دوشنبه 5 آذر 1403

ابوالفتح: خروج آمریکا از برجام خواست سنا بود نه ترامپ

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
ابوالفتح: خروج آمریکا از برجام خواست سنا بود نه ترامپ

تهران - ایرنا - «امیرعلی ابوالفتح» کارشناس مسائل آمریکا بر این باور است که ترامپ تحت فشار سناتورهای کنگره ناچار به خروج از برجام شد که این وضع ناشی از خلاء مذاکرات بین مجلس شورای اسلامی ایران و کنگره آمریکا بود.

شمارش معکوس تا 13 آبان ماه و انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا شروع شده است؛ رقابتی که بین «دونالد ترامپ» رییس جمهوری مستقر از حزب جمهوریخواه و «جو بایدن» رقیب دمکرات او است. به باور ناظران، نتیجه انتخابات این کشور جدا از اثرگذاری بر موضوعات داخلی آمریکا، بی‌تاثیر بر تحولات مناسبات بین المللی و منطقه‌ای نیست و این انتخاب حتی می تواند بر روابط تهران و واشنگتن نیز اثرگذار باشد. همان گونه که در دولت دموکرات «باراک اوباما» توافق هسته ای بین ایران و 1+5 به امضا رسید اما ترامپ رسما دستور خروج آمریکا از برجام را صادر کرد. گروه پژوهش و بررسی های خبری ایرنا، در ارتباط با بررسی آخرین تحولات انتخاباتی آمریکا، مواضع دو رقیب انتخاباتی در خصوص ایران و همچنین مناسبات تهران - واشنگتن در دولت بعدی، میزگردی با حضور «امیرعلی ابوالفتح» متخصص مسائل آمریکا و «اسماعیل گرامی‌مقدم» متخصص علم اقتصاد برگزار کرد که بخش اول آن در پی می آید:

ایرنا: کمتر از دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان باقی است و به طور سنتی انتخابات این کشور تاثیر غیرقابل‌انکاری بر اوضاع داخلی و سیاست خارجی ایران دارد همچنان که برخی تحولات ایران در سرنوشت دولت‌ها در آمریکا اثرگذار بوده است. ما در این میزگرد تلاش داریم تا به بررسی انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بپردازیم. اینکه اگر آقای بایدن در انتخابات پیش رو پیروز شود چه تاثیری بر اوضاع داخلی و مناسبات خارجی ایران خواهد گذاشت و در صورت ماندن ترامپ در مسند قدرت، روند به چه شکلی پیش خواهد رفت؟

گرامی مقدم: این سوال نیاز به تجزیه دارد تا تاثیر آن بر هریک از ابعاد داخلی ایران مشخص شود. البته در بین مردم و حاکمیت این مسئله مطرح شده که انتخابات آمریکا تاثیری بر مسائل ایران ندارد که به عقیده من این باور چندان درست به نظر نمی‌رسد. این رویکرد یعنی نادیده انگاشتن تاثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به نوعی فرار از تبعات احتمالی و انکار «شب در شب و یا روز در روز» است. به استناد تاریخ، انتخابات آمریکا تاثیری انکارناپذیر بر مسائل داخلی ایران دارد. باید در این زمینه مصادیقی را به نظرات خودم اضافه کنم. چنانچه هم‌اکنون نیز قریب به یکصد میلیارد دلار از درآمد فروش نفت ایران در کشورهایی نظیر چین، ژاپن، کره جنوبی و هند مسدود شده که امکان پرداخت آن به ایران به خاطر تحریم‌های آمریکا وجود ندارد.

بنابر شواهد موجود، جمهوری‌خواهان و در راس آنها شخص آقای ترامپ اظهار می کنند که در صورت پیروزی در انتخابات، با ایران وارد مذاکره می‌شود در حالی‌که رقیب وی یعنی جو بایدن می گوید دموکرات‌ها مکانیزم «بازگشت به برجام» را در پیش خواهند گرفت. باید در نظر داشت که به برجام برگشتن آمریکا تنها یک عبارت یا یک واژه نیست. تنها صحبت از همین برگشتن آمریکا به برجام، اثر زیادی بر جو روانی اقتصاد ایران دارد و امیدوار می شویم که این ارزهای بلوکه شده در خارج از کشور به ما برگردد. بنابراین بازار و اقتصاد ایران هم از فشار مضاعفی که با روی کار آمدن ترامپ و کاهش ارزش پول ملی و کوچک شدن سفره مردم ایجاد شده بود فراغت می یابد. بنابراین تاثیر این اقدام به لحاظ روانی بسیار عمیق و ژرف خواهد بود.

با انتخاب آقای ترامپ و خروج آمریکا از برجام، دلار از 3000 تومان به 27 هزار تومان افزایش یافت که این افزایش 9 برابری به دلیل کاهش ارزش پول ملی بوده است. با این تورم اگر کسی با یک ماه حقوق [کارگری] به یک فروشگاه رفته و بخواهد خرید کند به اندازه یک سبد هم نمی‌تواند خرید داشته باشد. خوب واضح است که انتخاب یک نفر از حزب دموکرات به عنوان رئیس جمهور، باعث می شود تا آمریکایی ها نیز به برجام بازگردند. چنانچه بدان اشاره داشتم بازگشتن آمریکا به برجام تنها یک لفظ نیست و مسلما تحریم ها نیز برداشته می شوند. وقتی تحریم ها برداشته شوند مبادلات پولی انجام می شود و کشتی های ایران با پرچم خود این کشور در سراسر دنیا رفت و آمد خواهند داشت. از سویی مشکل بیمه کشتیرانی می شود، حساب «ال سی» برای بازرگانان فعال می شود، ارز وارد کشور می شود و با بازگشت ارز به کشور، پول ملی ایران نیز تقویت می شود.

باید دانست در شرایط تحریمی که ارز به کشور باز نمی گردد بسیاری از افراد این موضوع را مطرح کرده اند که اقتصاد را بدون دلار اداره کنند. کسانی که به این موضوع دامن می زند به این مساله توجه ندارد که وقتی پول ملی ما در برابر دلار با کاهش ارزش روبرو باشد در برابر لیر ترکیه، رینگیت مالزی و در برابر تمامی ارزهای جهان ارزش خود را از دست می دهد. اگر قرار بود برای مبادلات جهانی از ارزی به غیر از دلار استفاده شود، قطعا بسیاری از کشورهای جهان قبل از ما با واحدهای دیگر مبادلات خودشان را انجام می دادند. باید توجه داشت که 67 درصد از مبادلات تجاری دنیا با دلار انجام می‌شود.

گرامی مقدم: هم اکنون که حدود 50 روز به انتخابات آمریکا مانده است، دنیا دو قطبی شده‌است. کسانی که موضع بسیار تخاصمی نسبت به جمهوری اسلامی دارند تمام تلاش خود را برای پیروزی ترامپ انجام می دهند.

وقتی قیمت دلار بر اثر کاهش پول ملی روند صعودی را طی می‌کند ناگزیر سایر ارزها هم از آن تبعیت می کند. بنابراین جایگزین کردن دلار با واحد های دیگر پولی مانند «یورو» یا «یوان» به بهانه قیمت کمتر، امری غیر منطقی است. چگونه می توان گفت پول ملی ایران در برابر دلار آمریکا سقوط کند ولی در برابر سایر ارزهای دنیا سقوط نکند؟ زمانی می توان گفت که ارزش پول ملی ما سقوط نمی کند که ذخایر ارزی کشور بسیار غنی باشد. قطعا زمانی که دموکرات ها بر سرکار بیایند و به برجام باز گردند پول های ایران به کشور بازگشته و ذخایر ارزی تقویت می شود. مسلما اگر ایران دارای هزار میلیارد دلار ذخایر ارزی بود قیمت دلار در ایران در عرض یک شب به 1000 تومان برمی گشت. این موارد به نوعی ناشی از منطق ریاضی و اقتصاد است.

بنابراین با یک مقایسه کوچک میان دو دوره تاریخی در ایران متوجه خواهیم شد که نرخ ارز با روی کار آمدن رئیس جمهور از حزب دموکرات یا جمهوری خواه نوسان زیادی دارد. مثلا با روی کار آمدن آقای «روحانی» در سال 1392 که مقارن با دوران ریاست جمهوری آقای اوباما از حزب دموکرات بود، قیمت ارز بین 3هزار تا 3 هزار و 700 تومان تومان ثابت ماند، مردم از قشر پایین و از قشر آسیب پذیر صاحب مسکن شدند، تورم ثابت بود، حقوق ها ارزش بیشتری داشت. نتیجه انتخابات آمریکا نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا هم موثر خواهد بود.

هم اکنون که 50 روز به انتخابات آمریکا مانده است، دنیا دو قطبی شده است. کسانی که موضع بسیار تخاصمی نسبت به جمهوری اسلامی دارند تمام تلاش خود را برای پیروزی ترامپ انجام می دهند. همین تفاهم نامه ننگینی که بین اسرائیل و دو کشور عربی بحرین و امارات منعقد شد نمونه ای از این دست اقدامات ضدایرانی است. در سوی دیگر اروپایی ها قرار دارند که از این قاعده استثنا نیستند. ما شاهد هستیم که کشورهایی نظیر فرانسه، تمام قد در مقابل زیاده خواهی های آمریکا و ترامپ ایستاده اند. حتی دبیرکل سازمان ملل آقای «آنتونیو گوترش» هم در مقابل آن ها موضع می گیرند. این افراد و کشورها به دنیا این پیام را می دهند که علاقه ای به انتخاب مجدد ترامپ ندارند.

 ایرنا: جناب ابوالفتح، آقای گرامی مقدم به دلیل تسلط بر علم اقتصاد بیشتر از جنبه اقتصادی به این موضوع پرداختند. لطفا جنابعالی به بررسی جنبه های سیاست داخلی و خارجی آن بپردازید. آقای گرامی مقدم بر این باورند با آمدن دموکرات ها شرایط تغییر خواهد کرد، نظر جنابعالی چیست؟

ابوالفتح: با نگاهی به سابقه چهار دهه ای جمهوری اسلامی می‌توان به این درک دست یافت که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان هر کدام چه رویکردی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارند. اگر به گذشته نگاهی داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که جمهوری اسلامی ایران هم با جمهوری‌خواهان مشکل داشته است و هم با طیف دموکرات. در ارتباط با جمهوری خواهان می‌توان به «محور شرارت» نامیدن ایران در دوره جرج بوش و اقدامات ضدایرانی که ترامپ انجام می دهد، اشاره کرد. همچنین وقتی به روابط ایران و دموکرات ها می پردازیم به این نتیجه دست می یابیم که با این جناح سیاسی در آمریکا نیز مشکل داشته ایم که تحریم‌های ثانویه در این مقوله می گنجند. ضمن اینکه تحریم‌های هوشمندی که خانم کلینتون علیه ایران اجرا می کرد در دولت دموکرات‌ها اتفاق افتاد. در مقابل، برخی مواقع ایران با جمهوری‌خواهان به درک مشترکی دست یافته است. مثلا در زمینه مسائلی چون افغانستان و بوسنی ما توانستیم همکاری نسبی با دولت جمهوری‌خواه آمریکا داشته باشیم. در زمان جرج بوش نیز در ارتباط با عراق و مذاکراتی که در بغداد صورت گرفت همکاری داشتیم. با دولت دموکرات نیز یک سری درک مشترک ایجاد شد که اوج آن قضیه برجام بود. بنابراین نمی توان گفت که دموکرات ها بهتر هستند یا جمهوری خواهان؛ چرا که ما با هر یک از این دو طیف هم مشکل داشته ایم و هم گشایش‌هایی حاصل شده است که با نگاهی به سوابق می‌توان آن را به آینده نیز تعمیم داد.

ابوالفتح: با نگاهی به سوابق سیاسی به این نتیجه دست می‌یابیم که تاکید بایدن بر بازگشت به برجام، حتی در صورت تمایل واقعی او می تواند تحقق پیدا نکند.

نکته دیگر اینکه الزاما وعده هایی که نامزد های انتخاباتی می دهند تحقق پیدا نمی‌کند که بخشی به آن جهت است که خود تمایلی به اجرای آن ندارند. بخشی نیز از این رو است که توانایی انجام آن کار را ندارند. به عنوان نمونه زمانی که آقای اوباما 20 ژانویه 2009 وارد کاخ سفید شد فرمانی را امضا کرد که مبنی بر اینکه 365 روز بعد از پایان امروز زندان گوانتانامو بسته خواهد شد. جامعه جهانی نیز انتظار تحقق این وعده را داشت از این رو اوباما به دریافت جایزه نوبل مفتخر گردید. اما آقای اوباما 20 ژانویه 2017 زمانی که کلید کاخ سفید را به ترامپ تحویل داد زندان گوانتانامو به قوت خود باقی بود نه اینکه اوباما تمایلی به اجرای آن نداشت بلکه ساختار، سیستم و جریانات سیاسی داخلی آمریکا اجازه آن کار را به ایشان نداد.

با نگاهی به سوابق به این نتیجه دست می‌یابیم که تاکید بایدن بر بازگشت به برجام، حتی در صورت تمایل واقعی او می تواند تحقق پیدا نکند. برخی در ایران و دیگر کشورهای جهان چشم به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دوخته اند تا شاید با تغییر ریاست جمهوری آمریکا تغییری در وضعیت کنونی آنها حاصل شود اما باید به این نکته توجه داشت که در صورت عدم همراهی کنگره با رئیس جمهوری با تغییر رییس کاح سفید، تغییر خاصی در سیاست خارجی این کشور حاصل نمی شود.

ما سوم نوامبر امسال شاهد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا هستیم. ترکیب سه نهاد شامل ریاست جمهوری، یک سوم سنا و مجلس نمایندگان مشخص خواهد کرد که سیاست خارجی آمریکا چه سمت و سویی به خود بگیرد. همانگونه که خبرنگاران، کارشناسان، تحلیلگران، اتاق‌های فکر و غیره بر موضوع انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمرکز دارند به همین میزان نیز باید به کنگره که شامل مجلس نمایندگان و سنا است، توجه داشته باشند. به احتمال زیاد اکثریت دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان حفظ خواهد شد اما از آن مهم‌تر سنا است؛ به آن دلیل که اگر آقای بایدن برنده انتخابات شود و مجلس سنا در اختیار جمهوری‌خواهان باشد بسیاری از این قول و قرارهایی که در ارتباط با سیاست داخلی و خارجی آمریکا می دهد امکان تحقق نخواهد یافت. هر چه این موضوع از حساسیت بالاتری در بین سناتورها برخوردار باشد، رسیدن به نقطه مورد نظر رئیس جمهور دموکرات دشوارتر خواهد شد. از آنجا که موضوع ایران، مسائل هسته‌ای کشور ما و موضوعات مرتبط با اسرائیل نزد جمهوریخواهان و سناتورها از اهمیت و حساسیت بالایی برخوردار است بنابراین اگر مجلس سنا را دموکرات ها نتوانند به دست آورند، پیروزی آقای بایدن کمک زیادی به پیشبرد سیاست خارجی دموکرات ها نخواهد کرد.

ارزیابی‌ها حکایت از آن دارد که شرایط برای جمهوری‌خواهان در مجلس سنا بسیار شکننده است و احتمال از دست دادن این اکثریت وجود دارد. در حال حاضر شمار سناتورهای جمهوریخواه در کنگره 53 نفر در برابر 47 سناتور دموکرات است. یعنی اگر جمهوری‌خواهان تنها سه کرسی را از دست بدهند نسبت دموکرات‌ها و جمهوری خواهان در سنا 50 به 50 باشد و رئیس جمهوری دموکرات باشد بر اساس رای طلایی رئیس مجلس سنا که همان معاون رئیس جمهوری است حرف رئیس جمهوری به کرسی خواهد نشست.

ایرنا: آقای ابوالفتح، برداشت ما از صحبت های شما این است که معتقدید بیش از ریاست‌جمهوری، این مجلس سنا و نمایندگان است که در ارتباط با سیاست خارجی آمریکا و به طور مشخص در ارتباط با ایران تصمیم‌گیری خواهد کرد ولی تجربه نشان داده که دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان مشکلی ندارند و مشکل آنها در مجلس سنا است. آیا امکان آن وجود دارد که مجلس نمایندگان در اختیار دموکرات ها اما مجلس سنا به صورت 50 به 50 به دموکرات ها و جمهوری خواهان تقسیم شود؟

ابوالفتح: تکلیف مجلس نمایندگان که مشخص است و دموکرات‌ها اکثریت را در مجلس خواهند داشت اما ممکن است کرسی های آنها تا حدی کمتر یا بیشتر شود.

ایرنا: حتی در صورتی که ترامپ بر سر کار آید؟

ابوالفتح: بله حتی در صورتی که مجددا ترامپ بر سر کار آید. اما در سال 2020 در مجلس سنا، شانس از دست رفتن کرسی‌های جمهوری‌خواهان بیشتر است. در حالی که در سال 2018 ریزش کرسی های دموکرات ها بیشتر بود که البته این به قواعد داخلی مجلس سنا نیز ارتباط می یابد که اینک مجالی برای ورود به این بحث نیست. بنابراین امکان آن وجود دارد که در سال 2020 بعد از سوم نوامبر در آمریکا با کنگره‌ای مواجه باشیم که هر دو مجلس آن در اختیار دموکرات ها قرار داشته باشد؛ به فرض وقوع این رخداد چه رئیس جمهوری از دموکرات ها باشد چه از حزب جمهوری‌خواه، فضای تنفسی برای ایران مهیاتر خواهد بود. در صورتی که رئیس جمهوری نیز از دموکرات ها باشد شرایط برای ایران مناسب تر خواهد بود اما عکس آن نیز وجود دارد که اگر رئیس جمهور از جناح دموکرات باشد اما کنگره در اختیار جمهوری خواهان قرار گیرد، آقای بایدن قدرتی برای ورود به موضوع پرچالش همچون رابطه با ایران نخواهد داشت.

هرچند آقای ترامپ به ایران ظلم کرده و از نظر ما خباثت و شرارت در برابر ایران انجام داده است اما من معتقدم خروج آمریکا از برجام نه به دلیل خواست خود ترامپ بلکه به دلیل فشار مجلس سنا بود. اکثریت سنا در دست طیف جمهوری خواه است و ترامپ بارها از مجلس سنا خواست تا برای یک بار اما برای همیشه پایبندی ایران به برجام را مورد تایید قرار دهد. وی مخالف آن بود که هر سه ماه یک بار این پرونده برای تایید روی میز ریاست جمهوری قرار بگیرد اما مجلس سنا ترامپ را ملزم کرد تا این توافق را هر 90 روز یکبار تایید کند. این در حالی است که رئیس جمهوری آمریکا هر سه ماه یک بار نمی‌توانست همزمان با تاکید بر بد بودن برجام آن را مورد تایید قرار دهد. بنابراین اگر مجلس سنا تنها یک بار تایید برجام را از رئیس‌جمهوری می خواست، ترامپ را مورد تایید قرار داده و از آن خارج نمی شد. با نگاهی به سیاست خارجی آمریکا این طور تلقی می شود که رئیس جمهوری این کشور پیش‌برنده سیاست خارجی آن است در حالی که در نهایت قدرت عالیه در اختیار کنگره قرار دارد به عنوان نمونه در سال 1996 کاخ سفید تلاش زیادی برای تصویب نشدن تحریم‌های ثانویه انجام داد اما مجلس سنا زیر بار نرفت و قانون «داماتو» تصویب شد.

یکی از آسیب‌هایی که به برجام زده شد یا در جریان مسیر توافق انجام گرفت آن بود که تصور می کردند باز شدن گره ها به دست دولت جمهوری اسلامی و دولت آمریکا اتفاق خواهد افتاد در حالی که لازم بود به موازات مذاکرات میان دولت ها، گشایش هایی نیز در روابط پارلمانی این دو کشور انجام می‌شد یعنی بدون لابی کردن، بدون مذاکره، بدون نشست و برخاست با اعضای کنگره آمریکا هیچ کشوری هیچ موضوعی را نمی تواند پیش ببرد. بسیاری از کشورها به دلیل شناخت ساختار ایالات متحده، دولت این کشور را دور زده و مستقیما با کنگره ارتباط می گیرند تاکنون شوروی، روسیه، جمهوری خلق چین و حتی کره شمالی به موازات گفت و گو با دولت با کنگره نیز وارد بحث شده و از طریق کنگره بر دولت آمریکا فشار آورده‌اند. بنابراین ما بیش از اینکه نگاه‌مان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد باید به قوه مقننه این کشور و نگاه آن به ایران توجه کنیم.

ادامه دارد...

*س_برچسب‌ها_س*