چهارشنبه 7 آذر 1403

سیگنال دولت رئیسی به سعودی ها؛ کاهش تنش، حفظ رقابت

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
سیگنال دولت رئیسی به سعودی ها؛ کاهش تنش، حفظ رقابت

اقتصادنیوز: یک روند تنش‌زدا دست‌کم می تواند شدت منازعات سیاسی و استراتژیک در خلیج فارس را کاهش دهد و در عین حال حمایت رهبران غربی را هم جلب کند. در خلیج فارس، مانند جاهای دیگر، تنش زدایی بیش‌تر به مدیریت منازعات مربوط می‌شود تا پایان دادن به آن‌ها.

به گزارش اقتصادنیوز، در حالی که آغاز مذاکرات پیرامون احیای برجام هم‌چنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، در برخی محافل تردیدهایی نسبت به ثمربخش بودن چنین مذاکراتی شکل گرفته است. با این وجود، به موازات ادامه رایزنی‌های فشرده پیرامون نحوه شروع مجدد مذاکرات هسته‌ای، دولت جدید در ایران با هدف تجدید روابط منطقه‌ای، سیاست جدیدی را در این باب پیش گرفته است. مهم‌ترین نمونه از این مسئله، آغاز مذاکرات با مقامات عربستان سعودی بوده که با وساطت رئیس جمهور عراق، چند دور از این گفتگوها در بغداد انجام شده است.

به همین بهانه، دانیل برامبرگ، تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه، با انتشار یادداشتی با عنوان «محدودیت های تنش زدایی از روابط ایران و عربستان» در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیت‌کرفت ضمن بررسی این مسئله، به تحلیل بیم و امیدهایی که نسبت به این تنش زدایی وجود دارد، پرداخته است.

*س_کاهش تنش، حفظ رقابت_س*

هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در طول سال‌های حضور نیکسون در کاخ سفید در دهه 1970، تلاش کرد تا با ایجاد فضای تعاملی، رقابت میان آمریکا و شوروی را مدیریت کند و تلاش می کرد جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای و جهانی مسکو را مهار کند. اتحاد جماهیر شوروی هم اهداف مشابهی دنبال می کرد. برای هر دو کشور، هدف تنش زدایی، همانطور که کلمه فرانسوی dtente دلالت بر آن دارد، «کاستن از تنش‌ها» و در عین حال حفظ رقابت بود.

اگر چه تلاش اخیر ایران و عربستان سعودی برای حرکت از یک جنگ سرد (و گاهی گرم، اگر چه غیرمستقیم) به سمت تنش زدایی، مسئله ای نوپا است، با این حال به یک استراتژی دیپلماتیک اشاره دارد که هدف نهایی آن خریدن وقت و کسب حداکثر سود است. تهران و ریاض نه تنها با برقراری مجدد روابط دیپلماتیک صاحب برخی مزایای راهبردی، دیپلماتیک و اقتصادی می شوند، بلکه این مسئله باعث آغاز گفت وگوهایی برای یافتن زمینه های مشترک در مورد بسیاری از موضوعات، از جمله جنگ در یمن، می شود.

در این شرایط، به نظر می رسد ایران با توجه به موقعیت منطقه‌ای خود - و تصور (شاید اشتباه) این که پس از ترک افغانستان، اکنون خروج ایالات متحده از خلیج فارس اجتناب‌ناپذیر شده است - در موقعیت خوبی قرار گرفته تا روی مذاکرات با ریاض به نفع خود مانور دهد. درخواست اخیر ایران مبنی بر بازگشایی کنسولگری دو کشور در مشهد و جده، به عنوان «نشانه حسن نیت»، قبل از هر اقدامی برای پایان دادن به جنگ در یمن، دلالت بر اعتماد به نفس تهران دارد. این مسئله همچنین حکایت از آن دارد که به رغم امیدواری برخی از رهبران غربی نسبت به اینکه مذاکرات ایران و عربستان می تواند بازی را تغییر دهد، چشم انداز پیشرفت دیپلماسی چندان چشمگیر هم نخواهد بود. اما در نهایت این می تواند نتیجه ای قابل قبول - یا حداقل قابل تحمل - برای ریاض و تهران باشد.

*س_دو منطق پیش برنده_س*

دو منطق به ظاهر متناقض اما در نهایت سازگار، تلاش‌های اخیر برای پیشبرد تنش‌زدایی میان ایران و عربستان سعودی را هدایت می‌کنند. منطق اول ابتکار و بداهه است که رهبران هر دو کشور در حالی که به پیش می روند در حال ایجاد آن هستند. دغدغه اصلی آنها حفظ ثبات سیاسی حکومت است، و بدین جهت آن ها باید ظرفیت سازگاری را در داخل و خارج از کشور به اثبات برسانند. چنین نگرانی‌های تاکتیکی رهبران ایران را با دغدغه ایجاد اجماع در مورد چالش‌های کلیدی سیاست خارجی مواجه می‌کند؛ مسئله ای که به نظر چندان ساده هم نیست و در مورد چندین موضوع حیاتی، از جمله برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، اختلافات کمی وجود ندارد. بنابراین منطقی به نظر می رسد که مقامات جدید در تهران به شعبده بازی با چند توپ که یکی از آنها عربستان است، ادامه دهند.

شاید ایجاد اجماع در ریاض پیچیدگی کمتری داشته باشد، چرا که تنها یک صدا وجود دارد و آن هم صدای بسیار بلندی مهم است: ولیعهد محمد بن سلمان. اما او از فضای سیاسی و ژئواستراتژیک بسیار کمتری نسبت به همتایان ایرانی خود برای مانور برخوردار است. عربستان هنوز در مرزهای همسایه با یک دشمن مصمم، حوثی ها، مواجه است، در حالی که در عرصه جهانی گسترده‌تر، ریاض هنوز تکلیف روابط خود را با دولت بایدن (و بالعکس) مشخص نکرده است. در مقابل، تهران دارای منافع و دارایی های دیپلماتیک، استراتژیک و اقتصادی در سراسر خاورمیانه است. علاوه بر این، ممکن است ایران آماده باشد تا از تلاش برای نجات برجام صرف نظر و تمرکز خود را بر تحکیم مجموعه ای از روابط خود در منطقه به طور گسترده تر و فراتر از آن متمرکز کند. در واقع ایران دست برتر را دارد. و حتی اگر به میز مذاکره بازگردد، با پیوند دادن این گفتگوها به موقعیت استراتژیک منطقه‌ای خود مخالفت کرده و سرسختانه به مقاومت خود ادامه خواهد داد.

این واقعیت ما را به سوی منطق دوم که راهبردی است، هدایت می‌کند. رهبران ایران مدت‌هاست بر این باورند که هدف نهایی دشمنان منطقه‌ای و جهانی تهران، محاصره اقتصادی، دیپلماتیک و (در صورت لزوم) نظامی جمهوری اسلامی است. چنین ذهنیتی، عزم تهران را در راستای خنثی‌سازی اثرات تهدید «محاصره» از طریق ایجاد مجموعه‌ای متنوع از روابط که به ایران ظرفیت تحمیل درجات مختلف فشار از سوی مخالفانش می‌دهد، را راسخ‌تر می‌کند. ریاض این راهبرد را نه یک استراتژی تدافعی، بلکه تهاجمی می‌داند و برای مهار آن‌چه که به ادعای ریاض آرمان‌های «توسعه‌طلبانه» یا «هژمونیک» می‌خواند، به چتر نظامی آمریکا وابسته است. تشدید جنگ ریاض با حوثی‌ها نشان از تلاش بن سلمان برای عقب راندن ایران از طریق حمله به نزدیک‌ترین متحد منطقه‌ای آن بود.

اما چنین سیاستی نتیجه‌ای عکس به همراه داشت و نه تنها محدودیت‌های قدرت نظامی عربستان سعودی را عیان کرد، بلکه دلالت بر فقدان هرگونه استراتژی منسجم برای مقابله با ایران هم داشت. اینکه ریاض در شرایطی هم در تاکتیکی و هم در استراتژی خلق‌الساعه عمل می‌کند، نوعی برتری را به ایران اعطا می‌کند که بعید است عربستان سعودی بتواند - حتی از طریق «توافق ابراهیم» میان اسرائیل، امارات، بحرین و مراکش (و شاید سودان)- آن را جبران کند.

*س_طنین صدای واحد_س*

با انتخابات اخیر در ایران می‌توان انتظار داشت که سیاست خارجی ایران منعکس‌کننده یک نقشه و مسیر مشترک و یک‌دستی باشد. این تصور که اکنون صدای واحدی از تهران به گوش می‌رسد، ظاهرا در ایجاد انگیزه در رهبران سعودی برای پیگیری مذاکرات با تهران نقش داشته است.

با این حال، اگر چه تیم سیاست خارجی ایران بر روی مسائل کلان توافق دارند، اما به نظر می‌رسد که در مورد تصمیمات کلیدی سیاست خارجی، از جمله سرنوشت برجام، بداهه‌گویی کرده و بعضا ساز مخالف زده‌اند. طی هفته‌های گذشته، سیگنال‌های متعدد درباره زمان و امکان پیوستن تهران به مذاکرات، انتقاداتی را از سوی طیف‌های مختلف برانگیخت - از جمله روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد که سردبیرش در 18 اکتبر از «سیاست گیج‌کننده» انتقادکرده است. روزنامه اقتصادی جهان صنعت نیز ارزیابی مشابهی ارائه کرده و این‌که دولت «آشفتگی هسته‌ای» ایجاد کرده را مورد نقد قرار داده است. یکی دیگر از اعضای ارشد مجلس نیز با پاشیدن نمک روی زخم، سیاست وزیر امور خارجه را بازتاب رویکرد «اقدام برای اقدام» سیاست دولت روحانی در ماه‌های اخیر دانسته که مورد حمله تندروهای ایرانی قرار گرفت.

فراتر از عرصه داخلی، مطمئنا دیپلماسی خلق الساعه تهران، دیدگاه بازیگران کلیدی منطقه ای و جهانی را نیز شکل خواهد داد. به هر حال، این که آیا ایران در نهایت تصمیم به پیوستن به مذاکرات برجام می گیرد، برای دوستان و دشمنان ایران به طور یکسان تبعات بسیار زیادی دارد. بدین سبب بود که هفته گذشته نماینده روسیه در مذاکرات وین آشکارا مقامات ایران را به گفتن این‌که «به زودی» به مذاکرات بازخواهند گشت، مورد انتقاد قرار داد و پرسید که «از نظر عملی این چه معنایی می تواند داشته باشد؟»

برای عربستان سعودی، پاسخ به این سئوال حیاتی است. اگر بازگشت به مذاکرات - که مقامات ایران اکنون احتمال آن را داده‌اند - منجر به احیای برجامی شود که تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای را لغو می‌کند و در عین حال شامل مفادی مبنی بر مذاکرات گسترده‌تری در مورد امنیت منطقه نباشد، در هر گونه گفت‌وگویی با ریاض، تهران از اهرم فشار موثری برخوردار خواهد بود. و در این صورت احتمالا عربستان سعودی تحت فشار فزاینده‌ای قرار می‌گیرد تا در مورد مسائل حیاتی امتیاز بدهد، از جمله در کارزار جنگ با حوثی‌ها در یمن. در مقابل، اگر مذاکرات هسته‌ای محقق نشود و تنش‌های ایران و آمریکا افزایش یابد، ریاض ممکن است تحت فشار کم‌تری از سوی واشنگتن برای پیگیری دیپلماسی با تهران یا احیای مذاکرات با حوثی‌ها قرار گیرد. با این حال، با توجه به حضور استراتژیک ایران در منطقه و پیشرفت‌های نظامی اخیر حوثی‌ها در مناطق شبوه و مارب - که قطب انرژی یمن هستند - شکست دیپلماسی لزوما به نفع ریاض نخواهد بود.

*س_یمن، برجام و بازی انتظار دیپلماتیک_س*

عباس نیل فروشان معاون امور عملیاتی سپاه پاسداران در چهاردهم اکتبر با تاکید بر موضع استوار ایران، اعلام کرد که عربستان راهی جز مذاکره بر سر جنگ یمن ندارد. به گفته او، از آنجا که «دشمن نمی‌تواند جبهه مقاومت یمن را شکست دهد»، «عاقلانه‌ترین راه، رسیدن به یک توافق صلح‌آمیز است». از سوی دیگر هم موضع عربستان این است که پیش از پیشرفت هر گونه گفتگوی معنادار میان تهران و ریاض، ابتدا ایران باید به حمایت خود از شبه نظامیان حوثی پایان دهد.

دو طرف در جریان نشست بین‌المللی بغداد در 21 سپتامبر این مواضع را تکرار کردند. با ادامه نقش عراق به عنوان میانجی، گزارش‌ها حاکی از آن است که دیپلمات‌های سعودی و ایرانی چارچوبی آزمایشی برای رسیدگی به درگیری یمن پیشنهاد کرده‌اند. اما همانطور که یکی از تحلیلگران خاطرنشان می کند، ایران «باید ثابت کند که نفوذ واقعی بر حوثی‌ها دارد - دست‌کم به اندازه‌ای که آن ها را وادار به نشستن بر سر میز مذاکرات صلح کند». در این شرایط، اگر ظرفیت تهران برای سوق دادن نیروهای حوثی به میز مذاکره محدود باشد، ظرفیتش برای استفاده از اهرم جنگ یمن نیز به عنوانی برتری استراتژیک ممکن است محدود شود. این چشم انداز مطمئنا بر محاسبات رهبران سعودی تأثیر می گذارد، زیرا آن‌ها به این فکر فرو خواهند رفت که آیا تهران اراده سیاسی یا حتی ابزاری برای مواجهه با حوثی ها دارد یا خیر.

اهمیت این محاسبات متناقض در نهایت به مسیر روابط ایران و آمریکا و سرنوشت برجام بستگی دارد. اظهارات اخیر مذاکره‌کنندگان ایرانی مبنی بر از سرگیری مذاکرات در وین تا پایان نوامبر می‌تواند نشان دهنده تمایل واقعی برای بازگشت به میز مذاکره باشد. شاید هم این تنها یک مانور تاکتیکی باشد که برای خریدن زمان توسط تهران طراحی شده است، چرا که به تازگی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ایران را به دلیل گسترش بیش‌تر برنامه غنی‌سازی‌اش مورد انتقاد قرار داده و هشدار داده که این فعالیت‌ها می‌تواند منجر به از هم گسیختگی کامل مکانیسم نظارتی سازمان ملل بر تاسیسات هسته‌ای ایران شود. مطمئنا این چشم انداز به رویکرد محتاطانه و تاحدی بدبینانه کاخ سفید نسبت به تلاش‌های اخیر دامن می‌زند. همانطور که ذکر شد، رهبران ایران هنوز در تلاشند تا مشخص کنند که در نهایت چه پاسخی به این پرسش مهم می دهند.

*س_شنای پروانه_س*

در نهایت، در صورت پیشرفت مذاکرات، هم ایران و هم عربستان سعودی از روند تنش زدایی سود خواهند برد و منافع اقتصادی قابل توجهی را به برای‌شان به همراه داشته باشد. به شکل متناقضی، بازگشت به مذاکرات برجام - و در کنار آن، چشم‌انداز افزایش صادرات نفت ایران - ممکن است به افزایش اخیر قیمت نفت - که به 85 دلار در هر بشکه رسیده - پایان دهد. در عین حال، اگر مذاکرات از سر گرفته شود و پیشرفت کند، ممکن است ایران نیز صادرات خود را افزایش دهد. با این حال، اگر چه ممکن است تلاش مستمر برای پیشبرد مذاکرات وین سود زیادی را روانه تهران کند، اما دولت محافظه‌کار تهران هم‌چنان عمیقا - و شاید به صورت قابل درکی - نسبت به این‌که دولت بایدن به تعهداتی که بر سر میز مذاکره می‌پذیرد پایبند بماند، تردید دارد.

بنابراین، سردرگمی ناشی از وعده‌ها و بیانیه‌های مختلف مقامات ایران در مورد مذاکرات برجام، چه بر اساس طرح و یا پیش‌فرض، به مراتب بیش از ریاض به نفع تهران است. در عین که تهران سعی می‌کند تصمیم خود را به گونه‌ای بگیرد که سایر گزینه‌های خود را هم از دست ندهد، محافظه‌کاران ایرانی می‌توانند با دنبال کردن تنش‌زدایی با عربستان سعودی فضای بیش‌تری برای مانور ایجاد کنند که احتمالا به سرعت هم به نتیجه نمی‌رسد. رهبران سعودی هم به امید به پایان دادن به درگیری در یمن، علاقه‌مند به آرام کردن روابط با تهران هستند.

یک روند تنش زدا دست‌کم می تواند شدت منازعات سیاسی و استراتژیک در خلیج فارس را کاهش دهد و در عین حال حمایت رهبران غربی را هم جلب کند. در خلیج فارس، مانند جاهای دیگر، تنش زدایی بیش‌تر به مدیریت منازعات مربوط می‌شود تا پایان دادن به آن‌ها.

همچنین بخوانید
سیگنال دولت رئیسی به سعودی ها؛ کاهش تنش، حفظ رقابت 2
سیگنال دولت رئیسی به سعودی ها؛ کاهش تنش، حفظ رقابت 3