تهدید امنیت خاورمیانه با اجرای نمایش انتخاباتی دونالد ترامپ
تهران - ایرنا - تحلیلگران حوزه خاورمیانه بر این باورند که عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی علاوه بر القای نوعی نمایش انتخاباتی به وسیله رییس جمهوری آمریکا، باعث برهم خوردن توازن کشورها و امنیت منطقه در درازمدت نیز خواهد شد.
اگرچه به نظر نمیرسد، عربستان در آستانه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی باشد؛ اما دولتی که چهره آن در غرب خدشه دار شده سعی میکند به غربیها این ضمانت را بدهد که کشورهای کوچک خلیج فارس روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی داشته باشند تا از این طریق بتواند وجهه خود را نزد غربیها بهبود بخشد.
عادی سازی روابط بحرین با رژیم صهیونیستی به دنبال عادی سازی امارات، صرفا از جانب بحرین نبود؛ بلکه این اقدام همراه با تایید و چراغ سبز عربستان بود که نشان میدهد ریاض چندان مخالف با عادی سازی نیست.
از زمانی که نیروهای سعودی در سرکوب اعتراضات گسترده مردمی در سال 2011 به بحرین کمک کردند، منامه به ریاض متکی شد و این کشور شیعه نشین هرگز بدون موافقت عربستان به سوی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی پیش نرفته است.
عادی سازی روابط از جانب بحرین به دنبال چراغ سبزهای دیگری از عربستان رخ داد. از جمله این چراغ سبزها گشودن حریم هوایی عربستان برای پروازهای رژیم صهیونیستی و همچنین انتشار گزارش مرکز تحقیقات سعودی در استقبال از «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی در ایجاد سیستم آموزش مذهبی در عربستان و تشویق نهاد مذهبی برای جایگزینی «روایات افراطگرایی» در کتابهای درسی به جای «تفسیر اعتدالگرایی اسلامی» بود.
در این راستا بسیاری از فعالان، عادی سازی امارات با رژیم صهیونیستی را نپذیرفتند. همچنین معترضان و جامعه مدنی و جوامع سیاسی، از جمله کانون وکلای دادگستری بحرین با صدور بیانیه ای ایجاد روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی را رد کردند.
بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی علاوه بر توجه به ابعاد مختلف روند عادی سازی ارتباط با رژیم صهیونیستی، اهداف و منافع آن برای آمریکا و همدستانش را نیز بررسی کرده است.
رسانههای اصلاحطلب
استراتژی ترامپ برای عادی شدن روابط دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی
خبرگزاری ایسنا در گفت و گو با یکی از صاحبنظران علوم سیاسی درباره عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی آورد: دکتر سیداحمد فاطمینژاد در خصوص تغییرات مناسبات کشورهای منطقه با اسرائیل طی سالهای گذشته اظهار کرد: اسرائیل با وجود تمام موفقیتهای خود در سطح بینالمللی که توانسته است وجود غیرقانونی و نامشروع خود را تا حدودی جابیاندازد، در سطح منطقه یک حالت منزوی داشته است. اخیرا یکی، دو کشور عربی اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردهاند و دو کشور مصر و اردن نیز قبلا روابط عادی با اسرائیل داشتند و در چشمانداز این مساله وجود دارد که کشورهای بیشتری دست به این اقدام بزنند.
یک استاد دانشگاه گفت: ترامپ طرحی دارد که با فشار، تهدید و تطمیع دولتهای عربی را راضی کند تا روابط خود را بدون آنکه دستاورد خاصی بهدست بیاورند با اسرائیل عادی کنند. این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: تک تک تحولات تاریخی که در گذشته و بعد از سالهای شکلگیری اسرائیل اتفاق افتاده است، در اتفاقات امروز و عادیسازی روابط میان برخی از کشورهای عربی با اسرائیل تاثیرگذار است. اگر بخواهیم این تحولات را لیست کنیم میتوان از سال 1948 این لیست را شروع کرد، چنانکه برخورد اولیهای که میان اسرائیل و دولتهای عربی اتفاق افتاد و دولتهای عربی برخلاف پیشبینی که داشتند، نتوانستند یهودیها را سرکوب کنند و عملا با مقاومت صهیونیستها مواجه شدند، یکی از وقایع تاثیرگذار است. در ادامه میبینیم که در سالها و دهههای بعد چند جنگ دیگر اتفاق میافتد و باز هم در آن جنگها دولتهای عربی موفق نشدند و این عدم موفقیت را میتوان ریشه اصلی صلح کمپ دیوید و مسایل بعد از آن تلقی کرد که در نهایت به عادیسازی روابط مصر و اردن با اسرائیل منتهی شد.
وی خاطر نشان کرد: نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که باید ببینیم این مساله عادیسازی چه مقدار پیشرفت میکند. اگر کشورهای بیشتری به این فرایند عادیسازی روابط با اسرائیل بپیوندند احتمالا قبح رابطه با اسرائیل به مرور زمان در بین ملتهای عرب شکسته میشود و وضعیت متفاوتی از روابط اسراییل با مصر و اردن شکل بگیرد و یک حالت عادی و سطوح فراتر از مناسبات صرف دیپلماتیک گسترش پیدا کند.
عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل نتیجه سیاستهای ایران هراسی آمریکا است
به گزارش برنا: یک تحلیلگر مسائل منطقه تاکید کرد که عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل نتیجه سیاستهای ایران هراسی آمریکا است. «قاسم محبعلی»، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه، در ارزیابی علل آشکارسازی روابط پنهانی اعراب و اسرائیل گفت: روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی از مدتها قبل آغاز شده بود اما مواردی نظیر افزایش تخاصمات میان ایران و عربستان و نیاز ترامپ به موفقیت در سیاستهای خاورمیانهای، منجر به رسمی شدن این روابط شد.
این تحلیلگر مسائل منطقه ضمن اشاره به نگرانی ترامپ و طرفدارانش در خصوص نتیجه انتخابات آینده این کشور افزود: با توجه به اینکه طرح معامله قرن در عمل موفقیت آمیز نبود، ترامپ نیاز داشت که در سیاستهای خاورمیانهای خود، به موفقیت دست پیدا کند، لذا طرفداران او و یهودیان در آمریکا با تلاش جهت رسمی کردن روابط اسرائیل و اعراب سعی کردند، سبد رأی ترامپ را در انتخابات آینده افزایش دهند و از این طریق او به پیروزی نزدیکتر شود و به دور دوم ریاست جمهوری، راه یابد.
محبعلی در پاسخ به اینکه در صورت شکست خوردن ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امکان تعلیق روابط اعراب و اسرائیل و بازگشت به حالت اولیه وجود دارد؟ تصریح کرد: احزاب آمریکایی در خصوص روابط اعراب و اسرائیل اختلاف نظر ندارند. از آنجایی که آمریکا ذاتا و ماهیتا با اسرائیل متحد است، رئیسجمهور آینده آمریکا از هر جناحی که باشد، از بهبود و تحکیم روابط این کشور با سایر کشورها که منجر به افزایش امنیت اسرائیل در منطقه میشود، حمایت میکند.
کارشناس مسائل خاورمیانه ادامه داد: البته اختلافاتی در سیاست خارجی دموکراتها و جمهوریخواهان وجود دارد و دموکراتها در برابر اعراب و اسرائیل، متفاوت از جمهوریخواهان موضعگیری میکنند اما در نهایت عملا از افزایش و گسترش روابط اعراب و اسرائیل، حمایت میکنند.
محبعلی در بخش دیگری از صحبتهای خود در پاسخ به اینکه ممکن است غیر از امارات و بحرین سایر کشورهای عربی نیز به سمت رسمی کردن روابط خود با اسرائیل حرکت کنند؟ خاطرنشان کرد: عادیسازی رسمی سایر کشورهای عربی با اسرائیل بستگی به شرایط دارد، البته این روندی است که از 4 دهه پیش شروع شده که به مرور زمان به این مرحله، رسیده است.
این تحلیلگر مسائل منطقه در توضیح شرایط فراهم کننده گسترش روابط اعراب و اسرائیل افزود: در واقع مناسبات ایران با کشورهای عربی در این زمینه بسیار موثر است به نحوی که اگر مناسبات ایران با کشورهای عربی دچار تغییر شود و از این حالت، خارج شود و ایران هراسی از بین برود، ممکن است روند عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل متوقف شود.
محبعلی در ادامه تصریح کرد: در واقع روابط ایران با کشورهای عربی و روابط اسرائیل با کشورهای عربی در تناسب معکوس قرار دارند به این ترتیب که هر اندازه روابط ایران با کشورهای عربی بهبود پیدا کند، مناسبات کشورهای عربی با اسرائیل دچار مشکل میشود و بالعکس. لذا این یک معادله معکوس است و ایران باید به این توجه داشته باشد که هر اندازه کشورهای عربی را تحت فشار قرار دهیم، منافع اسرائیل را تقویت کردیم.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در پایان تاکید کرد که عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل نتیجه سیاستهای ایران هراسی آمریکا است.
نقش محوری عربستان در عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل
این خبرگزاری در گفت و گوی دیگری آورد: «حنیف غفاری»، تحلیلگر مسائل منطقه، درباره احتمال عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی و اینکه آیا این اتفاق در دوره بن سلمان رخ خواهد داد یا خیر؟ گفت: نخست اینکه، بحث عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی یک مسئله مسبوق به سابقه به لحاظ بعد پنهانی آن بوده است به بیانی دیگر، این روابط سالها است که وجود دارد. از این رو این گونه نیست که ما شاهد عادی شدن روابط باشیم بلکه در حال حاضر شاهد آشکارسازی روابط هستیم. عربستان در این ارتباط، نقش محوری دارد؛ اینکه ما تصور کنیم توافق بن زاید یا حتی موافقت خاندان آل خلیفه در بحرین بدون اجازه خاندان سعودی بوده، سادهانگارانه است چراکه عربستان بازیگر اصلی صلح اعراب و رژیم صهیونیستی محسوب میشود هرچند بنا به ملاحظاتی، خودش این ارتباط را علنی نکرده است.
غفاری در پاسخ به این سوال که آیا عربستان در آینده نزدیک ارتباط با رژیم صهیونیستی را آشکار خواهد کرد یا خیر؟ تصریح کرد: بله، آشکار خواهد کرد به این دلیل که بن سلمان، بقای خودش را در مسند ولیعهدی عربستان و پادشاهی کشور در گرو بقای ترامپ و داماد ترامپ میداند. از این رو ولیعهد عربستان یقینا سعی خواهد کرد هر گونه اقدامی را که ترامپ و جمهوریخواهان در خصوص بقای آنها در قدرت به او دستور دهند، انجام دهد.
این تحلیلگر مسائل منطقه اضافه کرد: اگرچه دموکراتها با خاندان سعودی مشکلی ندارند اما ممکن است با شخص بن سلمان مشکل داشته باشند و همین مسئله باعث میشود که در صورت سقوط ترامپ، دموکراتها بخواهند روی گزینه دیگری غیر از بن سلمان در داخل خاندان سعودی سرمایه گذاری کنند. مجموع این عوامل موجب شده که محمدبن سلمان گوش به زنگ مقامات آمریکایی باقی بماند و ببیند طی هفتههای باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، توصیه جمهوریخواهان و شخص ترامپ در خصوص عادی سازی روابط با اسرائیل، به او چه خواهد بود.
او در پایان اظهار کرد: همانطور که در قضیه بحرین هم مشاهده کردیم به عنوان مثال در خصوص عادی سازی روابط بحرین با اسرائیل، قرار بود به زمان پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول شود اما پس از اعلام این عادی سازی ها، آراء ترامپ در نظرسنجیها تغییری نکرد و همین مسئله باعث شد که بحرین را هم در یک پروسه سریع، به پروسه عادی سازی روابط با اسرائیل پس از امارات، اضافه کنند. به هر حال تصمیم گیر در خصوص پیوستن یا نپیوستن عربستان به صورت آشکار به این روند، شخص بن سلمان نیست بلکه دونالد ترامپ و دیگر مقامات است.
اهداف و پیامدهای عادی سازی روابط بحرین و رژیم صهیونیستی
حسن حمزه پژوهشگر مسایل خاورمیانه در یادداشتی برای سایت دیپلماسی ایرانی نوشت: اعلام بحرین مبنی بر برقراری روابط کامل دیپلماتیک با اسرائیل این احتمال را تقویت خواهد داد که کشورهای عربی بیشتری از چنین اقدام مشابه پیروی کنند. اقدام بحرین که یک ماه پس از عادی سازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل صورت پذیرفت، در واقع تعداد کشورهای عربی را که اسرائیل را به رسمیت می شناسند را اکنون به 4 کشور رسانده (مصر در 1979 و اردن در 1994 این کار را انجام دادند) که نتیجه آن ایجاد یک آرایش استراتژیک جدید در خاورمیانه است.
اما شکل گیری روابط حسنه عربی - اسرائیلی نه یک معجزه است و نه نتیجه ماه ها دیپلماسی طاقت فرسا توسط دولت ترامپ. بلکه اسرائیل و رهبران عرب در خلیج فارس سالهاست که در حال برقراری روابط بی سر و صدا بودند. هسته این نزدیکی و اتحاد به واقع حس نگرانی و تهدید مشترک نسبت به ایران و گامی در جهت پر کردن خلاء در منطقه به دلیل عقب نشینی آمریکا در برخی از بحران های منطقه ای به دلیل برخی سیاست های ریاضت اقتصادی و تمرکز بر قدرت یابی چین است. به عبارتی دولت ترامپ تلاش کرده از این اعلام برگ برنده ای برای خود در انتخابات ریاست جمهوری بسازد و افکار عمومی را از مدیریت فشل خود در سایر پرونده ها به سان کرونا و سیاست خارجی متزلزل به این سو بچرخاند.
در حقیقت شانس پیشرفت در این بحران به دلیل زنگ خطر اعراب از تلاش دولت ترامپ برای ایجاد توافق صلح میان اسرائیل و فلسطین به وجود آمد. به بیان دیگر طرح ترامپ به شدت به سمت اسرائیل متمایل بوده است و اساسا به نتانیاهو چراغ سبزی برای الحاق سرزمین های اشغال شده در کرانه باختری نشان می داد.
از سویی برای اعراب خلیج فارس، الحاق ضربه مهلکی برای ایجاد روابط نزدیکتر با اسرائیل خواهد بود. در مقابل، بر اساس ابتکار عمل صلح عربی به رهبری سعودی ها، اسرائیل تنها با حل مشکل خود با فلسطینیان و اعطای آرزوی آنها برای رسیدن به یک کشور، می تواند به رسمیت شناختن کامل جهان عرب را با خود داشته باشد. در واقع پیامدهای این اتفاق ادامه روند صلح بر اساس خواست و اراده کشورهای عربی است که برای دهه ها سیاست گذاران و دیپلمات ها در تلاش بوده اند تا مسیر صلح با کشورهای عرب منطقه را از رام الله هدایت کنند اما اکنون این مهم تغییر کرده و از پایتخت های کشورهای عرب خلیج فارس و بدون حضور فلسطینی ها انجام می شود، این توافق آرایشی جدید در موازنه قوای منطقه ای ایجاد خواهد کرد که سطح تنش ها در منطقه را به ویژه با ایران دو چندان خواهد کرد و مسابقه تسلیحاتی سنگین از پیامدهای آن خواهد بود.
واکنشها به عادیسازی روابط اعراب و اسراییل
پایگاه خبری تحلیلی بهار نیز در گزارشی درباره واکنش ها به این رویداد نوشت: اکثر روزنامههای اسرائیل، امارات و بحرین در صفحات نخست خود در روز بعد از توافق عادی سازی با عناوین بزرگی در تشویق صلح، بر آغاز دورانی جدید برای کشورهای خود و منطقه تأکید داشتند. اسرائیل در 71 سال موجودیت خود تنها با دو کشور عربی مصر و اردن پیمان کامل صلح داشته که هنوز معتبر هستند. بعد از پیمان صلح مصر و اسرائیل که 42 سال پیش در سال 1978 امضا شد، 26 سال دیگر طول کشیده بود تا اردن در سال 1994 پیمان صلح با اسرائیل را امضا کند. پیمان صلح مصر و اردن با اسرائیل در زمان دولتهای دموکرات در آمریکا (ریاستجمهوری جیمی کارتر و بیل کلینتون) بهدست آمدند. این نخستین بار است که یک دولت جمهوریخواه آمریکا موفق شده است دو پیمان صلح را میان اسرائیل با دو کشور عربی یکجا ایجاد کند. نمایندگانی در مجالس سوئد و نروژ خواستهاند که کمیته نوبل صلح، معتبرترین جایزه صلح جهانی، را به دونالد ترامپ اعطا کند. بنیامین نتانیاهو نیز اخیرا به طور تلویحی از جایزه نوبل صلح که به او هم داده شود، سخن گفت. رهبران وقت مصر و اردن، به عنوان کشورهایی که دشمن اسرائیل بوده و در همه جنگها علیه اسرائیل از آغاز تشکیل این کشور مشارکت داشتند، همراه با رهبران وقت اسرائیل جایزه نوبل صلح گرفتهاند. امارات و بحرین که دههها بعد از برپایی اسرائیل، به عنوان کشور مستقل موجودیت یافتند، با اسرائیل در جنگ نبودهاند. مجموعهای از گزارشها و سخنان مقامات اسرائیلی حاکی است که روابط پنهان میان کشورشان و برخی امیرنشینهای حوزه خلیج فارس از دهه نود میلادی قرن بیستم در جریان بوده که از حدود سه سال گذشته کمابیش علنی شد. شماری از شیعیان و سایر مردم بحرین که مخالف به رسمیت شناختن اسرائیل و صلح با آن هستند، در چهار شبی که از تصمیم منامه به عادیسازی رابطه با اسرائیل سپری شده است، تظاهرات کردهاند. تمامی جناحهای فلسطینی و همچنین ترکیه دولتهای ابوظبی و منامه را شدیدا نکوهش کرده و حاکمان آن را به نادیده گرفتن آرمان و حقوق فلسطینیان متهم کردهاند. ایران که ارتباطات نزدیکی با شیعیان بحرین دارد، به منامه هشدار داده که سزای این «خیانت» را خواهد پرداخت. سپاه پاسداران نیز به «حاکم جلاد» در بحرین اخطار داده که «منتظر انتقام سخت مجاهدان قدس» باشد.
امکانسنجی عادیسازی روابط کویت و اسرائیل
خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا نیز در این خصوص در گفت و گو با سفیر پیشین ایران در اردن نوشت: «نصرتالله تاجیک» سفیر پیشین ایران در اردن با در تشریح ابعاد امکان عادیسازی روابط کویت و اسرائیل اظهار کرد: مساله عادیسازی روابط کویت و اسرائیل از موضوعاتی است که بسیاری از تحلیلگران آن را غیرممکن میخوانند اما اخیرا شاهد آن بودیم که پسر امیر کویت با رییس جمهوری آمریکا دیدار کرده و عالیترین مدال نظامی ایالات متحده از سوی ترامپ به وی اعطا شده است. برخیها این اقدام ترامپ را نوعی تطمیع و امتیازدهی به کویت تلقی کردند و بسیاری دیگر معتقدند که این موضوع صرفا یک مانور روانی و رسانهای از سوی کاخ سفید بوده است، اما به هر ترتیب باید به این موضوع توجه کرد که ستون فقرات دموکراسی و همچنین فضای داخلی کویت نسبت به سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس قویتر است و به صورت کلی با این دولتها تفاوت زیادی دارد. در داخل کویت پارلمان و همچنین فضای باز اجتماعی بسیار بهتر و مستحکمتر از دولتهایی مانند بحرین، امارات، عربستان و حتی اردن است و به نوعی میتوان گفت که فضای داخلی این کشور بازتر از سایر همسایگان آن به شمار میرود.
وی ادامه داد: بحث این است که دولت دونالد ترامپ میان کویت و سایر کشورهای عربی هیچ تفاوتی قائل نیست. او صرفا به دنبال آن است تا بتواند کارت طلایی خود در سیاست خارجی را رو کند تا در نهایت بتواند از این طریق در انتخابات ریاست جمهوری 2020 پیروز شود. مساله این است که ترامپ حالا که حدود یک ماه و نیم تا انتخابات سوم نوامبر باقی است، دست به اجرای سناریوی تطمیع و تهدید زده است و به نوعی میخواهد تمام دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس را برای پیروزی خود مقابل جو بایدن پای میز مذاکره با اسرائیل بنشاند. این در حالی است که اعراب با عادیسازی روابطشان تمام اهرمهای مهم خود در بحث فلسطین را از دست دادهاند و فلسطینیها به طور کلی هیچ اعتمادی به کشورهای عربی ندارند. در این راستا بسیاری از تحلیلگران غربی و عربی معتقدند عادیسازی روابط دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی میتواند صلح را به ارمغان بیاورد اما این تحلیل کاملا غلط است؛ چراکه ما شاهد کنار هم چیده شدن سیاستها و راهبردهای متناقض با یکدیگر هستیم و این مساله میتواند موجب چند قطبیسازی در منطقه شود.
رسانههای اصولگرا
عناصر توافق با رژیم صهیونیستی از جبهه حق "تودهنی سختی" میخورند
به گزارش خبرگزاری تسنیم، جانشین فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه "جبهه حق همیشه پیروز است" گفت: عناصر عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس از جبهه حق انقلاب اسلامی "تودهنی سختی" میخورند.
سردار علی فدوی، درباره صلح برخی کشورهای منطقه با اسرائیل اظهار داشت: عناصر حزب شیطان هرکاری انجام میدهند بهدلیل قرارگرفتنشان در جبهه باطل شکست خوردهاند.
وی با بیان اینکه "خداوند بهصراحت فرموده که در همه مواقع حزب خدا پیروز است" افزود: کسانی که شیاطین عالم، بچهکش و خانهخرابکن هستند همه اینها در جبهه باطل و شیطان قرار دارند و اقداماتشان نگرانکننده نیست.
جانشین فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به عناصر دخیل در عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس گفت: کشورهای ضعیف و فشل منطقه که به این روند پیوستند، ذات خود را نشان دادند؛ این کشورها همیشه در خفا به همین شکل عمل میکردند که در زمان حاضر ماهیت اصلی خود را نشان دادند؛ این عناصر قطعا از جبهه حق انقلاب اسلامی و حزب خدا تودهنی سختی میخورند.
عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل، تلاش آمریکا برای بقای رژیم اشغال گر قدس
خبرگزاری رسا در گفت و گوی اختصاص خود با حجت الاسلام والمسلمین محمود جلالی، نائب رییس شورای حوزه علمیه مازندران نوشت: استاد سطح عالی حوزه علمیه مازندران با اشاره به این که ننتیجه وابستگی، ذلت و بدبختی است که امروز امارات و بحرین نمونه واقعی آن هستند، خاطرنشان کرد: این دو کشور عربی به طور حتم بهای سنگینی برای این خیانت آشکارخود خواهند پرداخت.
نائب رییس شورای حوزه علمیه مازندران، توطئه کثیف غربی، عبری و عربی به طور حتم شکست خواهد خورد، تصریح کرد: آرمان فلسطین اصلی پذیرفته شده و غیر قابل تغییر است.
حجت الاسلام والمسلمین جلالی با بیان این که دفاع از فلسطین و مظلومیت مردم این کشور وظیفه و تکلیف هر مسلمان و انسان آزادی خواهی است، خاطرنشان کرد: آنچه امارات و بحرین در روزهای اخیر انجام دادند به طور حتم یک خیانت آشکار علیه اسلام، مسلمانان جهان و همچنین آرمان فلسطین است.
امام جمعه فریدونکنار با اشاره به این که رییس جمهور آمریکا، امارات و بحرین را بازیچه اهداف انتخاباتی خود کرده است، بیان داشت: به طور حتم این دو کشور خائن از این اقدام خود پشیمان خواهند شد.
نائب رییس شورای حوزه علمیه مازندران با بیان این که آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی تنها به دنبال منافع مشترک خود در منطقه هستند و اهمیتی به سایر کشورها نمی دهند، تصریح کرد: متأسفانه دو کشور امارات متحده عربی و بحرین قربانی اهداف انتخاباتی ترامپ شده اند.
حجت الاسلام والمسلمین جلالی با اشاره به این که به طور حتم این دو کشور عربی تاوان سختی برای این خیانت خود خواهند داد، افزود: نادیده گرفتن آرمان فلسطین بزرگترین خیانتی است که این دو کشور خائن عربی مرتکب شدند.
امام جمعه فریدونکار با بیان این که امارات و بحرین به دنیا نشان دادند مهره های آمریکا در منطقه هستند، بیان داشت: به طور حتم این دو کشور شریک جرم جنایت هایی هستند که آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه به ویژه در فلسطین مظلوم مرتکب شده اند.
نائب رییس شورای حوزه علمیه مازندران با اشاره به این که ملت های مسلمان جهان باید در برابر این خیانت آشکار قیام کنند، خاطرنشان کرد: سکوت در بررابر چنین خیانت هایی گناهی باخشودنی است و عواقب سنگینی با خود به همراه خواهد داشت.
باوجود عادیسازی روابط اسراییل با اعراب، ناکامی بزرگ نتانیاهو در مورد ایران است
خبرگزاری شفقنا در گزارش اختصاصی حوزه بین الملل خود آورده است:آریل لوایت عضو ارشد کارنگی اروپا نوشت: دقیقا به خاطر روش برخورد نتانیاهو در همه این سالهاست که اسراییل امروز با ضعفی جدی در رویارویی با یک تهدید واقعی و بسیار دردسرآفرین روبروست. زنجیره ای از خطاهای بیهوده، که وی مسوول آنهاست، موجب شده که ایران اکنون از هر زمان دیگری به ساخت سلاح های هسته ای نزدیکتر شده و اسراییل، گزینه های کمتر و مخاطره آمیزتری برای اقدام داشته باشد. نتانیاهو بر دیپلماسی تندی تکیه کرد که برای آسیب اقتصادی بر ایران طراحی شده بود. در این زمینه هم، به جای ادامه کار بی سروصدای آریل شارون و ایهود اولمرت در بسیج یک فشار گسترده بین المللی بر ایران همراه با اعمال تحریمهای بین المللی و گرفتن امتیازهای دردآور از این کشور، نتانیاهو به دنبال سخنان آتشین در سازمان ملل و کنگره آمریکا برآمد و بر مخالفت با هرگونه گفتگو با ایران پافشاری کرد. در واقع این نتانیاهو بود که با کشیدن یک خط قرمز در تصویری که در سخنرانی سازمان ملل نشان داد، به آمریکا علامت داد که اسراییل تا چه سطحی از غنی سازی ایران را می پذیرد. پس شگفت آور نیست که همین خط قرمز، راه خودش را به بسته بزرگ امتیازات واشنگتن به تهران در برجام باز کرد؛ همان توافقی که نتانیاهو سالهاست از آن انتقاد می کند. دیپلماسی عمومی که دربردارنده سخنرانی ها و مصاحبه های مطبوعاتی با تکیه بر یافته های خیره کننده اطلاعاتی است، نمی تواند جایگزین کارزارهای متمرکز دیپلماتیک پنهان و آشکار نزد کشورهای صاحب نفوذ باشد که با تلاشی مصمم برای برساختن توانمندی هایی همراه می شود که به ما اجازه می دهد در صورت ضرورت قطعی، خودمان مشکل را چاره کنیم. هنگامی که نتانیاهو از گفتگوهای دولت اوباما با ایران آگاه شد، عزم کرد که آن را از کار بیندازد از جمله با طرح درخواست هایی افراطی و پوچ. بعد هم که توافق مشکل دار برجام به دست آمد، نتانیاهو تمام تلاش اش را به کار گرفت تا کنگره آمریکا آن را رد کند. باراک اوباما متوجه شد که نتانیاهو با دشمنان سیاسی اش همدست شده است، بنابراین با رها کردن شیرهای خودش، به راحتی بر نتانیاهو غلبه کرد.
درخواست نتانیاهو از دونالد ترامپ برای خروج از برجام، اسراییل را با بدترین وضعیت در دو سوی ماجرا روبرو کرد: محدودیت غنی سازی ایران از میان رفت و هیچ امکان واقعی هم برای اعمال محدودیت های برجام یا بکارگیری سازوکارهایش برای تشدید محدودیت فعالیت نگران کننده هسته ای ایران، باقی نماند.
در این فرایند، اسراییل و آمریکا از اهرم حمایتی دیگر کشورهای عضو برجام هم محروم شدند. همین رویکرد موجب ناخشنودی دیگر طرفداران برجام از جمله جو بایدن، نامزد کنونی ریاست جمهوری شد. بدتر از آن، هرچند ترامپ تحریم های دردآوری را بر ایران تحمیل کرد، انزوای آمریکا و ابراز تمایل مکرر ترامپ به توافق تازه هسته ای با ایران، بعید است که موضع ایران را نرم کند بلکه برعکس، ایران را در پیشبرد بلندپروازی هسته ای اش مصمم می کند. اکنون، حجم اورانیوم غنی شده ایران، بسیار از محدودهای تعیین شده در برجام فراتر رفته و زمان فرار هسته ای این کشور هم از یکسال به حدود سه ماه کاهش یافته است.
*س_برچسبها_س*