یک‌شنبه 4 آذر 1403

تاریخ کرونا؛ روایت در زمان حال و از دل حادثه

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
تاریخ کرونا؛ روایت در زمان حال و از دل حادثه

داریوش رحمانیان: می گویند تاریخ کرونا را فردای کرونا باید می‌نوشتیم اما من «فردافکنی» را خطرناک‌تر از «فرافکنی» می‌دانم. وقتی امروز می‌توانم کاری انجام دهم، چرا به فردا موکول کنم؟

در حالی که بیماری کرونا همچنان جریان دارد انتشار کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا و بیماری‌های همه‌گیر» رخدادی قابل توجه است. این کتاب به کوشش داریوش رحمانیان و زهرا حاتمی تدوین شده و رضا شاه‌ملکی، محسن آزموده، حسین منوچهری و آزاده حسنین در تهیه مطالب آن همکاری کرده‌اند. به همین خاطر دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشستی ترتیب داد تا نویسنده اصلی کتاب - دکتر داریوش رحمانیان استاد تاریخ به اتفاق رضا شاه‌ملکی دبیر ممتاز تاریخ در استان البرز و دانشجوی دکتری تاریخ و از همکاران نویسندگان در تولید این اثر - آن را معرفی کنند و از مهرداد خدیر - روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر - نیز دعوت شده بود تا از منظر رسانه‌ای و تحلیل تاریخی به نقد آن بپردازد. چرا به بعد موکول کنند؟ داریوش رحمانیان گفت: از فروردین امسال جاری به فکر مطرح کردن دیدگاه‌های تاریخ در قبال این بحران افتادیم و این پرسش که دانشمندان تاریخ‌دان چرا اکنون نمی‌توانند در میانه این بحران وارد بحث علمی، گفت‌وگو و نظردهی شوند و باید به سالیان بعد موکول کنند که این بحران، تبدیل به گذشته شده است؟ مایل بودیم آرای گوناگون و حتی ناسازگار و متضاد استادان، صاحب‌نظران و پژوهش گران این عرصه، مطرح شود و دیدیم که می‌توان به شکل گفتار، جستار و نیز در قالب گفت‌وگو این برنامه را محقق کرد و پیش برد.

وی اضافه کرد: ما بیکار ننشستیم و از استادانی که شاید دست پرتری در بحث بیماری‌های همه‌گیر داشتند و در این باره رساله‌ها و پایان‌نامه‌هایی را راه‌نمایی کرده بودند بهره بردیم. بدین ترتیب این راه گشوده شد و برخی از دوستان به همکاری مؤثر آمدند. همچون خانم دکتر زهرا حاتمی همکار ارجمندم در دانشگاه تهران که کمک شایانی در پیشرفت کار داشتند. دوستان دیگر سرکار خانم آزاده حسنین، آقای رضا شاه ملکی، آقای محسن آزموده و آقای حسین منوچهری نیز در مکاتبه، مصاحبه، دریافت مقاله از استادان و پیشرفت این برنامه بسیار کمک کردند و حاصل کتاب حاضر و موضوع این نشست است.

راز پیوستگی فرهنگی به گزارش عصر ایران و بر پایه متن اولیه منتشره در تارنمای مرکز مطالعات رسانه‌ها، در ادامه نشست، داریوش رحمانیان یادآور شد: در ابتدا قرار بر این بود که نه تنها بیماری‌های همه‌گیر، بلکه کل بلایای عمومی همچون سیل، زلزله، خشکسالی و قحطی و تبعات و زمینه‌هایشان، مدیریت آنها توسط حکومت‌ها و مردم و گروه‌ها و نهادهای گوناگون در طول تاریخ مورد بررسی قرار گیرند. زیرا ایران ما از خشکسالی، قحطی، زلزله، سیل، توفان و بادهای موسمی که بدون مدیریت ثروت را به مصیبت تبدیل می‌کنند، تجربه‌های زیادی دارد و ایرانیان با وجود همه موانع و سختی‌ها، توانستند حوزه تمدنی شگفت‌انگیز و بالنده و پویایی بسازند و تاکنون هم پیوستگی تاریخی این حوزه و کشور و دولت ایران ادامه یافته چندان که مایه شگفتی بسیار ایران‌شناسان و شرق‌شناسان از قدیم و طرح این پرسش شده که راز این پیوستگی فرهنگی چیست؟

از ابتدای طرح، قرار بر این بود که در مورد بلایای طبیعی هم کاری انجام شود ولی در میانه راه متوجه حجم زیاد کار و به دنبال آن تعویق تحقق طرح، ما را بر آن داشت که به تلخیص موضوعات بپردازیم. با این که یک مقاله از دکتر شهرام جلیلیان گرفته شده بود و آقای شاه‌ملکی با ایشان گفت و گو کرده بودند و در آن موضوع جالب خشکسالی در دوره پیروز ساسانی، یعنی اواخر عصر ساسانی بررسی شده بود، از این قسمت صرف‌نظر کردیم ولی امیدواریم بتوانیم در آینده، هم موضوع کرونا و بیماری‌های همه‌گیر و هم بلایای طبیعی را در اشکال دیگر ادامه دهیم.

تاریخ نگار، گزینش می‌کند

در ادامه این نشست، شاه‌ملکی به این پرسش پاسخ داد که استادان تاریخ چرا به این موضوع پرداختند؟ او گفت: چون تاریخ‌نگاران دست به گزینش می‌زنند و معمولا موضوعی را طرح می‌کنند که واجد اهمیت و ارزش باشد.

این پژوهش گر این سؤال را طرح کرد که در سال 1399 چه موضوعی برجسته بود و موتور جهان را خاموش کرد؟ آیا جز کرونا بود؟ وقتی برمی‌گردیم، می‌بینیم که آیا فقط رسانه‌ها در برجسته‌سازی دخیل بودند؟ سال 1384 موضوع آنفلوآنزای پرندگان دیده می‌شود و در مروری که بر نشریات آن زمان داشتم متوجه شدم، خبرنگاران، مدیرکل محیط زیست، اخبار، همه از آنفلوآنزای پرندگان می‌گفتند.

اگر بیهقی هم‌روزگار ما بود...

شاه‌ملکی در ادامه گفت: شاید اگر ابوالفضل بیهقی در این روزگار می‌زیست همین موضوع را در کتاب خود می‌نگاشت. پس تنها به این دلیل نیست که رسانه‌ها به برجسته‌سازی آن پرداخته باشند. کما این که در سال‌های جنگ جهانی اول از 1914 تا 1918 می‌بینیم بحث انفلوآنزا بوده و بسیار قدیم تر و در تاریخ خودمان داریوش برای حفظ سرزمین ما از جنگ، دروغ و خشکسالی، دست به دعا برمی دارد و بیماری هم بوده است. پس آن زمان هم موضوعی برجسته بوده است. در آن زمان که تلگرام، اینستاگرام، خبرگزاری‌ها نبودند، افراد دست به قلم آن زمان این موضوع را پراهمیت دیدند.

خاطرات افسر انگلیسی  وی آنگاه به خاطرات یک افسر انگلیسی اشاره کرد و گفت: سر کلار مونت اسکرین، افسر انگلیسی در ایران، در گزارش و خاطراتی از آن زمان، آنچنان آنفلوآنزای شیوع یافته و اجساد انباشته شده در کوچه‌ها را وحشتناک توصیف می‌کند که پس از این همه سال با خواندن آن موضوعات دچار ترس می‌شویم. یا سید محمد رضوی، معروف به نواب وکیل، وکیل دوره سوم از یزد در مجلس شورای ملی همان طور که در کوچه‌ها قدم می‌زد، وقایع آن زمان را چنین نگاشته است:

«قحطی و تب بود، هر فرد که از کوچه می‌گذشت، بر هر قدمی، یا از مرده می‌گذشت و یا مرد و زنی که قریب‌الموت بودند.» تا جایی که آرزو می‌کند: «خدا دیگر چنین روزی را نیاورد» و به این صورت از آنفلوآنزا و تب و بیماری اتفاق افتاده در آن زمان می‌گوید.

آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران حاکم نطنز نیز در خاطرات خود به‌گونه‌ای وحشتناک از موضوع آنفلوآنزا صحبت می‌کند و می‌گوید:

«مردم راه می‌رفتند و روی زمین می‌افتادند و پیر و جوان روی زمین افتاده بودند. مادری را دیدیم که از فرط قحطی، جنازه‌ای را برای تغذیه فرزندانش...». همچنین فریدالملک در کتاب خاطرات فرید، چاپ مسعود فرید، از آنفلولانزای اسپانیایی که میلیون‌ها قربانی در اروپا گرفته، از ایران هم روایتی دارد که: «قحطی آنچنان بود که بسیاری از دهات خالی از سکنه شده بود و شهرها منظره رقت‌انگیزی داشتند.» باید گفت در آن زمان هم پرداختن به موضوع در اولویت بوده است و موضوع قحطی و آنفلوآنزا بسیار اهمیت داشته و فقط دست توهم رسانه‌ها و توهم توطئه در کار نبوده است.

همچنین رساله خطی چاپ نشده از آن زمان موجود است که عمده مطالب آن پرداختن به موضوع قحطی و آنفلوآنزا است و روایت می‌کند: «فقط در همدان روزی از سه هزار نفر از گرسنگی جان می‌دادند. در تهران قیمت جو به 100 تومان، برنج 110 تومان، روغن خرواری 400 تومان و... رسیده بود و بیماری به جایی رسیده که اگر کسی زنده می‌ماند، باعث تعجب بود.»

دبیر تاریخ دبیرستان‌های استان البرز ادامه داد: این مقدمه را عنوان کردم تا بگویم اهل تاریخ وظیفه داشتند به این موضوع بپردازند. البته معمولا مقداری از حادثه می‌گذشت و بعد تاریخ‌نگاران وارد میدان می‌شدند. اما در حال حاضر در دل حادثه باید روایت کرد و بر این باورم که اگر طبری یا بیهقی هم‌روزگار ما بودند حتما امروز به موضوعی با این درجه از اهمیت که موتور جهان را خاموش کرده، می‌پرداختند.

تاریخ 1 و تاریخ 2

شاه ملکی گفت: کرونا هر دو وجه تاریخ 1 و تاریخ 2 را واجد است و درباره این دو اصطلاح توضیح داد: منظور از تاریخ 1 واقعه‌ای است که اتفاق افتاده و تاریخ 2 شرح و تفسیر آن واقعه است. یعنی هم خود رویداد و هم خود روایت و چه کسانی بهتر از اهل تاریخ صلاحیت پردازش موضوع را دارند تا از دل حادثه به آن نگاه کنند؟

امیر کبیر سکته فرمود! وی افزود: با ملاحظه همه اسناد موجود مدعی هستیم که روش‌مند کار کردیم. فلسفه تاریخ و روش کار را به کار گرفته‌ایم. ما هم‌دوره امیرکبیر نیستیم تا مثلا رضاقلی خان هدایت و لسان‌الملک سپهر بنویسند «امیرکبیر سکته فرمود» یا «ورم کرد» و واقعیت را نمی‌گفتند. یا مرگ داور را سکته قلبی بنگارند و درباره مرگ مدرس در گزارش پزشکی علت را تنگی نفس اعلام کنند.

شاه‌ملکی خاطر نشان کرد: ما با توجه به علم تاریخ در عصر حاضر سعی کردیم روش مند وارد موضوع شویم. شاید همه چیز را ندیده باشیم اما صادقانه نوشتیم و آنچه را که در انظار عموم و دنیا بوده ثبت و ضبط کردیم و امیدواریم از رهگذار این مباحث نظری رهیافت رویکرد میان رشته ای، به وجود آمده باشد تا علم تاریخ هم وارد میدان شود.

پس از سخنان این ذو و توضیحات گیتا علی آبادی مدیر دفتر مطالعات که مدیریت نشست را بر عهده داشت نوبت به مهرداد خدیر - روزنامه نگار و پژوهش‌گر تاریخ معاصر رسید و گفت:

معمولا معرفی و نقد این قبیل کتاب‌ها، همیشه با رونمایی کتاب و حضور مخاطبی که کتاب را تهیه کرده همراه است، که هم برای ناشر منفعت دارد و هم برگشت و بازتاب رسانه‌ای خواهد داشت اما کرونا این ویژگی را از این جلسه سلب کرده هر چند که اگر کرونا نبود، این کتاب هم نبود و وجه پارادوکسیکالی به وجود آمده و این روش رونمایی را پیش آورده است.

روزنامه نگاری و کرونا

این روزنامه‌نگار با اشاره به مقاله خود در فصل‌نامه روزنامه‌نگاری و در پرونده «روزنامه‌نگاری و کرونا» گفت: در آن مقاله نوشته ام: «مهم‌ترین آفت کرونا برای روزنامه‌نگاری این است که خود کرونا پدیده‌ای ناشناخته است و روزنامه‌نگار فعلا چیزی برای ارائه در چنته ندارد و بیشتر به پیامدهای فاجعه و گزارش‌های خانواده قربانیان و سوگواری‌های غریبانه و خاموش پرداخته می‌شود و همواره گفته شده که روزنامه‌نگار با واقعیت‌ها سر و کار دارد. از روزنامه‌نگاری در دوره کرونا، کار خاصی جز نقل آمارهای رسمی و اطلاعاتی که دائما تکرار و گفته می‌شود، برنمی‌آید. اما در عهد پساکرونا، روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگاران در جلوه‌های گوناگون رسانه‌ای حرفهای فراوانی برای گفتن دارند. چرا که جهان با کرونا در حال پوست‌اندازی است و کار روزنامه‌نگاران در فردای کرونا روایت همین پوست‌انداختن است.».

مورخان، به جای روزنامه نگاران؟ سردبیر نشریه 25 ساله «امید جوان» در ادامه گفت: حال اتفاق جالب این است که کاری را که روزنامه‌نگاران باید در دل حادثه انجام می‌دادند و به پساکرونا یا فردای کرونا محول کردند دوستان تاریخ دان با چاپ این کتاب انجام داده اند و ما را غافل گیر کرده اند. درست همان هنگامی که ما کار را به فردای کرونا موکول و به نقل قول و روایت و توصیه در زمان فعلی بسنده کردیم، کتابی از دل حادثه برآمد.

وی افزود: من عنوان کسی که در رشته تاریخ تحصیل نکرده ولی 25 سال است که هر هفته اتفاقات روز را به صورت هفتگی در نشریه مکتوب، تحلیل می‌کنم، هیچ‌وقت فکر نکردم که در حال نگاشتن تاریخ هستم. اگر چه مراقب مطالب بودم زیرا تصور می کردم در آینده، چه بسا این مطلب به مثابه یک سند مورد تحقیق و استناد مورخین قرار گیرد ولی حس نمی کردم در حال نگارش تاریخ هستم چون در دل حادثه می نوشتم و می نویسم. بنا بر این نکتل اصلی درباره این کتاب همین کلمه «تاریخ کرونا» ست. رخداد، به تمامی رخ نموده باشد مهرداد خدیر گفت: تلقی ما این است یا پیش از این کتاب این بود که تاریخ به زمانی اطلاق شود که گرد و غبار آن واقعه فرو نشسته باشد و اصطلاحا رخداد به تمامی رخ نموده باشد. آنگاه نوبت مورخین است تا بر اساس اسناد و مدارک به ثبت بپردازند. هر چند در کتاب آمده که پرسش را به «پرسمان» تبدیل کرده اند. با این حال برای مخاطب عادی همچنان این پرسش قابل طرح است که مگر در دل حادثه نیستیم؟ پس چگونه می توان برای زمان حال و اکنون، تاریخ نوشت؟ تصور کنید که ساعت 2 بعدازظهر است و گوینده خبر بخش 14 سیما اعلام می‌کند بر طبق اخبار اعلام شده لحظاتی پیش از سوی سخنگوی وزارت بهداشت، اعلام شد که 100 نفر از هموطنان ما در 24 ساعت گذشته فوت کردند، یا 5000 نفر مبتلا شدند و یا این تعداد در بخش مراقبت‌های ویژه هستند. وقتی موضوع کاملا جاری و اصطلاحا خبر روز است، در ذهن مخاطب این پرسش شکل خواهد گرفت که برای یک موضوع جاری چگونه می‌توان تاریخ نوشت؟

تاریخ، امر حی و حاضر و روز مره است، نه الزاما زمان سپری شده اگر بخواهیم تصویرسازی کنیم، مثلا در فروردین 1360، در اوج جنگ ایران و عراق، کسی می خواست تاریخ این جنگ را بنویسد. البته در کتاب به این پرسش کلیدی، پاسخ داده شده است و من هم شخصا پاسخ خودم را گرفته‌ام. از این منظر که بزرگان تاریخ دادند که «تاریخ امر حی و حاضر است» و الزاما زمان ماضی و سپری شده را برنمی‌رسد. بلکه مربوط به امر حی و حاضر و امر روزمره است و نوشته اند: تاریخ به منزله متن نوشتنی و متن باز است و مورخ، باستان‌شناس نیست. اما حرفم این است که به عنوان مثال آیا هنوز با توجه به وفور حدس و گمان می‌توان عملکرد دولت‌ها در قبال واکسن را ارزیابی کرد و در کار گنجاند؟ همین شب گذشته خبری با عکس فتوشاپ شده منتشر شد که چهارنفر داوطلب واکسن فایزر دچار فلج موقت شدند و معلوم شد درست نیست. حتی در استناد به موارد بررسی تاریخی آقای مجید تفرشی در انگلستان، گذشت 30 سال را لازم می‌دانند. یا اسناد آزادنشده کودتای 28 مرداد بعد ازگذشت 68 سال. حال سوال این است که آیا دوستان مورخ بر اساس اسناد و مطالعات و مدارک کار کرده‌اند یا مجموعه‌ای از نظرات را کافی دانستند؟ اگر اسناد است، هنوز خیلی از اسناد درست نیست. دکتر رحمانیان در پاسخ به مواردی که مهرداد خدیر مطرح کرده بود این گونه توضیح داد:

«مسائل پراهمیتی را جناب خدیر مطرح کردند. به ویژه در پیوند با کار روزنامه‌نگاران به‌عنوان کار میان‌رشته‌ای روزنامه‌نگاران تاریخ‌نگار، روزنامه‌نگاری مورخانه یا مورخان روزنامه‌نگار این مسائل بسیار مورد بحث است. در مقدمه کتاب به به این موارد پرداخته ام اما واقعیت این است که بعضی از این مسائل قابل حل و فصل مطلق به معنای عام کلمه نیستند و نمی‌توانیم نتیجه‌گیری یی داشته باشیم که همه را قانع کند و همه تسلیم و راضی شوند. در علم به‌طور کلی و علوم انسانی و به ویژه تاریخ، اختلاف‌نظر یک امر کاملا طبیعی و ذاتی است. بنابراین قرار نیست که موضعی که اعلام می‌شود همه را راضی کند بلکه قرار است همه را نسبت به موضع ما آگاه کند که در مقدمه به تفصیل به این موضوع پرداخته شده است. نکته‌ای را که مخاطبان این اثر باید متوجه باشند، کتاب، درآمدی بر تاریخ کرونا است، نه تاریخ کرونا یا تاریخ بیماری‌های همه‌گیر. مقدمه و درآمد و دیباچه است. صرف فروتنی و شکسته نفسی بنده و دست‌اندرکاران چون آقای شاه‌ملکی، دوستان و استادان رشته تاریخ یا غیر آن، به عنوان استادان نقد ادبی، روانشناسی، جامعه‌شناسی و رشته‌های دیگر، هیچ کدام ادعای نوشتن تاریخ کرونای جامع و کامل و ارائه روایت کاملا روشمند و مستند در گفتارشان به‌طور خاص در مجموعه و اکنون ندارند. امروز نقد به از فردای نسیه

بنابراین این کتاب به نوعی فراخوانی به کار در این عرصه است. دعوتی است به منفعل نبودن و کار را به فردا موکول نکردن. حتی در مقدمه تعبیر فرداافکنی را به‌کار بردم و حدود 16 سال است که این تعبیر را ساختم و در حال نوشتن کتاب، درباره این پدیده هستم. فرداافکنی به گمان من، یک بیماری بسیاری خطرناک‌تر از فرافکنی است. به معنی اینکه همیشه تعلیق کنیم به فردایی نسیه، که هیچ وقت نمی‌آید، اکنون زنده‌ام و فردا معلوم نیست و مرگ به خاطر بحران کرونا در خانه هرکس، هم در می‌زند، هم پر. امروز می‌توانم کاری انجام دهم و فردا هم اهالی فردا کارهای خودشان را خواهند کرد. باید از موضوع انفعالی به در شوم و ببینم امروز بر حسب دانش و فهمی که دارم، چه می‌توانم راجع به کرونا بگویم. آن چیز یا کاری که می‌توانم انجام دهم، اکنون می‌توان انجام داد. فردا، کار فردا را می‌طلبد. پنجاه یا صد سال بعد کاری که بنده انجام داده‌ام، انجام نمی‌شود. ما در دل حادثه، گونه‌ای رخداد را روایت می‌کنیم که در تعبیر به کار برده شده در مقدمه روایت رخداد است و آن رخدادی است رخ‌نما و این موضوع بسیار اهمیت دارد. رخدادی تلقی کردن روایت، رخدادی دانستن تفسیر که بحثی پراهمیت در هرمونوتیک است، در روش‌شناسی علوم انسانی به‌ویژه اگر در تاریخ، محور قرار گیرد، رخداد روایتی که امروز می‌توانیم رقم بزنیم، با انفعال ما رقم نمی‌خورد، فردا کسی که در افق، بینش و زمانه دیگری قصد روایت دارد، فعل خودش را انجام خواهد داد و رخداد زمان خودش را رقم خواهد زد. من سال هاست، در تقسیم‌بندی تاریخ 1 و 2 که آقای شاه‌ملکی به آن اشاره کردند، تجدیدنظری انجام دادم و تکلمه‌ای وارد کردم و به وجود تاریخ 3 هم اعتقاد دارم. یعنی تاریخ 2، تاریخ 1 هم هست. چرا؟ چون از جنس هستی و صرفا از جنس روایت، معرفت، گزارش و پژوهش نباید تلقی شود و نکته دیگری هم سعی می‌کنم که کوتاه مورد تدقیق قرار دهم که بنده ادعایی در مقدمه مطرح کردم که بر اساس آن، این حرکت صورت گرفته و سعی بر آن است که تبدیل به یک پرسمان، Problematic و معضل علمی شود و آن این است که معتقدم یک ادراک خاص به نام ادراک مورخانه داریم به آن معنی که یک مورخ و معلم تاریخ که رشته تاریخ تدریس می‌کند و به پرورش دانشجو می‌پردازد و کار آموزشی طولانی مدت دارد و حدود چهل سال تاریخ خوانده و تحقیق کرده و نوشته و آموزش داده، مثل خانم دکتر اتحادیه که یک استاد پیشینه‌دار و توانمند و محقق هستند یا همچون تورج اتابکی، که استادی است بین‌المللی و آثارش در زبان انگلیسی مرجع و شاخص آن عرصه است مانند تاریخ فرودستان که بارها توسط دانشمندان جهان مورد ارجاع قرار گرفته است. یا آقای دکتر سیدهاشم آقاجری چندین دهه در خواندن، تحقیق، تدریس تاریخ در دانشگاه‌های تهران، آمستردام، تربیت مدرس، فعالیت داشته است. بنده حقیر 28 سال سابقه تدریس در دانشگاه‌های گوناگون کشور در سطح و مقاطع مختلف بحث‌های فلسفه، تاریخ و روش‌شناختی را دارم و دائما تدریس می‌کنم، می‌نویسم، تحقیق و مطالعه می‌کنم. از دوستان و مخاطبان این برنامه می‌پرسم که در مقدمه و تلگرام‌نوشته‌ها، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله و گفتارهای مطرح شده پیشین، آیا چنین افرادی دانش، بینش، نگرش، معرفت، دریافت و ادراک ویژه‌ای به دست نخواهند آورد؟ بعد از سی سال نگارش و تدریس تاریخ نباید درک متفاوتی با جامعه‌شناس، روانشناس، فرد عادی و عامی، روزنامه‌نگار و ادیب داشته باشد؟ پس دانش وی چه خاصیتی داشته؟ تاریخی که در منش، عمل، شخصیت و character فرد خواننده تاریخ، تاریخ‌پژوه، مدرس تاریخ مؤثر است. و مسئله پراهمیتی است که بافت روحی و روانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای مثال تأثیرات شیمی، فیزیک بر منش فرد محقق به نسبت تاریخ، بسیار کمتر است. پس اگر ادراک، فهم، دریافت، تخیل، توانایی مورخانه داریم توانایی‌اش قرار است چه زمانی به‌کار بیفتد؟ 40 یا 50 سال بعد؟ شاید حضار بگویند که پژوهشی که به درد زمان حال نمی‌خورد و از اکنون و مصیبت‌ها و بلاهای فعلی نمی‌تواند پرسش کند و به فهم و روایت تبدیل شود، مثمر ثمر نیست. تعلیق در کار و کنش مورخانه بسیار خطرناک است و باعث پرداخت هزینه بیشتر می‌شود. به‌عنوان شاگرد کوچک تاریخ و به دور از اتهام اظهار فضل، ادعا و خودبزرگ‌بینی که از طرف دوستان، شامل حال ما شده و نسبت کتابسازی، لفاظی و ادعا را داده‌اند، باید عرض کنم که بیش از 30 سال راجع به مسائل تاریخ ایران و جهان اسلام پژوهش کرده‌ام. راجع به مشکلات و بحران‌ها، نظرگاه یافتم و چارچوب تحلیلی ساختم و بحران‌ها را به حوزه‌های عقلانیت، مدیریت، معیشت یا اقتصاد، هویت و شخصیت و منش و اخلاق تقسیم‌بندی کردم و معتقدم مشکلات و بحران‌ها را بدون تاریخمندی و البته با رویکرد چندرشته‌ای و میان‌رشته‌ای نمی‌توان درک کرد.

نکته پراهمیت این است که در حال حاضر از نظر معرفتی، فکری، فلسفی در همان بعد عقلانیت و معرفت گرفتار یک کم‌سوادی و حتی می‌توان گفت بیسوادی تاریخی هستیم، یعنی تصمیم‌سازان، بزرگان، سیاست‌گذاران و مدیران ما انگار حس استغنای عجیب و غریبی نسبت به تاریخ و دانش تاریخی و آگاهی تاریخی دارند و چون از تاریخ بی‌اطلاع‌اند هزینه بسیار برای کشور به‌وجود می‌آورند.

هزینه های تاریخ ندانی و تاریخ نخوانی تاریخ ندانستن مردم، بزرگان و مدیران یک کشور فوق‌العاده آسیب‌زا، آفت‌زا، خطرناک و هزینه‌ساز است. من نمی‌گویم همه علامه تاریخ شوند ولی یک سواد حداقلی تاریخی برای هرکس لازم است. چرا دانشگاه‌های ما گرفتار مشکلات مدیریتی هستند؟ در این 30 سال سابقه در دانشگاه به عینه شاهد مشکلات مدیریتی هستم. در مقدمه اشاره کرده‌ام که مصیبت، مشکل کرونا، نیست. بلکه بیماری زمانه است و فقط بیماری کرونا را نداریم بلکه، بیماری‌های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی کشنده‌تر از کرونا داریم. و بهتر است بیشتر به انبوه مصیبت‌ها، مصائب و گرفتاری‌های دیگر بپردازیم. در این میان مورخ کجاست؟ قرار است 100 سال بعد تحقیق کند؟ یا راجع به 100سال پیش تحقیق کند؟ ذات دانش تاریخ این است، که روایت و فهم مورخ در فهم اکنون تأثیر دارد. باید قلم مورخانه را، قلمی دید که در حوزه آگاهی مؤثر است، به گونه‌ای که فهم و روایت مردم کنونی را تغییر دهد. وقتی می‌بینم که روایتی در رابطه با رضاشاه، محمدرضاشاه، ناصرالدین شاه تولید می‌شود و بحث حافظه تاریخی، درک تاریخی مردم به میان می‌آید و فهم مردم از گذشته را تغییر می‌دهد و دگرگون می‌کند و به هر شکل روایت دیگری جایگزین می‌شود، رفتار مردم هم تغییر می‌کند. کردار و کنش مردم هم به درجات، در حوزه‌های گوناگون تغییر می‌کند. مردمی که آگاهی و سواد تاریخی بهتر و بیشتری دارند و روشنگری تاریخی بیشتری بر آنها شده، ادراک مورخانه در جامعه‌شان فعال و نقش‌آفرین‌تر است، به‌طوری که کنش متفاوتی نسبت به مردمی که سواد، فهم و آگاهی تاریخی ندارند یا دارای سواد تاریخی ضعیف و غلط و پرکلیشه‌اند، خواهند داشت. بنابراین کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا و بیماری‌های همه‌گیر» را باید درآمدی بر کل بدبختی‌ها و تاریخ مصیبت‌بار دانست. این کتاب دعوتی برای خروج از حالت معطل و تعلیق و ورود به تلاش برای اکنون است، تا دانش و فهم، دریافت، تجربه و توانایی‌ها، در حل مسائل و معضلات کنونی کشور و جامعه بشری، کاربرد یابد. همانطور تاکید کردم که اولا این کار پیشنهاد شده، کاری خاص از بین انبوه کارهایی است که مورخان قادر به انجام آن هستند. مورخان قرار نیست فقط به یک سنخ کار بسنده کنند و این کار ما جلوی کار مستندسازان تاریخی 40 سال بعد را نمی‌گیرد. بنده روایتی را انجام می‌دهم ضمن اینکه اسناد طبقه‌بندی، درجه‌بندی، دسته‌بندی و گروه‌بندی دارند و همه آنها دولتی و آرشیوی نیستند. بخش مهمی از آنها همین مواردی است که در حال حاضر موجود و در دسترس است و اتفاقا وقتی مورخ روی اینها کار و بحث نکند و به صدا درنیایند، یا نابود می‌شوند یا از دسترس خارج می‌شوند. تلاش برای گردآوری، طبقه‌بندی اسناد مربوط به کنش فعالانه، مورخانه و هوشمندانه در لحظه، اکنون مفید خواهد بود. نکته دیگر مربوط به کارهای چندرشته‌ای، بین رشته‌ای و میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای است که باید انجام گیرد. بنده به‌عنوان مورخ قرار نیست همه کارها را انجام دهم. قرار است در هم‌افزایی، همکاری و شرکت در بحث‌های روانشناسان، جامعه‌شناسان، استادان ادبیات، انسان‌شناسان و استادان رشته‌های گوناگون به تأثیر خاص ترکیب این دانش‌ها، بینش‌ها، نگرش‌ها هم پرداخته شود. چرا که این مهم به ایجاد یک سینرژی می‌انجامد که در رشته‌ها به تنهایی وجود ندارد. اجمالا مطلع هستم که در مدیریت بحران‌های کشورمان، همچون دیگر مدیریت‌ها و بسیاری از نهادهای دانشگاهی، مؤسسات پژوهشی و آموزشی زیر سلطه تکنوکرات‌ها و متخصصان علوم پایه، فن‌سالاری در ایران حاکم شده است. برای مثال فردی پزشک در حوزه سیاست خارجی به‌راحتی به ارائه برنامه، نظر، تحلیل می‌پردازد و متوجه نیست که علوم سیاسی، یک دانش پرقدرت، عمیق، روشمند و کارآمد است و فردی که قصد دارد در حوزه سیاست خارجی کشور نظر بدهد باید در این حوزه و رشته‌های مرتبط مطالعه داشته و دانش آموخته باشد و از متخصصان مواردی شنیده و خوانده باشد. مدیریت دانشگاهی ما در بسیاری از موارد یا دانش‌آموخته شیمی یا مهندس عمران یا مهندس مکانیک یا مهندس برق یا فیزیک یا رشته‌های دیگر هستند و صدای متخصصان رشته‌های علوم انسانی، به‌ویژه اهالی تاریخ به جایی نمی‌رسد و کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد که بخشی از آن به دلیل تعلیق مورخان است و این وضعیت برای کشورمان هزینه‌های سنگین ایجاد کرده است. مدیریت فن‌سالاران و متخصصان پزشکی باید در حوزه‌های تخصصی خودشان به گونه‌ای محدود شود که در حوزه‌های فرهنگی، معرفتی، فلسفی، تاریخی دخالت نکنند. اشکال ندارد، گروهی برای تفنن علاقمند به مطالعه تاریخ هستند. برای مثال پزشک علاقمند به تاریخ می‌تواند به گونه‌ای روشمند و محتاطانه در این زمینه مطالعه داشته باشد، نه اینکه جانشین مورخ شود و روایتش بر اذهان تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران و سران کشور غالب شود و به جای مشورت با مورخان و متخصصان، از پزشک مشورت گرفته شود. مگر بنده به صرف خواندن دو یا سه کتاب پزشکی می‌توانم دارو تجویز کنم؟ وی گفت: چرا اجازه می‌دهیم انبوه نهادهای کشور از مشاوران تاریخدان و علوم انسانی خالی باشد؟ با بررسی ستاد مدیریت بحران به‌ویژه کرونا و زلزله و اکثر ستادها متوجه می‌شویم که محورها و تصمیم‌سازی‌هایشان، اهالی رشته‌های مربوطه هستند. مسئله بحران کرونا یک مسئله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است و یک مسئله صرفا پزشکی نیست. رئیس‌جمهور ما، سه ماه پیش از عدم رعایت پروتکل توسط مردم انتقاد می‌کند، ولی اینکه چرا رعایت نمی‌کنند، یک امر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی است و مردم از عدم رعایت خود رئیس‌جمهور هم یاد می‌گیرند و به مصداق الناس علی دین ملوکهم می‌شوند. یاد بگیریم تاریخی ببینیم و مسائل را یک سویه مطرح نکنیم. تاریخ کرونا، دعوت به تاریخ فعال شدن علوم انسانی و تاریخدان، تاریخ‌فهم، تاریخ‌پژوه و به‌ویژه متخصصان تاریخ در عرصه پرداختن به همه بلاها و مصیبت‌ها و گرفتاریها و بیماری‌ها، کاستی‌ها و ایرادها است، نه فقط بحران کرونا. رضا شاه ملکی در ادامه یادآور شد: همانطور که غربی‌ها خیلی قبل از ما فلسفه تاریخ را با روش‌مند کردن، نظریه‌پردازی در تاریخ و... شروع کرده بودند، ما هم قصد داریم آرام آرام سنت پارادایم طبری و تاریخ‌نگاری سنتی را کنار بگذاریم، با روش سراغ این موضوع رفتیم. هر کدام از گفتارهای این کتاب در عین جدید بودن، پاسخ نو به پرسش‌های نو هستند. دیگر این مسائل نیست که سلطان محمود چرا به هند لشکرکشی کرد و نادرشاه دنبال چه بود؟ پرسش‌های نو مطرح و پاسخ‌های نو داده شده است آن قدر بحران‌ها پیاپی‌اند که خبر جدید خبر قبلی را می‌بلعد و همان طور که طبری روزگار خود را نوشته است، در طول تاریخ مورخانی بوده اند که از زمانه خود هم می‌نوشتند. حال به‌عنوان شاهد آن زمان، تا چه اندازه امین و صادق و به حادته نزدیک باشند، بحث دیگری است.

مهرداد خدیر نیز صحبت های قبلی خود را این گونه کامل کرد: همان طور که اهالی تاریخ در این کتاب خودی نشان داده اند و با یک کنش غیرمنفعلانه و بر خلاف تصور عام که به عمد یا سهو تصور می‌کنند کار مورخ دور نشستن و از گذشته‌ها گفتن است و از چگونگی صحه گذاشتن بر بررسی اسناد سؤال می‌کنند، به صحنه آمده جا دارد مرکز مطالعات با تهیه کتاب و در اختیار استادان قراردادن کتاب، به معرفی بیشتر آن بپردازد.

دکتر علی‌آبادی در پایان از دکتر رحمانیان خواست درباره تقسیم به قبل و بعد کرونا نیز نظر خود را بگوید و استاد تاریخ چنین توضیح داد: تقسیم‌بندی‌ها، دوره‌بندی‌ها، قبل از این و پس از این، بسیار نسبی‌اند و ممکن است بر یک گفتمان، پارادایم، فکر، فرهنگ و نظام معرفتی چیره شوند، یا نشوند. بنابراین اگر افرادی به جهان پیش یا پس از کرونا اشاره کنند، ممکن است ولی اینکه تا حدی در آینده غالب شود، قابل پیش‌بینی نیست. بعضی‌ها در حال این تقسیم‌بندی هستند و معتقدند بحران کرونا قطعا به یک نقطه عطفی با معنا در تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل خواهد شد و تاریخ بشر را می‌توان به پیش از کرونا و پس از کرونا تقسیم کرد. شاید پس از کرونا نباشد و مثل آنفلوانزا بیاید که بماند یا برعکس. آنفلوانزاهای روسی، اسپانیولی و... که بیش از صد سال پیش در ابتدا همه را شگفت‌زده و غافلگیر کرد، تا الان مانده است و عادی شده است و همه در حال زندگی با آن هستند. بنابراین در این که شاهد شروع یک دوران کرونایی هستیم و یا تمام می‌شود و وارد پسا کرونا می‌شویم، بحث و مناقشه است. فقط باید عرض کنم، به گمانم به طور موردی می‌توان به پیش از کرونا و پس از کرونا استناد تاریخی داشت. برای مثال در تاریخ نشست‌ها، همایش‌ها و سخنرانی‌ها قطعا کرونا نقطه عطفی است به گونه‌ای که تا همین سال قبل، نشست‌های وبیناری و فضاهای مجازی بسیار اندک‌شمار بودند و کرونا به طور ناگهانی راه را جهت رشد آموزش‌ها، پژوهش‌ها و سخنرانی‌های فضای مجازی گشود و ملاحظه می‌کنید که به‌طور گسترده‌ای نهادهای شهرستان‌های دور، اقصی نقاط دنیا همچون آمریکا، دبستان‌های خیلی کوچک در حال برگزاری برنامه‌هایشان در فضای مجازی هستند. این موارد نادر از دستاوردهای کروناست. در پدیده نشر که شما بسیار درگیرید و از من بیشتر و بهتر می‌دانید و پدیده رسانه و روزنامه‌خوانی و روزنامه‌نویسی که آقای خدیر در آن فعال‌اند این موضوع آنقدر چشمگیر است که کرونا را به نقطه عطف تبدیل کرده است. تا قبل از کرونا فروش مجازی و الکترونیک تا این حد نبود منظورم به طور عام است و به طور خاص راجع به کالایی به نام کالای فرهنگی از جمله کتاب، روزنامه و امثال اینها و خدمات کتابخانه‌ای که در حوزه شماست به طور قطع دچار دگرگونی‌هایی عظیم شده که کرونا به طور ناگهانی این مهم را سالها جلو انداخت. بنابراین به نظر می‌رسد که به شکل مورد در مواردی می‌تواند تاریخ کرونا را به قبل و بعد از کرونا تقسیم کرد و آن را در بعضی از موارد عامل گسست دانست. ضمن اینکه نوع تحلیل درباره تاثیرات تاریخی و بلندمدت کرونا می‌تواند به شکل موردی هم درباره کشورها، سازمان‌ها، جوامع و فرهنگ‌ها و اقوام به کار گرفته شود و حتما قرار نیست عام شود و کل بشریت را در بر گیرد. ممکن است در یک حوزه جغرافیایی خاص بتواند مبنای یک دوره شود و بگویند در فلان منطقه و جامعه آنقدر کرونا قطعی بود که منجر به تقسیم تاریخ آن منطقه به قبل و بعد کرونا شد. بنابراین با توجه به عامل تاریخمندی کرونا باید در انتظار اتفاقات آینده بود و شاهد عوامل و تاثیرات گوناگون آن که بسیار متنوع است و در فرهنگ‌ها و زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فکری، دانشی و معرفتی تأثیرات گوناگون خواهد داشت. من ایرانی با توجه به متفاوت بودن نظام باورهایم از منظر اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با کرونا یک جور خاصی برخورد کردم به گونه‌ای که به عنوان عامل بر زندگی، دانش و زیست من تأثیرت گوناگون داشت و من هم بر آن تأثیراتی داشتم ولی در آمریکا و چین جور دیگری است. پس می‌توان بسیار نسبی برخورد کرد.

تاریخ توهم در کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا» دعوت ما، فراتر از مصیبت کروناست. نه فقط در مورد ایران بلکه کل جهانی که در زمانه بحران، آسیب، آفت و بیماری به سر می‌برد. اگر این زمانه بیمار نبود، این قدر متوهمان و دروغگویان در اقصی نقاط جهان به سررشته‌داری نمی‌پرداختند. باید تاریخ توهم را جدی بگیریم. اگر رئیس‌جمهور دولتی در سرزمین دیگری حاکمیت و قلمرو و مرزها و سرزمین یک کشور را زیر سؤال می‌برد ناشی از توهماتی است که می‌تواند آتش فتنه برای یک منطقه و جهان باشد. مگر هیتلرها و موسیلینی‌ها چگونه به وجود آمدند و دنیا را به آتش کشیدند؟ به دلیل بی سوادی و توهم و پندارزدگی. مورخان، اهالی روزنامه، روزنامه‌نگاران مورخ، مورخان روزنامه‌نگار و اهالی علوم انسانی واقعا به درجات می‌توانند نقش‌آفرینی کنند و به حل و فصل این بحران‌ها کمک کنند، به شرط اینکه فعال باشند. بنابراین کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا» به نوعی دعوت به رفتن در راه است و در یک کلام، با کمک از حضرت باباطاهر می خواهیم بگوییم: بیا سوته دلان گرد هم آییم.

لینک کوتاه: asriran.com/003Cq6