یک‌شنبه 4 آذر 1403

«امیرعبداللهیان» یک دیپلمات مسلط است

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
«امیرعبداللهیان» یک دیپلمات مسلط است

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس گلرو درباره معرفی «حسین امیرعبداللهیان» به عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس، گفت: او جایگاه شایسته‌ای در وزارت امور خارجه داشتند، معاون وزیر بودند، سفیر، مدیر کل در حوزه تخصصی منطقه‌ای بودند. در مذاکرات مهم و راهبردی حضور داشته و منطقه را می‌فهمند و درک کرده‌اند و سال‌ها در این منطقه کار کرده‌اند و پیوستگی کاری با وزارت خارجه دارند و در...

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس گلرو درباره معرفی «حسین امیرعبداللهیان» به عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس، گفت: او جایگاه شایسته‌ای در وزارت امور خارجه داشتند، معاون وزیر بودند، سفیر، مدیر کل در حوزه تخصصی منطقه‌ای بودند. در مذاکرات مهم و راهبردی حضور داشته و منطقه را می‌فهمند و درک کرده‌اند و سال‌ها در این منطقه کار کرده‌اند و پیوستگی کاری با وزارت خارجه دارند و در این مدت که خارج از وزارت خارجه بودند، ارتباط داشتند و با مسائل از نزدیک آشنا هستند و دیپلمات مسلطی هستند.

وی افزود: امیدوارم اگر او بیاید با چیدمانی که در داخل وزارت امور خارجه دارد، کار را جلو ببرد. وزارت امور خارجه نیرو‌های خوبی دارد.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس همچنین درباره تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، اظهار داشت: تجربه جنگ‌های مختلف در منطقه در همان منطقه همجوار با سرزمین‌های اشغالی، اعم از جنگ 2006 معروف به جنگ 33 روزه و جنگ‌های غزه، این تجربه نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها دست به اشتباه نمی‌زنند و اگر بخواهند اشتباهی کنند برای آن هزار بار فکر می‌کنند. در مجموع، تحولات داخلی و منطقه‌ای و همینطور بین المللی نشان می‌دهد اسرائیل شرایطی را ندارد که بتواند به نفع خودش پیش ببرد.

گلرو درپاسخ به این پرسش که جمهوری اسلامی در این 4 یا 8 سال اخیر آیا در حوزه منطقه‌ای آن طور که باید حرکت کرده است؟، گفت: خیلی صریح بیان کنم، خیر! حوزه تخصصی من در حوزه منطقه‌ای است.

وی با بیان اینکه ما هم در سطح دیپلماسی و هم تحرک دستگاه دیپلماسی در منطقه، شاید تحرک داشته‌ایم، اما دیپلماسی از 4 عنصر و مولفه مهم تشکیل می‌شود، تاکید کرد: یکی رویکرد و ایدئولوژی است که این سیاست خارجی است و دیگری برنامه‌ریزی است. برای این که بتواند رویکرد خود را در سیاست خارجی اجرا کنید، باید برنامه‌ریزی داشته باشید.

متن کامل گفتگو با «عباس گلرو» در برنامه دست خط بدین شرح است:

*مراسم تحلیف سنگینی را داشتید و مهمانان خارجی نیز از کشور‌های مختلف آمدند. سطح مهمانان چطور بود؟

همانطور که استحضار دارید، مراسم تحلیف ریاست جمهوری معمولا با حضور مقامات لشگری و کشوری و همینطور مهمانان خارجی برگزار می‌شود. در دوره سیزدهم ریاست جمهوری هم به لحاظ تعداد شرکت‌ها و مهمانانی که از 73 کشور شرکت کرده بودند، سطح شرکت‌کننده‌ها از کشور‌های همسایه خیلی خوب بود و استقبال هم شد. در دیدار‌هایی که با رئیس جمهور محترم، رئیس مجلس محترم داشتند، صحبت‌هایی که در گفتگو‌ها تبادل شد، نشان از این داشت که این هیئت‌ها خودشان را آماده کردند تا شروع همکاری با جمهوری اسلامی ایران در دوره آقای رئیسی کنند.

*در خبر‌ها آمده بود عربستان سعودی نماینده ویژه می‌فرستد، ولی نیامدند.

خب وضعیت روابط ما با عربستان متفاوت است و انتظار هم نداشتیم عربستانی‌ها بیایند و شرکت کنند، البته از کشور‌های عربی خوب آمده بودند؛ وزرای خارجی از کویت، عمان، قطر و امارات نماینده ویژه فرستادند، از کشور‌های همسایه شرقی و غربی در سطح روسای جمهور آمده بودند و در مجموع خوب بود، اما در خصوص عربستان فعلا سیگنال‌های خوبی بین دو کشور تبادل شده و صحبت‌های آقای رئیسی در اولین کنفرانس مطبوعاتی که داشتند، مبنی بر اینکه آمادگی برای بازگشایی سفارت در دو کشور هست، یک پیامی به همسایه جنوبی ما یعنی عربستان سعودی بود که کشور مهمی است. آن‌ها هم در یکی دو اظهارنظری که داشته‌اند، واکنش مثبت نشان دادند، من احساس می‌کنم، چون منطقه دیگر ظرفیت تنش کمتری دارد، رغبت کشور‌ها بر این است که گفتگو کنند.

*این پیرو همان مذاکراتی است که دو کشور در عراق داشتند؟

در عراق گفتگو‌های خوبی شده و بیشتر شروع گفتگو‌ها بعد منطقه‌ای دارد، بویژه درباره یمن درخواست طرف سعودی است، برای اینکه می‌خواهد آنجا را آرام کند. عربستان بیش از 6 سال است که در یمن گرفتار است؛ در باتلاقی افتاده که فکر می‌کردند ظرف چند هفته می‌توانند یمن را تسلیم کنند، ولی الان اتفاقی که افتاده این است که اولا نیرو‌هایی که طرفدار عربستان بودند، درون خودشان دچار اختلاف شده اند و عربستان وضعیت سختی دارد. طبیعتا در ارتباط با بحث یمن اولویت گفتگو‌ها در حوزه خلیج فارس و امنیت در منطقه است، تا به مسائل دوجانبه برسد.

*پس شما امیدوار به آینده روابط هستید؟

من خوش‌بین هستم. البته آقای رئیسی در صحبت هایشان در مراسم تحلیف صحبت‌های خیلی محکم و مقتدرانه‌ای همراه با عزت داشتند که خیلی استقبال شد و تاکید ایشان بر همسایگان است. ما باید از چالش‌هایی که در منطقه وجود دارد عبور کنیم و گنجایش بیش از این ندارد، منطقه تحمل ادامه تنش را ندارد گرچه تنش بیش از طرف مقابل بوده است و یک تنش وارداتی از جانب آمریکا و کشور‌های اروپایی بوده است مثا در سوریه و عراق و متاسفانه همراهی برخی کشور‌های منطقه با این تنش وارداتی است.

*الان با توجه به اختلافی که امارات و عربستان بخصوص در خصوص یمن پیدا کرده اند، حضور نماینده ویژه امارات در ایران نمی‌تواند معنای خاص خود را در این زمان داشته باشد؟

امارات یک بازی مستقلی نسبت به عربستان سعودی در منطقه دارد و برخی مواقع امارات پیشروتر از عربستان عمل می‌کند. یعنی حتی در بحث یمن هم شاید محمد بن سلمان خامی کرد و بنا به توصیه امارات و شیخ محمد بن زائد وارد یمن شدند و گیر کردند و حالا نمی‌توانند خارج شوند. اماراتی‌ها در حوزه منطقه خلیج فارس، در شاخ آفریقا، در شمال آفریقا، در حوزه‌های دیگر یک نقش‌های مستقلی بازی می‌کنند که متفاوت از عربستان سعودی است؛ بعنوان مثال در خلیج فارس، در حوزه تنش بین قطر و عربستان سعودی بعد از سال‌ها پیگیری که برخی از میانجی‌های منطقه‌ای و خارجی داشته‌اند، بین عربستان و قطر یک عادی‌سازی صورت گرفت و الان کار پیش می‌رود، اما امارات اجتناب کرد.

*جمهوری اسلامی در این میان چه استفاده‌ای می‌تواند از این فرصت داشته باشد؟

به نظرم باید هنرمندانه‌تر از گذشته در دیپلماسی منطقه‌ای ورود کنیم. دیپلماسی منطقه‌ای ما نیاز به یک بررسی جدید برای ایجاد تحول دارد، تا بتوانیم هم سیاست خارجی را پیش ببریم و از قدرت نرم خود استفاده کنیم و هم بتوانیم در فضای صلح و ارامش منافع خود را با همسایگان تامین کنیم.

*یکسری از تحولاتی که در کشور‌های همسایه ما صورت می‌گیرد که خیلی از ذهن‌ها را به خود مشغول کرده است، افغانستان است و حضور رئیس جمهور افغانستان هم در مراسم تحلیف شاهد بودیم. به نوعی دیپلماسی ما تعریف شده برای افغانستان هست؟ درباره طالبان موضع ما مشخص است؟

در مجموع اینکه دیپلماسی چه تحرکی را می‌تواند انجام دهد ما جلسات متعددی در کمیسیون امنیت ملی داشتیم، طی یک ماه اخیر که تنش در افغانستان بالا گرفت، در افغانستان یک اصل کلی داریم که بحث حضور نظامی آمریکایی هاست که الان اتفاقی که دارد رقم می‌خورد، یعنی خروج نظامیان آمریکا، یک هدف بسیار ارزشمند است؛ این هدف باید با یک مدیریت صحیح عرصه داخلی افغانستان کامل شود.

دو نگاه نسبت به طالبان وجود دارد؛ یکی، طالبان خشنی که همان‌هایی هستند که دست به اقداماتی زدند که در دوره‌ای که آمدند، وحشتناک بود و یک نگاه هم می‌گوید طالبان تغییر خط مشی داده و رویکرد خودش را عوض کرده و مدرن شده است، افکار آن‌ها مدرن شده است، ولی در مجموع یک جریانی است که متصل به افکار تند به دور از جریان اسلامی صحیح است، لذا باید مراقبت کرد که فضای افغانستان بویژه روابط ما مدیریت شود، البته الان گزارش‌هایی که به دست ما رسیده این است که در مجموعه اقداماتی که طالبان انجام داده، تلاش کرده این طور وانمود کند دست به خشونت نزده است، اما در عین حال گزارش‌هایی از اقدامات تاسف‌بار و کار‌هایی که طالبان انجام داده وجود دارد.

* الان جمهوری اسلامی طالبان را به عنوان گروهی می‌بیند که می‌تواند با آن تعامل کند یا به عنوان گروهی می‌بیند که دارد جایگزین آمریکایی‌ها می‌شود؟

ببینید، طالبان یا هر جریان دیگری اگر با اقبال مردمی در آن کشور مواجه شود، برخوردار از اقبال و توجه مردمی باشد، طبیعتا جمهوری اسلامی ایران نگاه خود را معطوف به این می‌کند که با واقعیت‌ها بتواند تعامل کند، ولی هنوز مشخص نیست حضور طالبان در مناطقی که می‌گویند 80 درصد مناطق افغانستان را گرفته‌اند، چگونه است و دو سه ابهام وجود دارد.

*این آمار درست است که 80 درصد مناطق را گرفته؟

دو سه ابهامی که عرض می‌کنم، یکیش در همین خصوص است؛ آیا این 80 درصد تمام مناطق جغرافیایی را سیطره دارند که گزارش‌ها می‌گوید اینچنین نیست یعنی طالبان 6-5 نیرو در یک شهر و روستایی دارند و گفته‌اند کل این ولایت تحت سیطره طالبان است، یعنی به این شکل اعلام کرده اند، نه اینکه طالبان توانسته باشد به مراکز ولایت‌هایی که فتح کرده بتواند نفوذ کند؛ بنابراین نشان می‌دهد طالبان هنوز آن سیطره 80 درصدی را ندارد.

ابهام دوم این است که طالبان با مقبولیت افکار عمومی همراه است یا خیر که در این امر نیز جای تردید جدی وجود دارد. یک نگاه این است که مردم ترسیده اند و می‌خواهند مقاومت نکنند تا خشونت از جانب طالبان نبینند، پس با واقعیت‌ها کنار می‌آیند. این بدین معناست که قدرت سخت طالبان غلبه بر قدرت نرم دارد و طالبان مقبول نیست. به هر حال، در یک دوره‌ای از زمان امکان دارد وضعیت عوض شود، اما تحلیل من این است که این وضعیت پایدار نمی‌ماند و طالبان نمی‌تواند خودش را در سطح جامعه افغانستان غالب کند و بتواند پایدار بماند.

*از نشستی که در قطر برگزار کردند چقدر اطلاعات بدست آمده؟ چون در آن نشست جمهوری اسلامی حضور نداشت.

نشست دوحه یک چانه‌زنی ماراتنی و طولانی مدت بین آمریکایی‌ها و طالبان بود، بدین معنا که آمریکایی‌ها بنا داشتند که طالبان را در لباس دموکراتیک ببینند، اما طالبان قبول نکرد و ملاحظاتی که در متن تفاهم‌نامه آورد، از جمله اینکه حکومت اسلامی یا نوعی خلافت اسلامی را مدنظر داشته‌اند و می‌خواستند در این متن بیاورند که آمریکایی‌ها در نهایت توافق کردند که این ملاحظه طالبان را بیاورند، ولی به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها در مذاکرات طالبان در دوحه شکست خورده‌اند، یعنی هم سر مردم افغانستان کلاه گذاشتند و هم در یک مذاکراتی که سرانجام خوش یمنی نداشت وارد شدند.

بنا بر این بود که طالبان در دولت هضم و سهیم شود؛ به هر حال می‌گوییم طالبان واقعیت است و تغییر رویکرد داده، خب حالا در یک فرایند دموکراتیک بیاید، اما آنچه از مذاکرات بیرون می‌آمد و گزارش‌ها را می‌خواندم، تمامیت‌خواهی طالبان بود که در نهایت به چنین وضعی ختم شد و به نظر من آمریکایی‌ها در تمهید شرایط برای این که طالبان بیاید و این چنین مناطق را تحت کنترل بگیرد، موثر و مقصر بودند.

*تعمدی بود؟

بله. باز هم آمریکایی‌ها دنبال این هستند افغانستان را تبدیل به مکانی برای درگیری‌ها کنند. درگیری‌های فرسایشی که هم جمهوری اسلامی ایران را مشغول کنند و هم حوزه همسایگی چین را دچار مشکل کنند. به هر حال چینی‌ها اینجا منافعی در مناطق غربی‌شان دارند و البته استحضار دارید، بحرانی که در سوریه تمام شد یک تعداد زیادی از گروه‌های داعشی با پرواز‌هایی که آمریکایی‌ها داشتند از مناطق کردنشین سوریه در شمال شرق و همینطور از کشور‌های همسایه به سمت افغانستان بردند و الان داعش هم معضلی در افغانستان شده و در برخی مناطق حضور دارد، گرچه عنوان می‌شود بین طالبان و داعش یک ستیز و رویارویی وجود دارد.

*عربستان چقدر نقش دارد؟

همین ابهام وجود دارد. افغانستان یکی از حوزه‌های مورد توجه عربستان است و هم عربستان و هم امارات پول هزینه می‌کنند. در انتخابات گذشته که آقای اشرف غنی آمد، پول خیلی سنگینی به رقیب داده بودند و عربستانی‌ها آنجا حضور دارند، اما اینکه در این تحولات چه نقشی دارند فعلا مشخص نیست، اما طبیعتا بی‌تاثیر در تحولات نیستند.

*یعنی از آقای اشرف غنی حمایت کردند؟

بله.

*جمهوری اسلامی در این 4 یا 8 سال اخیر آیا در حوزه منطقه‌ای آن طور که باید حرکت کرده است؟

خیلی صریح بیان کنم، خیر! حوزه تخصصی من در حوزه منطقه‌ای است. ما هم در سطح دیپلماسی و هم تحرک دستگاه دیپلماسی در منطقه، شاید تحرک داشته‌ایم، اما دیپلماسی از 4 عنصر و مولفه مهم تشکیل می‌شود. یکی رویکرد و ایدئولوژی است که این سیاست خارجی است و دیگری برنامه‌ریزی است. برای این که بتواند رویکرد خود را در سیاست خارجی اجرا کنید، باید برنامه‌ریزی داشته باشید.

مورد دیگر، تحرک است؛ یعنی دستگاه دیپلماسی باید یک فضای تحرک منطقه‌ای و بین‌المللی را ترسیم کند. مولفه آخر هم پیگیری است. شما تحرک کنید و پیگیری نداشته باشید، یا تحرک و پیگیری داشته باشید، اما بر مبنای برنامه‌ای نباشد، به نتیجه نمی‌رسید. ممکن است زمانی تحرک زیادی داشته باشید و به تمام کشور‌های همسایه هم سفر کنید و با مقامات آن‌ها صحبت کنید، اما برنامه‌ریزی نیاز است.

به نظر من در حوزه روابط با همسایگان، کشور‌های عربی و اسلامی هیچ خط قرمزی وجود ندارد. خط قرمز ما در حوزه نگاه به رژیم صهیونیستی است، در حوزه آمریکا به دلیل سیاست‌های آمریکایی هاست، ولی در حوزه عربی اسلامی باید تحرک کنیم و نیاز به نشست و برخاست با کشور‌های عربی داریم.

*نیازمند نزدیک شدن فهم‌هایمان از شرایط هستیم

هر دیپلماسی در هر محیطی بخواهد کار کند، حتی محیط عربی یک محیط یکپارچه نیست؛ فرهنگ عربی در خلیج فارس با فرهنگ عربی حتی در یمن متفاوت است. قاعده روابط با کشور‌های عربی اینطور نیست که شما با 22 کشور عربی که عضو اتحادیه عرب هستند، بگویید یک نسخه می‌پیچیم و با همه این‌ها در هر موقعیتی روابط داریم. حتی در محیط یک کشور مثلا در لبنان می‌خواهید تحرک کنید، بخش جامعه مسیحی، مسلمانان، اهل سنت و تشیع را دارید و هر یک از این‌ها فرهنگی دارند و دیپلماسی هنر ظرافت‌کاری هاست که بتواند فرهنگ‌ها را فهم کند و برمبنای آن سیاست خارجی خودش را که یک اصول کلی دارد، تعریف کند.

* در این مدت، نکته‌ای که ایجاد شد تهدیدات رژیم صهیونیستی بود که البته هم فرمانده کل سپاه پاسداران و هم مجلس شورای اسلامی و هم ستاد کل نیرو‌های مسلح واکنش نشان دادند. این را چطور ارزیابی می‌کنید؟ همچنین تحولاتی که بعد از آن در لبنان بوجود آمد که بین حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی بود و فکر می‌کنید این دامنه‌دار است یا در همینجا متوقف می‌شود؟

ببینید، معادله منطقه‌ای در حوزه جغرافیای سرزمین‌های اشغالی به کلی متفاوت شده و این شعار نیست بلکه واقعیت‌ها این را نشان می‌دهد. یک روزی اسرائیل در برابر انتفاضه سنگ کم‌تحمل بود و زمین‌گیر می‌شد و نمی‌توانست و راهی جز کشتار فلسطینی‌ها یا زندانی کردن آن‌ها نداشت، ولی امروز قواعد درگیری در سرزمین‌های اشغالی یا همسایگی آن بسیار متفاوت شده است. به نحوی که رژیم صهیونیستی در همین جنگ اخیر غزه در برابر بالای هزار موشکی که فلسطینی‌ها به سرزمین اشغالی شلیک کردند، ناتوان ماند؛ هم گنبد آهنین زیر سوال رفت و هم امنیت داخلی و ترس و وحشت حاکم شد.

کل سرزمین تاریخی فلسطین در مجموع 27 هزار و خرده‌ای کیلومتر مربع وسعت دارد که از این تقریبا می‌توان گفت 24 هزار کیلومتر مربع در اشغال کامل رژیم صهیونیستی است. این جغرافیای محدود، به اندازه یک استان ما هم نمی‌شود. این جغرافیای محدود، شکنندگی دارد و ضعف استراتژیک دارد. جبهه شمالی سرزمین‌های اشغالی در لبنان، می‌خواهد فعال شود، همان چیزی که دیروز و پریروز ما مشاهده کردیم اسرائیلی‌ها یک اقدام احمقانه انجام دادند و 21 موشک کاتیوشای حزب الله که شلیک شد... کاتیوشا یک موشکی است که مربوط به 3 الی 4 دهه پیش است و از ابتدائی‌ترین موشک هاست.

رژیم صهیونیستی در مقابل این زمین‌گیر شد و سریع تسلیم شدند. آن چه اهمیت دارد و اخیرا هم آقای شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزب الله لبنان در دیدار با آقای قالیباف داشتند اشاره کردند قواعد بازی یا قواعد درگیری در منطقه و لبنان به کلی عوض شده است.

اسرائیل دنبال این است که این قاعده را به نفع خود تغییر دهد، اما حزب الله لبنان کاری که کرده، این بوده که قواعد درگیری و جنگ را در میدان و حوزه جغرافیایی خودش به نفع محور مقاومت تغییر داده است. این صحبت‌هایی هم که می‌شود و تهدیداتی که می‌کنند، نشان از ضعف رژیم صهیونیستی است و افق بسیار بشارت‌دهنده‌ای در منطقه وجود دارد که با استمرار مقاومت این سرزمین به صاحبان اصلی خود بازگردد.

*شرایط به گونه‌ای پیش نمی‌رود که صهیونیست‌ها بخواهند اشتباهی کنند؟

تجربه جنگ‌های مختلف در منطقه در همان منطقه همجوار با سرزمین‌های اشغالی، اعم از جنگ 2006 معروف به جنگ 33 روزه و جنگ‌های غزه، این تجربه نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها دست به اشتباه نمی‌زنند و اگر بخواهند اشتباهی کنند برای آن هزار بار فکر می‌کنند. در مجموع، تحولات داخلی و منطقه‌ای و همینطور بین المللی نشان می‌دهد اسرائیل شرایطی را ندارد که بتواند به نفع خودش پیش ببرد.

در یک مقطع، در دوره 4 ساله دونالد ترامپ اقداماتی انجام دادند، انتقال سفارت به بیت المقدس که آنهم کامل نشد و یک اقدام نمایشی بود و حتی کمپینی را شروع کردند تا کشور‌های دیگر استقبال کنند، استقبال گسترده‌ای نبود و حتی آن‌هایی که تصمیم گرفته بودند در بیت المقدس سفارت بزنند از تصمیم خودشان بازگشتند. نتانیاهو در یک شرایط ذلیلانه کنار رفت؛ از یک سو فساد داشت و اسیر دستگاه قضائی شده بود و از سوی دیگر جریان‌های داخلی رژیم صهیونیستی آن را همراهی نمی‌کردند، بنابراین اوضاع کلی نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی در یک موقعیت شکننده به سر می‌برد و وضعیت به نفع محور مقاومت در منطقه پیش می‌رود.

*این ارتباطی که با اماراتی‌ها برقرار کردند و الان هم مسیر این کشتی هایشان را به امارات دارند و همچنین فضایی که اماراتی‌ها به آن‌ها می‌دهند چقدر تاثیر در این اتفاقات منطقه دارد؟

دوره نتانیاهو یک حرکت عادی‌سازی روابط با کشور‌های منطقه را بر مبنای طرح موسوم به «معامله قرن» ترامپ شروع کردند که ناکام ماند، یعنی با 3-2 کشور عربی... که حتی عربستان سعودی هم جرات نکرد، همراهی کند. امارات با بحرین و تا حدی سودان... سودان هم که می‌دانید اتفاقاتی که در سودان افتاد و عمر بشیر طی کودتایی برکنار شد و کار خود کشور‌های عربی بود، سودانی هم با توجه به حکومت موقتی که آمده، کسانی هستند که برای ماندگاری و تثبیت خودشان روی به سیاستی آورده‌اند که بتواند منافع آن‌ها را تامین کند و به این روند پیوسته‌اند.

اما این روندی که در این مرحله شروع شد خطرناک بود و جای نگرانی داشت، چرا که اگر کشور‌های بیشتر عربی و اسلامی می‌آمدند، اما خوشبختانه کشور‌های مهم اسلامی مثلا در حوزه غیرعربی پاکستان، مالزی، اندونزی و... علی رغم لابی‌ها و فشار‌ها و پیام‌هایی که عربستان سعودی و اماراتی‌ها به این کشور‌ها دادند، با عادی‌سازی همراهی نکردند.

*یعنی این عادی‌سازی امارات، در منطقه یکسری معادلات جدیدی را رقم زده است. درست است؟

طبیعتا نمی‌توان شرایط را انکار کرد؛ حضور اسرائیل در حوزه جنوبی همسایگی ما می‌تواند برای ما تنش ایجاد کند، اما به هر حال اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس و حوزه جنوب و گفتگو‌هایی که با امارات برقرار است و شرایطی که مدیریت می‌شود، این وضعیت را در حوزه جنوبی و این تهدیدات را می‌توان خنثی کرد.

*اماراتی‌ها درک این را دارند که جبران کنند؟

به هر حال اماراتی‌ها یک روند اشتباهی را در پیش گرفته‌اند، حوزه همسایگی را فراموش کرده‌اند و با یک رژیم فرامنطقه‌ای که از جغرافیای ما دروتر است و رژیم اشغالگری که حق ملت عرب مسلمانی را ضایع کرده است، همکاری کرده و اماراتی‌ها اشتباه بزرگی کردند. طبیعتا اگر این روند را ادامه دهند حتی در حوزه عربی دچار چالش می‌شوند.

*در این اواخر که مذاکرات وین شروع شد دولت خیلی امید داشت که به نتیجه‌ای برسد، ولی نشد، آقای رئیس جمهور سابق تا آخرین روز‌ها اشاره می‌کرد که احتمال اینکه به توافق برسیم وجود دارد. از پشت صحنه چه خبر داشتید؟ آیا واقعا به این صورت پیش رفت که مذاکرات به جایی برسد یا خیر؟

آنچه در 6 دوره مذاکرات وین اتفاق افتاد، یک نوع طولانی کردن مذاکره برای رسیدن به دو چیز بود؛ یک، بتوانند وضعیتی را که ما در طی این چند ماه یا یکی دو سالی که امریکا از برجام خارج شد و ما به تعهدات برگشتیم، بویژه با قانون اقدام راهبردی مجلس این تثبیت و تقویت شد و شاید 5 گامی که دولت برای جبران خروج آمریکا یا تلافی آن برداشت، از نظر آمریکایی‌ها خیلی جدی نبود، اما قانون راهبردی مجلس برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق مردم، یک قانون بسیار جدی بود بنابراین این‌ها دنبال این بودند میزان ذخایر اورانیوم غنی شده ما را دوباره صفر کنند و درصد غنی‌سازی را از 67/3 درصد در همان سطح نگه دارند و اجازه ندهند به 20 درصد برسد که ما تا 60 درصد هم رسیدیم بعد از حادثه خرابکاری در نطنز و به هر حال تلاش داشتند اورانیوم فلزی اصفهان یا آب سنگین اراک را جلوگیری کنند و بخواهند برنامه و طرح جدیدی که آوردند را حرکت کنند.

هدف دومشان، ورود ایران به مسائل غیر از مسائل هسته‌ای بود که بحث منطقه‌ای و موشک‌ها هدفگذاری اصلی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بود. به نظرم شروع برجام در ظاهر با موضوع هسته‌ای بود، اما انتهای هدفگذاری آمریکایی‌ها و غربی‌ها مسائل منطقه‌ای بود که ایران را در موضوعات منطقه‌ای و محور مقاومت زمین‌گیر کند که یکی از سوالات جدی ما از تیم مذاکرات در کمیسیون این بود که آیا طرف مذاکره‌کننده در وین، تنها روی موضوع هسته‌ای متمرکز است یا خواسته‌های دیگری دارد؟ شواهد نشان می‌داد این‌ها روی موضوعات منطقه‌ای تمرکز کرده‌اند و می‌خواهند به تدریج از مسائل هسته‌ای به موضوع منطقه‌ای منتقل شود.

*این مسئله را تیم مذاکره کننده هم تائید می‌کرد؟

این وجود داشت یعنی شواهد دال بر این است که چنین گفتمان‌ها و خواسته‌هایی از سوی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها وجود داشته است. حالا امیدواریم که دولت آقای رئیسی نسبت به این موضوع حتما با اقتدار پیش رود و قانون مجلس زمینه را آماده کرده است.

*چند بار تیم مذاکره کننده گزارش دادند؟

تقریبا در هر مرحله که مذاکره شد به درخواست مجلس و کمیسیون امنیت ملی حاضر شدند. عراقچی در کمیسیون آمد و توضیحات را داد، یعنی روند را گزارش کردن و در مجموع ارزیابی ما این بود و تیم مذاکره کننده هم این برآورد را داشتند که آنچه دیدگاه‌های جمهوری اسلامی ایران منعکس شده، آمریکایی‌ها رغبتی نکرده‌اند و هرچند به ظاهر آمده‌اند و توافقاتی کرده‌اند و پیش‌نویسی آماده شد و تیم و هیئت تطبیق تشکیل شده که این را بررسی کند.

*هیئت تطبیق چه کسانی بودند؟

از شورای عالی امنیت ملی، از مجلس، از دولت و تیم مذاکره‌کننده و این اواخر نمایندگانی از جانب آقای رئیسی بودند.

*بعد از استقرار دولت ادامه خواهد یافت؟

بستگی به دولت دارد. آقای رئیسی در صحبت‌هایی که داشته‌اند، اشاره کردند با مذاکره مخالف نیستند و موضوع هسته‌ای را همان زمان گفته بودند این تیم می‌تواند بعد از انتخاب ایشان ادامه دهد.

*وزیر خارجه بعد را باید دکتر امیرعبداللهیان بدانیم که خلاصه از رفقای قدیم شما هستند و با هم کار کردید. فکر می‌کنید او چطور اقدام کنند؟

آقای امیرعبداللهیان جایگاه شایسته‌ای در وزارت امور خارجه داشتند، معاون وزیر بودند، سفیر، مدیر کل در حوزه تخصصی منطقه‌ای بودند. در مذاکرات مهم و راهبردی حضور داشته و منطقه را می‌فهمند و درک کرده‌اند و سال‌ها در این منطقه کار کرده‌اند و پیوستگی کاری با وزارت خارجه دارند و در این مدت که خارج از وزارت خارجه بودند، ارتباط داشتند و با مسائل از نزدیک آشنا هستند و دیپلمات مسلطی هستند.

امیدوارم اگر او بیاید با چیدمانی که در داخل وزارت امور خارجه دارد، کار را جلو ببرد. وزارت امور خارجه نیرو‌های خوبی دارد.

*آقای امیرعبداللهیان به عنوان وزیر خارجه مستقر شوند، فکر می‌کنید مذاکره کننده را چه کسی انتخاب می‌کند؟

این بستگی به دولت دارد. آیا مذاکره در وزارت خارجه باقی بماند یا به شورای عالی امنیت ملی منتقل شود، این تصمیم دولت و شخص رئیس جمهور محترم است.

*در سیاست خارجی دولت جدید چقدر دولت بر رفع تحریم‌ها متمرکز می‌شود و چه میزان روی سیاست منطقه‌ای و ارتباط با همسایگان متمرکز می‌شود؟

صحبت‌هایی آقای رئیس جمهور اخیرا داشتند، در ارتباط با این که ما در حوزه رفع تحریم تلاش می‌کنیم اقداماتی را در دیپلماسی بکار بگیریم، ولی در سخنرانی که در مراسم تنفیذ داشتند، بیان کردند که سفره مردم و شرایط اقتصادی کشور را به مذاکره گره نمی‌زنیم.

سیاست دشمن این است که ما را در تهدیدات غرق کنند و آنقدر تهدید واقعی و غیرواقعی برای ما ایجاد کنند تا ما منفعل و مشغول شویم و از فرصت‌ها غافل شویم. من یک سال است تجربه کار در حوزه داخلی پیدا کردم. در این یک سال باور کنید ارزیابی و جمع‌بندی من این است که عمده مشکل اقتصادی ما در داخل است.