یک‌شنبه 4 آذر 1403

همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر می‌کند یا تأثیر آن افزایش پیدا می‌کند

خبرگزاری میزان مشاهده در مرجع
همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر می‌کند یا تأثیر آن افزایش پیدا می‌کند

همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدتی گذشت و بعدا انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، رهبر معظم انقلاب 1394/10/19در دیدار مردم قم بیاناتی ایراد فرمودند که در این مجال بازخوانی می‌شود. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم والحمدلله رب العالمین والصلا والسلام علی سیدنا ابی‌القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و لعنالله علی اعدائهم اجمعین. خیلی خوش آمدید مردم عزیز قم، برادران و خواهرانی از مردم قم، از حوزه‌ی علمیه‌ی شریفه‌ی قم؛ به همه‌ی شما خوشامد عرض میکنم؛ زحمت کشیدید، لطف کردید. یاد این حادثه‌ی بزرگ و اثرگذار و مستمر در تاریخ را گرامی میدارم. درباره‌ی نوزدهم دی و مناقب مردم قم زیاد حرف زده‌ایم. هرچه عرض بکنیم تکراری است و بار‌ها گفته شده. خلاصه‌اش همین آیه‌ی شریفه‌ای است که این قاری محترم خواندند: لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل [اولئک اعظم درج] من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا. (1) مردم قم قبل از آنکه حرکت بزرگی از ملت ایران دیده بشود و شروع بشود، قیام کردند. خب، حرکت مردم قم حرکت بسیار اثرگذاری بود و ایران را لرزاند؛ همه‌ی دل‌های آماده را متوجه یک فرصتی و یک امکانی و یک حقیقتی کرد و نهضت به راه افتاد، تا بقیه‌ی قضایایی که میدانید. تکرار مطلب لازم نیست، آنچه لازم است، درس گرفتن از این قضایا است. از این‌جور قضایا باید درس گرفت. درس‌ها هم نوبه‌نو مطرح میشود. هر روزی ما - من، شما، آحاد مردم - احتیاج داریم به اینکه از حوادث گذشته درس بگیریم. نکته‌ی اصلی‌ای که در قضیه‌ی قم وجود دارد که من آن نکته را هم بار‌ها عرض کرده‌ام و تکرار میکنم، این است که مردم قم در آن مقطع، بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدتی گذشت و بعدا انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند. هنر قمی‌ها این بود که نکته را فورا گرفتند، دشمنی را فورا شناختند و در همان وقت اول به آن پاسخ دادند، والا اگر بعد از آنکه آن رفتار خباثت‌آمیز توطئه‌آمیز دشمن نسبت به امام بزرگوار انجام گرفت، این دست آن دست میکردند، [میگفتند] حالا میکنیم، فردا میکنیم، یک ماه دیگر میکنیم، این حوادث بعدی اصلا به وجود نمی‌آمد. فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد؛ بهترین وقت انجام فریضه هم اول وقت - وقت فضیلت - است. خب، بعضی اصلا فریضه را انجام نمیدهند، [میگویند] بی‌خیال؛ بعضی انجام میدهند، اما با تأخیر؛ بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند، مثل توابین؛ توابین آن‌وقتی که باید می‌آمدند - که عاشورا بود - نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله. آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، اما دیر؛ آن‌وقتی که شنیدند که حسین‌بن‌علی (علیهماالسلام) از مدینه خارج شد، آن‌وقت باید به این فکر می‌افتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتل‌عام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم. من عرضم این است که این انقلاب یک خیز بلندی بود که ملت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلت وابستگی و ذلت عقب‌ماندگی نجات بدهد. این انقلاب یک حرکت عظیمی بود برای اینکه وابستگی و عقب‌ماندگی را - این دو ذلت بزرگ را - به برکت اسلام و با راهنمایی و رهبری اسلام، از این ملت بزداید؛ دو درد طولانی مزمن بود، این‌ها را علاج بدهد؛ انقلاب برای این به وجود آمد و نظام جمهوری اسلامی بر این اساس تشکیل شد. خب، درست توجه کنید، وقتی که یک حرکتی برای این مقصود به وجود آمده است که وابستگی را و عقب ماندگی را از این ملت بزداید - و موفق هم شده است، پیشرفت هم کرده است - آن کسانی که عقب‌ماندگی و وابستگی به نفع آن‌ها بود، در مقابل این حرکت، این انقلاب، و این نظام می‌ایستند؛ این طبیعی است. این [طور] نیست که ما دشمن درست میکنیم؛ بعضی‌ها تکیه‌کلامشان این است که آقا دائم دشمن نتراشید! دشمن را حرکت ملت میتراشد. فرض کنید یک قلدری آمده است خانه‌ی شما را، دکان شما را، محل استراحت شما را، زندگی شما را غصب کرده است؛ وقتی شما آمدید او را بیرون کردید، خب شما حقتان را انجام داده‌اید، حقتان را گرفته‌اید، اما او با شما دشمنی میکند. تا وقتی‌که امید داشته باشد که بتواند بر شما غلبه پیدا کند، به شما ضربه میزند. ما با کسی دشمنی جدیدی ایجاد نکرده‌ایم؛ این‌ها دشمنی میکنند. آن کسانی که از وابستگی ایران به خودشان بهره میبردند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی! آن کسانی که از عقب‌ماندگی ملت ایران منتفع میشدند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی، دشمن آشتی ناپذیر. البته این دشمنی ممکن است تا قیامت طول نکشد، عسی الله ان یجعل بینکم و بین الذین عادیتم منهم مود؛ (2) ممکن است یک وقتی اتفاق بیفتد در آینده - صد سال دیگر، پنجاه سال دیگر، نمیدانیم - که این دشمنی از بین برود؛ اما شرط از بین رفتن دشمنی چیست؟ این که او ناامید بشود یا اصلاح بشود؛ که حالا این [اصلاح شدن] بعید است، اصلاح شدن ابرقدرت‌ها بعید است. خب پس این دشمنی هست. آن درسی که ما باید بگیریم که بهنگام عمل بکنیم، آن مبنی بر این است که دشمن را بشناسیم، سمت و سوی کار دشمن را بدانیم، آن‌قدر بصیرت پیدا کنیم که هر حرکتی که دشمن انجام میدهد، بفهمیم که هدفش چیست. اگر متوجه ما و متعرض به ما است، علاج کنیم آن را، بایستیم، مقاومت کنیم؛ این وظیفه‌ی ما است. حالا من درباره‌ی همین موضوع، چند جمله‌ای را، کلماتی را امروز عرض میکنم. اولا دشمن کیست؟ دشمن، امروز مشخصا عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بین‌المللی، صهیونیست‌ها و دنباله‌هایشان؛ حالا دنباله‌هایشان خیلی اهمیتی ندارند، ارزشی ندارند که آدم اسم از آن‌ها بیاورد؛ اصلی‌ها این‌ها هستند. آمریکا دشمن است با جمهوری اسلامی، با ایران مستقل، با ایران روبه‌جلو و پیش‌رونده؛ انگلیس که مستعمر پیر ازکارافتاده‌ی دوره‌ی قبل است و حالا باز مجددا به این منطقه میخواهد نفوذ کند، دشمن است؛ صهیونیست‌ها دشمنند؛ سرمایه‌داران بین‌المللی و زرسالاران بین‌المللی دشمنند؛ این‌ها دشمن‌های اصلی [هستند]. البته این را هم عرض بکنم که فقط این‌ها هم دشمن نیستند، علاوه‌ی بر این‌ها یک دشمن دیگری وجود دارد و او درون خود ما است. خود ما یعنی چه؟ یعنی من، شما، فلان مسئول، فلان جوان. آن دشمن درونی چیست؟ آن دشمن درونی عبارت است از بی‌انگیزگی، ناامیدی، بی‌حالی، بی‌نشاطی، تنبلی؛ این‌ها دشمن ما است. اللهم انی اعوذ بک من الکسل و الهرم و الجبن و البخل و الغفل و القسو و الفتر و المسکن؛ (3) این‌ها دشمن‌های ما هستند. اللهم انی اعوذ بک من نفس لا تشبع و من قلب لا یخشع و من دعاء لا یسمع و من صلا لا تنفع؛ (4) این‌ها دشمنان درونی ما هستند؛ همه را به گردن بیرونی‌ها نمی‌اندازیم. ما هم اگر بد عمل کنیم، اگر به وقت عمل نکنیم، اگر تنبلی کنیم، اگر دشمن را اشتباه بگیریم، اگر به جای شیطان اکبر واقعی، یک برادر ناباب یا ناراهی - که حالا برادر ما است، ولو ناباب و ناراه است - شیطان اکبر ما شد، ضربه خواهیم خورد. پس این هم دشمن ما است، حواسمان باشد. وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچ‌گونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاست‌های غلط، سیاست‌های بد، رفتار‌های بد، اختلافات گوناگون بی‌وجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگ‌نظری، این‌ها دشمنان ما است؛ این‌ها هم هست. خب، [وقتی] گفتیم آمریکا، انگلیس، فلان دشمن خارجی، [آیا] همین‌طور شعار میدهیم یا نه؟ من عرض بکنم به شما، شعار نیست؛ این متکی به واقعیات است. خب، از قضایای دنیا ما مطلع میشویم؛ وقتی که فرض کنید وزیر خارجه‌ی (5) خوش‌اخلاق! (6) آمریکا در نامه‌ی وداعیه‌ی خود توصیه میکند به دولت بعدی که به ایران سخت بگیرید، هرچه میتوانید سخت‌گیری کنید، تحریم‌ها را حفظ کنید، نگه دارید، بدانید با سخت‌گیری میشود از ایران امتیاز گرفت کمااینکه ما گرفتیم - او میگوید - خب این دشمن است؛ حالا این دشمن، دشمن خندان است؛ یک دشمن بود که می‌آمد صریحا میگفت که ایران محور شرارت است، (7) او این را صریحا نمیگوید، اما رفتار او همین رفتار است. این شد دشمن. پس ما که دائم میگوییم دشمن، دشمن، نه این است که میخواهیم شعار بدهیم، نه اینکه به قول بعضی آدم‌های بی‌انصاف میگویند این‌ها در کار داخلی خودشان درمانده‌اند، ناچارند دشمن بتراشند؛ نه، دشمن‌تراشی نیست؛ خب دشمن است، چشمت را باز کن تا ببینی؛ ببندی چشمت را، البته نمی‌بینی؛ سرت را داخل برف فروکنی، نمی‌بینی؛ اما سرت را بلند کن، نگاه کن، می‌بینی. گفتیم انگلیس! انگلیس‌ها مجددا به خلیج فارس [آمده‌اند]؛ البته ما از یکی دو سال قبل خبر داشتیم؛ شنیده بودیم که این‌ها بنا دارند دوباره به خلیج فارس بیایند؛ حالا آمدند. می‌آیند اینجا به یک عده از حکام خلیج فارس - که هیچ صمیمیتی هم بینشان نیست؛ این‌جور نیست که خیال کنیم واقعا آن‌ها با این حکام خلیج فارس صمیمی‌اند؛ نه، میخواهند استفاده کنند، میدانند آن‌ها را میشود زیر بار گرفت؛ می‌آیند با آن‌ها این‌جوری حرف میزنند - میگویند ایران تهدید است! خب، تهدید خود انگلیس‌هایند. امروز محافل انگلیسی می‌نشینند برای منطقه و برای ایران اسلامی تصمیم‌گیری میکنند؛ یکی از تصمیمهایشان تجزیه‌ی کشور‌های منطقه است. این چیزی که عرض میکنم، تحلیل نیست، حدس نیست؛ این‌ها اطلاعات است. میگویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک یمن، یک لیبی گذشته؛ یعنی عراق تجزیه بشود، سوریه تجزیه بشود، لیبی تجزیه بشود، یمن تجزیه بشود؛ اسم ایران را نمی‌آورند، چون جرئت نمیکنند، میترسند. از افکار عمومی ایران بشدت میترسند والا همان حرفی را که محمدرضا قبل از رفتن گفت که «اگر ما برویم، ایران میشود ایرانستان» - منظورش این بود که مثل افغانستان، مثل ترکمنستان، مثل مانند اینها، اینجا هم یک قسمتی به نام ایرانستان میماند، بقیه هم تقسیم میشود بین دولت‌های متفرق - این‌ها [هم] میخواهند همان حرف را بزنند؛ در این امید بودند، تلاششان را هم کردند، توی دهنشان هم خورد لکن در ذهنشان هنوز هست؛ [اما] به زبان نمی‌آورند. خب این دشمن است، [مگر] دشمن شاخ و دم دارد؟ از حالا نشسته‌اند، دارند برای دوران بعد از پایان برجام فکر میکنند که بعد از آن چه محدودیت‌هایی را بر ایران تحمیل کنیم - که دوران برجام به خیال آن‌ها ده سال، دوازده سال مثلا باید طول بکشد - از حالا دارند فکر آن‌وقت را میکنند که ما با ایران، آن‌وقت چه کار کنیم، چه بگوییم، چه‌جوری عمل کنیم که محدودیت ایجاد کنیم. دیگر دشمن از این بدتر؟ از این خبیث‌تر؟ اینکه بنده میگویم انگلیس خبیث، این خباثت این‌ها است. یکی از برنامه‌های این‌ها که تصریح میکنند، آموزش و تسلیح افراد بومی انتخاب شده است؛ یعنی [میگویند] ما در این کشورها، ازجمله در ایران، افرادی از خود ایران را انتخاب میکنیم، با این‌ها ارتباط برقرار میکنیم، این‌ها را آموزش میدهیم، تجهیزشان میکنیم - امروز هم تجهیز کردن آسان است، اینترنت هست و فضای مجازی هست و ارتباطات گوناگون هست - تا به جان کشور بیفتند، به جان نظام اسلامی بیفتند، به جان ملت بیفتند؛ این‌ها حرف‌هایی است که این‌ها دارند میگویند؛ خب این شد دشمن. این دشمن را بایستی شناخت. عرض کردیم، هم دشمن را باید شناخت، هم شیوه‌های دشمنی را. راه ورسم‌ها و سمت‌وسو‌هایی را که این‌ها برای دشمنی در نظر گرفته‌اند، [همه] باید بدانند؛ مسئولین هم باید بدانند، مردم هم باید بدانند، جوان‌های ما هم باید بدانند، کارگر‌های ما هم باید بدانند، دانشگاهی‌های ما هم باید بدانند؛ بدانند که هدف دشمن - حالا گاهی در رادیو‌ها و در تشکیلاتشان میگویند که هدف ما شخص فلانی است، مثلا فرض کنید علی خامنه‌ای، ولی دروغ میگویند - هدفشان ملت ایران است، هدفشان ایران اسلامی است، هدفشان نظام اسلامی است. اگر با فلان زیدی، با فلان عمروی، با فلان دستگاهی و سازمانی هم دشمنی میکنند، به‌خاطر این [است] که احساس میکنند این مثلا سینه سپر کرده، ایستاده؛ باید پس بزنند او را؛ که حالا در این زمینه هم عرض خواهم کرد. خب، ما باید درمقابل چه کار کنیم؟ وظیفه‌ی ما این است که ما کشور را، هم نیرومند کنیم، هم مقاوم کنیم؛ قدرت کشور را بالا ببریم و آن را مقاوم‌سازی کنیم. قدرت کشور چه‌جوری بالا میرود؟ این‌ها حرف‌هایی است که باید روی آن فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ این برنامه‌ریزی به عهده‌ی همه است؛ به عهده‌ی مسئولین هست، به عهده‌ی سیاستمداران هست، به عهده‌ی حوزه‌های علمیه هست، به عهده‌ی دانشگاه‌ها هست، به عهده‌ی عناصر فعال فرهنگی هست، به عهده‌ی عناصر فعال سیاسی هست؛ باید روی این‌ها برنامه‌ریزی کنند. ما باید مقاوم‌سازی کنیم و کشور را نیرومند کنیم. چه‌جوری نیرومند کنیم؟ عناصر اقتدار برای کشور چه چیز‌هایی است؟ من چند موردش را میشمرم: یکی ایمان اسلامی است، ایمان دینی است. ایمان دینی جزو مهم‌ترین عناصر مقاومت و تحرک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از 130 سال، 140 سال پیش به این‌طرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریان‌ساز و مؤثر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اول را در آن میزده است. شما از قضیه‌ی تنباکو شروع کنید، قضیه‌ی تنباکو که یک حرکت عظیم مردمی در کشور بود، عنصر دینی داشت؛ مرجع تقلید حکم کرد، مردم بر طبق حکم او به‌خاطر ایمان دینی عمل کردند و یک خیانت بزرگ را که برای سال‌های متمادی پدر این ملت را درمی‌آورد، از سر این ملت دور کردند؛ این یکی. مشروطیت؛ مشروطیت حرکتی بود که با پیش‌آهنگی علما که مظهر دین‌داری مردم بودند، توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر، فلان نویسنده، فلان محفل پنهانی در کشور بود، نه‌اینکه نبود، اما پیش نمیرفت، کاری نمیتوانستند بکنند، نفوذی در مردم نداشتند. آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از حضور علمای تراز اولی مثل مرحوم شیخ فضل‌الله نوری، مثل مرحوم سیدمحمد طباطبائی، مثل مرحوم سیدعبدالله بهبهانی؛ این‌ها علمای بزرگ بودند؛ در تهران و در تبریز علمای بزرگ، در اصفهان علمای بزرگ، در بعضی از شهر‌های دیگر هم همین‌جور، در فارس همین‌جور، علمای بزرگ جلو افتادند و مردم دنبال این‌ها آمدند؛ منتها خب انگلیس‌ها اینجا زرنگ‌تر از ما بودند؛ هم بین علما اختلاف ایجاد کردند [هم بین مردم]. در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید بزرگوار شیخ فضل‌الله نوری اختلاف ایجاد کردند. شیخ فضل‌الله نوری که پیش‌قدم‌ترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتهام ضدیت با مشروطه به دار کشیده شد! این کاری بود که آن‌ها کردند. مردم را کشاندند به سفارت و یک عده‌ای دودستی مشروطه را تقدیم انگلیس‌ها کردند؛ و مشروطه آن شد که دنبالش رضاخان بود و پنجاه سال، شصت سال عقب‌ماندگی این کشور، اما شروع حرکت با دین بود. نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ ببینید این‌ها تاریخ است. اینکه من مدام میگویم تاریخ را بخوانید، در تاریخ تأمل کنید، برای این‌ها است. اگر علما نبودند و انگیزه‌ی دینی نبود، قطعا نهضت ملی شدن صنعت نفت پیش نمیرفت؛ این را همه بدانند. در مقدمه‌ی این نهضت آیت‌الله کاشانی بود. پشتیبان او مرجع تقلیدی مثل مرحوم آسیدمحمدتقی خوانساری در قم بود. مروجان این فکر، یک جمعی در قم و در مشهد ما یک عالم دینی، یک منبری درجه‌ی یک و یک فعال مذهبی گوینده‌ی متفکر درجه‌ی یک [بودند]؛ این‌ها مروجین نهضت ملی بودند، مردم به‌خاطر دین آمدند. بعد که مرحوم کاشانی را جدا کردند، علما را طرد کردند، مذهبی‌ها را کنار گذاشتند، مصدق شکست خورد. تا دین بود، تا عنصر ایمان دینی بود، حرکت به جلو بود؛ وقتی این [عنصر] از آن گرفته شد، حرکت متوقف شد، شکست خورد، تبدیل به عکس شد. یک آمریکایی با یک چمدان اسکناس آمد در تهران و همه‌ی قضایا را به هم زد. عنصر ایمان دینی در همه‌ی حرکت‌ها [روشن است]؛ در پانزده خرداد که روشن است، در انقلاب اسلامی که روشن است، در قضیه‌ی دفاع مقدس که روشن است. در قضایای گوناگون، دین و انگیزه‌ی دینی مردم را کشاند. آن که چهار پسر یا سه پسرش در راه خدا شهید شدند، خوشحال است که در راه خدا شهید شدند. انگیزه‌ی دینی و انگیزه‌ی ایمانی یک عامل اقتدار است. این را باید نگه داشت، با این دشمنی میکنند. امروز از همه طرف با انگیزه‌ی دینی مردم دارد دشمنی میشود؛ برای اینکه ایمان‌ها را اول در جوان‌ها و بعد در طبقات گوناگون دیگر به عناوین مختلف، به اشکال مختلف از بین ببرند. این کاری است که دارد امروز به‌وسیله‌ی دشمن انجام میگیرد. علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» - و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد - این یکی از عناصر اقتدار کشور است. امروز یکی از توصیه‌های اساسی‌ای که هیئت‌های اندیشه‌ورز آمریکایی و انگلیسی دور هم می‌نشینند، فکر میکنند، طراحی میکنند، دارند ارائه میدهند و به فعالان مطبوعاتی و رسانه‌ای و اینترنتی و سیاسی و... تعلیم میدهند، این است که میگویند با دین سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغ جدایی دین از سیاست؛ یعنی جدایی دین از زندگی؛ دین گوشه‌ی مسجد، دین داخل خانه، دین فقط در دل، نه در عمل، که اقتصاد غیر دینی باشد، سیاست غیر دینی باشد، زیر بار دشمن رفتن غیر دینی باشد، با دوست جنگیدن، با دشمن همراه شدن - بر خلاف نص دین - وجود داشته باشد، اما ظاهر هم ظاهر دینی باشد؛ این را میخواهند. معرفت دینی یعنی اینکه دین - همه‌ی ادیان؛ ادعای ما این است که همه‌ی ادیان این‌جور هستند، حتی مسیحیت، اما آنکه مسلم و واضح و روشن است، دین اسلام است که پیغمبر اکرم اول‌کاری که بعد از غربت دوران مکه انجام داد، ایجاد حکومت بود و دین را با ریختن در قالب حکومت توانست ترویج بکند - جدای از حکومت نیست. معنای اینکه دینی از حکومت جدا باشد، این است که دین بنشیند دائم نصیحت بکند، دائم حرف بزند و قدرتمندان هم هر کار که دلشان میخواهد برخلاف دین و بر ضد دین بکنند؛ هر وقت هم که خواستند یک لگدی به سر این‌ها بزنند؛ دین غیر سیاسی یعنی این. این را میخواهند، این را دنبال میکنند. نخیر، این معرفت باید وجود داشته باشد که دین منفک از سیاست نیست؛ و دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد؛ والا آن دینی که مردم میروند و در مسجد عبادت میکنند، خب بکنند، صد سال بکنند؛ پس این هم یک از عوامل [اقتدار کشور]. این را بدانید که عدم انفکاک دین از زندگی و از سیاست و جریان دین در همه‌ی شراشر (8) زندگی جامعه، یک معرفت درست دینی است؛ این باید تحقق پیدا بکند و باید دنبال این بود. والا اسم دین و اسم روحانی‌صفتی ما‌ها و عمامه‌به‌سری ما‌ها و مانند این‌ها که کاری نمیکند؛ باید حقیقتا حرکت کنیم.  یکی از عوامل قدرت، حرکت سریع علمی است؛ قدرت علمی. حدیث «العلم سلطان» (9) را من مکرر خوانده‌ام. با قدرت علمی ما هم مخالفند. همان عناصر بومی‌ای که آن انگلیسی خبیث توصیه کرد و تأکید کرد که باید در داخل کشور‌ها این‌ها را به کار بگیریم و مجهزشان بکنیم، همان عناصر گاهی در دانشگاه‌ها سعی میکنند جوان ما را مأیوس کنند، برای اینکه حرکت علمی انجام ندهد؛ اگر بااستعداد است، او را کوچ بدهند به طرف خارج؛ [میگویند]«آقا! برو فلان‌جا، اینجا مانده‌ای که چه؛ خودت را ضایع میکنی»؛ و پول هم بدهند، پاداش هم بدهند. البته جوان‌های مؤمن ما ایستاده‌اند؛ این را من میتوانم شهادت بدهم. علی‌رغم خباثت‌هایی که بعضی از عناصر خود‌فروخته‌ی دشمن در سطح دانشگاه‌ها و بیرون دانشگاه‌ها انجام میدهند برای اینکه بذر نومیدی را بپاشند، جوان‌های ما، جوان‌های مؤمن ما ایستاده‌اند. چند روز قبل از این، مدال‌گیران و برجستگان یک دانشگاه برجسته‌ی کشور آمده بودند، (10) جوری حرف میزدند که انسان واقعا مبهوت میماند از زیبایی و صحت و اتقان حرف زدن اینها. حالا عرض خواهم کرد که این‌ها مردم ما را نشناخته‌اند، اما توطئه‌هایشان را باید شناخت. یکی از راه‌های مقاوم کردن کشور عبارت است از حرکت علمی، که نه باید متوقف بشود، نه باید شتاب آن کاهش پیدا بکند. یک مسئله‌ی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حل مشکلات مردم است. یکی از اهداف آن‌ها از این تحریم‌ها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همین‌طور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کار‌ها اتفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بار‌ها گفته‌ایم و گفته‌ایم و گفته‌ایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است. کشوری که اقتصاد قوی داشته باشد، پولش هم ارزش پیدا میکند، مسئولینش هم ارزش پیدا میکنند، مردمش هم اعتبار پیدا میکنند و دیگر نمیشود بر این‌ها تحمیل کرد. بار‌ها گفته‌ایم که باید خودمان را از این مکیدن نفت و وابسته بودن به نفت بتدریج جدا کنیم و این را باید بتدریج کم کنیم. سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است، اما اختیارش دست دیگران است. باید بتوانیم اقتصاد کشور را مقاوم کنیم، جوری کنیم [که آن را] استحکام ببخشیم. این یکی از عوامل اقتدار است. حفظ عزت ملی در مذاکرات بین‌المللی، در رفت‌وآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزت ملی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. در آن جلسه‌ای که ما نشسته‌ایم و داریم با طرف مقابلمان حرف میزنیم، او نگاه میکند ببیند روحیه‌ی ما چه‌جوری است، انگیزه‌ی ما چقدر است، همت ما چقدر است؛ بر اساس آن برآوردی که میکند، با ما رفتار خواهد کرد. باید عزت ملت را، عزت کشور را حفظ کنیم؛ [آن‌وقت] مردم هم احساس عزت میکنند؛ این میشود توانمندی و مایه‌ی اقتدار کشور. خب، اگر چنانچه حقیقتا این وسایل مقاومت را شناختیم، سمت و سوی کار دشمن را شناختیم، آن‌وقت در مقابل دشمن میتوانیم برنامه‌ریزی کنیم، نقشه بکشیم، همین عوامل اقتدار را در خودمان به وجود بیاوریم؛ اگر نشناختیم، گاهی ممکن است به دشمن کمک هم بکنیم. بار‌ها من عرض کرده‌ام، اگر در جبهه‌ی جنگ سرباز رزمنده خوابش ببرد، بعد از خواب بیدار بشود گیج و ویج، نمیداند چه کار میکند، توپخانه را روشن کند، ممکن است به خودی ضربه بزند. شما اگر ندانی دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، توپخانه را که روشن کردی، به جای اینکه به دشمن بخورد، به دوست میخورد؛ بصیرت که لازم است [برای] این است. بیشتر بخوانید: دشمن دنبال این است که این عوامل اقتدار ملی را - که بنده عرض کردم - از بین ببرد؛ هدف دشمن این است. ایمان را از بین ببرد، حیا و عفاف را از بین ببرد، پایبندی به مبانی دینی را از بین ببرد، اعتقاد راسخ به حاکمیت دین را از بین ببرد، عزت ملی را مخدوش کند، حرکت علمی را متوقف کند، دستگاه‌ها و مجموعه‌هایی که مظهر اقتدار کشور و اقتدار ملتند، این‌ها را تضعیف کند. شما می‌بینید به سپاه حمله میشود، به بسیج حمله میشود، به شورای نگهبان حمله میشود، این‌ها همین است؛ من کاری به این بگومگو‌های اخیر بین رؤسای دو قوه ندارم، این‌ها چیز‌های مهمی نیست، این‌ها تمام میشود به حول و قوه‌ی الهی؛ چیز اهمیت‌داری نیست، دشمن میخواهد این چیز‌ها را بزرگ کند؛ لکن وجود یک قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل و شجاع و قاطع را همه باید قدر بدانند؛ همه باید کمک کنند. بنده، هم از دولت‌ها حمایت میکنم، هم از قوه‌ی قضائیه حمایت میکنم، هم از مجلس شورای اسلامی حمایت میکنم - من از همه حمایت میکنم -، اما باید دید، آن‌چیزی که میتواند دشمن را در اهداف خودش ناکام کند چیست؟ ما اگر بتوانیم یک دستگاه امنیتی قوی داشته باشیم، یک دستگاه نظامی مردمی مقتدر داشته باشیم، یک حرکت عظیم مردمی به نام بسیج داشته باشیم، یک روحانیت آگاه متوجه به زمان و زمان‌شناس و داخل صحنه داشته باشیم، یک قوه‌ی قضائیه‌ی مقتدر کامل داشته باشیم، یک دولت برنامه‌ریز دقیق شجاع داشته باشیم؛ اگر این‌چیز‌ها را داشته باشیم، حرکت ملت ایران و حرکت کشور، حرکت موفقی خواهد شد. این‌ها را باید تأمین کرد، دنبال این‌ها باید بود. هرکدام را که داریم خدا را شکر کنیم و نگه داریم؛ هرکدام را که نداریم تأمین کنیم؛ برای خودمان فراهم بکنیم. امروز خوشبختانه حرکت‌های خیلی خوبی هست؛ هم در حوزه‌ی علم و فرهنگ - همان‌طور که عرض کردم - [هم در حوزه‌های دیگر]؛ بهترین مدال‌آوران کشور بچه‌های بسیجی‌اند. اینجا من با دانشجو‌ها ملاقات‌های متعددی دارم؛ یک نمونه‌اش همین چند روز قبل از این بود که مدالگیران و جوان‌های بسیجی دانشگاه شریف آمدند اینجا. ده‌ها مدال، ده‌ها جوان برجسته و نخبه، یک نمونه‌اش بود؛ نمونه‌های فراوان دیگری داریم. جوان‌های نخبه، جوان‌های فعال، جوان‌های زنده، باهوش، دانشگاهی، دانشجو و همچنین در میان اساتید، [افراد] دارای فکر انقلابی، دارای انگیزه‌ی انقلابی و عزم انقلابی، این امروز وجود دارد؛ در حوزه‌ی فرهنگ هم همین‌جور است، در حوزه‌ی هنر هم همین‌جور است، در حوزه‌ی سیاست هم همین‌جور است. هرچه میتوانیم بایستی به این جوان‌های پرانگیزه، در همه‌ی این حوزه‌هایی که اسم آوردم کمک کنیم. البته این را قاطعا عرض میکنم که دشمن با همه‌ی برنامه‌ریزی‌هایش، مردم ما را نشناخته، ملت ایران را نشناخته؛ اشتباه میکنند. دیدید در سال 88 خطا کردند و آن فتنه را راه انداختند و کار را به جا‌هایی رساندند که به خیال خودشان جا‌های بسیار باریک و حساس و دقیقی بود، [اما] ناگهان حرکت عمومی نهم دی همه را مبهوت کرد. این حرکت نهم دی سال 88 از جنس همان حرکت نوزدهم دی شما‌ها در سال 56 است؛ بنابراین همه‌ی قشر‌های فعال کشور، از روحانیون، دانشگاهیان، مسئولان کشور، مدیران کشور، بخصوص مدیران ارشد کشور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روشنفکران، نویسندگان، همه وظیفه داریم که عوامل اقتدار را در کشور - که شمردم - تقویت کنیم. آن که ایران را دوست دارد، باید بداند حمله‌ی به ایمان اسلامی جوانان، یک خیانت به ایران است. بعضی‌ها هستند که ایران را دوست دارند، کشور را دوست دارند، [اما] خیلی پایبندی و دلبندی به دین و شریعت و مانند این چیز‌ها ندارند؛ آن‌ها هم باید بدانند که اگر واقعا ایران را دوست دارند، اگر حقیقتا خائن نیستند و دشمن در لباس دوست نیستند، نباید دین را - دین جوانان را، ایمان جوانان را - تضعیف کنند. آن که ایمان جوانان را تضعیف میکند، دارد به کشور خیانت میکند؛ نه‌فقط به دین. این عوامل اقتدار کشور و ملت باید از سوی همه‌ی این اقشار تقویت بشود، حفظ بشود، دنبال بشود؛ و خوشبختانه امروز یک مجموعه‌ی عظیمی این وظیفه را دارند انجام میدهند و بعد از این هم بیشتر خواهد شد. درس امروز من و شما از حادثه‌ی نوزدهم دی این باشد که بدانیم باید دشمن را شناخت، شیوه و سمت‌وسوی کار دشمن را دانست و بهنگام، بوقت با هر وسیله‌ای که در اختیار من و شما هست، در مقابل او باید ایستاد. اگر این کار را کردیم، بدانید دشمنان جهانی و بین‌المللی ما - همان‌هایی که گفتم؛ از آمریکا و انگلیس و صهیونیسم و کمپانی‌های بین‌المللی و زرسالاران بین‌المللی و دشمنان عنود - در مقابل ملت ایران هیچ غلطی نخواهند توانست بکنند. (11) (خب، الحمدلله آن‌هایی که دلشان میخواست شعار بدهند، این دم آخر کاملا کاری که دلشان میخواست انجام دادند.) (12) والسلام علیکم و رحم‌الله و برکاته 1) سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی 10؛ «.. کسانی از شما که پیش از فتح [مکه] انفاق و جهاد کرده‌اند، [با دیگران] یکسان نیستند. آنان از [حیث] درجه بزرگ‌تر از کسانی‌اند که بعدا به انفاق و جهاد پرداخته‌اند...» 2) سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی 7 «امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید، دوستی برقرار کند...» 3) کافی، ج 2، ص 586، 4) کافی، ج 2، ص 586 (با اندکی تفاوت) 5) جان کری 6) خنده‌ی حضار 7) جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا 8) پاره‌های هر چیز، سراسر 9) ابن ابی الحدید. شرح نهج‌البلاغه، ج 20، ص 319، 10) بیانات در دیدار اساتید و نخبگان بسیجی دانشگاه صنعتی شریف (1395/10/13) 11) تکبیر حضار 12) خنده‌ی معظم‌له و حضار
همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر می‌کند یا تأثیر آن افزایش پیدا می‌کند 2
همیشه کار وقتی‌که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر می‌کند یا تأثیر آن افزایش پیدا می‌کند 3