خطای بزرگ جنگ با ایران
آن هرد، یک وبسایت تحلیلی - خبری در بریتانیا در مقالهای نوشت: نفتالیبنت، نخستوزیر سابق اسرائیل، هفته گذشته در حالی که مقاله ای را برای وال استریت ژورنال نوشته بود، در شبکه اجتماعی ایکس ادعا کرد: «ایران یک اختاپوس وحشتناک است؛ وقت آن رسیده که آمریکا و متحدانش سر این اختاپوس یعنی تهران را هدف قرار دهند و آن را سرنگون کنند.» در همان روز جان بولتون، که قبلا مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ...
او مدعی شد: «سال ها روشن بوده است که سرنگونی حکومت ایران و جایگزینی آنها با شکل دیگری از حکومت که از حمایت شهروندان ایران برخوردار است، برای کاهش ناامنی در سراسر خاورمیانه نقش اساسی دارد.» بولتون در ادامه ادعاهایش گفت: «این اتهام که بخش بزرگی از سیاست خارجی ایران از طریق نیروهای نیابتی اش در منطقه عمل می کند، کاملا منصفانه است. تهران روابط قوی با همه گروه های ذکر شده و همچنین شبهنظامیان قدرتمند سیاسی در عراق و سوریه دارد. در عین حال شکی نیست که گروه های مورد حمایت ایران در حال ایجاد نوسانات سیاسی در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن هستند.» اما آیا جنگ با ایران واقعا این مشکلات را حل می کند و آنطور که بولتون ادعا می کند، منطقه را «کمتر ناامن» می کند؟
حوادث به وضوح افزایش یافته است. روز سه شنبه، صالح العاروری، یکی از مقامات ارشد حماس بر اثر حمله اسرائیل در لبنان کشته شد که نشان می دهد درگیری غزه در حال گسترش بیشتر است. پیش از این در چهارمین سالگرد ترور سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکایی ها، طی یک حمله تروریستی در کرمان، نزدیک به 100 نفر به شهادت رسیدند. علاوه بر این، به گفته فرماندهی مرکزی ایالات متحده، ارتش یمن اکنون مسوول 23 حمله به کشتی های تجاری در دریای سرخ از اواسط نوامبر است. در همین حال، نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه از ابتدای ماه اکتبر تاکنون بیش از 100 بار مورد حمله قرار گرفته اند. این حوادث مستقیما با آنچه در غزه رخ می دهد مرتبط است؛ به طوری که ابو علا الولایی، رئیس گروه کتائب سید الشهداء در عراق اعلام کرد که بدون آتشبس در غزه این حملات پایان نخواهد یافت.
احساسات مشابهی در بسیاری از کشورهای جهان اسلام، با یا بدون کمک ایران وجود دارد، اما آنچه تهران به ارمغان می آورد، اطلاعات نظامی و قابلیت های سخت افزاری مانند هواپیماهای بدون سرنشین و موشک های هدایت شونده دقیق است. بدون شک ایران خار بزرگی در چشم آمریکا و اسرائیل است، اما مزایا و منفعت یک رویارویی مشکوک به نظر می رسد. همانطور که حمله سال 2003 به عراق کاتالیزور نفوذ ایران در کشور همسایه غربی آن بود، جنگ عربستان سعودی با یمن نیز پس از سال 2015 برای شبه جزیره عربستان همین کار را کرد. جنگ، مانند بسیاری دیگر، میتواند تسلیم قانون پیامدهای ناخواسته شود. حتی پس از نابسامانی های 20 سال گذشته، این چیزی است که به نظر میرسد تعداد کمی از تصمیمگیرندگان در غرب قادر به درک آن باشند. شاید سرزمینی با جمعیت 90میلیون نفری پیشنهادی جذاب برای تعداد بسیار کمی از محافل نومحافظه کار خارجی در واشنگتن باشد. علاوه بر این، به ندرت تاکید شده است که جانشین حکومت کنونی در تهران احتمالا نوعی حکومت نظامی خواهد بود. بالاخره این همان محیطی بود که رضاشاه یک قرن پیش با سرنگونی قاجاریه از آن بیرون آمد.
در میان رده های قدرتمند سپاه پاسداران این کشور، چهره های زیادی وجود دارند که در خلأ جنگی به سبک عراق سرآمد خواهند بود. همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران پساتئوکراتیک - به رهبری نظامیان و ملی گرایان افراطی - نسبت به همسایگان خود با ثبات تر یا دوستانه تر از همسایگان خود باشد. به سختی میتوان در مورد نکات منفی بالقوه یک جنگ ناکام با ایران، کشوری سه برابرعراق اغراق کرد. وسعت این کشور در مجموع به اندازه آلمان، فرانسه و اوکراین است، در حالی که دهه ها تحریم آن را به یک کشور صنعتی تبدیل کرده است که بیش از هر کشور اتحادیه اروپا به جز آلمان فولاد تولید می کند. ایران ظرفیت تامین نیازهای خود را دارد؛ از سوخت های فسیلی فراوانی بهره می برد (که فروش آنها، مانند روسیه، اثر تحریم های ایالات متحده را کمرنگ کرده است)، و دارای یک مجتمع نظامی - صنعتی چشمگیر است. مهاجر -6 با پهپادهای بسیار تحسین شده بیرقدار تولید ترکیه قابل مقایسه است. ایران اعلام کرده که یک موشک مافوق صوت تولید کرده است.
همه اینها قبل از پرداختن به این واقعیت است که انتقام از طریق نیروهای نیابتی فاجعه خواهد بود. محاصره تنگه هرمز - مرکز دکترین دفاع از خود ایران - قیمت انرژی را بسیار بالاتر از سال گذشته خواهد کرد. اما برای آمریکا، این شاید نگرانی عمده ای نباشد: قیمت بالای انرژیبرای صادرکننده خالصی مانند ایالات متحده بد نیست. بنابراین به راحتی میتوان فهمید که چرا افرادی مانند جان بولتون خواستار جنگ هستند. آمریکا که توسط دو اقیانوس عظیم عایق شده است، وقتی همه چیز بد پیش می رود، نکات منفی کمی را مشاهده می کند. اگرچه جنگ با ایران ممکن است از دیدگاه واشنگتن خوب نباشد، بهویژه اگر مبالغ هنگفتی هزینه شود و تلفات وارد شود، اما برای اروپا یک فاجعه تمامعیار خواهد بود. با توجه به تصمیمات کلیدی سیاست خارجی ایالات متحده در دهه های اخیر، به نظر میرسد در حال ورود به مرحله بسیار خطرناکی هستیم.
--> اخبار مرتبط