می‌تواند فاو را پس بگیرد.

این در حالی بود که تجهیزات‌مان را به غرب منتقل کرده بودیم. تیپ‌های ذوالفقار و رمضان که بهترین تیپ‌های زرهی سپاه بودند در جبهه شمال‌غرب حضور داشتند.

تسنیم: پس بهترین‌ها را به جبهه شمال‌غرب منتقل کردید، اما همچنان نیروهایی در جبهه جنوب بودند.

جعفری: امکاناتی که در جبهه جنوب داشتیم، محدود بود و کارآمد نبود. فرماندهانی هم که به جبهه شمال‌غرب رفتند، بهترین نیروها و کادر اصلی و فرماندهی یگان را به آن منطقه برده بودند. تنها بخشی از فرماندهان یک یگان و مسئولان محور در منطقه باقی مانده بودند.

تسنیم: حتی آقای غلامپور که فرمانده قرارگاه کربلا (جنوب) بود نیز به شمال‌غرب رفته بود.

جعفری: بله او هم به شمال آمده بود تا عملیات انجام دهد.

من بعد از عملیات والفجر 10 و در روزهای هفتم و هشتم فروردین 67 مطابق با نظر و خواست آقامحسن به جبهه جنوب رفتم. همراه با آقایان رسول یاحی جانشین عملیات سپاه و حاجی باقری مسئول تخریب لشکر ثارالله به منطقه فاو رفتیم و از جاده البحار تا ام‌القصر بازدید کردیم. دیدیم این خطی که لحظه‌ای آتش روی آن کم نمی‌شد، اکنون یک خط پاسگاهی است؛ یعنی خط دفاعی منظم نیست. چند سنگر با فاصله بسیار وجود دارد که در هر کدام از آن‌ها، تعدادی نیرو حضور دارند. 10 دستگاه تانک هم در خط لشکر 25 کربلا و 10 دستگاه تانک در خط لشکر نجف بود که گفته می‌شد برخی از آن‌ها خراب است. در مجموع بیشتر از 20 دستگاه تانک در خط نداشتیم. در جاده ام‌القصر هم که لشکر امام حسین (ع) حضور داشت، به خاطر ندارم تانکی بوده باشد.

تسنیم: یعنی در مجموع چند لشکر در منطقه فاو خط پدافندی داشتند که از هر لشکر یکی دو گردان بود.

جعفری: لشکر 41 ثارالله یک گردان سرباز و یک گردان نیروی بسیجی در فاو داشت. لشکرهای کربلا، امام حسین، نجف، علی بن ابی‌طالب و قمر بنی هاشم نیز چنین وضعیتی داشتند.

تسنیم: مسئولیت حفاظت از فاو برعهده کدام قرارگاه بود؟

جعفری: مسئولیت حفاظت از فاو برعهده سپاه دوم سیدالشهدا به فرماندهی آقای رضا سیف‌اللهی بود. ایشان زیرنظر قرارگاه کربلا قرار داشت.

ما خط را بازدید کردیم، اما تنم لرزید. یک روز این خط شلوغ و شاهد بمباران، حمله شیمیایی، حضور تانک‌های تی 72 عراق و... بود، اما اکنون خلوت بود. من به آقای یاحی گفتم شما گزارشی از وضعیت این خط به فرماندهی نمی‌دهید؟ گفت: نیرویی وجود ندارد که گزارش بدهم.

تسنیم: بنابراین نگرانی‌هایی از قبل وجود داشت و در فروردین ماه تشدید شد. اما چه اقداماتی برای دفاع از فاو صورت گرفت؟

جعفری: من تنها کاری که توانستم انجام بدهم، این بود که به نیروهای زرهی گفتم تانک‌ها را روی سکوها قرار دهید که اگر عراقی‌ها حمله کردند، آماده باشید.

تسنیم: تقویت نیرو انجام نشد؟

جعفری: آن موضوع با من نبود.

رضا سیف‌اللهی از دانشجویان پیرو خط امام و از افراد اصلی در اشغال سفارت آمریکا در ایران بود و پس از آن مدتی رئیس سازمان اطلاعات سپاه شد و در سال پایانی جنگ فرماندهی قرارگاه سیدالشهدا (ع) و مسئولیت حفاظت از فاو را به‌عهده داشت.

تسخیر لانه جاسوسی در گفتگو با رضا سیف‌اللهی | سفارت را نمی‌گرفتیم، کودتا می‌شد

** عراق در پایان جنگ 23 هزار اسیر از ارتش گرفت

بنابراین من وضعیت فاو را دیدم و به صورت شفاهی به فرماندهی منتقل کردم. پس از آن هم به حلبچه رفتم و در جلسات فرماندهان در خصوص ادامه عملیات‌ها صحبت کردیم که در آن جلسات موضوع برگزاری سمینار سالیانه سپاه در کرمانشاه (باختران) نیز مطرح شد.

من پیش از برگزاری سمینار برای پیگیری بازسازی چند نفربر و ساخت نفربر پشتیبانی رزمی «بُراق» به تهران رفتم و در این رابطه و همزمان با اینکه سمینار فرماندهان در کرمانشاه آغاز شده بود، جلساتی با آقای رفیق‌دوست و معاونت آماد و پشتیبانی سپاه برگزار کردم.

صبح روز 28 فروردین 67 در دفترم آماده رفتن به کرمانشاه بودم که یکی از بچه‌های عملیات تماس گرفت و گفت به کرمانشاه نروید.

تسنیم: پیش از آنکه وارد اتفاقات روز 28 فروردین بشویم، من سوالی از خدمت شما بپرسم. عراق نیروهایش را به جبهه شمالغرب نفرستاد و در جنوب نگه داشت. همزمان دانشگاه‌ها، مدارس و... را هم تعطیل و همه را عازم جبهه‌های جنگ کرد. خریدهای تسلیحاتی هنگفتی نیز انجام داد. آیا ما از این تغییر و تحولات ارتش عراق اطلاع داشتیم؟ آیا فهمیدیم که ارتش عراق در تلاش برای خروج از پدافند و ورود به فاز تهاجم است؟

جعفری: خرید تسلیحات توسط عراق چیز جدیدی نبود. ما در عملیات فتح المبین 450 دستگاه تانک و نفربر از عراق غنیمت گرفتیم. تیپ 42 زرهی و تیپ 27 مکانیزه ارتش عراق همراه با فرماندهانشان در آن عملیات به غنیمت و اسارت گرفته شدند. اما عراقی‌ها در ادامه با انعقاد قراردادی، 2 هزار و 500 دستگاه تانک‌های تی 69 و تی 59 که مجهز به لیزر بود از کشور چین خریدند. هواپیمای میراژ و میگ 29 نیز خریدند. عراق در جنگ 21 و نیم میلیارد دلار از فرانسه خرید نظامی کرد. تجهیزات الکترونیکی آورد و شبکه ارتباطی ارتش عراق تغییر یافت.

تسنیم: اما میزان خریدهای نظامی عراق در سال آخر جنگ، بیشتر شد.

جعفری: بله. عراقی‌ها خرید تسلیحاتی انجام می‌دادند، اما ما چیزی دستمان نبود. برخی از آن چیزهایی هم که داشتیم عمدتاً غنیمتی بود. زرهی سپاه تقریباً غنیمتی بود. ضمن اینکه نیروی ما مردمی بود و چیزی به آن اضافه نشده بود. سازمان رزم ارتش گسترش پیدا نکرد و در حد همان هفتاد - هشتاد گردان باقی ماند.

همچنین ارتش عراق در حملاتی که در ماه پایانی جنگ انجام داد، حدود 23 هزار نفر از ارتش اسیر گرفت. صدام به شدت تقویت می‌شد و ما علاوه بر اینکه چیزی نداشتیم، در پنج منطقه (شلمچه، فاو، جزایر مجنون، حلبچه و ماووت) برای خودمان خط دفاعی درست کرده بودیم. مگر ما چقدر نیرو داشتیم که در پنج منطقه خط پدافندی داشته باشیم. در ماه‌های پایانی جنگ اعزام‌ها کاهش پیدا کرد.

تسنیم: علی‌رغم اینکه تبلیغات گسترده‌ای برای حضور نیروهای مردمی صورت می‌گرفت.

جعفری: بله. اعزام‌ها کم بود. یکی از دلایل اصلی سقوط فاو، کمبود نیرو بود. اگر ما نیرو داشتیم، فاو حفظ می‌شد.

** عملیات کربلای5 سقوط فاو را به تأخیر انداخت

تسنیم: من جواب سوالم را نگرفتم. آیا ایران از رشد فزاینده ارتش عراق اطلاع داشت؟

جعفری: پس از اینکه در عملیات کربلای 4 به موفقیت نرسیدیم و عراق ما را در منطقه ام‌الرصاص عقب زد، توپخانه و نیروهایش را به سمت منطقه فاو برد تا آنجا را پس بگیرد. اما با اجرای عملیات کربلای 5 توسط رزمندگان ایرانی در منطقه شلمچه، عراق مجبور شد از آن حمله صرف‌نظر کند. در روز اول عملیات کربلای پنج توپخانه ارتش عراق کار نمی‌کرد و برای ما بسیار تعجب‌برانگیز بود که بعدها مشخص شد عراق توپ‌هایش را به فاو برده بود.

تسنیم: پس اولین اقدام جدی عراق برای بازپس‌گیری فاو بعد از عملیات کربلای 4 صورت گرفت.

جعفری: بله، اما به مرحله اجرا نرسید و متوقف شد. ما با اجرای عملیات کربلای 5 پیش‌دستی کردیم و ارتش عراق را در منطقه شلمچه درگیر کردیم.

زمستان سال 66 که ما در جبهه‌های شمال‌غرب بودیم، فرصت خوبی برای بازسازی ارتش عراق بود. ما نمی‌توانستیم عملیات نکنیم. جنگ شهرها و... در جریان بود و باید در جبهه‌ها به دشمن پاسخ می‌دادیم. حلبچه هدف خوبی برای ما بود و اگر قوی‌تر عمل می‌کردیم، می‌توانستیم بالاخره آن‌ها را به شمال بکشانیم، اما به لحاظ نیروی انسانی کم آوردیم. آن مقداری که باید نیرو داشته باشیم، نداشتیم.

یک بار آقای موسوی قویدل و جمعی از فرماندهان ارتش خدمت آقای هاشمی آمدند که من هم در آن جلسه بودم. آقای موسوی قویدل گفت اگر می‌خواهید ما خط‌ها را حفظ کنیم، باید 50 گردان از سپاه به ما بدهید. 20 یا 40 گردان توپخانه هم از سپاه به ما بدهید. آقای هاشمی گفت ما چنین نیرویی نداریم که به شما بدهیم. ارتش باید خطوط خودش را حفظ کند.

تسنیم: ما در جبهه شمال‌غرب عملیاتهای متعددی همچون کربلای 10، بیت المقدس 2 و والفجر 10 اجرا کردیم، اما هرچه به ارتش عراق زدیم، عراق به جای اینکه در جبهه‌ها پاسخ ما را بدهد به شهرها و مناطق مسکونی و صنعتی حمله می‌کرد. عمده واکنشش در جبهه‌ها نیز انجام حملات شیمیایی بود که نمونه بزرگ آن را در عملیات والفجر 10 در منطقه حلبچه دیدیم. ما هرچه به مواضع عراق زدیم، او لشکرهای اصلی خود را از جمله لشکر گارد ریاست جمهوری وارد خط نکرد. این واکنش عراق برای فرماندهان سوال برانگیز نبود؟

جعفری: عراق پس از فتح خرمشهر و به طور جدی از سال 65 در لاک دفاعی فرو رفت و در دفاع قوی شد. از سوی دیگر توان هوایی و شیمیایی‌اش را برای حمله به شهرها، کشتی‌ها و مناطق صنعتی افزایش داد. عراق به قدری شهرهای ایران را هدف حملات هوایی و موشکی قرار داد که مسعود رجوی که استاد آدم‌کُشی در ایران است به صدام توصیه کرد که بیش از این شهرها را نزند؛ البته او این کار را با هدف یک عمل تبلیغاتی انجام داد.

باور این وجود نداشت که عراق بتواند حمله کند و منطقه فاو را پس بگیرد. فکر نمی‌کردیم عراقی که در لاک دفاعی فرو رفته و ما هرچه در کربلای پنج زدیم تا به نهر جاسم برسیم و او فقط دفاع کرد، به یکباره برخیزد و به فاو حمله کند. روحیه تهاجمی در عراق دیده نمی‌شد.

تسنیم: برای فرماندهان این سوال ایجاد نشده بود که چرا ما هرچه در جبهه شمالغرب عملیات انجام می‌دهیم، لشکر گارد نمی‌آید؟

جعفری: بله سوال ایجاد شد، اما تصورمان این بود که در عملیات والفجر 10 و با حمله به حلبچه حتماً خواهد آمد که باز هم نیامد و عراق شیمیایی زد. این موضوع جزو نکاتی است که باید از آقای رضایی پرسید. اما ما تصور نمی‌کردیم که ارتش عراق عملیات آفندی انجام دهد.

موضوع دومی که مهمتر است این می‌باشد که ما چون روحیه‌مان آفندی بود، جلو هیچ کدام از خط‌هایی که داشتیم کانال، میدان مین، سیم خاردار و... نبود؛ یعنی ما مواضع پدافندی ایجاد نکردیم.

تسنیم: سپاه تجربه پدافند نداشت.

جعفری: بله. پدافند عمدتاً دست ارتش بود و ما نداشتیم. البته اگر هم می‌خواستیم پدافند کنیم، چیزی نداشتیم. مین‌مان کجا بود؟ سیم‌خاردارمان کجا بود؟ این چیزها را نداشتیم. اگر مین، سیم‌خاردار و تجهیزات مهندسی به اندازه کافی داشتیم، میدان و کانال درست می‌کردیم. همه امکانات دفاعی سپاه به غرب رفته بود. عراقی‌ها فهمیدند که توپخانه ما به غرب رفته است.

در ماجرای سقوط فاو رحیم صفوی فرماندهی نیروهای ایرانی را به‌عهده داشت، فتح‌الله جعفری نیز به‌عنوان فرمانده زرهی سپاه و عضو قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) کنار رحیم صفوی بود، جعفری دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌هایی از آن روز دارد.

** هاشمی بعد از سقوط فاو فرماندهان را دلداری داد

تسنیم: آیا می‌توانیم بگوییم که فرماندهان در سقوط فاو غافلگیر شدند؟

جعفری: شاید هوشیاری در آقامحسن، آقارشید و... بود که البته باید از خودشان پرسید، اما ما باور نمی‌کردیم که دشمن بتواند به ما حمله کند. سوال شما مهم است. بعد از سقوط فاو، آقای هاشمی به جنوب آمد و با فرماندهان جلسه برگزار کرد. همه ناراحت و نگران بودند. آقای هاشمی به همه دلداری داد.

اگر هم باور می‌کردیم که عراق می‌تواند به ما حمله کند، چیزی در برابرش نداشتیم. ما پنج خط دفاعی داشتیم، نیرو نداشتیم. چکار باید می‌کردیم؟ اگر می‌خواستیم تانک‌هایمان را با کمرشکن از حلبچه به جنوب بیاوریم و در فاو مستقر کنیم، بیست روز طول می‌کشید.

تسنیم: اگر نیروهای ما از جبهه شمال‌غرب می‌رسیدند، در فاو مستقر می‌شدند و خطوط پدافندی را مستحکم می‌کردند، آیا باز هم می‌توانستیم در برابر عراق بایستیم؟

جعفری: من معتقدم که می‌توانستیم در برابر عراق بایستیم.

تسنیم: سمیناری که در کرمانشاه برگزار شد، به دلیل همزمانی با برگزاری انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی، همراه با ابهامات و حرف و حدیث‌هایی بود. هدف از برگزاری آن سمینار چه بود؟ آیا در آن همایش موضوع انتخابات و مسائل سیاسی مطرح شد؟ برخی مطرح می‌کنند که سپاه در آن دوره به دنبال این بود تا برخی از نیروهایش را وارد مجلس سازد، از این رو تمرکزش بر جبهه‌ها کاهش یافت و فاو سقوط کرد.

جعفری: آن همایش اولین گردهمایی فرماندهان سپاه نبود. سپاه از سال 59 هرساله یکی دو سمینار برگزار می‌کرد که فرماندهان در خصوص مسائل جنگ همفکری می‌کردند. در آن جلسات تصمیمات مهمی درباره اداره جنگ گرفته می‌شد.

در هیچ کدام از همایش‌های سالیانه سپاه موضوعات سیاسی مبنی بر اینکه سپاه باید وارد عرصه سیاست شود، مطرح نبود و تمرکز بر موضوع جنگ بود. البته گلایه‌هایی نسبت به دولت وجود داشت و همواره گفته می‌شد که دولت به خوبی پای کار جنگ نمی‌آید، اما ورود سپاه به سیاست مطرح نبود.

آقای محسن رضایی می‌گفت "ما یا باید مانند پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) بجنگیم یا مانند امام حسین (ع)؛ منظورش این بود که پیامبر و امام علی (ع) حکومت داشتند و تمام ارکان حکومت پای جنگ بودند، اما امام حسین (ع) تنها جنگید.

در آن سمینار در خصوص عملیات‌های بعدی سپاه بحث و گفتگو شد و بحث‌ها عملیاتی بود.

سقوط فاو به‌روایت هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محسن رضایی

** محسن رضایی فکر نمی‌کرد عراق بتواند کل فاو را بگیرد

تسنیم: گفته می‌شود که تمامی فرماندهان در سمینار بودند یا اینکه به سوی کرمانشاه حرکت می‌کردند. آیا فرمانده‌ای در جبهه جنوب نبود؟

جعفری: آقای احمد غلامپور فرمانده قرارگاه جنوب (کربلا)، آقای سیاف‌زاده معاون عملیات قرارگاه کربلا و شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف تا شب قبل از حمله در منطقه حضور داشتند. آقای غلامپور شب قبلش از واحد اطلاعات اخباری مبنی بر حمله عراق دریافت کرد. فرماندهان گردانی که در خط بودند هم به قرارگاه کربلا گزارش دادند که عراقی‌ها تحرکاتی دارند و با خودشان برانکارد آوردند. برانکارد آوردن به معنای این است که می‌خواهند حمله کنند.

این گزارش‌ها داده می‌شد و در بولتن خبری برای ما نیز می‌آمد، اما آن باور در بین فرماندهان همچنان وجود نداشت. آقامحسن نیز در ابتدای حمله تصور می‌کرد که عراق آمده تا گوشه‌ای از فاو را بگیرد. او فکر نمی‌کرد که عراق می‌خواهد و می‌تواند کل فاو را بگیرد.

تسنیم: آقای روحانی می‌گوید که محسن رضایی از سقوط فاو اطلاع نداشت و به نقل از آقای هاشمی می‌گوید که آقای رضایی گفت عراق فقط با بمب اتم می‌تواند فاو را پس بگیرد.

جعفری: این موضوع را خدمت شما خواهم گفت.

زرهی سپاه در منطقه دُب حردان (در نزدیکی اهواز) مقری داشت که من پس از رسیدن به جنوب به آن مقر رفتم. از مقر با قرارگاه خاتم تماس گرفتم و پرسیدم آقارحیم کجاست که اطلاع دادند به قرارگاه سیدالشهدا رفته است. از آنجا به قرارگاه سیدالشهدا رفتم و وقتی رسیدم، شب شده بود.

تسنیم: قرارگاه سیدالشهدا کجا مستقر بود؟

جعفری: در فاو مستقر بود.

تسنیم: شرق یا غرب اروند؟

جعفری: به خاطر ندارم. اینقدر با سرعت رفتم که خودم را به فاو برسانم که به خاطر ندارم. من وقتی وارد منطقه شدم، بوی شدید مواد شیمیایی را استشمام کردم.

عراق ساعت 5 به فاو حمله کرد. آقارحیم و فرماندهان ساعت هشت و نیم صبح با بالگرد، خودشان را از کرمانشاه به فاو رساندند.

عراق در حمله روز اول حمله برخی از خط‌ها را نتوانست بگیرد. به جاده ام‌القصر حمله کرد، اما در برابر نیروهای لشکر امام حسین (ع) موفق نشد. به موقعیت لشکر علی بن ابی‌طالب در حاشیه اروند نیز حمله کرد، اما موفق نشد. اما در محور جاده البحار که پدافند آن برعهده لشکر نجف بود، موفق شد و توانست پس از رخنه، مانور احاطه‌ای اجرا کند و عقبه یگان‌ها را ببندد.

آقارحیم خیلی تلاش کرد نیرو به منطقه فاو بیاید. دستور داده شد فرماندهان و نیروها به منطقه بیایند. لشکرهایی که در منطقه بودند، فرماندهانشان علی زاهدی، مرتضی قربانی، احمد کاظمی و غلامرضا جعفری به منطقه آمدند. قاسم سلیمانی هم در مرخصی بود. مرتضی قربانی گفت من تعدادی نیرو در منطقه هفت تپه دارم که می‌گویم بیایند. بالاخره بیشتر فرماندهان به جنوب آمدند. محسن رضایی نیز به امیدیه - ماهشهر رفت و در قرارگاه خاتم مستقر شد. آقارحیم در منطقه بود و فرماندهی می‌کرد. ما هم در کنار او بودیم.

نیروهای مدافع فاو گلایه می‌کردند که ما ساعت 12 به نیروی هوایی گفتیم مواضع دشمن را بمباران کن اما تا شب هیچ اقدامی انجام نداده است. بالگردها هم اصلاً نیامدند. به سرهنگ بقایی فرمانده پایگاه هوایی دزفول گفته شده بود که بمباران کنید. او به فرمانده‌اش گفته و سپس به آقای روحانی خبر رسیده است. اگر بمباران می‌شد، کمک خوبی به مدافعان فاو می‌شد.

در روز اول نیرویی به منطقه نیامد و خطوط تقویت نشد. مدام گفته می‌شد که از فلان جا نیرو می‌آید، اما در نهایت کسی نیامد. در نهایتساعت 11 شب آقارحیم گفت پس نیروهایتان کجا هستند؟ که فرماندهان گفتند نیرویی نداریم.

ما روز اول را از دست دادیم. عراقی‌ها سرپل‌ها را گرفتند. تصمیم گرفته شد بچه‌های مهندسی بین جاده استراتژیک و پایگاه موشکی، خاکریز بزنند تا بتوان آب انداخت. گفتم اگر آب هم بیاندازیم عراقی‌ها با تانک عبور می‌کنند. شب قرار شد رخنه ایجاد شده در لشکر نجف پوشانده شود. این کار هم انجام نشد. چون این کار را باید یک فرمانده گردان کاربلد و عملیاتی انجام می‌داد.

عراق خیلی محتاطانه آمد، اما بمباران شدیدی انجام داد. توپخانه عراق به شدت می‌زد و فعالیت بسیار موثری داشت. توپ‌های خودمان در فاو بود و نمی‌توانستیم آن‌ها را بزنیم. عراق در روز نخست مواضع توپخانه خودمان را با سیانور هدف قرار داد. سیانور کُشنده است و خدمه‌های توپ‌ها در جا به شهادت رسیدند. عراق در حلبچه نیز از گاز شیمیایی نوع سیانور استفاده کرد. عراق ناجوانمردانه و خیلی قوی به فاو حمله کرد.

عراقی‌ها در روز دوم پل بعثت را که بر روی رودخانه اروند ساخته شده بود، هدف قرار دادند و توانستند در آن شکاف دو سه متری ایجاد کنند.

پل بعثت پس از اجرای عملیات والفجر8 برای اتصال ایران به شبه‌جزیره فاو توسط جهاد سازندگی ساخته شد. این پل به‌دلیل ساختاری که داشت، با بمباران هوایی و موشکی تخریب نمی‌شد و تنها آسیب می‌دید.

** 15 گردان در برابر سه سپاه ارتش عراق

تسنیم: سابقه نداشته است که عراق بتواند پل بعثت را دچار چنین خسارتی کند.

جعفری: بله سابقه نداشته و معلوم نیست عراق با چه بمبی این کار را انجام داد. در نهایت یونولیت انداخته شد تا ماشین‌ها و نیروها بتوانند تردد کنند. در این بین یک عده با لباس بسیجی که منافقین بودند نیز مدام می‌گفتند عقب‌نشینی کنید.

در روز دوم آقارحیم و مهندسی خیلی تلاش کردند تا دو خاکریز ایجاد کنند و مانع از پیشروی عراق شوند. اما نیروهای عراقی تلاش بسیاری داشتند تا به شهر فاو برسند. فاو برای آن‌ها خیلی مهم بود.

تسنیم: استعداد عراقی‌ها در حمله به فاو چقدر بود؟

جعفری: عراق با استعداد سه سپاه به فاو حمله کرد و هر سپاه مسئول یک محور شد. این در حالی بود که نیروهای مدافع فاو، بین 10 تا 15 گردان بود. حجم آتش نیز بسیار شدید بود.

تسنیم: پس شما بر چه اساسی می‌گویید که اگر آن هشتاد گردانی که در جبهه شمال‌غرب بودند را در فاو داشتیم، می‌توانستیم در برابر عراق بایستیم؟

جعفری: ما می‌توانستیم در خط دفاعی بایستیم. بسیجی‌ها روحیه‌ای داشتند که عراقی‌ها از آن وحشت داشتند.

تسنیم: آن روحیه مربوط به تهاجم است و در پدافند اینگونه نیست.

جعفری: پدافند هم همین است. من بعد از جنگ فرمانده لشکر یک عراق را به آبادان دعوت کردم و با او به گفتگو نشستم. از او پرسیدم که چرا ارتش قدرتمند عراق از ما شکست خورد؟ دلیلش چه بود؟ گفت تا آزادسازی خرمشهر طرح‌های شما بی‌نظیر بود و ما غافلگیر شدیم. بعد از آن نیز بسیجی‌های شما حمله می‌کردند، خط ما را می‌شکستند، پیشروی می‌کردند و خاکریز می‌زدند. بسیجی‌ها تا شهادت پشت این خاکریز می‌جنگیدند و همین کمر ارتش عراق را شکست.

ما اگر خاکریز مطمئنی در فاو داشتیم و نیروهای اصلی رزمنده‌مان هم در فاو بودند، می‌توانستیم از فاو دفاع و آن را حفظ کنیم.

تسنیم: ما برای دفاع از شلمچه و جزایر هم همین کار کردیم، اما موفق نشدیم.

جعفری: در آنجا هم با کمبود نیرو مواجه شدیم.

تسنیم: از کجا می‌توانستیم نیرو بیاوریم؟

جعفری: کمبود نیرو همین است دیگر. ما اگر 200 گردان در اختیار داشتیم، عراق نمی‌توانست فاو، شلمچه و جزایر را پس بگیرد. تلاش‌ها و تبلیغات بسیاری برای حضور نیروها انجام گرفت، اما موفق نشدند.

نقشه حمله عراق به منطقه فاو در فروردین 67 که عراقی‌ها آن را عملیات رمضان مبارک می‌نامیدند.

** می‌توانستیم فاو را حفظ کنیم

تسنیم: پس از سقوط فاو ذهنیتی در افکار عمومی به وجود آمد مبنی بر اینکه فرماندهان، خود تصمیم به عقب‌نشینی از فاو گرفته‌اند. وقتی چنین فضایی حاکم می‌شود، معلوم است که دیگر نیرویی به جبهه نمی‌رود.

جعفری: نه نیرو نداشتیم. آقارحیم از صبح روز دوم تمام تلاشش این بود تا خاکریز بزند و نگذارد عراق فاو را بگیرد. با این اقدام دشمن متوقف می‌شد، نیروها می‌رسیدند و می‌شد فاو را حفظ کرد.

عراق در روز دوم عقبه‌های البحار و ام‌القصر را بست. بخشی از نیروها محاصره شدند و عراق توانست به پیشروی‌های خود ادامه دهد. جنگ شدیدی بین رزمندگان ایرانی و ارتش عراق رُخ داد. در روز دوم نیز نیروی هوایی و بالگردها نیامدند. گفتند حجم آتش سنگین است، سامانه‌های پدافند موشکی عراق فعال هستند و نمی‌شود پرواز کرد. برای بیمارستان امام سجاد (ع) فاو که مجروحان در آن بودند نیز گفته شد تا بالگرد بیاید، اما نیامد و گفتند اگر بیاییم، می‌زنند. کمبود آمبولانس و وسایل نقلیه نیز داشتیم. سوخت هم کم داشتیم.

آقا رحیم در روز دوم طی سه چهار تماس وضعیت فاو را به اطلاع آقامحسن رساند و از نرسیدن نیروها و نیامدن هواپیماها و بالگردها گلایه کرد.

ساعت یک بعد از ظهر روز دوم آقارحیم به آقامحسن گزارش داد که فاو از دستمان رفته است. سه ساعت بعد از این گزارش، آقامحسن دستور عقب‌نشینی به همه نیروها داد. برای تخلیه نیروها دستور داده شد قایق‌ها بیایند، اما سکاندار کم داشتیم. به هر ترتیب نیروها به این سوی اروند آمدند تا پس از ترمیم جاده شبانه ماشین‌ها و تجهیزات را عقب بیاوریم.

آقارحیم می‌گفت صدام به دو دلیل شادی می‌کند؛ نخست برای اینکه فاو را گرفته است. دوم برای تجهیزاتی است که از ما خواهد گرفت. حداقل شبانه برویم و امکانات‌مان را بیاوریم تا آن شادی دوم را از او بگیریم.

تسنیم: امکانات ما در فاو چه بود؟

جعفری: 20 دستگاه تانک در خط داشتیم که رفت.

تسنیم: توپخانه چی؟

جعفری: طبق آماری که آقای یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه داد حدود 40 - 50 توپ در منطقه فاو داشتیم.

تسنیم: پس تجهیزات زیادی در فاو نداشتیم.

جعفری: چند دستگاه ماشین، خودرو سنگین و ادوات سبک نیز بود. مهمترین چیزی که در فاو داشتیم بیمارستان مجهز امام سجاد (ع) بود. صدام وقتی به فاو آمد و از آن بیمارستان بازدید کرد، رئیس بهداری ارتش عراق را برکنار کرد.

بعد از ظهر روز 29 فروردین که تصمیم عقب‌نشینی از فاو گرفته شد، بیشتر فرماندهان و نیروها به شلمچه و جزایر مجنون منتقل شدند (آقایان غلامپور، سیاف‌زاده و نبی رودکی فرمانده لشکر 19 فجر به شلمچه رفتند)؛ چراکه پیش‌بینی می‌شد عراق به دنبال بازپس‌گیری شلمچه و جزایر باشد و همانگونه هم شد. شلمچه و جزایر هم سقوط کردند چون نیرویی نداشتیم.

تسنیم: قطعنامه 598 در تابستان سال 66 به تصویب رسید و ایران هنوز آن را نپذیرفته بود. در جامعه نیز این سوال مطرح بود که آیا ایران قطعنامه را خواهد پذیرفت یا خیر. با سقوط فاو حرف و حدیث‌ها درباره پذیرش قطعنامه بیشتر شد. این فضا چه تاثیری بر جبهه‌ها گذاشت؟

جعفری: قطعنامه در شرایطی به تصویب رسید که ما در بهترین موقعیت بودیم و دست برتر را داشتیم. اما زمانی پذیرفتیم که در بدترین شرایط بودیم.

تسنیم: اگر همان موقع هم نمی‌پذیرفتیم، بدتر می‌شد. چرا که عراق دهلران را گرفته بود و درصدد پیشروی بیشتر بود.

جعفری: البته اینگونه نشود. در عملیات بیت المقدس 7 به قدری نیرو برای ما آمد که عراق ترسید و فرار کرد.

تسنیم: ما در عملیات بیت المقدس 7 موفق شدیم؟

جعفری: بله. نیرو به جبهه آمد و وضعیت ما تغییر کرد. امام فرمودند که "اگر می‌دانستم این مقدار نیرو به جبهه‌ها می‌آیند، قطعنامه را نمی‌پذیرفتم."

تسنیم: عملیات بیت المقدس مربوط به قبل از پذیرش قطعنامه است و نیروها بعد از پذیرش قطعنامه و در جریان حمله مجدد عراق به جبهه‌ها آمدند.

جعفری: امام فرمودند یا سپاه یا خرمشهر که سپاه عملیات بیت المقدس 7 را اجرا کرد. عملیات بیت المقدس 7 قبل از پذیرش قطعنامه اجرا شد، اما آنقدر نیرو آمد که ما بتوانیم عملیات اجرا کنیم و موفق باشیم. مشکل اصلی ما کمبود نیرو بود.

آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 2
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 3
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 4
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 5
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 6
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 7
آیا ایران از سقوط «فاو» در فروردین 67 غافلگیر شد؟/ "می‌توانستیم فاو را نگه داریم اما نیرو کم داشتیم"| گفتگو با سردار فتح‌الله جعفری 8