بیانیه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب
گروه تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، بحث رونق تولید و توسعه اقتصادی از کیلدواژههای مهمی است که بارها در بیانات رهبر معظم انقلاب به آنها اشاره شده است. مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی هم به صورت رونق تولید را کلید آینده روشن مسائل اقتصادی دانستند.
از طرفی این روزها کشور با به دلیل برخی از مسائل با مشکلات اقتصادی مواجه شده و دشمنان انقلاب نیز با اعمال تحریمهای ظالمانه سعی دارند به مردم فشار اقتصادی بیشتری وارد کنند که در این شرایط بحث رونق تولید و توسعه اقتصادی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
بر همین اساس و با توجه به اهمیت این موضوع با علی شماعی استاد دانشگاه خوارزمی در گفتوگویی تفصیلی داشتیم و از وی درباره راهبردهای رونق تولید و توسعه اقتصادی ایران پرسیدیم. این استاد دانشگاه معتقد است که راهبردهای اصلی رونق تولید و توسعه اقتصادی دراصلاح ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی نهفته است و مهمترین راهکار رونق تولید و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و آموزشی است.
مشروح گفت وگوی فارس با علی شماعی به شرح زیر است:
فارس: تفاوت های رشد، پیشرفت و توسعه درچیست؟
شماعی: رشد (Growth) یعنی افزایش یا کاهش یک پدیده یا واقعه در طی زمان است. مثلا رشد مثبت یا منفی یک پدیده مثلا جمعیت ایران در سال 1357 اول انقلاب حدود 34 میلیون بوده اما در سال 1398 به حدود 84 میلیون رسیده این تغییر را رشد گویند. میزان رشد و درصد رشد بصورت کمی در زمان و مکان قابل بررسی است.
اما پیشرفت" (Progress) در مرحله بالاتری از رشد و به معنای این است که رشد جمعیت را همراه با کیفیت آموزشی، معنوی، مادی یا تکنولوژیکی بهتری نشان میدهد. به طور مثال جمعیت با درصد باسواد و آموزش بالاتر و تعلیم و تربیت شده و با کیفیت بهتری یافته می گویند پیشرفت کرده است.
اما مفهوم سوم یعنی "توسعه" (Development) برخلاف دو مفهوم قبلی، به معنای تحول کیفی در پدیده های موجود است. توسعه علاوه بر جنبه های سخت یا پیشرفت های فنی و اقتصادی در جنبه های نرم در کیفیت، خلق وخوی و الگوهای رفتاری، اجتماعی و حتی ماهیت پدیدهها تحول ایجاد میشود. به طور مثال در رابطه با جمعیت باسواد جمعیت کارآمد در تولید و متخصص در حرفه های تولیدی داشته باشیم یا اگر عضلات را قوی کنیم و افزایش دهیم با پدیده رشد روبهرو هستیم. اما اگر با این عضلات بتوانیم کارهای حرفه ایی مثل ورزش ژیمناستیک و وزنه برداری انجام بدهیم با پدیده پیشرفت همراه بودهایم، اما اگر از لحاظ رفتاری و خلق وخوی انسانی، انسان متفاوتی شدیم، و اخلاق نیک در وجود ما نهادینه شد می گوییم توسعه یافتهایم.
فارس: تفاوت های توسعه پایدار و توسعه ی انسانی چیست؟
شماعی: مفهوم چهارم "توسعه پایدار" (Sustainable Development) مفهوم و هدفی است که به واسطه پیامدهای منفی ناشی از بهره برداری از منابع طبیعی و اجتماعی بعد از توسعه بی حد و حساب و تخریب منابع طبیعی و فرهنگ های محلی مطرح شد.
توسعه پایدار به منظور جلوگیری از نابودی منابع طبیعی و فرهنگهای بومی و بی عدالتی توجه به حفاظت از منابع طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و استمرار این منابع مطرح شد. بنابراین توسعه پایدار شامل ابعاد سه گانه زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. توسعه پایدار فرایندی است که در استفاده از منابع، هدایت سرمایهگذاریها، جهتگیری توسعه فناوری و توسعه باید به توسعه اجتماعی و فرهنگی منجر شود. توسعه ای که استقلال و فرهنگ جوامع و کشورها را در معرض خطر قرار دهد توسعه پایدار نیست.
همچنین نیازهای حال و آینده بشر را به صورت متعادل مورد توجه قرار دهد. توسعه پایدار تأکید بر جنبههای توسعه انسانی و حفاظت از منابع طبیعی برای نسلهای حال و آینده دارد. بر این اساس بود که به دنبال آن شاخص توسعه انسانی مطرح شد.
مفهوم پنجم، شاخص توسعه انسانی (Human Development Index) یا همان (HDI) است. این شاخص کم و کیف و کیفیت زندگی در جامعه ویا کشور در ابعاد سه گانه انسانی شامل "امید به زندگی سالم "، "دستیابی به دانش" و "استانداردهای زندگی آبرومندانه" است. شاخص توسعه انسانی توسط برنامه توسعه و پیشرفت سازمان ملل UNDP ارائه شده است، بر اساس شاخصهای مختلفی مانند شاخصهای آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی و... کیفیت زندگی کشورها مورد مقایسه قرار میدهند.
زیر مجموعه این شاخص ها شاخص هایی همچون میزان درآمد سرانه و درآمد خانوار، افزایش و ارتقاء باسوادی، کیفیت آموزش، ثروت ملی، کیفیت مسکن، حمل ونقل، کیفیت آب و فاضلاب، وضعیت تغذیه، عدالت محوری، رشد اخلاق و معنویت، عواطف انسانی، عزت ملی، مبارزه با فقر فساد، انضباط اجتماعی، افزایش احساس مسئولیت اجتماعی، کاهش بیکاری، کاهش میزان مرگ و میر نوزادان، ارتقاء سلامت، میزان مبادلات بینالمللی، کاهش مصرف انرژی های فسیلی و کاهش آلودگی ها، کاهش جرم و جنایت وعدالت جنسیتی وغیره است. برای توسعه انسانی بیش از 800 شاخص مورد بررسی قرار میگیرد. بر این اساس جوامع به توسعه انسانی بسیار زیاد، کشورهای با توسعه انسانی زیاد، جوامع متوسط و کشورهای با توسعه انسانی کم (پایین) تقسیم میشوند.
بر اساس شاخص توسعه انسانی کشورهای جهان، در سال 2019 میلادی، نروژ با شاخص توسعه 0.953 به عنوان توسعه یافتهترین کشور جهان معرفی شده است و پس از این کشور، سوئیس با شاخص 0.944، استرالیا با شاخص 0.939، ایرلند با شاخص 0.938 و آلمان با شاخص 0.936 در ردههای دوم تا پنجم قرار دارند. ضعیفترین شاخص توسعه یافتگی نیز مربوط به کشورهای نیجر، آفریقای مرکزی، سودان جنوبی، چاد و بروندی است که همگی در آفریقا قرار دارند.
شاخص توسعه یافتگی ایران در سال 2019 میلادی، 0.798 واحد و متوسط امید به زندگی در آن 73.4 سال بوده است. در این ردهبندی پس از کشورهای کویت، مالزی، باربادوس و قزاقستان در رده شصتم (60) بوده است. که طی 2 سال اخیر حدود 5 پلهای سقوط داشته است.
* اولین و مهمترین راهکار رونق تولید و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و آموزشی است
فارس: مهمترین راهبردهای رونق تولید و توسعه اقتصادی ایران که باید توسط مسئولین نظام انجام گیرد، چیست؟
شماعی: مهمترین راهکار رونق تولید و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و آموزشی است.توسعه و ارتقاء فرهنگی و رفتاری به شکل بنیادی در تولید نقش دارد. ما تمامی منابع طبیعی و ابزارها و امکانات اقتصادی را داریم، اما نمی توانیم تولید کنیم و از وضعیت جامعه احساس ناراحتی و آرامش لازم را نداریم. نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار میکنیم.
* کارهای فرهنگی یعنی گرفتن باورهای کاذب از مردم و جایگزینی باورهای صادق در ذهنشان
حتی ما در خودرویی مدرن با «رفاه» کامل نشستهایم اما به علت بینظمی و بیقانونی، از رانندگی در شهر «رضایت» نداریم. یکی از ابعاد توسعه فرهنگی از رفتاری - اخلاقی به وظایف و تکالیف سازمانی خود آگاه، اعتماد بنفس منطقی، مهربان، آرام، روحیه مشارکت پذیری، هم فکری و همکاری با دیگران، تفکر جمعی و مشورت روحیه همزیستی مسالمت آمیز اصالت فرهنگ از اصالت سیاست و اقتصاد مهمتر و موثرتر است.
کارهای فرهنگی یعنی من باورهای کاذب را از مردم بگیرم و باورهای صادق را وارد ذهنشان کنم. خواستههای نامعقول را از آنها بگیرم و به آنها خواستههای معقول بدهم. تمام مراکز آموزشی از مهد کودک، مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و حوزه های علمی و فرهنگی و منابر و... در تحول فرهنگی و تولید و توسعه اقتصادی باید نقش ایفاء کنند.
* ایجاد سیستم و طراحی سیستمها از طریق تخصصپروری و تربیت کاردان، کارشناس و کارآفرین
سیستم داشتن و مدیریت سیستم از طریق ارتقاء و توسعه آموزشی - فرهنگی که به ظهور سیستم های تولیدی و انسانهای متخصص و طراح سیستم منجر میشود. تحول و توسعه آموزشی - فرهنگی که به ظهور انسانهای متخصص، آگاه و کارآمد و مدیر و طراح سیستم تبدیل شوند. مراکز آموزشی از مهد کودک، مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و حوزه های علمی و فرهنگی و منابر و غیره باید انسان توسعه یافته با مدیریت و طراح سیستم رونق تولید و توسعه اقتصادی - اجتماعی را فراهم سازند.
مشکل اساسی اقتصاد ایران این است که نه اجزاء و عناصر قوی و مناسب برای فعالیت ها آموزش و پرورش داده می شوند و نه طراحی سیستم هم شکل نمیگیرد. چگونگی عملکرد از لحاظ تکنیک و تاکتیک های لازم توسط مربیان جامعه طراحی میشود که طراحی سیستم گفته میشود. اصولا در سیستمهای خوب، آدمهای بد هم خوب عمل میکنند و در سیستم های بد آدمهای خوب هم بد عمل میکند. بنابراین برای رونق تولید، هم اعضای موثر وکارآمد وهم طراحی سیستم یا مربیان و مسئولان خوش فکر وخلاق لازم است که همگی اینها از طریق رشد وتوسعه تعلیم و تربیت و توسعه فرهنگی بدست می آید.
فارس: با توجه به این مسائلی که مطرح کردید وظیفه مراکز آموزشی - فرهنگی چیست؟
مراکز آموزشی - فرهنگی باید انسان توسعه یافته تربیت کنند نه انسان های مدرک گرا. انسان توسعه یافته، انسانی است که به وظیفه شناس و به وظایف خود خوب عمل کند، اهل مطالعه باشد، از لحاظ جسمی، روحی و روانی تندرست و سلامت باشد، به محیط زیست اهمیت دهد.
حقوق خود را مطالبه کند. اعتماد بنفس منطقی، خلاق، مبتکر و توانمند، مهربان، آرام، خوش فکر، منافع گروهی و سازمانی را به منافع فردی ارجح دهد، چاپلوس نباشد، روحیه مشارکت پذیری، هم فکری و همکاری با دیگران، به تفکر جمعی و مشورت اعتقاد داشته باشد، تقسیم کار را بفهمد، اصول مقدماتی مدیریت را بلد باشد، و کاملا باور داشته باشد که عقل کل نیست، در قالب عقل و تجربه و مشورت به تجزیه و تحلیل دیدگاه ها بپردازد و بعد تصمیم بگیرد، روحیه همزیستی مسالمت آمیز با همکارنش داشته باشد، با خودش سازگار و با محیط کاری اش هماهنگ باشد، محیط کارش را تغییر می دهد، و صدها شاخص روحی - روانی مثبت که همگی اینها از کودکی در خانواده و جامعه بویژه مراکز آموزشی و تربیتی صورت میگیرد.
* سیستم آموزشی باید کارآفرین و در راستای محیط کار و نیاز توسعه مناطق و نواحی کشور آموزش دهند
باید سیستم آموزشی به ویژه دانشگاههای کشور کارآفرین و در راستای محیط کار و نیاز توسعه مناطق و نواحی کشور آموزش دهند. هر رشته تحصیلی محیط کار و جذب آن مشخص باشد. باید دانشجویان هر رشته تحصیلی و آموزش متناسب با محیط کار و اشتغال خاص خود باشند و در حین تحصیل با محیط کار خود به صورت کارورزی در ارتباط باشند و بعد از تحصیل دانشجو در صورت توافق در آن شغل جذب کار شود. (تخصص گرایی)
* مدیریت علمی و شایستهسالاری
حرف اول را در دنیای امروز علم میزند. وقتی پذیرفته ایم برای مربیگری یک تیم فوتبال، به دانش روز فوتبال نیاز است یا برای درمان یک سرماخوردگی ساده باید سراغ دانش پزشکی رفت یا نگهداری از ماهیان داخل آکواریوم دانش خاص خود را می طلبد، چگونه می توان برای اداره یک کشور، بی نیاز از علم و مدیریت علمی بود؟! لازمه بهره مندی از مدیریت علمی نیز این است که اولا حکومتگران به مدیریت علمی و اصل تخصص حکمروایی خوب باور داشته باشند و ثانیا از مدیران دانش گرا برای اداره کشور بهره بگیرند. کشوری که مدیریت علمی نداشته باشد، ناچار باید درگیر آزمون و خطا شود یا چیزهای دیگری را جایگزین علم نماید، مانند شعارگرایی، هیجان های کاذب و مرید پروری؛ بدیهی است که با این جایگزین ها نمی توان روی توسعه را دید.
* شفافیت و حکمروایی خوب
شفافیت سریعترین، کم هزینهترین، مبناییترین و قابل اعتمادترین سازوکار برای مبارزه با فساد (هم در پیشگیری و هم کشف جرم)، افزایش مسئولیتپذیری و پاسخگویی، ارتقاء شایستهسالاری، مشارکت فعال و مؤثر مردمی، کاهش هزینه و زمان در پیشگیری و مبارزه با فساد، و در نتیجه افزایش کارآمدی و سرمایه اجتماعی است؛ با ایجاد شفافیت میتوان عدالت را مستقر کرد و از ایجاد تبعیضهای ناروا در نظام جلوگیری کرد.
"شفافیت" نیز از لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه گراست. جریان آزاد اطلاعات، دسترسی عمومی و آسان به اطلاعات و پاسخگویی قابل راستی آزمایی، بسترهای اجتناب ناپذیر شفافیت هستند. جامعه غیرشفاف، مانند خودرویی است که شیشه های آن گل آلود و کدر شده اند؛ سرنوشت این خودرو، حادثه و واژگونی است. شفافیت و ارزیابی عملکرد مدیران و به کار گرفتن مدیران کارآمد و شایسته به ویژه در رأس کارها و مدیریت مالی و اجرایی و ساماندهی ساختارهای فسادزای بانکی و مالی و نظارت دقیق و مستمر بر عملکرد مدیران و سرمایه های ملی ضروری است.
چرا باید هر روز شاهد خبر اختلاس و حیفومیل و خارج کردن سرمایههای ملی از فرایند تولید در کشور باشیم؟ چرا نظام اقتصادی بهطور اعم و نظام بانکی و مالی کشور بهطور خاص، دلالی و هرجومرج اقتصادی را کنترل نمیکند؛ بهطوریکه یک نفر 3800 سکه طلا و دیگری بیش از 700 آپارتمان خالی خریداری کرده و دلالی مسکن راه انداخته است؟! چرا یک فرد یا گروهی با رانتهای مالی و نفوذ در دستگاه اداری کشور بتواند 3500 خودرو ثبتنام یا ثبت سفارش دهند، بدون اینکه مالیاتی از او دریافت شود و بر عملکرد فسادآلود شرکتهای تولید خودرو و خریداران نظارتی صورت نمی گیرد، این در حالی است که تولیدکنندگان و کارمند ملزم به پرداخت مالیات قبل از دریافت حقوق خود هستند.
چرا و چگونه افراد مؤثر و صاحبمنصب در نظام اداری کشور میتوانند 12000 و 3000 میلیارد و... اختلاس، پولشویی و... داشته باشند؟ مگر نظام جامع کنترل حکومتی بر عملکرد این افراد "ژن خوب" نظارت ندارد! آیا قانون و ضوابط صرفا برای افراد بدون پشتوانه سیاسی و توده مردم وضع شده است؟ شفافیت و نظارت دقیق با مشارکت آحاد مردم در فرایند تولید در هر جامعه ضروری است و یکی از مهمترین راهکارهای توسعه و عدالت اقتصادی، فرصتهای برابر و عادلانه تولید برای همه مردم، شفافیت اقتصادی، نظام مالیاتی متناسب، نظارت دقیق بر عملکرد مدیران و زیرمجموعه آنها و پاسخگویی به افکار عمومی است.
* جلوگیری از فرار مالیاتی چندین میلیاردی از ضرورتهای توسعه است
جلوگیری از فرار مالیاتی چندین میلیاردی از ضرورتهای توسعه است. افزایش سرعت و شفافیت مالیاتی و رضایت مؤدیان مالیاتی بویژه تولید کننده کالای ضروری مردم اهمیت دو چندان دارد. که همگی بر اساس سند برنامه ششم و سیاستهای اقتصاد مقاومتی تعیین شده اند که به طور کامل و دقیق اجرا نمی شود.
مالیات یک منبع مهم مالی دولتها هستند. به منظور ایجاد شفافیت در عملکرد اقتصادی، ایجاد و توسعه پایگاه اطلاعات هویتی، عملکردی و دارایی مؤدیان مالیاتی شامل مواردی نظیر اطلاعات مالی، دفاتر پولی و اعتباری، معاملاتی، سرمایه ای و ملکی اشخاص حقیقی و حقوقی در سازمان امور مالیاتی کشور ایجاد شود.
"مشارکت در اداره امور کشور" نیز از لوازم اصلی توسعه پایدار است. مردم باید خود را در تصمیم گیری ها و اداره امور کشور، سهیم و مؤثر بدانند و این مشارکت را با تمام وجود حس کنند. مردم باید یقین داشته باشند که اگر نظری دارند، می توانند آن را در قالب های مدنی مانند احزابی که خودشان تشکیل می دهند، پیگیری کنند و در نهایت، آنچه امروز در ذهن شان می گذرد را بتوانند با دیگران به اشتراک بگذارند و در زمانی معقول در کشورشان، عملیاتی کنند نه این که آراء و دیدگاه های مردم، در حکم آرزوهای محال باشد.
فقدان مشارکت، به انزوا و بی تفاوتی مردم می انجامد و کشوری که مردمانش منزوی و بی تفاوت باشند، هرگز روی توسعه نخواهد دید.
دولت با به کارگیری سفیران کارآمد و توانمند و رایزن بازرگانی قدرتمند در کشورهای مختلف دنیا بسترهای توسعه اقتصادی و اجتماعی مردمی و بخش خصوصی را در اقصی نقاط دنیا فراهم آورد. تولید صادراتگرا میتواند تحریمها را خنثی کند. دنیای معاصر دنیای ارتباطات است نه قطع مراودات و این نکته به قدری واضح و روشن است بطوریکه اروپا و آمریکا اگر تبدیل به قدرت اقتصادی شده اند ناشی از این مراودات با تمام کشورهای دنیا بوده است.
امروزه حتی کشورهایی که تنش و تضادهای عمیق با یکدیگر دارند ارتباطات دیپلماتیک خود را حفظ میکنند. ورود در اقتصاد بینالملل مانند اقتصاد چین، تعیین سود نسبی مانند صنعت خودرو کره جنوبی، نظام بانکداری کارآمد و شفاف مانند سنگاپور، آزادی فعالیت اقتصادی مانند مالزی، تخصصی شدن تولید مانند برزیل، تسهیل فعالیتهای اقتصادی مانند ترکیه و سیاست خارجی در خدمت اقتصاد مانند هند.
* تعاون، مشارکت و تولیدات متنوع صادرات محور
فارس: نقش دولت در این زمینه چیست؟
شماعی: دولت باید با توسعه شرکتها و تعاونیهای تولید و اقتصاد مردمی و نظارت متخصصان و صاحبنظران هر رشته اقتصادی توسعه اقتصادی بومی را دنبال کند. شرکتها و تعاونی ها با نظارت نخبگان و صاحبظران دولتی پیشران توسعه اند. شرکت های تولیدی پیشران توسعه و شایسته سالاری در مدیران آنها بویژه شهرهای کوچک، متوسط و بزرگ و روابط متقابل و سلسلهمراتب آنها مانع مهاجرت های بدون برنامه و مخرب از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها خواهد شد. مدیران صاحب نظر و شایسته و صادر کنندگان و واردکنندگان متبحر و توانمند موجب تعادل و توازن اقتصادی و اجتماعی در کشور را از سطوح پایین، یعنی از روستا تا شهرهای متوسط و بزرگ به شکل زنجیروار با سلسله مراتب منسجم را متناسب با هر استان و شهرستان فراهم میآورند.
شرکتها قادرند نیروی خلاق جوامع را شناسایی و جذب کنند و در محل مناسب از سازمان خود بهکارگیری نمایند و ارزشآفرینی همافزا محقق شده و از مهاجرت و فرار مغزها و نخبگان جلوگیری میکند. شرکت ها و تعاونیهای واقعی مردمی که با سرمایه مردمی و حمایت و نظارت دولت شکلگیرند در تولید و توسعه اقتصادی نقش موثری دارند (اقتصاد مردمی).
*بین المللی شدن یا جهانی شدن
با توجه به اینکه اسلام یک دین جهانی شده است. انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع رشد و توسعه می یابد. یکی از مهمترین دلایل عقب ماندگی کشور عدم تعامل و همکاری بین الملی است. که تا حالا نتوانسته ایم با جهان ارتباط مناسب ایجاد و بین المللی شویم. توسعه روابط سیاسی با همه دولتهایی که بطور متقابل به کشور ما احترام میگذارند هم، به نفع اقتصاد ایران است و باید همچنان در دستور کار دولت باشد.
اگر ما در حد ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به یک نفر، بیش از ده حکم اجرایی نمیدادیم. اگر ارتباطات جدی بینالمللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جادهها، ترافیک شهری، نظام اداری و دهها مورد را مجبور میشدیم حلوفصل کنیم. اگر ارتباطات وسیع بینالمللی داشتیم، نمیتوانستیم نرخ دورقمی تورم را برای چندین دهه حفظ کنیم. اگر بینالمللی بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید کرهای و ژاپنی اروپایی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پیدا میکردند، تدریس میکردند، آموزش میدادند و میآموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور با سایر کشورها تبادل اندیشه می کردند، خود را محک میزدند.
مسئله ما ناکارآمدی است و یکی از راهحل های آن بینالمللیشدن است. سیستم، ترتب، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصرا در سایه روابط گسترده بینالمللی قابل تحقق است. منظور از بینالمللی شدن چیست؟ سه اصل است: رقابت، کیفیت و استاندارد.
تصور نکنید که مقصود تعامل صرفا با غرب است. یکی از بهترین مصادیق برای فهم بینالمللی شدن، کشور کره جنوبی است. هم پیشرفت خارقالعادهای کردهاند و بدون منابع طبیعی نزدیک به یک تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. همزبان و فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کردهاند و هم میتوانند با سیستمی رقابتی و جهانی که بپا کردهاند، همسایه شمالی خود را تهدید اقتصادی کنند.
آیا من و شما میتوانیم سه نفر از مقامات کره جنوبی را نام ببریم. احتمالا خیر. چون کره جنوبی سیستم است و نه فرد. اما همینکه در جهان گفته میشد ونزوئلا یا لیبی، همه میدانستند نام کدام افراد را باید مطرح کنند. اول شرط توسعهیافتگی این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفا سیستم را مدیریت میکنند.
مهمترین مسئله ما ناکارآمدی است و راهحل آن، ارتباط گسترده با نظام بینالملل است. و تا زمانی که نتوانیم با نظام بین الملل، ارتباط مناسب ایجاد کنیم، پیشرفتی در کار نخواهد بود. سیستم سازی، ترتب، تخصص، کیفیت، رقابت واستاندارد، منحصرا در سایه روابط گسترده بینالمللی قابل تحقق است.
فارس: وظیفه مجموعه قانونگذاری و اجرایی برای تسریع در رونق تولید و توسعه اقتصاد ایران چیست؟
شماعی: به نظر بنده برای تسریع در رونق تولید و توسعه اقتصاد ایران مجموعه قانونگذاری و اجرایی (مجلس و دولت) توصیههای پیش گفته و ذیل را عملیاتی کنند
1. صدور مجوزهای کسب و کار را سهل و از انحصار طلبی یک گروه خاص و افراد خاص دسترسی به شغل را حذف کنید.
2. همه سفارتخانه های ایران را مامور کنید با تمام توان به کمک صادرکنندگان کالاها و خدمات ایرانی بشتابند.
3. بانکها را از خرید و نگهداری املاک و رقابت با یکدیگر برای بالابردن نرخ سود سپرده منع کنید.
4. بازار سرمایه را مامور کنید با استفاده از ابزارهای جدید مالی و تسهیل انتشار اوراق، نقدینگی موجود را بسوی تولید هدایت کنند.
5. به سازمان "تامین اجتماعی" دستور دهید بجای فشار غیرقانونی بر واحدهای تولیدی برای تامین مخارجش، هزینه های زایدش را مهار کند و جلوی هدر رفتن منابعش را بگیرد.
6. به بانک مرکزی دستور دهید با روشهای نوین جایگزین سوئیفت نظیر رمزارزها، پیمانهای پولی دوجانبه با شرکای اصلی تجاری و... تحریمهای بانکی کشور را کم اثر کند.
7. وزارت کشور را مامور کنید با اجرای ماده16 قانون بهبود محیط کسب وکار، برای تولیدکنندگان کوچک ایرانی، بازار و امکان فروش فراهم کند.
8. با شناسنامه دار کردن همه تراکنش های بانکی و تلفیق بانکهای اطلاعاتی موجود، از حدود 100هزار میلیارد تومان فرارمالیاتی ثروتمندان جلوگیری و کسر بودجه موجود را جبران کنید. فردی را هم که 7سال پیش به شما تلقین کرد نباید در حسابهای شهروندان سرک کشید، برای همیشه از خود برانید.
9. با تصویب و اجرا قانون مالیات بر عایدی سرمایه، تقاضای سوداگری را از بازارهای خودرو، مسکن، طلا و ارز بیرون کنید تا سرمایه های مردم بجای سوداگریهای ضدتولیدی، بسوی تولید هدایت شوند.
انتهای پیام /
توسعه تولید اقتصاد کیفیت زندگی