شهادت سلیمانی و ابومهدی | خونشریکی مردم ایران و عراق در نقطه اوج
خون شریکی مردم ایران و عراق که سابقهای به قدمت تاریخ اسلام دارد در یک قرن گذشته رنگ تازهای به خود گرفته که علیرغم اعمال جنگ از سوی صدام علیه ایران، این خونشریکی متوقف نشد و در سالهای اخیر و با شهادت سپهبد سلیمانی و ابومهدی به نقطه اوج رسید.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، اگرچه در یک قرن گذشته و تا پایان حاکمیت صدام و حزب بعث بر عراق، روابط دو دولت ایران و عراق فراز و نشیبهایی داشته است، اما روابط مردم ایران و عراق حتی در زمان جنگ تحمیلی هم قطع نشد.
پس از سقوط صدام، موانع ارتباط مردم ایران و عراق برداشته شد که تجلی این ارتباط برگزاری هرساله مراسم اربعین حسینی بود.
خون شریکی مردم ایران و عراق از دوران صدر اسلام و به خصوص از ماجرای خونخواهی امام حسین (ع) و قیام مختار ثقفی آغاز شد و تا به امروز ادامه یافت که در ماجرای حمله داعش به عراق، بسیاری از مدافعان حرم ایرانی در عراق به شهادت رسیدند.
شهادت سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابومهدی مهندس معاون حشدالشعبی عراق، نقطه اوج خونشریکی مردم ایران عراق به حساب میآید که ارتباط دو ملت ایران و عراق را بیش از گذشته افزایش خواهد داد.
پیش از انقلاب اسلامی و در سالهای 48 تا 53 اختلافات مرزی موجب به وجود آمدن درگیریها و تلفات بسیاری شد. همچنین در سال 59 صدام جنگی را علیه ایران به راه انداخت که 8 سال به طول انجامید و بزرگترین جنگ قرن بیستم لقب گرفت؛ اما در این سالها هیچگاه روابط اجتماعی، فرهنگی و تجاری مردم ایران و عراق قطع نشد.
فرهنگ و دین و مذهب مشترک مردم ایران و عراق به خصوص مردمی که در غرب ایران و شرق عراق زندگی میکنند و وجود بقاع متبرکه امامان معصوم در این دو کشور عامل ماندگاری ارتباطات دو ملت بوده است.
** عتبات عالیات و روابط فرهنگی و سیاسی و اقتصادی مردم ایران و عراق
مردم ایران و عراق از زمان حکومت عثمانی ارتباط تجاری و فرهنگی با یکدیگر داشتند. در مناطق مرزی این ارتباطات خانوادگی هم بود، به طوری که بسیاری از ایرانیان در بصره و دیگر شهرهای مرزی عراق زندگی میکردند و بسیاری از عراقیها نیز در شهرهای خوزستان و دیگر استانهای کشور سکونت داشتند.
سفرهای زیارتی مردم ایران به عراق در توسعه روابط فرهنگی و اقتصادی دو کشور نقش مهمی داشته است. در کتاب "موسوعه العتبات المقدسه" جعفرالخیلی به نقل از پیترمان، گردشگر و مستشرق معروف آلمانی آمده است که در سال 1855 میلادی تعداد زائران ایرانی در بغداد و نجف حدود 60 هزار نفر بود. آن زمان جمعیت ایران حدود 8 میلیون نفر بود.
پس از تشکیل دولت عراق در سال 1920، روابط مردم ایران و عراق به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم و مداخله انگلیس نسبت به گذشته کاهش پیدا کرد، اما همچنان مردم ایران و عراق در رفت و آمد بودند و تعامل داشتند.
اردیبهشت ماه سال 1348 روابط ایران و عراق به شدت تیره و جنگ تبلیغاتی طرفین آغاز شد. حتی به ارتش ایران آمادهباش هم داده شد. دولت عراق در آن سال اعلام کرد که شط العرب جزو قلمرو عراق است و از ایران خواست کشتیهایش وارد این رودخانه نشوند.
شرایط به گونهای شد که نیروهای نظامی در نزدیکی اروندرود مستقر شدند. نیروی دریایی ایران برای حفظ حاکمیت خود بر شط العرب، کشتی بازرگانی ابن سینا را که پرچم ایران بر بالای خود برافراشته بود، اسکورت کرد. عراق نیز در پاسخ اقدام به اخراج ایرانیان از عراق کرد و بیش از 20 هزار ایرانی از آن کشور اخراج شدند. بسیاری از عراقیها هم که در ایران حضور داشتند، به دلیل فشارهای سیاسی مجبور به ترک ایران شدند.
هرچند در سال 1975 میلادی (1354 شمسی) قرارداد الجزایر مابین ایران و عراق به امضا رسید، اما این قرارداد هم باعث نشد تا موانع ایجاد شده بر سر راه مردم ایران و عراق برداشته شود. پس از انقلاب اسلامی نیز که جنگ تحمیلی از سوی عراق به ایران تحمیل شد، مانع افزایش یافت و روابط تجاری و اقتصادی و رفت و آمدها به پایینترین سطح تنزل پیدا کرد.
حضور امام خمینی (ره) در نجف نوعی از همدلی بین شیعیان ایران و عراق به وجود آورده بود
** حوزههای علمیه نجف و قم
حوزه علمیه نجف اولین حوزه علمیه شیعیان است که در قرن پنجم هجری تاسیس شد. از آن زمان افراد بسیاری از ایران برای کسب علوم دینی به شهر نجف هجرت کردند. بسیاری از اساتید حوزه علمیه نجف نیز روحانیون و علمای ایرانی بودند. بسیاری از مردم نیز برای ملاقات با مراجع تقلید و فقیهان عازم نجف و کربلا میشدند. مراجعی که در عراق سکونت داشتند، مقلدان بسیاری در ایران داشتند که وجوهات خود را به دفتر این مراجع پرداخت میکردند.
یکی از حوزههای برجسته روابط حوزوی ایران و عراق، فلسفه است. ایران از دوره ابنسینا تا خواجه نصیرالدین طوسی مرکز فلسفه اسلامی بود، بهگونهای که طلبههای علوم عقلی در حوزههای فلسفی ایران تحصیل میکردند. پس از پیدایش مکتب صدرالمتالهین فلسفه با عرفان و کلام اسلامی درآمیخت. بدین ترتیب بسیاری از شخصیتها و طلاب فلسفی ایرانی از آن زمان جهت تکمیل علوم نقلی به عراق مهاجرت کردند و در شهرهای کربلا و نجف زندگی کردند.
با تاسیس حوزه علمیه قم فصل جدیدی در ارتباطات مردم ایران و عراق به وجود آمد و طلبههای علوم دینی و علمای ایرانی سفرهای بسیاری به نجف و کربلا داشتند. علمای عراقی نیز به ایران و قم مسافرت میکردند.
امام خمینی در میان مردم عراق جایگاه ویژهای داشت. آبان ماه سال 44 که امام از ترکیه به عراق رفت، بیشتر مردم و علمای کربلا از شهر خارج شدند و در منطقه «مسیب» به استقبال امام آمدند و با احترام ویژه ایشان را وارد کربلا کردند.تبعید امام خمینی رهبر نهضت اسلامی ایران به نجف در سال 44 موجب شد تا نجف به قطب مبارزان مذهبی سیاسی ایران تبدیل شود و علاوه بر طلبههای علوم دینی و مقلدان آیت الله خمینی، مبارزان سیاسی نیز سفرهای متعددی به عراق داشته باشند.
امام خمینی در میان مردم عراق نیز جایگاه ویژهای داشت. آبان ماه سال 44 که امام از ترکیه به عراق رفت، بیشتر مردم و علمای کربلا از شهر خارج شدند و در منطقه «مسیب» به استقبال امام آمدند و با احترام ویژه ایشان را وارد کربلا کردند.
زمانی هم که امام از کربلا به نجف رفت، جمع زیادی از علما و اساتید حوزه کربلا و مردم او را بدرقه کردند، از شهر خارج شدند و به سمت نجف حرکت کردند. از شمت نجف هم حدود 80 دستگاه خودرو جهت استقبال از ایشان به سمت کربلا راه افتاد. این دو جمعیت، در منطقه «خان نص» 80 کیلومتری کربلا و 40 کیلومتری نجف به هم رسیدند.
مجاهدان و احرار عراقی لشکر بدر در جبهههای دفاع مقدس
** مجاهدان و احرار عراقی در جبهه ایران
جنگ ایران و عراق فصل جدیدی در روابط بین دو ملت به وجود آورد. با شروع جنگ تحمیلی، طرفداران انقلاب اسلامی و هواداران امام خمینی در عراق به جبهههای ایران آمدند و همکاری خود را با رزمندگان ایرانی آغاز کردند. عمده فعالیتهای رزمندگان عراقی در جبهههای ایران شنود مکالمات بیسیم، مترجمی اسرای عراقی، همکاری در شناساییها و انجام امور فنی بود.
پس از آزادسازی خرمشهر در سال 1361، فعالیتهای مجاهدان عراقی در جبهههای ایران وارد مرحله تازهای شد و مقدمات سازماندهی آنان فراهم شد. هسته اولیه تیپ بدر در سال 1362 و در شرق بصره شکل گرفت. در آنجا تعدادی از مجاهدان عراقی که برخی از آنان از اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بودند، گردانی به نام شهید صدر تشکیل دادند. این گردان تحت فرماندهی لشکر 7 ولیعصر (عج) خوزستان بود.
در سال 63 و پیش از اجرای عملیات بدر، رزمندگان عراقی با عنوان گردانهای شهید صدر در کنار رزمندگان لشکر 25 کربلا، قرارگاه نجف 2 را تشکیل دادند. پس از عملیات نیز مسئولیت پدافندی بخشی از هور به آنان سپرده شد. سال 64 با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، اسماعیل دقایقی مسئول سازماندهی نیروهای عراقی و تشکیل تیپ 9 بدر شد.
پس از تشکیل تیپ بدر، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اسرای داوطلب عراقی هم میتوانند با عنوان «احرار» در این یگان حضور یابند. پیش از آن برخی از اسرای داوطلب به صورت انفرادی در برخی از عملیاتها شرکت کرده بودند و موفقیتهایی هم داشتند. در نخستین فراخوان نیرو از میان اسرای عراقی، حدود 300 تا 500 نفر داوطلب شدند که پس از انجام مصاحبه و شناسایی، جذب و در تیپ بدر سازماندهی شدند.
جذب اسرای عراقی با احتیاط صورت گرفت؛ چرا که ممکن بود آنان در میدان جنگ فرار کنند و به ارتش بعث بپیوندند؛ اما بعد از اینکه احرار عراقی عملیاتهای موفقی انجام دادند و مورد رضایت فرماندهان قرار گرفت، اسرای عراقی بیشتری جذب تیپ بدر شدند. اسماعیل دقایقی، مجاهدان عراقی و برخی از فرماندهان ایرانی اسرایی را که به اجبار به جنگ فرستاده شده بودند را شناسایی و با آنان صحبت میکردند تا وارد یگان بدر شوند و از انقلاب اسلامی دفاع کنند.
مجاهدان عراقی دو گروه بودند. یک گروه نیروهای نظامی یعنی افسران، درجهداران و سربازان عراق بودند که به دلیل علاقهمندی به انقلاب اسلامی و امام خمینی از ابتدای جنگ به ایران پناهنده شده بودند. گروه دوم نیز نیروهای مردمی و مبارز شیعی بودند. برخی از آنان دانشجو، مهندس و صاحب تخصص بودند.تیپ بدر در اواخر سال 1365 به لشکر ارتقا یافت و به لحاظ تشکیلاتی زیر نظر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق قرار گرفت. لشکر بدر همچنین از سال 66 یگان ثابت قرارگاه رمضان شد. ماموریت قرارگاه رمضان انجام عملیاتهای نامنظم در خاک عراق با همکاری اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق بود.
آخرین عملیاتی که نیروهای لشکر بدر در آن حضور داشتند، عملیات مرصاد بود. در این عملیات رزمندگان عراقی در برابر اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که به دامن صدام پناهنده شده بودند، ایستادند.
لشکر بدر شامل دو دسته مجاهدان و احرار و متشکل از چندین گردان بود که نام برخی از آن گردانها شهید دستغیب، شهید صدر، شهید بهشتی و انصارالحسین بود. فرماندهان این گردانها مجاهدان عراقی بودند. مجاهدان عراقی نیز دو گروه بودند. یک گروه نیروهای نظامی یعنی افسران، درجهداران و سربازان عراق بودند که به دلیل علاقهمندی به انقلاب اسلامی و امام خمینی از ابتدای جنگ به ایران پناهنده شده بودند. گروه دوم نیز نیروهای مردمی و مبارز شیعی بودند. برخی از آنان دانشجو، مهندس و صاحب تخصص بودند.
روایت رزمنده عراقی از مجاهدت مدافعان حرم ایرانی در جنگ با داعشتا پایان دفاع مقدس فرماندهی لشکر بدر برعهده سردار نقدی بود و پس از آن مجاهدان عراقی فرماندهی این لشکر را برعهده گرفتند. پس از سقوط صدام در جریان جنگ دوم خلیج فارس، نیروهای لشکر بدر که از طرفداران سید محمدباقر حکیم و سید محمدباقر صدر بودند به عراق بازگشتند و به فعالیت در عرصههای نظامی و سیاسی پرداختند و سازمانی را با عنوان «بدر» تشکیل دادند که شاخه نظامی آن سپاه بدر نام گرفت.
در سالهای اخیر و با شکلگیری گروه تکفیری داعش در منطقه، سپاه بدر به جبهه مقابله با داعش پیوست. سپاه بدر ستون شکلگیری حشدشعبی (بسیج مردمی عراق) بود. حشدالشعبی با همکاری ارتش عراق توانست داعشیها را از خاک خود بیرون کند.
اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که بسیاری از مردم ایران را به شهادت رسانده بودند، در جریان انتفاضه شعبانیه اقدام به کشتار شیعیان عراق و همچنین کردهای عراق کردند.
** خونشریکی مردم ایران و عراق
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جمعیتهای زیادی از دو ملت ایران و عراق را به شهادت رساندهاند. مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق (منافقین) خرداد سال 65 به دنبال امضای معاهده با طارق عزیز، به بغداد رفت. پس از ورود وی، نیروهای سازمان در قرارگاههای تشکیلاتی در عراق، سازماندهی شدند. نیروهای نظامی سازمان سلسله عملیاتهایی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه اجرا کردند.
سازمان در این برهه علاوه بر کمکهای نظامی به ارتش عراق، در زمینه اطلاعاتی نیز به دولت عراق خدمات بسیاری کرد که به طور کلی مهمترین آنها را میتوان تحت عناوین جاسوسی برای عراق، شنود در جبههها و بازجویی از اسیران و تخلیه تلفنی دستهبندی کرد.
خرداد سال 66 به مناسبت سالگرد اولین تظاهرات مسلحانه سازمان علیه جمهوری اسلامی در ایران اعضا و هواداران منافقین در سیستمی موسوم به «ارتش آزادیبخش ملی» سازمان یافتند. از این به بعد عملیاتهای سازمان، از شکل عملیاتهای چریکی منظم در سطوح دسته، گروهان و گردان به لشکرکشی به پایگاههای مرزی ایران در سطح تیپ (با مقیاس سازمان) تغییر پیدا کرد و عملیاتهای محدود بهتدریج جای خود را به عملیاتهای متوسط (آفتاب و چلچراغ) و در نهایت عملیات بزرگ (فروغ جاویدان) دادند. نیروهای سازمان با پوشیدن لباس شبیه رزمندگان ایرانی و سخن گفتن به زبان فارسی میتوانستند عملیات فریب را در موارد زیادی اجرا کنند. به همین دلیل ارتش آزادیبخش ملی به یگان ویژهای با تواناییها و کارکردهای اختصاصی در ارتش عراق، تبدیل شده بود.
پس از قبول قطعنامه توسط ایران در مرداد ماه سال 67، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تهاجم گستردهای را به مرزهای ایران از غرب کشور آغاز کرد. عراق در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای منافقین را به انواع تجهیزات از جمله تانک، نفربر، خمپارهانداز، تیربار، توپهای 122 میلیمتری و 106 میلیمتری، کامیون و خودرو مجهز کرد. همچنین ارتش عراق علاوه بر اجرای آتش سنگین توپخانه، همزمان با پیشروی نیروهای منافقین در خاک ایران برای ممانعت از عملیات هوایی ایران علیه قوای منافقین، با هواپیماهای جنگی خود پایگاههای هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ 2 سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمباران کرد.
سازمان اگرچه در عملیات فروغ جاویدان اقدام به کشتار مردم منطقه مرزی گیلانغرب و تخریب ادارات دولتی اسلامآباد غرب و جنایت علیه مردم کرد تا رعب و وحشت را در بین مردم به وجود آورد، اما به دلیل مقاومت نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای مردمی که در استان کرمانشاه و مناطق غربی کشور حضور داشتند، در اجرای عملیات ناکام ماند و مجبور به فرار و عقبنشینی شد. سازمان منافقین البته از 30 خرداد سال 60 و با ورود به فاز مسلحانه، جمعیت بسیاری از مردم ایران را به طور فجیعانه به شهادت رسانده بود.
پس از پایان جنگ تحمیلی صدام به ایران، عراق به کویت حمله کرد و این حمله مورد واکنش آمریکا قرار گرفت. جنگ اول خلیج فارس فرصتی شد تا شیعیان عراق اعتراضات و مخالفتهای خود را علیه صدام شدت ببخشند. آمریکا از ترس اینکه مبادا با قیام شیعیان عراق منجر به سرنگونی صدام و روی کار آمدن حکومتی انقلابی مانند جمهوری اسلامی ایران شود، منطقه را ترک کرد و دست صدام را در سرکوب مخالفان خود باز گذاشت و در قبال جنایات صدام سکوت کرد.
«انتفاضه شعبانیه»؛ قیام خالصانه جوانان عراقی پشتوانه تاریخی حشد شعبیهدف مخالفان صدام در شمال و جنوب عراق سرنگونی رژیم بعثی عراق بود. صدام در برابر کردهای شمال عراق در ابتدا با سرکوب به وسیله منافقین و در مرحله دوم با وعده اعطای خودمختاری آنان را از ادامه قیام ضد بعثی و همراهی با قیام شیعیان بازداشت. اما شیعیان همچنان بر خواستهی قدیمی خود مبنی بر لزوم برپایی یک دولت مستقل و در عین حال اسلامی باقی ماندند.
قیام شیعیان عراق (انتفاضه شعبانیه) از مساجد، حسینیهها، شهرهای مذهبی و با شعار الله اکبر و با رهبری روحانیت آغاز شد و تداوم یافت. از این رو در زمان کوتاهی قیام به شهرهای زیادی گسترش یافت، به گونهای که بصره به تصرف و کنترل انقلابیون شیعی درآمد. پس از آن مبارزان شیعی برای سرنگونی صدام تا 30 کیلومتری بغداد نیز پیشروی کردند اما با پایان یافتن پیش از موعد جنگ اول خلیج فارس از سوی آمریکا، صدام فرصتی یافت تا به سرکوب گسترده شیعیان بپردازد. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در پادگان اشرف تجمع کرده بودند به یاری صدام شتافتند و صدام را در کشتار شیعیان عراق یاری کردند. گفته میشود، منافقین 2 برابر آن تعداد افرادی را که در ایران به شهادت رساندند، از شیعیان و کردهای عراق به شهادت رساندند.
منافقین در عملیاتهای مختلفی در سرکوب کردهای عراق توسط صدام نقش داشتند که یکی از آن عملیاتها موسوم به انفال است که در آن عملیات کردهای بسیاری کشته شدند. پس از سقوط صدام، منافقین همانند آوارگان در جای جای عراق و علیالخصوص نزدیک مرز ایران پراکنده بودند. هنگام جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا به عراق، نیروهای آمریکایی به نیروهای سازمان دستور دادند تا به اردوگاه اشرف بازگردند و بر فراز وسائل نقلیه خود پرچم سفید نصب کنند تا هدف هواپیماهای آمریکایی قرار نگیرند. در فاصله بازگشت منافقین به اردوگاه اشرف نیروهای مردمی و اکراد عراق با خاطره جنایات انفال و کشتار سال 1991 (سرکوب اکراد توسط منافقین) تعدادی از نیروهای سازمان را کشتند.
بخشی از عملیات انفال در ارتفاعات مروارید در کردستان عراق انجام شد و آن بخش از عملیات، مروارید نام گرفت. طی 13 روز عملیات از یکم تا سیزدهم فروردین سال 71 چند هزار نفر از مردم غیرنظامی شمال عراق با فرماندهی نیروهای عراق و توسط منافقین کشته شدند.
پس از سقوط صدام، بازماندگان شهدای انتفاضه شعبانیه به پادگان اشرف حمله کردند و برخی از منافقین را به هلاکت رساندند. آن وقتی هم که منافقین از پادگان اشرف به پادگان لیبرتی در غرب عراق رفتند، خانوادههای قربانیان انتفاضه شعبانیه تحت عنوان جیش المختار به پادگان لیبرتی حمله کردند و انتقام خون شهدای خود را از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) گرفتند. جیش المختار در سالهای 92 و 94 توانستند ضربات سختی به منافقین وارد سازند و حسین ابریشمچی (برادر مهدی ابریشمچی) از اعضای بلندپایه سازمان را به هلاکت برسانند.
** جهاد علیه تروریستها
فصل برجسته خونشریکی دو ملت ایران و عراق، مقابله با گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه است. سردار سیدحمید تقویفر از جمله چهرههای برجستهای است که در عراق به شهادت رسید. او بنیانگذار و اولین فرمانده سرایاالخراسانی بود که نقش مهمی در آزادسازی موصل و مقابله با تروریستهای داعشی داشت. تقویفر از جمله رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که نقش مهمی در اطلاعات عملیات و فعالیتهای قرارگاه رمضان داشت.
حمیدرضا اسداللهی، هادی ذوالفقاری، مهدی نوروزی و علی یزدانی نیز از جمله مدافعان حرم ایرانی هستند که دوشادوش رزمندگان عراقی در جبهههای دفاع از حرم علیه تروریستهای تکفیری جنگیدند و به شهادت رسیدند.
ایده شکلگیری حشد شعبی (بسیج مردمی عراق) برای مقابله با داعش، برگرفته از ایده تشکیل بسیج در دوران دفاع مقدس بود. سردار سلیمانی و دیگر مستشاران نظامی ایران در عراق، نقش مهمی در انتقال تجربیات دوران دفاع مقدس به دولت و نظامیان عراق داشتند.
در نهایت سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابومهدی مهندس معاون حشد الشعبی، بامداد روز جمعه توسط تروریستهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند تا خونشریکی مردم ایران در نقطه اوج قرار بگیرد و از این پس شاهد فصل جدیدی در روابط دو ملت ایران و عراق باشیم.
انتهای پیام /