شنبه 3 آذر 1403

سردار صفوی: کشور اوکراین شرقی بزودی تشکیل می‌شود / آقا بارها گفتند چرا دولت‌ها برای سفره مردم کاری نمی‌کنند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
سردار صفوی: کشور اوکراین شرقی بزودی تشکیل می‌شود / آقا بارها گفتند چرا دولت‌ها برای سفره مردم کاری نمی‌کنند

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، هر سال سوم خرداد که می‌شود همه به یاد روز بزگر در تاریخ ایران عزیز می‌افتند روزی که یک شادی سراسری در کشور شکل گرفت تا مردم ایران برای آزادی و فتح خرمشهر از دشمن بعثی جشنی تاریخی بگیرند. این روز بهانه خوبیست تا با پیشکسوتان فتح خرمشهر ضمن مرور خاطرات و ویژگی‌های دفاع مقدس، به ابهامات در مورد جنگ تحمیلی که کم هم نیستند پاسخ دهیم. سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی فرمانده اسبق کل سپاه پاسداران و دستیار و مشاور فرمانده معظم کل قوا در امور نیرو‌های مسلح از جمله کهنه سربازانیست که همیشه خاطرات و حرف‌های نابی از دفاع مقدس و وضعیت ژئوپلتیک و دفاعی کشورمان دارد. در یک گفتگوی یک ساعته با او و در آستانه سالروز سوم خرداد از علت شروع جنگ و اینکه واقعا کدام طرف مقصر بود پرسیدیم. از اینکه آیا مقامات کشور هم فرزندان خود را به جنگ فرستادند سخن گفتیم و اینکه برای امیدآفرینی در نسلی که جنگ را ندیده چه باید بکنیم. مشاور رهبر انقلاب معتقد است در برجام امریکا کاری که صدام کرد را دوباره تکرار میکند و به برجام برمی گردد و در مورد سپاه تاکید دارد امریکا با قراردادن سپاه در لیست تروریسم اصول بین المللی را زیر پا گذاشته و این به ضرر خودش تمام خواهد شد. او که سال‌ها رفاقت و نزدیکی با مقام معظم رهبری داشته حرف‌های جالب و ناشنیده‌ای نیز از ایشان و زندگی شخصی رهبر انقلاب نقل می‌کند که شنیدنی است. این گفتگو را در ادامه می‌خوانید. *************************************** به دلیل عوض شدن نسل‌ها و هجمه‌ای که رسانه‌های معاند دارند، برخی ابهامات در حوزه دفاع مقدس در جامعه مشاهده می‌شود. از جمله مقصر آغاز جنگ. اصولا شروع جنگ تقصیر ایران بود یا عراق؟ بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا سالگرد حماسه سوم خرداد را خدمت ملت بزرگ ایران تبریک عرض می‌کنم. از نظر عقلانی کشور و ملت ما تازه انقلاب کرده بود و همه فکر مسئولان کشور این بود که ساختار حکومت را ایجاد کنند و اصولا اینکه سیاست ایران به خصوص سیاست حضرت امام این باشد که ما به یک جنگ برون مرزی بپردازیم نه در فکر امام و نه در فکر دولت موقت مرحوم بازرگان و حتی بنی صدر که رییس جمهور و با حکم امام فرمانده کل قوا شد نبود. سایر مقامات جمهوری اسلامی نیز چنین برنامه و فکری نداشتند. ارتش و سپاه ما هم ضعیف بودند. سپاه یک نیروی امنیتی محسوب می‌شد که بیشتر با ضد انقلاب در کردستان می‌جنگید و ارتش هم مخصوصا بعد از کودتای نوژه وضعیت مناسبی نداشت یعنی نیرو‌های مسلح ما وضع و حال خوبی نداشتند؛ بنابراین اینکه می‌گویند ایران آغازگر جنگ بوده جزو اشتباهات بزرگ است. دلیل دیگر اینکه آقای خاوری پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد براساس یکی از بند‌های قطعنامه 598 شورای امنیت که به دبیرکل ماموریت می‌دهد تا آغازگر جنگ را مشخص کند و آقای دکوئیار نیز در سال 1370 رسما دولت عراق و صدام را به عنوان آغازگر جنگ به دنیا معرفی کرد. البته برخی هم به سخنان مقامات ایران مثل بحث صدور پیام انقلاب یا حمایت‌هایی که از جنبش‌های آزادی بخش در کشور‌های دیگر به ویژه اسلامی داشتیم استناد می‌کنند و همین را باعث افتادن ترس در دل کشور‌های اطراف شد. بله این حرف درست است. من در خاطرم هست که قبل از پیروزی انقلاب رییس رژیم صهیونیستی گفت اگر انقلاب پیروز شود زلزله خواهد بود. شاهان کوچک منطقه احساس نگرانی میکردند البته ممکن است ما در نماز جمعه‌های خودمان شعار‌هایی هم می‌دادیم، اما نمازجمعه که سیاست خارجی ما نیست ضمن اینکه من یک دلیل بسیار واضحی را دارم. فردی هست به نام صلاح الدین عمر العدی، عضو شورای رهبری حزب بعث عراق، می‌گوید در کنفرانس غیرمتعهد‌ها در هاوانا در سال شهریور 1358 یعنی یک سال قبل از آغاز جنگ، صدام بعد از ملاقات با مرحوم دکتر یزدی وزیرخارجه وقت ایران با من صحبت کرد و نظر من را خواست، گفتم ملاقات مثبتی بود و ما و ایرانی‌ها باید روابط دوستانه و صلح آمیزی برقرار کنیم. صدام سکوت معنا داری کرد و سپس گفت: ببین صلاح متوجه باش ما الان با یک فرصت طلایی روبرو هستیم و ممکن است در هر صد سال یک بار این فرصت پیدا شود ما می‌توانیم سر ایرانی‌ها را با سنگ بکوبیم و اهواز و محمره را آزاد کنیم و بر شط العرب اعمال حاکمیت کنیم، دیگر هم از تو از این حرف‌ها نشنوم، از صلح با ایرانی‌ها حرف نزن و از خیالت دور کن. یک نظریه وجود دارد که کشور‌های بزرگ شرق و غرب آن زمان نگاهی داشتند که ایران قوی که انباری از تجهیزات نظامی است و در طرف مقابل عراق قوی را با یک جنگ فرسایشی ضیعف کنند. این نظریه تا چه حد درست است؟ من به جای مبانی نظری، واقعیت‌ها را به شما میگویم. هم آمریکایی‌ها از ما عصبانی بودند هم شوروی‌ها و هم صهیونیست‌ها و هم کشور‌های عربی. دانشجویان خط امام لانه جاسوسی را تصرف کرده بودند و حمله طبس هم شکست خورده بود و این یعنی تحقیر آمریکا. شوروی‌ها افغانستان را اشغال نظامی کرده بودند و در آن زمان ما آموزش نظامی به افغانی‌ها می‌دادیم، سلاح می‌دادیم و برای کمک به افغانستان در مقابل ارتش سرخ شوروی حمایت می‌کردیم. برای همین شوروی از ما ناراحت بود. رژیم‌های جنوبی خلیج فارس هم نگران ما بودند. اسراییلی‌ها هم طبیعتا از انقلاب ایران می‌ترسیدند و می‌دانستند این انقلاب ضد امریکایی و ضد صهیونیستی است؛ بنابراین از نظر من ائتلافی بین امریکا، شوروی سابق، کشور‌های عربی، اروپایی‌ها که سرمایه گذاری در عراق داشتند و نگران انقلاب ایران بودند و حتی باقی مانده رژیم پادشاهان مثل شاپور بختیار و غلامعلی اویسی در کنار صدام، شکل گرفت و همه این‌ها او را تشویق می‌کردند تا به ایران حمله کند. ایران در آغاز جنگ به لحاظ اطلاعاتی کاملا غافلگیر شده بود / عراقی‌ها 80 تا 85 میلیارد دلار هزینه جنگ کردند چرا خرمشهر که یکی از کلیدی‌ترین شهر‌های کشور محسوب می‌شد به راحتی به اشغال نیرو‌های بعث درآمد؟ اینکه گفته می‌شود خرمشهر با خیانت عده‌ای اشغال شد درست است یا مشکلات دیگری وجود داشت؟ واقعا خرمشهر و آبادان شهر‌های آبادی بودند و زندگی در آنجا جریان داشت. رژیم عراق بیش از 7 لشکر خودش را برای تصرف خوزستان آماده کرده بود و حداقل چیزی که می‌خواستند تصرف آبادان و خرمشهر و تسلط بر دو طرف اروند رود برای گرفتن یک ساحل مناسب در خلیج فارس بود و بیشتر از آن گرفتن اهواز و دزفول و لغو قرارداد 1975 که بدون گرفتن خرمشهر و آبادان این نقشه امکان اجرا نداشت. خرمشهر تا مرز عراق در شلمچه فقط 17 کیلومتر فاصله داشت. عراق فکر میکرد 48 ساعته خرمشهر را بگیرد، ولی با مقاومت مردم، دانشجویان دانشگاه افسری امام علی و حضور زنان و مردان خرمشهری و آبادانی و بسیجیان و پاسداران، 34 شبانه روز مقاومت شد. برای درک بهتر این زمان بهتر است بدانید عراق وقتی به کویت حمله کرد از مرز صفوان در شمال عراق تا مرکز کویت 130 که کیلومتر می‌شود، کمتر از 7 ساعت از مرز به مرکز کویت رسیدند و کویت 7 ساعت هم دوام نیاورد، اما ما 8 سال دوام آوردیم و پیروز شدیم. کویتی‌ها برای بیرون کردن عراق دست به دامان شیطان بزرگ و شیطان‌های کوچک شدند، اما ایرانی‌ها دست به زانوی خود گذاشتند و به رهبری امام مقاومت کردند، ولی چون میزان تهدید عراق از ارتش و سپاه بالاتر بود امام دو میلیون نیروی بسیجی داوطلب را برای شکست عراق به میدان فرستاد. حتی ما برای تنبیه عراق و گرفتن حقوق ملت ایران وارد خاک عراق شدیم تا به آیندگان درس بدهیم که اگر به ایران حمله کردید ما آن طرف مرز‌ها و دریا‌ها شما را تعقیب و منهدم می‌کنیم. به عقیده من 8 سال دفاع مقدس تضمین کننده 80 سال دفاع و امنیت ایران بود. از نظر نظامی ما آمادگی نداشتیم و از نظر اطلاعاتی و آمادگی عملیاتی، دچار غافلگیری استراتژیک شدیم. ما نمی‌دانستیم گرفتار یک جنگ بزرگ خواهیم شد. زور عراق از نظر نظامی بر زور نیرو‌های نظامی ما چربید البته مقاومت شد، اما بیش از آن دیگر امکان نداشت. سرلشکر فلاحی رییس ستاد مشترک ارتش فرمان عملیات صادر کرده بود، اما زور عراق بیشتر بود و ما هم امادگی اطلاعاتی در سطح سیاسی و نظامی نداشتیم. عراقی‌ها قبل از جنگ 65 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتند و 57 درصد درآمد ناخالصشان را در طول جنگ استفاده نظامی کردند، ولی ما فقط 12 درصد استفاده کردیم. عراق بین 85 تا 90 میلیارد دلار از کویت و عربستان و دیگران یا وام یا بلاعوض گرفت. تا سال 61 که خرمشهر را آزاد کردیم قطعنامه‌ها می‌گفت ایجاد وضعیت و نمی‌گفت عراق متجاوز است، ولی در مورد حمله عراق به کویت در همان هفته اول عراق متجاوز اعلام شد و زیر ماده 42 فصل هفت منشور سازمان ملل رفت در حالی که در زمان جنگ فقط سوریه و لیبی دوست ما بودند. از روایت جلسه محرمانه صدام با مشاورش تا ترس رئیس رژیم صهیونیستی از احتمال پیروزی انقلاب مردم ایران برخی می‌گویند فرزندان مسئولین خودشان در جنگ نبودند و مردم را به جنگ فرستادند. مثالی دارید؟ خاطره شنیده نشده سردار صفوی از امکان شهادت یکی از فرزندان رهبر انقلاب در زمان جنگ بله. مقام معظم رهبری که رییس جمهور ایران بودند دو فرزند خودشان را به جبهه فرستادند. یکی آقا مصطفی که من در کنار رودخانه دجله ایشان را دیدم. تا ایشان را دیدم که بالای تپه‌ای بود گفتم پایین بیا که به محض پایین امدن یک تیر مستقیم بالای تپه خورد. گفتم آقا مصطفی شما اگر شهید شوید میگویند پسر رییس جمهور را کشتیم و اگر اسیر شوی هم می‌گویند پسر رییس جمهور را گرفتیم. آقا مجتبی پسر دوم رهبری را هم در مهران دیدم یعنی جنگی بود که دو پسر رییس جمهور در خطوط مقدم جبهه حضور داشتند آن هم با لباس بسیجی نه پاسدار. در تاریخ نداریم که دو فرزند پادشاهان و رهبران یک کشور در خط مقدم جبهه باشند. روایت جالب سرلشکر صفوی از ویژگی خاص بسیجی‌ها در زمان جنگ

وقتی جنگ شروع شد و صدام پیشروی می‌کرد و خرمشهر را گرفت چقدر احتمال می‌دادید زمانی بتوانید ارتش صدام را از خاک ایران خارج کنید؟ چقدر امید به پیروزی داشتید؟ از این جهت می‌پرسم که الان و در این شرایط سخت نیاز به امید مهمترین نیاز جامعه ماست و شاید تجربه شما در آن شرایط بحرانی به درد این روز‌های کشور بخورد. من از همان ماه‌های اول جنگ با 28 سال سن در کردستان می‌جنگیدم و دوره‌های نظامی را هم زمان شاه به عنوان افسر وظیفه تیپ هوابرد شیراز گذرانده بودم. ما یک سری مبانی اعتقادی و ایدئولوژیک داشتیم که انچه را که از قرآن می‌فهمیدیم و آنچه ار از زبان امام به عنوان رهبر انقلاب اسلامی می‌گفت قبول داشتیم. ایشان فرمود ما صدام را یک سیلی می‌زنیم که دیگر از جایش بلند نشود. مبانی اعتقادی ما هم این بود که جهاد و شهادت در راه خدا را یک امر واجب می‌دانستیم. دولت و رییس حمهور ما هم بعد از فرار بنی صدر پشت جنگ بودند و حمایت کردند. اتحاد و وحدت ارتش و سپاه خصوصا بعد از خرداد 60 که بنی صدر عزل شد افزایش یافت و زمانی که صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش شد انسجام بسیار خوبی ایجادشد و حمایت مردم را هم داشتیم. مقایسه جالب دوران جنگ با شرایط کنونی کشور توسط سردار رحیم صفوی ما شب‌های عید در سال‌های جنگ هیچ گاه در خانه هایمان نبودیم. بنده سه فرزند دارم، اما زمان به دنیا امدن این‌ها من پیش همسرم نبودم. شب عید داشتم کیسه آجیل را باز می‌کردم دیدم یک نامه مچاله شده در کیسه آجیل است که نوشته "من زهرا هستم پدرم تصادف کرد و کشته شد، من و برادرانم قالیبافی می‌کنیم و این هدایا را برای شما فرستادیم و خواهش داریم ما را کربلا ببرید". یک ملتی پشتیبان جنگ بود که هم نیروی انسانی و جوان می‌داد هم تدارکات می‌داد. فرمانده لشکر‌های عراقی روبروی ما از 40 سال به بالا بودند و فرماندهان ما همه زیر 30 سال و 25 سال، ولی فکر ما و طرح ریزی‌های عملیاتی ما از عراق بهتر بود و جنگ کلاسیک را با قدرت طرح ریزی عملیاتی و اشراف اطلاعاتی تبدیل به جنگ انقلابی کردیم. قدرت فکری و روحی ما و شجاعت ما ایرانی‌ها مثال زدنی بود. عمق جبهه‌ها روستا‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها بود. 36 هزار شهید دانش اموز و 5 هزار شهید دانشجو داریم و اکثر فرماندهان ما یا دانشجو بودند و یا فارغ التحصیل دانشگاه. این جوان‌هایی که وارد جنگ شدند و فرمانده شدند استعداد و علم و نبوغ داشتند. شجاعت داشتند و از مردن هم نمی‌ترسیدند. یکی از علت‌هایی که فرماندهان ما زیاد شهید می‌شدند برای این بود که فرماندهان ما در خط مقدم کنار بسیجیان می‌جنگیدند. اصولا بسیجیان تا فرمانده پاسدار خود را کنارشان نمی‌دیدند درست نمی‌جنگیدند. در شب هم باید صدای فرمانده خودشان را می‌شنیدند. ما در عملیات کربلای 5 در دی ماه 1365 چهارصد فرمانده شهید داشتیم. از فرمانده دسته تا فرمانده گردان و فرمانده لشکر. از لشکر ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، 14 فرمانده اش به شهادت رسیدند. البته هدف ما پیروزی بود و هیچ طرح ریزی عملیاتی نمی‌کردیم مگر اینکه به پیروزی آن اطمینان داشتیم. اصولی که داشتیم این بود که کمتر شهید دهیم و کمتر زخمی داشته باشیم. بیمارستان‌های خودمان را به خط مقدم برده بودیم که کمتر از یک ساعت مجروح منتقل شود و سه لایه بتنی برای دفاع از بیمارستان‌ها داشتیم به شکلی که تیم‌های جراحی ما عمل قلب و مغز انجام می‌دادند. یک ملتی ایستادند تا این جنگ پیروز شد. رمز پیروزی در شرایط فعلی هم همین ایستادگی و انسجام است؟ الان آرایش سیاسی دشمنان ما عوض شده است. در جنگ، شوروی سابق پشت سر صدام بود، اما الان روسیه فعلی با ما همکاری و هماهنگی دارد و در سوریه هم دیدیم که این همکاری باعث شکست داعش و ائتلاف امریکا و اروپا و سعودی شد. از نظر وضعیت نظامی ما از ابتدا تا آخر جنگ وضعیت خوبی نسبت به عراق نداشتیم، ولی الان وضع بسیار بهتری داریم. الان از نظر اقتصادی هم وضع بهتری داریم. سال‌های اول جنگ فروش نفت ما سالیانه 12 میلیارد دلار بود، اما عراق با میراژ‌های فرانسوی جزیره خارک ما را زد و از سال 65 به بعد زیر یک میلیون بشکه نفت فروختیم، عربستان صادراتش را بیشتر کرد و فروش نفت ما به زیر 10 میلیارد دلار در سال رسید و به 7 میلیارد و پایین‌تر هم رسید. یکی از دلایل پذیرفتن قطعنامه 598، وضعیت اقتصادی ما بود طوری شد که تا یک هفته بیشتر گندم نداشتیم. در شرایط امروز، قبلا مقام اول را در تحریم داشتیم و الان روسیه اول شده، ولی تولید ما نسبتا خوب شده و جمعیت هم زیاد شده است. انسجام ما خیلی خوب است و وضعیت اقتصادی هم خوب میشود. الان روزی دو میلیون بشکه نفت می‌فروشیم و پول‌هایی هم از خارج وارد می‌شود. من امروز در هفتاد سالگی به مردم عزیزمان می‌گویم که آینده را بسیار روشن می‌بینم. یک مقدار سختی داریم و باید همان مقاومت زمان جنگ را داشته باشیم و یکی دو سال صبر کنیم تا دولت و وزرا مستقر شوند. اخیراً در صحبتی گفتید آمریکا سرانجام برجام را می‌پذیرد. این حرف در فضای سرد فعلی مذاکرات غلوانگیز به نظر میرسد. تحلیل شما پشت این حرف چیست؟ این ترامپ بود که از برجام خارج شد مثل صدام که قرارداد 1975 را پاره کرد و بعدا در نامه‌ای که به آقای هاشمی رفسنجانی نوشت گفت ما همه انچه را که شما می‌خواستید می‌دهیم. این تکرار خواهد شد. سرلشگر صفوی: به زودی کشور اوکراین شرقی ایجاد خواهد شد این پیش بینی است یا تحلیل یا خبر؟ دنیای سیاست دنیا ژله‌ای است و ممکن است اتفاق نیفتد، زیرا در دنیای سیاست به صورت قطعی نمی‌شود حرف زد. اولا رییس جمهور امریکا یک رییس جمهور ضعیف است و دو سال قبل شکافی که در انتخابات ایجاد شد همچنان وجود دارد. درون امریکا یک شکاف طبقاتی و تنش سیاسی بین جمهوری خواهان و دمکرات‌ها هست. ثانیا با حمله روسیه به اوکراین و عدم واکنش ناتو و آمریکایی ها، نشان داد آمریکا ضعیف شده و الان اروپایی‌ها احساس می‌کنند آمریکا از آن‌ها حمایت نمی‌کند کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونییستی هم همین حس را دارند و به چین و روسیه گرایش پیدا می‌کنند. آمریکا میلیارد‌ها دلار سلاح به اوکراین داد، اما به زودی اوکراین شرقی به صورت یک کشور مستقل شکل می‌گیرد. تصور من این است که هم آمریکا به برجام نیاز دارد هم ما نیاز داریم هم روندی که می‌بینیم حمایت چین و روسیه از ماست که در معادلات جهانی موثر است. یکی از موانع اصلی در توقف مذاکرات به ادعای طرف مقابل موضوع حضور سپاه در لیست ادعایی گروه‌های تروریستی آمریکاست. نظر شما به عنوان یک پاسدار قدیمی و فرمانده اسبق سپاه چیست و چگونه می‌توان چنین موضوعی را حل کرد؟ اجازه بدهید این سوال را جواب ندهم، ولی جزو بزرگترین اشتباهات آمریکایی‌ها از زمان ایجاد سازمان‌های بین المللی تاکنون است، چون تا به حال سابقه نداشته یک نیروی مسلحی که در قانون اساسی یک کشور آمده را به عنوان یک گروه تروریستی مطرح کنند و سابقه نداشته یک رییس جمهوری مثل ترامپ دستور کشتن یک فرمانده عالی رتبه کشور دیگری را در یک کشور ثالث بدهد. این‌ها ساختار‌های نظام بین الملل را به هم می‌ریزند و این ساختارشکنی شامل خود امریکا هم خواهد شد. امروز ایران یک کشور قدرتمند است و نظام سیاسی ایران قدرت دارد ما یک قدرت جهانی هستیم و صفحه نفوذ معنوی ما در منطقه و جهان گسترش پیدا کرده و این را امریکایی‌ها خوب می‌فهمند. از همه مهمتر اینکه ملت ما ملتی مقاوم است. هر کشوری چنین تحریمی داشت تاکنون از پا افتاده بود. جزییاتی جدید از زندگی شخصی رهبر انقلاب و ارتباطش با مشاور عالی نظامی سوال آخر اینکه شما مشاور رهبری در مورد نیرو‌های مسلح هستید. روابط و تعامل شما با ایشان چگونه است و چگونه مشورت می‌دهید؟ در صورت امکان خاطراتی از این روابط و جزئیات بگویید. حدود 15 سال است که در حوزه‌های امنیتی و دفاعی و اینکه بیشتر چه باید کرد، راه حل‌هایی به رهبر انقلاب ارائه می‌دهم البته من دو صفحه بیشتر نمی‌نویسم و ایشان عنایتی دارند که ظرف 48 ساعت روی نظرات من به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یا ستاد کل نیرو‌های مسلح یا رییس جمهوربا معاون اول دستور می‌دهند. من غیر از اینکه هر ماه یک گردش کار می‌فرستم سالیانه هم یک گزارش یک ساله خدمت ایشان می‌فرستم و قبل از کرونا هر هفته یکشنبه‌ها خدمت ایشان می‌رسیدم و هنگام نماز اگر دستوری داشتند می‌گفتند یا اگر پیشنهادی داشتم شفاهی ارائه می‌کردم. ما حدودا 200 کشور مستقل در جهان داریم و با علم رهبران و روسای جمهور و پادشاهان این کشور‌ها را با رهبری خودمان مقایسه کردم و دیدم رهبری خودمان از نظر علم و دانایی و خردمندی و آینده نگری و رئوف بودن و مهربان بودن و شناختن محیط بین المللی نظیر ندارند. یک رهبر جامع و شجاع و متقی و حکیم. صحبت‌های ایشان را با صحبت‌های بایدن یا پادشاهان اطراف و حتی کشور‌های قدرتمند مقایسه کنید. ایشان به معنای واقعی دلسوز مردم هستند. زمانی که فرمانده کل سپاه بودم ملاقات حضوری با آقا داشتم دیدم گرفته هستند گفتند خواب به چشمم نمی‌آید. فرمودند چرا ما نمی‌توانیم کاری کنیم که هیچ نفر از مردم سر بی شام روی زمین نگذارند. واقعا دلسوز ملت است و زندگی مردمی دارند. چند وقت پیش که بیت بودم فرزند بزرگ ایشان را دیدم که می‌گفتند در آشپزخانه منزل پدر ما میز و صندلی پلاستیکی قراردارد. زمان جنگ که رییس جمهور بودند خدمت ایشان در منزلشان رسیدم بعد از نماز مغرب و عشا آقا فرمودند آقا رحیم شام می‌مانید گفتم شام علما برکت دارد. گفتند از بیرون سفارش بدهم یا هر چه در خانه است می‌خورید؟ گفتم هر چه در خانه است کفایت می‌کند. سفره را انداختند یک املت ساده با مقداری سبزی خوردن، شام رییس جمهور ایران بود. یک قالیچه‌ای در اتاق ایشان وجود داشت که تقریبا ریش ریش شده بود و این هم وضعیت خانه رییس جمهور بود. فرزندانشان هم همین نوع زندگی را دارند.

منبع: آخرین خبر